PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رو به غروب



تووت فرنگی
18th February 2011, 05:41 PM
ریخته سرخ غروب

جابجا بر سر سنگ.
کوه خاموش است.
می خروشد رود.
مانده در دامن دشت
خرمنی رنگ کبود.


سایه آمیخته با سایه.
سنگ با سنگ گرفته پیوند.
روز فرسوده به ره میگذرد.
جلوه گر آمده در چشمانش
نقش اندوه پی یک لبخند.


جغد بر کنگره ها می خواند.
لاشخورها ، سنگین ،
از هوا ، تک تک ، آیند فرود :
لاشه ای مانده به دشت
کنده منقار ز جا چشمانش ،
زیر پیشانی او
مانده دو گود کبود.


تیرگی می آید.
دشت می گیرد آرام.
قصه رنگی روز
می رود رو به تمام.


شاخه ها پژمرده است.
سنگ ها افسرده است.
رود می نالد.
جغد می خواند.
غم بیامیخته با رنگ غروب.
می تراود از دلم قصه سرد :
دلم افسرده در این تنگ غروب.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد