majid71
11th February 2011, 10:39 AM
درباره پرهيزکاران
(قسمت 1 از 4)
(يکي از ياران پرهيزکار امام (ع) به نام همام گفت: اي اميرمومنان پرهيزکاران را براي من آن چنان توصيف کن که گويا آنان را با چشم مينگرم. امام (ع) در پاسخ او درنگي کرد و فرمود: (اي همام! از خدا بترس و نيکوکار باش که خداوند با پرهيزکاران و نيکوکاران است) اما همام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آنکه امام (ع) تصميم گرفت صفات پرهيزکاران را بيان فرمايد. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پيامبرش درود فرستاد، و فرمود):
پس از ستايش پروردگار! همانا خداوند سبحان پديدهها را در حالي آفريد که از اطاعتشان بينياز، و از نافرماني آنان در امان بود، زيرا نه معصيت گناهکاران به خدا زياني ميرساند و نه اطاعت مومنان براي او سودي دارد، روزي بندگان را تقسيم، و هر کدام را در جايگاه خويش قرار داد، اما پرهيزکاران! در دنيا داراي فضيلتهاي برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان ميانهروي، و راه رفتنشان با تواضع و فروتني است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام کرده ميپوشانند، و گوشهاي خود را وقف دانش سودمند کردهاند، و در روزگار سختي و گشايش حالشان يکسان است، و اگر نبود مرگي که خدا بر آنان مقدر فرمود، روح آنان حتي به اندازه برهم زدن چشم، در بدنها قرار نميگرفت، از شوق ديدار بهشت، و از ترس عذاب جهنم، خدا در جانشان بزرگ و ديگران کوچک مقدارند. بهشت براي آنان چنان است که گويي آن را ديده و در نعمتهاي آن بسر ميبرند، و جهنم را چنان باور دارند که گويي آن را ديده و در عذابش گرفتارند. دلهاي پرهيزکاران اندوهگين، و مردم از آزارشان در امان، تنهايشان فربه نبوده، و درخواستهايشان اندک، و عفيف و پاکدامنند. در روزگار کوتاه دنيا صبر کرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند، تجارتي پرسود که پروردگارشان فراهم فرمود. دنيا ميخواست آنها را بفريبد اما عزم دنيا نکردند، ميخواست آنها را اسير خود گرداند که با فدا کردن جان، خود را آزاد ساختند. (اين پيام ادامه دارد)
نهجالبلاغه، خطبه 184 (ترجمه استاد دشتي)
(قسمت 1 از 4)
(يکي از ياران پرهيزکار امام (ع) به نام همام گفت: اي اميرمومنان پرهيزکاران را براي من آن چنان توصيف کن که گويا آنان را با چشم مينگرم. امام (ع) در پاسخ او درنگي کرد و فرمود: (اي همام! از خدا بترس و نيکوکار باش که خداوند با پرهيزکاران و نيکوکاران است) اما همام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آنکه امام (ع) تصميم گرفت صفات پرهيزکاران را بيان فرمايد. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پيامبرش درود فرستاد، و فرمود):
پس از ستايش پروردگار! همانا خداوند سبحان پديدهها را در حالي آفريد که از اطاعتشان بينياز، و از نافرماني آنان در امان بود، زيرا نه معصيت گناهکاران به خدا زياني ميرساند و نه اطاعت مومنان براي او سودي دارد، روزي بندگان را تقسيم، و هر کدام را در جايگاه خويش قرار داد، اما پرهيزکاران! در دنيا داراي فضيلتهاي برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان ميانهروي، و راه رفتنشان با تواضع و فروتني است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام کرده ميپوشانند، و گوشهاي خود را وقف دانش سودمند کردهاند، و در روزگار سختي و گشايش حالشان يکسان است، و اگر نبود مرگي که خدا بر آنان مقدر فرمود، روح آنان حتي به اندازه برهم زدن چشم، در بدنها قرار نميگرفت، از شوق ديدار بهشت، و از ترس عذاب جهنم، خدا در جانشان بزرگ و ديگران کوچک مقدارند. بهشت براي آنان چنان است که گويي آن را ديده و در نعمتهاي آن بسر ميبرند، و جهنم را چنان باور دارند که گويي آن را ديده و در عذابش گرفتارند. دلهاي پرهيزکاران اندوهگين، و مردم از آزارشان در امان، تنهايشان فربه نبوده، و درخواستهايشان اندک، و عفيف و پاکدامنند. در روزگار کوتاه دنيا صبر کرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند، تجارتي پرسود که پروردگارشان فراهم فرمود. دنيا ميخواست آنها را بفريبد اما عزم دنيا نکردند، ميخواست آنها را اسير خود گرداند که با فدا کردن جان، خود را آزاد ساختند. (اين پيام ادامه دارد)
نهجالبلاغه، خطبه 184 (ترجمه استاد دشتي)