تووت فرنگی
15th February 2011, 04:43 PM
معلم پای تخته داد می زد
و آن آخر کلاسیها لواشک بین خود تقسیم میکردند
معلم پای تخته داد می زد
و دستانش پر از گرد گچ و غم باران و سرمای زمستان
و معلم پای تخته داد می زد
که: "یک با یک برابر هست"
و آن آخر کلاسیها به نیش و طعنه و خنده هزاران بار می گفتند:
"یک با یک برابر هست!؟"
از آن آخر کلاسیها یکی ناگه ز جا برخاست
باید که بر می خاست
با دلی بشکسته و چشمی غمین
با ز دستان پر از عشق و ترک
فریاد زد:
اگر یک نفر انسان واحد یک بود چه؟
معلم خشمگین فریاد زد "آری"
اگر یک نفر انسان واحد یک بود چه؟
آن یک پر زور و زر بالا و آن بی چیز پایین بود؟!
اگر یک با یک برابر بود
چه کس دیوار چینها را بنا می کرد؟!
چه کس فرعون،چه کس قارون،چه کس شاه و رعیت بود؟!
چه کس فریاد می زد؟ چه کس شلاق میخورد؟!
کدامین یک ز سرمای زمستان ناله می کرد؟!
کدامین یک ز فرط بی غمی دیوانه می شد؟!
کدامین یک ز شوق ذره ای نان ـ خشک و سنگین ـ به شب تا صبح هم خوابش نمی برد ؟!
و دستان کدامین یک پر از تاول ،پر از زخم و ترک می بود؟!
چه کس بابای من،چه کس ارباب او می بود؟!
حال اگر یک نفر انسان واحد یک بود چه؟
و حالا این معلم بود که با چشمان غمگین و پر از اشکش آهسته می گفت ولی فریاد میزد:
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:
که "یك با یك برابر نیست"
http://www.njavan.com/forum/images/misc/progress.gif
و آن آخر کلاسیها لواشک بین خود تقسیم میکردند
معلم پای تخته داد می زد
و دستانش پر از گرد گچ و غم باران و سرمای زمستان
و معلم پای تخته داد می زد
که: "یک با یک برابر هست"
و آن آخر کلاسیها به نیش و طعنه و خنده هزاران بار می گفتند:
"یک با یک برابر هست!؟"
از آن آخر کلاسیها یکی ناگه ز جا برخاست
باید که بر می خاست
با دلی بشکسته و چشمی غمین
با ز دستان پر از عشق و ترک
فریاد زد:
اگر یک نفر انسان واحد یک بود چه؟
معلم خشمگین فریاد زد "آری"
اگر یک نفر انسان واحد یک بود چه؟
آن یک پر زور و زر بالا و آن بی چیز پایین بود؟!
اگر یک با یک برابر بود
چه کس دیوار چینها را بنا می کرد؟!
چه کس فرعون،چه کس قارون،چه کس شاه و رعیت بود؟!
چه کس فریاد می زد؟ چه کس شلاق میخورد؟!
کدامین یک ز سرمای زمستان ناله می کرد؟!
کدامین یک ز فرط بی غمی دیوانه می شد؟!
کدامین یک ز شوق ذره ای نان ـ خشک و سنگین ـ به شب تا صبح هم خوابش نمی برد ؟!
و دستان کدامین یک پر از تاول ،پر از زخم و ترک می بود؟!
چه کس بابای من،چه کس ارباب او می بود؟!
حال اگر یک نفر انسان واحد یک بود چه؟
و حالا این معلم بود که با چشمان غمگین و پر از اشکش آهسته می گفت ولی فریاد میزد:
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:
که "یك با یك برابر نیست"
http://www.njavan.com/forum/images/misc/progress.gif