PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : از گل واژه ها تا قصه مصر...



touraj atef
31st January 2011, 11:49 AM
عادت كرده ايم كه بگوئيم
چقدر زود دير شد
اين روزها در غم از دست دادن عزيزان به سر مي بريم چند روز پيش آن مرد مهربان ديار دريا را از دست داديم و حالا سخن از سفر مهربان و خوش قريحه اي چون خاتوني است كه گل واژه هاي زيبايش را گاه به گاهي اقبال پيدا مي كردم كه بخوانم قصه رفتن دريائي و گل واژه هاي خاتون دردناك است نوشتن در باره رفتگان برايم سخت است دلم نمي خواهد تكراري گويم و از هجر و دلتنگي و… سخن رانم و از اين رو وقتي خبر هجرت او را شنيدم خواستم چون حكايت سفر مرد دريا تنها به استعاره چون قصه فرشته مرگ گويم و يا سكوت پيشه كنم اما …
به تصاوير سرزمين فرعونها مي نگرم و بار ديگر به ياد قصه هاي تاريخي مي افتم آنجا كه ظالمي است كه يم پندارد بندگانش گر سخني نمي گويند هيچگاه فرياد نخواهند زود و يا استيصال و سركوب باعث خواهد شد كه سكوت جاو دانه باشد نگاهي به مردمان سر زمين فرعون ها مي كنم كه بار ديگر خسته از بيداد هستند و فرياد مي زنند و مي خواهند كه بار ديگر موسي آيد و با جادوي سحر آميزش اژدهاي نيرنگ و فريب را فلج كند و يا يوسفي از قعر چاهي به عزيز كردگي نايل آيد تا مهر را تواند كه جاودانه كند قصه سينوهه را به ياد مي آورم كه آرزو مي كند اي كاش باش و باز جمجه هاي سنگ شده را حفر كند تا بخار سمي غرور و نخوت و … برون ريزد و شايد آرزو مي كردم كه نامباركي كه خود را مبارك مي خواند بداند كه از رامسس ها بزرگتر نيست كه بخواهد جاودانه باشد اما قرنها مدفون مي شود دلم مي خواست ياد گيرند كه حداقل چون كلو پاترا شجاع باشند و قبل از آن كه دير شود خود به حضور نا ميمون خود با افعي فرار و نادم شدن ها و پوزش پايان دهند و…
اما در ميان اين غوغا ناگهان صحنه اي مرا بر جاي خود ميخكوب مي كند همان گونه كه همگان دانند در هنگام چنين بلوائي عده اي به قصد تخريب و تشويش و غارت به يمان جميعت مي آيند و چنين است كه عفريت فقر مي تواند تبديل به هيولا دست درازي تبديل شود و اين چنين در سر زمين مصر نيز بوده است اما در ميان همان مردم پر غوغا در خيابان عده اي با ساختن زنجيري انساني در جلوي موزه مصر باستان نشان مي دهند كه تاريخي هستند و در تاريخ مي مانند چون تاريخ و قدمت و اصالت و عشق به ميهن و نياكان خود را حفظ مي كنند ديدن چنين آگاهي و دانش و ميهن پرستي مرا سخت متاثر كرد و به ياد حكايت مهاجرين اين روزهايم افتادم
دلمان ترك عزيزان را نمي خواهد اما براي نگاه داشتن عزيزي بايد تنها جسم او را دوست بداريم ؟ درس مردمان مصر به من گفت كه براي نگاه داري خاطره خاتون بايد گل واژه هاي او را حفظ كنيم و عشق به او و مهري كه در ميان بي كران بيماريش باز قوي بود را بايد حفش كرد دلم مي خواست به پسران مرد دريائي بگويم كه لبخند او و حرفهايش و گذشته اش را به ياد گار نگاه دارند زنجير به هم شوند و نگذارند كه زنجير پاره شود و گذشته طعمه قصه هاي امروز شود و چنين شايد باشد كه باز توان كه نجوا زد
اگر عشق همان عشق باشد زمان مقوله بي معني است
آري عشق همان عشق است كه قصه مصر را و موسي را و يوسف را و سينوهه را و كلو پاترا را و … را حفظ كي كند در سرزمين فرعونها بسيار خود خواهاني آمدند و نامباركي بودند كه فرعون نام مي گرفتند اما رفتند اما عشق به مصر ماند و يادگارش در پشت دستهاي زنجير شده قلبهاي عاشق باقي ماند آري بيائيم دريائي باشيم و زنجير به ياد گل واژه هاي خاتون و ترانه هاي دريائي مرد سر زمين گيلان ياد عشق را جاودانه كنيم
باشد كه چنين باداhttp://lonelyseaman.files.wordpress.com/2011/01/ajayebe-haftganeh1.jpg?w=290&h=403 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2011/01/ajayebe-haftganeh1.jpg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد