MR_Jentelman
11th January 2011, 04:00 PM
چند رباعی از مجموعه رباعیات «دو واو» سروده داوود ملکزاده
http://img.tebyan.net/big/1389/10/18315821212590208861082531397215926203205217.jpg
دندان خبیث گرگ را میشکنیم
جادوی شب سترگ را میشکنیم
این بار اگر مدد کند ابراهیم
تابوی بت بزرگ را میشکنیم
*
حالا که بهار در قُرُق آمده است
باران و بنفشه از افق آمده است
با دامنی از ستاره و سبزه و گل
نوروز برای مشتلق آمده است
*
این هدهد ما که هدهدی هُد هُد هُد
زد شانه به سر ولی قُدا قُد قُد قُد
ای کاش کسی بود که می گفت به او
پروازش تا به خاکدان شد شد شد
*
نه درس بزرگ ریزعلی را خواندیم
نه آب به پای آن درخت افشاندیم
با دفتر مشق خطخطی از اول
روباه شدیم و پای زاغک ماندیم
*
گفتند بیایید، به راه افتادیم
با کشتن خورشید به ماه افتادیم
ماندیم نه ماه آمد و نه فردایی
از چاله برآمده به چاه افتادیم
*
از پنجره ماه خوشم میآید
از بیژن در چاه خوشم میآید
با این همه تقصیر خودم نیست که من
از قافیه آه خوشم میآید
http://img.tebyan.net/big/1389/10/18315821212590208861082531397215926203205217.jpg
دندان خبیث گرگ را میشکنیم
جادوی شب سترگ را میشکنیم
این بار اگر مدد کند ابراهیم
تابوی بت بزرگ را میشکنیم
*
حالا که بهار در قُرُق آمده است
باران و بنفشه از افق آمده است
با دامنی از ستاره و سبزه و گل
نوروز برای مشتلق آمده است
*
این هدهد ما که هدهدی هُد هُد هُد
زد شانه به سر ولی قُدا قُد قُد قُد
ای کاش کسی بود که می گفت به او
پروازش تا به خاکدان شد شد شد
*
نه درس بزرگ ریزعلی را خواندیم
نه آب به پای آن درخت افشاندیم
با دفتر مشق خطخطی از اول
روباه شدیم و پای زاغک ماندیم
*
گفتند بیایید، به راه افتادیم
با کشتن خورشید به ماه افتادیم
ماندیم نه ماه آمد و نه فردایی
از چاله برآمده به چاه افتادیم
*
از پنجره ماه خوشم میآید
از بیژن در چاه خوشم میآید
با این همه تقصیر خودم نیست که من
از قافیه آه خوشم میآید