توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کی جواب می ده
Rez@ee
26th November 2010, 05:35 PM
(http://www.physicclass.blogfa.com/post-137.aspx)
1-چرا شربت ديرتر از آب يخ ميزند؟
2-چرا برج كج پيزا نمي افتد؟
3-چرا تخم مرغ پخته بيشتر از تخم مرغ خام ميچرخد؟
4 -چرا با مكيدن نوشابه از ني بالا مي ايد؟
5-آشاميدن با يك ني ساده تر است يا با دو ني؟
AvAstiN
26th November 2010, 05:43 PM
1-چرا شربت ديرتر از آب يخ ميزند؟
چون شربت ناخالصی داره و ناخالصی باعث می شه که نقطه انجماد پایین بره و دیرتر یخ بزنه
4-چرا با مكيدن نوشابه از ني بالا مي ايد؟
قبل از مکیدن نوشابه ، نیروی فضای داخل نی و فضای بیرون نی در تعادل هستند ولی وقتی ما مکش رو انجام می دیم ، باعث می شیم که نیروهای داخل نی کمتر از نیروهای خارج بشن و برای اینکه تعادل انجام بشه ، نوشابه میاد داخل نی تا نیروهای دو سمت برابر شن .
Helix
26th November 2010, 05:52 PM
(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.physicclass.bl ogfa.com%2Fpost-137.aspx)
3-چرا تخم مرغ پخته بيشتر از تخم مرغ خام ميچرخد؟
چون تخم مرغ خام ، زرده اش توش حركت مي كنه و ساكن نيست ، مركز جرمش ثابت نيست واسه همين اگه بچرخونيمش زود مي ايسته ولي تخم مرغ پخته مثل جسم صلب عمل مي كنه، واسه همين تندتر مي چرخه.[cheshmak]
Helix
26th November 2010, 05:53 PM
برچ پيزا هم به خاطر مركز جرمشه كه نميفته!
چون خميدگيش اونقدري نيست كه از از خط عمود بر مركز جرمش بگذره ، نميفته.[labkhand]
Helix
26th November 2010, 05:59 PM
قبل از مکیدن نوشابه ، نیروی فضای داخل نی و فضای بیرون نی در تعادل هستند ولی وقتی ما مکش رو انجام می دیم ، باعث می شیم که نیروهای داخل نی کمتر از نیروهای خارج بشن و برای اینکه تعادل انجام بشه ، نوشابه میاد داخل نی تا نیروهای دو سمت برابر شن .
فكر كنم منظورت فشار باشه دوست جونم[cheshmak][khanderiz]
Rez@ee
26th November 2010, 06:01 PM
ممنون از حضور ذهنتون
Helix
26th November 2010, 06:08 PM
(http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.physicclass.bl ogfa.com%2Fpost-137.aspx)
5-آشاميدن با يك ني ساده تر است يا با دو ني؟
فكر كنم با يك ني ساده تر باشه[sootzadan]
Rez@ee
26th November 2010, 07:39 PM
1-مسلما شربت ديرتر يخ ميزند زيرا داراي ناخالصي و غلظت بيشتري نسبت به آب ميباشد
هر چه اين ناخالصي يا غلظت شربت بيشتر شود نقطه انجماد شربت كاهش ميابد يعني بايد محيط بسيار سردتر از صفر درجه(نقطه انجماد آب) شود تا شربت يخ بزند پس مدت زمان بيشتري طول ميكشد تا دما به ميزان مطلوب پايين بيايد
2
مقدار خميدگي برج پيزا در حدي نيست كه خط قائمي كه از مركز ثقل آن ميگذرد از قاعده اش خارج شود اگر زماني اين خميدگي به حدي شود كه اين خط از قاعده برج خارج شود برج سقوط خواهد كرد
براي انساني كه به جلو خم شده تا زماني كه خط قائم از مركز جرم بدن از نوك انگشتان پايش بگذرد حالت تعادل خود را ميتواند نگه دارد.
3
تخم مرغ پخته كاملا جامد است ولي درون تخم مرغ خام مايع مانند است
در مورد تخم مرغ پخته هنگام چرخش هم پوسته و هم محتواي جامد درون تخم مرغ با چرخش دست به طور يكنواخت شروع به چرخش ميكنند ولي در هنگام چرخاندن تخم مرغ خام، پوسته خارجي آن با دست شما به چرخش در مي آيد ولي مواد مايع درون آن تحت تاثير انرسي(تمايل اجسام براي حفظ حالت قبلي)مايل است كه تخم مرغ را از چرخش بازدارد در نتيجه اين تفاوت ميان پوسته و مايع درون تخم مرغ باعث ايستادن سريعتر تخم مرغ خام ميشود
4
در اثر مكيدن سر ني نوشابه، فشار درون ني كاهش يافته و در نتيجه فشار هواي وارد شده بر سطح مايع نوشابه ، آنرا به درون ني مي راند و نوشابه از ني بالا ميرود
5
با يك ني آشاميدن ساده تر است – امتحان كنيد-
زيرا همانطور كه ميدانيد كاهش فشار درون ني و دهان فرد باعث بالا آمدن نوشابه تحت تاثير فشار هواي خارج ميشود حال اگر دو ني را همزمان در دهان بگذاريد آن ني كه در هواي آزاد قرار دارد مرتب هوا را به درون دهان و ني ديگر ميفرستد و مانع از اختلاف فشار ميشود در نتيجه با نبودن اختلاف فشار نوشابه از ني بالا نيامده و وارد دهان نميشود
Rez@ee
27th November 2010, 03:12 PM
1- يك پتو به ضخامت 4 سانتي متر شما را گرمتر ميكند يا دو پتو نازك با ضخامت 2 سانتي متر؟ 2-چگونه ميتوان بدون دميدن در بادكنك آنرا باد كرد؟
3-چرا حشره ميتواند روي سطح آب حركت كند ولي شما نميتوانيد؟
4- سايه چگونه تشكيل ميشود؟
5-چرا يخ روي سطح آب شناور ميماند؟
*مینا*
27th November 2010, 09:21 PM
3-چرا حشره ميتواند روي سطح آب حركت كند ولي شما نميتوانيد؟چون مولکول های سطحی آب دارای نیروی کششی هستند
حشره بسیار سبک هست ، و وزنش نمی تونه بر نیروی کششی بین مولکول های آب غلبه کنه و اون رو در هم بشکنه ، در حالی که ما سنگین هستیم وبه راحتی بر این نیرو غلبه می کنیم
4- سايه چگونه تشكيل ميشود؟از قرار گرفتن یه جسم کدر روبروی یک منبع نوری [nishkhand]
5-چرا يخ روي سطح آب شناور ميماند؟ از ویژگی های زیبای آب هست که منجمدش چگالی کمتری داره نسبت به مایعش :)>-
2-چگونه ميتوان بدون دميدن در بادكنك آنرا باد كرد؟یعنی ما ندمیم توش؟
دهنه اش رو می گیریم روی کپسول یه گاز سبک [nishkhand]
Rez@ee
28th November 2010, 05:50 PM
1 -دو پتو با ضخامت دو سانتي متري شما را بيشتر گرم ميكند زيرا در لابلاي اين دو پتو لايه اي از هوا قرار ميگيرد و چون هوا رساناي ضعيف گرماست ، پس مانند يك لايه عايق عمل كرده و از خروج گرماي بدن بيشتر جلوگيري ميكند
در حاليكه يك پتوي ضخيم ديگر اين لايه عايقمانند را در ميان خود ندارد.
2-کافيست يك بطري را در فريزر قرار بدهيد و بعد از مدتي كه حسابي سرد شد انرا از فريزر در اورده و بلافاصله بادكنك را روي سر بطري بكشيد
حال بطري را در دماي اتاق ( يا يك مكان گرم) قرار دهيد مشاهده ميشود كه كم كم بادكنك شروع به باد شدن ميكند
علت آن هم اينست كه در اثر سرما هواي درون بطري منقبض شده(حجمش كاهش يافته) و هنگامي كه بطري در مكان گرم قرار ميگيرد حجم هواي درون بطري كم كم زياد شده و بادكنك را باد ميكند.
3-مولكولهاي سطح آب تحت تاثير يك نيروي بسيار قوي بنام نيروي چسبندگي در كنار هم قرار گرفته اند كه باعث ميشود كه سطح آب همانند يك توري نامرئي اشياء و يا موجودات كوچك مانند حشره را روي خود نگه دارد
زيرا وزن حشره انقدر كم است كه نميتواند اين نيروي بيم مولكولهاي آب را بشكند .در حاليكه وزن شما در برابر وزن حشره بسيار بسيار زياد است و باعث شكسته شدن اين نيروي بين مولكولي ميشود و شما در آب غرق ميشويد
4-هر گاه ا جسمي كدر در برابر چشمه نور قرار بگيرد نور از ان نخواهد كرد و در پشت جسم تاريكي تشكيل ميشود كه به آن سايه ميگوييم
5-زيرا آب در هنگام يخ زدن حجمش افزايش يافته و در نتيجه چگالي آن كاهش ميابد و موادي كه چگالي كمتري دارند همواره در بالا قرار ميگيرند پس يخ در سطح آب شناور ميشود
Rez@ee
29th November 2010, 05:23 PM
1-چرا اسكيموها خانه هاي خود را از يخ ميسازند؟
2 -چرا با بازگذاشتن در يخچال خانه خنك نميشود؟
3-چرا يك تكه آهن در آب فرو ميرود ولي كشتيهاي عظيم آهني روي آب شناور ميمانند؟
4-چرا آهنربا آهن را جذب ميكند ولي مس را جذب نميكند؟
Rez@ee
1st December 2010, 07:42 AM
پس چرا کسی جواب نمی ده
Rez@ee
1st December 2010, 07:24 PM
1-زيرا همانند آب ، يخ هم رساني خوبي براي گرما نيست و همانند عايق عمل ميكند .در نتيجه درون خانه هاي يخي گرما به بيرون سرايت نميكند و داخل اين خانه ها در زمستانها و بورانهاي سخت و سرد گرم ميماند
تازه اسكيموها چيزي جز يخ در كنار خود ندارند چه ميشود كرد!!!!!!
2-زيرا بر اساس اصول ترموديناميك ، يخچال در هنگام كار كردن بيشتر از آنچه كه گرما ميگيرد . گرما به محيط پس ميدهد پس اگر در يخچال را باز بگذاريد علاوه بر زود فرسوده و خراب شدن يخچالتان تازه اتاق را هم بجاي انكه سرد كنيد گرم خواهيد كرد.
3-علت اصلي در شكل ساخت كشتيهاست كه اگر دقت كرده باشيد قسمتي از كشتي كه در آب قرار ميگيرد به صورت v ساخته ميشود تا با استفاده از نيروي ارشميدس مايعات كه همواره به سمت بالا به اجسام درون مايع وارد ميشود بتوانيم كشتيها را روي آب نگه داريم.
تحت تاثير همين نيرو است كه در آب احساس سبك وزني ميكنيد
4-اهن جزء مواد مغناطيسي است ولي مس ماده مغناطيسي نيست در نتيجه آهنربا فقط اجسامي را به سمت خود ميكشد كه خاصيت مغناطيسي داشته باشند.
Rez@ee
1st December 2010, 07:25 PM
1- چرا با توجه به اينكه ابرها چندصد برابر يك فيل جرم دارند ميتوانند در هوا معلق بمانند ولي يك فيل را نميتوان در هوا معلق نگه داشت؟ 2-- چرا پرندگاني كه روي سيمهاي برق مينشينند را برق نميگيرد؟
3--چرا هنگامي كه هوا سرد است هواي چرخهاي ماشين را زياد ميكنند؟
*مینا*
1st December 2010, 08:15 PM
چه زود جواب سوالای قبلی رو گذاشتین ...
1- چرا با توجه به اينكه ابرها چندصد برابر يك فيل جرم دارند ميتوانند در هوا معلق بمانند ولي يك فيل را نميتوان در هوا معلق نگه داشت؟
خب چون ابر از ذرات جدای از هم تشکیل شده ....
نیروی جاذبه زمین به تک تکِ ذراتِ ابر وارد می شه نه این که به کل ابر یه جا [tafakor] در حالی که ذرات فیل به هم چسبیده هستن و نیروی جاذبه ی زمین کل جرم فیل رو با هم به سمت خودش می کشه [tafakor]
3--چرا هنگامي كه هوا سرد است هواي چرخهاي ماشين را زياد ميكنند؟چون هوای سرد حجم کمتری رو اشغال می کنه
7raha7
2nd December 2010, 08:16 AM
چرا پرنده هارو برق نمیگیره؟؟؟
برای برق گرفتگی لازم است جریان الکتریکی
از بدن حیوان عبور کند لذا تا زمانی که پرنده روی یک فاز نشسته باشد هیچ مشکلی برایش به وجود نمی آید. در واقع در حالتی که پرنده روی یک سیم است و فقط با یک سیم اتصال دارد،اتصال کوتاهی ایجاد می شود و جریان از بدنش نمی گذرد. پس نتیجه می گیریم ویژگی خاصی در پرندگان وجود ندارد و اگر برای مثال پرنده ای یک پایش را روی یک سیم و پای دیگرش را روی سیم دیگری قرار دهد دچار برق گرفتگی میشود.
از اینجاhttp://hafezk2.mihanblog.com/post/13
Rez@ee
3rd December 2010, 10:02 AM
1-درست است كه وزن ابرها بسيار زياد است اما ابرها يك جسم جامد و به همپيوسته نيستند در حقيقت از ميليونها ميليون ذرات بسيار ريز آب تشكيل شده اند كه هر كدام از اين ذرات انقدر وزن و جرم ناچيزي دارند كه ميتوانند به كمك نيروي مقاومت هوا بر نيروي گرانشي كه انها را به سمت پايين ميكشد غلبه كنند
حال بايد بگوييم اگر يك فيل را هم به چنين ذرات ريزي تبديل كنيم ميتواني انرا هم در هوا معلق نگه داريم –بيچاره فيل-
2-هنگامي كه پرنده روي سيم برق مينشيد در حقيقت مثل ان است كه سيمي با مقاومت بسيار زياد را به سيم برق متصل كرده باشيم در اين حالت جريان برق مايل است از قسمت كم مقاومت تر يعني همان سيمهاي برق بگذرد و از بدن پرنده هيچ جرياني عبور نميكند به اين حالت در فيزيك مدار كوتاه گفته ميشود
ظاهرا پرنده ها در مبحث جريانها و مدارات الكتريكي اطلاعات خوبي دارند
اگه شك داريد بريد ازشون بپرسيد !!!!!!
3-زيرا در هواي سرد بر اثر كاهش حجم هواي درون چرخها (انقباض هوا) چرخها اصطلاحا كم باد ميشوند . پس مجددا مقداري هوا وارد چرخها ميكنند تا لاستيك به حالت ايده ال برسد.
در تابستان بر عكس اين عمل انجام ميشود.
ممنون که توجه دارید
Rez@ee
3rd December 2010, 10:06 AM
1-چرا ابرهاي باران زا تيره و سياهرنگ هستند؟
2-چرا صداي رعد و برق چندين ثانيه بعد از مشاهده نور آن به گوش ميرسد؟
3-چرا هنگام غروب خورشيد به رنگ قرمز ديده ميشود؟
7raha7
4th December 2010, 07:46 PM
هورررررررررررررا!!! جواب دومین سوالو خودم میدددددوووووووووووونم!!!
خب چون سرعت نور بیشتر از سرعت صوته و هنگامیکه پدیده ای به نام رعد و برق رخ میده اول نورش به ما میرسه بعد صداش!!![golrooz]
*مینا*
4th December 2010, 08:31 PM
1-چرا ابرهاي باران زا تيره و سياهرنگ هستند؟
خب ابر های باران زا تنها تفاوتی که با ابر بدون بارون داره اینه که اشباع از آب هست
2-چرا صداي رعد و برق چندين ثانيه بعد از مشاهده نور آن به گوش ميرسد؟
با رها جون موافقم
3-چرا هنگام غروب خورشيد به رنگ قرمز ديده ميشود؟
وقتی نور خورشید عمود می تابه به زمین ريال مسافت معینی از اتمسفر رو طی می کنه ، اما وقتی در حال غروب می تابه ، مسافتی که از اتمسفر طی می کنه بیشتر می شه ، اتمسفر حاوی ذرات گوناگونی هست (گرد وغبار و ... )
اینم یه تقلب [nishkhand]
"اتمسفر زمین به گونه ای است که نورهای بنفش ، آبی و سبز را بیشتر از نورهای زرد و قرمز منتشر می کند ، از اینرو وقتی خورشید از افق رو به پایین می رود جو زمین نورهای زرد و قرمز را بیشتر در خود نگه می دارد و به دید ما می آورد ، به همین دلیل افق هنگام غروب به رنگ قرمز جلوه گر می شود ."
Rez@ee
5th December 2010, 06:09 PM
1-زيرا ابرهاي باران زا از نظر قطرات آب به حالت اشباع ( پر شدگي) رسيده اند و اين قطر عظيم ابر باعث ميشود كه همه نور خورشيد را جذب كرده و مانند يك جسم كدر مانع از عبور نور خورشيد شود پس ابرها سياه و تاريك ديده ميشوند
2-سرعت نور بسيار بيشتر از سرعت صوت است نور در هر ثانيه300000000متر را طي ميكند در حاليكه صوت در هر ثانيه 330 متر را طي ميكند پس نور ايجاد شده در اثر رعد و برق(آذرخش) زودتر از صدا به شخص ميرسد و شخص در ابتدا نور را ميبيند و مدتي بعد صداي آنرا ميشنود
3-در هنگام غروب نور خورشيد به صورت مايل ميتابد و بيشترين مسافت ممكنه را در جو زمين طي ميكند در اثر عبور از هوا اكثر طول موجها (رنگهاي موجود در نور خورشيد) جذب شده و فقط رنگ قرمز ميتواند عبور كرده و به چشم ساكنان زمين برسد پس مردم خورشيد را در هنگام غروب قرمز ميبينند
Rez@ee
5th December 2010, 06:11 PM
1-- چگونه ميتوان با يك قطعه يخ آتش درست كرد؟
2-چرا وقتي گرممان ميشود عرق ميكنيم؟
3-آيا در ليوان كاغذي ميتوانيم آب را بجوشانيم؟
7raha7
6th December 2010, 12:14 AM
خب... منو دیگه از جواب دادن به این سوالات معذوررررررررررر بداریدددددددد... اگه جواب بدم نمک سایت میره...[nishkhand]
7071
6th December 2010, 02:05 AM
سلام روله
می گم تو بااین همه استعداد ترشی نخوری یه چیزی می شی!![khande]
چراهمۀ سوالاتت رواز کتاب فیزیک کپی می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Rez@ee
6th December 2010, 07:26 PM
دوستان عزیز این تاپیک مسابقه نیست ،سوالات عجیب غریبی هم نیست
فقط مروری است بر آنچه شما می دونید
اینجا فیزیک بدون مسئله است
خوشحال می شوم شما هم در این سوال -جوابها شرکت کنید
Rez@ee
9th December 2010, 05:59 PM
كافيست يخ را انقدر بماليد تا به شكل يك عدسي همگرا(محدب) مانند عدسي ذره بين در آيد .حال كمي پوشال يا كاغذ خشك جمع كنيد و انقدر عدسي يخي را جلوي نور خورشيد جابجا كنيد تا فقط يك نقطه نوراني(كانون عدسي) روي كاغذها يا پوشالها ايجاد شود كمي در اين وضعيت صبر كنيد ميبينيد كه كاغذها كم كم ميسوزند و اتش فراهم ميشود
زيرا تمام نور و گرماي خورشيد در همان نقطه جمع ميشود وكاغذ را ميسوزاند
Rez@ee
9th December 2010, 06:00 PM
هنوز فرصت برای ارسال باقی است
Rez@ee
12th December 2010, 07:08 PM
2-هنگامي كه گرممان ميشود يعني دماي بدن بالا رفته و خطر مرگ براي شخص به همراه خواهد داشت و بايد سريعا بدن بتواند خودش را خنك كند با عرق كردن در حقيقت آب را به سطح پوست ميرسانيم و بر اثر تبخير سطحي عرق، گرماي بدن كاهش يافته و دماي بدن به حد مطلوب ميرسد زيرا عرق براي تبخير سطحي گرماي بدن را ميگيرد.
ميدانيد چرا گاوميشها همواره در كنار آب هستند؟ زيرا بدن گاوميش عرق نميكند پس براي خنك نگه داشتن بدنش مجبور است كه وارد آب شود
3-بله نترسيد ليوان را از آب پر كنيد و روي شعله اتش قرار بدهيد شعله بدون آنكه ليوان را بسوزاند ميتواند آب را به جوش آورد
علت آن هم اين است كه آب درون ليوان كاغذي تمامي حرارت شعله را ميگيرد و اب به تدريج گرم ميشود ولي كاغذ گرم نميشود و به گرما كافي براي سوختن نميرسد
اگر همه اب بخار شود آنگاه ميبينيد كه كاغذ فورا اتش گرفته و ميسوزد
Rez@ee
12th December 2010, 07:10 PM
چرا وقتي روي زمين نرم ميايستيم نميتوانيم به ديوار ميخ بكوبيم؟
Z a H r A
13th December 2010, 02:16 PM
چرا وقتي روي زمين نرم ميايستيم نميتوانيم به ديوار ميخ بكوبيم؟
چون طبق قانون سوم نيوتون وقتي كه مي خوايم ميخ رو به ديوار بكوبيم زمين نقش تكيه گاه رو داره واسه ما و ما بايد با پاهامون به زمين نيرو وارد كنيم [eynaki]
Rez@ee
22nd December 2010, 05:51 PM
دقیقا براي كوبيدن ميخ به ديوار نياز به نيرو داريم اين نيرو را از كجا ميآوريم؟ با فشار دادن پا بر زمين و وارد كردن نيرو بر زمين، زمين بنابر قانون سوم نيوتن نيرويي به همان اندازه به ما وارد مي كند اين نيروست كه در كوبيدن ميخ ما را كمك مي كند. پس اگر تكيه گاهي نداشته باشيم، نيرويي براي كوبيدن ميخ هم نداريم. فضانورداني كه در سفينههاي فضايي در حالت بي وزني در فضا غوطهور هستند، به همين دليل است كه نميتوانند بر جايي ميخ بكوبد و يا در روي زمين هنگامي كه تكيهگاه ما نرم است، در هنگام كوبيدن ميخ با مشكل روبه رو ميشويم.
Rez@ee
22nd December 2010, 06:00 PM
چرا ضریب اصطکاک نمیتواند بیشتر از یک باشد؟
7raha7
25th December 2010, 05:53 PM
چرا ضریب اصطکاک نمیتواند بیشتر از یک باشد؟
کی گفته نمیتونه بیشتر از یک باشه؟ بسته به نوع ماده هم ضریب اصطکاک ایستایی و هم جنبشی میتونه بیشتر از یک باشه
اینو اینجا دیدم:http://physicclass.blogfa.com/post-134.aspx
Rez@ee
25th December 2010, 06:16 PM
درست است
در مورد ضریب اصطکاک ایستایی که جسم در آستانه حرکت است، نیروی اصطکاک برابر با مولفه Mgcos θ نیروی وزن است و چون گفتیم که نیروی اصطکاک با نیروی عمودی سطح متناسب است، لذا ضریب اصطکاک از رابطه http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/759c2b1b1a99cc502ab2324133d58c6b.png حاصل خواهد شد.به این ترتیب ضریب اصطکاک که با tg θبرابر است، قابل اندازه گیری خواهد بود.
البته روی سطح شیبدار .
Rez@ee
25th December 2010, 06:26 PM
حالت چهارم وپنجم ماده چیست ؟
Rez@ee
30th December 2010, 09:33 AM
چرا اسمان به رنگ ابی دیده می شود
*مینا*
30th December 2010, 09:04 PM
چرا اسمان به رنگ ابی دیده می شود
چون قسمت زیادی از سطح زمین رو آبها و اقیانوس ها پوشونده
آسمان فقط در جو زمین آبی دیده می شه نه در بقیه ی قسمت های جهان ، علتش هم یه چیزی شبیه پدیده ی سراب هست ... رنگ آب ها منعکس می شه به سمت آسمون و از اون جا به چشم ما ، حالا شکست نور و بقیه ی موارد هم جای خود
نظر من [nishkhand]
7raha7
30th December 2010, 09:14 PM
حالت چهارم و پنجم ماده: پلاسما و چگال فرمیونی
حالت ششم هم چگال بوز انیشتینه................... این دومین سوالیه که خودمو نمی کشم تا بهش جواب بددم!!!
Rez@ee
31st December 2010, 09:47 AM
مینا خانوم
فکرمیکنم بر عکس گفتید چون رنگ اسمونه که باعث می شه دریاها ابی به نظر ایند
درواقع رنگ آسمان ناشی از این واقعیت است که نور با ذراتی که به آنها برخورد می کند (در این مورد مولکولهای گازی که جو زمین را تشکیل می دهند ) برهم کنش دارد . اثر این فرایند ، به نام پراکندگی ، بر نوری که به ذره برخورد می کند این است که جذب می شود و سپس در تمام جهات باز می تابد . دو عامل، طول موج نور و اندازه ذره ای که نور با آن برخورد می کند ، در این فرایند دخالت دارند. برابر قانون پراکندگی ریلی ، اگر اندازه ی ذره کمتر از طول موجهای نور مرئی باشد ، آن ذره به طور بسیار گزینشی عمل خواهد کرد ، یعنی طول موجهای کوتاه تر را بهتر و بیشتر از طول موجهای بلندتر پراکنده می کند . تمام رنگهای نور تا حدی پراکنده می شوند ، اما مولکولهای جو زمین (که ابعادشون کوچکتر از طول موج نور آبی است ) نور آبی را بیشتر از نور سبز ، زرد یا قرمز پراکنده می کنند . در این صورت اگر به مجموعه ای از مولکولها که مستقیما در امتداد خورشید قرار دارند نگاه کنیم ، خورشید را اندکی قرمز می بینیم ، اما اگر همان مجموعه ذرات را از پهلو نگاه کنیم ، نوری را خواهیم دید که آن مجموعه پراکنده کرده است (که عمدتا نور آبی است ) . غروب سرخ رنگ نتیجه ی دیگری از پراکندگی است . به هنگام غروب خورشید ظاهرا به طرف افق حرکت می کند ، نور آن باید از موارد بیشتری که جو را تشکیل می دهند ، بگذرد . در این حال ، چون مولکولهای موجود در جو ، نور آبی را بیشتر از نورهای دیگر پراکنده می کنند ، رنگهایی که در امتداد خط دید ما در جو نفوذ می کند ، رنگ آبی کمتری دارند ؛ از این رو ما رنگهایی را که مایه سرخ آنها بیشتر است می بینیم . بنابراین پدیده هایی را که فلق یا شفق می نامیم نتیجه پراکندگی نور به وسیله ی مولوکولهای موجود در جو است .
Rez@ee
31st December 2010, 09:58 AM
رها خانوم ممنون من فکر می کردم حالت پنجم بوزانیشتن است وحالت چگال رانمی دانستم ....
Rez@ee
31st December 2010, 10:03 AM
اشعه تی ( t )چیست؟
*مینا*
1st January 2011, 06:29 PM
مینا خانوم
فکرمیکنم بر عکس گفتید چون رنگ اسمونه که باعث می شه دریاها ابی به نظر ایند
درواقع رنگ آسمان ناشی از این واقعیت است که نور با ذراتی که به آنها برخورد می کند (در این مورد مولکولهای گازی که جو زمین را تشکیل می دهند ) برهم کنش دارد . اثر این فرایند ، به نام پراکندگی ، بر نوری که به ذره برخورد می کند این است که جذب می شود و سپس در تمام جهات باز می تابد . دو عامل، طول موج نور و اندازه ذره ای که نور با آن برخورد می کند ، در این فرایند دخالت دارند. برابر قانون پراکندگی ریلی ، اگر اندازه ی ذره کمتر از طول موجهای نور مرئی باشد ، آن ذره به طور بسیار گزینشی عمل خواهد کرد ، یعنی طول موجهای کوتاه تر را بهتر و بیشتر از طول موجهای بلندتر پراکنده می کند . تمام رنگهای نور تا حدی پراکنده می شوند ، اما مولکولهای جو زمین (که ابعادشون کوچکتر از طول موج نور آبی است ) نور آبی را بیشتر از نور سبز ، زرد یا قرمز پراکنده می کنند . در این صورت اگر به مجموعه ای از مولکولها که مستقیما در امتداد خورشید قرار دارند نگاه کنیم ، خورشید را اندکی قرمز می بینیم ، اما اگر همان مجموعه ذرات را از پهلو نگاه کنیم ، نوری را خواهیم دید که آن مجموعه پراکنده کرده است (که عمدتا نور آبی است ) . غروب سرخ رنگ نتیجه ی دیگری از پراکندگی است . به هنگام غروب خورشید ظاهرا به طرف افق حرکت می کند ، نور آن باید از موارد بیشتری که جو را تشکیل می دهند ، بگذرد . در این حال ، چون مولکولهای موجود در جو ، نور آبی را بیشتر از نورهای دیگر پراکنده می کنند ، رنگهایی که در امتداد خط دید ما در جو نفوذ می کند ، رنگ آبی کمتری دارند ؛ از این رو ما رنگهایی را که مایه سرخ آنها بیشتر است می بینیم . بنابراین پدیده هایی را که فلق یا شفق می نامیم نتیجه پراکندگی نور به وسیله ی مولوکولهای موجود در جو است .
wow
مرسی عالی بود :)>-
Rez@ee
9th January 2011, 11:58 AM
تصحیح می کنم حالت پنجم ماده چگالش بوز انیشتن است وحالت ششم راامروز در تاپیک جدیدی گذاشتم
Rez@ee
10th January 2011, 12:06 PM
علت جرقه زنی در سنگ چخماخ چیست؟
Rez@ee
15th January 2011, 01:15 PM
اشعه تی
دانشمندان اشعه نامريي تي T-ray را در حوزه تصويربرداري، بي نهايت جذاب مي دانند. در واقع اشعه تي شيوه تصويربرداي آينده است و به ويژه مي تواند در زمينه حفظ امنيت كشور و بهبود نظام سلامت كاربردهاي زيادي پيدا كند. اما با وجود تمام فوايد اين اشعه، به دليل فقدان فرستنده اشعه تي كه بتواند امواج تراهرتز (ترا هرتز 1012 هرتز است) قابل تنظيم و قدرتمندي را توليد كند، استفاده از آن تاكنون با اشكال مواجه بوده است. اما ابداع مهم دو دانشمند به نام هاي پرفسور لختمن و پرفسور شوارتسمن مي تواند محدوديت ها را در زمينه استفاده از اشعه تي از ميان بردارد. اين دو دانشمند طراحي جديدي از ليزرهاي اشعه تي يا اشعه تراهرتز ابداع كرده اند. به اين ترتيب كه آنها با استفاده از ساختارهاي نانويي كه بر پايه نيمه هادي هايي با ويژگي هاي خاص بنا شده، دستگاه جديدي كه دامنه اي 400 برابر قوي تر از ليزرهاي كوانتومي آبشاري تي هرتز دارد را ابداع كرده اند. ليزرهاي كوانتومي آبشاري تي هرتز تاكنون تنها منبع موجود در رابطه با اشعه تي بوده اند. به عبارت ساده تر اين دو دانشمند فرستنده مؤثري را براي اشعه تي درست كرده اند كه به طور عملي اشعه تي را به پايه دوربين ها و طيف نماها تبديل مي كند و به ورود به عصر جديدي در زمينه تصويربرداري هاي پزشكي و امنيتي منجر مي شود.
ویژگی های اشعه تی
اشعه تي از حيث توانايي نفوذ در مواد نيمه شفاف (مانند شيشه هاي مشجر) با اشعه ايكس قابل مقايسه است. اما مزيت آن به ويژه در بي ضرر بودنش است. اشعه نامريي تي T-ray با امواج راديويي، ميكرويو، اشعه مادون قرمز و اشعه ايكس قابل مقايسه است. اين اشعه امواج الكترومغناطيسي با طول موج كوتاه تر از ميكروويو اما بلندتر از اشعه مادون قرمز است كه به چند دليل در زمينه تصويربرداري جذابيت دارد. از طرفي مي تواند از ميان مواد مختلف شامل پوشاك، كاغذ، چوب، پلاستيك، مصالح ساختماني و سراميك عبور كند و همچنين در مه و ابرها نفوذ كند. درعين حال بي ضرر است و بنابراين اجازه استفاده بي خطر در زمينه هاي امنيتي و حفظ سلامتي را مي دهد. به اين ترتيب كه اشعه تي مي تواند مواد شيميايي مختلف به ويژه مواد منفجره را آشكار كند. بنابراين دستگاه هاي با پايه اين اشعه قادرند سلاح ها و مواد منفجره مخفي شده را آشكار كنند. همين طور با اين اشعه مي توان وضع نظام سلامت و شيوه هاي مراقبت از بيماران را بهبود بخشيد. چراكه بي ضرر بودن اين اشعه اجازه انجام شمار نامحدودي عكسبرداري براي آزمايشات پزشكي را مي دهد.
تا پيش از اين ابداع، براي بيش از يك دهه، بسياري از دانشمندان در سراسر جهان بر مطالعه نور تراهرتز متمركز شده بودند و راه هاي بهتري را براي توليد و استفاده از آن جست و جو مي كردند. در 16 آگوست سال 2002 مقاله اي با عنوان «آشكار كردن نامريي» در مجله ساينس به چاپ رسيد. اين مقاله با اعلام اين كه بيشتر تحقيقات به جانب توسعه منابع اشعه تي و فرستنده هاي آن به ويژه براي كاربردهاي تصويربرداري پزشكي و سيستم هاي اسكن كننده امنيتي متمركز شده اهميت اين اشعه را بيش از پيش آشكار كرد.
حالا كه راهي براي توليد اشعه تي پيدا شده، استفاده از اين اشعه مي تواند گسترش زيادي پيدا كند و با فناوري ها قرن بيستمي با پايه موج يعني تلگراف، امواج راديويي، اشعه ايكس، رايانه ها، تلفن هاي سلولي و ام آر آي پزشكي پهلو بزند.
البته هر چقدر هم كه آينده كاربرد اشعه تي روشن و درخشان باشد، اما اين نكته را نمي توان از نظر دور داشت كه اين اشعه نمي تواند در آب و فلز نفوذ كند. بنابراين نمي تواند براي بازرسي محموله كشتي ها در هنگام پهلو گرفتن مورد استفاده قرار گيرد و يا وضعيت بخش هاي داخلي تر بدن انسان را نشان دهد. اما به هر حال همان گونه كه در قرن گذشته فوايد و كاربردهاي اشعه ايكس روز به روز بيشتر مشخص شد، گذشت زمان و كار دانشمندان نيز كاربردهاي وسيع تري را در زمينه اشعه تي آشكار خواهد كرد.
منبع: http://www.physorg.com/news180352656.html
Rez@ee
7th February 2011, 02:30 PM
سنگ چخماخ با نام flint معروف میباشد، تیره رنگ میباشد و در شاخه کوارتزها قرار میگیرد Flint نوع کوارتز آلفا میباشد که تا دمای 573 درجه سانتیگراد پایداری دارد و به صورت گرهکهایی در گچ و سنگ آهک (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B3%D9%86%DA%AF+%D8%A2%D9%87%DA% A9) یافت میشود .از سنگهای حاوی سیلیس SiO2 که عموماً منشاء رسوبی دارند میباشد. این سنگها یک پارچه بوده که به علت نقص ساختمانی در برخورد با یکدیگر جرقه زده و 3-O آزاد مینماید این سنگ با نام سنگ آتشزنه معروف میباشد.
Rez@ee
7th February 2011, 02:39 PM
در یک لیوان پر از آب چند سنجاق جا میگیرد؟
ashkan
15th February 2011, 11:38 PM
کشش سطحی قطرات اب باعث میشه که آب از لیوان نریزه ، حالا نمیشه گفت 100 تا سنجاق یا 200 تا ولی انقدری میشه سنجاق ریخت که برامدگی روی سطح ظرف دیده بشه ، البته اگر دونه دونه سنجاق یا سوزن ها ریخته بشه ، همونطور که یه قطره آب روی سطح زمین یا سطح چرب " قلقلی " میشه و پخش نمیشه و دلیلش کشش سطحی آی هست
Rez@ee
16th February 2011, 02:44 PM
چرا آسمان در شب تاريك است؟
محسن آزماینده
16th February 2011, 03:21 PM
چرا ضریب اصطکاک نمیتواند بیشتر از یک باشد؟
چون در اين صورت انرزي كه صرف اصطكاك ميشه بيشتر از مقدار انري وارد شده است
و اين مقدار ي كه بيشتر از حد وارد شده وجود ندارد
Rez@ee
16th February 2011, 07:56 PM
چون در اين صورت انرزي كه صرف اصطكاك ميشه بيشتر از مقدار انري وارد شده است
و اين مقدار ي كه بيشتر از حد وارد شده وجود ندارد
امکان دارد .فقط در اثر نیروجسم به حرکت نمی افتد.
در صورت سوال اصطکاک جنبشی وایستایی قید نشده.
از دقت شما ممنونم
Rez@ee
9th March 2011, 10:39 AM
سوالم رو دوباره میگم
چرا آسمان در شب تاريك است؟
s.golgol
9th March 2011, 10:51 AM
ساده ترين رويدا دها،غالباً غني ترين آگاهيها را با خود دارند.كافي است به آنها نظر كنيم.سقوط يك سيب ،راز جاذبه عمومي را بر نيوتن آشكار ساخت. شب سياه در دل خود آغازهاي كائناترا دارد.
در1610 ،كپلر راز سياهي شب را از خود پرسيده و به خود گفته بود كه اگركائنات بي پايان است ،آسمان شبانگاهي-در آن هنگام كه خورشيدآن سوي كره زمين را روشن مي كند- نيزبايد چون روز درخشان باشد.يك كائنات بي نهايت ،بايد حامل مقداري بي نهايت ستاره و هر كدام به همان تابندگي آفتاب ،باشد. همانطور كه در دل يك جنگل انبوه،نگاه آدمي در هر سو بر روي تنه هاي درختان بي شمار متوقف مي شود،در«جنگل ستارگان» يك كائنات بي نهايت، نيز،بايد نگاه بر هر سو كه متوجه شود ، با يك ستاره بر خورد كند و آسمان شبها مي بايستي تابندگي خورشيد را داشته باشد.كپلر نتيجه مي گرفت كه بنابراين شب سياه به معني آن است كه كائنات بي پايان نيست.
در1687 ،وقتي نيوتن نظريه كائنات بي پايان را از سر گرفت تا مبادا جاذبه عمومي اوهمه جهان را در يك توده عظيم مركزي فرو ريزد،مسئله شب سياه بارديگر ظهور كرد .هاينريش ألبرس ستاره شناس آلماني با تكيه بر «ايده» يك منجم سوئيسي به نام ژان فيليپ دوشزو در 1823نظر دارد كه روشنايي ستاره ها مي بايستي درزمان سفرشان در فضا درجايي جذب شود وشب از اين جهت تاريك است كه نور ستاره ها،در حد كمال ، به ما نمي رسد.اين توضيح ،بهترين نبود ،زيرا آنچه كه جذب مي شود ،لاجرم بايد باز پس داده شود زيرا نور ،گم شدني نيست.رازي كه امروز ازآن به نام «تناقض ألبرس»ياد مي شود،سر به مهر مانده است.
با كائنات«بيگ-بنگ» از راز ظلمت شب،سر انجام پرده برداشته شد.شب تاريك است ، زيرا براي پر كردن آسمان از روشنايي،ستاره به اندازه كافي نيست. تعداد ستاره ها محدود است، نه چنانكه كپلر مي انديشيد،به دليل آنكه كائنات حد و مرز دارد ،بلكه به اين دليل كه ما تمام كائنات را نمي بينيم. به دليل آنكه عالم آغازي داشته است و به دليل آنكه انتشار نور آني و فوري نيست .فقط روشنايي ستاره هايي به ما مي رسدكه در درون دايره-افق واقع شده اند.از سوي ديگر ،شمار ستارگان محدود است زيرا تا ابد نمي پايند.عمر ستاره هاي نوراني، درتناسب با سن و سال كائنات كوتاه است.چند ميليون يا حد اكثرچند ميليارد سال زندگي مي كنند و بعد مي روند.دست آخر ،گسترش كائنات نيز در اين ميان سهم اندك خود را ادا مي كند.هر چه مسافت كهكشانها از يكديگر دورتر شود،روشنايي نيز با دشواري بيشتري به ما مي رسد ونور نيرو و قدرت خود را از دست مي دهد و به قرمزي متمايل مي شود .و به اين ترتيب ،نيروي روشن كننده در دايره-افق كاهش مي يابد.
محسن آزماینده
9th March 2011, 12:25 PM
سوالم رو دوباره میگم
چرا آسمان در شب تاريك است؟
رنگ زمينه كهكشانها مشكي است
ميدونيد كه نور خورشيد كه نرو سفيد هست از تركيب 7 رنگ درست شده
اتمسفر زمين هم ضريب شكستي داره كه باعث تجزيه شدن رنگ آبي ميشه
به همين دليل روزها كه نور خورشيد به قسمتي از جو زمين ميتابه در اون قسمت نور تجزيه ميشه و آسمان به رنگ آبي ديده ميشه و اين رنگ به درياها هم منعكس ميشه
ولي در شب كه نوري به اتمسفر نمي تابه به رنگ زمينه يعني مشكي ديده ميشه
مسلم لله
10th March 2011, 02:03 PM
الله اکبر
من جواب میدم
چون نور به خط راست منتشر میشود.
Rez@ee
10th March 2011, 02:42 PM
اتمسفر زمين هم ضريب شكستي داره كه باعث تجزيه شدن رنگ آبي ميشه
به همين دليل روزها كه نور خورشيد به قسمتي از جو زمين ميتابه در اون قسمت نور تجزيه ميشه و آسمان به رنگ آبي ديده ميشه و اين رنگ به درياها هم منعكس ميشه
ولي در شب كه نوري به اتمسفر نمي تابه به رنگ زمينه يعني مشكي ديده ميشه
اینکه شما فرمودید به دلیل تغییر سرعت نور است.نه دلیلش این نیست
چون نور به خط راست منتشر میشود.
این هم درست نیست من زمین رانپرسیدم اسمان را پرسیده ام
دلیل همان است که s.golgol (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=122194) اشاره کرده:
شب تاريك است ، زيرا براي پر كردن آسمان از روشنايي،ستاره به اندازه كافي نيست. تعداد ستاره ها محدود است، نه چنانكه كپلر مي انديشيد،به دليل آنكه كائنات حد و مرز دارد ،بلكه به اين دليل كه ما تمام كائنات را نمي بينيم. به دليل آنكه عالم آغازي داشته است و به دليل آنكه انتشار نور آني و فوري نيست .فقط روشنايي ستاره هايي به ما مي رسدكه در درون دايره-افق واقع شده اند.از سوي ديگر ،شمار ستارگان محدود است زيرا تا ابد نمي پايند.عمر ستاره هاي نوراني، درتناسب با سن و سال كائنات كوتاه است.چند ميليون يا حد اكثرچند ميليارد سال زندگي مي كنند و بعد مي روند.دست آخر ،گسترش كائنات نيز در اين ميان سهم اندك خود را ادا مي كند.هر چه مسافت كهكشانها از يكديگر دورتر شود،روشنايي نيز با دشواري بيشتري به ما مي رسد ونور نيرو و قدرت خود را از دست مي دهد و به قرمزي متمايل مي شود .و به اين ترتيب ،نيروي روشن كننده در دايره-افق كاهش مي يابد. __________________
Rez@ee
10th March 2011, 05:34 PM
طبق اطلاع روزنامهها ، در دوره جنگ جهانی اول (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AC%D9%86%DA%AF+%D8%AC%D9%87%D8% A7%D9%86%DB%8C+%D8%A7%D9%88%D9%84) ، برای یک خلبان فرانسوی حادثه خارق العادهای رخ داد. خلبان که در ارتفاع دو هزار متری پرواز میکرد، دید نزدیک صورتش جسم کوچکی در حال حرکت است. خلبان به تصویر اینکه آن جسم یک حشره است، جسم را با چابکی با دست گرفت. وقتی خلبان دست خود را باز کرد ناگهان متوجه شد که آن نه ، یک حشره بلکه یک گلوله جنگی است! آیا به نظر شما این بیشتر شبیه یک افسانه نیست؟!
amin_745
10th March 2011, 05:56 PM
از نظر تئوری امکانش هست ولی درعمل از اون اتفاقات یک در100000000000000000000000000000000000 هست
محسن آزماینده
10th March 2011, 06:32 PM
در اين صورت رنگ آسمان در هنگام طلوع وغروب قرمز ميشه
اين دقيقا به ضريب شكست ربط داره
چون در هنگام طلوع و غروب زاويه تابش مايله واسه همين نور قرمز تجزيه ميشه
ولي در مورد رنگ اسمان شب نظر شما درست و منطقي تر است
Rez@ee
10th March 2011, 10:48 PM
درواقع رنگ آسمان ناشی از این واقعیت است که نور با ذراتی که به آنها برخورد می کند (در این مورد مولکولهای گازی که جو زمین را تشکیل می دهند ) برهم کنش دارد . اثر این فرایند ، به نام پراکندگی ، بر نوری که به ذره برخورد می کند این است که جذب می شود و سپس در تمام جهات باز می تابد . دو عامل، طول موج نور و اندازه ذره ای که نور با آن برخورد می کند ، در این فرایند دخالت دارند. برابر قانون پراکندگی ریلی ، اگر اندازه ی ذره کمتر از طول موجهای نور مرئی باشد ، آن ذره به طور بسیار گزینشی عمل خواهد کرد ، یعنی طول موجهای کوتاه تر را بهتر و بیشتر از طول موجهای بلندتر پراکنده می کند . تمام رنگهای نور تا حدی پراکنده می شوند ، اما مولکولهای جو زمین (که ابعادشون کوچکتر از طول موج نور آبی است ) نور آبی را بیشتر از نور سبز ، زرد یا قرمز پراکنده می کنند . در این صورت اگر به مجموعه ای از مولکولها که مستقیما در امتداد خورشید قرار دارند نگاه کنیم ، خورشید را اندکی قرمز می بینیم ، اما اگر همان مجموعه ذرات را از پهلو نگاه کنیم ، نوری را خواهیم دید که آن مجموعه پراکنده کرده است (که عمدتا نور آبی است ) . غروب سرخ رنگ نتیجه ی دیگری از پراکندگی است . به هنگام غروب خورشید ظاهرا به طرف افق حرکت می کند ، نور آن باید از موارد بیشتری که جو را تشکیل می دهند ، بگذرد . در این حال ، چون مولکولهای موجود در جو ، نور آبی را بیشتر از نورهای دیگر پراکنده می کنند ، رنگهایی که در امتداد خط دید ما در جو نفوذ می کند ، رنگ آبی کمتری دارند ؛ از این رو ما رنگهایی را که مایه سرخ آنها بیشتر است می بینیم . بنابراین پدیده هایی را که فلق یا شفق می نامیم نتیجه پراکندگی نور به وسیله ی مولوکولهای موجود در جو است .
صفحه 4 همین تاپیک
محسن آزماینده
10th March 2011, 11:50 PM
درواقع رنگ آسمان ناشی از این واقعیت است که نور با ذراتی که به آنها برخورد می کند (در این مورد مولکولهای گازی که جو زمین را تشکیل می دهند ) برهم کنش دارد . اثر این فرایند ، به نام پراکندگی ، بر نوری که به ذره برخورد می کند این است که جذب می شود و سپس در تمام جهات باز می تابد . دو عامل، طول موج نور و اندازه ذره ای که نور با آن برخورد می کند ، در این فرایند دخالت دارند. برابر قانون پراکندگی ریلی ، اگر اندازه ی ذره کمتر از طول موجهای نور مرئی باشد ، آن ذره به طور بسیار گزینشی عمل خواهد کرد ، یعنی طول موجهای کوتاه تر را بهتر و بیشتر از طول موجهای بلندتر پراکنده می کند . تمام رنگهای نور تا حدی پراکنده می شوند ، اما مولکولهای جو زمین (که ابعادشون کوچکتر از طول موج نور آبی است ) نور آبی را بیشتر از نور سبز ، زرد یا قرمز پراکنده می کنند . در این صورت اگر به مجموعه ای از مولکولها که مستقیما در امتداد خورشید قرار دارند نگاه کنیم ، خورشید را اندکی قرمز می بینیم ، اما اگر همان مجموعه ذرات را از پهلو نگاه کنیم ، نوری را خواهیم دید که آن مجموعه پراکنده کرده است (که عمدتا نور آبی است ) . غروب سرخ رنگ نتیجه ی دیگری از پراکندگی است . به هنگام غروب خورشید ظاهرا به طرف افق حرکت می کند ، نور آن باید از موارد بیشتری که جو را تشکیل می دهند ، بگذرد . در این حال ، چون مولکولهای موجود در جو ، نور آبی را بیشتر از نورهای دیگر پراکنده می کنند ، رنگهایی که در امتداد خط دید ما در جو نفوذ می کند ، رنگ آبی کمتری دارند ؛ از این رو ما رنگهایی را که مایه سرخ آنها بیشتر است می بینیم . بنابراین پدیده هایی را که فلق یا شفق می نامیم نتیجه پراکندگی نور به وسیله ی مولوکولهای موجود در جو است .
صفحه 4 همین تاپیک
ممنون
واقعا توضيحاتتون مفيد و قانع كننده بود
براي من كه چيز زيادي از فيزيك نمي دونم اين تاپيك حكم استاد خصوصي را داره
Rez@ee
11th March 2011, 08:45 AM
طبق اطلاع روزنامهها ، در دوره جنگ جهانی اول (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-index.php%3Fpage%3D%25D8%25AC%25D9%2586%25DA%25AF% 2B%25D8%25AC%25D9%2587%25D8%25A7%25D9%2586%25DB%25 8C%2B%25D8%25A7%25D9%2588%25D9%2584) ، برای یک خلبان فرانسوی حادثه خارق العادهای رخ داد. خلبان که در ارتفاع دو هزار متری پرواز میکرد، دید نزدیک صورتش جسم کوچکی در حال حرکت است. خلبان به تصویر اینکه آن جسم یک حشره است، جسم را با چابکی با دست گرفت. وقتی خلبان دست خود را باز کرد ناگهان متوجه شد که آن نه ، یک حشره بلکه یک گلوله جنگی است! آیا به نظر شما این بیشتر شبیه یک افسانه نیست؟!
7raha7
12th March 2011, 06:25 AM
خب به نظر من که افسانه اس...[tafakor]
اما منکه میدونم استاد ارضایی میان یه چیزی میگن من ضایع میشم.... [nishkhand]چون تو این موارد فیزیکم اصلا خوب نیسسسسسسسس![khejalat]
Rez@ee
12th March 2011, 02:23 PM
در خبر مربوط به خلبان که گلوله در هوا گرفته بود، هیچ چیز غیر ممکن وجود ندارد. تصور کنید در داخل یک اتومبیل که سرعت 60 کیلومتر ساعت در حال حرکت است نشستهاید. اتومبیل دیگری که با هم جهت با شما در جاده در حال حرکت است. در کنار اتومبیل شما قرار میگیرد. شما احساس خواهید کرد که هم اتومبیل شما و هم اتومبیل دوم ساکن هستند البته اگر به تیرهای کنار جاده نگاه نکنید شما میتوانید با ساکنان اتومبیل دوم مانند ساکنان داخل اتومبیل خودتان به راحتی صحبت کنید. مسئله ما هم مشابه همین قضیه است.
گلوله همیشه با سرعت اولیه خود یعنی 800 - 900 متر در ثانیه ، حرکت نمیکند. سرعت (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA) گلوله به علت مقاومت هوا به تدریج کم میشود و در انتهای مسیر خود ، هنگامی فرود آمدن ، به حدود 40 متر برثانیه میرسد. هواپیما نیز میتواند با همین سرعت پرواز کند. بنابراین به آسانی ممکن است، اتفاق بیافتد که گلوله و هواپیما دارای سرعت یکسان باشد. آنوقت گلوله نسبت به خلبان بیحرکت خواهد بود، یا با سرعت بسیار کمی حرکت خواهد کرد. در این صورت گرفتن گلوله در هوا هیچ اشکالی ندارد، بخصوص با دستکش ، زیرا گلولهای در هوا حرکت میکند، به شدت داغ میشود!
Rez@ee
12th March 2011, 02:26 PM
کی ما سریعتر به دور خورشید میگردیم شب یا روز؟
amin_745
12th March 2011, 02:53 PM
سرعت زمین تقریبا ثابت ونوسان زیادی نداره. شب و روز هم فرقی نمیکنه
7raha7
14th March 2011, 07:13 AM
شایدم فرق کنه... هان؟؟؟
اما من جایی نخوندم بگن ...
پس ترجیح میدم با کاربر بالایی موافقت کنم!
محسن آزماینده
14th March 2011, 01:11 PM
جوابشو خودت بگو
ما كه چيزي نمي دونيم
Rez@ee
14th March 2011, 04:14 PM
ما در منظومه شمسی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%8 7+%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C) دو نوع حرکت داریم: زمین به دور خورشید میگردد (حرکت انتقالی زمین (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA+%D8%A7%D9% 86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D9%84%DB%8C+%D8%B2%D9%85%DB%8 C%D9%86)) و در عین حال به دور محور زمین میچرخیم (حرکت وضعی زمین (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA+%D9%88%D8% B6%D8%B9%DB%8C+%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86)). این دو حرکت با هم ترکیب میشوند، اما نتیجهای که بدست میآید، بسته به این که ما در نیمه روز یا نیمه شب زمین باشیم متفاوت خواهد بود.حرکت زمین به دور خورشید از غرب به شرق است. از طرفی زمین هم در همین جهت به دور خود میچرخد (یک کره که حول یک محور خود میچرخد را در نظر بگیرید وقتی نیمی از کره از غرب به شرق میچرخد، بدیهی است که نیمه دیگر از شرق به غرب میچرخد)
چون در نیمه شب زمین جهت حرکت وضعی از غرب به شرق است پس این دو سرعت ، یعنی سرعت چرخش زمین (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA+%D9%88%D8% B6%D8%B9%DB%8C+%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86) به دور محورش بر سرعت گردش زمین به دور خورشید ، افزوده میشود. برعکس در نیمه روز که زمین از شرق به غرب حرکت میکند، این دو سرعت از هم کم میشوند. بنابراین ما نصف شب سریعتر از ظهر در منظومه شمسی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%8 7+%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C) حرکت میکنیم.
چقدر سریعتر
از آنجا که نقاط اطراف خط استوا در هر ثانیه در حدود نیم کیلومتر حرکت میکنند، تفاوت میان سرعت ظهر و سرعت شب در حدود یک کیلومتر است. برای تهران که در مدار 35 درجه قرار دارد، این تفاوت در حدود 800 متر است، یعنی اهالی تهران نصف شب هر ثانیه 800 متر بیشتر از ظهر در منظومه شمسی حرکت میکنند!
Rez@ee
14th March 2011, 04:20 PM
آیا پوستین گرم میکند؟
amin_745
14th March 2011, 04:47 PM
خود پوستین که گرم نمیکنه اما چون مقدای از هوا رو تو خودش نگه میداره و هوا عایق است گرمای بدن رو در خودش حفظ میکنه
Rez@ee
16th March 2011, 10:13 AM
ممنون درسته.[cheshmak]
Rez@ee
16th March 2011, 10:14 AM
سیستم عابر بانک چه جوریه؟
محسن آزماینده
16th March 2011, 02:46 PM
سیستم عابر بانک چه جوریه؟
مثل دکه روزنامه فروشی
یعنی پولهایی که به دستگاه واریز میکنیم جدا در محفظه جاگانه ای از پولهای دریافتی نگه داشته میشه
یه سری کارهای دیگه
البته عابر بانکها تقریبا همشون خودپرداز هستند و پول دریافت نمی کنند
تووت فرنگی
16th March 2011, 06:18 PM
سلام دوستان گلم.یک سوال چطور میشه اشعه فرو سرخ رو دید ؟؟؟؟ [soal]
به جز ب ااستفاده از عینک و.... راهی که بدو نوسیله خاصی بشه دید ....[soal][taajob]
Rez@ee
16th March 2011, 06:33 PM
امواج فروسرخ یا به عبارتی اشعه مادون قرمز در علم فیزیک به قسمی از طیف پرتوهای الکترومغناطیسی اطلاق میگردد که دامنه طول موج آنها از بالای نور سرخ مرئی آغاز و تا امواج غیرمرئی ریزموج یا مایکروویو را دربر میگیرند.
بنابراین باچشم ما دیده نمی شوند.
توضیح بیشتردرامواج فروسرخ. (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=90658)
تووت فرنگی
16th March 2011, 06:43 PM
متشکر دوست خوبم از توضیح کاملت..ولی ...منظور من دیدن بود که میشه
یک آزمایش هست حالا نمیدونم درسته یا نه اینطوره:
گوشی خودتون رو تو حالت فیلم برداری بزارید و کنترل رو جلو اون بگیرید و کلیدهای اونو فشار بدین و تو گوشی خودتون فرو سرخ رو میبینید !!!!!
حالا از صحتش زیاد آگا هنیستم اینو از یک دوست [esteghbal]:-* شنیدم [golrooz]
Rez@ee
16th March 2011, 07:32 PM
این تاپیک رو من هم قبل از اینکه ازمایش کنم گذاشتم اما بعد دیدم نه علمیه نه عملی..
تووت فرنگی
17th March 2011, 09:41 AM
این تاپیک رو من هم قبل از اینکه ازمایش کنم گذاشتم اما بعد دیدم نه علمیه نه عملی..
چرا اگه کنترل رو جلو دوربین بگیرید یک نوری تو صفحه دیده میشه [taajob][sootzadan]
محسن آزماینده
17th March 2011, 01:32 PM
چرا اگه کنترل رو جلو دوربین بگیرید یک نوری تو صفحه دیده میشه [taajob][sootzadan]
اگه کنترل و تلویزیون هر دو در جلوی دوربین باشند اتفاقی که گفتین انجام میشه
من این آزمایش را با چشم گربه انجام دادم
میدونید که گربه ها می تونن نور مادون قرمز را ببینند
وقتی فقط کنترل بود گربه واکنشی نشان نداد
ولی وقتی کنترل و تلویزیون هردو بودند گربه ترسید و فرار کرد
جوجه نخبه
17th March 2011, 01:44 PM
من یه سوال دارم.
بعد چهارم حجمه دیگه؟؟؟
حالا اگه یه دنیای 4بعدی داشته باشیم یه چیز مادی میتونه واردش بشه؟؟؟
منظورم اینه که دنیای 4بعدی فقط واسه چیز غیر مادیه؟؟؟
محسن آزماینده
17th March 2011, 02:01 PM
من یه سوال دارم.
بعد چهارم حجمه دیگه؟؟؟
حالا اگه یه دنیای 4بعدی داشته باشیم یه چیز مادی میتونه واردش بشه؟؟؟
منظورم اینه که دنیای 4بعدی فقط واسه چیز غیر مادیه؟؟؟
تا جایی که من اطلاع دارم بعد 4 زمانه...
تووت فرنگی
17th March 2011, 03:21 PM
یک سوال::کاج چند لپه ای؟ [taajob][nishkhand]
Rez@ee
17th March 2011, 05:22 PM
برای اینکه از بحث منحرف نشیم:
سیستم عابر بانک چه جوریه؟
تووت فرنگی
18th March 2011, 11:38 AM
پاسخ منونمیدین؟ [taajob]
Rez@ee
18th March 2011, 08:05 PM
سلام دوست من
باعرض معذرت این سوال خیلی فیزیکی نیست .مربوط به این بخش هم نمی شه.[labkhand]
تووت فرنگی
19th March 2011, 06:30 AM
سلام دوست من
باعرض معذرت این سوال خیلی فیزیکی نیست .مربوط به این بخش هم نمی شه.[labkhand]
سلام شرمنده من نمیدونستم فقط سوالات فیزیک اینجاست.
عذر میخوام.....
Rez@ee
19th March 2011, 09:01 AM
نوار مغناطیسی پشت کارتهای اعتباری حاوی میلیونها ذرهی مغناطیسی (آهنربای بسیار کوچک) است که نوعی چسب صمغ آنها را به هم متصل میکند. دادهها را که به صورت دو دویی، با صفر و یک به رمز در آوردهاند، در این ذرههای مغناطیسی ذخیره میکنند (شکل الف). وقتی کارت اعتباری شما درون دستگاه کارت خوان کشیده میشود، میدان مغناطیسی ناشی از ذرههای مغناطیسی، روی پیچهی تعبیه شده در دستگاه کارت خوان اثر میگذارد و جریان اندکی را در آن القا میکند (شکل ب). این جریان بسیار کوچک توسط دستگاه دیگری تقویت و دادههای ذخیره شده در آن رمزگشایی میشود. پس از رمز گشایی دادهها، دستور مورد نظر صورت میگیرد.
http://uc-njavan.ir/images/ng5j45ux5k728z7ueidj.jpg
(الف) هر ذرهی مغناطیسی، که در واقع یک آهنربای بسیار کوچک است، یک داده را به صورت صفر یا یک در خود ذخیره میکند. در نوار مغناطیسی پشت هر کارت میلیونها ذرهی مغناطیسی قرار دارد.
http://uc-njavan.ir/images/1lvjvl2f6sxwaag2j3c.jpg
(ب) با کشیدن کارت، میدان مغناطیسی ناشی از ذرههای مغناطیسی جریان اندکی در پیچهی تعبیه شده در دستگاه کارت خوان القا میکند.
Rez@ee
19th March 2011, 09:02 AM
چه چیزی باعث جاذبه می شود؟
amin_745
19th March 2011, 01:36 PM
جاذبه در تمام ذرات وجود داره وهرچه جرم بیشتر باشه نیروی جاذبه ی آن بیشتر میشود
محسن آزماینده
19th March 2011, 01:39 PM
علاقه
شوخی کردم
Rez@ee
23rd March 2011, 03:20 PM
در ژرف ترین اعماق فضا، جاذبه، مواد را به هم آورده و باعث تشکیل کهکشانها، ستاره ها، چاله های سیاه و غیره می شود. اما جاذبه به رغم کشش بی نهایتی که در فضا دارد، هنوز یکی از ناشناخته ترین نیروهای گیتی است.
Rez@ee
23rd March 2011, 08:16 PM
از واگن در حال حرکت چگونه باید پرید؟
محسن آزماینده
23rd March 2011, 08:41 PM
از واگن در حال حرکت چگونه باید پرید؟
باید طوری پرید که بعد از رسیدن به زمین پشت سر واگی دوید یا حرکتمون همجهت با واگن باشه[labkhand]
msd21
24th March 2011, 04:56 AM
به نظرتون اگه فرکانس یه رنگو مثل رنگ قرمز ژاکت کم کرد میشه مثل صدا شنیدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Rez@ee
24th March 2011, 08:41 AM
اگر از كسی سوال كنید كه از واگن در حال حركت چگونه باید پرید؟ چنین جوابی خواهید شنید: رو به جلو. اما اگر از او بخواهید كه درباره پاسخ خود توضیح دهد، او با اعتماد كامل شروع به استدلال میكند و اگر شما حرف او را قطع نكنید، خودش به زودی سكوت اختیار میكند، زیرا بنابر قوانین سرعت نسبی واقعا او باید به عقب بپرد.
هنگام پریدن چه اتفاقی میافتد؟
وقتی ما از واگن در حال حركت میپریم، بدنمان دارای همان سرعت واگن است و به جلو حركت میكند، (طبق قانون اول نیوتن (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86+%D8% A7%D9%88%D9%84+%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86): اگر برآیند نیروهای وارد بر جسمی صفر باشد، اگر آن جسم ساكن باشد، ساكن میماند و اگر متحرك باشد به حركت یكنواخت (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA+%DB%8C%DA% A9%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AE%D8%AA) خود ادامه میدهد) پس وقتی به جلو میپریم، نه تنها این سرعت (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA) را از بین نمیبریم، بلكه آن را افزایش میدهیم.
از اینجا نتیجه میشود كه باید به عقب پرید نه به جلو و در جهت حركت واگن، زیرا ضمن پریدن به عقب سرعت حاصله از پرش از سرعتی كه بدن ما با آن حركت میكند (سرعت قطار) ، كم میشود در نتیجه بدن ما پس از تماس با زمین با نیروی كمتری به جلو خواهد افتاد.
به عقب نپرید!
اصل مطلب در ناتمام گذاشتن توضیحات است، ما چه به جلو بپریم و چه به عقب ، خطر افتادن ما را تهدید میكند. اهمیت اصلی مساله در این است كه خطر افتادن به جلو از خطر افتادن به عقب كمتر است. در مورد اول ما با یك حركت عادی پا را جلو میگذاریم و چنانچه سرعت واگن زیاد باشد، چند قدم میدویم و بدین وسیله از افتادن جلوگیری میكنیم. اما هنگام افتادن به عقب این حركت نجاتبخش پاها وجود ندارد و به همین دلیل خطر به مراتب بیشتر است. این مطلب نیز اهمیت دارد كه وقتی ما به جلو به زمین میخوریم، با قرار دادن دستها به جلو كمتر از زمین خوردن به عقب صدمه میبینیم.
پریدن از واگن با یك ساك
روشن است كه آنچه گفته شد برای اجسام بیجان صادق نیست و خطر شكستن یك بطری وقتی از یك واگن در حال حركت به جلو ، به عقب پرتاب شود، كمتر از حالتی است كه بطری به جلو (در جهت حركت واگن) پرتاب شود.
پس چنانچه لازم باشد به دلیلی از واگن بپرید و بخواهید قبلا باری را كه با خود دارید پرتاب كنید، باید بار را به عقب پرتاب كنید و خودتان به جلو بپرید.
Rez@ee
24th March 2011, 08:42 AM
به نظرتون اگه فرکانس یه رنگو مثل رنگ قرمز ژاکت کم کرد میشه مثل صدا شنیدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چراکه نه .همانطور که تلویزیون امواج رو تبدیل به صوت ونور می کنه
Rez@ee
24th March 2011, 08:52 AM
تا كنون به این فكر كرده اید كه برای فرار از كره خاكی و رفتن به بالاهای آسمان یا در بیان بهتر همان فضا به چه سرعتی نیاز داریم؟
7raha7
24th March 2011, 08:58 AM
نه... اما تو کتابای علمی تخیلی آیزاک آسیموف قهرماناش این کارو با سرعت نور انجام میدن...
و از اونجایی که طی چنین سفری بدن فشار زیادیو متحمل میشه قهرمانها حین سفر میمردن... یعنی روحشون از بدنشون جدا میشد و بعد که سفر با سرعت نور تموم شد زنده میشدن.. یعنی روح به جسم برمیگشت....
محسن آزماینده
24th March 2011, 11:31 PM
تا كنون به این فكر كرده اید كه برای فرار از كره خاكی و رفتن به بالاهای آسمان یا در بیان بهتر همان فضا به چه سرعتی نیاز داریم؟
فکر کنم برای فرار از زمین به شتاب نیاز داشته باشیم
شتابی بیشتر از شتاب گرانش زمین
amin_745
25th March 2011, 01:01 AM
عدد دقیقش رو یادم نیست ولی فکر کنم بالای 7 کیلومتر در ساعت باشه
Rez@ee
25th March 2011, 05:56 PM
هر جرم (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25AC%25D8%25B1%25D9%2585) دارای خاصهای به نام سرعت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25B9%25D8%25AA) فرار است که رابطه مستقیمی با جاذبه (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25AC%25D8%25A7%25D8%25B0%25D8%25A8%2 5D9%2587) آن جرم (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25AC%25D8%25B1%25D9%2585) دارد.سرعت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25B9%25D8%25AA) فرار حدی است که بنا بر آن اگر جرمی با سرعت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25B9%25D8%25AA) اولیه بیش از سرعت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25B9%25D8%25AA) فرار جرمی که می خواهد از آن بیرون برود به سوی بیرون حرکت کند موفق به فرار از آن خواهد شد اما اگر سرعت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25B9%25D8%25AA) آن کم تر از سرعت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25B9%25D8%25AA) فرار آن جرم (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25AC%25D8%25B1%25D9%2585) باشد موفق به این کار نخواهد شد.مثلا سرعت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25B9%25D8%25AA) فرار سیاره زمین (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B3%25DB%258C%25D8%25A7%25D8%25B1%2 5D9%2587_%25D8%25B2%25D9%2585%25DB%258C%25D9%2586) حدود 11.2 کیلومتر (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25DA%25A9%25DB%258C%25D9%2584%25D9%2588%2 5D9%2585%25D8%25AA%25D8%25B1) بر ثانیه (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25AB%25D8%25A7%25D9%2586%25DB%258C%2 5D9%2587) است یعنی اگر موشکی باسرعتی بیش از حدود 11.2 کیلومتر (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25DA%25A9%25DB%258C%25D9%2584%25D9%2588%2 5D9%2585%25D8%25AA%25D8%25B1) بر ثانیه (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25AB%25D8%25A7%25D9%2586%25DB%258C%2 5D9%2587) مستقیما به سوی بیرون حرکت کند موفق به فرار از آن خواهد شد اما اگر سرعت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25B9%25D8%25AA) فرارش از این حد کم تر باشد ابتدا به سوی بالا رفته وسپس دوباره به پایین باز میگردد.
amin_745
25th March 2011, 06:18 PM
آخ ببخشید من نوشته بودم ساعت منظورم ثانیه بود این شاا.. سوال بعدی جبران میکنم[khejalat]
Rez@ee
26th March 2011, 10:22 AM
بومرنگ چطور عمل می کنه؟
Rez@ee
31st March 2011, 10:33 AM
خیزش و انحراف
بوم رنگ که یک وسیله سرگرمی و بازی به نظر می رسد در واقع ابزار شکار و اسلحه قبایل استرالیایی بوده است. این وسیله به نظر ساده از رانش بسیار پیچیده فیزیکی برای پرواز خود برخوردار است به طوری که برای مطالعه آن باید اثرات همزمان چندین قانون علمی فیزیک را در نظر بگیریم تا مشخص شود که بوم رنگ چگونه پس از پرتاب و طی یک مسیر منحنی دوباره به جای اولیه خود باز می گردد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/0/06/bomrang.jpg
دلیل پرواز بوم رنگ عامل خیزش است. اگر به سطح مقطع تیغه توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که درست مانند بال یک هواپیما ، یک سمت از تیغه بسیار باریکتر از سمت دیگر آن است. عامل انحراف ، مشابه پدیده فیزیکی ژیروسکوپ (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DA%98%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B3%DA%A 9%D9%88%D9%BE) است که موجب حرکت بومرنگ در یک مسیر منحنی در فضا می گردد. برای مطالعه بهتر بوم رنگ ، باید به حرکت دورانی یک ژیروسکوپ روی یک نقطه اتکاء توجه نمود.
لبه پیشرو دارای سرعت حرکت بیشتری از لبه داخلی است بنابراین ، این قسمت تمایل بیشتری به خیزش نسبت به لبه داخلی خواهد داشت و این امر موجب انحراف تیغه خواهد گردید. چون در طی پرواز بوم رنگ حرکت دورانی دارد، مشابه یک ژیروسکوپ پرنده نیز حرکت خواهد نمود. ترکیب این حرکات با هم موجب طی مسیر دایره ای شکل در فضا خواهد شد و بدین ترتیب بوم رنگ پس از پرتاب می تواند به محل اولیه خود بازگردد. به راستی باید در پرتاب این وسیله دقت و احتیاط لازم را از یاد نبرد، تیغه بوم رنگ ممکن است گردن پرتاب کننده خود را قطع نماید!
Rez@ee
31st March 2011, 10:39 AM
آیادیوار نوری هم شکسته می شود؟
شیمیدان کوچولو
8th April 2011, 12:47 PM
نمیدونم اینجا باید بزارم یا نه
چندتا سوال داشتم بچه های شیمی میگن باید از فیزیکیها بپرسم [soal]
1) در آزمایش آدیاباتیک یا آدیواتیک فشار داخل مخزن با داشتن ارتفاع چگونه محاسبه می شود؟
2)در آزمایش آدیاباتیک یا آدیواتیک با توجه به تعریف ظرفیت گرمایی ویزه گازها در فشار ثابت از چه دمایی یک درجه دما افزایش مییابد؟
3)در آزمایش آدیاباتیک یا آدیواتیک گاما هوا چند است؟
4)گاما=log(p1/p2 / log(p1/p3 را اثبات کنید؟
ببخشید اگه زیاده[khejalat]
ممنون میشم زودتر جواب بدین
Rez@ee
9th April 2011, 07:34 PM
نمیدونم اینجا باید بزارم یا نه
چندتا سوال داشتم بچه های شیمی میگن باید از فیزیکیها بپرسم [soal]
1) در آزمایش آدیاباتیک یا آدیواتیک فشار داخل مخزن با داشتن ارتفاع چگونه محاسبه می شود؟
2)در آزمایش آدیاباتیک یا آدیواتیک با توجه به تعریف ظرفیت گرمایی ویزه گازها در فشار ثابت از چه دمایی یک درجه دما افزایش مییابد؟
3)در آزمایش آدیاباتیک یا آدیواتیک گاما هوا چند است؟
4)گاما=log(p1/p2 / log(p1/p3 را اثبات کنید؟
ببخشید اگه زیاده[khejalat]
ممنون میشم زودتر جواب بدین
سلام دوست من
مطلب شما شیمی-فیزیکه.این فرایند یاهمان بی دررو یک اصطلاح ترمو دینامیکی ست .اما محاسبات مورد نظر شما فکر می کنم شیمی ست .من مطلبی که مشکل شماروحل کنه پیدا نکردم.
Rez@ee
9th April 2011, 07:40 PM
بر طبق نظریه نسبیت (خاص) اگر جسمی بتواند به سرعت نور دست یابد طولش به صفر تقلیل یافته و جرمش به بینهایت میرسد و زمان فقط برای همان جسم متوقف می شود (یعنی با سرعت نور 15 سال برای شما برابر است با
200000 و یا بیشتر برای دیگران )و به صورت اگر سرعتتان از نور بیشتر شود این امکان وجود دارد که رمان به عقب باز گردد و اما برای حرکت به چنین سرعت هایی باید انرژی برابر بینهایت ژول داشته باشید که در حال حاظر غیر ممکن است
Rez@ee
9th April 2011, 07:46 PM
اسکی بازان ، شکارچیان ، قایقرانان و یا خلبانان از چه نوع عینک افتابی استفاده می کنند؟
شیمیدان کوچولو
14th April 2011, 07:44 PM
شیمیستا میگن از فیزیکدانان بپرسم شما میگین از شیمیستا
آآآآخخخخهههه من چیکارکنم[tafakor]
Rez@ee
15th April 2011, 12:37 AM
شیمیستا میگن از فیزیکدانان بپرسم شما میگین از شیمیستا
آآآآخخخخهههه من چیکارکنم[tafakor]
دقیقا مربوط به چه مبحثی است بماند.از کدوم منبع یا کتابه ؟بیا با هم حلش کنیم.
7raha7
15th April 2011, 07:43 AM
مدیر عزیزززززززززززز
فعلا بیاید جواب سوال بالای صفحه رو بدید که فکرمو مشغول کرده اولویت دوم بررسی جواب سوالات شیمیدان کوچولوی عزیزهههه[bamazegi]
Rez@ee
15th April 2011, 09:32 AM
اسکی بازان ، شکارچیان ، قایقرانان و یا خلبانان از چه نوع عینک افتابی استفاده می کنند؟
عینکهای بلوک کننده نور آبی (Blue - blocking)
اینکه نور آبی هم برای چشم مضر باشد هنوز مورد بحث است. عدسیهایی که نور آبی را بلوک میکنند ته رنگی کهربایی داشته و سبب میشوند محیط اطراف برنگ زرد یا نارنجی دیده شود. لنزهای رنگی سبب میشوند که اشیاء دور بویژه در شرایطی مثل برف و یا غبار واضحتر دیده شوند. از این نظر عینکهای کهربایی مزبور بیشتر توسط اسکی بازان ، شکارچیان ، قایقرانان و یا خلبانان استفاده میشود.
Rez@ee
15th April 2011, 09:35 AM
عینکهای سایه روشن (Gradient)چیند؟
شیمیدان کوچولو
15th April 2011, 03:16 PM
مربوط به آزشیمی فیزیک میشه
اندازه گیری ضریب آدیاباتیک گازها
Rez@ee
15th April 2011, 03:29 PM
[PDF] ( ﮔﺎزﻫﺎ ( آدﻳﺎﺑﺎﺗﻴﻚ ) ﺿﺮﻳﺐ ﺑﻲ دررو ﺗﻌﻴﻴﻦ دﺳﺘﻮرﻛﺎر (http://sharghazma.ir/pdf/hararat/dastoore%20kar/8.pdf)
[PDF] )1( آزﻣﺎﯾﺸﮕﺎه ﺷﯿﻤﯽ ﻓﯿﺰﯾﮏ (http://www.znu.ac.ir/faculties/sciences/Pages/chemistry/labs/az_sh_ph1.pdf)
دوتا فایل pdfبین به دردت می خوره.
شیمیدان کوچولو
15th April 2011, 04:15 PM
مرسی عزیزم [labkhand]
دستت درد نکنه
Rez@ee
24th April 2011, 06:30 PM
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/c/c9/sunglass3.jpg
عینکهای سایه روشن (Gradient)
رنگ عدسیهای سایه روشن از بالا به پایین و یا از بالا و پایین تا وسط تغییر میکند و در واقع سایه روشن میشود. عدسیهای سایه روشن تک سایه (تیره در بالا و روشنتر در پایین) میتوانند خیرگی نور آسمان را از بین برده و در عین حال امکان دید مناسبی را از قسمت پایینی فراهم کنند. این عینکها برای ورزش شیرجه هم مناسب هستند، زیرا جلوی دید شما از تخته شیرجه را تاریک نمیکنند. ولی عینکهای مزبور برای شرایط برفی و یا در ساحل دریا مناسب نیستند، خصوصا اگر قسمت پایینی آنها روشن باشد. لنزهای سایه روشن دو سایه (تیره در بالا و پایین و روشن در وسط) ممکن است برای ورزشهایی از قبیل قایقرانی و یا اسکی که شعاعهای نورانی از سطح آب یا برف برمیگردد مناسبتر باشند.
Rez@ee
24th April 2011, 06:51 PM
سرعت عطسه چقدره؟
bidmeshk
24th April 2011, 07:44 PM
1-چرا اسكيموها خانه هاي خود را از يخ ميسازند؟
[font=arial narrow][b][size=3] 3-چرا يك تكه آهن در آب فرو ميرود ولي كشتيهاي عظيم آهني روي آب شناور ميمانند؟
4-چرا آهنربا آهن را جذب ميكند ولي مس را جذب نميكند؟
1-چون مصالح ديگه اي براي ساخت و ساز ندارند[nishkhand]
2-چون كشتيها نسبت صطح به حجمشون زياده [soal]
3- زيرا تنها يك الكترون منفرد دارد و خاصيت پارامغناطيسي ان كم است
bidmeshk
24th April 2011, 08:09 PM
براي داستان خلبان
نكته اي كه تو فزيك اينقدر واضحه در اين داستان قابل تشخيص نيست
Rez@ee
24th April 2011, 09:05 PM
بیدمشک جان خوشحالم که همه رو خوندی.
منظورتو از جواب اخری متوجه نشدم.خوشحال می شم سوال جدید رو هم جواب بدی.
7raha7
25th April 2011, 06:50 AM
منم متوجه منظورتون نشدم بیدمشک عزیزززززززززز...
بهرحال به جمع ما خوش اومدین....[golrooz]
حالا سوال بعدی چیه؟؟؟[tafakor]
A M S E T I S
25th April 2011, 08:14 AM
سرعت عطسه چقدره؟
هنگامی که به طور عادی تنفّس می کنیم ، هوا تقریباً با سرعت هفت کیلومتر در ساعت از بینی ما عبور می کند – سرعت یک نسیم ملایم. وقتی احساس عطسه می کنیم ، فشار هوا در بینی افزایش می یابد. رفته رفته فشار بیشتر می شود و وقتی دیگر قادر به نگهداشتن آن نیستیم ، ناگهان عطسه می کنیم. سرعت چنین عطسه ای گاه برابر با سرعت توفان است.
هوایی که موقع عطسه کردن از دهان خارج میشود بالغ بر ۱۶۰ کیلومتر در ساعت سرعت دارد.عطسه کردن فشار بسیار زیادی به بدن تحمیل میکند. محال است که بتوانید چشمان خود را هنگام عطسه باز نگه دارید.
[soal]درسته؟؟؟؟
bidmeshk
25th April 2011, 06:14 PM
7raha7 ممنون خودتون عزيزين[khejalat]
ask لطفا ببخشين [nadidan]
بجاي اتم بايد مينوشتم الكترون در شيمي عمومي چارلز مورتيمر نوشته شده( گشتاور مغناطيسي به تعداد الكترونهاي جفت نشده بستگي دارد )عنصر Cu در لايه ظرفيت خود فقط يك الكترون منفرد دارد
bidmeshk
25th April 2011, 06:44 PM
سرعت عطسه چقدره؟
با آمستيس موافقم حدود 160 كيلومتر بر ساعت
Rez@ee
26th April 2011, 06:44 PM
کاملادرسته هر عطسه معمولی با نیروی بسیار و با سرعت حدود 165 کیلومتر در ساعت از دهان خارج می گردد.
Rez@ee
26th April 2011, 06:54 PM
چطوری با سیب زمینی لامپ روشن کنیم
bidmeshk
27th April 2011, 08:42 PM
یک نوار مسی و یک نوار از جنس روی هر کدام را از سیب زمینیها يي در حدود 5/1 سانتی متر فرو ميبریم فاصله این دو نوار از هم را در حدود یک سانتی متر تنظیم مي کنیم بدین ترتیب هر کدام از سیب زمینی ها یک پیل ضعیف به شمار می آید سپس به وسیله سیم های رابط مسی سیب زمینی ها را طوری به همدیگر مربوط مي سازیم که یک نوار مسی از یک سیب زمینی به نوار روی سیب زمینی دیگر وصل شود جهت اطمینان کامل از اتصال سیم به صفحه های فلزی پس چند دور پیچیدن روی آن نوار چسب بزنیم پس از اتصال سیب زمینی ها به یکدیگر آنها را به فاصله کمی از هم روی میز مي چینیم که تقریبا تشکیل دایره بدهند در پایان دو انتها آزاد این پیل ها را به دو پیچ پایه لامپ وصل مي کنیم لامپ روشن خواهد شد اگر به جای سیب زمینی از پرتغال . نارنج و به ویژه لیمو ترش استفاده کنید نتیجه بهتری خواهیم گرفت
شیمیدان کوچولو
29th April 2011, 04:56 PM
اینو زود جواب بدین[nadidan]
کدام روش(پل تار/ پل وتسون)برای اندازه گیری مقاومت مناسبتره؟چرا؟
اگر اندازه مقاومت مجهول خیلی بزرگ یا خیلی کوچیک باشه جواب سوال تغییر میکند ؟چرا؟
مرسی[esteghbal]
Rez@ee
9th May 2011, 07:15 PM
چرا لباسهای خیس تیره به نظر میرسند؟
mahsaj00n
9th May 2011, 07:53 PM
نور منعکس شده از سطح آب و جسم تفاوتی با حالت هوا و جسم ندارد. مساله احتمالا رسیدن نور کمتر به لباس و نیز، نرسیدن نور منعکس شده از سطح لباس به چشم میباشد.
اتفاقی که می افتد احتمالا به این صورت است:
قسمتی از نوری که به سطح آغشته به آب جسم می خورد بر اثر برخورد با ذرات آب منعکس شده و نمی تواند در آب نفوذ کند، در نتیجه نور کمتری به سطح لباس میرسد و لباس تیرهتر به نظر میرسد.
نوری که به سطح لباس میرسد هنگام بازگشت بر اثر پدیده شکست پراکنده شده، و نور کمتری به چشم انسان می رسد، و در نتیجه لباس تیرهتر به نظر میرسد.
چراناخن های پا دیرتر از ناخن های دست بلند میشن؟؟؟
Rez@ee
24th May 2011, 10:17 AM
بویی (buoy ) چیست؟
ستاره کویر
24th May 2011, 10:23 AM
بويي چيست؟(Buoy)
از آنجا كه فرايندهاي هواشناسي به صورت جهاني عمل مي كنند لذا نياز است كه اطلاعات ديده باني از سرتاسر جهان، از جمله مناطق دور افتاده و خالي از سكنه نيز تهيه شود. بدين منظور سكوهاي ديده باني شناور به نام بويي
(Buoy)
ساخته شده است كه در نقاط مختلف اقيانوسها مستقر بوده و از طريق ادوات نصب شده بر روي آنها اطلاعات جوي اندازه گيري مي شود. اين اطلاعات برروي نوار، ضبط و از طريق شبكههاي كامپيوتري در اختيار پژوهشگران قرار مي گيرد .
انواع ديگري از بوييها، در مناطق قطب شمال و جنوب كار گذاشته شده است كه مهمترين منبع كسب اطلاعات جوي به منظور شناخت نحوه تغييرات اقليمي و وضعيت هوا در اين مناطق دور افتاده است.
بويي هاي مذكور در آب و هواي نامساعد قطبي قادرند بيش از 15 ماه كار نموده و حتي توفانهاي شديد، بورانهاي برف، خرس هاي قطبي و دماي كمتر از 45- درجه سانتي گراد هم نتوانسته است مانع از كار و مخابره به موقع اطلاعات آنها شود. به كارگيري بويي ها به منظور ديده بانيهاي روزانه جوي اهميت فراوان دارد. اين بويي ها مي توانند اطلاعات مربوط به دما، رطوبت ، فشار و حركت قطعات يخ را كه خود بر روي آنها نصب شده اند به ايستگاه ماهوارهاي مخابره كند
Rez@ee
24th May 2011, 10:35 AM
[tashvigh]
Rez@ee
24th May 2011, 10:42 AM
ایروژل چیه؟
ستاره کویر
26th May 2011, 09:55 PM
ایروژل، سبک ترین ماده جامد شناخته شده در جهان است که چگالی اش تنها سه برابر هواست. ویژگی های منحصربفرد این ماده آن را یکی از پرکاربردترین مواد بکار رفته در عملیات تحقیقاتی فضایی ساخته است؛ بخصوص آن هایی که در ارتباط با اخترزیست شناسی بودند.
http://www.ndsu.nodak.edu/ndsu/marinov/images/img3.jpg
ایروژل در سال 1931 توسط "استیون کیستلر"، یکی از پژوهش گران دانشگاه استنفورد ایالات متحده کشف گردید و گاهاً به دلیل شکل ظاهری اش آن را "دود منجمد" نیز می نامند. هر چند قطعه ای از ایروژل به ابعاد یک انسان تنها 0.5 گرم وزن خواهد داشت، ساختار درونی آن به گونه ای است که قادر است وزن یک اتومبیل کوچک را تحمل کند! ویژگی منحصربفردش در خصوص عایق گرمایی موجب شد تا مسئولین ناسا آن را برای جلوگیری از یخ زدگی روبات سوئجرنر در شب های مریخ، به کار ببرند. به علاوه این ماده برای جمع آوری مواد سرگردان موجود در فضا بسیار ایده آل است و در جریان مأموریت "استارداست" از آن برای جذب مواد موجود در هاله پیرامون دنباله دار وایلد-2 استفاده شد.
ممنون از این سوال!!!خیلی وقت بود که تو ذهنـــــــم بود ... باغث شد بیشــــتر تحقیق کنم[tashvigh][golrooz]
Rez@ee
27th May 2011, 09:03 AM
[tashvigh]
Jopiter
27th May 2011, 02:10 PM
[tashvigh] [tashvigh] [tashvigh] [tashvigh]
[esteghbal]
Rez@ee
29th May 2011, 11:25 AM
یک لحظه چقدر طول میکشد؟
7raha7
29th May 2011, 02:43 PM
یک لحظه چقدر طول میکشد؟
توجه کنید که واژهی `لحظه` در فیزیک با تعریف محاورهای آن قدری متفاوت است. شما ممکن است عبارت `تنها یک لحظه طول کشید` را در موردی به کار برید که چیزی تنها در یک بازهی زمانی بسیار کوتاه دوام داشته است. ولی در فیزیک یک لحظه به هیچ وجه طول نمیکشد؛ لحظه به یک تک مقدار از زمان اشاره دارد.
سرعت لحظهای x یک دوچرخهسوار ، حتی وقتی او به جلو حرکت میکند ، ممکن است منفی باشد ـ این در صورتی است که او در جهت منفی x حرکت کند. در هر مسئلهای ، گزینش این که کدام جهت مثبت و کدام منفی است به طور کامل با شماست.
از
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-view_forum_threads2.php?comment=125551&SSOReturnPage=Check&Rand=0#ref125551
Rez@ee
29th May 2011, 02:50 PM
[tashvigh]
اميروسوسن
30th May 2011, 11:16 AM
سلام سوال:عالمهاي موازي يعني چه؟ كمي توضيح دهيد[tafakor][tafakor]
Rez@ee
30th May 2011, 07:01 PM
سلام
فیزیکدانان کوانتمی دانشگاه کالیفرنیا کشف عجیبی کرده اند که به گونه ای نشان می دهد جسمی که در مقابل یک فرد قرار گرفته و دیده می شود می تواند به صورت همزمان در جهانی موازی نیز وجود داشته باشد.
به گزارش خبرگزاری مهر، این کشف به واسطه ذره ای کوچک و فلزی انجام گرفته است؛ براده ای به قطر یک تار مو، جسمی که بسیار ریز است اما در عین حال می توان آن را با چشم غیر مسلح نیز مشاهده کرد.
دانشمندان این ذره را در کاسه ای مخروطی و تاریک سرد کرده و تمامی هوای اطراف آن را به منظور حذف ارتعاش خارج کردند. سپس محققان ذره را مانند یک دیاپازون حرکت داده و مشاهده کردند ذره در زمانی واحد حرکت کرده و متوقف می شود.
چگونه این پدیده را درک کنیم؟
برای درک این پدیده که کاملا غیر ممکن به نظر می رسد، باید بسیار بسیار کوچک اندیشید، حتی کوچکتر از اتمها، الکترونهایی که به دور هسته اتم در گردشند، در آن واحد در حالتهای چند گانه حرکت می کنند که ثابت کردن آنها تقریبا غیر ممکن است. به بیان ساده تر می توان گفت زمانی که فردی در شهر اکلاهاما به دیدن مادر خود می رود در جهان موازی که ذرات اتمی وی در آن حضور دارند همان فرد در خانه مشغول تماشای تلویزیون است.
به گفته دانشمندان شاید این پدیده کاملا غیر واقعی به نظر آید اما بر پایه علم حقیقی رخ می دهد. بر اساس یکی از نظریه های فیزیکی زمانی که پدیده ای در یک حالت مشاهده می شود این پدیده جهان را به دو بخش تقسیم می کند. نظریه چند حالتی بر این پایه استوار است که جهان فعلی طی مشاهده انسان متوقف شده و انسان تنها یکی از واقعیات در حال وقوع را مشاهده می کند. برای مثال می تواند توپ فوتبال را ببیند که در هوا در پرواز است، اما شاید در جهان موازی این توپ در همان لحظه سقوط کرده باشد و یا شاید اصلا فردی در آن لحظه مشغول بازی فوتبال نباشد.
بسیاری از فیزیکدانان بزرگ پایه های علمی جهان چند حالتی را حتی اگر نتوان آن را به اثبات رساند قبول دارند. "شان کرول" از موسسه تکنولوژی کالیفرنیا یکی از این فیزیکدانان بوده و معتقد است تا زمانی که نتوان تمدنهای فوق پیشرفته بیگانه را تصور کرد که پی به واقعیت این نظریه برده اند، انسانها تحت تاثیر امکان وجود جهانهای دیگر قرار نخواهند گرفت. وی در عین حال معتقد است هرگز فردی قادر به ابداع دستگاهی نخواهد بود که با استفاده از آن بتوان میان این جهانها ارتباط برقرار کرد.
درک واقعیت جهان موازی بستگی شدیدی به درک انسان از زمان دارد. به گفته "کرول" ما زمان را به صورت واقعی احساس نمی کنیم، تنها شاهد گذشت آن هستیم. برای مثال گذشت زمان در هنگام یک مسابقه هیجان انگیز بسیار سریع و در سر کلاس یک درس کسل کننده کاملا کند است. یا هنگامی که فردی تلاش دارد با تاخیر در دفتر کارش حاضر نشود، دقایق برای وی با سرعتی باور نکردنی می گذرند اما چند دقیقه باقی مانده از ساعت کار به راحتی با چندین ساعت برابری می کنند.
بازگشت به آینده
"فرد آلن ولف" از دانشمندان فیزیک کوانتم نیز معتقد است زمان به شکل یک خیابان یک طرفه به نظر می آید که از گذشته به سوی حال در حرکت است، اما با در نظر گرفتن نظریه های قابل ملاحظه ای که در سطح کوانتمی ارائه شده اند، ذرات در آن واحد به سمت عقب و جلو در حرکتند. در صورتی که بتوانیم از بخش "جلو و عقب رفتن در آن واحد" صرف نظر کنیم، شانس درک بخشی از فیزیک را از خود گرفته ایم.
به گفته "ولف" زمان در ماشینهای کوانتمی به صورت مستقیم حرکت نمی کند بلکه حرکتی زیگزاگ داشته و به همین دلیل وی معتقد است امکان ساختن ماشینی که بتواند زمان را منحرف کند، وجود دارد.
به گفته "ریچارد گات" فیزیکدان دانشگاه پرینستون "سرگئی کریکالو" فضانورد روسی که در 6 ماموریت فضایی حضور داشته است نسبت به بقیه انسانهای روی زمین 48/1 ثانیه جوانتر است زیرا وی در سرعتی بسیار بالا در مدار حرکت کرده است و کم سن تر بودن نسبت به بقیه به معنی جهش به آینده و تجربه نکردن زمان حال مشابه با دیگران است. به گفته وی از جهتی می توان گفت این فضانورد به سوی آینده سفر کرده و دوباره بازگشته است!
"گات" می گوید نیوتن باور داشت زمان پدیده ای جهانی است و تمامی ساعتهای جهان به صورت یکسان حرکت می کنند. اکنون با توجه به نظریه نسبیت خصوصی اینشتین می توان گفت سفر به آینده امکان پذیر است. با در نظر گرفتن نظریه گرانش اینشتین، قوانین فیزیک از منظری که امروز آنها را درک می کنیم نشان می دهند حتی سفر در زمان به سوی گذشته نیز امکانپذیر است اما برای مشاهده امکان این سفر باید قوانین جدید فیزیکی در سطح کوانتمی فراگرفته شوند.
درک این قوانین نیز با استفاده از ذره ای فلزی و بسیار کوچک و کاسه ای مخروطی شکل آغاز شده است. در واقع فیزیکدانان دانشگاه کالیفرنیا با ابداع خود مقیاس ماشینهای کوانتمی را به ابعاد بزرگتری تغییر دادند.
بر اساس گزارش فاکس نیوز، مسئله بعدی فراگرفتن چگونگی کنترل ماشینهای کوانتمی و استفاده از آنها برای اجسام بزرگتر است. در این صورت شاید بتوان با دستکاری تنها چند الکترون کوچک به جهان موازی دست پیدا کرد.
Rez@ee
30th May 2011, 07:12 PM
مشاهدات نجومي از اين انديشه غير مادي پشتيباني مي كنند. بنابر اين پيش بيني ساده ترين و پر طرافدار ترين الگوي كيهان شناسي كه امروزه وجود دارد، اين است كه هر يك از ما يك جفت (همزاد) داريم كه در كهكشان ي كه حدود 10280 متر دورتر از زمين قراردارد، زندگي مي كنند
اين مسافت آنچنان زياد است كه بطور كامل خارج از هر گونه امكان بررسي هاي نجومي است اما اين امر واقعيت وجود نسخه دوم ما را كمرنگ نمي كند. اين مسافت بر اساس نظريه احتمالات مقدماتي برآورده شده و حتي فرضيات خيالپردازانه فيزيك نوين را نيز در بر نگرفته است
اميروسوسن
1st June 2011, 03:41 PM
سوال :آيا اين درست است كه انيشتين بجز بعدي كه ما در آن زندگي ميكنيم شش بعد ديگر تصور كرده اند كه ما فقط در نهايت پيشرفت علم تنها قادريم به دو بعد از از اين ابعاد دسترسي داشته باشيم ؟؟؟
ممنون از آقاي ask به خاطر پاسخ به سوال قبلي [esteghbal][esteghbal]
Rez@ee
2nd June 2011, 11:01 AM
سلام پیشنهاد می کنم به این موضوع سری بزنید
جهان در فضایی فرا ابعادی (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?t=95767)
دربرخی تئوری ها تا10بعد هم تایید شده است...
Rez@ee
2nd June 2011, 11:05 AM
جذر ومد چیه؟چگونه ایجاد می شه؟
ستاره کویر
2nd June 2011, 11:33 AM
یک جواب مختصر!
جزر و مد ، پایین رفتن و بالا آمدن متناوب روزانه سطح آب اقیانوسها، دریاها و دریاچههای بزرگ، به دلیل تأثیر گرانش (جاذبه) ماه و تا حدودی خورشید. آب در هنگام جزر، پایین میرود و در مد بالا میآید.
http://www.ngdir.ir/sitelinks/kids/Image/energy_image_fa/___0_aa_ocean2.gif
http://samadvahdati.persiangig.com/image/jazr%20o%20mad.JPG
sadkfafjn
3rd June 2011, 11:39 PM
سلام یه سئوال مسخره ولی جدید دارم اگه موقع شب تسونامی بشه میتونه خطر بیشتری داشته باشه؟[taajob] [nadidan]
اميروسوسن
5th June 2011, 05:50 PM
خدا نكنه تسونامي بياد چون شب روز نميشناسه هر دوش فاجعه باره شايد شب بيشتر[shaad]
Rez@ee
6th June 2011, 11:11 AM
ایا موادی که عایق الکترومغناطیس باشندهم وجود دارد؟
Rez@ee
18th June 2011, 11:33 AM
مواد هادی (رسانا) کلا عایق الکترومغناطیسی می باشند. ضخامتهای خیلی کم از آنها (مانند زر ورقهای فلزی) نیز بخوبی عمل میکنند.
شما اگه گوشی تلفن همراه رو داخل یک محفظه فلزی یا با هر نوع ورق فلزی اون رو بپوشانید، تماسی برقرار نخواهد شد.
Rez@ee
18th June 2011, 11:36 AM
تاکیون چیست؟
اميروسوسن
19th June 2011, 05:15 PM
با نفوذ بیشتر در دنیای ریز ذره ها ، اثرات گرانشی بطور قابل توجهی کمتر می شوند. ولی این مساله تا نقطه معینی صادق است و نقش آنها بطور مشخصی افزایش می یابد. و آنها مانند وضعیتی که در جهان بزرگ وجود دارد به صورت پدیده های فیزیکی غالب در می آیند. در دنیای ریز ذره ها که وجه مشخصه آن فواصل کوچک است، مقادیر انرژی و در نتیجه جرم به اندازه ای افزایش می یابد که از این نظر دنیای ریز ذره ها مشابه پدیده های دنیای بزرگ و فوق العاده بزرگ می گردد و دو جهان مانند گذشته یکی می شوند و به همین دلیل آنها برخی از قوانین طبیعت مشترک هستند.
سیاهچاله ها که نشان دهنده چگالی فوق العاده زیاد ماده هستند، ناحیه دیگری می باشند که در آن وقایع جهانی و میکروسکوپیک باهم یکی می شوند. در اینجا پدیده گرانشی در هر دو حالت عظیم است که در حالت اول بصورت هندسه تغییر یافته فضا و در حالت دوم به صورت اثرات مکانیک کوانتومی بیان می شود.
● بیان ریز ذره ها بوسیله پدیده گرانشی
پیشرف جهان کوچک عقاید و تصورات خارق العاده ای پدید می آورد که نظریه های دانش عادی را نقض می کند و آشکارا نشان می دهد. چنین عقیده ای که معلومات امروزی علمی مفاهیم مطلق و غیر قابل تغییری هستند، پوچ می باشد. به نظر نمی آید که هیچگاه پیشرفت فیزیک و اختر فیزیک به انتها برسد.
فرضیه ذرات بنیادی که همواره وقایع عجیب تری را آشکار می سازد. دائما با مفاهیم پیچیده ریاضی و سایر مفاهیم پیچیده به وجود می آید که با دنیایی که ما را احاطه کرده هیچ گونه مشابهتی ندراد. باید گفت که این فرضیه روز به روز بیشتر با فرضیه کیهانی آمیخته می شود. به عبارت دیگر قوانین طبیعی حاکم بود و نقطه نهایی و متضاد ابعاد جهانی یعنی دنیای ریز ذره ها و دنیای وقایع کیهانی هیچگاه با یکدیگر متناقض نیستند.
● دنیای ریز ذره ها
گمان می رود چنین جریانی بتواند برای ایجاد ارتباط تلفنی با گذشته کمک کند یا ممکن است شخصی خود را به ساعت یازده صبح روز قبل انتقال دهد. چنین چیزی مادامی که دنیای سرعتهای کوچک تر از سرعت نور با دنیای سرعتهای بزرگ تر از سرعت نور برخورد پیدا کند، تناقض می باشد. اگر فقط محدوده سرعت های بالاتر از سرعت نور را مورد توجه قرار دهیم، چین تناقضاتی به وجود نمی آید. تاکنون هیچ یک از اطلاعات تجربی به دست آمده وجود تاکیون ها را به اثبات نرسانیده اند.
● بازگشت به گذشته
دنیای تاکیون ها هیچ نقطه مشترکی با دنیای ما که در آن سرعت ها کمتر از سرعت نور است ندارد. سه نوع ذره ای که هم اکنون ذکر آنها به میان آمد، دارای یک خاصیت مشترک می باشند. ذرات یک گروه تحت هیچ شرایطی نمی توانند به ذرات گروه دیگر تبدیل شوند. از سوی دیگر ، فقط بر اساس دانش جدید می توانیم چنین اظهار نظری را به عمل آوریم. اگر این مسئله را از دیدگاه اطلاعات علمی کامل تری که هنوز ناشناخته است مورد بررسی قرار دهیم، ممکن است که کاملا تغییر نماید. در آن صورت می توانیم فرض کنیم که دنیای تاکیون ها با دنیای ما برخورد پیدا می کند و این بدان معنی است که فرآیندهایی در طبیعت وجود دارند که در جهات نامشخص پیش می روند.
اصل علیت که بر اساس آن علت همیشه مقدم بر معلول است یک اصل اساسی فیزیکی است. به بیان دیگر ، هیچ رویدادی نمی تواند گذشته را تحت تاثیر قرار دهد و موجب تغییر آن چیزی گردد که اتفاق افتاده است، ولی در دنیای ذراتی که با سرعت نور و یا بیشتر از آن حرکت می کنند ، این اصل ممکن است تغییر نماید و علت و معلول با توجه به چارچوب مرجع جای خود را عوض کنند.
در فرآیندهایی که پیام ها با سرعت بیشتر از سرعت نور حرکت می نمایند، تسلسل وقایع (وقایعی که پیش از وقایع دیگر رخ می دهند) به انتخاب دستگاه مختصات بستگی پیدا می کند، در عین حال ، جهت جریان اطلاعات یعنی اساس بستگی علت و معلول تغییر نمی نماید. این مسئله موجب نقص علیت می گردد.
● دنیای تاکیون ها و دنیای ما
عقاید متفاوتی در این مورد وجود دارد. اگر تاکیون ها واقعا وجود داشته باشند، چه می شود؟ در این صورت آنها نوع سوم ذراتی می باشند که برای ما شناخته شده اند. اولین نوع شامل ذراتی است که هیچگاه به سرعت نور نمی رسند. (یعنی تقریبا تمام ذرات بنیادی شناخته شده) ، نوع دوم فوتون ها (کوانتاهای تابش الکترومغناطیسی) و احتمالا نوترینوها می باشند که هر دو آنها با سرعت نور منتشر می شوند. تاکیون ها همواره دارای سرعتی می باشند که از سرعت نور بیشتر است.
● اگر تاکیون ها وجود داشتند؟
در کنار دنیایی با سرعت های کمتر از سرعت نور (جهان تاردیون ، مشتق از کلمه لاتین تاردوس به معنای آهسته) دنیای دیگری وجود دارد که سرعت نور در آن از سرعت های دیگر کمتر است، نه بیشتر (جهان تاکیون مشتق از لغت یونانی تاخیس به معنی سریع می باشد). دنیای دوم کشف نشده است ، زیرا هیچ نقطه مشترکی با دنیای اول ندارد.
در سالهای اخیر ، تعدادی مقاله تحقیقاتی منتشر شده که نویسندگان آنها احتمال وجود ذرات &#۶۵۵۳۳;ابر نور&#۶۵۵۳۳; را که تا کنون نامیده اند، مورد بررسی قرار داده اند.
واقعیت عجیبی که در مورد فرضیه ابر نور وجود دارد، آنست که این فرضیه ، نظریه نسبیت خاص را نقض نمی کند ، بلکه آن را با دنیایی که در آن سوی محدوده سرعت نور قرار دارد سازگارتر و هماهنگ تر می سازد.
● ابر نور
بر اساس نظریه نسبیت هیچ فرآیند فیزیکی نمی تواند در سرعت های بالاتر از سرعت نور در خلا انجام گیرد. بدون تردید ، قابل قبول نبودن این سرعت ها یکی از عجیب ترین فرضیات فیزیک جدید است.
آیا واقعا ممکن است که سرعت های بالاتر از سرعت نور وجود داشته باشد
http://www.aftabir.com/thumb?src=/articles/science_education/basis_science/images/77611d5de9650c24673458af98c87d0e.jpg&w=250
Rez@ee
19th June 2011, 07:24 PM
تاکیون ها ذراتی اند که سرعت حرکت آنها بیشتر از سرعت نور است که از واژه ی یونانی تاکیون به معنی سریع گرفته شده است. هر چند در نسبیت خاص اینشتین هیچ ذره ای اجازه ندارد که سرعتش بیشتر از سرعت نور شود اما این موضوع ، وجود ذراتی را که همواره سریع تر از نور حرکت می کنند و حرکت شان هرگز به سرعتی کمتر از سرعت نور قابل کاهش نیست ، نفی نمی کند.
در دهه ی 1960 و اوایل دهه ی 1970 فیزیکدانان بسیار مشتاق بودند که بدانند آیا تاکیون ها وجود دارند یا خیر ؟ در اواخر دهه ی 1960 چندین کاوش تجربی در این زمینه انجام شد . یکی از مشکلات این کاوش ها ماهیت نامعین هدف این کاوش ها و آزمایش ها بود . اما آنچه قابل ذکر است این است که در آن جست و جوها ، و جست و جوهایی که تا به امروز انجام شده است ، هیچ گونه گواه تجربی برای وجود تاکیون ها به دست نیامده است .
اميروسوسن
19th June 2011, 09:03 PM
اين عكس چيست ( براي تنوع در فيزيك)http://www.jozeph.ir/jozeph/87/esfand/IMG_0075b.jpg
Rez@ee
19th June 2011, 09:06 PM
این بار استثنا ایرادی نداره.به عنوان زنگ تفریح [nishkhand]
مزرعه کاهو؟
GUNNER_2020
19th June 2011, 09:44 PM
منم فکر میکنم کاهو باشه[soal]
Rez@ee
19th June 2011, 09:55 PM
بهترین نوع عینک افتابی چیه؟
اميروسوسن
20th June 2011, 12:16 AM
بهترين عينك افتابي اون كه همه جاي چشم رو بپوشونه و رنگشم ميگن اول خاكستري بهتره بعد از اون قهواي گرچه قهواي باكلاستره
Rez@ee
20th June 2011, 10:00 AM
عینکهایی که 99% اشعه ماورا بنفش را جذب میکنند
توصیه میشود همواره عینکی را خریداری کنید که این خاصیت را داشته باشد. حضور طولانی مدت در مقابل اشعه ماورا بنفش ، یا اولترا ویوله (uv) و آفتاب با برخی بیماریهای چشمی ارتباط دارند. چه عدسیهای پلاستیکی و چه عدسیهای شیشهای تا حدی اشعه ماورا بنفش را جذب میکنند، ولی جذب uv توسط این عدسیها را میتوان با اضافه نمودن موادی شیمیایی به ماده اصلی لنز و یا پوشاندن لنز با مادهای مخصوص ارتقاء داد. همواره عینکی را خریداری کنید که 99 تا 100% اشعه uv را جذب کند. بعضی کارخانههای سازنده برچسبهایی را بروی عینک محصول خود نصب میکنند، با این مضمون که جذب uv تا بیش از 400 نانومتر صورت میگیرد که این نیز به معنای همان جذب 100% شعاع uv است.
dousty
18th July 2011, 09:07 PM
1- يك پتو به ضخامت 4 سانتي متر شما را گرمتر ميكند يا دو پتو نازك با ضخامت 2 سانتي متر؟ 2-چگونه ميتوان بدون دميدن در بادكنك آنرا باد كرد؟
3-چرا حشره ميتواند روي سطح آب حركت كند ولي شما نميتوانيد؟
4- سايه چگونه تشكيل ميشود؟
5-چرا يخ روي سطح آب شناور ميماند؟
ب نظرم 2 تا پتو چون بینشون هوا هست و هوا هم عایق گرماست
F.PHYSICIST
18th July 2011, 09:15 PM
soal ba'ady ra begin dir residam[nadidan]
master_mind
18th July 2011, 09:24 PM
نوشته اصلی توسط ? Ask
1- يك پتو به ضخامت 4 سانتي متر شما را گرمتر ميكند يا دو پتو نازك با ضخامت 2 سانتي متر؟ 2-چگونه ميتوان بدون دميدن در بادكنك آنرا باد كرد؟
3-چرا حشره ميتواند روي سطح آب حركت كند ولي شما نميتوانيد؟
4- سايه چگونه تشكيل ميشود؟
5-چرا يخ روي سطح آب شناور ميماند؟
جواب سوال 2 در بادکنک بست بد بزاریمیش تو دستگاه ایجاد خلا
سکوت شب
19th July 2011, 09:43 AM
من حس میکنم جواب ندم بهتره چون میترسم سوتی بدم[nadidan]
Rez@ee
19th July 2011, 01:18 PM
پالسار چیه؟
مهندس ایرانی
20th July 2011, 05:18 PM
ستارههای تپنده (Pulsaring Stars) (پالسار)
مقدمه
از روی رصدهای قدیمی معلوم شده است که نورانیت پارهای از ستارگان ثابت نیست، بلکه در فواصل منظم زمانی کم و زیاد میشود. در بسیاری از حالات توضیح علت این تغییر نورانیت به این ترتیب میشود که این ستارهها ، عملا مزدوج هستند و دو کوکب سازنده این مجموعه در سطحی متوازی با امتداد رؤیت قرار دارند. واضح است در چنین حالتی یکی از دو کوکب مجموعه گاه به گاه در مقابل دیگری واقع میشود و این کسوفهای (http://www.njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%81) مکرر جزئی کوکبی که پنهان میشود، سبب کاهش شدت نور میشود. ولی مشاهده دقیق آسمان نشان میدهد که ستارههای متغیر دیگری نیز موجود است، که با این فرض نمیتوان علت تغییر نورانیت آنها را بیان کرد.
در این دسته ستارگان که معمولا به نام متغیرهای قیفاووس نامیده میشوند (از آن جهت که اولین نمونه تحقیق شده آنها در صورت فلکی قیفاووس (http://www.njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA+%D9%81%D9% 84%DA%A9%DB%8C+%D9%82%DB%8C%D9%81%D8%A7%D9%88%D9%8 8%D8%B3) بوده است)، تغییر نورانیت بسیار شبه آونگی و آهنگدار نوسانات نور در این دسته از ستارگان این فکر را ایجاد کرده که بایستی قطر چنین کواکبی میان حد بالا و حد پایین حالت ضربان و تپش منظمی داشته باشد و کم و زیاد شود. مشاهده اثر دوپلر (http://www.njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%AB%D8%B1+%D8%AF%D9%88%D9% BE%D9%84%D8%B1) دو خطوط طیفی متغیرهای قیفاووسی عملا ثابت کرده است که این ستارگان به اصطلاح نفس میزنند، یعنی قشرهای سطحی آنها به شکل منظم و متناوب بالا و پایین میرود.
توجه به این مطلب کمال اهمیت را دارد که در مجموعههای متغیر کسوفی غالبا کواکب سازنده مجموعه از دسته ستارگان متعلق به رشته اصلی هستند، در صورتی که نمود ضربان انحصارا در میان غولهای سرخ (http://www.njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%BA%D9%88%D9%84%D9%87%D8%A7%DB%8 C+%D8%B3%D8%B1%D8%AE) قابل مشاهده است. ستارههای تپنده (یا ضربان دار) گروه مشخصی را می سازند و در نمودار راسل نوار باریکی را در قسمتن فوقانی ناحیهای که معمولا محل قرار گرغتن ستارههای سرد و رقیق است اشتغال میکنند.
نظریههای مربوط به ستارههای تپنده
نظریه ریاضی مربوط به ضربان کره گازی نخستین بار بوسیله ادنیگتون بیان شده است و بوسیله این نظریه ارتباط میان دوره ضربان متغیر قیفاووسی از یک طرف و بزرگی هندسی و جرم ستاره از طرف دیگر آشکار میشود. قانون تپش ستارهها کاملا با قانونی که بر نوسانات آهنگدار پیانو یا ویولون حکومت میکند، شباهت دارد. در این آلات موسیقی ارتفاع صوت (http://www.njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B5%D9%88%D8%AA) (یا عده نوسانات) اصولا وابسته به درازای و همچنین جرم (کلفتی و نازکی) تاری (http://www.njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%A7%D8%B1+%D9%85%D8%B1%D8% AA%D8%B9%D8%B4) است که مرتعش میشود. تار درازتر صوتی میدهد که از صوت کوتاهتر بهتر است، و اگر دو تار دارای یک طول باشند آنکه سنگینتر (کلفتر) است، صوت بمتری خواهد داشت.
دوره ضربان و تپش ستارگان گازی نیز به وجه مشابهی با ازدیاد حجم و جرم کوتاهتر میشود. از نظریه ادنیگتون چنان برمیآید که دوره ضربان درست با ریشه دوم چگالی متوسط نسبت معکوس دارد. بدان سان که هر چه جرم ستاره کمتر باشد، ضربان آن کندتر میشود. و چون معلوم شده که در خانواده غولهای سرخ ، چگالی متوسط با زیاد شدن جرم و نورانیت تنزل میکند، چنان نتیجه میگیریم که ستارههای سنگینتر و درخشندهتر باید دوره ضربان طولانیتری داشته باشند. این رابطه که نخستین بار بوسیله ه. شیپلی (H. Shapley) منجم هاروارد ، بنابر معلومات رصدی مقرر گردید، در علم نجوم (http://www.njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85) اهمیت فراوان دارد.
سه گروه ستاره تپنده
تحقیق مفصلتر درباره عده زیادی از ستارههای تپنده به این نتیجه رسیده است که همه اندازههای مختلف دوره ضربان به یک نسبت و فراوانی دیده نمیشود، و این گونه ستارهها را از روی دوره ضربانشان به سه گروه تقسیم کرد.
گروه اول
متغیرهای کوتاه مدت که دوره نوسان نورانیت در اینها میان شش ساعت و یک روز است.
گروه دوم
ستارگان معدودی نیز هستند که دوره ضربانشان میان یک روز و یک هفته است، ولی عده بیشتر آنها است که برای یک ضربان کامل مدتی وقت میان یک تا سه هفته صرف میکنند. این گروه مشتمل است بر خود ستاره معروف δ قیفاووس و ستارگانی که در این گروه قرار دارند و معمولا به نام قیفاووسهای متعارفی (یا هنجاری) نامیده میشوند.
گروه سوم
این گروه عده کثیری از ستارههای تپنده را شامل میشود که دوره ضربان آنها حوالی یک سال است. این متغیرهای دراز مدت را به نام متغیرهای اعجوبه قیطسی یا میراستی (Mira Geti) مینامند و این به مناسبت اسم ستاره میراستی (میرا یعنی شگفت انگیز) است که در صورت فلکی قیطس قرار دارد و نماینده این گروه به شمار میرود.
علت تپش
چرا ستارهها میتپند و مخصوصا چرا این خاصیت تپش و ضربان تنها در ناحیه باریکی از نمودار راسل دیده میشود؟ البته علل زیادی میتواند سبب شود که ستاره گازی از حالت تعادل خارج شود. گذشتن دو ستاره از نزدیگ یکدیگر یا انفجار تصادفی کوچکی در داخل کوکب ممکن است به آسانی سبب چنین امری بشود. ولی اگر علت این باشد، در آن صورت باید میزبان یک نمود تصادفی شود و به یک طبقه خاص از ستارگان در نمودار راسل منحصر نماید. کوچکی ناحیهای که ستارگان تپنده را شامل میشود دلیل بر آن است که در اینجا سر و کار ما با شرایط خاصی است که تنها یک بار در تمام دوران تکامل حیاتی هر کوکب حادث میشود.
ضربان ستاره ، نتیجه تصادفی است که میان نیروهای مولد انرژی هستهای (http://www.njavan.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C+%D9% 87%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C) و نیروهای مولد انرژی ثقلی در مرکز ستاره صورت میگیرد. مقدار انرژی آزاد شده در فعل و انفعالات حرارتی هسته و مقدار انرژی آزاد شده در نتیجه انقباض ثقلی جرم کوکب تقریبا از لحاظ اندازه با یکدیگر برابر است. بنابراین میتوان گفت که در این حالت ستارگان نمیدانند، از دو راه تولید انرژی ، انتخاب کدام یک بهتر است و میان این دو امکان حالت نوسانی دارند، ولی این نظریه جالب توجه از راهها و روشهای دیگر نیز باید تایید شود.
امیدوارم بدرد خور باشد[nishkhand]
صاصائیل
20th July 2011, 06:15 PM
(http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3a%2f%2fwww.physicclass.bl ogfa.com%2fpost-137.aspx)
1-چرا شربت ديرتر از آب يخ ميزند؟
2-چرا برج كج پيزا نمي افتد؟
3-چرا تخم مرغ پخته بيشتر از تخم مرغ خام ميچرخد؟
4-چرا با مكيدن نوشابه از ني بالا مي ايد؟
5-آشاميدن با يك ني ساده تر است يا با دو ني؟
1-آب دارای پیوند کوالانسی بین اکیسژن و هیدروژن است و یکی از وییِژگیهای آب نسبت به سایر مواد, بالا بودن گرمای نهان آن است و بالعکس درمحیط زیر صفر درجه نسبت به یک محلول ناخالاص زودتر این ویژگی برعکس میشود یعنی زودتر گرمایش را از دست میدهد و تمامی پیوندهایش میشکند.
3-اجزای درون تخم مرغ خام دارای چگالیهای متفاوتی است و به این دلیل چرخش ان یکنواخت و طولانی نیست ولی تخم مرغ پخته ,تمام اجزایش جامد شده و با سرعت میچرخد.
4-مایعات منجمله آب دارای خاصیت چسبندگی هستند واین خاصیت دریک لوله مویین بیشتر است
صاصائیل
20th July 2011, 06:25 PM
(http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3a%2f%2fwww.physicclass.bl ogfa.com%2fpost-137.aspx)
1-چرا شربت ديرتر از آب يخ ميزند؟
2-چرا برج كج پيزا نمي افتد؟
3-چرا تخم مرغ پخته بيشتر از تخم مرغ خام ميچرخد؟
4-چرا با مكيدن نوشابه از ني بالا مي ايد؟
5-آشاميدن با يك ني ساده تر است يا با دو ني؟
4-اختلاف فشار درون نی با هوای آزاد متفاوت است(نوشابه)
2-بدلیل نقطه ثقل آن نسبت به زمین میباشد:به طور مثال یک تکه مقوا برداشته و در چند نقطه مختلف سوراخ ایجاد کرده و با شاغول تمام خطوط به سمت جاذبه را روی مقوا مکشیم
درپایان نقاط تقاطع را بهم وصل میکنیم ,مرکز ثقل پیدا خواهد شد.
5-به نظرمن با دو نی:از یک طرف هوا وارد نی میشود و براحتی از طرف دیگر مایع بالامیآید.
Rez@ee
31st July 2011, 06:24 PM
پاد ماده چیه؟
ghorghoro
31st July 2011, 10:40 PM
سلام
عاقبت به یه سوال بی جواب رسیدم[khande][shaad]به صورت کلی پاد ماده یا پاد ذره همون ذره است با تمام خصوصیات بنیادی مثل بار واسپین و مقدار انرژی در حال سکون و... ماده یا ذره که فقط انرژی منفی داره.
اما در اصل این نظریه توسط دیراک مطرح میشه که میگه ما هم ذرات با انرژی منفی داریم هم انرژی مثبت.
که انژی منفی دریایی ذرات منفی است که ساکن و آرام محسوب میشه .
اگر یک ذره منفی از این دریایی آرام خارج بشه سریعا ذره دیگه ای جاشو پر میکنه.
یعنی عدم حضور ذره ای با انرژی منفی معادل وجود پاد ذره با انرژی مثبت خواهد بود.
یه جور دیگه هم میشه توضیح داد: بر اساس نمودار فاینمن هر ذره ای که خلاف جهان خط نوری حرکت کنه پاد ذره محسوب میشه.
شفق خطبی
31st July 2011, 10:46 PM
سلام
عاقبت به یه سوال بی جواب رسیدم[khande][shaad]به صورت کلی پاد ماده یا پاد ذره همون ذره است با تمام خصوصیات بنیادی مثل بار واسپین و مقدار انرژی در حال سکون و... ماده یا ذره که فقط انرژی منفی داره.
اما در اصل این نظریه توسط دیراک مطرح میشه که میگه ما هم ذرات با انرژی منفی داریم هم انرژی مثبت.
که انژی منفی دریایی ذرات منفی است که ساکن و آرام محسوب میشه .
اگر یک ذره منفی از این دریایی آرام خارج بشه سریعا ذره دیگه ای جاشو پر میکنه.
یعنی عدم حضور ذره ای با انرژی منفی معادل وجود پاد ذره با انرژی مثبت خواهد بود.
یه جور دیگه هم میشه توضیح داد: بر اساس نمودار فاینمن هر ذره ای که خلاف جهان خط نوری حرکت کنه پاد ذره محسوب میشه.
[golrooz]
صاصائیل
1st August 2011, 05:44 PM
1- يك پتو به ضخامت 4 سانتي متر شما را گرمتر ميكند يا دو پتو نازك با ضخامت 2 سانتي متر؟ 2-چگونه ميتوان بدون دميدن در بادكنك آنرا باد كرد؟
3-چرا حشره ميتواند روي سطح آب حركت كند ولي شما نميتوانيد؟
4- سايه چگونه تشكيل ميشود؟
5-چرا يخ روي سطح آب شناور ميماند؟
من درمورد سوال 4خیلی فکرکردم جواب شما روهم خوندم[shaad]اما یک سوال درمورد سایه داشتم[soal]وقتی زمستون بخاری روشن است اگردقت کنیم بدلیل روشن بودن چراغ ، حرارت گرمای بالای بخاری بصورت سایه ای بردیوار نقش میبندد!آیا میتوانیم بگوییم که نور به دلیل تشکیل شدن از بسته فوتون نوری مثل یک جسم ،درمقابل نور ایجادسایه میکند؟یاماهیت نور از چیزدیگری است؟[nadanestan]ممنون میشم راهنماییم کنید[golrooz]
صاصائیل
1st August 2011, 06:16 PM
یک لحظه چقدر طول میکشد؟
توجه کنید که واژهی `لحظه` در فیزیک با تعریف محاورهای آن قدری متفاوت است. شما ممکن است عبارت `تنها یک لحظه طول کشید` را در موردی به کار برید که چیزی تنها در یک بازهی زمانی بسیار کوتاه دوام داشته است. ولی در فیزیک یک لحظه به هیچ وجه طول نمیکشد؛ لحظه به یک تک مقدار از زمان اشاره دارد.
سرعت لحظهای x یک دوچرخهسوار ، حتی وقتی او به جلو حرکت میکند ، ممکن است منفی باشد ـ این در صورتی است که او در جهت منفی x حرکت کند. در هر مسئلهای ، گزینش این که کدام جهت مثبت و کدام منفی است به طور کامل با شماست.
از
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-view_forum_threads2.php?comment=125551&SSOReturnPage=Check&Rand=0#ref125551 (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fdaneshnameh.roshd. ir%2Fmavara%2Fmavara-view_forum_threads2.php%3Fcomment%3D125551%26SSORe turnPage%3DCheck%26Rand%3D0%23ref125551)
چقدر "لحظه"رو به لحاظ علمی زیبا توصیف کردی؟[tashvigh]هرچقدربیشترسوالات و پاسخ ها رو میخونم بیشتر در فیزیک غرق میشم[taajob]
Rez@ee
1st August 2011, 07:12 PM
من درمورد سوال 4خیلی فکرکردم جواب شما روهم خوندم[shaad]اما یک سوال درمورد سایه داشتم[soal]وقتی زمستون بخاری روشن است اگردقت کنیم بدلیل روشن بودن چراغ ، حرارت گرمای بالای بخاری بصورت سایه ای بردیوار نقش میبندد!آیا میتوانیم بگوییم که نور به دلیل تشکیل شدن از بسته فوتون نوری مثل یک جسم ،درمقابل نور ایجادسایه میکند؟یاماهیت نور از چیزدیگری است؟[nadanestan]ممنون میشم راهنماییم کنید[golrooz]
سلام.ممنون که این پستها رو می خونی.
در حقیقت هوا سایه ای از خود ندارد.وچیزی که شما می بینی مخلوطی از بخار وگاز های دیگه ست .که چون غلیظ تر از هواست ازش سایه بوجود میاد.(یه چیزی مث ابر)
صاصائیل
1st August 2011, 07:53 PM
سلام.ممنون که این پستها رو می خونی.
در حقیقت هوا سایه ای از خود ندارد.وچیزی که شما می بینی مخلوطی از بخار وگاز های دیگه ست .که چون غلیظ تر از هواست ازش سایه بوجود میاد.(یه چیزی مث ابر)
حالا متوجه شدم [labkhand]ممنون لطف کردی[shademani2]
ЛίL∞F∆R
2nd August 2011, 01:38 AM
سلام چه تاپيك زيبايي حيف كه دير ديدم ... فقط يه سوال ما بايد به تماميه سوالايي كه از اول تاپيك مطرح شده جواب بديم يا فقط آخرين سوال؟
ЛίL∞F∆R
2nd August 2011, 02:02 AM
پاد ماده مانند ماده از ذراتی به نام ضدذرات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B6%D8%AF%D8%B0%D8%B1%D9%87) تشکیل شدهاست، که با ذرات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B0%D8%B1%D9%87) معمولی فرق دارند. در ضد ماده بار هسته منفی و بار ذرات مداری مثبت است که معکوس مادهاست.
به عنوان مثال ذره ای به نام پوزیترون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86) وجود دارد که تمام ویژگی هایش به جز بار الکتریکی مشابه الکترون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86) است . پوزیترون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86) حامل بار مثبت است در حالی که همانطور که می دانید بار الکترون منفی است. (البته نباید پوزیترون را با ذره (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B0%D8%B1%D9%87) باردار مثبت دیگر، یعنی پروتون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%AA%D9%88%D9%86)، اشتباه بگیریم. پروتون تقریباً 2000بار سنگین تر از الکترون است. به علاوه پروتون دارای زیر ساختارهایی است به نام کوارک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%88%D8%A7%D8%B1%DA%A9). از طرف دیگر، پوزیترون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86) هم جرم الکترون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86) است و تا آنجا که می دانیم پوزیترون و الکترون هیچ کدام دارای زیر ساختار نیستند.) فیزیکدانان ذرات (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9%D8% AF%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%B0%D8%B1%D8%A7%D8%A A&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF)، پوزیترون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86) را پادماده الکترون می دانند. در برخورد انرژی بالا (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8% AF_%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C_%D8%A8%D8%A7%D9% 84%D8%A7&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF)، بخشی از انرژی جنبشی به ماده تبدیل می شود؛ و می توان با انتخاب مناسب ذرات برخورد کننده، پادذرات را تولید کرد.
به دلایلی که خیلی روشن نیست، عدم تقارن عظیمی بین ماده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87) و پادماده عالم اطراف ما وجود دارد. به بیان ساده تر، مقدار زیادی ماده میبینیم ولی هیچ پادماده قابل توجهی مشاهده نمی شود.
نظريه ديراك هم هستش...پادماده به طور طبیعی در زمین یافت نمیشه، خیلی به ندرت و با عمر بسیار کوتاهی که از نتیجه تباهی هستهای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87%DB%8C_%D9%87%D8%B3%D8%AA% D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C) و پرتوهای کیهانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C_%DA%A9% DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C) به وجود مياد.
Rez@ee
4th August 2011, 10:55 AM
اجسام چطور رنگی دیده می شوند؟
*پدر بزرگ
4th August 2011, 01:04 PM
نور خورشید که سفید به نظر می رسد از هفت رنگ تشکیل شده است : بنفش ، نیلی ، آبی ، سبز ، زرد ، نارنجی و قرمز . این رنگ ها را در رنگین کمان می توان دید . اگرنور خورشید را توسط یک منشور تجزیه کنیم این هفت رنگ از یکدیگر متمایز خواهند شد . وقتی سیب یا گوجه فرنگی را زیر نور خورشید می گیریم ، قرمز دیده می شوند زیرا این دو میوه تمام رنگهای نور خورشید را جذب کرده و فقط رنگ قرمز را منعکس می سازند . چمن نیز نور خورشید را جذب کرده و فقط نور سبز را منعکس می سازد . یک پارچه سفید تمام رنگها را منعکس می کند و سفید رنگ دیده می شود . اما تخته سیاه تمام رننگها را جذب کرده و هیچ رنگی را منعکس نمی کند . برای اثباتا این مساله یک آزمایش ساده انجام می دهیم :
یک جسم سفید مانند یک پیراهن یا قطعه پارچه ای سفید رنگرا زیر نور قرمز بگذارید . خواهید دید که قرمز رنگ می شود . زیرا هر رنگی که بر جسمی سفید می تابد آن جسم به همان رنگ دیده می شود . حال اگر سیب سرخی را در زیر نور سبز یا آبی مشاهده کنید سیاه رنگ به نظر می رسد . زیرا سیب سرخ هیچ رنگی را به جز رنگ قرمز را از خود منعکس نمی کند . سیب سرخ فقط د رزیر نور قرمز و سفید ، قرمز رنگ دیده خواهد شد . به همین دلیل ، اشیاء مختلف با رنگ های خاص خود مشاهده می شوند
پس ما نوري كه جذب ميشود را ميبينيم
گرچه ميدونم كامل نبود اما خواستم در اين پست حضور داشته باشم[nishkhand]
حسین متقی
6th August 2011, 07:51 PM
البته فکر کنم رنگ منعکس نمیشه
نوره که منعکس میشه با برخورد به اجسام مختلف طول موجش تغییر میکنه ورنگ های مختلف همین طول موج های مختلف نوری هستند
صاصائیل
6th August 2011, 08:05 PM
البته فکر کنم رنگ منعکس نمیشه
نوره که منعکس میشه با برخورد به اجسام مختلف طول موجش تغییر میکنه ورنگ های مختلف همین طول موج های مختلف نوری هستند
یعنی رنگ جسم و حتی جنس جسم تاثیری نداره؟
تکلیف ذرات تشکیل دهنده جسم چی میشه؟دربرخورد با نور الکترونها از لایه ظرفیتشون جابجا میشوند و به لایه های بالاتر و یا پایینتر منتقل می شوند .[tafakor]
صاصائیل
10th August 2011, 11:56 AM
یعنی رنگ جسم و حتی جنس جسم تاثیری نداره؟
تکلیف ذرات تشکیل دهنده جسم چی میشه؟دربرخورد با نور الکترونها از لایه ظرفیتشون جابجا میشوند و به لایه های بالاتر و یا پایینتر منتقل می شوند .[tafakor]
کسی نیست جواب بده؟
Rez@ee
10th August 2011, 01:15 PM
هر موادی ویژگی هایی دارد و با نوری که به سمت آن تابانده می شود رفتاری متفاوت دارد، پس ازآن که نور با یک جسم برخورد می کند ، آن جسم ممکن است; یک ) نور را بازتاب کند
دو ) نور را جذب کند
سه ) کاری با نور نداشته باشد
چهار ) نور را بشکند
----------------------------------------------------
یک ) بازتابشِ نور
همه ی " اجسام " به اندازه ای نور را بازتابب می کنند، اما جسمی ( چیزی ) که بازتاب کننده است، تعداد زیادی الکترون آزاد دارد که می تواند به آسانی از یک اتم به اتم دیگر برود.
نوری که توسط این اجسام در ابتدا جذب می شود، با حرکت الکترون از یک اتم به اتم دیگر دوباره با همان فرکانس اصلی خود بازتابانده می شود .
http://static.howstuffworks.com/gif/light-arrow-reflection.jpg
----------------------------------------------------
دو ) جذب نور
زمانی که جسمی نابازتابنده و ناشفاف است، بنابراین فرکانس نور ورودی همانند یا بسیار نزدیک به فرکانس جنبش الکترون های درون ماده ی سازنده است.
بنابراین الکترون های ماده ی سازنده نور ورودی را جذب می کنند و به دلیل جذب شدن نور ورودی جسم ناضفاف می شود - بازتابی نخواهد داشت یا بازتاب ان بسیار کم خواهد بود.
http://static.howstuffworks.com/gif/light-arrow-absorption.jpg
----------------------------------------------------
سه ) گذر دادن نور
این پدیده زمانی رخ می دهد که انرژیِ یا فرکانس حاصل از نور ورودی یا خیلی کمتر یا خیلی بیشتر از انرژی یا فرکانسی باشد که برای به جنبش آوردن الکترون های ماده ی سازنده با فرکانسی مشخص مورد نیاز است.
به همین دلیل الکترون های جسمی که اکنون شفاف به نظر می رسد نور را جذب نمی کنند و اجازه می دهند نور بدون تغییر از جسم یا ماده ی مورد نظر خارج شود. بنابراین جسم نسبت به آن طول موج از نور شفاف است .
http://static.howstuffworks.com/gif/light-arrow-transmission.jpg
----------------------------------------------------
چهار ) شکست نور
اگر تا به حال یک نی را درون لیوان پر آب قرار داده باشید حتما" متوجه شده این که نی طوری به نظر می رسد گویا که در ابتدای محل ورود به آب خم شده است.
اگر انرژی نور ورودی با فرکانس جنبشی الکترون های یک ماده برابر باشد، نور قادر است که به طور کامل درون ماده فرو رود، و باعث مقادیری اندک جنبش در الکترون ها شود. این جنبش ها بین اتم ها با استفاده از الکترون ها انتقال داده می شوند، و در این زمان آن ها ( الکترون ها ) نوری را با همان فرکانس اصلی نور ورودی بیرون می فرستند. با این که این پدیده بسیار سریع رخ می دهد، اما نوری که درون ماده است از سرعتش کاسته شده و نوری که بیرون از ماده قرار دارد سرعتش ثابت می ماند. نتیجه آن است که نور درون ماده خم می شود. زاویه ی شکست نور بستگی به ماهیت ماده و قدرت آن در کاهش سرعت نور دارد.
https://chemicalparadigms.wikispaces.com/file/view/65018453.JPG/33790803/65018453.JPG
-------------------------------------------------
یک نمونه ی خوب برای این که چرا " چیز ها " رنگی دیده می شوند این عکس رو به رو است، یک گوجه فرنگی پخته!
گوجه فرنگی قرمز به نظر می رسد زیرا هنگامی که به حالت پخته می رسد حاویِ کاروتنی به نام "لیسپین " می گردد.
لیسپین یک رنگدانه ی قرمزِ روشنِ کاروتنی است، این ماده ی شیمیایی نه تنها در گوجه فرنگی رسیده که در دیگر میوه های قرمز هم یافت می شود.
لیسپین اکثر نورهای دیداری را جذب می کند، که البته به علت خواص طول موجی به رنگ قرمز هستند، بنابراین نور اصلی ای را که باز می تاباند قرمز است. پس گوجه قرمز به چشم می آید.
دلایل زیادی برای این که چرا مواد این رنگی که هستند ، هستند وجود دارد اما مهمترین دلیل بر می گردد به جذبایش و پراکندگی نور که توسط مواد صورت می گیرد و بسیار وابسته به طول موج نوری که به جسم می تابد است.
برای یک نمونه ی دیگر می توانیم به سبز دیده شدن برگ درختان ( و البته دیگر گیاهان سبز) اشاره کنیم، این ها سبز دیده می شوند چرا که در خود " کلروفیل" دارند تا نور دریافتی را به انرژی تبدیل کنند، و این خواص " کلروفیل" ( منظور نوع نوری که جذب می کند یا پراکنده می کند ) است که رنگ سبز به گیاهان سبز می بخشد.
خیلی کوتاه در رابطه با این که چگونه رنگی را ما می بینیم ( گذشته از رنگی که خود جسم ایجاد می کند ) باید گفت این مربوط به مواد سازنده چشم ماست، چرا که چشم ما تنها طول موج هایی معین از نور را دریافت می کند و آن را به مغز می فرستد تا تجزیه و تحلیل شود. برای مثال ما گوجه را قرمز می بینیم چرا که " لیپسین " نور قرمز را از انتهای طول موجهای قابل مشاهده برای ما انتشار می دهد اما نور آبی را از انتهای دیگر محدوده ی نوری قابل دیدن برای ما جذب می کند
حسین متقی
14th August 2011, 07:16 AM
بخشید دیر اومدم
چرا دیگه تاثیر داره
من گفتم رنگ نیست که منعکس میشه رنگ همون نور باطول موج محدوده
که این محدودیت ناشی از جنس سطح برخورده
Rez@ee
17th August 2011, 12:48 PM
نظریه استرینگ چیه؟
طلیعه طلا
17th August 2011, 01:09 PM
نظریه استرینگ چیه؟
آجی همون نظریه ی ریسمون یا همه چیز تو فیزیک ؟
Rez@ee
22nd August 2011, 12:20 PM
نظریه استرینگ چیه؟
به نظرشما کوچک ترین ذرات تشکیل دهنده جهان چه نام دارند؟ ذرات زیراتمی(الکترون-پروتون-نوترن)؟
جالب است بدانید آخرین نظریه ای که در این مورد مطرح شده نظریه استرینگ است.
طبق این نظریه ذرات زیر اتمی خود از ذرات بسیار کوچک تری بهشکل حلقه(استرینگ)
تشکیل شده اند.استرینگ ها حلقه هایی از انرژی هستند که دارای یازده بعد هستند!شاید تصور دنیایی با
بیش از چهار بعد بسیار سخت باشد ولی دانشمندان علم فیزیک کوانتوم برای تصور بهتر این ابعاد از آنها با
نام درجات آزادی یاد می کنندکه محسوس تر به نظر می رسد.استرینگها مدام در حال حرکت نامنظم هستند
ولی در کل تعداد بیشماری از آنها سطح تیوب مانندی را جاروب می کنند.آلبرت اینتشتین بر این باور بود که
جهان اطراف ما و تمامی آنچه در بر می گیرد قابلیت کشسانی دارد یعنی جهان کش می آید و یا خم می شود
ولی پاره نمی شود.ولی طبق این نظریه استرینگها ممکن است پاره شوند ولی به خاطر اینکه پارگی ها در
داخل تیوبها اتفاق می افتند موجب پارگی اجسام نمی شوند.
Rez@ee
22nd August 2011, 12:22 PM
باتری 12 ولتی چگونه اتومبیل رو روشن می کنه؟
hadi elec
22nd August 2011, 01:28 PM
باتری 12 ولتی چگونه اتومبیل رو روشن می کنه؟
خب من فکر میکنم اینطوری باشه
که برق باتری در زمان استارت به یه موتور وصل میشه که اون موتور هم به چرخ طیاری که به میل لنگ وصل شده وصل هست
وقتی استارت میزنید
موتور چرخ طیار رو به حرکت در میاره که در نتیجه میل انگ هم به حرکت در میاد
بعد از حرکت میل لنگ پیستون هایی که به میل لنگ هم وصل هستند توی سیلندر به حرکت در میان
و عمل مکش و تراکم رو بصورت دستی انجام میدن
همزمان با جرقه زنی شمع ها عمل احتراق انجام میشه و موتور روشن میشه
در این زمان ارتباط موتور الکتریکی که به چرخ طیار وصل بوده قطع میشه
چون به حرکت در اوردن چرخ طیار نیاز به گشتاور بالایی داره
موتور الکتریکی امپر زیادی میکشه از باطری که ممکنه به 40 50 تا حتی 60 امپر هم بکشه
وقتی باتری ضعیف میشه دیگه نمیتونه این امپر رو تامین کنه بخاطر استارت زدن سخت میشه
غلامعلی نوری
22nd August 2011, 02:13 PM
چرا سرعت نور بيشتر از سرعت صداست
Rez@ee
22nd August 2011, 03:43 PM
چرا سرعت نور بيشتر از سرعت صداست
نور از بسته هاي فتون تشكيل شده است طبق نظريه كتون نور بسته به نوع داراي فتونهاي با حجم هاي مختلف است هر چه نور به طيف قرمز و مادون قرمز نزديك تر مي شود داراي فتونهاي بزركتر و هر چه به طيف فرابنفش و اشعه ايكس و گاما مي رسد داراي فتونهاي كوچكتر مي باشد ذرات كتون اثر دافعه بر فتونها دارند و از جائي كه همه عالم پوشيده از كتون است كتونها سرعت نور را محدود نموده اند در مدار اتم عناصر نير كتونها به تعداد مشخصي وجود دارند كه سبب استحكام اتمها مي شوند و بسته به نوع ارايش كتونها عناصر و اتمها موجب جذب يا دفع يا گذر فتونهاي نور مي شوند
اماصوت بصورت موج در فضا پخش می شود.
reza.nori87
23rd August 2011, 03:48 AM
1-چرا شربت ديرتر از آب يخ ميزند؟
به علت ناخالص بودن شربت دیرتر از آب یخ میزند.
2-چرا برج كج پيزا نمي افتد؟
چون آن را خدا نگه میدارد.[khande]
3-چرا تخم مرغ پخته بيشتر از تخم مرغ خام ميچرخد؟
چون جامد است و نسبت به مایع والانس کمتری دارد.
4-چرا با مكيدن نوشابه از ني بالا مي ايد؟
ظاهراً چاره ای جز این ندارد.[khande]
5-آشاميدن با يك ني ساده تر است يا با دو ني؟
ما به یکی قانعیم.
زهرا قربانی
23rd August 2011, 08:20 PM
سقراط اهل یونان است و میگوید تمام مردم یونان درغگویند.حالا سقراط راستگوست یا یا دروغگو؟
(Amir p)
24th August 2011, 04:48 PM
خوب چی بگم سخت نبود [soal]
mahnaz_sh_a
6th September 2011, 08:22 AM
ee[/MENTION];270301]باتری 12 ولتی چگونه اتومبیل رو روشن می کنه؟
میتونیم چند تا از این باتری ها رو مدار ببندیم و بعد ازش برای روشن کردن ماشین استفاده کنیم[nishkhand]
Rez@ee
16th September 2011, 01:36 PM
چگونه باتری 12 ولت یک اتومبیل را روشن می کند؟
تکهای سیم مسی اختیار کنید و آن را دور مدادی به صورت یک سیملوله یا پیچه بپیچید. اگر این پیچه را در مداری قرار دهید، آیا رفتاری متفاوت نسبت به یک تکه سیم راست خواهد داشت؟ شگفت این که پاسخ مثبت است. در یک موتور بنزینی معمولی اتومبیل، پیچهای شبیه این موجب میشود تا باتری 12 ولت اتومبیل، هزاران ولت برای ایجاد جرقه در سر شمعها تأمین کند و موتور اتومبیل را به راه اندازد.
mina_phisics
31st January 2012, 10:19 AM
شربت ناخالصیش از اب بیشتره پس دیرتریخ میزنه[tashvigh]
mina_bushehr
1st February 2012, 07:41 PM
و پتو با ضخامت دو سانتي متري شما را بيشتر گرم ميكند زيرا در لابلاي اين دو پتو لايه اي از هوا قرار ميگيرد و چون هوا رساناي ضعيف گرماست ، پس مانند يك لايه عايق عمل كرده و از خروج گرماي بدن بيشتر جلوگيري ميكند در حاليكه يك پتوي ضخيم ديگر اين لايه عايقمانند را در ميان خود ندارد.
mina_bushehr
1st February 2012, 07:43 PM
كافيست يك بطري را در فريزر قرار بدهيد و بعد از مدتي كه حسابي سرد شد انرا از فريزر در اورده و بلافاصله بادكنك را روي سر بطري بكشيد
حال بطري را در دماي اتاق ( يا يك مكان گرم) قرار دهيد مشاهده ميشود كه كم كم بادكنك شروع به باد شدن ميكند
علت آن هم اينست كه در اثر سرما هواي درون بطري منقبض شده(حجمش كاهش يافته) و هنگامي كه بطري در مكان گرم قرار ميگيرد حجم هواي درون بطري كم كم زياد شده و بادكنك را باد ميكند.
mina_bushehr
1st February 2012, 07:45 PM
مولكولهاي سطح آب تحت تاثير يك نيروي بسيار قوي بنام نيروي چسبندگي در كنار هم قرار گرفته اند كه باعث ميشود كه سطح آب همانند يك توري نامرئي اشياء و يا موجودات كوچك مانند حشره را روي خود نگه دارد
زيرا وزن حشره انقدر كم است كه نميتواند اين نيروي بيم مولكولهاي آب را بشكند .در حاليكه وزن شما در برابر وزن حشره بسيار بسيار زياد است و باعث شكسته شدن اين نيروي بين مولكولي ميشود و شما در آب غرق ميشويد
mina_bushehr
1st February 2012, 07:46 PM
دن انسان جزء اجسام كدر است يعني نور از آن عبور نميكند .پس هر گاه شخص يا جسمي كدر در برابر چشمه نور قرار بگيرد نور از بدن يا جسم عبور نخواهد كرد و در پشت جسم تاريكي تشكيل ميشود كه به آن سايه ميگوييم
mina_bushehr
1st February 2012, 07:47 PM
زيرا آب در هنگام يخ زدن حجمش افزايش يافته و در نتيجه چگالي آن كاهش ميابد و موادي كه چگالي كمتري دارند همواره در بالا قرار ميگيرند پس يخ در سطح آب شناور ميشود
mina_bushehr
1st February 2012, 08:31 PM
ز یخ هم ،اگر بحدکافی شفاف باشد میتوان عدسی محدبی ساخت وبا آن آتش روشن کرد. ضمنا"یخ که در این صورت اشعه را منکسر میکند خودش گرم نمیشود وآب نمیشود.ضریب شکست یخ فقط قدری از آب کمتر است وبطوری که میدانیم ،بوسیله کره شیشه ای پراز آب میتوان آتش روشن کرد،پس بوسیله عدسی یخآب را در ظرفی که شکل لازم را داشته باشد ،ریخت وگذاشت تا یخ شفاف ببندد،بطوریکه نور به راحتی از آن عبور کند بعدظرف را کمی گرم کرد و عدسی یخی را جلوی نور خورشید گرفت اگر خواستید چنین کنید ،به یاد داشته باشید با آفتاب پشت شیشه نمی توان این کار را انجام دادزیرا شیشه قسمت زیادی از انرژی نور خورشید را جذب میکند و آنچه باقی میماند برای تولید حرارت کافی نیست ی نیز میتوان این کار را انجام داد.
mina_bushehr
2nd February 2012, 08:10 PM
رو به جلو. اما اگر از او بخواهید که درباره پاسخ خود توضیح دهد، او با اعتماد کامل شروع به استدلال میکند و اگر شما حرف او را قطع نکنید، خودش به زودی سکوت اختیار میکند، زیرا بنابر قوانین سرعت نسبی واقعا او باید به عقب بپرد. هنگام پریدن چه اتفاقی میافتد؟ وقتی ما از واگن در حال حرکت میپریم، بدنمان دارای همان سرعت واگن است و به جلو حرکت میکند، (طبق قانون اول نیوتن (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86+%D8% A7%D9%88%D9%84+%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86): اگر برآیند نیروهای وارد بر جسمی صفر باشد، اگر آن جسم ساکن باشد، ساکن میماند و اگر متحرک باشد به حرکت یکنواخت (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA+%DB%8C%DA% A9%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AE%D8%AA) خود ادامه میدهد) پس وقتی به جلو میپریم، نه تنها این سرعت (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA) را از بین نمیبریم، بلکه آن را افزایش میدهیم.
از اینجا نتیجه میشود که باید به عقب پرید نه به جلو و در جهت حرکت واگن، زیرا ضمن پریدن به عقب سرعت حاصله از پرش از سرعتی که بدن ما با آن حرکت میکند (سرعت قطار) ، کم میشود در نتیجه بدن ما پس از تماس با زمین با نیروی کمتری به جلو خواهد افتاد.
به عقب نپرید! اصل مطلب در ناتمام گذاشتن توضیحات است، ما چه به جلو بپریم و چه به عقب ، خطر افتادن ما را تهدید میکند. اهمیت اصلی مساله در این است که خطر افتادن به جلو از خطر افتادن به عقب کمتر است. در مورد اول ما با یک حرکت عادی پا را جلو میگذاریم و چنانچه سرعت واگن زیاد باشد، چند قدم میدویم و بدین وسیله از افتادن جلوگیری میکنیم. اما هنگام افتادن به عقب این حرکت نجاتبخش پاها وجود ندارد و به همین دلیل خطر به مراتب بیشتر است. این مطلب نیز اهمیت دارد که وقتی ما به جلو به زمین میخوریم، با قرار دادن دستها به جلو کمتر از زمین خوردن به عقب صدمه میبینیم.
پریدن از واگن با یک ساک روشن است که آنچه گفته شد برای اجسام بیجان صادق نیست و خطر شکستن یک بطری وقتی از یک واگن در حال حرکت به جلو ، به عقب پرتاب شود، کمتر از حالتی است که بطری به جلو (در جهت حرکت واگن) پرتاب شود.
پس چنانچه لازم باشد به دلیلی از واگن بپرید و بخواهید قبلا باری را که با خود دارید پرتاب کنید، باید بار را به عقب پرتاب کنید و خودتان به جلو بپرید.
mina_bushehr
2nd February 2012, 08:13 PM
ee[/MENTION];217896]از واگن در حال حرکت چگونه باید پرید؟
رو به جلو. اما اگر از او بخواهید که درباره پاسخ خود توضیح دهد، او با اعتماد کامل شروع به استدلال میکند و اگر شما حرف او را قطع نکنید، خودش به زودی سکوت اختیار میکند، زیرا بنابر قوانین سرعت نسبی واقعا او باید به عقب بپرد. هنگام پریدن چه اتفاقی میافتد؟ وقتی ما از واگن در حال حرکت میپریم، بدنمان دارای همان سرعت واگن است و به جلو حرکت میکند، (طبق قانون اول نیوتن (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86+%D8% A7%D9%88%D9%84+%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86): اگر برآیند نیروهای وارد بر جسمی صفر باشد، اگر آن جسم ساکن باشد، ساکن میماند و اگر متحرک باشد به حرکت یکنواخت (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA+%DB%8C%DA% A9%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AE%D8%AA) خود ادامه میدهد) پس وقتی به جلو میپریم، نه تنها این سرعت (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA) را از بین نمیبریم، بلکه آن را افزایش میدهیم.
از اینجا نتیجه میشود که باید به عقب پرید نه به جلو و در جهت حرکت واگن، زیرا ضمن پریدن به عقب سرعت حاصله از پرش از سرعتی که بدن ما با آن حرکت میکند (سرعت قطار) ، کم میشود در نتیجه بدن ما پس از تماس با زمین با نیروی کمتری به جلو خواهد افتاد.
به عقب نپرید! اصل مطلب در ناتمام گذاشتن توضیحات است، ما چه به جلو بپریم و چه به عقب ، خطر افتادن ما را تهدید میکند. اهمیت اصلی مساله در این است که خطر افتادن به جلو از خطر افتادن به عقب کمتر است. در مورد اول ما با یک حرکت عادی پا را جلو میگذاریم و چنانچه سرعت واگن زیاد باشد، چند قدم میدویم و بدین وسیله از افتادن جلوگیری میکنیم. اما هنگام افتادن به عقب این حرکت نجاتبخش پاها وجود ندارد و به همین دلیل خطر به مراتب بیشتر است. این مطلب نیز اهمیت دارد که وقتی ما به جلو به زمین میخوریم، با قرار دادن دستها به جلو کمتر از زمین خوردن به عقب صدمه میبینیم.
پریدن از واگن با یک ساک روشن است که آنچه گفته شد برای اجسام بیجان صادق نیست و خطر شکستن یک بطری وقتی از یک واگن در حال حرکت به جلو ، به عقب پرتاب شود، کمتر از حالتی است که بطری به جلو (در جهت حرکت واگن) پرتاب شود.
پس چنانچه لازم باشد به دلیلی از واگن بپرید و بخواهید قبلا باری را که با خود دارید پرتاب کنید، باید بار را به عقب پرتاب کنید و خودتان به جلو بپرید.
mina_bushehr
2nd February 2012, 09:43 PM
ee[/MENTION];226682]چطوری با سیب زمینی لامپ روشن کنیم
وسایل لازم
یک لامپ کوچک 2،5 ولتی
یک پایه لامپ
13 قطعه سیم مسی هر کدام به طول تقریبی 25 سانتیمتر (بدون روپوش)
12 نوار باریک مسی به ابعاد 5x1 سانتیمتر و به ضخامت دلخواه
12 نوار باریک روی به ابعاد 5x1 سانتیمتر و به ضخامت دلخواه
12 عدد سیب زمینی
مس را از سازندگان وسایل مسی میتوانید تهیه کنید و روی را هم از پوسته پیلهای مصرف شده میتوانید ببرید.
روش آزمایشبرای انجام آزمایش ، یک نوار مسی و یک نوار رویی را در هر کدام از سیب زمینیها در حدود 1،5 سانتیمتر فرو ببرید. فاصله این دو نوار از هم را در حدود یک سانتیمتر تنظیم کنید. بدین ترتیب هر کدام از سیب زمینیها ، یک پیل ضعیف به شمار میآید.
اکنون به وسیله سیمهای رابط مسی ، سیب زمینیها را طوری به همدیگر مربوط سازید که یک نوار مسی از یک سیب زمینی به نوار رویی سیب زمینی دیگر وصل شود. جهت اطمینان کامل از اتصال سیم به صفحههای فلزی پس از چند دور پیچیدن ، روی آن نوار چسب بزنید. پس از اتصال سیب زمینیها به یکدیگر ، آنها را به فاصله کمی از هم ، روی میز طوری بچینید که تقریبا تشکیل دایره بدهند. در پایان ، دو انتهای آزاد این پیلها را به دو پیچ پایه لامپ وصل کنید. لامپ روشن خواهد شد.
اگر به جای سیب زمینی از پرتقال ، نارنج و بویژه لیموترش استفاده کنید، نتیجه بهتری خواهید گرفت.
mina_bushehr
3rd February 2012, 06:45 PM
سلام 1سوال دارم راجبه ترمودینامیک
چرا ظرفیت گرمایی اب 1درجه با اب 30درجه متفاوته درصورتی که مقدار واندازه گرماشون یکیه؟
چرا ظرفیت گرمایی ویزه اب تغیر 1درجه ای 1 گرم اب در دمای 13.5تا 14.5 درجه هست؟چرا بین 21.5تا22.5 یاهربازه دمایی دیگه نیست؟
mina_bushehr
16th February 2012, 10:17 AM
اگردانه ی شن بر سطحی بریزیم چه نیویی به سطح وارد میشه؟با داشتن حالات زیر:
1.اگردانه های شن پس از برخورد بالا روند.ضریب جهندگی؟
2.اگر دانه ها ساکن باشند.
3.تعداد دانه ریخته شده در واحد زمان؟
Rez@ee
17th March 2012, 09:28 AM
بومرنگ در فضا بر می گردد؟
mina_bushehr
17th March 2012, 10:47 AM
بومرنگ در فضا نیز باز میگردد
آیا بومرنگ پرتاب شده در فضا به پرتاب كنندهاش باز میگردد؟ یك فضانورد ژاپنی دو هفته قبل نشان داد كه اگر بومرنگ درون یك محیط محتوی هوا ، مثل ایستگاه فضایی بینالمللی پرتاب شده باشد جواب این سؤال مثبت است و بومرنگ به سوی پرتاب كنندهاش باز خواهد گشت.
اما دانشمندان میگویند چنانچه این فضانورد بومرنگ را خارج از ایستگاه فضایی یعنی در شرایط خلأ پرتاب میكرد نتایج كاملا متفاوتی را بدست میآورد.
عكس زیر تصویری از «تاكااو دوی»(Takao Doi) فضانورد ژاپنی را نشان میدهد كه قصد پرتاب بومرنگ كاغدی سه تیغه ای را در داخل ایستگاه فضایی بینالمللی دارد.
http://img.tebyan.net/big/1387/01/11424820321791901221174123939195321022578.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1387/01/13718722982187492178823637130684679142145.jpg)
تاكااو كه یكی از اعضای آژانس اكتشافات هوافضای ژاپن است، این آزمایش را زمانی انجام داد كه مشغول بازدید از ایستگاه فضایی به عنوان بخشی از آخرین مأموریت شاتل فضایی ناسا (كه قرار بود چهارشنبهی گذشته به آنجا برسد) بود.
بومرنگ پس از پرتاب مانند شرایط معمول بر روی زمین رفتار كرد و به سمت فضانورد بازگشت. به نقل از یك روزنامهی ژاپنی، تاكااو هنگامی كه از فضا با همسرش چت (chat) میكرد به او گفت:"وقتی بومرنگ را پرتاب كردم دقیقا طوری در هوا پرواز كرد كه انگار از روی زمین پرتاب شده است و من كاملا شگفت زده شدم و تحت تأثیر قرار گرفتم".
«یاسوهیرو توگای»(Yasuhiro Togai) قهرمان پرتاب بومرنگ جهان این بومرنگ كاغذی را با تاكااو داده بود و از او خواسته بود تا سعی كند آن را در فضا پرتاب نماید. او همچنین نكاتی را جهت پرتاب صحیح بومرنگ به تاكااو آموزش داده بود.
به گفتهی «دیوید كاوگی»(David Caughey) كارشناس آیرودینامیك دانشگاه كورنل آمریكا، در چنین شرایطی نتیجه دقیقا همانی است كه علوم فیزیكی مرتبط با بومرنگ پیشبینی میكند. او میگوید:"من از اینكه بومرنگ در غیاب گرانش به نقطهی اولیهاش بازگشت چندان متعجب و شگفت زده نیستم". در واقع مسیرهای حلقهای و بازگشتی كه بومرنگها به واسطهی آنها معروف و شناخته شدهاند در نتیجهی نیروهای متغییری است كه از طرف هوایی كه درون آنها در حركتاند به قطعات و آلات منحنی وارد میشود و این اعمال نیرو مستقل از گرانش است.
http://img.tebyan.net/big/1387/01/2034712193261579461686119959153193207.jpg
بومرنگی که تاکااو استفاده کرد.
برای اجسام در حال چرخش در هوا، نیروهایی كه از هوا به آنها وارد میشود متغییر است. زیرا آن بخش از بومرنگ كه در جهت حركت رو به جلوی بومرنگ در حركت است نسبت به بخشی كه در خلاف جهت حركت میكند با سرعت بیشتری در هوا به پیش میرود و این اختلاف در سرعتها باعث ایجاد نیروهای مختلف و متغیری میشود كه در نهایت به چرخش بومرنگ در یك مسیر دایرهوار منجر میشود.
منبع : نیوساینتیست
بنقل از:
http://nojumnews.com/
Amaterasu
17th March 2012, 11:19 AM
درست است؛ با یک نی راحت تر است ولی آن طور نیست که با دو نی نوشابه بالا نیایید . چیزی که شما می گویید که اگر با دو نی نوشابه را به بالا بمکیم اختلاف فشار درست نمی شود ، مربوط به آرام بالا کشیدن و حجم دهان ماست. اگه نوشابه را با سرعت و حجم نفس زیاد بالا بکشیم نوشابه بالا می آید.
Amaterasu
17th March 2012, 03:17 PM
سلام 1سوال دارم راجبه ترمودینامیک
چرا ظرفیت گرمایی اب 1درجه با اب 30درجه متفاوته درصورتی که مقدار واندازه گرماشون یکیه؟
چرا ظرفیت گرمایی ویزه اب تغیر 1درجه ای 1 گرم اب در دمای 13.5تا 14.5 درجه هست؟چرا بین 21.5تا22.5 یاهربازه دمایی دیگه نیست؟
سلام به دوست خوبم mina_bushehr.
ظرفیت گرمایی ویژه آب یعنی مقدار گرمای لازم برای بالا بردن دمای 1 گرم آب به اندازه 1 درجه سانتی گراد. حال با توجه به بحث شیمی و جنبش مولکولی می شه به سوال شما جواب داد. [tafakor]
وقتی که دمای آب بالا می رود جنبش مولکول ها نیز بیشتر می شود، در نتیجه نیروی وارد از طرف هر کدام بر دیگری کمتر می شود و با سرعت بیشتری حرکت می کنند. این امر باعث می شود که گرمای لازم برای بالا بردن 1 درجه دمای آب در دمای مثلا 50 درجه بیشتر از گرمای لازم برای بالا بردن 1 درجه ای دمای مثلا 10 درجه باشد. چون احتمال برخورد فوتون های انرژی به مولکول های پر انرژی کمتر است و دیگر اینکه برای بالا بردن انرژی یک جسم پر انرژی نیاز به انرژی زیادتری نسبت به یک جسم بدون انرژی داریم چون جسمی که انرژی اولیه دارد برای از دست دادن آن و رسیدن به حالت پایه تلاش می کند پس برای بالا بردن دمای 1 گرم آب به اندازه 1 درجه در دما های بالاتر نیاز به گرمای بیشتری است.[nishkhand]
حالا دیگه نمی دونم چرا ظرفیت گرمایی آب را بین 13.5 تا 14.5 تعریف می کنند.( فکر کنم بین 14.5 تا 15.5 تعریف میشه ها!!)
ak61
30th March 2012, 09:08 PM
بابا سوال دیگه ای نداشتی؟
مشکلت فقط همین بود؟ خب خدارو شکر......!
7raha7
5th July 2012, 07:39 PM
استاد رضایی تاپیکو راه اندازی نمیکنی دوباره؟؟؟
Rez@ee
9th July 2012, 11:19 PM
سبک ترین ماده جامدجهان ؟
Easy Bug
10th July 2012, 02:50 PM
سبک ترین ماده جامدجهان ؟
http://38.74.1.150/Multimedia%5Cpics%5C1390%5C8%5Cscience%5C495.jpg
Easy Bug
10th July 2012, 04:32 PM
بومرنگ در فضا بر می گردد؟
بنظر من ، نه
چون جریان هوایی وجود نداره
--------------------------------------------
فرض کنید آونگی درحال نوسان غیر میرا باشد ................. و زاویه ای که سایه آونگ بر روی زمین (که یه خط میشه) با افق میسازه 0 باشد ..................
بعد از گذشت 5 ساعت و 32 دقیقه و 32 ثانیه ، زاویه چند درجه تغییر میکند ؟؟
Rez@ee
10th July 2012, 09:23 PM
بنظر من ، نه
چون جریان هوایی وجود نداره
--------------------------------------------
حق با شماست.
توی پاسخ قبلی هم قید شده که بومرنگ داخل ایستگاه فضایی بر می گردد.وبیرون از ایستگاه فضایی برنخواهد گشت.
Rez@ee
10th July 2012, 09:28 PM
http://38.74.1.150/Multimedia%5Cpics%5C1390%5C8%5Cscience%5C495.jpg
مادهای شفاف، بسیار سبک، پایدار و بسیار مقاوم؛ مادهای بهنام«اِیروژل» (aerogel). ایروژل که به هواژل و یا دود منجمد و آبی هم معروف است، سبکترین مادهی جامد در دنیاست، کمترین چگالی را در بین جامدات دارد و رسانا و مقاوم است.
Rez@ee
16th July 2012, 10:11 AM
چرا اب درون بطری پلاستیکی بدون اسیب رساندن به بطری به جوش می اید؟
s.e.z
19th July 2012, 12:17 PM
چرا مگس میتونه روی هوا ثابت بایسته و بال بزنه ؟؟؟
ACE
27th July 2012, 11:50 AM
دلایل گفته شده قانع کننده نیست.اینها دلایل کلاسیک هست اما امروز این پدیده ها رو کلاسیک بررسی میکنیم
Rez@ee
3rd August 2012, 11:40 PM
چرا اب درون بطری پلاستیکی بدون اسیب رساندن به بطری به جوش می اید؟
Easy Bug
25th September 2012, 09:03 PM
فرض کنید آونگی درحال نوسان غیر میرا باشد ................. و زاویه ای که سایه آونگ بر روی زمین (که یه خط میشه) با افق میسازه 0 باشد ..................
بعد از گذشت 5 ساعت و 32 دقیقه و 32 ثانیه ، زاویه چند درجه تغییر میکند ؟؟
؟؟
حسین متقی
25th September 2012, 10:44 PM
چرا اب درون بطری پلاستیکی بدون اسیب رساندن به بطری به جوش می اید؟
بطری خیلی نازکه و رساناییه بدنه ی بطری باعث انتقال سریع انرژی به صورت حرارت میشه
و این انرژی دمای آب رو بالا میبره
دمای اب همراه با دمای بدنه ی بطری(تقریبا یکسان-با اختلاف شاید 1درجه!) بالا میره
و وقتی دمای آب به 100درجه میرسه جوش میاد و بخار میشه و دمای آب بالاتر نمیره
و چون آب و بطری به دلیل رساناییشون و اتصالشون به هم تقریبا در 1دما هستند
دمای بطری هم بیشتر از 100درجه یا 1-2درجه بیشتر بالا نمیره
پس بطری ذوب نمیشه یا خراب نمیشه
چون بدنه ی پلاستیکیه بطری در 100درجه ذوب نمیشه
بلکه در دماهای بالاتری ذوب میشه
و تا وقتی آبی در بطری وجود داره (چون آب بالاتر از 100درجه نمیره)
برای بطری هیچ اتفاق دیگه ای نمیافته
با همین اصوله که رادیاتورها ساخته میشند چون آب بالاتر از 100درجه نمیره و بعد از اون تبدیل به بخار میشه
و آب به دلیل مایع بودنش میتونه با جریان همرفتی به سرعت حرارت رو انتقال بده و رساناییه حرارتی بالایی داره
و آب برای 1درجه تغییر دما به انرژیه بسیار زیادی نیاز داره(نسبت به مایعات دیگه)
اینطوریه که خیلی طول میکشه تا آب داخل بطری جوش بیاد ولی اگه الکل بود(به طور مثال اگر مشتعل نشه) یا مایعات دیگه بودند خیلی زودتر بخار میشدند
البته یکمی زیادی توضیح دادم-میدونم که خوب توضیح ندادم ولی همینو بپذیرین![golrooz]
حسین متقی
25th September 2012, 11:47 PM
؟؟
راستش فکر میکردم محاسبش اینطوری باشه که:
زمین به دور محور شمالی و جنوبیاش در خلاف حرکت عقربههای ساعت میچرخد و دوران کامل آن، ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه و ۴ ثانیه طول میکشد
از ویکی پدیا فارسی
حالا من این زمان رو 24ساعت حساب میکنم شما میتونین با ضریب ثانیه حساب کنین تا دقت بالاتر بره
360 درجه رو تقسیم بر 24 ساعت کنین
میشه 15 درجه برای هر ساعت در شبانه روز
و 15 رو تقسیم بر60 دقیقه کنید
میشه 25صدم درجه به ازای هر دقیقه در ساعت
و 25صدم رو تقسیم بر 60 ثانیه
میشه 0.0041666666666667 درجه به ازای هر ثانیه درهر دقیقه
تغییر زاویه داریم
پس در 5ساعت و32دقیقه و 32ثانیه میشه
(5 ضربدر15 درجه برابر75درجه)
به علاوه ی
(32ضربدر 25صدم درجه برابر8درجه )
به علاوه ی
(32 ضربدر0.0041666666666667 درجه برابر0.1333333333333344)
برابر است با83.13333333333333 درجه تغییر زاویه
ولی بعد از کمی فکر و توجه بیشتر دارم شک میکنم به اینکهhttp://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%88%D9%86%DA%AF+%D9%81%D9% 88%DA%A9%D9%88&SSOReturnPage=Check&Rand=0
و اینکهhttp://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%88%D9%86%DA%AF_%D9%81%D9%88%DA%A9%D9%88
پس باید این چرخش در قطبین زمین و در هر فاصله از خط استوا متفاوت باشه
و به این نتیجه رسیدم که در این منابع یافت میشه توضیح کاملش
http://www.beach-physics.ir/post/189
http://fariba49.blogfa.com/post-12.aspx
پس بستگی داره به اینکه کجا باشین تا اینکه این میزان تغییر زاویه چقدر باشه!
البته با تشکر از سوال خوبتون که مخ منو بعد از مدتی یکمی مجبور به تصورات فضایی کرد که عاشقشم![golrooz]
zolfa
25th September 2012, 11:48 PM
چرا وقتی شیر اب رو باز می کنیم قطر اب از بالا به پایین کم میشه؟[soal]
حسین متقی
26th September 2012, 01:27 AM
چرا وقتی شیر اب رو باز می کنیم قطر اب از بالا به پایین کم میشه؟[soal]
لازم نیست داخل پرانتز هارو بخونین
----
چون سرعت خروج آب از شیر آب محدوده (اگر در دنیای واقعی و در شیر اب مورد استفاده در خانه ها در نظر بگیریم اینگونه است ولی ممکنه در موردی خاص اینگونه نباشه)
ولی جاذبه(با شتاب 10متر برمجذور ثانیه) داره آب رو به سمت زمین میکشونه
ومقاومت هوای زیادی هم وجودنداره(به غیرازاصطکاک با هوا از دیواره ی استوانه ی به وجود آمده از خروج آب در فضا(همون آبی که از شیر میاد بیرون)که خیلی ناچیزه)
پس سرعت آب در حال پایین اومدن بیشتر میشه و روبه افزایشه
ولی دبی خروج آب از شیر آب معین و مشخص و ثابته(در هر ثانیه مثلا 100سی سی خارج میشه)
این اب برای اینکه سرعت بگیره در دبی ثابت مجبوره به اینشکل قطرشو کم کنه
در واقع همون کاری که با شیلنگ میکنیم و انگشتمونو میزاریم روی خروجی - میزان آبی که از شیلنگ خارج میشه ثابته ولی با کاهش قطر مجرای خروجی اب مجبور میشه سرعت بگیره
اینجا برعکسه و اب برای اینکه سرعت بگیره مجبوره نازکتر بشه!(البته این عبارت نازکتر بشه خیلی علمی نیست ولی عبارت دیگه ای پیدا نکردم)
البته از دقیقتر هم میشه به این موضوع نگاه کرد
اینکه سرعت اب درحال افزایشه درست
ولی این افزایش سرعت رو اگه به صورت نمودار دربیاریم
رشد سرعت منحنی و درحال افزایشه و این رشد سرعت توان 2 هست(10متر برمجذور ثانیه)
پس هر واحد که از خروجیه شیر آب فاصله میگیره(آب-به سمت زمین درحالت عمودی)
قطر اون ستون اب هم کمتر میشه چون سرعت اب در ثانیه ی اول در مکان مبدا کمتر از سرعت اب در ثانیه ی دوم در مکان 1واحد پایینتره
پس ستون اب مجبور میشه نازکتر بشه تا وقتی که انقدر نازک بشه تا قطرات اب از هم جدا بشن(به دلیل خاصیت چسبندگی مولکولی آب)
خیلی جالبه که ادم از اتفاقای اطرافش اطلاعاتی داشته باشه
دانشمندا واقعا از هر منظره ای لذت میبرن
چون این چیزی که من به سختی و با چند لحظه فکر به دست اوردم اونا تا ابعاد زیر اتمی ازش خبر دارن
و این خیلی شیرین و جذابه و لذت هر ثانیه ی زندگی رو به آدم میچشونه
و وجود خدا در همه ی اینها کاملا قابل احساسه[cheshmak]
حسین متقی
26th September 2012, 01:58 AM
چرا مگس میتونه روی هوا ثابت بایسته و بال بزنه ؟؟؟
توضیش کمی سخته ولی چون مرغ مگس خوار هم مشابه مگس پرواز میکنه(درمواقع پرواز ثابت و ایستا مخصوصا خیلی مشابه پرواز میکنند)
این عکس رو ببینین که نحوه ی پرواز این پرنده هست!
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2011/12/733818_orig.jpg
درواقع حشرات و این مرغ مگسخوار با به وجود آوردن حلقه هایی از جریان هوا و استفاده از برای این حلقه ها پرواز میکنند
به نحوی که بال منعطف حشرات با شیب بیشتری از جریان هوا -هوارو برش میده در حرکت و چون این شیب با زاویه ی حرکتی برابر نیست و کمی متفاوته
جریان گردابه ای از هوا در روی بال مگس ایجاد میشه که باعث به وجود اومدن برا و نیروی رو به بالا میشه
و در برگشت هم این کار در زاویه ی مکمل زاویه ی رفت و در جهت مخالف انجام میشه
و باعث به وجود امدن برا و نیروی پرواز بیشتر میشه
گرچه این برا در واقع همون مفهوم پسا یا نیروی بازدارنده از پرواز در هواپیما هاست
ولی در اینجا باعث پرواز مگس و حشرات دیگه میشه!
وبا عث میشه بازده پرواز 1مگس بیشتر از بازده پرواز بهترین هواپیما ها ی ساخت دست بشر باشه
و بعضی حشرات هستند که با همین بالهای کوچیک و ابعاد کمشون پروازهای بین قاره ای انجام میدن و باعث تعجب(شاخ درآوردن دانشمندان تا همین 5-6سال اخیر میشدند)
ولی الان دانشمندان به خصوص در آمریکا با بودجه های میلیون دلاری دارند روی تقلید این روش پرواز کار میکنند و تا حالا به جاهای خوبی هم رسیدند و تونستند 1مدل پروازی هم درست کنن که توضیحات بیشتر و دقیقتر رو میتونین اینجا ببینین
http://smartgirls4artavil.blogfa.com/post-33.aspx
http://pug.ir/PUG_62_573_2548_%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A 7%DB%8C-%D8%B7%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D9%81-%D8%B4%D8%AF.aspx
البته من از منبع خبرگذاریه فارس هم استفاده کردم
حسین متقی
27th September 2012, 03:31 AM
سبک ترین ماده جامدجهان ؟
سبک ترین ماده ی جهان نسبت به چگالی آیروژل هم هست و هم نیست
چون آیروژل به خودیه خود چگالیه زیادی داره ولی به دلیل هوایی که داخلش محبوسه چنین وزنی نسبت به حجم کل پیدا میکنه!
اگه اینطوری حساب کنیم سبک ترین ماده ی جهان میشه 1بادکنک !!
سبکترین ماده ی جهان هیدروژنه(سبکترین وجود نداره-کم چگالی ترین ماده وجود داره-نسبت وزن به حجم کم)
و سبکترین ماده ی جامد جهان لیتیم است که عد اتمی 3 را داره و بعد از هلیم در لیست کم چگالی ترین مواد قرار داره
و اگه ایروژلی از لیتیم بسازین خیلی سبکتر از هر ایروژلی خواهد شد!
[golrooz]
برای اطلاعات بیشترhttp://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%85
حسین متقی
27th September 2012, 04:31 AM
سلام 1سوال دارم راجبه ترمودینامیک
چرا ظرفیت گرمایی اب 1درجه با اب 30درجه متفاوته درصورتی که مقدار واندازه گرماشون یکیه؟
چرا ظرفیت گرمایی ویزه اب تغیر 1درجه ای 1 گرم اب در دمای 13.5تا 14.5 درجه هست؟چرا بین 21.5تا22.5 یاهربازه دمایی دیگه نیست؟
البته فکر کنم این 2تا سوال باشه!![nishkhand]
تا اونجایی که من الان میدونم
اب در هر دمایی باشه انرژیه ثابتی برای افزایش حرکتهای مولکولیه خودش میگیره
ولی در 20 درجه ی سانتیگراد باید پیوندهای هیدروژنی ای شکسته بشند تا فاصله ی مولکولهای آب بیشتر بشه و این مولکولها بتونن حرکت کنند(که بهش میگیم گرما)
ولی وقتی دمای همون آب به 21 درجه ی سانتیگراد میرسه این فاصله ای که از اون افزایش دمای قبلی ایجاد شده
جاذبه ی بین مولکولی رو کمتر میکنه در آب
و در دماهای بالاتر این جاذبه کمتر و کمتر میشه و به همین دلیله که هر چه دما بالاتر میره(درآب)ظرفیت گرمایی کاهش پیدا میکنه!
مقدار و اندازه ی دماشون کی گفته یکسانه؟
و سوال دومتون
کلا متوجه نمیشم![nadanestan]
حسین متقی
27th September 2012, 05:00 AM
اگردانه ی شن بر سطحی بریزیم چه نیویی به سطح وارد میشه؟با داشتن حالات زیر:
1.اگردانه های شن پس از برخورد بالا روند.ضریب جهندگی؟
2.اگر دانه ها ساکن باشند.
3.تعداد دانه ریخته شده در واحد زمان؟
1-نیروی u=mgh ضربدر متوسط تعداد شنهایی که روی سطح میریزه بر واحد زمان!(درصورتیکه شنها بالا پرت بشنوند و نیوفتن!! ولی اگه بیوفتن روی سطح این عدد در هر واحد زمان جمع میشه با نیروی وزن شنها در هر واحد از زمان که روی سطح هستند!)
این فرمول اول دبیرستانه فکر کنم!!
2-اگر ساکن باشند یعنی نمیفتند؟؟؟ اگر میفتند پس ساکن نیستند ولی منظور شما اینه که سطح پرتابشون نمیکنه بالا
ولی این هم همون جواب شماره ی 1 رو داره
3- من چمیدونم؟[nadanestan] اطلاعات مسئله ناقصه!!!![khabalood][khande]
نکته ی بین 2 و3 که الان شما میگین نههههههههههههه حسین مت داره اشتباه میگه چون نیروی ناشی از پرتاب اون دانه های شن رو حساب نکرده باید بگم
نکته ای داره
اینکه نیرویی حاصل از پرتاب دانه های شن (اگر نسبی حساب نکنیم و وارد تئوریجات نشیم) وجود نداره
بلکه این خاصیت سطح و جنس شنه که باعث ذخیره ی انرژیه ناشی از برخورد دانه های شن با سطح در این دو ماده(سطح و شن) میشه
و به صورت پرتاب شن دشارژ میشه!
مثل اینکه اون سطح رو مثل فنر جمع کنن! و دوباره رها کنن
نیرویی که وارد شده یکیه ولی قسمتی از اون نیرو رو پس میده!
در واقع این خواصیت جنس سطح و شن باعث کاهش نیروی برخورد در حالت دوم میشه ولی نه واقعا کاهش-بلکه در طول زمان بیشتری پخش میشه!
مخم داره میترکه! این چه سوالیه اخه توروخدا؟؟؟؟؟
اصلا نمیدونم جوابام درسته؟ غلطه؟
کسی چیزی میدونه؟
اصلا دونستن این قضیه چه دردی رو دوا میکنه؟
زهرا قربانی
27th September 2012, 02:46 PM
اگه شی جامدی به سرعت نور برسه چه اتفاقی می افته؟
یک جا خوندم که جرمش به بینهایت میرسه اما یک جا دیگه خوندم به انرژی تبدیل میشه، واقعا چه اتفاقی می افته؟
حسین متقی
27th September 2012, 06:57 PM
اگه شی جامدی به سرعت نور برسه چه اتفاقی می افته؟
یک جا خوندم که جرمش به بینهایت میرسه اما یک جا دیگه خوندم به انرژی تبدیل میشه، واقعا چه اتفاقی می افته؟
من به بحثهای علمی که کاربردی نیستند و شاید به هیچ دردی نخورند علاقه ای ندارم
ولی با توجه به چیزایی که تا الان خوندم
این چند خط رو برداشت کردم با کمک تصور خودم ولی اصلا قابل استناد نیست چون نتیجه ی هیچ تحقیقی نیست! ولی برداشت منه!
هر ماده ای(هر جرمی)جامد باشه یا مایع یا گاز
در صورت رسیدن به سرعت نور تبدیل به انرژی میشه
چون نور هم خودش صورتی از انرژیه و از دو دیدگاه ذره ای و موجی بهش نگاه میشه
پس اگه از دیدگاه ذره ای بهش نگاه کنیم نور جرم یا ذره ایه که به سرعتی خاص رسیده
پس اگه جرمهای دیگه هم به اون سرعت برسند صورتی از انرزی به حساب میان!
شاید هم اینطور نباشه ولی من بهترین دیدگاهی که بهش رسیدم همین بوده تا الان![nadidan][sootzadan][tafakor]
Rez@ee
27th September 2012, 07:51 PM
بر اساس نسبیت خاص امکان ندارد سرعت جسمی که دارای جرم است به سرعت نور برسد.
با افزایش سرعت جسم و نزدیک شدن آن به سرعت نور ،جرم جسم افزایش یافته و با میل کردن سرعت به سرعت نور جرم به بینهایت میل میکند.
با رسیدن به سرعت نور نه این که جرم آن بی نهایت میشود بلکه زمانی که سرعت دقیقا سرعت نور شور جرم" تعریف نشده "می شود.
بر این اساس به نظر من اگر جسمی بخواهد با سرعت نور حرکت کند باید ابتدا ماهیت جرمی خود را از دست بدهد . مثلا تماما به انرژی تبدیل شود. پس دیگر جسم نیست!
زهرا قربانی
27th September 2012, 11:54 PM
بر اساس نسبیت خاص امکان ندارد سرعت جسمی که دارای جرم است به سرعت نور برسد.
با افزایش سرعت جسم و نزدیک شدن آن به سرعت نور ،جرم جسم افزایش یافته و با میل کردن سرعت به سرعت نور جرم به بینهایت میل میکند.
با رسیدن به سرعت نور نه این که جرم آن بی نهایت میشود بلکه زمانی که سرعت دقیقا سرعت نور شور جرم" تعریف نشده "می شود.
بر این اساس به نظر من اگر جسمی بخواهد با سرعت نور حرکت کند باید ابتدا ماهیت جرمی خود را از دست بدهد . مثلا تماما به انرژی تبدیل شود. پس دیگر جسم نیست!
خیلی منون از توضیحات قانع کننده تون
- - - به روز رسانی شده - - -
من به بحثهای علمی که کاربردی نیستند و شاید به هیچ دردی نخورند علاقه ای ندارم
ولی با توجه به چیزایی که تا الان خوندم
این چند خط رو برداشت کردم با کمک تصور خودم ولی اصلا قابل استناد نیست چون نتیجه ی هیچ تحقیقی نیست! ولی برداشت منه!
هر ماده ای(هر جرمی)جامد باشه یا مایع یا گاز
در صورت رسیدن به سرعت نور تبدیل به انرژی میشه
چون نور هم خودش صورتی از انرژیه و از دو دیدگاه ذره ای و موجی بهش نگاه میشه
پس اگه از دیدگاه ذره ای بهش نگاه کنیم نور جرم یا ذره ایه که به سرعتی خاص رسیده
پس اگه جرمهای دیگه هم به اون سرعت برسند صورتی از انرزی به حساب میان!
شاید هم اینطور نباشه ولی من بهترین دیدگاهی که بهش رسیدم همین بوده تا الان![nadidan][sootzadan][tafakor]
خیلی ممنون[golrooz]
عرفان سلیم زاده
30th September 2012, 12:00 PM
پیش نیاز های یاد گیری نمودار فاینمن چیه؟ اصلا میشه یه توضیحی در مورد بدید؟
عرفان سلیم زاده
3rd October 2012, 11:42 AM
کسی جوابی نداره؟ من میخوام این نمودار رو درک کنم همین.
Rez@ee
9th October 2012, 06:09 PM
سلام اقا عرفان.
ببخشین دیر شد.سیستمم مشکل داشت.
من در این مورد خیلی اطلاعات ندارم نمی دونم این مطلب به شما کمک می کنه؟!
يکی از مشکلات الکتروديناميک کوانتومی بی نهايت هايی بود که در محاسبه ی جرم، بار و انرژي الکترون به وجود می آمد و نتايج اين محاسبات را نامفهوم می ساخت او مستقل از دو فيزيک دان ديگر که روی اين مساله کار می کردند روشی برای باز بهنجارش نظريه الکتروديناميک کوانتومی ابداع کرد. در جريان اين کار يک روش نموداری مفيد و جديد خلق کرد که به نمودار های فاينمن معروف شد. او از اين نمودار ها برای رد يابی جملات مربوط به فرمول های طولانی و پيچيده خود استفاده کرد وی برای الکترون يک خط پر و برای فوتون يک خط زيگزاگ يا خط چين رسم کرد. به عنوان مثال اندر کنش دو الکترون که در آن الکترونها به مبادله فوتون مجازی می پردازند به صورت زير نمايش داده می شود.
http://physicsdeptm15.150m.com/images/1.jpg
برخورد دو الکترون و مبادله فوتون بين آنها
امروزه رهيافت او در مکانيک کوآنتومی به انتگرال مسير معروف است وبه طور گسترده در فيزيک کوآنتومی و بسياری از ديگر موضوعات فيزيک استفاده می شود.
hassan0013
22nd February 2013, 11:43 AM
یک کلام :::: ایجاد اختلاف فشار تماااام
genius1
24th February 2013, 07:47 PM
برای درک نمودار فاینمن از نظر من از نظر ریاضیات شرایط زیر لازم است:درک درست معادلات دیفرانسیل دوره ی کارشناسی از جمله محاسبات عملگر های هامیلتونی در معادله ی شرودینگر و کار با لاپلاسی ها (اگر خواستید من از برادر دوستم که دارد دوره ی کارشناسی کامپیوتر را می خواند جزواتش را به شما می دهم از طریق فایل عکس) و درک هندسه ی کروی و مثلثات قطبی و کار با اعداد مختلط و کمی هم زبر دستی در حل معادلات دیفرانسیل همگن و معمولی..از نظر فیزیک باید ابتدا مطالعاتی در زمینه ی الکترودینامیک کوانتمی(بررسی احتمال بر هم کنش ذرات کوانتمی)که خود فاینمن چون مردی قمار باز بود،عقیده به شانس و احتمال داشت توانست به علم احتمال هم کمک کند که نقطه ی مقابل اینشتین بود که می گفت خداوند با تاس بازی نمی کند و وجود الکترون را در لحظه ی قبل و بعد از اندازه گیری ناشی از متغیر های پنهان جهان می دانست نه اینکه خواص ذره قرار گرفتن شانسی آن در موقعیت های مختلف است!!.(من برای ریاضیات به شما که پیش دانشگاهی هستید کتاب حساب دیفرانسیل و انتگرال درسی 1و2 را توصیه نمی کنم بلکه کتاب((حساب دیفرانسیل و انتگرال جورج توماس و راس فینی ))و کتاب ((سیلور من)) برای فراگیری ریاضیات پیشرفته خوب است.
عرفان سلیم زاده
24th February 2013, 10:08 PM
برای درک نمودار فاینمن از نظر من از نظر ریاضیات شرایط زیر لازم است:درک درست معادلات دیفرانسیل دوره ی کارشناسی از جمله محاسبات عملگر های هامیلتونی در معادله ی شرودینگر و کار با لاپلاسی ها (اگر خواستید من از برادر دوستم که دارد دوره ی کارشناسی کامپیوتر را می خواند جزواتش را به شما می دهم از طریق فایل عکس) و درک هندسه ی کروی و مثلثات قطبی و کار با اعداد مختلط و کمی هم زبر دستی در حل معادلات دیفرانسیل همگن و معمولی..از نظر فیزیک باید ابتدا مطالعاتی در زمینه ی الکترودینامیک کوانتمی(بررسی احتمال بر هم کنش ذرات کوانتمی)که خود فاینمن چون مردی قمار باز بود،عقیده به شانس و احتمال داشت توانست به علم احتمال هم کمک کند که نقطه ی مقابل اینشتین بود که می گفت خداوند با تاس بازی نمی کند و وجود الکترون را در لحظه ی قبل و بعد از اندازه گیری ناشی از متغیر های پنهان جهان می دانست نه اینکه خواص ذره قرار گرفتن شانسی آن در موقعیت های مختلف است!!.(من برای ریاضیات به شما که پیش دانشگاهی هستید کتاب حساب دیفرانسیل و انتگرال درسی 1و2 را توصیه نمی کنم بلکه کتاب((حساب دیفرانسیل و انتگرال جورج توماس و راس فینی ))و کتاب ((سیلور من)) برای فراگیری ریاضیات پیشرفته خوب است.
مرسی عزیزم.
میگم حالا این نمودار به درد هادرون ها هم میخوره؟
چون من تو کوانتوم کار نمی کنم بیشتر تو سطح هسته ای تحقیق دارم.
اگه این جزوات رو اماده داری بفرست به ایمیلم: erfan.salimzadeh9@gmail.com
به نظرت فاینمن درست میگه؟
genius1
25th February 2013, 05:00 PM
نظر من نظر اینشتین است زیرا بسیاری از فلاسفه از گذشته تاکنون معتقد اند که هیچ چیز در جهان شانسی نیست و علتی دارد.به هر حال اینشتین آدمی نبود که حرفش را از خودش و بدون استنباط بگوید.
عرفان سلیم زاده
25th February 2013, 09:38 PM
نظر من نظر اینشتین است زیرا بسیاری از فلاسفه از گذشته تاکنون معتقد اند که هیچ چیز در جهان شانسی نیست و علتی دارد.به هر حال اینشتین آدمی نبود که حرفش را از خودش و بدون استنباط بگوید.
درست میگین اما به نظر من فاینمن هم یه درس بزرگ بهمون داده.
این که طبیعت همیشه از ما پیشرفته تر بوده.
افکار اینشتین یکم ساده لوحانه است که با ریاضی میشه هر چیزی رو توصیف کرد.
در واقع ریاضی اصل موضوع رو نمیتونه توصیف کنه.فقط چرخه ای تجربی رو توصیف می کنه.
گاهی هم ما باید جلو قوانین طبیعت سر خم کنیم چون ما مخلوق این جهانیم نه خالق اون.
نمیگم تئوری شانسی بودن برهمکنش درسته چون خودم این موضوع رو کاملا با تونل زنی و غلظت فضازمان و سطح مقطع مرتبط میدونم.
میدونی تئوری من اینه که فضازمان هم تو این این موضوع کاملا نقش داره. در مرکز خورشید با این که فشار و دما بالاست اما فضازمان کاملا منبسطه.
هرچه فضازمان منبسط تر بشه سطح مقطع هم بیشتر خواهد شد(هسته منبسط می شه) و همین موضوع باعث افزایش احتمال برهمکنش میشه.
ولی در کل بازم احتماله...
مرسی عزیزم.
mohammadmehdi123
31st July 2013, 08:07 PM
یه سوال اساسی :
چرا کاهش سرعت نور باعث شکسته شدن مسیرش میشه؟
کسی جواب بده نیست[soal]
D.r who
11th February 2014, 10:07 PM
ببین عزیز چون که اساس پدیده شکست متفاوت بودن سرعت نور در محیط شفاف هستش پس هر چه قدر طول موج بیشتر باشه سرعت نور در اون منطقه بیشتر میشه بنابراین نور ها با طول موج های مختلف مسیر های متفاوت رو طی میکنن و در نتیجه دچار شکست های متفاوت میشن
موفق باشی[golrooz]
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.