PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اجابت دعای جنید



MR_Jentelman
9th December 2010, 03:40 PM
گویند وقتی پیرزنی به نزد جنید آمد و گفت : مدتی است تا پسرم رفته است و خبر او منقطع شده و بیش از این بر فراق او صبر نتوانم کرد. جنید گفت : علیک بالصبر. پیرزن پنداشت که او را گفت : بر تو باد که صبر خوری. به بازار رفت و شکسته ای بداد و قدری صبر تلخ بستد و به خانه آورد و آن را حل کرد و بخورد ، دهن او بسوخت و امعای او از آن تلخی ریش شد. پس بیچاره ضعیف و بی طاقت به نزد شیخ آمد و گفت : خوردم . شیخ او را گفت : تو را گفتم که صبر کن نه صبر خور. پیرزن چون این بشنید ، بر سر و روی زدن گرفت و گفت : مرا بیش طاقت صبر نیست. شیخ روی به آسمان کرد و لب بجنبانید ، گفت : رو ، که پسر تو به خانه رسیده است.
پیرزن به خانه آمد. پسر خود را دید که آمده بود. پس به خدمت شیخ آمد و گفت : تو به چه دانستی که پسرم آمده است ؟ گفت : بدان که چون اضطراب تو بدیدم ، دانستم که هر آینه دعا اجابت کند ، که او فرموده است که امن یجیب المضطر اذا دعاه ؟ پس دعا کردم و به اجابت متیقن بودم.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد