MR_Jentelman
13th December 2010, 12:05 PM
استاد مصطفي دروديان(فرزند صالح) ، شاعر و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي، در خانواده اي فرهيخته و ادب پرور به دنيا آمد. وي عمرش را در تلاشي طاقت فرسا در ادب و عرفان والهيّـات و در مسير دانش اندوزي و دانش آموزپروري گذراند و از خود آثاري شايسته و جاودان بر جا نهاد و شاگردان بسياري تربيت نمود. او از ارادتمندان ويژه ي اهل بيت بوده و اشعار درخشانش سرشار از انديشه هاي ناب الهي ،اخلاقي ، عرفاني و عاشورايي است .
وي در سال هاي پاياني عمر پربارش با بيماري سختي دست و پنجه نرم کرد و سرانجام سفر ابدي او با عزاي خونين سرور و سالار شهيدان ، امام حسين(ع) گره خورد . تاريخ وفات او جمعه نوزدهم آذر ماه 1389 بود.
مراسم سومين روز درگذشت وي امروز دوشنبه بيست و دوم آذرماه در مسجد امام صادق بالاتر از پل سيد خندان از ساعت 30/16-15 برگزار مي شود.
در اين جا برخي از رباعي هاي مرحوم دروديان را تقديمتان مي کنم:
از نام حسيـن(ع) به خويشتن مي لرزم
از هيـبـت او، به جــان و تن مي لرزم
آن پـرچـم و کربــلاي خون در خونش
از آن همه آشوب و فِــــتــن مي لرزم
***
بر درد حســــين آسـمــان مي بارد
از غصّـه شکســـتـه، ناتــوان مي بارد
ابر و مه و خورشيـــد و ستـاره امروز
در سوگ حسين ، اشک فشان مي بارد
***
ايـن مــاه مـحـرّم است اي سيــــنه ! بسوز
سوز و غـم و ماتـم است اي سيــــنه ! بسوز
درديــست عظيــم، فاجـعه اي سخـت بـزرگ
در ناله و نوحه ، مرهم است اي سينه ! بسوز
***
در سوگ حسين داغ به دل مي گرييم
با روحِ فرومــانـده به گِـــل مي گرييم
با قــلــب هــــزار پـاره، بــس مي سوزيم
بــر فاجـــعه اي هــــزارشکـل مي گرييم
***
اي جان و جگر! بسي بــلا خواهي ديد
سخــتي و عــزا به کربــلا خواهي ديد
مَنــ?گر تو بدين روشـنـي روز، در آن
خون و سر و دست به نينوا خواهي ديد
***
دريـــادل ِمن ! تــرس به خـود راه مده
يک دانه ي خرمــنت به صــد کاه مده
در خلوت تـــو ستــاره بــاران هر شب
پس هر دو جهان به نفــ?ـسِ بدخواه مده
***
از نام حسيــــن(ع) جـان و تــن مي لرزد
ســــرتـــاســــر انـــدام بـــدن مي لرزد
درعرصه ي عشـق و جان و ايمان وشرف
در ظــــهر دهــم ، ايــن وطــن مي لرزد
***
امشـــب دل من عزم جــنون خواهد کرد
اين سقــف بلنــد ، سرنــگون خواهد کرد
از جامه ي تن ، روح ، برون خواهد کرد
اندر دل کوه و سنگ ، خــون خواهد کرد
وي در سال هاي پاياني عمر پربارش با بيماري سختي دست و پنجه نرم کرد و سرانجام سفر ابدي او با عزاي خونين سرور و سالار شهيدان ، امام حسين(ع) گره خورد . تاريخ وفات او جمعه نوزدهم آذر ماه 1389 بود.
مراسم سومين روز درگذشت وي امروز دوشنبه بيست و دوم آذرماه در مسجد امام صادق بالاتر از پل سيد خندان از ساعت 30/16-15 برگزار مي شود.
در اين جا برخي از رباعي هاي مرحوم دروديان را تقديمتان مي کنم:
از نام حسيـن(ع) به خويشتن مي لرزم
از هيـبـت او، به جــان و تن مي لرزم
آن پـرچـم و کربــلاي خون در خونش
از آن همه آشوب و فِــــتــن مي لرزم
***
بر درد حســــين آسـمــان مي بارد
از غصّـه شکســـتـه، ناتــوان مي بارد
ابر و مه و خورشيـــد و ستـاره امروز
در سوگ حسين ، اشک فشان مي بارد
***
ايـن مــاه مـحـرّم است اي سيــــنه ! بسوز
سوز و غـم و ماتـم است اي سيــــنه ! بسوز
درديــست عظيــم، فاجـعه اي سخـت بـزرگ
در ناله و نوحه ، مرهم است اي سينه ! بسوز
***
در سوگ حسين داغ به دل مي گرييم
با روحِ فرومــانـده به گِـــل مي گرييم
با قــلــب هــــزار پـاره، بــس مي سوزيم
بــر فاجـــعه اي هــــزارشکـل مي گرييم
***
اي جان و جگر! بسي بــلا خواهي ديد
سخــتي و عــزا به کربــلا خواهي ديد
مَنــ?گر تو بدين روشـنـي روز، در آن
خون و سر و دست به نينوا خواهي ديد
***
دريـــادل ِمن ! تــرس به خـود راه مده
يک دانه ي خرمــنت به صــد کاه مده
در خلوت تـــو ستــاره بــاران هر شب
پس هر دو جهان به نفــ?ـسِ بدخواه مده
***
از نام حسيــــن(ع) جـان و تــن مي لرزد
ســــرتـــاســــر انـــدام بـــدن مي لرزد
درعرصه ي عشـق و جان و ايمان وشرف
در ظــــهر دهــم ، ايــن وطــن مي لرزد
***
امشـــب دل من عزم جــنون خواهد کرد
اين سقــف بلنــد ، سرنــگون خواهد کرد
از جامه ي تن ، روح ، برون خواهد کرد
اندر دل کوه و سنگ ، خــون خواهد کرد