P00NEH
17th February 2011, 03:59 PM
Article title: ميبد: يك شهر، يك قلعه
First posted: Mon 11 Jul 2005
Description: بررسي ساخت و سازوارهاي شهر قديم ميبد تركيبي را به دست ميدهد كه با نظام شهرسازي باستاني ايران كاملا انطباق دارد
file:///C:/Users/ARCHIT%7E1/AppData/Local/Temp/msohtml1/01/clip_image001.jpg
Article text:
پايگاه اطلاعرساني شهرسازي و معماري، http://www.uan.ir/
دهنشيني و استقرارهاي روستايي، سرآغاز پيدايش شهرهاي قديم بوده است. شهر كهنسال ميبد نيز در روند تكامل تاريخي روستاها و آباديهايي پديد آمد كه پيش از پيدايش شهر در اين منطقه پا گرفته بودند با اين تفاوت كه روستاهاي اوليه منطقه در نتيجه شرايط مساعد جغرافيايي و بوم شناختي شكل گرفتند. نتايج بررسيهاي كارشناسي نشان ميدهد مهمترين عامل در پيدايش شهر قديم ميبد، عوامل سياسي و اداري بوده است.
اين يك نكته تاريخي و جامعه شناختي است كه اصولا شهر در ايران پديدهاي سياسي بوده و تاثير عوامل اقليمي و جغرافيايي در پيدايش شهرها، همواره در مراحل بعدي قرار ميگرفته است.
به شهادت تاريخ، شهرهاي باستاني ايران به طور عمده داراي خصيصهاي سياسي بوده و با سازمان حكومتي پيوند داشتهاند به گونهاي كه عملا به نوعي كلنيهاي اداري - نظامي تبديل ميشدند.
با اينكه در پيدايش شهر قديم ميبد، احتمال يك سازماندهي حكومتي و عامل سياسي بسيار قوي است اما نقش آمادگيهاي اقتصادي و توان بهرهوري از محيط به ويژه كشاورزي و دامداري را در آغاز شهرنشيني در اين منطقه كويري نميتوان ناديده گرفت.
بررسي ساخت و سازوارهاي شهر قديم ميبد تركيبي را به دست ميدهد كه با نظام شهرسازي باستاني ايران كاملا انطباق دارد و خود نشانگر آن است كه در طرحريزي شهر قديم ميبد از الگو و نقشههاي سنجيدهاي استفاده شده كه اغلب در شهرسازي ايران باستان متداول بوده است.
جامعهشناسان و دانشمندان تاريخشناس در مورد شهرنشيني و پيدايش شهر عواملي را برشمردهاند كه در بررسي ويژگيهاي شهرنشيني در ميبد نيز مصاديقي از آنها يافت ميشود. همچنين آثاري از شهرسازي باستاني در اين شهر به جاي مانده كه شبكه راهها، قناتهاي چند هزار ساله، وجود بقاياي صنايع بسيار كهن از جمله گداخت فلزات و سفالگري و نيز بنيادهاي ديني و مذهبي و تاسيسات شهري از آن جملهاند.
شاخصترين اثر باقيمانده از شهرسازي قديم در ميبد، «نارين قلعه» است. پلان مدور و ارزشهاي نظامي اين قلعه يادآور دژها و استحكاماتي است كه در دورههاي پرماجرا و كشمكشهاي داخلي بين قبايل پارت و ماد در ايران ساخته شده است. از ديدگاه شهرسازي و معماري «نارين قلعه»، سلسلهاي متواتر از ساختوسازهاي مسكن و ديگر تاسيسات شهري و استحكامات دفاعي و نظامي را نشان ميدهد كه بارها مرمت و بازسازي شده است. اين مرمتها، بخشهاي زيرين و كهنهتر را از گزندهاي گوناگون مصون داشته و تنوع سبكهاي ساختمان و متفاوت در اندازههاي خشتها، سير تاريخي و كرنولوژي بنا را به وضوح نشان ميدهد.
اگر چه شكل «زيگوراتي» قلعه اين فرضيه را تقويت ميكند كه زماني اين بنا به عنوان يك مركز مذهبي مورد استفاده قرار گرفته است اما وجود خندقهاي عميق، ديوارهاي عظيم و باروهاي تودرتو بيشتر نشاندهنده ويژگيها و كاربري نظامي آن است.
از سوي ديگر در جبهه جنوبي نارين قلعه، ويرانههايي از مسكن ابتدايي كه در زمين كنده شدهاند، وجود دارد. اين بناها به طور نامنظم و در چند طبقه احداث شدند كه كارشناسان با توجه به شكل سقفها، اين مجموعه را متعلق به دوره مادها ميدانند. در طبقات ديگر بنا خشتهايي در ابعاد 10×24×40 به كار رفته و شواهدي ديگر حاكي از تداوم ساختوسازها در اين قلعه در دوران هخامنشي، اشكاني و ساساني است.
شهرهاي باستاني ايران اغلب داراي سه بخش بنيادي يا غيراصلي بودهاند: «كهن دژ»، «شارستان» و «بيروند». جغرافينويسان قديم نيز در توصيف شهرهاي كهن اغلب از اين سه عنصر شهري نام بردهاند. به شهادت منابع تاريخي اغلب شهرهاي تاريخي ايران چون اصفهان، بم، بخارا و نيشابور نيز داراي همين بخشهاي اصلي بودهاند.»
«كهن دژ» يا «قهن دز» نام قلعه يا دژهاي كهني است كه در آغاز پيدايش شهرها بر پا ميشد. ساخت اين دژها اغلب در دورههاي پيش از اسلام و بيشتر در دوره مادها و پس از آن سلسله هخامنشي و اشكاني متداول بود.
بناهايي منفرد و پرتراكم كه بر بلنديهاي طبيعي يا مصنوعي شكل ميگرفت و ساختار آن به گونهاي بود كه دفاع از آن ميسر باشد. كهن دژها به يك معني معادل همان ساختاري در شهرسازي قديم يونان است كه «اكروپويس» يا «اكروپول» خوانده ميشود.
نارين قلعه ميبد نيز دقيقا يك كهندژ است. اين قلعه بر تمام منطقه ميبد اشراف دارد و پيكر آن از فاصله دور به صورت يك عنصر شاخص ديده ميشود. اين بنا در پنج اشكوب شكل گرفته اما طبقات آن به طور مشخص از يكديگر جدا نشدهاند. شواهد موجود نشان ميدهد تمام اين مجموعه متراكم از خشت و گل ساخته شده است.
از سوي ديگر نارين قلعه به عنوان تصويري زنده از شهرسازي كهن باستاني ايران داراي نظام پيچيدهاي از رفت و آمدهاي زيرزميني و ارتباط پنهاني بوده است. اگر چه هنوز درباره نظام ارتباطي و نحوه كاربرد راهروهاي قلعه پژوهشي انجام نشده اما دهانه تعدادي از اين راهروها هنوز در نقاط مختلف قلعه قابل مشاهده است.
بخش اصلي يا مركز شهرهاي قديم را «شارستان» يا شهرستان ميناميدند و آن قسمتي از شهر بود كه درون حصارها و خندقهاي اطراف آن محصور ميشد و از طريق چند دروازه به بيرون راه داشت. عناصر عمده شهر مانند ارگ، آتشكده، ديوان خانه، بازار، مسجد جامع، مدارس و كارگاههاي مختلف در اين منطقه جاي ميگرفتند. همچنين شهرهاي قديم بر بنيان نظام طبقاتي داراي محلههاي مسكوني جداگانه براي طبقههاي اجتماعي يا خرقههاي مختلف مذهبي بود. محدوده شارستان به طور عمده محل زندگي حكمرانان، ديوانيان، نظاميان، اشراف، كاهنان و كاركنان امور مذهبي و برخي پيشهوران شهر بود. شبها دروازه شهر را ميبستند و پاسداراني مسئوليت مراقبت از امنيت شهر را برعهده داشتند.
محوطه شارستان ميبد در زمان ساسانيان در موقعيت و بستر مناسبي بر بلندي جنوب اين شهر و همجوار با شاهراه باستاني ري - كرمان در يك چهار ديواري بزرگ ساخته شد به گونهاي كه كهندژ نارين قلعه و چند پاره آبادي را در بر گرفت. اين شهر را در شهرسازي سنتي ايران «شهرهاي قلعهاي» مينامند.
«حمدالله مستوفي» در قرن هشتم هجري در توصيف ميبد نوشته است: «شهري است كوچك و دور قلعه آن چهار هزار گام است.»
اين جملهها در واقع وصف محدوده حصار بست شارستان بوده و امروز نيز قابل پيمايش است: «حدود چهار هزار متر بر اساس يك باور ايراني، شهرهاي قديم را به گونهاي ميساختند كه چهار دروازه رو به چهار سوي جهان داشته باشد. شارستان ميبد هم در آغاز چهار دروازه در چهار سوي شهر داشته است. دو شاهراه (شاه كوچه) به صورت دو محور اصلي كه از دروازهها آغاز ميشده، در مركز شهر يك چهارراه و ميدان پديد آورده و مسجد جامع نيز در همين محل جاي گرفته است. موسسههاي ديواني، آموزشي و مذهبي و قسمتي از بازار نيز در اين ناحيه مركزي مستقر بودهاند. بر اساس نقشههاي تاريخي نارين قلعه در جنوب شرقي و كارگاههاي سفالگري در جنوب غربي شهرستان مستقر بودهاند. در همين محدوده نيز گروههاي «همپيشه» در چند محل گرد آمده بودند. سفالگران در «محله بالا»، كشاورزان در «محله كوچك» و صاحب منصبان ديواني، مذهبي در محوطه مركزي شهر سكونت داشتند. بخش عمده محوطههاي شمالي و شمال شرقي شهر را باغها ميپوشانده و اين تركيب فضايي هنوز هم تا اندازهاي پايدار مانده است.
بيروند، عنوان آباديهاي پيرامون شارستان بود. در ايران پس از اسلام، بسياري از بيروندها، محل استقرار سپاهيان و اردوگاههاي مسلمانان بود. در اين دوره مسجدهاي جامع در اين مناطق شكل گرفته و اهميت مركز محصور شهر را تحت شعاع فعاليتهاي خود قرار دادند. بيروندها از همان ابتدا با حيات اقتصادي شهرها، پيوندي تنگاتنگ داشتهاند و ساكنان شهر به توليدات كشاورزي و دامي اين مناطق وابسته بودند. بيروندها در شهر قديم ميبد اغلب متشكل از آباديهاي معتبري بوده كه قدمت پيشينه برخي از آنها به اندازه خود شهر است. فيروزآباد، مهرجرد، بيده و بارجين از اين دسته هستند.
ميبد به رغم آنكه شهري كوچك و كم آوازه است، از نمونههاي نادر شهرهاي باستاني ايران محسوب ميشود كه هر چند بافت سنتي آن گزندهاي فراواني ديده اما هنوز ميتوان ساختار شهرسازي سنتي ايران را در آن تشخيص داد. اين شهر در 50 كيلومتري شمال غربي يزد در كنار راه تهران - بندرعباس قرار دارد و راهآهن تهران - جنوب از غرب آن ميگذرد.
First posted: Mon 11 Jul 2005
Description: بررسي ساخت و سازوارهاي شهر قديم ميبد تركيبي را به دست ميدهد كه با نظام شهرسازي باستاني ايران كاملا انطباق دارد
file:///C:/Users/ARCHIT%7E1/AppData/Local/Temp/msohtml1/01/clip_image001.jpg
Article text:
پايگاه اطلاعرساني شهرسازي و معماري، http://www.uan.ir/
دهنشيني و استقرارهاي روستايي، سرآغاز پيدايش شهرهاي قديم بوده است. شهر كهنسال ميبد نيز در روند تكامل تاريخي روستاها و آباديهايي پديد آمد كه پيش از پيدايش شهر در اين منطقه پا گرفته بودند با اين تفاوت كه روستاهاي اوليه منطقه در نتيجه شرايط مساعد جغرافيايي و بوم شناختي شكل گرفتند. نتايج بررسيهاي كارشناسي نشان ميدهد مهمترين عامل در پيدايش شهر قديم ميبد، عوامل سياسي و اداري بوده است.
اين يك نكته تاريخي و جامعه شناختي است كه اصولا شهر در ايران پديدهاي سياسي بوده و تاثير عوامل اقليمي و جغرافيايي در پيدايش شهرها، همواره در مراحل بعدي قرار ميگرفته است.
به شهادت تاريخ، شهرهاي باستاني ايران به طور عمده داراي خصيصهاي سياسي بوده و با سازمان حكومتي پيوند داشتهاند به گونهاي كه عملا به نوعي كلنيهاي اداري - نظامي تبديل ميشدند.
با اينكه در پيدايش شهر قديم ميبد، احتمال يك سازماندهي حكومتي و عامل سياسي بسيار قوي است اما نقش آمادگيهاي اقتصادي و توان بهرهوري از محيط به ويژه كشاورزي و دامداري را در آغاز شهرنشيني در اين منطقه كويري نميتوان ناديده گرفت.
بررسي ساخت و سازوارهاي شهر قديم ميبد تركيبي را به دست ميدهد كه با نظام شهرسازي باستاني ايران كاملا انطباق دارد و خود نشانگر آن است كه در طرحريزي شهر قديم ميبد از الگو و نقشههاي سنجيدهاي استفاده شده كه اغلب در شهرسازي ايران باستان متداول بوده است.
جامعهشناسان و دانشمندان تاريخشناس در مورد شهرنشيني و پيدايش شهر عواملي را برشمردهاند كه در بررسي ويژگيهاي شهرنشيني در ميبد نيز مصاديقي از آنها يافت ميشود. همچنين آثاري از شهرسازي باستاني در اين شهر به جاي مانده كه شبكه راهها، قناتهاي چند هزار ساله، وجود بقاياي صنايع بسيار كهن از جمله گداخت فلزات و سفالگري و نيز بنيادهاي ديني و مذهبي و تاسيسات شهري از آن جملهاند.
شاخصترين اثر باقيمانده از شهرسازي قديم در ميبد، «نارين قلعه» است. پلان مدور و ارزشهاي نظامي اين قلعه يادآور دژها و استحكاماتي است كه در دورههاي پرماجرا و كشمكشهاي داخلي بين قبايل پارت و ماد در ايران ساخته شده است. از ديدگاه شهرسازي و معماري «نارين قلعه»، سلسلهاي متواتر از ساختوسازهاي مسكن و ديگر تاسيسات شهري و استحكامات دفاعي و نظامي را نشان ميدهد كه بارها مرمت و بازسازي شده است. اين مرمتها، بخشهاي زيرين و كهنهتر را از گزندهاي گوناگون مصون داشته و تنوع سبكهاي ساختمان و متفاوت در اندازههاي خشتها، سير تاريخي و كرنولوژي بنا را به وضوح نشان ميدهد.
اگر چه شكل «زيگوراتي» قلعه اين فرضيه را تقويت ميكند كه زماني اين بنا به عنوان يك مركز مذهبي مورد استفاده قرار گرفته است اما وجود خندقهاي عميق، ديوارهاي عظيم و باروهاي تودرتو بيشتر نشاندهنده ويژگيها و كاربري نظامي آن است.
از سوي ديگر در جبهه جنوبي نارين قلعه، ويرانههايي از مسكن ابتدايي كه در زمين كنده شدهاند، وجود دارد. اين بناها به طور نامنظم و در چند طبقه احداث شدند كه كارشناسان با توجه به شكل سقفها، اين مجموعه را متعلق به دوره مادها ميدانند. در طبقات ديگر بنا خشتهايي در ابعاد 10×24×40 به كار رفته و شواهدي ديگر حاكي از تداوم ساختوسازها در اين قلعه در دوران هخامنشي، اشكاني و ساساني است.
شهرهاي باستاني ايران اغلب داراي سه بخش بنيادي يا غيراصلي بودهاند: «كهن دژ»، «شارستان» و «بيروند». جغرافينويسان قديم نيز در توصيف شهرهاي كهن اغلب از اين سه عنصر شهري نام بردهاند. به شهادت منابع تاريخي اغلب شهرهاي تاريخي ايران چون اصفهان، بم، بخارا و نيشابور نيز داراي همين بخشهاي اصلي بودهاند.»
«كهن دژ» يا «قهن دز» نام قلعه يا دژهاي كهني است كه در آغاز پيدايش شهرها بر پا ميشد. ساخت اين دژها اغلب در دورههاي پيش از اسلام و بيشتر در دوره مادها و پس از آن سلسله هخامنشي و اشكاني متداول بود.
بناهايي منفرد و پرتراكم كه بر بلنديهاي طبيعي يا مصنوعي شكل ميگرفت و ساختار آن به گونهاي بود كه دفاع از آن ميسر باشد. كهن دژها به يك معني معادل همان ساختاري در شهرسازي قديم يونان است كه «اكروپويس» يا «اكروپول» خوانده ميشود.
نارين قلعه ميبد نيز دقيقا يك كهندژ است. اين قلعه بر تمام منطقه ميبد اشراف دارد و پيكر آن از فاصله دور به صورت يك عنصر شاخص ديده ميشود. اين بنا در پنج اشكوب شكل گرفته اما طبقات آن به طور مشخص از يكديگر جدا نشدهاند. شواهد موجود نشان ميدهد تمام اين مجموعه متراكم از خشت و گل ساخته شده است.
از سوي ديگر نارين قلعه به عنوان تصويري زنده از شهرسازي كهن باستاني ايران داراي نظام پيچيدهاي از رفت و آمدهاي زيرزميني و ارتباط پنهاني بوده است. اگر چه هنوز درباره نظام ارتباطي و نحوه كاربرد راهروهاي قلعه پژوهشي انجام نشده اما دهانه تعدادي از اين راهروها هنوز در نقاط مختلف قلعه قابل مشاهده است.
بخش اصلي يا مركز شهرهاي قديم را «شارستان» يا شهرستان ميناميدند و آن قسمتي از شهر بود كه درون حصارها و خندقهاي اطراف آن محصور ميشد و از طريق چند دروازه به بيرون راه داشت. عناصر عمده شهر مانند ارگ، آتشكده، ديوان خانه، بازار، مسجد جامع، مدارس و كارگاههاي مختلف در اين منطقه جاي ميگرفتند. همچنين شهرهاي قديم بر بنيان نظام طبقاتي داراي محلههاي مسكوني جداگانه براي طبقههاي اجتماعي يا خرقههاي مختلف مذهبي بود. محدوده شارستان به طور عمده محل زندگي حكمرانان، ديوانيان، نظاميان، اشراف، كاهنان و كاركنان امور مذهبي و برخي پيشهوران شهر بود. شبها دروازه شهر را ميبستند و پاسداراني مسئوليت مراقبت از امنيت شهر را برعهده داشتند.
محوطه شارستان ميبد در زمان ساسانيان در موقعيت و بستر مناسبي بر بلندي جنوب اين شهر و همجوار با شاهراه باستاني ري - كرمان در يك چهار ديواري بزرگ ساخته شد به گونهاي كه كهندژ نارين قلعه و چند پاره آبادي را در بر گرفت. اين شهر را در شهرسازي سنتي ايران «شهرهاي قلعهاي» مينامند.
«حمدالله مستوفي» در قرن هشتم هجري در توصيف ميبد نوشته است: «شهري است كوچك و دور قلعه آن چهار هزار گام است.»
اين جملهها در واقع وصف محدوده حصار بست شارستان بوده و امروز نيز قابل پيمايش است: «حدود چهار هزار متر بر اساس يك باور ايراني، شهرهاي قديم را به گونهاي ميساختند كه چهار دروازه رو به چهار سوي جهان داشته باشد. شارستان ميبد هم در آغاز چهار دروازه در چهار سوي شهر داشته است. دو شاهراه (شاه كوچه) به صورت دو محور اصلي كه از دروازهها آغاز ميشده، در مركز شهر يك چهارراه و ميدان پديد آورده و مسجد جامع نيز در همين محل جاي گرفته است. موسسههاي ديواني، آموزشي و مذهبي و قسمتي از بازار نيز در اين ناحيه مركزي مستقر بودهاند. بر اساس نقشههاي تاريخي نارين قلعه در جنوب شرقي و كارگاههاي سفالگري در جنوب غربي شهرستان مستقر بودهاند. در همين محدوده نيز گروههاي «همپيشه» در چند محل گرد آمده بودند. سفالگران در «محله بالا»، كشاورزان در «محله كوچك» و صاحب منصبان ديواني، مذهبي در محوطه مركزي شهر سكونت داشتند. بخش عمده محوطههاي شمالي و شمال شرقي شهر را باغها ميپوشانده و اين تركيب فضايي هنوز هم تا اندازهاي پايدار مانده است.
بيروند، عنوان آباديهاي پيرامون شارستان بود. در ايران پس از اسلام، بسياري از بيروندها، محل استقرار سپاهيان و اردوگاههاي مسلمانان بود. در اين دوره مسجدهاي جامع در اين مناطق شكل گرفته و اهميت مركز محصور شهر را تحت شعاع فعاليتهاي خود قرار دادند. بيروندها از همان ابتدا با حيات اقتصادي شهرها، پيوندي تنگاتنگ داشتهاند و ساكنان شهر به توليدات كشاورزي و دامي اين مناطق وابسته بودند. بيروندها در شهر قديم ميبد اغلب متشكل از آباديهاي معتبري بوده كه قدمت پيشينه برخي از آنها به اندازه خود شهر است. فيروزآباد، مهرجرد، بيده و بارجين از اين دسته هستند.
ميبد به رغم آنكه شهري كوچك و كم آوازه است، از نمونههاي نادر شهرهاي باستاني ايران محسوب ميشود كه هر چند بافت سنتي آن گزندهاي فراواني ديده اما هنوز ميتوان ساختار شهرسازي سنتي ايران را در آن تشخيص داد. اين شهر در 50 كيلومتري شمال غربي يزد در كنار راه تهران - بندرعباس قرار دارد و راهآهن تهران - جنوب از غرب آن ميگذرد.