تووت فرنگی
24th February 2011, 09:02 PM
فکرتان خواب می بیند
بر بستر مغزهای وارفته
خوابش نوکران پروار را ماند
بر بستر آلوده
باید برانگیزم جُل خونین دلم را
باید بخندم به ریشها
باید عُنُق و وقیح
ریشخند کنم
باید بخندم آنقدر
تا دلم گیرد آرام
بر جان من نه هیچ تار موی سفید است
نه هیچ مه پیرانه
من زیبایم
بیست و دو ساله
تندر صدایم
می درد
گوش دنیا
پس می خرامم
ای شما
ظریف الظرفا
که عشق را با کمانچه می خواهید
ای شما
خشن الخُشنا
که عشق را
با طبل و تپانچه می خواهید
سوگند حتی یک نفرتان
نمی تواند پوستش را
چون من شیار اندازد
تا نماند بر آن
جز
رد در ردِ لب و لب
گوش کنید
در آنجا
در تالار
زنی هست
از انجمن فرشته های آسمان
می گیرد دستمزد
کتان تنش نازک است و برازنده
می بینیدش
ورق می زند لب هایش را
گفتی کدبانویی
کتاب آشپزی
اگر بخواهید
تن هار می کنم
همانند آسمان
رنگ در رنگ
اگر می خواهید
حتی از نرم نرمتر می شوم
مرد
نه
ابری شلوارپوش می شوم
من به گلبازار باور ندارم
چه بسیار فخر فروخته اند به من
مردان و زنان
مردانی
کهنه تر از هر مریضخانه
زنانی
فرسوده تر از هر ضرب المثل
بر بستر مغزهای وارفته
خوابش نوکران پروار را ماند
بر بستر آلوده
باید برانگیزم جُل خونین دلم را
باید بخندم به ریشها
باید عُنُق و وقیح
ریشخند کنم
باید بخندم آنقدر
تا دلم گیرد آرام
بر جان من نه هیچ تار موی سفید است
نه هیچ مه پیرانه
من زیبایم
بیست و دو ساله
تندر صدایم
می درد
گوش دنیا
پس می خرامم
ای شما
ظریف الظرفا
که عشق را با کمانچه می خواهید
ای شما
خشن الخُشنا
که عشق را
با طبل و تپانچه می خواهید
سوگند حتی یک نفرتان
نمی تواند پوستش را
چون من شیار اندازد
تا نماند بر آن
جز
رد در ردِ لب و لب
گوش کنید
در آنجا
در تالار
زنی هست
از انجمن فرشته های آسمان
می گیرد دستمزد
کتان تنش نازک است و برازنده
می بینیدش
ورق می زند لب هایش را
گفتی کدبانویی
کتاب آشپزی
اگر بخواهید
تن هار می کنم
همانند آسمان
رنگ در رنگ
اگر می خواهید
حتی از نرم نرمتر می شوم
مرد
نه
ابری شلوارپوش می شوم
من به گلبازار باور ندارم
چه بسیار فخر فروخته اند به من
مردان و زنان
مردانی
کهنه تر از هر مریضخانه
زنانی
فرسوده تر از هر ضرب المثل