majid71
11th February 2011, 10:42 AM
درباره پرهيزکاران
(قسمت 2 از 4)
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام ميفرمايد:
پرهيزکاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکر و انديشه ميخوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروي درد خود را مييابند، وقتي به آيهاي برسند که تشويقي در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روي آورند، و با جان پرشوق در آن خيره شوند، و گمان ميبرند که نعمتهاي بهشت در برابر ديدگانشان قرار داد و هرگاه به آيهاي ميرسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن ميسپارند، و گويا صداي برهم خوردن شعلههاي آتش، در گوششان طنينافکن است، پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پيشاني و دست و پا بر خاک ماليده، و از خدا آزادي خود از آتش جهنم را ميطلبند.
پرهيزکاران در روز، دانشمنداني بردبار، و نيکوکاراني باتقوا هستند که ترس الهي آنان را چونان تير تراشيده لاغر کرده است، کسي که به آنها مينگرد ميپندارد که بيمارند اما آنان را بيماري نيست، و ميگويد، مردم در اشتباهند! در صورتيکه آشفتگي ظاهرشان از امري بزرگ است. از اعمال اندک خود خشنود نيستند، و اعمال زياد خود را بسيار نميشمارند، نفس خود را متهم ميکنند، و از کردار خود ترسناکند، هرگاه يکي از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده ميگويد: "من خود را از ديگران بهتر ميشناسم و خداي من، مرا بهتر از من ميشناسد، بار خدايا، مرا بر آنچه ميگويند محاکمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده که ميگويند، و گناهاني که نميدانند بيامرز". (اين پيام ادامه دارد)
نهجالبلاغه، خطبه 184 (ترجمه استاد دشتي)
(قسمت 2 از 4)
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام ميفرمايد:
پرهيزکاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکر و انديشه ميخوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروي درد خود را مييابند، وقتي به آيهاي برسند که تشويقي در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روي آورند، و با جان پرشوق در آن خيره شوند، و گمان ميبرند که نعمتهاي بهشت در برابر ديدگانشان قرار داد و هرگاه به آيهاي ميرسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن ميسپارند، و گويا صداي برهم خوردن شعلههاي آتش، در گوششان طنينافکن است، پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پيشاني و دست و پا بر خاک ماليده، و از خدا آزادي خود از آتش جهنم را ميطلبند.
پرهيزکاران در روز، دانشمنداني بردبار، و نيکوکاراني باتقوا هستند که ترس الهي آنان را چونان تير تراشيده لاغر کرده است، کسي که به آنها مينگرد ميپندارد که بيمارند اما آنان را بيماري نيست، و ميگويد، مردم در اشتباهند! در صورتيکه آشفتگي ظاهرشان از امري بزرگ است. از اعمال اندک خود خشنود نيستند، و اعمال زياد خود را بسيار نميشمارند، نفس خود را متهم ميکنند، و از کردار خود ترسناکند، هرگاه يکي از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده ميگويد: "من خود را از ديگران بهتر ميشناسم و خداي من، مرا بهتر از من ميشناسد، بار خدايا، مرا بر آنچه ميگويند محاکمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده که ميگويند، و گناهاني که نميدانند بيامرز". (اين پيام ادامه دارد)
نهجالبلاغه، خطبه 184 (ترجمه استاد دشتي)