maryam28
16th January 2011, 04:26 PM
فراموشی
هوای دلم ابری شده آسمان چشمانم تیره وتار است.
همدم باوفایم ای قلم بنویس ازغم ...
روزگار مرا به بازی گرفت ...
حال که من باختم میایی سوی من...
شدم بازیچه ای که به این سو وآنسو می کشانیم ...
من می روم تو می روی من این طرف تو آن طرف ...
بایدهمان پاییزباشم باید همان تنهاشده ی غم انگیز باشم ...
دیگر دلم آفتاب نمی خواهد ...
باران ببار تمام وجودم را تر کن تا فراموشم شود که آفتابم کو...
من همان پاییزم مریم پاییزیه غمگین وتنها در میان این همه نیرنگ دنیا
رنگ ها دیگر آبی نیستند...
چشمه ها خشک شده اند....
ودرختان تازیانه ای که می کوبندنم زیاد
آرزوهای محال ...
رنگ های زردوخام...
شعرهای پر ابهام...
حرف های ناتمام ...
عشق های بی دوام...
دردهای ناله دار...
چهره های پرنقاب...
این است دنیای ما
فراموش شده ی فردا
نویسنده:مریم رمضانی(maryam28)
هوای دلم ابری شده آسمان چشمانم تیره وتار است.
همدم باوفایم ای قلم بنویس ازغم ...
روزگار مرا به بازی گرفت ...
حال که من باختم میایی سوی من...
شدم بازیچه ای که به این سو وآنسو می کشانیم ...
من می روم تو می روی من این طرف تو آن طرف ...
بایدهمان پاییزباشم باید همان تنهاشده ی غم انگیز باشم ...
دیگر دلم آفتاب نمی خواهد ...
باران ببار تمام وجودم را تر کن تا فراموشم شود که آفتابم کو...
من همان پاییزم مریم پاییزیه غمگین وتنها در میان این همه نیرنگ دنیا
رنگ ها دیگر آبی نیستند...
چشمه ها خشک شده اند....
ودرختان تازیانه ای که می کوبندنم زیاد
آرزوهای محال ...
رنگ های زردوخام...
شعرهای پر ابهام...
حرف های ناتمام ...
عشق های بی دوام...
دردهای ناله دار...
چهره های پرنقاب...
این است دنیای ما
فراموش شده ی فردا
نویسنده:مریم رمضانی(maryam28)