امید عباسی
13th December 2008, 04:52 PM
نميدانم هر کدام از ما اگر به جاي ابراهيم خليلالله بوديم، آيا عاقبت پا در صحنه قرباني کردن عزيزترين عزيزمان ميگذاشتيم يا نه؟ نميدانم هر يک از ما چند بار در شرايط مشابهي قرار گرفتيم و براي گام ننهادن و فرار از آن وسوسه شديم؟ چقدر به احتراز از برداشتن قدمي خالص براي خدا فکر کرديم و به چنين وسوسهها بها دادهايم؟
در وبلاگي به نشاني http://greenebtekar.persianblog.ir آمده است: اين نفس انسان است که مايه امتحان ميشود. چراکه جز خود و خودخواهي و خودبيني هيچ نميشناسد، مگر به نيروي عشق و يقين. همان عشقي که ابراهيم را به حرکت آورد و گامهايش را استوار را ساخت و ... اسماعيل را چه تسليم در برابر اين امتحان يافت.
امتحان ابراهيم و اسماعيل از نوع امتحانهايي است که همه ما در طول زندگي پيش روي خود ميبينيم، اگر چه در اغلب موارد ابعاد بسيار کوچک تري دارد. عموما هم داد و فغان و صداي ما را براي لعن و نفرين به روزگار بلند ميکند.
ابراهيم و اسماعيل البته از اين آزمون سربلند برآمدند و ... در پي اين سربلندي ديگر نيازي به بريدن و تيغ نبود؛ امتحان انجام و مقصود حاصل شده بود... قرباني عظيم چندي بعد در ديار غريب کرب و بلا انتظار ميکشد و ... آنجا ديگر تيغها ميبرد...
در وبلاگي به نشاني http://greenebtekar.persianblog.ir آمده است: اين نفس انسان است که مايه امتحان ميشود. چراکه جز خود و خودخواهي و خودبيني هيچ نميشناسد، مگر به نيروي عشق و يقين. همان عشقي که ابراهيم را به حرکت آورد و گامهايش را استوار را ساخت و ... اسماعيل را چه تسليم در برابر اين امتحان يافت.
امتحان ابراهيم و اسماعيل از نوع امتحانهايي است که همه ما در طول زندگي پيش روي خود ميبينيم، اگر چه در اغلب موارد ابعاد بسيار کوچک تري دارد. عموما هم داد و فغان و صداي ما را براي لعن و نفرين به روزگار بلند ميکند.
ابراهيم و اسماعيل البته از اين آزمون سربلند برآمدند و ... در پي اين سربلندي ديگر نيازي به بريدن و تيغ نبود؛ امتحان انجام و مقصود حاصل شده بود... قرباني عظيم چندي بعد در ديار غريب کرب و بلا انتظار ميکشد و ... آنجا ديگر تيغها ميبرد...