poune
11th January 2011, 09:05 AM
نیویورک تایمز، داستان جالب یک عمل جراحی را نقل کرده است (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.nytimes.com%2F 2010%2F04%2F10%2Fworld%2Fasia%2F10military.html) که بد نیست شما هم بخوانید.
در جریان جنگ موقعیتهای پزشکی پیشبینینشده زیاد پیش میآیند، حتما اگر جراحان جنگ ایران و عراق خاطراتشان را مینوشتند و کتابی را به گزارش موارد عجیب و غریبی که با آن برخورد داشتند، اختصاص میداند، چیزهای جالبی را میخواندیم.
فکر میکنم اگر کاترین بیگلو، قبل از ساختن هرت لاکر، فیلم برنده جایزه اسکارش، این خبر را میخواند، قسمتی را به فیلم اضافه میکرد.
خلاصه خبر:
بیمار با وضعیت بحرانی به بیمارستان نیروی هوایی بگرام افغانستان آورده شده بود، ابتدا پزشکان فکر میکردند که با یک آسیب معمول در جریان جنگها روبرو هستند، تصور آنها این بود که یک ترکش در سر بیمارشان جا خوش کرده است.
اما پت اسکن، نشان داد که شیء فلزی شش و نیم سانتیمتری گلولهای است که در اسکالپ یا بافت نرم روی استخوان جمجمه بیمار قرار گرفته است، باز هم این وضعیت در جریان جنگ غیرمعمول نیست.
بیمار یک سرباز افغان بیست و چند ساله بود، او را برای جراحی آماده کردند، اما وقتی رادیولوژیست نگاه مجددی به کت اسکن کرد، ماتش برد، چون متوجه شد که شیء فلزی که در سر بیمار قرار دارد، یک گلوله انفجاری عمل نکرده است.
اتاق عمل تخیله شد، فقط یک متخصص بیهوشی بعد از به تن کردن لباس مخصوص ضدانفجاری، کنار بیمار باقی ماند. راهروهای اطراف هم تخیله شد و گروه خنثیسازی بمب به صورت اورژانس به محل فراخوانده شدند. گروه پزشکی مجبور شدند، وسیله پایش الکتریکی بیمار را هم از ترس انفجار خاموش کنند، و برای گرفتن علایم حیاتی، از فشارسنج معمولی و یک وسیله پایش ضربان قلب که با باطری کار میکرد، استفاده کنند. برای تخمین مقدار ماده بیهوشی در جریان خون، متخصص بیهوشی شروع به شمارش قطرههای ماده بیهوشی کرد. فناوری بیهوشی به سی سال قبل بازگشته بود.
تیم خنثیسازی به اتاق عمل آمد و تأیید کرد که یک شیء انفجاری در سر بیمار قرار دارد. یکی از پزشکها به نام دکتر «باینی»، بعد از پوشیدن لباس زرهی، با احتیاط و ترس و لرز، بافت نرم بیمار را برش داد و گلوله انفجاری را تحویل تیم خنثیسازی داد.
آقای اسمال میگوید : «به نظر میرسد اعمال سادهای مثل وبگردی که به صورت روزانه انجام میشوند، فعالیت مغزی را در افراد مسن افزایش میدهند، چنین چیزی نشان میدهد که مغزهای ما حساس هستند و با افزایش سن میتوانند به یادگیری ادامه دهند.»
با زمان و تجربه بیشتر گروهی که پیشینه وبگردی قبلی نداشتند، میتوانند طرحهای فعالیت مغزی درست مثل وبگردهای قدیمی داشته باشند.
پژوهشگران یادآوری کردهاند که باید تحقیقات بیشتری به منظور پیدا کردن اثرات مثبت و منفب فناوریهای تازه بر فرایند پیری مغز انجام شود.
منبع: msnbc (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.msnbc.msn.com% 2Fid%2F27183959%2F)
در جریان جنگ موقعیتهای پزشکی پیشبینینشده زیاد پیش میآیند، حتما اگر جراحان جنگ ایران و عراق خاطراتشان را مینوشتند و کتابی را به گزارش موارد عجیب و غریبی که با آن برخورد داشتند، اختصاص میداند، چیزهای جالبی را میخواندیم.
فکر میکنم اگر کاترین بیگلو، قبل از ساختن هرت لاکر، فیلم برنده جایزه اسکارش، این خبر را میخواند، قسمتی را به فیلم اضافه میکرد.
خلاصه خبر:
بیمار با وضعیت بحرانی به بیمارستان نیروی هوایی بگرام افغانستان آورده شده بود، ابتدا پزشکان فکر میکردند که با یک آسیب معمول در جریان جنگها روبرو هستند، تصور آنها این بود که یک ترکش در سر بیمارشان جا خوش کرده است.
اما پت اسکن، نشان داد که شیء فلزی شش و نیم سانتیمتری گلولهای است که در اسکالپ یا بافت نرم روی استخوان جمجمه بیمار قرار گرفته است، باز هم این وضعیت در جریان جنگ غیرمعمول نیست.
بیمار یک سرباز افغان بیست و چند ساله بود، او را برای جراحی آماده کردند، اما وقتی رادیولوژیست نگاه مجددی به کت اسکن کرد، ماتش برد، چون متوجه شد که شیء فلزی که در سر بیمار قرار دارد، یک گلوله انفجاری عمل نکرده است.
اتاق عمل تخیله شد، فقط یک متخصص بیهوشی بعد از به تن کردن لباس مخصوص ضدانفجاری، کنار بیمار باقی ماند. راهروهای اطراف هم تخیله شد و گروه خنثیسازی بمب به صورت اورژانس به محل فراخوانده شدند. گروه پزشکی مجبور شدند، وسیله پایش الکتریکی بیمار را هم از ترس انفجار خاموش کنند، و برای گرفتن علایم حیاتی، از فشارسنج معمولی و یک وسیله پایش ضربان قلب که با باطری کار میکرد، استفاده کنند. برای تخمین مقدار ماده بیهوشی در جریان خون، متخصص بیهوشی شروع به شمارش قطرههای ماده بیهوشی کرد. فناوری بیهوشی به سی سال قبل بازگشته بود.
تیم خنثیسازی به اتاق عمل آمد و تأیید کرد که یک شیء انفجاری در سر بیمار قرار دارد. یکی از پزشکها به نام دکتر «باینی»، بعد از پوشیدن لباس زرهی، با احتیاط و ترس و لرز، بافت نرم بیمار را برش داد و گلوله انفجاری را تحویل تیم خنثیسازی داد.
آقای اسمال میگوید : «به نظر میرسد اعمال سادهای مثل وبگردی که به صورت روزانه انجام میشوند، فعالیت مغزی را در افراد مسن افزایش میدهند، چنین چیزی نشان میدهد که مغزهای ما حساس هستند و با افزایش سن میتوانند به یادگیری ادامه دهند.»
با زمان و تجربه بیشتر گروهی که پیشینه وبگردی قبلی نداشتند، میتوانند طرحهای فعالیت مغزی درست مثل وبگردهای قدیمی داشته باشند.
پژوهشگران یادآوری کردهاند که باید تحقیقات بیشتری به منظور پیدا کردن اثرات مثبت و منفب فناوریهای تازه بر فرایند پیری مغز انجام شود.
منبع: msnbc (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.msnbc.msn.com% 2Fid%2F27183959%2F)