poune
13th December 2010, 12:19 PM
اختلالات شبه جسمي
اصطلاح شبه جسمي (SOMATOFORM) از كلمه يوناني soma به معني "بدن" گرفته شده است. اختلالات شبه جسمي گروه وسيعي از بيماري ها هستند كه نشانه ها و علايم جسمي مؤلفه اصلي آنها را تشكيل مي دهند. اين اختلالات در برگيرنده تعاملات ميان ذهن و بدن هستند و در آنها مغز، از راههايي كه هنوز شناخته نشده است، پيامهاي مختلفي ارسال مي كند كه بر آگاهي فرد تاثير مي گذارد و از وجود يك مشكل جدي در بدن خبر مي دهد. به علاوه مكانيسم هاي ناشناخته رواني يا مغزي نيز وجود دارند كه تغييرات جزئي يا غيرقابل شناسايي در شيمي عصبي، فيزيولوژي عصبي و ايمني شناسي عصبي ايجاد مي كنند و باعث بروز اين بيماري مي شوند.
پنج اختلال شبه جسمي خاص شناخته شده است.
1- اختلال جسماني كردن كه وجه مشخصه آن شكايات جسماني متعددي است كه با دستگاه هاي عضوي مختلفي مرتبط هستند.
2- اختلال تبديلي كه با يك يا دو شكايت عصبي مشخص مي شود.
3- خود بيمارانگاري كه بيشتر با باور بيماران به داشتن بيماري خاصي مشخص مي شود تا تمركز روي علايم.
4- اختلال بدريختي بدن، باور غلط يا مبالغه آميزي است مبني بر ناقص بودن بخشي از بدن
5- اختلال درد، عبارتست از نشانه هايي از درد كه به طور كامل با عوامل رواني مرتبط هستند يا بر اثر اين عوامل تشديد مي شوند.
اختلال بدريختي بدن
بيماران مبتلا به اختلال بدريختي بدن، احساس ذهني مداومي درباره زشت بودن برخي از جنبه هاي ظاهر يا چهره خود دارند، علي رغم اين كه ظاهر آنها طبيعي يا تقريباً طبيعي است. اساس اين اختلال باور يا ترس قوي بيمار است از اين كه ظاهر جذابي ندارد يا حتي نفرت انگيز و مشمئزكننده است. اين ترس را به ندرت مي توان با اطمينان بخشيدن به بيمار يا تعريف و تمجيد از او برطرف كرد، هرچند كه مبتلايان نوعاً چهره و ظاهري كاملاً طبيعي دارند.
اختلال بدريختي بدن به خوبي مورد مطالعه قرار نگرفته است زيرا اين بيماران بيشتر به متخصص پوست، داخلي يا جراحان پلاستيك مراجعه مي كنند تا روانپزشكان. يك مطالعه روي گروهي از دانشجويان كالج نشان داد كه بيش از 50 درصد آنها حداقل يك نوع اشتغال ذهني به جنبه خاصي از ظاهرشان داشتند و اين نگراني در حدود 25 درصد اين دانشجويان، اثرات تقريباً چشمگيري بر احساسات و كاركردشان داشت.
شايعترين نگراني ها به عيب هاي صورت، بخصوص معايب اجزاي خاص بدن (مثل بيني) مربوط مي شود. گاهي نگراني مبهم و فهم آن دشوار است، مانند نگراني مفرط درمورد چانه اي "مچاله". در يك مطالعه معلوم شد بيماران در سير اختلال خود به طور متوسط درمورد چهار ناحيه بدن نگراني هايي دارند. قسمتهاي ديگر بدن كه مايه نگراني هستند عبارتند از: موها، پستان و اعضاي تناسلي. يك گونه پيشنهادي از اختلال بدشكلي بدن در مردان، ميل به بزرگ شدن هيكل و به دست آوردن عضلاتي بزرگ است. اين حالت مي تواند در زندگي معمولي، حفظ شغل يا سلامتي فرد اختلال ايجاد كند. در جريان ابتلاي بيمار به اختلال مزبور قسمت هاي موردنظر ممكن است تغيير يابند. نشانه هاي شايع همراه عبارتند از: باور يا هذيان واضح انتساب (معمولاً درمورد توجه ديگران به عيب ادعايي بدن اجتناب از آينه و سطوح شفاف يا برعكس نگاه كردن بيش از حد در آينه و كوشش براي پنهان كردن نقص فرضي (با آرايش يا لباس). اثرات بيماري بر زندگي بيمار مي تواند چشمگير باشد، تقريباً همه بيماران مبتلا از رويارويي اجتماعي و شغلي دوري مي جويند تا يك سوم بيماران خانه نشين مي شوند زيرا نگرانند كه بخاطر نقايص ادعايي مسخره شوند و تا يك پنجم آنها اقدام به خودكشي مي كنند. همچنان كه پيشتر اشاره شد همراهي اختلالات اضطرابي و اختلال افسردگي با اين اختلال شايع است. و بيماران همچنين ممكن است صفات اختلالات شخصيت وسواس فكري- عملي، اسكيزوئيد و خودشيفته را دارا باشند.
روشهای درمان بیماری
دارو درماني
درمان اختلال بدريختي بدن از طريق روش هاي جراحي، درماتولوژيك، دندانپزشكي و ساير روش هاي طبي به منظور رفع نقص هاي ادعايي تقريباً بدون استثنا ناموفق است. هرچند گزارش شده كه داروهاي سه حلقه اي، مهاركننده هاي منوآمين اكسيداز و پيموزايد (orap) درموارد منفردي موثر بوده اند اما شواهد بيشتر حاكي از آن است كه داروهاي مختص سروتونين- مثلاً كلومي پرامين و فلئوكستين، حداقل در 50 درصد بيماران در كاهش نشانه ها موثر هستند. اگر بيمار دچار اختلال رواني ديگري نيز مانند اختلال افسردگي يا اضطراب باشد، اختلال همراه بايد با دارو درماني مناسب درمان شود.
اصطلاح شبه جسمي (SOMATOFORM) از كلمه يوناني soma به معني "بدن" گرفته شده است. اختلالات شبه جسمي گروه وسيعي از بيماري ها هستند كه نشانه ها و علايم جسمي مؤلفه اصلي آنها را تشكيل مي دهند. اين اختلالات در برگيرنده تعاملات ميان ذهن و بدن هستند و در آنها مغز، از راههايي كه هنوز شناخته نشده است، پيامهاي مختلفي ارسال مي كند كه بر آگاهي فرد تاثير مي گذارد و از وجود يك مشكل جدي در بدن خبر مي دهد. به علاوه مكانيسم هاي ناشناخته رواني يا مغزي نيز وجود دارند كه تغييرات جزئي يا غيرقابل شناسايي در شيمي عصبي، فيزيولوژي عصبي و ايمني شناسي عصبي ايجاد مي كنند و باعث بروز اين بيماري مي شوند.
پنج اختلال شبه جسمي خاص شناخته شده است.
1- اختلال جسماني كردن كه وجه مشخصه آن شكايات جسماني متعددي است كه با دستگاه هاي عضوي مختلفي مرتبط هستند.
2- اختلال تبديلي كه با يك يا دو شكايت عصبي مشخص مي شود.
3- خود بيمارانگاري كه بيشتر با باور بيماران به داشتن بيماري خاصي مشخص مي شود تا تمركز روي علايم.
4- اختلال بدريختي بدن، باور غلط يا مبالغه آميزي است مبني بر ناقص بودن بخشي از بدن
5- اختلال درد، عبارتست از نشانه هايي از درد كه به طور كامل با عوامل رواني مرتبط هستند يا بر اثر اين عوامل تشديد مي شوند.
اختلال بدريختي بدن
بيماران مبتلا به اختلال بدريختي بدن، احساس ذهني مداومي درباره زشت بودن برخي از جنبه هاي ظاهر يا چهره خود دارند، علي رغم اين كه ظاهر آنها طبيعي يا تقريباً طبيعي است. اساس اين اختلال باور يا ترس قوي بيمار است از اين كه ظاهر جذابي ندارد يا حتي نفرت انگيز و مشمئزكننده است. اين ترس را به ندرت مي توان با اطمينان بخشيدن به بيمار يا تعريف و تمجيد از او برطرف كرد، هرچند كه مبتلايان نوعاً چهره و ظاهري كاملاً طبيعي دارند.
اختلال بدريختي بدن به خوبي مورد مطالعه قرار نگرفته است زيرا اين بيماران بيشتر به متخصص پوست، داخلي يا جراحان پلاستيك مراجعه مي كنند تا روانپزشكان. يك مطالعه روي گروهي از دانشجويان كالج نشان داد كه بيش از 50 درصد آنها حداقل يك نوع اشتغال ذهني به جنبه خاصي از ظاهرشان داشتند و اين نگراني در حدود 25 درصد اين دانشجويان، اثرات تقريباً چشمگيري بر احساسات و كاركردشان داشت.
شايعترين نگراني ها به عيب هاي صورت، بخصوص معايب اجزاي خاص بدن (مثل بيني) مربوط مي شود. گاهي نگراني مبهم و فهم آن دشوار است، مانند نگراني مفرط درمورد چانه اي "مچاله". در يك مطالعه معلوم شد بيماران در سير اختلال خود به طور متوسط درمورد چهار ناحيه بدن نگراني هايي دارند. قسمتهاي ديگر بدن كه مايه نگراني هستند عبارتند از: موها، پستان و اعضاي تناسلي. يك گونه پيشنهادي از اختلال بدشكلي بدن در مردان، ميل به بزرگ شدن هيكل و به دست آوردن عضلاتي بزرگ است. اين حالت مي تواند در زندگي معمولي، حفظ شغل يا سلامتي فرد اختلال ايجاد كند. در جريان ابتلاي بيمار به اختلال مزبور قسمت هاي موردنظر ممكن است تغيير يابند. نشانه هاي شايع همراه عبارتند از: باور يا هذيان واضح انتساب (معمولاً درمورد توجه ديگران به عيب ادعايي بدن اجتناب از آينه و سطوح شفاف يا برعكس نگاه كردن بيش از حد در آينه و كوشش براي پنهان كردن نقص فرضي (با آرايش يا لباس). اثرات بيماري بر زندگي بيمار مي تواند چشمگير باشد، تقريباً همه بيماران مبتلا از رويارويي اجتماعي و شغلي دوري مي جويند تا يك سوم بيماران خانه نشين مي شوند زيرا نگرانند كه بخاطر نقايص ادعايي مسخره شوند و تا يك پنجم آنها اقدام به خودكشي مي كنند. همچنان كه پيشتر اشاره شد همراهي اختلالات اضطرابي و اختلال افسردگي با اين اختلال شايع است. و بيماران همچنين ممكن است صفات اختلالات شخصيت وسواس فكري- عملي، اسكيزوئيد و خودشيفته را دارا باشند.
روشهای درمان بیماری
دارو درماني
درمان اختلال بدريختي بدن از طريق روش هاي جراحي، درماتولوژيك، دندانپزشكي و ساير روش هاي طبي به منظور رفع نقص هاي ادعايي تقريباً بدون استثنا ناموفق است. هرچند گزارش شده كه داروهاي سه حلقه اي، مهاركننده هاي منوآمين اكسيداز و پيموزايد (orap) درموارد منفردي موثر بوده اند اما شواهد بيشتر حاكي از آن است كه داروهاي مختص سروتونين- مثلاً كلومي پرامين و فلئوكستين، حداقل در 50 درصد بيماران در كاهش نشانه ها موثر هستند. اگر بيمار دچار اختلال رواني ديگري نيز مانند اختلال افسردگي يا اضطراب باشد، اختلال همراه بايد با دارو درماني مناسب درمان شود.