nafise sadeghi
10th December 2008, 01:42 AM
مقدمه:
كروكوديل پوزه كوتاه با نام انگليسي «ماگر» از ايران به سمت شرق تا آسام هند و به سمت جنوب تا سريلانكا پراكنش دارد و ايران غربيترين نقطه پراكنش جهاني اين گونه به حساب ميآيد. اين گونه داراي قدرت سازشپذيري بسيار بالايي بوده و دامنه وسيعي از زيستگاهها نظير رودخانه، درياچه، بركه و چشمه را در بر ميگيرد.
بررسي كروكوديل پوزه كوتاه در ايران (گاندو) مقدمه: كروكوديل پوزه كوتاه با نام انگليسي «ماگر» از ايران به سمت شرق تا آسام هند و به سمت جنوب تا سريلانكا پراكنش دارد و ايران غربيترين نقطه پراكنش جهاني اين گونه به حساب ميآيد. اين گونه داراي قدرت سازشپذيري بسيار بالايي بوده و دامنه وسيعي از زيستگاهها نظير رودخانه، درياچه، بركه و چشمه را در بر ميگيرد. كروكوديل پوزه كوتاه كه منطقه پراكنش آن در ايران محدود به قسمتي از مكران ايران در بلوچستان و محدود به بخشي از منطقه باهوكلات ميباشد، كروكوديلي است با جثه متوسط تا بزرگ با پوزه پهن كه آفتاب گرفتن بارزترين فعاليت روزانه آن به شمار ميرود. اين گونه نيز همانند ساير خويشاوندان خود بسيار كند به نظر ميرسد ولي هنگام شكار و شنا بسيار سريع و چالاك عمل نموده و از منابع مختلف غذايي از حشرات گرفته تا پستانداران تغذيه ميكند. فصل توليدمثل آن در ايران تقريباً از اواخر اسفند ماه شروع شده و بعد از طي مراحل جفتگيري، لانهسازي و تخمگذاري نوزادان بعد از طي دوران تفريخ در اواخر تيرماه سر از تخم در ميآورند كه در اين هنگام طول آنها به 25 سانتيمتر بالغ ميگردد. نام محلي اين گونه در مناطق پراكنش آن در طول رودخانههاي كاجو و سرباز كه در حوزه شهرستان چابهار واقع گرديدهاند. «گاندو» ميباشد.
جمعيت موجود در ايران تنها بخش كوچكي از جمعيت جهاني اين گونه به شمار ميآيد و لذا اطلاق عنوان «كروكوديل ايراني»به آن نادرست ميباشد. اين گونه در آخرين طبقهبندي اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت در گروه آسيبپذير طبقهبندي گرديده و عمدهترين عامل تهديدكنندة آن ، تخريب زيستگاه ميباشد. بيولوژي كروكوديل پوزه كوتاه يا تالابي : كروكوديل پوزه كوتاه يا تالابي با نام انگليسي «ماگر» و نام محلي «گاندو» در مناطق پراكنش آن در ايران و نام علمي Crocodylus palustris متعلق به خانواده Crocodylidae گونهاي است متوسط تا بزرگ كه پهنترين پوزه را در بين اين خانواده دارد و به همين جهت در ظاهر شبيه «آليگاتور آمريكايي» ميباشد. حداكثر طول آن 5-4 متر ميباشد ولي افراد با طول كمتر، بيشتر ديده ميشوند كه نيمي از اين طول متعلق به دم جانور ميباشد. اين گونه در ناحيه پس سري خود داراي دو جفت اسكيوت يا فلس بزرگ شاخي كه هر جفت در يك طرف واقع گرديده و به دنبال آن يك تركيب مربع شكل مركب از 6 صفحه بزرگتر قرار دارد.مجموع دندانهاي آن به 68-66 عدد بالغ ميگردد كه 19 دندان در طرفين فك بالا و 15 دندان در طرفين فك پايين قرار دارند. در زير هر دندان يك دندان ديگر نيز قرار گرفته است كه با شكستن يا افتادن دندانرويي جايگزين آن ميشود. اندامها (دستها و پاها) كوتاه بوده و 5 انگشت منتهي به ناخنهاي بلند در پاهاي جلويي و 2 انگشت منتهي به ناخن در پاهاي عقبي وجود دارد. فاصله مابين انگشتان در پاهاي عقب كاملاً پرده دار بوده (مانند پاي مرغابي سانان) و پاهاي جلويي تنها در قاعدة انگشتان داراي پرده باشند. پاهاي عقبي در اين گونه بسيار قوي و تنومند ميباشند كه اين صفت يكي از بارزترين و مهمترين ويژگيهاي خاص اين گونه در مقايسه با ساير گونهها ميباشد. اين امر تطابق با يكي از عادات و رفتار معمول كروكوديل پوزه كوتاه يعني پياده روي زياد آن در خشكي حتي در مسافتهاي طولاني ميباشد و به لحاظ اينكه پاهاي عقب سطح اتكا بدن جانور ميباشند رشد بيشتري نموده و توانايي تحمل وزن آن را دارند. سطح پشتي بدن نيز توسط 4تا 6 رديف طولي كه در هر رديف 17-16 فلس شاخي وجود دارد پوشانده شده است. دم نيز توسط صفحات شاخي كه بخشي از اين فلسها در قسمت بالايي لبهدار ميباشند پوشانيده شده و تركيب اين فلسهاي لبهدار به شكل y از نگاه بالا قابل تشخيص است. دم در قاعده بسيار تنومند و سترگ و در انتها فشرده و باريك است. با توجه به اينكه تنها وسيله شناگري در اين گونه دم آن ميباشد اين شكل ظاهري خاص كمك بسيار شاياني در اين امر نموده و آنها را به شناگراني بسيار كار آمد و ماهر تبديل كرده است. رنگ عمومي بدن در افراد جوان سبز روشن با لكههاي سياه و در افراد مسنتر خاكستري تا حدي قهوهاي با لكههاي سياه كم رنگتر ميباشند.مردمك چشم در اين گونه نيز عمودي و بيضوي شكل ميباشد كه نوعي تطابق براي فعاليتهاي شبانه جانور به حساب ميآيد ضمن اين كه پلك سوم به صورت پرده شفاف كه مانع از ديد جانور نميشود، سطح چشم را در داخل آب پوشانيده و از آن حفاظت ميكند. موقعيت و نحوه قرار گرفتن چشمها روي سر طوري است كه حتي وقتي تمام بدن زير آب قرار ميگيرد، كروكوديل ميتواند آنها را خارج از آب نگه دارد.
سوراخهاي بيني و گوشها نيز داراي موقعيت مشابهي با چشمها ميباشند به طوري كه در يك لحظه ميتواند هر سه اعضاي بويايي، شنوايي و بينايي را خارج از آب نگه دارد بدون اينكه ساير بخشهاي بدن قابل رؤيت باشند. عکس سوراخهاي بيني و گوشها نيز در زير آب توسط درپوشهاي پوستي پوشانده و مانع از دخول آب به داخل حفره گوش و بيني ميشوند. اين گونه نيز مانند ساير گونهها از حواس بسيار قوي برخوردار بوده و قادر به تشخيص صدا و احتمالاً بو از فواصل دور ميباشد. گاندو در ساعاتي كه هوا خيلي گرم و يا خيلي سرد و باراني نباشد فعالتر است و در طول ساعاتي كه دماي هوا قابل تحملتر باشد در حال آفتاب گرفتن و در غير اين صورت داخل آب و يا نقب خود پناه ميبرد. اين گونه زيستگاههاي بسيار متنوعي را اشغال نموده و از تمام منابع آبي موجود در زيستگاههاي خود استفاده ميكند. به طوري كه در درياچه پشت تهنشين، بركههاي دست ساز كنار روستاها، استخرهاي پرورش ماهي، مسير رودخانههاي سرباز و كاجو و بركههاي طبيعي موجود در اين مسيرها ميتوان آنها را يافت. به نظر ميرسد در حالت اخير بركههايي كه داراي وسعت زياد با پوشش گياهي كنار آب قابل توجه و متراكم، مطلوبتر ميباشد. توليدمثل در كروكوديل پوزه كوتاه : در همة اعضاء راسته كروكوديلينها لقاح داخلي بوده و همة آنها تخمگذار هستند و در همة گونهها جنس نر نسبت به جنس ماده اظهار تمايل ميكند. به لحاظ شكل و نوع خاص اندامهاي تناسلي، جفتگيري حتماً بايد در آب صورت گيرد و بدين نحو است كه جنس نر در آب كنار جنس ماده قرار گرفته و چسبيده و موازي با آن شنا ميكند تا اينكه در نهايت كليه مراحل جفتگيري انجام پذيرد. در طول مدت جفتگيري، هر دو جنس در روي آب قرار گرفته و زير آب نميرود. مراحل توليد مثل كروكوديل تالابي نيز مانند ساير گونهها شامل جفتگيري ، جفتيابي ، لانهسازي ، تخمگذاري و خروج از تخم نوزادان ميباشد.البته ملاحظه و ثبت اين مراحل به طور منظم در يك فصل نياز به حوصله و وقت زياد و امكانات داشته و بسيار سخت و مشكل است. تخمگذاري اين گونه به مانند گونه كروكوديل نيل بدين شكل است كه جنس ماده گودالي شبيه به كوزه يا تخممرغ بزرگ بر روي زمين حفر نموده و تخمها را در بستر اين حفر قرار ميدهد. خاك حفره بايد نرم و با رطوبت مناسب بوده و عمق آن حدود 30 سانتيمتر باشد.محل لانه معمولاً در ساحل رودخانه در جايي كه ارتفاع و فاصله مناسبي از ساحل رودخانهها داشته باشد حفر ميگردد.
تخمها داراي دو جدار ميباشد كه جدار بيروني آهكي و سخت و شكننده و جدار زير آن نازك و به صورت پردة سفيد رنگ و مقاوم و قابل انعطاف ميباشد. تعداد تخمها بسته به عوامل متفاوت نظير تغذيه و يا شايد سن مادر متفاوت بوده و به طور معمول در محدوده بين 30-20 عدد قرار ميگيرد. روي تخمها بعد از قرار گرفتن در بستر حفره توسط خاك پوشانيده شده و مادة تخمگذار با حركات دم خود سعي ميكند شكل لانه را كاملاً شبيه محيط اطراف بازسازي نمايد ضمن اينكه گاهي نيز يك و يا حتي دو لانه كاذب جهت فريب دادن شكارچيان طبيعي در اطراف لانه ميسازد كه از نظر ظاهري كاملاً شبيه به لانه اصلي ميباشد. مراحل جفتگيري در منطقه باهوكلات از اواخر اسفند ماه شروع شده و تخم گذاري گاندو نيز در طول بررسيها و مطالعات در اواخر ارديبهشت ماه ثبت گرديده است. طول تخمها به طور متوسط 8-7 سانتيمتر، عرض آنها 4 سانتيمتر و وزن متوسط آنها نيز 100-85 گرم است. با توجه به طول مدت تفريخ تخمها كه 60-50 روز به طول ميانجامد خروج از تخم نوزادان مصادف با اواسط تا اواخر تير ماه ميباشد. معمولاً جنس ماده كار حفاظت از لانه را انجام ميدهد و اگر نزديك لانه باشد در صورت بروز خطر با حركاتي نظير ضربات دم و يا حمله كردن سعي در دفاع از لانه ميكند.نقش جنس نر در امر حفاظت از لانه و نوزادان مشخص نشده است. ضمن اينكه امر حفاظت توسط جنس ماده نيز امري قطعي و صد در صد نيست و حتي اغلب ميتوان لانهها را بدون محافظ ديد. بعد از طي مدت لازم براي تكامل جنين نوزادان در زير خاك با ايجاد صدا مادر را از تولد خود آگاه ميسازند زيرا به لحاظ جثه و عدم توانايي و نيز شرايط خاك روي لانه خود قادر به خروج از حفره و گذر از خاك روي لانه نيستند و جنس ماده به محض شنيدن اين صدا اقدام به حفر لانه نموده نوزادان را با دهان خود به نزديكترين و امنترين منبع آبي هدايت ميكند البته در صورت نزديك بودن آب و سهولت دسترسي نوزادان خود نيز به سمت آب ميروند.نوزادان هنگام خروج از تخم 25 سانتيمتر طول دارند (T.Halliday etal.1986 whitaller 1984) و به رنگ زيتوني روشن با لكههاي سياه روي سطح بدن، دم و پهلوهاي خود هستند كه توام با رشد، كم رنگتر ميشوند. در طول مدت رشد نوزادان، جنس ماده دائماً در كنار آنها بوده و از آنها حفاظت ميكند و ميتوان آنها را دائماً در كنار هم ملاحظه كرد.
در صورت فراهم بودن غذا و مساعد بودن شرايط، نوزادان گونه پوزه كوتاه به سرعت رشد نموده و تا پايان سال ميتوانند تا يك متر رشد نمايند. (T.Halliday etal .1986) نوزادان از حشرات و لارو آنها، دوزيستان و لارو آنها و بچهماهيها كه معمولاً در بركههاي منطقه باهوكلات يافت ميشوند، تغذيه ميكنند. رژيم غذايي نوزادان همراه با رشد دچار تغيراتي ميشود و در نهايت در صورت فراهم بودن، به شكل تغذيه از منابع گوشتي نظير ماهي، پرندگان يا پستانداران ختم ميشود. در اين گونه نيز مرحله تخم و نوزادي آسيب پذيرترين مرحله در سيكل زندگي آن ميباشد. تخمهاي كروكوديل منبع غذايي خوبي براي حيواناتي مثل مارها، بزمچهها شغال، روباه، جوندگان و پستانداران گوشتخوار كوچك نظير خدنگ به شمار ميرود. نوزادان تازه از تخم در آمده نيز در معرض خطراتي نظير پرندگان شكاري و ماهيخوار، پستانداران و خزندگاني مثل بزمچهها هستند ضمن اينكه همجنس خواري در بين اكثر گونههاي كروكوديلها معمول است. با توجه به اقليم خاص منطقه باهوكلات ميتوان گفت كه شرايط اقليمي بيشترين تلفات را به نوزادان وارد ميسازد. سيلابهاي تند و ناگهاني در اثر بارندگيهاي خاص منطقه، كه به شدت گلآلود نيز ميباشد، با ايجاد خفگي و يا صدمات جسماني و فيزيكي باعث مرگ و مير نوزادان ميگردند. در حالت عكس نيز بيشترين تهديد متوجه نوزادان است زيرا كم آبي بيش از حد باعث خشك شدن بركهها شده و تنها پناه گاه و جاي امن را از نوزادان گرفته و آنها را نسبت به گرماي بيش از حد محيط، كمبود غذا و شكارچيان طبيعي آسيب پذيرتر ميسازد .
تغذيه : راسته كروكوديلينها همگي كوشتخوار بوده و هر نوع جانداري را كه قادر باشند، ميخورند حتي عادت به مردارخواري نيز در آنها ديده شده است. ليكن بيشتر گونهها غذاي خاصي را ترجيح ميدهند و يا نسبتاً محدود به منابع غذايي بخصوصي ميباشند. غذا و شكار مورد نظر همراه با رشد تغيير مييابد ضمن اينكه اندام بزرگتر از تنوع غذايي بيشتري برخوردار هستند. تفاوت ظاهري اعضاء اين راسته نيز مرتبط با رژيم غذايي آنهاست. به عنوان مثال گاويال كه داراي پوزهاي باريك و كشيده است منحصراً از ماهي تغذيه ميكند و در مقابل گونهاي مثل كروكوديل پوزه كوتاه يا گاندو داراي پوزهاي پهن و آروارههاي قوي ميباشد كه براي شكار حيواناتي مثل پرندگان و پستانداران كه از اسكلتبندي محكمتري برخوردار هستند، مناسب ميباشد. (T.Hallday etal .1986) به طوري كه افراد بزرگتر اين گونه حتي قادر به حمله و گرفتن يك گاو نيز ميباشند (Whitaller 1984) نوزادان و افراد كوچكتر گونه پوزه كوتاه از حشرات، سخت پوستان، ماهيهاي كوچك و افراد بزرگتر از پرندگان، خزندگان و ماهيهاي و انواع پستانداران نظير سگ، بز و حتي در صورت فراهم نبودن غذا از حشرات تغذيه ميكنند. در جهت تعيين نوع تغذيه گاندو در منطقه باهوكلات چندين نمونه مدفوع جمعآوري گرديد كه حاوي بقاياي ماهي، پر و پشم و سوسك بودند. (Crocodile specialist Group newsletter.vol18 no1.jan-mar.1999) (-report from Iran. Asjharmobaraki) نوع تغذيه گاندو بستگي به منابع غذايي قابل دسترس نيز دارد. در محلهايي كه جمعيت ماهي زياد است به خصوص در فصول گرمتر كه به لحاظ تبخير آب جمعيت ماهيها متمركز ميشوند و به نظر ميرسد كه رژيم ماهي خواري را ترجيح ميدهد (1984Whitaller) آنها همچنين به پرندگان و پستانداراني كه وارد زيستگاه آنها شوند عكسالعمل نشان ميدهند.
در منطقه باهوكلات شكار سگهاي ولگرد و احشام اهالي و روستائيان كنار بركهها توسط گاندو بسيار معمول بوده و حتي اين امر مهمترين موردي است كه اهالي محلي نسبت به آن معترض ميباشند اخيراً نيز كه ماهي كپور كه به احتمال در اثر سيلابها و يا علل ديگر از كار گاههاي پرورش ماهي به رودخانههاي كاجو و سرباز راه يافته است به منابع غذايي گاندو اضافه گرديده و در يكي از بررسيها در بركه «جور» موفق به ديدن كروكوديلي شديم كه در حال خوردن يك كپور 70 سانتيمتري بود كه خود شكار كرده بود. (CS.Gnewslrtter. vol18 no1. Janmar.1999-report from Iran. Asjharmobarahi) گاندو در صورت لزوم براي فراهم آوردن غذا در خارج از آب شبها به جستجوي غذا ميپردازد و اين گونه نيز به مانند ساير وابستگان خود به لحاظ ساختمان خاص پوزه و دندانها قادر به جويدن غذاي خود نميباشد. لذا در صورت كوچك بودن جثه شكار آن را يكجا بلعيده و در غير اين صورت با تكانهاي شديدي كه با حركات سريع و نيرومند سر ايجاد ميكند آنرا تكهتكه ميكند. استراتژي ديگر كروكوديل براي نگهداشتن شكار به اين شكل در زيز آب و يا زير آفتاب است كه بدين ترتيب لاشه شكار شل و نرم شده و به راحتي از هم جدا ميشود. نياز غذايي اين گونه نيز به مانند ساير گونهها به لحاظ پايين بودن متابوليسم پايه بدن بخصوص در فصول خنك بسيار پايين است و آنها نياز شديدي به اينكه هر روز غذا بخورند ندارند و حتي يك وعده غذاي مختصر ميتواند آنها را روزها بينياز نگه دارد. در مورد عادت آدمخواري كروكوديل پوزه كوتاه تا كنون گزارشي ارائه نگرديده و به هيچ عنوان انسان به عنوان يك منبع غذايي براي اين گونه ثبت نشده است . حملههايي كه گاهي اوقات صورت گرفته نيز احتمال ميرود نوعي اشتباه در تشخيص شكار باشد كه تعداد آنها بسيار كم بوده و با توجه به مقياس زماني ميتوان آن را در حد صفر تلقي كرد. ( Whitaller 1984) در منطقه باهوكلات نيز به ندرت حملههاي خفيفي نظير گاز گرفتگي دست و يا پاي روستائيان منطقه ديده شده كه قابل اغماض ميباشد و در كل وجود گاندو در بركهها و استخرها تهديدي براي اهالي و بوميان ساكن در كنار اين منابع نميباشد به طوري كه حتي بچهها در اين بركهها شناكرده و زنان با آسودگي خاطر در كنار بركهها به شستن ظرف و لباس ميپردازند. رفتارشناسي گاندو : فعاليتها و عادات و رفتارهاي روزانه گاندو ناشي از فيزيولوژي اين گونه و نحوه زندكي آن بوده و به لحاظ خونسرد بودن اقدام به فعاليتهايي ميكند كه لازمه بقا و زندگي آن است. رفتارهاي عمده و شاخص گاندو را ميتوان به بخشهاي زير تقسيمبندي نمود:
عادانت دو زيستي يا رفتارهاي داخل آب
عادات و رفتار معمول خارج از آب
نقب زني
مهاجرت
قلمروخواهي گاندو را به حالتهاي مختلف ميتوان داخل آب ديد،
گاهي اتفاق ميافتد كه ساعتها زير آب باقي ميماند و تنها در فواصل 5 –3 دقيقهاي و گاهي بيشتر براي مدت بسيار كوتاهي تنها پوره خود را از آب بيرون آورده و دوباره به زير آب ميبرد كه احتمالا اين عمل براي تنفس و هواگيري به كار ميرود. گاهي نيز به صورت ساكن در يك محل در خالي كه تنها سر جانور بيرون بوده و هيچ تحرك و تغيير مكاني ندارد در فواصل متفاوت كه حتي به يك ساعت نيز ميانجامد باقي ميماند. راهپيمايي در بستر بركه و يا رودخانه نيز رفتاري ثبت شده براي اين گونه ميباشد كه به نظر ميرسد اين امر فعاليتي در جهت يافتن غذا باشد. حالت شناگري در روي آب نيز حالتي است كه معمولاً به چشم ميخورد و جانور در حالي كه كل سطح بالايي بدن آن تا انتهاي دم بيرون از آب است اقدام به شنا روي آب در طول و عرض بركه يا رودخانه ميكند. لازم به ذكر است كه در ساعات نامساعد روز خواه گرماي زياد و يا باد و حتي خنگي هوا گاندو معمولاً در داخل آب بوده وبدين ترتيب از شرايط غير دلخواه رهايي مييابد ... فعاليتهاي معمول شبانه روزي گاندو در خارج از آب محدود بوده و به طور عمده شامل آفتاب گرفتن و يا به بيان ديگر لميدن در زير آفتاب و يا شبگردي ميگردد. شبگردي در گاندو بسيار معمول بوده و شامل طي مسافتهاي كوتاه و بلند براي يافتن غذا ميباشد. آفتاب گيري در ساعات خاصي از روز بسته به شرايط محيطي و فصل از عمده رفتارهاي روزانه گاندو به شمار ميرود به نحوي كه در طول روز ميتوان آنها را ساعتها در اين حالت مشاهده نمود. اين رفتارها به همراه رفتارهاي دوزيستي آن تابعي از شرايط محيط براي تنظيم بيولوژيك جريان خون، متابوليسم و دماي بدن ميباشند و ساعات آن در طول فصول سرد و گرم متفاوت است. شبگردي در اين گونه بسيار گزارش شده و به دفعات در طول بررسيها نيز ردپاي گاندو را در اطراف بركه يا در مسيرهاي متفاوت تعقيب نمودهايم. اين امر حتي به دفعات توسط روستائيان محل ساكن كنار بركهها گزارش شده بدين نحو كه گانو براي يافتن غذا شبها به داخل روستاها ميآيد و مشاهده ردپاي گاندو در داخل محوطه روستا شاهدي بر صحت اين مدعا بود. عادت نقبزني اين رفتار را شايد بتوان شاخصترين و بارزترين رفتار گاندو در بين تمام كروكوديلها ذكر كرد كه در همة نقاط پراكنش آن نيز گزارش گرديده است. نقب زني اساساً براي ايجاد پناهگاه جهت فرار از گرما و خشكسالي در فصول گرم ايجاد ميشود و در صورت خشك شدن آب رودخانه و يا بركهها بيشتر مورد استفاده قرار ميگيرد. در طول بررسيهاي انجام يافته توانستيم در چندين مورد ردپاي گاندو را در مسير رفت و برگشت به داخل نقب تعقيب نماييم. شواهد و گفتهها دال بر اين واقعيت بود كه گاندو ساعات گرم را داخل تونل خود سپري ميكند و با خنكتر شدن و حتي تاريك شدن هوا از نقب بيرون آمده و اقدام به گشت و گذار در منطقه براي يافتن غذا و يا انجام ساير فعاليتهاي بيولوژيكي ميكند. با توجه به اختلاف دماي موجود بين داخل نقب و محيط بيرون و نيز نحوه لانهسازي و تخمگذاري گاندو بعيد به نظر ميرسد كه از نقب به عنوان محل تخمگذاري استفاده شود.
بخصوص اينكه هيچگونه شواهدي و دلايلي در اين راستا يافت نشده و حتي در مورد ساير گونهها نيز چنين روشي براي احداث لانه و تخمگذاري گزارش نگرديده است. نقب گاندو طويل بوده و رسيدن به انتهاي آن به لحاظ شكل خاص لانه و موقعيت آن بسيار سخت است امري كه تا به حال موفق به انجام آن نشدهايم. البته به احتمال در انتهاي تونل فضاي كافي براي چرخش و استراحت يك كروكوديل بايد وجود داشته باشد، نقبها اكثراً بر روي ديوارة بركهها و يا ديواره كنار رودخانه با فاصله مشخصي از سطح آب حفر ميشود و در صورت عدم وجود جاي مناسب در كنار بركه در ديواره تپههاي اطراف و يا حتي در زير ريشه درختان حفر ميگردد.(CSG Newsletter. Vol. 18 No2 Apr-jun. 1999. Amobaraki) حفر نقيب امري غريزي بوده و حتي ديده شده است كه كروكوديلها در سن يك سالگي نيز اقدام به اين كار مينمايند.(Whitaher 1984). مهاجرت شايد شنيدن واژه مهاجرت در مورد كروكوديل، با توجه به معني و مفهوم خاص مهاجرت كه ناخودآگاه مسافت هاي طولاني نظير مهاجرت پرندگان را تداعي ميكند، امري تعجب انگيز باشد اما واقعيت اين است كه اين نوع رفتار خاص نيز در مورد كروكوديل ها به خصوص گونه پوزه كوتاه به ثبت رسيده است. اين گونه با توجه به خصوصيات مورفولوژيك داراي قويترين پاهاي عقب در بين تمام گونه هاي كروكوديل ها است اين امر به جانور توانايي تحمل وزن روي پاهاي عقب و در نتيجه قدرت راهپيمايي در خشكي حتي در مسافت هاي طولاني را ميدهد. (T.Halliday et. Al. 1986) اين مسافت بسته به نياز و فصل ممكن است از يك بركه به بركه ديگر و از يك منطقه به منطقه ديگر متفاوت بوده و به چندين كيلومتر نيز برسد. اين امر بخصوص در فصول خشكسالي هنگامي كه منابع آبي شروع به خشك شدن ميكنند بيشتر مشاهده ميشود و كروكوديلهايي كه بركة آنها خشك شده اقدام به مهاجرت به ساير مناطق و بركههايي كه هنوز داراي آب هستند ميكنند، وضعيتي كه در حال حاضر در منطقه باهوكلات حاكم بوده و ناشي از خشكسالي مي باشد، چنين تحركاتي در هند نيز گزارش شده است. (CSG Newsletter.OCT.-Dec.2000.lndia Vijal (Kumar لذا در هنگام فصول پرباران و فراواني آب جمعيت كروكوديل پراكنده و در فصول كم باران و خشك جمعيت آنان متمركز است (Whitaker 1984 ) قلمرو خواهي هر چند كه اين رفتار بخصوص در ايران به درستي مطالعه نگرديده است ولي كروكوديل پوزه كوتاه نسبت به هم گونة خود داراي قدرت تحمل و پذيرش بالايي است.
اين حالت بخصوص در فصل گرما كه در اثر خشك شدن منابع آب جمعيت آنها مجتمع و متمركز ميگردد بيشتر به چشم ميخورد و افراد در حد بالايي يكديگر را تحمل ميكنند. اما در طول فصل زاد آوري هر دو جنس نر و ماده به شكل رو به تزايدي قلمرو طلب مي شوند و نسبت به حضور هر فرد ديگر با حركات متفاوت نظير ايجاد صدا، ضربه سر و دم عكسالعمل نشان داده حالت تهاجمي به خود ميگيرند كه در اين راستا حتي ممكن است صدمات و آسيبهاي فيزيكي نيز به هم برسانند. (Whitaker 1984) بررسي عوامل تهديد كننده اين گونه در آخرين طبقه بندي صورت گرفته توسط اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت جزو گونههاي آسيب پذير لحاظ گرديده است ( 1996Lucn Red list). آسيب پذير به تاكسوني اطلاق ميگردد كه به طور محتمل در صورت ادامه يافتن عوامل مؤثر در آينده در طبقه «در معرض خطر انقراض» قرار گيرد و شامل تاكسونيهايي ميشود كه عمدة جمعيت آنها به خاطر بهره برداري و يا نابودي شديد زيستگاه يا ساير تخريبهاي زيست محيطي كاهش يافته است. بنابر گزارش گروه تخصصي كروكوديل وابسته به LUCN عمده عوامل تهديد كنندة جهاني اين گونه شكار بيش از حد و غير قانوني و تخريب زيستگاه ميباشد.تخريب زيستگاه در سراسر مناطق پراكنش جهاني اين گونه مهمترين و تاثير گذارترين عامل تلقي ميگردد.خوشبختانه در ايران هيچكونه شكار از اين گونه صورت نگرفته و طبق قوانين و ضوابط سازمان حفاظت محيط زيست از گونه هاي حمايت شده خزندگان به حساب ميآيد كه جريمه شكار آن 16 ميليون ريال تعيين شده است. ضمن اينكه در اين راستا نبايد زحمات و تلاشهاي محيطبانهاي مستقر در منطقه را ناديده گرفت.
اما عامل عمدة تخريب زيستگاه به نظر امري گريز ناپذير مينمايد. تبديل و تغيير زمينهاي حاشية منابع آبي، برداشت آب توسط موتور پمپها، سمپاشي بركهها جهت مبارزه با مالاريا از جمله عواملي هستند كه در منطقه بيشتر به چشم ميخورند. البته جاي بسي خوشحالي و افتخار است كه مردمان بومي منطقه به لحاظ اعتقادات خاصي كه دارند از آسيب رساندن به كروكوديلها خودداري ميكنند ضمن اينكه تهديدي نيز از جانب كروكوديلها متوجه آنها نيست. در اين ميان بايد اشارهاي نيز به شرايط خاص و خشكسالي حاكم در چند سال اخير نمود كه باعث سختتر شدن شرايط زندگي كروكوديل ها در منطقه گرديده است و آنها مهمترين منابع غذايي و پناهگاه خود را از دست داده اند. بخصوص تحمل اين شرايط براي نوزادان امري تقريباً امكان ناپذير است به هر حال شدت اين صدمات تا چه حدي بوده و در ميزان جمعيت كروكوديل تا چه حدي تاثير گذار بوده امري است كه در سالهاي آتي بايد مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد.
كروكوديل پوزه كوتاه با نام انگليسي «ماگر» از ايران به سمت شرق تا آسام هند و به سمت جنوب تا سريلانكا پراكنش دارد و ايران غربيترين نقطه پراكنش جهاني اين گونه به حساب ميآيد. اين گونه داراي قدرت سازشپذيري بسيار بالايي بوده و دامنه وسيعي از زيستگاهها نظير رودخانه، درياچه، بركه و چشمه را در بر ميگيرد.
بررسي كروكوديل پوزه كوتاه در ايران (گاندو) مقدمه: كروكوديل پوزه كوتاه با نام انگليسي «ماگر» از ايران به سمت شرق تا آسام هند و به سمت جنوب تا سريلانكا پراكنش دارد و ايران غربيترين نقطه پراكنش جهاني اين گونه به حساب ميآيد. اين گونه داراي قدرت سازشپذيري بسيار بالايي بوده و دامنه وسيعي از زيستگاهها نظير رودخانه، درياچه، بركه و چشمه را در بر ميگيرد. كروكوديل پوزه كوتاه كه منطقه پراكنش آن در ايران محدود به قسمتي از مكران ايران در بلوچستان و محدود به بخشي از منطقه باهوكلات ميباشد، كروكوديلي است با جثه متوسط تا بزرگ با پوزه پهن كه آفتاب گرفتن بارزترين فعاليت روزانه آن به شمار ميرود. اين گونه نيز همانند ساير خويشاوندان خود بسيار كند به نظر ميرسد ولي هنگام شكار و شنا بسيار سريع و چالاك عمل نموده و از منابع مختلف غذايي از حشرات گرفته تا پستانداران تغذيه ميكند. فصل توليدمثل آن در ايران تقريباً از اواخر اسفند ماه شروع شده و بعد از طي مراحل جفتگيري، لانهسازي و تخمگذاري نوزادان بعد از طي دوران تفريخ در اواخر تيرماه سر از تخم در ميآورند كه در اين هنگام طول آنها به 25 سانتيمتر بالغ ميگردد. نام محلي اين گونه در مناطق پراكنش آن در طول رودخانههاي كاجو و سرباز كه در حوزه شهرستان چابهار واقع گرديدهاند. «گاندو» ميباشد.
جمعيت موجود در ايران تنها بخش كوچكي از جمعيت جهاني اين گونه به شمار ميآيد و لذا اطلاق عنوان «كروكوديل ايراني»به آن نادرست ميباشد. اين گونه در آخرين طبقهبندي اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت در گروه آسيبپذير طبقهبندي گرديده و عمدهترين عامل تهديدكنندة آن ، تخريب زيستگاه ميباشد. بيولوژي كروكوديل پوزه كوتاه يا تالابي : كروكوديل پوزه كوتاه يا تالابي با نام انگليسي «ماگر» و نام محلي «گاندو» در مناطق پراكنش آن در ايران و نام علمي Crocodylus palustris متعلق به خانواده Crocodylidae گونهاي است متوسط تا بزرگ كه پهنترين پوزه را در بين اين خانواده دارد و به همين جهت در ظاهر شبيه «آليگاتور آمريكايي» ميباشد. حداكثر طول آن 5-4 متر ميباشد ولي افراد با طول كمتر، بيشتر ديده ميشوند كه نيمي از اين طول متعلق به دم جانور ميباشد. اين گونه در ناحيه پس سري خود داراي دو جفت اسكيوت يا فلس بزرگ شاخي كه هر جفت در يك طرف واقع گرديده و به دنبال آن يك تركيب مربع شكل مركب از 6 صفحه بزرگتر قرار دارد.مجموع دندانهاي آن به 68-66 عدد بالغ ميگردد كه 19 دندان در طرفين فك بالا و 15 دندان در طرفين فك پايين قرار دارند. در زير هر دندان يك دندان ديگر نيز قرار گرفته است كه با شكستن يا افتادن دندانرويي جايگزين آن ميشود. اندامها (دستها و پاها) كوتاه بوده و 5 انگشت منتهي به ناخنهاي بلند در پاهاي جلويي و 2 انگشت منتهي به ناخن در پاهاي عقبي وجود دارد. فاصله مابين انگشتان در پاهاي عقب كاملاً پرده دار بوده (مانند پاي مرغابي سانان) و پاهاي جلويي تنها در قاعدة انگشتان داراي پرده باشند. پاهاي عقبي در اين گونه بسيار قوي و تنومند ميباشند كه اين صفت يكي از بارزترين و مهمترين ويژگيهاي خاص اين گونه در مقايسه با ساير گونهها ميباشد. اين امر تطابق با يكي از عادات و رفتار معمول كروكوديل پوزه كوتاه يعني پياده روي زياد آن در خشكي حتي در مسافتهاي طولاني ميباشد و به لحاظ اينكه پاهاي عقب سطح اتكا بدن جانور ميباشند رشد بيشتري نموده و توانايي تحمل وزن آن را دارند. سطح پشتي بدن نيز توسط 4تا 6 رديف طولي كه در هر رديف 17-16 فلس شاخي وجود دارد پوشانده شده است. دم نيز توسط صفحات شاخي كه بخشي از اين فلسها در قسمت بالايي لبهدار ميباشند پوشانيده شده و تركيب اين فلسهاي لبهدار به شكل y از نگاه بالا قابل تشخيص است. دم در قاعده بسيار تنومند و سترگ و در انتها فشرده و باريك است. با توجه به اينكه تنها وسيله شناگري در اين گونه دم آن ميباشد اين شكل ظاهري خاص كمك بسيار شاياني در اين امر نموده و آنها را به شناگراني بسيار كار آمد و ماهر تبديل كرده است. رنگ عمومي بدن در افراد جوان سبز روشن با لكههاي سياه و در افراد مسنتر خاكستري تا حدي قهوهاي با لكههاي سياه كم رنگتر ميباشند.مردمك چشم در اين گونه نيز عمودي و بيضوي شكل ميباشد كه نوعي تطابق براي فعاليتهاي شبانه جانور به حساب ميآيد ضمن اين كه پلك سوم به صورت پرده شفاف كه مانع از ديد جانور نميشود، سطح چشم را در داخل آب پوشانيده و از آن حفاظت ميكند. موقعيت و نحوه قرار گرفتن چشمها روي سر طوري است كه حتي وقتي تمام بدن زير آب قرار ميگيرد، كروكوديل ميتواند آنها را خارج از آب نگه دارد.
سوراخهاي بيني و گوشها نيز داراي موقعيت مشابهي با چشمها ميباشند به طوري كه در يك لحظه ميتواند هر سه اعضاي بويايي، شنوايي و بينايي را خارج از آب نگه دارد بدون اينكه ساير بخشهاي بدن قابل رؤيت باشند. عکس سوراخهاي بيني و گوشها نيز در زير آب توسط درپوشهاي پوستي پوشانده و مانع از دخول آب به داخل حفره گوش و بيني ميشوند. اين گونه نيز مانند ساير گونهها از حواس بسيار قوي برخوردار بوده و قادر به تشخيص صدا و احتمالاً بو از فواصل دور ميباشد. گاندو در ساعاتي كه هوا خيلي گرم و يا خيلي سرد و باراني نباشد فعالتر است و در طول ساعاتي كه دماي هوا قابل تحملتر باشد در حال آفتاب گرفتن و در غير اين صورت داخل آب و يا نقب خود پناه ميبرد. اين گونه زيستگاههاي بسيار متنوعي را اشغال نموده و از تمام منابع آبي موجود در زيستگاههاي خود استفاده ميكند. به طوري كه در درياچه پشت تهنشين، بركههاي دست ساز كنار روستاها، استخرهاي پرورش ماهي، مسير رودخانههاي سرباز و كاجو و بركههاي طبيعي موجود در اين مسيرها ميتوان آنها را يافت. به نظر ميرسد در حالت اخير بركههايي كه داراي وسعت زياد با پوشش گياهي كنار آب قابل توجه و متراكم، مطلوبتر ميباشد. توليدمثل در كروكوديل پوزه كوتاه : در همة اعضاء راسته كروكوديلينها لقاح داخلي بوده و همة آنها تخمگذار هستند و در همة گونهها جنس نر نسبت به جنس ماده اظهار تمايل ميكند. به لحاظ شكل و نوع خاص اندامهاي تناسلي، جفتگيري حتماً بايد در آب صورت گيرد و بدين نحو است كه جنس نر در آب كنار جنس ماده قرار گرفته و چسبيده و موازي با آن شنا ميكند تا اينكه در نهايت كليه مراحل جفتگيري انجام پذيرد. در طول مدت جفتگيري، هر دو جنس در روي آب قرار گرفته و زير آب نميرود. مراحل توليد مثل كروكوديل تالابي نيز مانند ساير گونهها شامل جفتگيري ، جفتيابي ، لانهسازي ، تخمگذاري و خروج از تخم نوزادان ميباشد.البته ملاحظه و ثبت اين مراحل به طور منظم در يك فصل نياز به حوصله و وقت زياد و امكانات داشته و بسيار سخت و مشكل است. تخمگذاري اين گونه به مانند گونه كروكوديل نيل بدين شكل است كه جنس ماده گودالي شبيه به كوزه يا تخممرغ بزرگ بر روي زمين حفر نموده و تخمها را در بستر اين حفر قرار ميدهد. خاك حفره بايد نرم و با رطوبت مناسب بوده و عمق آن حدود 30 سانتيمتر باشد.محل لانه معمولاً در ساحل رودخانه در جايي كه ارتفاع و فاصله مناسبي از ساحل رودخانهها داشته باشد حفر ميگردد.
تخمها داراي دو جدار ميباشد كه جدار بيروني آهكي و سخت و شكننده و جدار زير آن نازك و به صورت پردة سفيد رنگ و مقاوم و قابل انعطاف ميباشد. تعداد تخمها بسته به عوامل متفاوت نظير تغذيه و يا شايد سن مادر متفاوت بوده و به طور معمول در محدوده بين 30-20 عدد قرار ميگيرد. روي تخمها بعد از قرار گرفتن در بستر حفره توسط خاك پوشانيده شده و مادة تخمگذار با حركات دم خود سعي ميكند شكل لانه را كاملاً شبيه محيط اطراف بازسازي نمايد ضمن اينكه گاهي نيز يك و يا حتي دو لانه كاذب جهت فريب دادن شكارچيان طبيعي در اطراف لانه ميسازد كه از نظر ظاهري كاملاً شبيه به لانه اصلي ميباشد. مراحل جفتگيري در منطقه باهوكلات از اواخر اسفند ماه شروع شده و تخم گذاري گاندو نيز در طول بررسيها و مطالعات در اواخر ارديبهشت ماه ثبت گرديده است. طول تخمها به طور متوسط 8-7 سانتيمتر، عرض آنها 4 سانتيمتر و وزن متوسط آنها نيز 100-85 گرم است. با توجه به طول مدت تفريخ تخمها كه 60-50 روز به طول ميانجامد خروج از تخم نوزادان مصادف با اواسط تا اواخر تير ماه ميباشد. معمولاً جنس ماده كار حفاظت از لانه را انجام ميدهد و اگر نزديك لانه باشد در صورت بروز خطر با حركاتي نظير ضربات دم و يا حمله كردن سعي در دفاع از لانه ميكند.نقش جنس نر در امر حفاظت از لانه و نوزادان مشخص نشده است. ضمن اينكه امر حفاظت توسط جنس ماده نيز امري قطعي و صد در صد نيست و حتي اغلب ميتوان لانهها را بدون محافظ ديد. بعد از طي مدت لازم براي تكامل جنين نوزادان در زير خاك با ايجاد صدا مادر را از تولد خود آگاه ميسازند زيرا به لحاظ جثه و عدم توانايي و نيز شرايط خاك روي لانه خود قادر به خروج از حفره و گذر از خاك روي لانه نيستند و جنس ماده به محض شنيدن اين صدا اقدام به حفر لانه نموده نوزادان را با دهان خود به نزديكترين و امنترين منبع آبي هدايت ميكند البته در صورت نزديك بودن آب و سهولت دسترسي نوزادان خود نيز به سمت آب ميروند.نوزادان هنگام خروج از تخم 25 سانتيمتر طول دارند (T.Halliday etal.1986 whitaller 1984) و به رنگ زيتوني روشن با لكههاي سياه روي سطح بدن، دم و پهلوهاي خود هستند كه توام با رشد، كم رنگتر ميشوند. در طول مدت رشد نوزادان، جنس ماده دائماً در كنار آنها بوده و از آنها حفاظت ميكند و ميتوان آنها را دائماً در كنار هم ملاحظه كرد.
در صورت فراهم بودن غذا و مساعد بودن شرايط، نوزادان گونه پوزه كوتاه به سرعت رشد نموده و تا پايان سال ميتوانند تا يك متر رشد نمايند. (T.Halliday etal .1986) نوزادان از حشرات و لارو آنها، دوزيستان و لارو آنها و بچهماهيها كه معمولاً در بركههاي منطقه باهوكلات يافت ميشوند، تغذيه ميكنند. رژيم غذايي نوزادان همراه با رشد دچار تغيراتي ميشود و در نهايت در صورت فراهم بودن، به شكل تغذيه از منابع گوشتي نظير ماهي، پرندگان يا پستانداران ختم ميشود. در اين گونه نيز مرحله تخم و نوزادي آسيب پذيرترين مرحله در سيكل زندگي آن ميباشد. تخمهاي كروكوديل منبع غذايي خوبي براي حيواناتي مثل مارها، بزمچهها شغال، روباه، جوندگان و پستانداران گوشتخوار كوچك نظير خدنگ به شمار ميرود. نوزادان تازه از تخم در آمده نيز در معرض خطراتي نظير پرندگان شكاري و ماهيخوار، پستانداران و خزندگاني مثل بزمچهها هستند ضمن اينكه همجنس خواري در بين اكثر گونههاي كروكوديلها معمول است. با توجه به اقليم خاص منطقه باهوكلات ميتوان گفت كه شرايط اقليمي بيشترين تلفات را به نوزادان وارد ميسازد. سيلابهاي تند و ناگهاني در اثر بارندگيهاي خاص منطقه، كه به شدت گلآلود نيز ميباشد، با ايجاد خفگي و يا صدمات جسماني و فيزيكي باعث مرگ و مير نوزادان ميگردند. در حالت عكس نيز بيشترين تهديد متوجه نوزادان است زيرا كم آبي بيش از حد باعث خشك شدن بركهها شده و تنها پناه گاه و جاي امن را از نوزادان گرفته و آنها را نسبت به گرماي بيش از حد محيط، كمبود غذا و شكارچيان طبيعي آسيب پذيرتر ميسازد .
تغذيه : راسته كروكوديلينها همگي كوشتخوار بوده و هر نوع جانداري را كه قادر باشند، ميخورند حتي عادت به مردارخواري نيز در آنها ديده شده است. ليكن بيشتر گونهها غذاي خاصي را ترجيح ميدهند و يا نسبتاً محدود به منابع غذايي بخصوصي ميباشند. غذا و شكار مورد نظر همراه با رشد تغيير مييابد ضمن اينكه اندام بزرگتر از تنوع غذايي بيشتري برخوردار هستند. تفاوت ظاهري اعضاء اين راسته نيز مرتبط با رژيم غذايي آنهاست. به عنوان مثال گاويال كه داراي پوزهاي باريك و كشيده است منحصراً از ماهي تغذيه ميكند و در مقابل گونهاي مثل كروكوديل پوزه كوتاه يا گاندو داراي پوزهاي پهن و آروارههاي قوي ميباشد كه براي شكار حيواناتي مثل پرندگان و پستانداران كه از اسكلتبندي محكمتري برخوردار هستند، مناسب ميباشد. (T.Hallday etal .1986) به طوري كه افراد بزرگتر اين گونه حتي قادر به حمله و گرفتن يك گاو نيز ميباشند (Whitaller 1984) نوزادان و افراد كوچكتر گونه پوزه كوتاه از حشرات، سخت پوستان، ماهيهاي كوچك و افراد بزرگتر از پرندگان، خزندگان و ماهيهاي و انواع پستانداران نظير سگ، بز و حتي در صورت فراهم نبودن غذا از حشرات تغذيه ميكنند. در جهت تعيين نوع تغذيه گاندو در منطقه باهوكلات چندين نمونه مدفوع جمعآوري گرديد كه حاوي بقاياي ماهي، پر و پشم و سوسك بودند. (Crocodile specialist Group newsletter.vol18 no1.jan-mar.1999) (-report from Iran. Asjharmobaraki) نوع تغذيه گاندو بستگي به منابع غذايي قابل دسترس نيز دارد. در محلهايي كه جمعيت ماهي زياد است به خصوص در فصول گرمتر كه به لحاظ تبخير آب جمعيت ماهيها متمركز ميشوند و به نظر ميرسد كه رژيم ماهي خواري را ترجيح ميدهد (1984Whitaller) آنها همچنين به پرندگان و پستانداراني كه وارد زيستگاه آنها شوند عكسالعمل نشان ميدهند.
در منطقه باهوكلات شكار سگهاي ولگرد و احشام اهالي و روستائيان كنار بركهها توسط گاندو بسيار معمول بوده و حتي اين امر مهمترين موردي است كه اهالي محلي نسبت به آن معترض ميباشند اخيراً نيز كه ماهي كپور كه به احتمال در اثر سيلابها و يا علل ديگر از كار گاههاي پرورش ماهي به رودخانههاي كاجو و سرباز راه يافته است به منابع غذايي گاندو اضافه گرديده و در يكي از بررسيها در بركه «جور» موفق به ديدن كروكوديلي شديم كه در حال خوردن يك كپور 70 سانتيمتري بود كه خود شكار كرده بود. (CS.Gnewslrtter. vol18 no1. Janmar.1999-report from Iran. Asjharmobarahi) گاندو در صورت لزوم براي فراهم آوردن غذا در خارج از آب شبها به جستجوي غذا ميپردازد و اين گونه نيز به مانند ساير وابستگان خود به لحاظ ساختمان خاص پوزه و دندانها قادر به جويدن غذاي خود نميباشد. لذا در صورت كوچك بودن جثه شكار آن را يكجا بلعيده و در غير اين صورت با تكانهاي شديدي كه با حركات سريع و نيرومند سر ايجاد ميكند آنرا تكهتكه ميكند. استراتژي ديگر كروكوديل براي نگهداشتن شكار به اين شكل در زيز آب و يا زير آفتاب است كه بدين ترتيب لاشه شكار شل و نرم شده و به راحتي از هم جدا ميشود. نياز غذايي اين گونه نيز به مانند ساير گونهها به لحاظ پايين بودن متابوليسم پايه بدن بخصوص در فصول خنك بسيار پايين است و آنها نياز شديدي به اينكه هر روز غذا بخورند ندارند و حتي يك وعده غذاي مختصر ميتواند آنها را روزها بينياز نگه دارد. در مورد عادت آدمخواري كروكوديل پوزه كوتاه تا كنون گزارشي ارائه نگرديده و به هيچ عنوان انسان به عنوان يك منبع غذايي براي اين گونه ثبت نشده است . حملههايي كه گاهي اوقات صورت گرفته نيز احتمال ميرود نوعي اشتباه در تشخيص شكار باشد كه تعداد آنها بسيار كم بوده و با توجه به مقياس زماني ميتوان آن را در حد صفر تلقي كرد. ( Whitaller 1984) در منطقه باهوكلات نيز به ندرت حملههاي خفيفي نظير گاز گرفتگي دست و يا پاي روستائيان منطقه ديده شده كه قابل اغماض ميباشد و در كل وجود گاندو در بركهها و استخرها تهديدي براي اهالي و بوميان ساكن در كنار اين منابع نميباشد به طوري كه حتي بچهها در اين بركهها شناكرده و زنان با آسودگي خاطر در كنار بركهها به شستن ظرف و لباس ميپردازند. رفتارشناسي گاندو : فعاليتها و عادات و رفتارهاي روزانه گاندو ناشي از فيزيولوژي اين گونه و نحوه زندكي آن بوده و به لحاظ خونسرد بودن اقدام به فعاليتهايي ميكند كه لازمه بقا و زندگي آن است. رفتارهاي عمده و شاخص گاندو را ميتوان به بخشهاي زير تقسيمبندي نمود:
عادانت دو زيستي يا رفتارهاي داخل آب
عادات و رفتار معمول خارج از آب
نقب زني
مهاجرت
قلمروخواهي گاندو را به حالتهاي مختلف ميتوان داخل آب ديد،
گاهي اتفاق ميافتد كه ساعتها زير آب باقي ميماند و تنها در فواصل 5 –3 دقيقهاي و گاهي بيشتر براي مدت بسيار كوتاهي تنها پوره خود را از آب بيرون آورده و دوباره به زير آب ميبرد كه احتمالا اين عمل براي تنفس و هواگيري به كار ميرود. گاهي نيز به صورت ساكن در يك محل در خالي كه تنها سر جانور بيرون بوده و هيچ تحرك و تغيير مكاني ندارد در فواصل متفاوت كه حتي به يك ساعت نيز ميانجامد باقي ميماند. راهپيمايي در بستر بركه و يا رودخانه نيز رفتاري ثبت شده براي اين گونه ميباشد كه به نظر ميرسد اين امر فعاليتي در جهت يافتن غذا باشد. حالت شناگري در روي آب نيز حالتي است كه معمولاً به چشم ميخورد و جانور در حالي كه كل سطح بالايي بدن آن تا انتهاي دم بيرون از آب است اقدام به شنا روي آب در طول و عرض بركه يا رودخانه ميكند. لازم به ذكر است كه در ساعات نامساعد روز خواه گرماي زياد و يا باد و حتي خنگي هوا گاندو معمولاً در داخل آب بوده وبدين ترتيب از شرايط غير دلخواه رهايي مييابد ... فعاليتهاي معمول شبانه روزي گاندو در خارج از آب محدود بوده و به طور عمده شامل آفتاب گرفتن و يا به بيان ديگر لميدن در زير آفتاب و يا شبگردي ميگردد. شبگردي در گاندو بسيار معمول بوده و شامل طي مسافتهاي كوتاه و بلند براي يافتن غذا ميباشد. آفتاب گيري در ساعات خاصي از روز بسته به شرايط محيطي و فصل از عمده رفتارهاي روزانه گاندو به شمار ميرود به نحوي كه در طول روز ميتوان آنها را ساعتها در اين حالت مشاهده نمود. اين رفتارها به همراه رفتارهاي دوزيستي آن تابعي از شرايط محيط براي تنظيم بيولوژيك جريان خون، متابوليسم و دماي بدن ميباشند و ساعات آن در طول فصول سرد و گرم متفاوت است. شبگردي در اين گونه بسيار گزارش شده و به دفعات در طول بررسيها نيز ردپاي گاندو را در اطراف بركه يا در مسيرهاي متفاوت تعقيب نمودهايم. اين امر حتي به دفعات توسط روستائيان محل ساكن كنار بركهها گزارش شده بدين نحو كه گانو براي يافتن غذا شبها به داخل روستاها ميآيد و مشاهده ردپاي گاندو در داخل محوطه روستا شاهدي بر صحت اين مدعا بود. عادت نقبزني اين رفتار را شايد بتوان شاخصترين و بارزترين رفتار گاندو در بين تمام كروكوديلها ذكر كرد كه در همة نقاط پراكنش آن نيز گزارش گرديده است. نقب زني اساساً براي ايجاد پناهگاه جهت فرار از گرما و خشكسالي در فصول گرم ايجاد ميشود و در صورت خشك شدن آب رودخانه و يا بركهها بيشتر مورد استفاده قرار ميگيرد. در طول بررسيهاي انجام يافته توانستيم در چندين مورد ردپاي گاندو را در مسير رفت و برگشت به داخل نقب تعقيب نماييم. شواهد و گفتهها دال بر اين واقعيت بود كه گاندو ساعات گرم را داخل تونل خود سپري ميكند و با خنكتر شدن و حتي تاريك شدن هوا از نقب بيرون آمده و اقدام به گشت و گذار در منطقه براي يافتن غذا و يا انجام ساير فعاليتهاي بيولوژيكي ميكند. با توجه به اختلاف دماي موجود بين داخل نقب و محيط بيرون و نيز نحوه لانهسازي و تخمگذاري گاندو بعيد به نظر ميرسد كه از نقب به عنوان محل تخمگذاري استفاده شود.
بخصوص اينكه هيچگونه شواهدي و دلايلي در اين راستا يافت نشده و حتي در مورد ساير گونهها نيز چنين روشي براي احداث لانه و تخمگذاري گزارش نگرديده است. نقب گاندو طويل بوده و رسيدن به انتهاي آن به لحاظ شكل خاص لانه و موقعيت آن بسيار سخت است امري كه تا به حال موفق به انجام آن نشدهايم. البته به احتمال در انتهاي تونل فضاي كافي براي چرخش و استراحت يك كروكوديل بايد وجود داشته باشد، نقبها اكثراً بر روي ديوارة بركهها و يا ديواره كنار رودخانه با فاصله مشخصي از سطح آب حفر ميشود و در صورت عدم وجود جاي مناسب در كنار بركه در ديواره تپههاي اطراف و يا حتي در زير ريشه درختان حفر ميگردد.(CSG Newsletter. Vol. 18 No2 Apr-jun. 1999. Amobaraki) حفر نقيب امري غريزي بوده و حتي ديده شده است كه كروكوديلها در سن يك سالگي نيز اقدام به اين كار مينمايند.(Whitaher 1984). مهاجرت شايد شنيدن واژه مهاجرت در مورد كروكوديل، با توجه به معني و مفهوم خاص مهاجرت كه ناخودآگاه مسافت هاي طولاني نظير مهاجرت پرندگان را تداعي ميكند، امري تعجب انگيز باشد اما واقعيت اين است كه اين نوع رفتار خاص نيز در مورد كروكوديل ها به خصوص گونه پوزه كوتاه به ثبت رسيده است. اين گونه با توجه به خصوصيات مورفولوژيك داراي قويترين پاهاي عقب در بين تمام گونه هاي كروكوديل ها است اين امر به جانور توانايي تحمل وزن روي پاهاي عقب و در نتيجه قدرت راهپيمايي در خشكي حتي در مسافت هاي طولاني را ميدهد. (T.Halliday et. Al. 1986) اين مسافت بسته به نياز و فصل ممكن است از يك بركه به بركه ديگر و از يك منطقه به منطقه ديگر متفاوت بوده و به چندين كيلومتر نيز برسد. اين امر بخصوص در فصول خشكسالي هنگامي كه منابع آبي شروع به خشك شدن ميكنند بيشتر مشاهده ميشود و كروكوديلهايي كه بركة آنها خشك شده اقدام به مهاجرت به ساير مناطق و بركههايي كه هنوز داراي آب هستند ميكنند، وضعيتي كه در حال حاضر در منطقه باهوكلات حاكم بوده و ناشي از خشكسالي مي باشد، چنين تحركاتي در هند نيز گزارش شده است. (CSG Newsletter.OCT.-Dec.2000.lndia Vijal (Kumar لذا در هنگام فصول پرباران و فراواني آب جمعيت كروكوديل پراكنده و در فصول كم باران و خشك جمعيت آنان متمركز است (Whitaker 1984 ) قلمرو خواهي هر چند كه اين رفتار بخصوص در ايران به درستي مطالعه نگرديده است ولي كروكوديل پوزه كوتاه نسبت به هم گونة خود داراي قدرت تحمل و پذيرش بالايي است.
اين حالت بخصوص در فصل گرما كه در اثر خشك شدن منابع آب جمعيت آنها مجتمع و متمركز ميگردد بيشتر به چشم ميخورد و افراد در حد بالايي يكديگر را تحمل ميكنند. اما در طول فصل زاد آوري هر دو جنس نر و ماده به شكل رو به تزايدي قلمرو طلب مي شوند و نسبت به حضور هر فرد ديگر با حركات متفاوت نظير ايجاد صدا، ضربه سر و دم عكسالعمل نشان داده حالت تهاجمي به خود ميگيرند كه در اين راستا حتي ممكن است صدمات و آسيبهاي فيزيكي نيز به هم برسانند. (Whitaker 1984) بررسي عوامل تهديد كننده اين گونه در آخرين طبقه بندي صورت گرفته توسط اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت جزو گونههاي آسيب پذير لحاظ گرديده است ( 1996Lucn Red list). آسيب پذير به تاكسوني اطلاق ميگردد كه به طور محتمل در صورت ادامه يافتن عوامل مؤثر در آينده در طبقه «در معرض خطر انقراض» قرار گيرد و شامل تاكسونيهايي ميشود كه عمدة جمعيت آنها به خاطر بهره برداري و يا نابودي شديد زيستگاه يا ساير تخريبهاي زيست محيطي كاهش يافته است. بنابر گزارش گروه تخصصي كروكوديل وابسته به LUCN عمده عوامل تهديد كنندة جهاني اين گونه شكار بيش از حد و غير قانوني و تخريب زيستگاه ميباشد.تخريب زيستگاه در سراسر مناطق پراكنش جهاني اين گونه مهمترين و تاثير گذارترين عامل تلقي ميگردد.خوشبختانه در ايران هيچكونه شكار از اين گونه صورت نگرفته و طبق قوانين و ضوابط سازمان حفاظت محيط زيست از گونه هاي حمايت شده خزندگان به حساب ميآيد كه جريمه شكار آن 16 ميليون ريال تعيين شده است. ضمن اينكه در اين راستا نبايد زحمات و تلاشهاي محيطبانهاي مستقر در منطقه را ناديده گرفت.
اما عامل عمدة تخريب زيستگاه به نظر امري گريز ناپذير مينمايد. تبديل و تغيير زمينهاي حاشية منابع آبي، برداشت آب توسط موتور پمپها، سمپاشي بركهها جهت مبارزه با مالاريا از جمله عواملي هستند كه در منطقه بيشتر به چشم ميخورند. البته جاي بسي خوشحالي و افتخار است كه مردمان بومي منطقه به لحاظ اعتقادات خاصي كه دارند از آسيب رساندن به كروكوديلها خودداري ميكنند ضمن اينكه تهديدي نيز از جانب كروكوديلها متوجه آنها نيست. در اين ميان بايد اشارهاي نيز به شرايط خاص و خشكسالي حاكم در چند سال اخير نمود كه باعث سختتر شدن شرايط زندگي كروكوديل ها در منطقه گرديده است و آنها مهمترين منابع غذايي و پناهگاه خود را از دست داده اند. بخصوص تحمل اين شرايط براي نوزادان امري تقريباً امكان ناپذير است به هر حال شدت اين صدمات تا چه حدي بوده و در ميزان جمعيت كروكوديل تا چه حدي تاثير گذار بوده امري است كه در سالهاي آتي بايد مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد.