PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خطوط شکسته



MR_Jentelman
15th December 2010, 09:03 AM
یادداشتی بر "خطوط شکسته" اثر شراره کامرانی


http://img.tebyan.net/big/1389/09/191532051168250216056179131100901834279.jpg
«خطوط شکسته» مجموعه ای است که آگاهانه چاپ و منتشر شده است و این را می توان در «سخن ناشر» که پیشانی بند کتاب است، به روشنی مشاهده کرد.ناشر به درستی شعرهای این کتاب را به دو بخش تقسیم کرده است:
بخشی که به جنگ ـ به مفهوم عام آن ـ می پردازد، و بخشی که از ارزش های دفاع مقدس دفاع می کند.سوای توفیق یا عدم توفیق محتوایی این اثر، انتشار چنین کتابی از سوی بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس، یک توفیق برای این بنیاد است؛ به این دلیل که با انتشار «خطوط شکسته» نشان داده اند که در عمل ضدجنگ اند و این خود بهترین دفاع از ارزش های دفاع مقدس است.به عبارت دیگر این کتاب می تواند سر آغاز رویکردی جدید در عرصه ی دفاع از ارزش های انسانی باشد و نگاه تیزبین جامعه را از کلیشه ها به سوی خود برگرداند. البته بر هیچ ایرانی منصف پوشیده نیست که دلاوری های رزمندگان ما در دفاع مقدس سرآغازی بر پایان حقارت بود برای ایران و ایرانیان.بی تردید بزرگترین ارزشی که دفاع مقدس ما داشته و دارد و بنیادهایی از این دست باید از آن دفاع کنند، مقاومت در برابر ستیزه جوست که این نیز چیزی جز صلح و دوستی نیست.
خطوط شکسته مجموعه ای کم حجم است که سی وهفت شعر کوتاه در آن جا گرفته است.شعر کوتاه به ویژه وقتی از وزن و قافیه بی بهره می ماند،باید آنقدر قدرتمند ظاهر شود که مخاطب را در کمترین کلمه مجاب کند. به نظر می آید ، خانم کامرانی دست کم در چند شعر این مجموعه این توفیق را داشته است .
افسانه رفتند
بر لب های مردم
اما
اسطوره برگشتند
بر پیشانی کوچه و خیابان.
شاعر این مجموعه نام برادر خود را نیز در تقدیم نامه ی کتاب آورده است. حتی اگر این نام برای خوانندگان مکتوم می ماند، مخاطب فهیم درمی یافت که او ـ یعنی برادر شاعر ـ یکی از شهدای دفاع مقدس است و شاعر ،جنگ و تبعات آن را با از دست دادن یکی از عزیزانش درک کرده است؛ چرا که در شعری از کتاب می خوانیم:
ـ مادر
دایی ام را دیدم
پیشانی بندش را به من داد
ببین
یا زهرا«س»
سرخ
بر پیشانی ام نقش بسته!

یا در جایی دیگر آورده است:
این که پسرم دیده
برادر من نیست
کوهی است
که از بیابان حافظه مان
سرزده.‎
شاعر می داند که صلح را باید ستود نه جنگ را اما :
«نمی شود جلویش را
گرفت
خطوط در بدترین حالت احتمالی‎
به جنگ می رسند».
آنگاه در همین جنگ یا دفاع است که:
این خاک را
هر بار به خون کشیده اند
بهار
عاشق تر روییده است
حرف های لاله
از دهان خاک نمی افتد
پای کوه های بلند
(قرار نیست دراین نوشته به همه ی ارزش های ادبی خطوط شکسته اشاره شود، والا می گفتم که شاعر فعل از دهان خاک افتادن را با سطر بعدی شعر یعنی «پای کوه های بلند» معنایی دوگانه بخشیده است!)
آنچه از این مجموعه بر می آید این است که شاعر آن شاعر صلح است نه جنگ اما این بدان معنا نیست که ارزش های دفاع هشت ساله را نادیده بگیرد.اصولا تعریف شاعر ضد جنگ با کسی که به نفی دفاع بر می خیزد ، دو مقوله ی جداست .این مجموعه از زبان مادری است خطاب به فرزندش ؛ مادری که علاوه بر همه ی دغدغه هایش ناگزیر است فرزندش را با جنگ آشنا کند؛ زیرا سرانجام توپ و تانک از نقاشی های او سردرمی آورد. پس باید مادرانه از او بخواهد که: «برای خودت هم سنگری بکش!». درست است که جنگ «حال» زمین را به هم می زند (به ظرفیت کلمه حال بیشتر توجه کنیم.) اما گاهی ناگزیریم برای فلسطین تفنگ هدیه ببریم:
برای کودکان افغان
شکوفه ببر
برای مردم عراق
آفتاب
و برای فلسطین
تفنگ دایی ات را.‎
خطوط یا خطوط شکسته، کلیدی ترین واژگان این کتاب اند. به راستی چرا با هیچ پاک کنی پاک نمی شوند؟ چرا شاعر فرزندش را با آب و آینه و قرآن بدرقه می کند تا زهراگویان خطوط شکسته را بشکند چرا در بدترین حالت احتمالی به جنگ می رسند .‎
توصیه می کنم تا خوانندگان این مجموعه راز این خطوط را درنیافته اند، به نقد این کتاب اهتمام نورزند.
خانم کامرانی البته شعر دفاع مقدس را در کتاب بعدی اش "خاطرات بی تاویل" نیز پیگیری کرده است.در این کتاب اگرچه شعر هایی با این موضوع کم است اما نشان می دهد وی در این زمینه به افق های تازه تری دست یافته است.
هیچ مستندی را نمی توان آهسته نشان داد
آنقدر که
مرگ تدریجی ات
را روایت کند!
به نظرم این قطعه ی کوتاه یکی از بهترین شعر هایی است که با درد و رنج ذوب شدن جانبازان شیمایی را به تصویر می کشد.
و یا شعر کوتاه زیر با حسن تعلیل بی نظیرش در باره ی مین ها از نمونه هایی است که مخاطب را با پایانی خوش تنها می گذارد:
نه این لاله های عاشق
نه این خاکریزهای غریب
و نه این غروب غمگین
داغ جنگ را فراموش نکرده اند ...
ببین
حتی مین های کنار جاده
هنوز بغض دارند...!

نکته ای در بعضی از شعر های کامرانی می توان دید( به ویژه همین شعر اخیر) مضمون یابی است. نکته ای که فصل مشترک شعر های وی با شعر سنتی فارسی است .به این موضوع از دو منظر می شود نگریست. نخست اینکه اگر تمامیت شعر بر مبنای همان مضمون شکل گرفته باشد، چنین شعری را می توان در قالب های سنتی نیز سرود. پس لزومی برای بیان آن در قالب های نو نیست.
از منظری دیگر شعری که دارای مضمون است ، چه سپید چه سنتی ، برای مخاطب دلپذیر و جذاب است؛بنابراین چنین شعری بی مخاطب نمی ماند.
البته باید توجه داشته باشیم که شعر سپید علی رغم گونه ها و شکل های مختلف قواعد خود را دارد .شاعر سپید سرا مدعی است که شعر او حاوی نکته یا زیبایی ویژه ای است که در قالب های سنتی نمی گنجد. این در حالی است که شعر سنتی ما به ویژه در سبک هندی و اصفهانی سرشار از مضمون پردازی است . مضامینی که هریک می توانند به صورت منثور نیز ارایه شوند.

*خطوط شکسته / شراره کامرانی / بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد