MR_Jentelman
3rd December 2010, 01:50 AM
کار تیمی و ایجاد تیم
انسان موجودی اجتماعی است و ذاتاً دوست دارد تا با مردم در تعامل باشد. تقریباً تمامی افراد در دوران زندگی خود حداقل یک بار کار گروهی را تجربه کرده اند. متأسفانه همه کارهای گروهی منجر به دستیابی به اهداف تعین شده نمیشود. شکست یکی از نتایج محتمل کار گروهی است. با این حال میتوان با اعمال روشهایی از این شکستها جلوگیری نموده و از اثرات مخرب آن کاست. در این مقاله به منظور انجام موفقیتآمیز کار گروهی و تیمی از متد TEAM WORK استفاده میشود.
بله، هر گروهی نه تنها باید به عنوان یک گروه که در آن هر فردی به دنبال دستیابی به اهداف خود است فعالیت نماید، بلکه باید هر شخصی به عنوان بخشی از تیم کار کند که هدف آن دستیابی اعضای تیم به یک هدف مشترک است.
چگونه فرد میتواند به عنوان عضوی از تیم کار کند؟ پاسخ روشن است: حروف TEAM WORK راهنمای خوبی برای پاسخ به این سوال است. به خاطر داشته باشید که تمامی این حروف باید هماهنگ و در کنار هم باشند. هیچ کدام از آنها به تنهایی قادر به دستیابی به اهداف نیستند و الزاماً باید به صورت منسجم عمل نمایند.
حرف T برای Talent (استعداد):
منظور از استعداد، دانش و قابلیتهای فرد است. یکی از الزامات و ضروریات هر عضو تیم دارا بودن قابلیتهایی است که برای انجام کار تیمی لازم است. این دانش از کجا حاصل میشود؟ ممکن است دانش به صورت تصریحی [به صراحت، آشکارا] از مستندات رسمی [کتابها] قابل حصول باشد. دانش ضمنی نیز که در ذهن افراد وجود دارد و از طریق تجربه و عملکرد حاصل میشود، مفید است.
حرف E برای Enthusiasm (اشتیاق):
اما صرف وجود استعداد کافی نیست. هر عضو تیم دانشمدار علاوه بر استعداد باید دارای انگیزه و اشتیاق باشد. وی باید مسئولیتپذیر باشد. او باید استعدادهای خود را شکوفا نماید و نیز باید دارای توانایی و انرژی برای کار باشد. این اشتیاق و میل درونی نسبت به انجام کار موجب تقویت روحیه همتیمی میشود.
حرف A برای Accountability (مسئولیتپذیری):
هر عضوی نه تنها نسبت به تیم خود مسئول است بلکه نسبت به عملکرد تمامی همکاران خود نیز مسئول است. ما صرفاً نسبت به خودمان مسئول نیستیم. هر فردی مسئول است که دیگران را نیز از وقایع امور سازمان مطلع نماید. در صورتی که عضوی انجام کاری را فراموش میکند، سایر اعضاء موظف به یادآوری موضوع هستند. بخشی از دلایل شکست ما در انجام امور سازمان به عملکرد سایر اعضای تیم بر میگردد.
حرف M برای Management (مدیریت):
هر فردی باید بداند که نسبت به انجام کدام بخش از کار بهترین عملکرد را دارد. وظیفه یک سازمان خوب، توزیع مناسب کار میان کارکنان است. بهترین عضو هر گروه کسی است که کار را بر اساس آن چه که میتواند انجام دهد، تقاضا میکند.
وقتی کاری به ما محول میشود باید بدانیم که برای مشورت و کسب اطلاعات باید به کجا مراجعه کنیم. همچنین باید بدانیم که این مشورت و کمک چه زمانی باید اخذ شود. در نهایت مسئولیت هر عضو تیم این است که اطمینان یابد که تمامی اعضاء کاری را برای انجام دارند و هر فردی برای انجام کار خود بهترین شخص است.
حرف W برای Workable (قابل انجام):
اگر فردی تمامی استعدادها و اشتیاق انجام کار را داشته باشد، ولی فرصت انجام کار را نداشته باشد همه مؤلفهها بیفایده خواهد بود. وجود و حضور هر عضوی در تیم ضروری است. اگر کسی جهت هدایت تیم وجود نداشته باشد، از چه کسی انتظار میرود تا اهداف تیم را ترغیب نماید؟ قابلیت انجام کار صرفاً مستلزم داشتن زمان آزاد نیست. بلکه نیازمند قابلیت انطباق به میزان زیاد نیز میباشد. هر عضوی باید قادر باشد تا گزینههای مختلفی را برای حل مسائل پیشبینی و واکنشهای مناسبی را نسبت به آنها داشته باشد.
حرف O برای Openness (صداقت):
درک میان اعضاء تیم در هر تیمی و برای هر عضوی جهت انجام بهینه کار یک ضرورت است. هر فرد باید نسبت به عقاید و پیشنهادات دید وسیعی داشته باشد. هر فرد باید قابلیتهایی برای درک افراد داشته باشد. در یک بستر ارتباطاتی خوب، تیم میتواند به اهداف تیمی خود به روشی اثر بخش دست پیدا کند.
حرف R برای Respect (احترام):
هر فرد باید بیاموزد که چگونه به اعضای تیم احترام بگذارد. تیم موضوع کاری را به مباحثه میگذارد و تمامی اعضاء نسبت به آن اظهار نظر میکنند. هر فرد باید بتواند آزادانه اظهار نظر کند و کسی مانع بیان عقاید دیگری نخواهد بود.
حرف K برای Keenness (زیرکی):
زیرکی آخرین کلید برای انجام کار به عنوان بخشی از تیم است. زیرکی فراتر از اشتیاق است. اشتیاق قبل از انجام کار به صورت واقعی میآید. این زیرکی، توانایی و قدرت در حین انجام کار نمایان میشود. این چیزی است که ما را به تحرک وا میدارد و تا زمان انجام کار و کسب نتیجه مطلوب همراه ماست.
انسان موجودی اجتماعی است و ذاتاً دوست دارد تا با مردم در تعامل باشد. تقریباً تمامی افراد در دوران زندگی خود حداقل یک بار کار گروهی را تجربه کرده اند. متأسفانه همه کارهای گروهی منجر به دستیابی به اهداف تعین شده نمیشود. شکست یکی از نتایج محتمل کار گروهی است. با این حال میتوان با اعمال روشهایی از این شکستها جلوگیری نموده و از اثرات مخرب آن کاست. در این مقاله به منظور انجام موفقیتآمیز کار گروهی و تیمی از متد TEAM WORK استفاده میشود.
بله، هر گروهی نه تنها باید به عنوان یک گروه که در آن هر فردی به دنبال دستیابی به اهداف خود است فعالیت نماید، بلکه باید هر شخصی به عنوان بخشی از تیم کار کند که هدف آن دستیابی اعضای تیم به یک هدف مشترک است.
چگونه فرد میتواند به عنوان عضوی از تیم کار کند؟ پاسخ روشن است: حروف TEAM WORK راهنمای خوبی برای پاسخ به این سوال است. به خاطر داشته باشید که تمامی این حروف باید هماهنگ و در کنار هم باشند. هیچ کدام از آنها به تنهایی قادر به دستیابی به اهداف نیستند و الزاماً باید به صورت منسجم عمل نمایند.
حرف T برای Talent (استعداد):
منظور از استعداد، دانش و قابلیتهای فرد است. یکی از الزامات و ضروریات هر عضو تیم دارا بودن قابلیتهایی است که برای انجام کار تیمی لازم است. این دانش از کجا حاصل میشود؟ ممکن است دانش به صورت تصریحی [به صراحت، آشکارا] از مستندات رسمی [کتابها] قابل حصول باشد. دانش ضمنی نیز که در ذهن افراد وجود دارد و از طریق تجربه و عملکرد حاصل میشود، مفید است.
حرف E برای Enthusiasm (اشتیاق):
اما صرف وجود استعداد کافی نیست. هر عضو تیم دانشمدار علاوه بر استعداد باید دارای انگیزه و اشتیاق باشد. وی باید مسئولیتپذیر باشد. او باید استعدادهای خود را شکوفا نماید و نیز باید دارای توانایی و انرژی برای کار باشد. این اشتیاق و میل درونی نسبت به انجام کار موجب تقویت روحیه همتیمی میشود.
حرف A برای Accountability (مسئولیتپذیری):
هر عضوی نه تنها نسبت به تیم خود مسئول است بلکه نسبت به عملکرد تمامی همکاران خود نیز مسئول است. ما صرفاً نسبت به خودمان مسئول نیستیم. هر فردی مسئول است که دیگران را نیز از وقایع امور سازمان مطلع نماید. در صورتی که عضوی انجام کاری را فراموش میکند، سایر اعضاء موظف به یادآوری موضوع هستند. بخشی از دلایل شکست ما در انجام امور سازمان به عملکرد سایر اعضای تیم بر میگردد.
حرف M برای Management (مدیریت):
هر فردی باید بداند که نسبت به انجام کدام بخش از کار بهترین عملکرد را دارد. وظیفه یک سازمان خوب، توزیع مناسب کار میان کارکنان است. بهترین عضو هر گروه کسی است که کار را بر اساس آن چه که میتواند انجام دهد، تقاضا میکند.
وقتی کاری به ما محول میشود باید بدانیم که برای مشورت و کسب اطلاعات باید به کجا مراجعه کنیم. همچنین باید بدانیم که این مشورت و کمک چه زمانی باید اخذ شود. در نهایت مسئولیت هر عضو تیم این است که اطمینان یابد که تمامی اعضاء کاری را برای انجام دارند و هر فردی برای انجام کار خود بهترین شخص است.
حرف W برای Workable (قابل انجام):
اگر فردی تمامی استعدادها و اشتیاق انجام کار را داشته باشد، ولی فرصت انجام کار را نداشته باشد همه مؤلفهها بیفایده خواهد بود. وجود و حضور هر عضوی در تیم ضروری است. اگر کسی جهت هدایت تیم وجود نداشته باشد، از چه کسی انتظار میرود تا اهداف تیم را ترغیب نماید؟ قابلیت انجام کار صرفاً مستلزم داشتن زمان آزاد نیست. بلکه نیازمند قابلیت انطباق به میزان زیاد نیز میباشد. هر عضوی باید قادر باشد تا گزینههای مختلفی را برای حل مسائل پیشبینی و واکنشهای مناسبی را نسبت به آنها داشته باشد.
حرف O برای Openness (صداقت):
درک میان اعضاء تیم در هر تیمی و برای هر عضوی جهت انجام بهینه کار یک ضرورت است. هر فرد باید نسبت به عقاید و پیشنهادات دید وسیعی داشته باشد. هر فرد باید قابلیتهایی برای درک افراد داشته باشد. در یک بستر ارتباطاتی خوب، تیم میتواند به اهداف تیمی خود به روشی اثر بخش دست پیدا کند.
حرف R برای Respect (احترام):
هر فرد باید بیاموزد که چگونه به اعضای تیم احترام بگذارد. تیم موضوع کاری را به مباحثه میگذارد و تمامی اعضاء نسبت به آن اظهار نظر میکنند. هر فرد باید بتواند آزادانه اظهار نظر کند و کسی مانع بیان عقاید دیگری نخواهد بود.
حرف K برای Keenness (زیرکی):
زیرکی آخرین کلید برای انجام کار به عنوان بخشی از تیم است. زیرکی فراتر از اشتیاق است. اشتیاق قبل از انجام کار به صورت واقعی میآید. این زیرکی، توانایی و قدرت در حین انجام کار نمایان میشود. این چیزی است که ما را به تحرک وا میدارد و تا زمان انجام کار و کسب نتیجه مطلوب همراه ماست.