باستان شناس
1st December 2010, 02:46 PM
دو سال قبل بود که در يک چنين روزي يعني 9 آذرماه سال 1387، دکتر مسعود آذرنوش بر دوش دوستانش راهي خانه ابدي خود شد؛ و امروز سيفالله کامبخشفرد، آخرين بازمانده نسل دوم باستانشناسي کشور در بهشت زهرا به خاک سپرده ميشود. ابن دو باستانشناس از سال 57 تا زمان مرگ با هم اختلاف نظر داشتند و در يك روز يك ساعت فوت كردند.
http://heritage.chn.ir/manage/photo/51973-103847.JPG
سيفالله کامبخشفرد و مسعود آذرنوش
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ دو سال قبل بود که در يک چنين روزي يعني 9 آذرماه سال 1387، دکتر مسعود آذرنوش بر دوش دوستانش راهي خانه ابدي خود شد؛ و امروز سيفالله کامبخشفرد، آخرين بازمانده نسل دوم باستانشناسي کشور در بهشت زهرا به خاک سپرده ميشود.
به گزارش CHN مسعود آذرنوش و سيفالله کامبخش فرد در تاريخ 7 آذر با اختلاف دو سال و يک ساعت درگذشتند. آذرنوش در ساعت 17 و کامبخشفرد در ساعت 16با جهان وداع کردند.
وجه اشتراک آذرنوش و کامبخش فرد، شايد کاوشهاي کنگاور باشد.
کاوشهايي که به گفته برخي باستانشناسان اختلاف نظرهايي را هم ميان اين دو باستانشناس به وجود آورد. اما نکته در اينجاست که هنگام خاکسپاري آذرنوش، کامبخش فرد سخنراني بلندي درباره جايگاه علمي آذرنوش ايراد کرد.
سخنراني وي در آن تاريخ براي عدهاي که سالها شاهد اختلاف نظر ميان اين دو باستانشناس بودند، عجيب بود.
آشنايي کامبخشفرد و آذرنوش به سال 1347 باز ميگردد. زماني که آذرنوش دانشجوي رشته باستانشناسي بود و کامبخش فرد تازه کاوشهاي کنگاور را آغاز کرد. در آن سال آذرنوش به عنوان کارآموز باستانشناسي همراه کامبخشفرد ميشود.
اين کاوشها در 5 فصل (سالهاي 1347، 51، 52، 53 و 56) به طول انجاميد تا اينکه اختلاف نظر کامبخشفرد به عنوان سرپرست هيات و آذرنوش که در آن زمان عضو هيات کنگاور بود آغاز شد. اختلافها بالا گرفت و گفته ميشود که در سال 1357، آذرنوش در کاوشي به سرپرستي خود دوباره به کنگاور بازگشت و سه سال پس از آن مقاله خود را به زبان انگليسي درباره آنچه که به نظريه وي در کنگاور مشهور است، در مجله AMI آلمان به چاپ رساند.
مقاله آذرنوش توسط فاطمه کريمي و در سال 1377 به فارسي برگردانده و در مجله اثر منتشر شد. انتشار اين مقاله هم دوباره بحثهاي تازهاي را در مورد کنگاور به وجود آورد.
چاپ اين مقاله اختلاف ميان اين دو باستانشناس را بالا برد و تقريبا تا پايان عمر يعني زماني که آذرنوش درگذشت اين اختلاف به قوت خود باقيماند.
اختلاف نظر اين دو باستانشناس از آنجا آغاز شد که کامبخشفرد معتقد بود آنچه در کنگاور به عنوان معماري بدستآمده، معبد آناهيتا است.
اما آذرنوش معتقد بود که معماري کنگاور، يک کاخ نيمهکاره از دوره ساساني، احتمالا متعلق به خسرو پرويز بوده و ارتباطي با معبد آناهيتا ندارد.
به گفته برخي باستانشناسان آذرنوش پيش از مرگ قطعه آجري را که از کنگاور بدستآورده بود را براي آزمايشهاي علمي، دوباره مورد تحقيق قرار داد و گفته ميشود که اين تحقيقات نظريه وي را، بيشتر به واقعيت نزديک ميکرد.
آذرنوش در سال 1999 و در مقالهاي به زبان فرانسه با نام کنگاور: معبد آناهيد يا بناي ساساني، به بحث پيرامون کاوشهاي کنگاور پرداخت و يکبار ديگر بر آنچه خود ميپنداشت تاکيد کرد.
اما کامبخشفرد هم در آن زمان آرام ننشست و کتابي تحت عنوان کاوشهاي کنگاور را در سال 1386 منتشر کرد. چند صفحه از اين کتاب به رد نظريه آذرنوش مربوط ميشود.
امروز کامبخشفرد پس از دو سال درست در زمان خاکسپاري آذرنوش به خاک سپرده ميشود. دو باستانشناسي که تا پايان عمر بر پايه عقايدشان ماندند، گويي دوباره با هم روبرو ميشوند. در يک روز و يک ساعت.
http://heritage.chn.ir/manage/photo/51973-103847.JPG
سيفالله کامبخشفرد و مسعود آذرنوش
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ دو سال قبل بود که در يک چنين روزي يعني 9 آذرماه سال 1387، دکتر مسعود آذرنوش بر دوش دوستانش راهي خانه ابدي خود شد؛ و امروز سيفالله کامبخشفرد، آخرين بازمانده نسل دوم باستانشناسي کشور در بهشت زهرا به خاک سپرده ميشود.
به گزارش CHN مسعود آذرنوش و سيفالله کامبخش فرد در تاريخ 7 آذر با اختلاف دو سال و يک ساعت درگذشتند. آذرنوش در ساعت 17 و کامبخشفرد در ساعت 16با جهان وداع کردند.
وجه اشتراک آذرنوش و کامبخش فرد، شايد کاوشهاي کنگاور باشد.
کاوشهايي که به گفته برخي باستانشناسان اختلاف نظرهايي را هم ميان اين دو باستانشناس به وجود آورد. اما نکته در اينجاست که هنگام خاکسپاري آذرنوش، کامبخش فرد سخنراني بلندي درباره جايگاه علمي آذرنوش ايراد کرد.
سخنراني وي در آن تاريخ براي عدهاي که سالها شاهد اختلاف نظر ميان اين دو باستانشناس بودند، عجيب بود.
آشنايي کامبخشفرد و آذرنوش به سال 1347 باز ميگردد. زماني که آذرنوش دانشجوي رشته باستانشناسي بود و کامبخش فرد تازه کاوشهاي کنگاور را آغاز کرد. در آن سال آذرنوش به عنوان کارآموز باستانشناسي همراه کامبخشفرد ميشود.
اين کاوشها در 5 فصل (سالهاي 1347، 51، 52، 53 و 56) به طول انجاميد تا اينکه اختلاف نظر کامبخشفرد به عنوان سرپرست هيات و آذرنوش که در آن زمان عضو هيات کنگاور بود آغاز شد. اختلافها بالا گرفت و گفته ميشود که در سال 1357، آذرنوش در کاوشي به سرپرستي خود دوباره به کنگاور بازگشت و سه سال پس از آن مقاله خود را به زبان انگليسي درباره آنچه که به نظريه وي در کنگاور مشهور است، در مجله AMI آلمان به چاپ رساند.
مقاله آذرنوش توسط فاطمه کريمي و در سال 1377 به فارسي برگردانده و در مجله اثر منتشر شد. انتشار اين مقاله هم دوباره بحثهاي تازهاي را در مورد کنگاور به وجود آورد.
چاپ اين مقاله اختلاف ميان اين دو باستانشناس را بالا برد و تقريبا تا پايان عمر يعني زماني که آذرنوش درگذشت اين اختلاف به قوت خود باقيماند.
اختلاف نظر اين دو باستانشناس از آنجا آغاز شد که کامبخشفرد معتقد بود آنچه در کنگاور به عنوان معماري بدستآمده، معبد آناهيتا است.
اما آذرنوش معتقد بود که معماري کنگاور، يک کاخ نيمهکاره از دوره ساساني، احتمالا متعلق به خسرو پرويز بوده و ارتباطي با معبد آناهيتا ندارد.
به گفته برخي باستانشناسان آذرنوش پيش از مرگ قطعه آجري را که از کنگاور بدستآورده بود را براي آزمايشهاي علمي، دوباره مورد تحقيق قرار داد و گفته ميشود که اين تحقيقات نظريه وي را، بيشتر به واقعيت نزديک ميکرد.
آذرنوش در سال 1999 و در مقالهاي به زبان فرانسه با نام کنگاور: معبد آناهيد يا بناي ساساني، به بحث پيرامون کاوشهاي کنگاور پرداخت و يکبار ديگر بر آنچه خود ميپنداشت تاکيد کرد.
اما کامبخشفرد هم در آن زمان آرام ننشست و کتابي تحت عنوان کاوشهاي کنگاور را در سال 1386 منتشر کرد. چند صفحه از اين کتاب به رد نظريه آذرنوش مربوط ميشود.
امروز کامبخشفرد پس از دو سال درست در زمان خاکسپاري آذرنوش به خاک سپرده ميشود. دو باستانشناسي که تا پايان عمر بر پايه عقايدشان ماندند، گويي دوباره با هم روبرو ميشوند. در يک روز و يک ساعت.