PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دوست



تووت فرنگی
11th February 2011, 03:31 PM
بزرگي بود


و از اهالي امروز بود


و با تمام افقهاي باز نسبت داشت


و لحن آب و زمين را چه خوب مي فهميد.


***


صداش


به شكل حزن پريشان واقعيت بود


و پلك هاش


مسير نبض عناصر را


به ما نشان داد


و دست هاش


هواي صاف سخاوت را


ورق زد


و مهرباني را


به سمت ما كوچاند


***


به شكل خلوت خود بود


و عاشقانه ترين انحناي وقت خودش را


براي آينه تفسير كرد.


و او به شيوه باران پر از طراوت تكرار بود


و او به سبك درخت





ميان عافيت نور منتشر ميشد.


هميشه رشته صحبت را


به چفت آب گره مي زد.


براي ما، يك شب


سجود سبز محبت را


چنان صريح ادا كرد


كه ما به عاطفه سطح خاك دست كشيديم


و مثل لهجه يك سطل آب تازه شديم.


***


و بارها ديديم


كه با چقدر سبد


براي چيدن يك خوشه بشارت رفت.


***


ولي نشد


كه روبروي وضوح كبوتران بنشيند


و رفت تا لب هيچ


و پشت حوصله نورها دراز كشيد


و هيچ فكر نكرد


كه ما ميان پريشاني تلفظ درها


براي خوردن يك سيب


چقدر تنها مانديم.


^^سهراب سپهری^^

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد