majid71
11th February 2011, 09:53 AM
درباره پرهيزکاران
(قسمت 4 از 4)
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام ميفرمايد:
پرهيزگار را ميبيني که: آرزويش نزديک، لغزشهايش اندک، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراکش کم، کارش آسان، دينش حفظشده، شهوتش مرده، خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار، و از آزارش در امانند، اگر در بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت ميگردد، و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نميشود، ستمکار خود را عفو ميکند، به آنکه محرومش ساخته ميبخشد، آن کس که با او بريده ميپيوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم، بديهاي او پنهان و کار نيکش آشکار است. نيکيهاي او به همه رسيده، و آزار او به کسي نميرسد. در سختيها آرام، و در ناگواريها بردبار و در خوشيها سپاسگزار است، به آنکه دشمن دارد ستم نکند، و نسبت به آنکه دوست دارد به گناه آلوده نشود، پيش از آن که بر ضد او گواهي دهند به حق اعتراف ميکند، و آنچه را به او سپردهاند ضايع نميسازد، و آنچه را به او تذکر دادند فراموش نميکند. مردم را با لقبهاي زشت نميخواند، همسايگان را آزار نميرساند، در مصيبتهاي ديگران شاد نميشود، و در کار ناروا دخالت نميکند، و از محدوده حق خارج نميشود، اگر خاموش است سکوت او اندوهگينش نميکند، و اگر بخندد آواز خنده او بلند نميشود، و اگر به او ستمي روا دارند صبر ميکند تا خدا انتقام او را بگيرد. نفس او از دستش در زحمت، ولي مردم در آسايشند، براي قيامت خود را به زحمت ميافکند، ولي مردم را به رفاه و آسايش ميرساند، دوري او از برخي مردم، از روي زهد و پارسايي، و نزديک شدنش با بعضي ديگر از روي مهرباني و نرمي است، دوري او از تکبر و خودپسندي، و نزديکي او از روي حيله و نيرنگ نيست، (سخن امام که به اينجا رسيد، ناگهان همام نالهاي زد و جان داد. امام (ع) فرمود:) سوگند بخدا من از اين پيشآمد بر همام ميترسيدم، سپس گفت: آيا پندهاي رسا با آنان که پذيرنده آنند چنين ميکند؟ شخصي رسيد و گفت: چرا با تو چنين نکرد؟ امام (ع) پاسخ داد: واي بر تو، هر اجلي وقت معيني دارد که از آن پيش نيافتد و سبب مشخصي دارد که از آن تجاوز نکند، آرام باش و ديگر چنين سخناني مگو، که شيطان آن را بر زبانت رانده است.
نهجالبلاغه، خطبه 184 (ترجمه استاد دشتي)
(قسمت 4 از 4)
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام ميفرمايد:
پرهيزگار را ميبيني که: آرزويش نزديک، لغزشهايش اندک، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراکش کم، کارش آسان، دينش حفظشده، شهوتش مرده، خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار، و از آزارش در امانند، اگر در بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت ميگردد، و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نميشود، ستمکار خود را عفو ميکند، به آنکه محرومش ساخته ميبخشد، آن کس که با او بريده ميپيوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم، بديهاي او پنهان و کار نيکش آشکار است. نيکيهاي او به همه رسيده، و آزار او به کسي نميرسد. در سختيها آرام، و در ناگواريها بردبار و در خوشيها سپاسگزار است، به آنکه دشمن دارد ستم نکند، و نسبت به آنکه دوست دارد به گناه آلوده نشود، پيش از آن که بر ضد او گواهي دهند به حق اعتراف ميکند، و آنچه را به او سپردهاند ضايع نميسازد، و آنچه را به او تذکر دادند فراموش نميکند. مردم را با لقبهاي زشت نميخواند، همسايگان را آزار نميرساند، در مصيبتهاي ديگران شاد نميشود، و در کار ناروا دخالت نميکند، و از محدوده حق خارج نميشود، اگر خاموش است سکوت او اندوهگينش نميکند، و اگر بخندد آواز خنده او بلند نميشود، و اگر به او ستمي روا دارند صبر ميکند تا خدا انتقام او را بگيرد. نفس او از دستش در زحمت، ولي مردم در آسايشند، براي قيامت خود را به زحمت ميافکند، ولي مردم را به رفاه و آسايش ميرساند، دوري او از برخي مردم، از روي زهد و پارسايي، و نزديک شدنش با بعضي ديگر از روي مهرباني و نرمي است، دوري او از تکبر و خودپسندي، و نزديکي او از روي حيله و نيرنگ نيست، (سخن امام که به اينجا رسيد، ناگهان همام نالهاي زد و جان داد. امام (ع) فرمود:) سوگند بخدا من از اين پيشآمد بر همام ميترسيدم، سپس گفت: آيا پندهاي رسا با آنان که پذيرنده آنند چنين ميکند؟ شخصي رسيد و گفت: چرا با تو چنين نکرد؟ امام (ع) پاسخ داد: واي بر تو، هر اجلي وقت معيني دارد که از آن پيش نيافتد و سبب مشخصي دارد که از آن تجاوز نکند، آرام باش و ديگر چنين سخناني مگو، که شيطان آن را بر زبانت رانده است.
نهجالبلاغه، خطبه 184 (ترجمه استاد دشتي)