تووت فرنگی
16th February 2011, 09:17 PM
مکتب واقع بين و واقع گراي اسلام ، اقتصاد را زيربنا نمي داند اما نقش اساسي آن را نيز ناديده نمي گيرد. (ده گفتار / ص 309)
شعر فارسي و نثر فارسي در طول دوازده قرن، از مضامين قرآن و حديث به شدت متأثر بوده است اغلب مضامين عالي عرفاني و موعظه اي فارسي ، تحت تأثير قرآن و سنت راه تعالي را طي کرده است. (مجموعه آثار ، ج 14 / ص 581)
جنبش تنباکو را علماي ايران آغاز کردند و با دخالت زعيم بزرگ مرحوم حاج ميرزا حسن شيرازي به پيروزي نهايي رسيد. (نهضتهاي اسلامي / ص55)
بشر امروزي از نظر علمي و فکري پا به جايي نهاده که آهنگ سفر افلاک کرده و سقراطها و افلاطونها بايد افتخار شاگردي اش را بپذيرند اما از نظر روح و خوي و منش ، يک « زنگي مست تيغ بران به دست » بيش نيست.
براي يک ملت هيچ موهبتي بالاتر از شخصيت نيست اگر همه مواهب و ابزارهاي زندگي را از ملتي بگيرند و شخصيتش محفوظ باشد غمي نيست. ( سيري در سيره نبوي /ص 14)
در مقابل قدرت علمي و فني بشر ، هيچ دژ تسخيرناپذيري جز روح و نفس آدمي وجود ندارد . (سيري در سيره نبوي /ص 13)
اسلام خود بنيانگذار يک تمدن عظيم است ودر تاريخ افتخارآميز خود دانشگاه ها به وجود آورد ودانشمندان نابغه به جهان تحويل داد و به علم و تمدن کمک فراوان کرد. (سيري در سيره نبوي /ص20)
زنده ترين امواج اجتماعي ، امواج و جنبشهاي ديني است ؛ پيوند اين امواج و اين نهضتها با جوهر حيات وفطرت زندگي از هر چيز ديگر اصيل تر است. (سيري در سيره نبوي / ص 24 )
وقت آن است که غرب مانند همه زمانهاي ديگر با همه تقدمي که در علوم و صنايع دارد فلسفه زندگي را از شرق بياموزد. (اخلاق جنسي /ص 28)
اگر روح اجتماعي وجود داشته باشد وجامعه زنده و جاندار باشد بدون شک در آن جامعه همدردي و همکاري وجود دارد. (حکمتها و اندرزها /ص 229)
شناخت صحيح شرط اول رشد است ؛ بايد ببينيم آيا از وجود امکاناتي که خداوند تبارک و تعالي در اختيار ما قرار داده و سرمايه هايي که در طول تاريخ پيدا کرده ايم آگاهي داريم. ( امدادهاي غيبي در زندگي بشر/ ص 135)
جهان بيني توحيدي کشش و جاذبه دارد، به انسان نشاط و دلگرمي مي بخشد هدفهايي متعالي و مقدس عرضه مي دارد و افرادي فداکار مي سازد. ( مجموعه آثار، ج2/ص 84)
توحيد صدوق خود دريافتي از معرفت است ودر مباحثات آن ، نه به شکل القاء يک سلسله مسائل تعبدي بلکه به صورت القاء يک سلسله بيانات استدلالي روشنگر و ترتيب صغرا و کبراي منطقي بحث شده است. (مجموع آثار ، ج 6/ص 881)
انسان يک پايگاه آزاد انديشه دارد که مي تواند به وسيله آن خود را از هر تأثيري مستقل نگه دارد ودر زبان اسلام از آن به «فطرت » تعبير شده است.
زنده ترين امواج اجتماعي ، امواج و جنبشهاي ديني است ؛ پيوند اين امواج و اين نهضتها با جوهر حيات وفطرت زندگي از هر چيز ديگر اصيل تر است .( وحي و نبوت / ص 98)
شعر فارسي و نثر فارسي در طول دوازده قرن، از مضامين قرآن و حديث به شدت متأثر بوده است اغلب مضامين عالي عرفاني و موعظه اي فارسي ، تحت تأثير قرآن و سنت راه تعالي را طي کرده است. (مجموعه آثار ، ج 14 / ص 581)
جنبش تنباکو را علماي ايران آغاز کردند و با دخالت زعيم بزرگ مرحوم حاج ميرزا حسن شيرازي به پيروزي نهايي رسيد. (نهضتهاي اسلامي / ص55)
بشر امروزي از نظر علمي و فکري پا به جايي نهاده که آهنگ سفر افلاک کرده و سقراطها و افلاطونها بايد افتخار شاگردي اش را بپذيرند اما از نظر روح و خوي و منش ، يک « زنگي مست تيغ بران به دست » بيش نيست.
براي يک ملت هيچ موهبتي بالاتر از شخصيت نيست اگر همه مواهب و ابزارهاي زندگي را از ملتي بگيرند و شخصيتش محفوظ باشد غمي نيست. ( سيري در سيره نبوي /ص 14)
در مقابل قدرت علمي و فني بشر ، هيچ دژ تسخيرناپذيري جز روح و نفس آدمي وجود ندارد . (سيري در سيره نبوي /ص 13)
اسلام خود بنيانگذار يک تمدن عظيم است ودر تاريخ افتخارآميز خود دانشگاه ها به وجود آورد ودانشمندان نابغه به جهان تحويل داد و به علم و تمدن کمک فراوان کرد. (سيري در سيره نبوي /ص20)
زنده ترين امواج اجتماعي ، امواج و جنبشهاي ديني است ؛ پيوند اين امواج و اين نهضتها با جوهر حيات وفطرت زندگي از هر چيز ديگر اصيل تر است. (سيري در سيره نبوي / ص 24 )
وقت آن است که غرب مانند همه زمانهاي ديگر با همه تقدمي که در علوم و صنايع دارد فلسفه زندگي را از شرق بياموزد. (اخلاق جنسي /ص 28)
اگر روح اجتماعي وجود داشته باشد وجامعه زنده و جاندار باشد بدون شک در آن جامعه همدردي و همکاري وجود دارد. (حکمتها و اندرزها /ص 229)
شناخت صحيح شرط اول رشد است ؛ بايد ببينيم آيا از وجود امکاناتي که خداوند تبارک و تعالي در اختيار ما قرار داده و سرمايه هايي که در طول تاريخ پيدا کرده ايم آگاهي داريم. ( امدادهاي غيبي در زندگي بشر/ ص 135)
جهان بيني توحيدي کشش و جاذبه دارد، به انسان نشاط و دلگرمي مي بخشد هدفهايي متعالي و مقدس عرضه مي دارد و افرادي فداکار مي سازد. ( مجموعه آثار، ج2/ص 84)
توحيد صدوق خود دريافتي از معرفت است ودر مباحثات آن ، نه به شکل القاء يک سلسله مسائل تعبدي بلکه به صورت القاء يک سلسله بيانات استدلالي روشنگر و ترتيب صغرا و کبراي منطقي بحث شده است. (مجموع آثار ، ج 6/ص 881)
انسان يک پايگاه آزاد انديشه دارد که مي تواند به وسيله آن خود را از هر تأثيري مستقل نگه دارد ودر زبان اسلام از آن به «فطرت » تعبير شده است.
زنده ترين امواج اجتماعي ، امواج و جنبشهاي ديني است ؛ پيوند اين امواج و اين نهضتها با جوهر حيات وفطرت زندگي از هر چيز ديگر اصيل تر است .( وحي و نبوت / ص 98)