تووت فرنگی
20th February 2011, 07:33 PM
«روحی که در پیکر ما است کم و بیش تکامل نیافته است. با هر گامی که در فراز و نشیب زندگی مینهیم، در پی ذرات گمشده وجود خویش در کاوشایم. اگر در این پویش، لحظهای بخت یارمان باشد آن گوهر نایافته را در وجود انسانی دیگر مییابیم.»
«نتوان گفت: بهارا، به امید دیدن و ماندن تو! می توان گفت: بهارا، تو بیا دانه امید به قلبم بنشان! و سفر کن به کجاآبادی، هرزمانی که تو را دلخواه است!»
«انسان همیشه خواهان دگرگونی و تحول است اما همزمان، سکون و ثبوت را آرزو میکند.»
اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از عشق بیبهره باشم طبل میانتهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیبدانی و پیشگویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو دانش را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوهها را به رفتار آورم و از عشق بیبهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بیبهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمیزند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمیآید و اندیشه شر نمیکند و از بیعدالتی خشنود نیست اما با حقیقت و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل میکند همه چیز را باور میکند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمیافتد اما پیشگویها همه شکست میخورند و زبانها همه قطع میشوند و دانشها در غبار زمان پنهان میشوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچه میماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
«خداوندُ عشق است، عشقی که پس از نفوذ به درون ما، نرم میکند، ناب میکند، تازه میکند، بازسازی میکند. و درون آدمی را دگرگون میکند. نیروی ارادهٔ انسان را دگرگون نمیکند. زمان انسان را دگرگون نمیکند. عشق دگرگون میکند! زیرا؛ عشق خداوند است و خداوند، عشق است.»
«دانستن هدف زندگی یا دانستن بهترین راه خدمت به خدا کافی نیست، افکار خودت را به عمل درآور؛ راه، خودش را نشان میدهد.»
«عمری که با مرگ تمام شود هیچ ارزشی ندارد.»
دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید. خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما بیاموزید که بدون جلب توجه متفاوت باشید.
«نتوان گفت: بهارا، به امید دیدن و ماندن تو! می توان گفت: بهارا، تو بیا دانه امید به قلبم بنشان! و سفر کن به کجاآبادی، هرزمانی که تو را دلخواه است!»
«انسان همیشه خواهان دگرگونی و تحول است اما همزمان، سکون و ثبوت را آرزو میکند.»
اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از عشق بیبهره باشم طبل میانتهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیبدانی و پیشگویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو دانش را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوهها را به رفتار آورم و از عشق بیبهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بیبهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمیزند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمیآید و اندیشه شر نمیکند و از بیعدالتی خشنود نیست اما با حقیقت و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل میکند همه چیز را باور میکند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمیافتد اما پیشگویها همه شکست میخورند و زبانها همه قطع میشوند و دانشها در غبار زمان پنهان میشوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچه میماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
«خداوندُ عشق است، عشقی که پس از نفوذ به درون ما، نرم میکند، ناب میکند، تازه میکند، بازسازی میکند. و درون آدمی را دگرگون میکند. نیروی ارادهٔ انسان را دگرگون نمیکند. زمان انسان را دگرگون نمیکند. عشق دگرگون میکند! زیرا؛ عشق خداوند است و خداوند، عشق است.»
«دانستن هدف زندگی یا دانستن بهترین راه خدمت به خدا کافی نیست، افکار خودت را به عمل درآور؛ راه، خودش را نشان میدهد.»
«عمری که با مرگ تمام شود هیچ ارزشی ندارد.»
دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید. خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما بیاموزید که بدون جلب توجه متفاوت باشید.