توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پیامبر اکرم (ص)، عایشه را در شش سالگی به عقد خود درآورد و در نه سالگی به خانه برد؟!
Admin
2nd February 2011, 11:25 AM
پیامبر اکرم (ص)، عایشه را در شش سالگی به عقد خود درآورد و در نه سالگی به خانه برد؟!
http://img.mobin-group.com/images/556untitled_resize.jpg
.: سوال:
ش (زوریخ): در کتابی که البته 100٪ مغرضانه هم بود خواندم که پیامبر اکرم (ص)، عایشه را در شش سالگی به عقد خود درآورد و در نه سالگی به خانه برد! یک دختر در آن سن که چیزی از ازدواج نمیداند! راهنمایی کنید.
.: پاسخ:
ازدواج در هر دوره و قومی بر مبنای فرهنگ حاکم بر آن قوم صورت میپذیرد و برای همین است که «اسلام» به رغم آن که قواعد ویژهای برای عقد ازدواج و محرمیت دارد و خواندن صیغهی عقد به قصد انشاء را بر هر مسلمانی واجب میداند و بدون آن برقراری روابط زناشویی بین زن و مردم را زنا قلمداد مینماید، اما ازدواج سایر قبایل و امم را که به رسم خودشان صورت پذیرفته است را معتبر و محترم میشمارد.
پس، حادثهی عجیبی نیست اگر ازدواجهای پیامبر اکرم (ص) و سایر معصومین (ع) منطبق با فرهنگ بومی و بر اساس قواعد اسلامی صورت پذیرفته باشد. به ویژه آن که در قواعد اسلامی، آثار مترتبه بر ازدواج صرفاً روابط زناشویی بین زن و مرد نیست، بلکه قوانین فردی و اجتماعی دیگری را چون: محرمیت بین اعضای خانواده – حق نفقه – حق ارث و ... را وضع و مترتب مینماید. به همین دلیل حتی امروز هم جاری نمودن عقد برای دو نابالغ (البته با اذن ولی و به شرط آن که مستلزم ضرر و زیان آنها نباشد) به قصد محرمیت و سایر قوانین مترتبه جایز است.
پس، نعجبی نیست اگر با توجه به شرایط آن روز، پدری چون ابوبکر که تا چند سال پیش با فرهنگ جاهلی «قتل دختران» میزیسته، امروز که اسلام آورده، پیشنهاد عقد دخترش را به پیامبر اکرم (ص) بدهد تا خود نیز محرم آن خانه شود. و باز عجیب نیست اگر پیامبر اکرم (ص) این پیشنهاد را بپذیرد. امروزه نیز این اتفاق بسیار رایج است و در فرهنگها و ادیان دیگر نیز به گونههای دیگری رایج است، چنان که در مسیحیت، نوزاد از همان ابتدا صاحب «پدرخوانده» میشود!
اما راجع به ازدواج و به خانهی شوهر رفتن در 9 سالگی و ناآگاهی دختر 9 ساله از ازدواج نیز باید دقت نمود که اولاً همان شرایط محیطی حاکم بوده و هست. در بسیاری از جوامع دختران در 9 سالگی ازدواج میکرده و میکنند و حتی تأخیر سن ازدواج در آن جوامع نیز نوعی ضعف و ضرر به دختر و خانواده محسوب میشده و میشود.
منتهی باید توجه داشته باشید، به رغم شعایری که به مقاصد سوء خاص میدهند، اصلاً چنین نیست که هیچ دختری در 9 سالگی یا ده سالگی از ازدواج و مسائل آن هیچ نداند. یا اگر علمی ندارد، فطرتاً یا از روی غریزه کشش و میلی هم نداشته باشد. بدیهی است دختر نیز مانند پسر یک یا دو سال قبل از بلوغ (محتلم شدن در پسر و عادت ماهانه در دختر) با تمایلات جنسی آشنا میشود و به تناسب فرهنگ محیطی، شخصی و دینی نسبت به ارضای آنان میاندیشد.
به عنوان مثال آیا غیر از این است که امروزه در همین اروپای مدرن که ازدواج دختر کمتر از 18 سال را ظلم و جرم تلقی میکند، کمتر دختری تا سن 13 سالگی باکره میماند؟ جالب است بدانید که در میان مردم آلمان امروزه این فرهنگ رایج است که اگر پسری با دختری که 16، 17 یا 18 سال دارد، مراودهای داشته باشد و متوجه شود که او باکره است، نسبت به او غیض و انتقاد دارد که: تو چه عیبی داشتی که تا این سن کسی به تو توجه نکرده است؟! جالب است بدانید طبق آمار رسمی در کشور ایتالیا بیش از 70٪ نوجوانان برای اولین بار با خانوادهی اول خود هم خوابی میکنند که البته سن هیچ کدام در اولین تجربهی جنسی مشمئز کنندشان، به سن قانونی نرسیده است و چه بسا بین همان سنین 9 تا 11 یا 12 سالگی هم خوابی را تجربه میکنند. و باز طبق آمارهای رسمی (که در همین سایت نیز درج شده است) در کشورهایی چون: سوئد، فرانسه، سوئیس و ... که وضع به مراتب اسفناکتر است. و شاهدیم که در کشورهای خاوردور، دختران 9 سال به بالا [و گاه کمتر از 9 سال] دختران برای روابط جنسی خرید و فروش هم میشوند. و البته اگر چه ظلم بزرگی است، اما آنان روابط جنسی را درک میکنند.
اما همین فرهنگهای منحط، نوبت به ازدواج و برقراری یک رابطهی معقول، هدفمند، سازنده، پاک و قانونی که میرسد، فریاد «کودک» کودکشان بلند میشود؟! چرا که با اصل ازدواج مخالفند و نه با سن ازدواج.
در هر حال اگر دختری به رشد مطلوب برای ازدواج نرسیده باشد، ازدواج با او حتی در 20 سالگی هم اشکال دارد، اما اگر به چنین رشدی رسیده باشد، ازدواج با او چنان چه موجب لطمه، ضرر و زیان او نگردد، منعی ندارد. و همان طور که بیان شد، در آن زمان و آن فرهنگ و آن قوم (عرب) دختران بین سنین 9 تا 11 سالگی حتماً ازدواج میکردند و هیچ مشکلی هم رخ نمیداد. چنان چه پدر بزرگها و مادربزرگهای ما تا چند نسل پیش نیز بر همین سنت و فرهنگ بودند و همگی از جسم، روان و اولاد سالمی هم برخوردار بودند. لذا گذشتگان ما اگر 70 تا 80 سال عمر میکردند، حتی نتیجهها و گاهی نبیرههای خود را میدیدند، اما امروزه گاه جوانی فرزندان خود را نمیبینند.
پس، ازدواج ایشان با عایشه، در حالی که او 9 سال بیشتر نداشته است، هیچ عیبی در بر ندارد.
LaDy Ds DeMoNa
2nd February 2011, 11:39 AM
ممنون ازپست شما
در این مقاله مرگ پیامبر اکرم؛ رحلت یا شهادت؟! (http://njavan.com/forum/showthread.php?goto=newpost&t=85707) اومده که عوامل شهادت پیامبر اکرم ( صل الله علیه و آله ) ، عایشه و اقوامش بودند [soal]
msd21
22nd March 2011, 03:37 PM
ممنون ازپست شما
در این مقاله مرگ پیامبر اکرم؛ رحلت یا شهادت؟! (http://njavan.com/forum/showthread.php?goto=newpost&t=85707) اومده که عوامل شهادت پیامبر اکرم ( صل الله علیه و آله ) ، عایشه و اقوامش بودند [soal]
بر سر مرگ پیامبر بحث نکنید که رحلت بود یا شهادت
چون همه پیامبران به اذن الهی و با مرگ طبیعی میمیرن و مردن
و هیچکدوم از امامان نیز به مرگ طبیعی نمردن و نمیمیرن
kamanabroo
5th June 2011, 01:03 PM
بر سر مرگ پیامبر بحث نکنید که رحلت بود یا شهادت
چون همه پیامبران به اذن الهی و با مرگ طبیعی میمیرن و مردن
و هیچکدوم از امامان نیز به مرگ طبیعی نمردن و نمیمیرن
مثل اینکه این آیه قرآن رو وقتی خوندین یادتون رفته:
«...ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيقْتُلُونَ النَّبِيينَ بِغَيرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يعْتَدُونَ»(بقره-61)
«إِنَّ الَّذِينَ يكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيقْتُلُونَ النَّبِيينَ بِغَيرِ حَقٍّ وَيقْتُلُونَ الَّذِينَ يأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»(آل عمران-21)
«ضُرِبَتْ عَلَيهِمُ الذِّلَّةُ أَينَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يعْتَدُونَ»(آل عمران-112)
به حکم این آیات همه انبیاء کشته شدند ( شهید شدند) و ظالمانه و بدون حق هم کشته شدند.
و پیامبر اسلام هم مستثنی نیست.
msd21
7th June 2011, 12:08 AM
به حکم این آیات همه انبیاء کشته شدند ( شهید شدند) و ظالمانه و بدون حق هم کشته شدند.
و پیامبر اسلام هم مستثنی نیست.
حضرت موسی چگونه جان داد؟
روزی عزرائیل نزد موسی علیهالسلام آمد، موسی علیهالسلام پرسید: «برای زیارتم آمدهای یا برای قبض روحم؟»
عزرائیل: برای قبض روحت آمدهام.
موسی: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم.
عزرائیل: مهلتی در کار نیست.
موسی علیهالسلام به سجده افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند.
خداوند به عزرائیل فرمود: «به موسی علیهالسلام مهلت بده!» عزرائیل مهلت داد. موسی علیهالسلام نزد مادرش آمد و گفت: «سفری در پیش دارم!»
مادر گفت: «چه سفری؟»
موسی علیهالسلام فرمود: «سفر آخرت.» مادر گریه کرد.
موسی علیهالسلام نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسر وداع کرد، کودک دست به دامن موسی علیهالسلام زد و گریه کرد، دل موسی علیهالسلام از گریه کودکش سوخت و گریه کرد.
خداوند به موسی علیهالسلام وحی کرد: «ای موسی! تو به درگاه ما میآیی، اینگریه و زاریت چیست؟»
موسی علیهالسلام عرض کرد: «دلم به حال کودکانم میسوزد.»
خداوند فرمود: «ای موسی! دل از آنها بکن، من از آنها نگهداری میکنم و آنها را در آغوش محبتم میپرورانم.»
دل موسی علیهالسلام آرام گرفت. و به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو میگیری؟
عزرائیل: از دهانت.
موسی: آیا از دهانی که بیواسطه با خدا سخن گفته است جانم را میگیری؟
عزرائیل: از دستت.
موسی: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟
عزرائیل: از پایت.
موسی: آیا از پایی که من با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفتهام؟
عزرائیل نارنجی خوشبو به موسی علیهالسلام داد، موسی علیهالسلام آن را بو کرد و جان سپرد. فرشتگان به موسی علیهالسلام گفتند: یا اهون الانبیاء موتا کیف وجدت الموت؛ ای کسی که در میان پیامبران، از همه راحتتر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟» موسی علیهالسلام گفت: کشاة تسلخ و هی حیة؛ مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم.»
msd21
7th June 2011, 12:15 AM
به حکم این آیات همه انبیاء کشته شدند ( شهید شدند) و ظالمانه و بدون حق هم کشته شدند.
و پیامبر اسلام هم مستثنی نیست.
حکایت مواجهه حضرت ابراهیم با مرگ
از حضرت امام علی علیه السلام روایت است که چون خداوند اراده فرمود پیامبرش ابراهیم علیه السلام را قبض روح کند، ملک الموت را به سوی او فرو فرستاد. ملک الموت چون به ابراهیم رسید عرض کرد: «السلاَمُ عَلَیْکَ یَا إبْرَاهِیمُ، سلام بر تو باد ای ابراهیم» ابراهیم گفت: «وَ عَلَیْکَ السلاَمُ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ؛ أَ دَاعٍ أَمْ نَاعٍ؟ بر تو سلام باد ای فرشته مرگ؛ آمدی مرا به سوی پروردگارم بخوانی که به اختیار اجابت کنم یا آنکه خبر مرگ مرا آورده ای و باید به اضطرار شربت مرگ را بنوشم»؟ عزرائیل گفت: ای إبراهیم! بلکه آمده ام که تو را به اختیار به سوی خدایت ببرم، پس اجابت کن دعوت خدایت را و تسلیم مرگ باش؛ خدایت تو را به خود خوانده است! ابراهیم گفت: «فَهَلْ رَأَیْتَ خَلِیلاً یُمِیتُ خَلِیلَهُ؟ آیا دیده ای دوست و یار مهربانی، یار مهربان و دوست خود را بمیراند»؟ چگونه خدای حاضر می شود خلیلش را که إبراهیم است بکشد؟
عزرائیل به سوی بارگاه حضرت رب العزة بازگشت و در مقابل او قرار گرفت و در بین دو دست جلال و جمال در مقام اطاعت و تسلیم درنگ کرد و سپس عرضه داشت: ای پروردگار من! شنیدی آنچه را که یار مهربان و خلیلت إبراهیم گفت؟ خداوند جل جلالُه به ملک الموت خطاب کرد: ای عزرائیل! به سوی إبراهیم رهسپار شو و به او بگو: «هَلْ رَأَیْتَ حَبِیبًا یَکْرَهُ لِقَآءَ حَبِیبِهِ؟ آیا هیچ دیده ای که یار مهربانی از ملاقات و دیدار محبوبش گریزان باشد و لقای او را مکروه دارد و از برخورد با او ناخرسند گردد؟» «إن الْحَبِیبَ یُحِب لِقَآءَ حَبِیبِهِ، حقاً که حبیب دوست دارد محبوب خود را ملاقات کند».
msd21
7th June 2011, 12:24 AM
به حکم این آیات همه انبیاء کشته شدند ( شهید شدند) و ظالمانه و بدون حق هم کشته شدند.
و پیامبر اسلام هم مستثنی نیست.
حضرت آدم نه صد و سی سال زندگی کردو در روز یازدهم محرم بر اثر تب وفات کرد
msd21
7th June 2011, 12:29 AM
به حکم این آیات همه انبیاء کشته شدند ( شهید شدند) و ظالمانه و بدون حق هم کشته شدند.
و پیامبر اسلام هم مستثنی نیست.
چگونگی وفات حضرت سلیمان
سلطنت و حكومت سلیمان به مدت چهل سال در كمال قدرت و عظمت تداوم داشت تا در غروب یكی از روزها كه سلیمان در قصر زیبا و با شكوه خود كه از آبگینه صاف و شفاف بنا شده بود، در یكی از اطاقهای فوقانی به تماشای اطراف و اكناف شهر مشغول بود و از تجلی عظمت و قدرت خداوند درس حكمت و پند و عبرت می آموخت. در همان حال كه سلیمان بر عصای خود تكیه زده بود ناگهان صدای ورود شخصی را احساس كرد و سلسله افكار او گسیخته شد، با نزدیك شدن صدا، به یكباره چهره جوانی ناشناس با هیمنه و هیبتی بی نظیر پدیدار گشت، سلیمان كه از ورود بدون اجازه وی بیمناك شده بود پرسید، تو كیستی و چه حاجتی داری و چرا بدون اجازه وارد قصر شده ای؟ جوان پاسخ داد: من پیك مرگم و برای گرفتن جان تو آمده ام و برای این كار كلبه فقرا و كاخ پادشاهان برای من فرقی ندارد و به علاوه برای ورود، به كسب اجازه نیازی ندارم. اینك تو باید فوراً سلطنت و حكومت را به دیگران، و جان خود را به من و تن خود را به خاك بسپاری و به فرمان خداوند جاوید ولایزال تن در دهی. با شنیدن این سخنان، لرزه بر اندام سلیمان افتاد و از جوان فرصتی خواست تا در امور خود و سپاهیانش ترتیبی بدهد، اما درخواست او رد شد و پیك مرگ در همان حال كه ایستاده بود جان وی را گرفت و سلیمان از سلطنتی با چنان شكوه و جلال كه مدت چهل سال زحمت آن را كشیده بود دیده فرو بست. پس از وفات سلیمان، بدن او تا مدتی همچنان بر عصا تكیه داشت و پا بر جا ایستاده بود و كسی بدون اجازه قدرت ورود به كاخ را نداشت. اما پس از مدتی، موریانه ها عصای وی را خوردند و چون تعادل سلیمان بهم خورد، جسدش به زمین افتاد و اطرافیانش دریافتند كه مدتی از مرگ وی می گذرد
msd21
7th June 2011, 12:35 AM
به حکم این آیات همه انبیاء کشته شدند ( شهید شدند) و ظالمانه و بدون حق هم کشته شدند.
و پیامبر اسلام هم مستثنی نیست.
امام صادق(ع) فرمود: « حضرت داود(ع) صد سال عمر کرد. از این مدّت، 40سال دوره حکومت و نبوّت حضرت داود(ع) بوده است. حضرت داود(ع) به هنگام وفات، حضرت سلیمان(ع) فرزند خود را به جانشینی خود قرار داد.»
msd21
7th June 2011, 12:50 AM
به حکم این آیات همه انبیاء کشته شدند ( شهید شدند) و ظالمانه و بدون حق هم کشته شدند.
و پیامبر اسلام هم مستثنی نیست.
من هنوز در حیرتم و نمیتونم درک کنم که چطور آیات قرآن رو هرجوری که میخواین معنی میکنید و از آن برداشت های دلخواه خودتون رو درمیارید و از اون قاعده های کلی میسازید و میگید همه انبیاء کشته شدند ( شهید شدند) و بعدشم میگید که هیچگونه مستثنی هم نداره
از خدا بترسید
kamanabroo
7th June 2011, 03:20 AM
من هنوز در حیرتم و نمیتونم درک کنم که چطور آیات قرآن رو هرجوری که میخواین معنی میکنید و از آن برداشت های دلخواه خودتون رو درمیارید و از اون قاعده های کلی میسازید و میگید همه انبیاء کشته شدند ( شهید شدند) و بعدشم میگید که هیچگونه مستثنی هم نداره
از خدا بترسید
عزیز دلم
من از خودم نگفتم
برای حرفم دلیل دارم. این روایت رو که بگذاریم کنار اون ایات همون نتیجه ای که ذکر شد ...
هم در کتب شیعه هست هم در کتب اهل تسنن.
روایتی که از پیامبر اکرم ص هست که می فرماید:
قال الرسول (صلى الله عليه وآله): ما من نبي أو وصي إلا شهيد (1)
وقال (صلى الله عليه وآله): ما منا إلا مسموم أو مقتول (2)
-------
(1) بصائر الدرجات ص 148، بحار الأنوار 17 / 405، 40 / 139.
(2) كفاية الأثر، الخزاز القمي ص 162، وسائل الشيعة 14 / 2، 14 / 18، البحار، المجلسي 45 / 1، من لا يحضره الفقيه 4 / 17.
msd21
7th June 2011, 09:19 AM
عزیز دلم
من از خودم نگفتم
برای حرفم دلیل دارم. این روایت رو که بگذاریم کنار اون ایات همون نتیجه ای که ذکر شد ...
هم در کتب شیعه هست هم در کتب اهل تسنن.
روایتی که از پیامبر اکرم ص هست که می فرماید:
قال الرسول (صلى الله عليه وآله): ما من نبي أو وصي إلا شهيد (1)
وقال (صلى الله عليه وآله): ما منا إلا مسموم أو مقتول (2)
-------
(1) بصائر الدرجات ص 148، بحار الأنوار 17 / 405، 40 / 139.
(2) كفاية الأثر، الخزاز القمي ص 162، وسائل الشيعة 14 / 2، 14 / 18، البحار، المجلسي 45 / 1، من لا يحضره الفقيه 4 / 17.
خب یه سوالی پیش میاد
شما این اسناد رو آوردید منم قبلش وفات حضرت موسی، ابراهیم،سلیمان، آدم و داوود رو تو پست های جداگونه ای آوردم
ولی این دو تناقض چجوری با هم کنار میاد!!!!!!!!!
به شرط اینکه اسناد شما درست تر باشه نتیجه میگیریم چون اینها شهید نشدن هیچکدوم پیامبر نبودن(عجب من این همه سال اشتباهی فکر میکردم پیامبرن[soal])
ولی تو قرآن گفته شده پیامبرن و آیاتی زیادی هم در موردشون هست که بیشترین آیات هم در مورد حضرت موسی است
پس باید گفت که:
اسناد و روایات یکی از ما دو تا مشکل داره! اگه اینجوریه و اشکال از طرف بنده بود خواهش میکنم نحوه شهادت اون اشخاص رو بیان کنید تا در مورد پیامبر بودنشون شبهه ای نباشه
در غیر این صورت شبهه طرف احادیث و روایات شما رو میگیره!!!!!!!!!!!
میدونم که نیمی از احادیث و روایات که الان در دست ما هست جعلی و ساختگیه و یکی از ما دو تا در این نیمه هست که نیازمند کمک دیگری هست
kamanabroo
7th June 2011, 10:58 PM
خب یه سوالی پیش میاد
شما این اسناد رو آوردید منم قبلش وفات حضرت موسی، ابراهیم،سلیمان، آدم و داوود رو تو پست های جداگونه ای آوردم
ولی این دو تناقض چجوری با هم کنار میاد!!!!!!!!!
به شرط اینکه اسناد شما درست تر باشه نتیجه میگیریم چون اینها شهید نشدن هیچکدوم پیامبر نبودن(عجب من این همه سال اشتباهی فکر میکردم پیامبرن[soal])
ولی تو قرآن گفته شده پیامبرن و آیاتی زیادی هم در موردشون هست که بیشترین آیات هم در مورد حضرت موسی است
پس باید گفت که:
اسناد و روایات یکی از ما دو تا مشکل داره! اگه اینجوریه و اشکال از طرف بنده بود خواهش میکنم نحوه شهادت اون اشخاص رو بیان کنید تا در مورد پیامبر بودنشون شبهه ای نباشه
در غیر این صورت شبهه طرف احادیث و روایات شما رو میگیره!!!!!!!!!!!
میدونم که نیمی از احادیث و روایات که الان در دست ما هست جعلی و ساختگیه و یکی از ما دو تا در این نیمه هست که نیازمند کمک دیگری هست
خوب شما می تونید اسنادی که ذکر کردم رو بررسی کنید.
تازه اون داستانهایی که گفتین مدرکی براشون نگفتین که از کجا نقل کردین!
سند و مدرکش کجاست؟
اینم بگم
حرفی که من زدم از ظاهر دلیل قرآن و روایت بر می اومد
اگه با سندی قطعی و محکم نحوه وفات برخی از پیامبران معلوم بشه که شهادت نیست
اون وقت میشه آیه قرآن رو تخصیص زد به اون روایت .
اما من هنوز پیدا نکردم اگه شما پیدا کردین حتما با هم بررسی اش می کنیم.
یه چیز دیگه هم دوستانه بپرسم؟
چرا شما لحنتون یه دفعه عوض شده؟ ناراحت هستین از چیزی؟[esteress]
msd21
8th June 2011, 11:35 AM
مطلب وفات حضرت موسی از سند زیر بود
مناهج الشارعين، (علامه ميرداماد)، ص 590
msd21
8th June 2011, 11:36 AM
قابل ذكر است حسب آنچه در كتب سيره و تاريخ آمده است بخصوص كتاب البدايه و النهايه ابن كثير حضرت آدم در سن 1000 سالگي فوت كرد و يكسال بعد از آن نيز زوجه مكرمه اش حواء نيز بدرود حق رفت
msd21
8th June 2011, 11:39 AM
اینم در مورد وفت حضرت نوح
حسب گفته مورخين بعد از مدتي ، يك روز عزرائيل نزد نوح (ع) آمد بعد از صحبت و گفتگو عزرائيل گفت : اي نوح من براي قبض جان تو آمده ام حضرت نوح در جلو آفتاب نشسته بود فرمود : اجازه دهيد به سايه اي بروم ، به سايه رفت و عزرائيل نزديك شد و قبل از قبض روحش فرمود : اي عزرائيل و اي فرشته مرگ آنچه از دنيا زندگي كرده ام به همين اندازه بود كه از آفتاب به سايه آمدم
msd21
8th June 2011, 12:09 PM
خوب شما می تونید اسنادی که ذکر کردم رو بررسی کنید.
تازه اون داستانهایی که گفتین مدرکی براشون نگفتین که از کجا نقل کردین!
سند و مدرکش کجاست؟
اینم بگم
حرفی که من زدم از ظاهر دلیل قرآن و روایت بر می اومد
اگه با سندی قطعی و محکم نحوه وفات برخی از پیامبران معلوم بشه که شهادت نیست
اون وقت میشه آیه قرآن رو تخصیص زد به اون روایت .
اما من هنوز پیدا نکردم اگه شما پیدا کردین حتما با هم بررسی اش می کنیم.
من دوتا از سند ها رو آوردم و بازهم میگم اگه سند یا روایتی که به شهادت هریک از پیامبرهای بالا مثلا حضرت موسی یا نوح یا سلیمان دلالت داره بیارید و ببینیم و بررسی کنیم
درضمن آیه 61بقره میگه به ناحق کشتند و به خشم و غضب خدا گرفتار شدند یا آیه 112آل عمران میگه به ناحق کشتند و کار همیشگی آنها بود(قرآن خط عثمان طه با ترجمه مهدی الهی قمشه ای) تا اونجا که علما گفتن و ما شنیدیم این دوتا درمورد مسلمونا صدق نمیکنه!
تو تفسیر المیزان هم گفته منظور این آیات قوم بنی اسرائیل بوده که بعضی از پیامبراشونو به ناحق کشتند و به عذابش هم گرفتار شدند و منظور از ناحق کشتند هم این نیست که خودشون کشتند بلکه اسرار پیامبران خود را به دشمنان میگفتند که باعث تسلط دشمن بر آنها میشد که باعث غضب پیامبر میشد و بعدشم در مورد یعتدون بحث تعلیل رو باز میکنه!
و اما در اتمام حرفم بگم که اگه شهادت در مورد همه پیامبرها برقرار باشه حتما روایات و داستانهای شهادتشون هم هست نه داستانهای وفاتشون و گفتگوشون با عزرائیل بازهم بگردید شاید سندی پیدا کنید و بشه درموردش بحث کرد!
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.