poune
9th December 2010, 10:58 AM
اضطراب هشداري است مبني بر اينكه خطري در راه است تا فرد بتواند براي مقابله با آن اقداماتي به عمل آورد. بنابراين اضطراب خطري بيروني يا دروني را اعلام مي كند و موجب حفظ حيات مي شود اما هنگامي كه اضطراب در زندگي روزمره به صورت غيرمنطقي و تشديد يافته باشد، به يك اختلال تبديل مي شود.
عمده ترين اختلالات اضطرابي عبارتند از:
اختلال پانيك (به تنهايي يا توأم ب آگورافوبيا)، فوبي اختصاصي و فوبي اجتماعي، اختلال وسواسي- اجباري OCD، اختلال استرس پس از سانحه PTSD، اختلال اضطرابي GAD، اختلال فشار رواني حاد
وسواسي- اجباري
خصيصه اصلي اختلال وسواسي-اجباري (OCD) وجود وسواس يا اجبارهايي مكرر و شديد است كه رنج و عذاب قابل ملاحظه اي براي فرد ايجاد مي كند. اين وسواس يا اجبارها سبب اتلاف وقت مي شوند و اختلال قابل ملاحظه اي در روند معمول و طبيعي زندگي، كاركرد شغلي، فعاليتهاي اجتماعي يا روابط فرد ايجاد مي كنند.
بيمار مبتلا به اختلال وسواسي-اجباري ممكن است فقط وسواس فكري، اجبار يا هردوي آنها را باهم داشته باشد.
وسواس عبارت است از: فكر، احساس، انديشه يا حسي تكراري و مزاحم.
برخلاف وسواس (Obsession) كه يك فرايند ذهني است، اجبار (Compulsion) نوعي رفتار است. اجبار رفتاري آگاهانه، معيارمند و تكراري است، نظير شمارش، وارسي يا اجتناب. بيمار مبتلا به اين اختلال از غيرمنطقي بودن وسواسش آگاهي دارد اما به صورت ناخواسته اين رفتار را انجام مي دهد.
وسواس باعث افزايش اضطراب در فرد مي شود. با انجام اجبار، اضطراب فرد بيمار تخفيف و تقليل مي يابد و اگر بيمار دربرابر انجام اجبار مقاومت كند، اضطرابش افزوده مي شود.
اختلال وسواسي-اجباري، چهار الگوي عمده دارد:
1- آلودگي: وسواس آلودگي و به دنبالش شست وشو يا اجتناب اجبارگونه از چيزي كه فرد گمان به آلوده بودن آن دارد، شايع ترين الگوي وسواس مي باشد.
2- ترديد مرضي: دومين الگوي شايع وسواس ترديد است كه به دنبالش اجبار به صورت وارسي روي مي دهد. مثلاً فرد مي ترسد كه مبادا اجاق را خاموش يا در را قفل نكرده باشد.
3- افكار مزاحم: سومين الگوي شايع وسواس است كه فرد صرفاً افكاري وسواسي و مزاحم بدون هيچ گونه عمل اجبارگونه داشته باشد. اين نوع وسواس معمولاً افكاري تكراري درباره نوعي عمل جنسي يا پرخاشگرانه است كه به نظر خود فرد، شرم آور است.
4- تقارن: لزوم رعايت تقارن يا دقت وسواسي موجب كندي اجبارگونه در فرد مي شود. مثلاً بيمار ساعت ها وقت لازم دارد تا صورتش را اصلاح كند.
روشهای درمان بیماری
روان درماني
رفتار درماني به خصوص با استفاده از تكنيك مواجهه و بازداري از پاسخ ( Exposure + Response Preuention ) روش مؤثري در درمان OCD است. در اين روش بيمار با موردي كه نسبت به آن وسواس دارد (مثلاً آلودگي) مواجه مي شود و از عكس العمل بيمار (مانند شست وشو) ممانعت به عمل مي آيد و كارايي معادل دارو درماني دارد. ساير انواع روان درماني در مورد OCD عبارت است از: درمان شناختي- رفتاري (CBT) و درمان روان تحليلگري
دارو درماني
مفيدترين داروها براي OCD مهاركننده هاي اختصاصي بازجذب سروتونين يا SSRLها، شامل: فلوئوكستين (Prozac)، فلووكسامين، پاروكستين، سرترالين و كلومي بيرامين هستند.
عمده ترين اختلالات اضطرابي عبارتند از:
اختلال پانيك (به تنهايي يا توأم ب آگورافوبيا)، فوبي اختصاصي و فوبي اجتماعي، اختلال وسواسي- اجباري OCD، اختلال استرس پس از سانحه PTSD، اختلال اضطرابي GAD، اختلال فشار رواني حاد
وسواسي- اجباري
خصيصه اصلي اختلال وسواسي-اجباري (OCD) وجود وسواس يا اجبارهايي مكرر و شديد است كه رنج و عذاب قابل ملاحظه اي براي فرد ايجاد مي كند. اين وسواس يا اجبارها سبب اتلاف وقت مي شوند و اختلال قابل ملاحظه اي در روند معمول و طبيعي زندگي، كاركرد شغلي، فعاليتهاي اجتماعي يا روابط فرد ايجاد مي كنند.
بيمار مبتلا به اختلال وسواسي-اجباري ممكن است فقط وسواس فكري، اجبار يا هردوي آنها را باهم داشته باشد.
وسواس عبارت است از: فكر، احساس، انديشه يا حسي تكراري و مزاحم.
برخلاف وسواس (Obsession) كه يك فرايند ذهني است، اجبار (Compulsion) نوعي رفتار است. اجبار رفتاري آگاهانه، معيارمند و تكراري است، نظير شمارش، وارسي يا اجتناب. بيمار مبتلا به اين اختلال از غيرمنطقي بودن وسواسش آگاهي دارد اما به صورت ناخواسته اين رفتار را انجام مي دهد.
وسواس باعث افزايش اضطراب در فرد مي شود. با انجام اجبار، اضطراب فرد بيمار تخفيف و تقليل مي يابد و اگر بيمار دربرابر انجام اجبار مقاومت كند، اضطرابش افزوده مي شود.
اختلال وسواسي-اجباري، چهار الگوي عمده دارد:
1- آلودگي: وسواس آلودگي و به دنبالش شست وشو يا اجتناب اجبارگونه از چيزي كه فرد گمان به آلوده بودن آن دارد، شايع ترين الگوي وسواس مي باشد.
2- ترديد مرضي: دومين الگوي شايع وسواس ترديد است كه به دنبالش اجبار به صورت وارسي روي مي دهد. مثلاً فرد مي ترسد كه مبادا اجاق را خاموش يا در را قفل نكرده باشد.
3- افكار مزاحم: سومين الگوي شايع وسواس است كه فرد صرفاً افكاري وسواسي و مزاحم بدون هيچ گونه عمل اجبارگونه داشته باشد. اين نوع وسواس معمولاً افكاري تكراري درباره نوعي عمل جنسي يا پرخاشگرانه است كه به نظر خود فرد، شرم آور است.
4- تقارن: لزوم رعايت تقارن يا دقت وسواسي موجب كندي اجبارگونه در فرد مي شود. مثلاً بيمار ساعت ها وقت لازم دارد تا صورتش را اصلاح كند.
روشهای درمان بیماری
روان درماني
رفتار درماني به خصوص با استفاده از تكنيك مواجهه و بازداري از پاسخ ( Exposure + Response Preuention ) روش مؤثري در درمان OCD است. در اين روش بيمار با موردي كه نسبت به آن وسواس دارد (مثلاً آلودگي) مواجه مي شود و از عكس العمل بيمار (مانند شست وشو) ممانعت به عمل مي آيد و كارايي معادل دارو درماني دارد. ساير انواع روان درماني در مورد OCD عبارت است از: درمان شناختي- رفتاري (CBT) و درمان روان تحليلگري
دارو درماني
مفيدترين داروها براي OCD مهاركننده هاي اختصاصي بازجذب سروتونين يا SSRLها، شامل: فلوئوكستين (Prozac)، فلووكسامين، پاروكستين، سرترالين و كلومي بيرامين هستند.