باستان شناس
24th November 2010, 12:59 AM
گل ویژه جشن آذرگان
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/5/57/Helianthus-annuus.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Helianthus-annuus.png)
در کتاب پهلوی « بندهش » آنجا که « درباره چگونگی گیاهان » سخن به میان می آید، از میان گلها « آذریون» گل ویژه آذر معرفی شده و آمده است:
« ... این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:... آذریون آذر را ... ».
در متون فارسی گل آذریون را با نامهای دیگری همچون « آذرگون »، « گل آتشی » یا « گل آتشین » نیز نامیده اند چنان که امیر معزی ، صائب و واعظ قزوینی در اشعار خود آن را گلی با رنگ سرخ آتشین تصویر کرده اند و گفته اند که گرچه سرخ است اما گل سرخ نیست و خوش بو هم نیست.
اما در برخی دیگر از منابع آن را گلی زرد دانسته اند.
پس چنان که پیداست در زمانهای گوناگون نام « آذرگون » را بر گلهای مشابه نهاده اند.
در همین مورد در لغت نامه دهخدا زیر واژههای آذریون و آذرگون آمده است:
« گلی باشد زرد که در میان زغب و پرزی با ریشههای سیاه دارد و خوش بوی نیست و ایرانیان دیدار آن را نیک دارند و در خانه بپراکنند ( از قاموس ).
چنان که در آذرگون گفته شد آذریون معرب آذرگون است و اقوال فرهنگ نویسان مانند شعرا در معنی آن نهایت مختلف و مضطرب است ، و آن را خیری و نوعی بابونه و سطردیقون و اقحوان و زبیده و کخله و گاوچشم و همیشه بهار و نوعی از شقایق و گل آفتاب پرست و امثال آن گفته اند.
صاحب تحفه گوید:
نباتی است میان شجر و گیاه بقدر ذرعی برگش بی زواید و نرم بقدر برگ جرجیر و با اندک زغبیت و گلهای او بزرگ و پهن و مدور و زرد و رخشنده و در وسط او برگهای ریزه ٔسیاه مایل به سرخی و به غایت خوش منظر و همیشه رو به آفتاب دارد و به حرکت او دور می کند... و تشویش اقوال مؤلف اختیارات بر ارباب بصر پوشیده نخواهد بود - انتهی .
و از این تعریف روشن میشود که آذریون همان گل است که اکنون آفتاب گردان نامند :
و آذریون از حسد رخسار آتش رنگ او رخ بزرآب فروشست و به سان غمگینان از اوراق گلناری چهره زعفرانی بنمود. ( تاج المآثر …)
از امثله فوق و نیز از مندرجات فرهنگها و لغتهای طبی چنین مستفاد میشود که آذرگون را قدما به درستی نمی شناخته اند و یا این کلمه در امکنه و ازمنه مختلف معانی مختلف می داده است .
از معانیی که برای این کلمه آورده اند
همیشه بهار، خجسته ، قسمی از شقایق که اطرافش خیلی سرخ و وسطش نقطه سیاه دارد، لاله ، شقر، لاله ٔ دختری ، آردم ، گل آفتاب پرست ، گاوچشم ، خیری ، کحله و زبیده است و گفته اند نوعی از گل است که بعضی به سرخی زند و برخی به زردی ... ».
و اما لامعی گرگانی ( از شاعران دوران ملکشاه سلجوقی ) نیز در ابیاتی آذرگون را با گلبرگ هایی زرد با میانه سیاه تصویر کرده است:
دو چشم خویش برافکن به چشم آذرگون / در این زمان و بر آماق او گمار آماق به چشم بر مژهٔ زرد اگر نکو نبود / نکو بود سیه اندر میان چشم احداقبه این ترتیب اگرچه در برخی از فرهنگهای گیاهشناسی گاه « آذرگون » را به عنوانی صفتی برای گل هایی همچون شقایق، لاله، سیکلامن و همیشه بهار که به سرخی می گرایند، نیز به کار برده اند اما از آنچه در متون کهن فارسی درباره گل آذرگون یا آذریون برجای مانده چنین می توان نتیجه گرفت که این گلی است گرد و بزرگ با گلبرگهای زرد که گاهی نیز به سرخی می زند و با توجه به شواهد موجود به نظر این نگارنده آذرگون یا آذریون مورد اشاره در متون کهن ایرانی گونه ای از آفتابگردان یا همان « Sunflower » با نام علمی ( Helianthus annuus ) است که در اندازههای گوناگون و با رنگهای زرد یا سرخ یا ترکیبی از زرد و سرخ در طبیعت وجود دارد
1- گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی، دکتر بهرام گرامی،انتشارات سخن، تهران، 1386 خورشیدی.
2– لغت نامه، علی اکبر دهخدا، ج اول، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1372 خورشیدی.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/5/57/Helianthus-annuus.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Helianthus-annuus.png)
در کتاب پهلوی « بندهش » آنجا که « درباره چگونگی گیاهان » سخن به میان می آید، از میان گلها « آذریون» گل ویژه آذر معرفی شده و آمده است:
« ... این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:... آذریون آذر را ... ».
در متون فارسی گل آذریون را با نامهای دیگری همچون « آذرگون »، « گل آتشی » یا « گل آتشین » نیز نامیده اند چنان که امیر معزی ، صائب و واعظ قزوینی در اشعار خود آن را گلی با رنگ سرخ آتشین تصویر کرده اند و گفته اند که گرچه سرخ است اما گل سرخ نیست و خوش بو هم نیست.
اما در برخی دیگر از منابع آن را گلی زرد دانسته اند.
پس چنان که پیداست در زمانهای گوناگون نام « آذرگون » را بر گلهای مشابه نهاده اند.
در همین مورد در لغت نامه دهخدا زیر واژههای آذریون و آذرگون آمده است:
« گلی باشد زرد که در میان زغب و پرزی با ریشههای سیاه دارد و خوش بوی نیست و ایرانیان دیدار آن را نیک دارند و در خانه بپراکنند ( از قاموس ).
چنان که در آذرگون گفته شد آذریون معرب آذرگون است و اقوال فرهنگ نویسان مانند شعرا در معنی آن نهایت مختلف و مضطرب است ، و آن را خیری و نوعی بابونه و سطردیقون و اقحوان و زبیده و کخله و گاوچشم و همیشه بهار و نوعی از شقایق و گل آفتاب پرست و امثال آن گفته اند.
صاحب تحفه گوید:
نباتی است میان شجر و گیاه بقدر ذرعی برگش بی زواید و نرم بقدر برگ جرجیر و با اندک زغبیت و گلهای او بزرگ و پهن و مدور و زرد و رخشنده و در وسط او برگهای ریزه ٔسیاه مایل به سرخی و به غایت خوش منظر و همیشه رو به آفتاب دارد و به حرکت او دور می کند... و تشویش اقوال مؤلف اختیارات بر ارباب بصر پوشیده نخواهد بود - انتهی .
و از این تعریف روشن میشود که آذریون همان گل است که اکنون آفتاب گردان نامند :
و آذریون از حسد رخسار آتش رنگ او رخ بزرآب فروشست و به سان غمگینان از اوراق گلناری چهره زعفرانی بنمود. ( تاج المآثر …)
از امثله فوق و نیز از مندرجات فرهنگها و لغتهای طبی چنین مستفاد میشود که آذرگون را قدما به درستی نمی شناخته اند و یا این کلمه در امکنه و ازمنه مختلف معانی مختلف می داده است .
از معانیی که برای این کلمه آورده اند
همیشه بهار، خجسته ، قسمی از شقایق که اطرافش خیلی سرخ و وسطش نقطه سیاه دارد، لاله ، شقر، لاله ٔ دختری ، آردم ، گل آفتاب پرست ، گاوچشم ، خیری ، کحله و زبیده است و گفته اند نوعی از گل است که بعضی به سرخی زند و برخی به زردی ... ».
و اما لامعی گرگانی ( از شاعران دوران ملکشاه سلجوقی ) نیز در ابیاتی آذرگون را با گلبرگ هایی زرد با میانه سیاه تصویر کرده است:
دو چشم خویش برافکن به چشم آذرگون / در این زمان و بر آماق او گمار آماق به چشم بر مژهٔ زرد اگر نکو نبود / نکو بود سیه اندر میان چشم احداقبه این ترتیب اگرچه در برخی از فرهنگهای گیاهشناسی گاه « آذرگون » را به عنوانی صفتی برای گل هایی همچون شقایق، لاله، سیکلامن و همیشه بهار که به سرخی می گرایند، نیز به کار برده اند اما از آنچه در متون کهن فارسی درباره گل آذرگون یا آذریون برجای مانده چنین می توان نتیجه گرفت که این گلی است گرد و بزرگ با گلبرگهای زرد که گاهی نیز به سرخی می زند و با توجه به شواهد موجود به نظر این نگارنده آذرگون یا آذریون مورد اشاره در متون کهن ایرانی گونه ای از آفتابگردان یا همان « Sunflower » با نام علمی ( Helianthus annuus ) است که در اندازههای گوناگون و با رنگهای زرد یا سرخ یا ترکیبی از زرد و سرخ در طبیعت وجود دارد
1- گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی، دکتر بهرام گرامی،انتشارات سخن، تهران، 1386 خورشیدی.
2– لغت نامه، علی اکبر دهخدا، ج اول، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1372 خورشیدی.