Rez@ee
21st November 2010, 09:18 PM
مدیری یا عطاران، مساله این است!
http://img.tebyan.net/big/1389/08/1171872418624723677349225071148821586223.jpg
کمدیهای تلویزیونی در آغازین سالهای دهه هفتاد شمسی با کمدیهایی شروع شدند که بیشتر بر دیالوگها و شوخیهای کلامی استوار بودند. آن سالها کمدیهای تلویزیونی جنگهایی بودند مملو از بخشهای کوتاه نمایشی که گاه بر اساس دیالوگ صرف و گاه بر اساس ایجاد موقعیتی طنزآمیز سعی در خنداندن مخاطب داشتند. مثلا در «ساعت خوش» در بخشهای شوخی با فرهنگستان زبان ما با شوخیهای صرفا کلامی مواجه بودیم و در بخشی مانند نشانی دادن آن سه نفر که با هم حرف میزدند با نوعی از شوخی کلامی و طنز موقعیت (1) مواجه میشدیم.
http://img.tebyan.net/big/1389/08/441962251051194519123418761873225522482.jpg
اما در همان آغاز، کمدیهای تلویزیونی مبتنی بر شوخی کلامی بودند و بعدها «مهران مدیری» با همین توجه و تاکید بر شوخی کلامی و استفاده از فضای آپارتمانی و داخلی توانست بر تلویزیون سلطهای ایجاد کند که بیش از یک دهه به طول انجامید و نیز کماکان و کم و بیش ادامه دارد.
دلیل استقبال مخاطب ایرانی از شوخیهای کلامی را در باید در چند نکته جست، نخست این که ذایقه تاریخی مخاطب ایرانی کمدی کلامی را میپسندد، چون در حافظه او و در پیشینه کمدیهای ایرانی مانند کمدی روحوضی، کچلبازی، سیاهبازی و ... نیز اساس بر شوخی کلامی است و کمتر شوخی موقعیت وجود دارد. البته در نمایش روحوضی شخصیتی مانند «شلی» وجود دارد که با تنوع خاص حرکات بدنش در خدمت کمدی است اما نه «شلی» نه «زنپوش» -که مرد بازیاش میکند- و نه دیگر تیپهای روحوضی بر شوخیهای کلامی روحوضی غلبه ندارند و آن چه در نمایش طنز سنتی ایرانی بیشتر به چشم میخورد همان شوخی کلامی است.
نکته دوم که باعث استقبال مخاطب از کمدی کلامی شده است این است که او اغلب کمدیهای کلامی دیده است و خوب با زیر و بم آنها آشناست و نویسنده کمدی هم چون مثل همان مخاطب از پیشینه تاریخی کمدی کلامی بهرهمند است کمتر به سمت نوشتن نوعی دیگر از کمدی رفته است. این نکتهها باعث شده است که مهران مدیری بیش از یک دهه بتواند مخاطب را پای تلویزیون بند کند و لازم نبیند پای را از فضاهای بسته و کمدی کلامی فراتر بگذارد. البته ذکر این نکته هم ضروری است که مدیری بیشتر این نوع نگاه را در کمدی میپسندد و خوب هم بلد است آن را اجرا کند، لازم به ذکر است که به هیچ وجه این نوع از کمدی جنس بدی نیست و در نمایشهای مغرب زمین هم جز موارد اندک اساس بر همین کلام است با این تفاوت که آنها کلام را در موقعیت کمیک خلق میکنند و به کار میبرند ولی کلام شوخطبعانه در آثار مدیری لزوما در موقعیت نیست.
بعد از سلطه یکهتازانه مدیری تا اوایل دهه هشتاد، «رضا عطاران» با نگاهی متفاوت به میدان کمدیهای تلویزیونی وارد شد و جنسی دیگر از کمدی را عرضه کرد که مورد توجه قرار گرفت.
عطاران با استفاده از مبانی کمدی «اسلپ استیک» و با استفاده از فضاهای خارجی به ویژه خیابان و تعدد بازیگران و تنوع داستانها در کنار داستان اصلی و استفاده از تیپهای ملموس و بهروزتر توانست توجه مخاطب را از سوی مهران مدیری به خود جلب کند.
این روزها شاهد عرضه هر دو نوع نگاه در جامعه هستیم. مدیری با کمدی داخلی و کلامی خود در فروشگاهها و سوپرمارکتها حضور دارد و «سعید آقاخانی» در ادامه راه عطاران با نگاهی خارجی و «اسلپ استیک» در شبکه سوم سیما.
هر دو این کمدیها مشتری خود را دارند و به گمان من هر دو در نوع کار خود موفق بودهاند و سریالهایی درخور توجهاند. مهران مدیری با خلق یک موقعیت کمیک کلی یعنی ورود یک نفر از سال 1388 به دویست سال قبل و با استفاده از خلق تیپهای موفقی چون «قرقی»، «کبوتر»، «بیخود الممالک» و البته «بلدالملک» که به گمان من از موفقترین تیپهای کمدی در تاریخ تلویزیون است توانسته است مخاطب را پای تلویزیون بنشاند.
در آن سو آقاخانی با داستانی جذاب که مخاطب در آن به نوعی دانای کل است و نیز استفاده از بازیگران کاربلد کمدی -همچون مدیری- توانسته است مخاطب را راضی کند. تحرک و تنوع لوکیشن، امروزی بودن تیپها، استفاده از موقعیتهای کمدی بسیار زیاد در «خوشنشینها» از جمله موارد برجسته این سریال است.
بعد از سلطه یکهتازانه مدیری تا اوایل دهه هشتاد، «رضا عطاران» با نگاهی متفاوت به میدان کمدیهای تلویزیونی وارد شد و جنسی دیگر از کمدی را عرضه کرد که مورد توجه قرار گرفت. عطاران با استفاده از مبانی کمدی «اسلپ استیک» و با استفاده از فضاهای خارجی به ویژه خیابان و تعدد بازیگران و تنوع داستانها در کنار داستان اصلی و استفاده از تیپهای ملموس و بهروزتر توانست توجه مخاطب را از سوی مهران مدیری به خود جلب کند
کشدار بودن برخی سکانسهای «قهوهی تلخ»، شلوغ بودن برخی از سکانسهای «خوشنشین» و استفاده کردن هر دو سریال از حجم زیادی از واژههایی چون زهرمار، گند زدن، مردهشور برده و ... از جمله ضعفهای این دو مجموعه است اما در کل هر دو مجموعه پیشرفت و اتفاقی در کمدیهای تلویزیونی به حساب میآیند. حال باید منتظر نشست و دید تیپ تازه «مرجانه گلچین» که با «شمس العماره» شروع شد و همراه با بازی دست و میمیک است تا کی میتواند برای مخاطب جالب باشد و نیز نگاههای «سیامک انصاری» که با نگاههای مدیری در تلویزیون ایران شروع شد (که برداشتی از نگاههای به دوربین «گروچو مارکس» است که بعدها به وسیله «هاردی» و نیز «وودی آلن» تکرار شد) تا کیمیتواند برای مخاطب جذاب باشد.
http://img.tebyan.net/big/1389/08/1171872418624723677349225071148821586223.jpg
کمدیهای تلویزیونی در آغازین سالهای دهه هفتاد شمسی با کمدیهایی شروع شدند که بیشتر بر دیالوگها و شوخیهای کلامی استوار بودند. آن سالها کمدیهای تلویزیونی جنگهایی بودند مملو از بخشهای کوتاه نمایشی که گاه بر اساس دیالوگ صرف و گاه بر اساس ایجاد موقعیتی طنزآمیز سعی در خنداندن مخاطب داشتند. مثلا در «ساعت خوش» در بخشهای شوخی با فرهنگستان زبان ما با شوخیهای صرفا کلامی مواجه بودیم و در بخشی مانند نشانی دادن آن سه نفر که با هم حرف میزدند با نوعی از شوخی کلامی و طنز موقعیت (1) مواجه میشدیم.
http://img.tebyan.net/big/1389/08/441962251051194519123418761873225522482.jpg
اما در همان آغاز، کمدیهای تلویزیونی مبتنی بر شوخی کلامی بودند و بعدها «مهران مدیری» با همین توجه و تاکید بر شوخی کلامی و استفاده از فضای آپارتمانی و داخلی توانست بر تلویزیون سلطهای ایجاد کند که بیش از یک دهه به طول انجامید و نیز کماکان و کم و بیش ادامه دارد.
دلیل استقبال مخاطب ایرانی از شوخیهای کلامی را در باید در چند نکته جست، نخست این که ذایقه تاریخی مخاطب ایرانی کمدی کلامی را میپسندد، چون در حافظه او و در پیشینه کمدیهای ایرانی مانند کمدی روحوضی، کچلبازی، سیاهبازی و ... نیز اساس بر شوخی کلامی است و کمتر شوخی موقعیت وجود دارد. البته در نمایش روحوضی شخصیتی مانند «شلی» وجود دارد که با تنوع خاص حرکات بدنش در خدمت کمدی است اما نه «شلی» نه «زنپوش» -که مرد بازیاش میکند- و نه دیگر تیپهای روحوضی بر شوخیهای کلامی روحوضی غلبه ندارند و آن چه در نمایش طنز سنتی ایرانی بیشتر به چشم میخورد همان شوخی کلامی است.
نکته دوم که باعث استقبال مخاطب از کمدی کلامی شده است این است که او اغلب کمدیهای کلامی دیده است و خوب با زیر و بم آنها آشناست و نویسنده کمدی هم چون مثل همان مخاطب از پیشینه تاریخی کمدی کلامی بهرهمند است کمتر به سمت نوشتن نوعی دیگر از کمدی رفته است. این نکتهها باعث شده است که مهران مدیری بیش از یک دهه بتواند مخاطب را پای تلویزیون بند کند و لازم نبیند پای را از فضاهای بسته و کمدی کلامی فراتر بگذارد. البته ذکر این نکته هم ضروری است که مدیری بیشتر این نوع نگاه را در کمدی میپسندد و خوب هم بلد است آن را اجرا کند، لازم به ذکر است که به هیچ وجه این نوع از کمدی جنس بدی نیست و در نمایشهای مغرب زمین هم جز موارد اندک اساس بر همین کلام است با این تفاوت که آنها کلام را در موقعیت کمیک خلق میکنند و به کار میبرند ولی کلام شوخطبعانه در آثار مدیری لزوما در موقعیت نیست.
بعد از سلطه یکهتازانه مدیری تا اوایل دهه هشتاد، «رضا عطاران» با نگاهی متفاوت به میدان کمدیهای تلویزیونی وارد شد و جنسی دیگر از کمدی را عرضه کرد که مورد توجه قرار گرفت.
عطاران با استفاده از مبانی کمدی «اسلپ استیک» و با استفاده از فضاهای خارجی به ویژه خیابان و تعدد بازیگران و تنوع داستانها در کنار داستان اصلی و استفاده از تیپهای ملموس و بهروزتر توانست توجه مخاطب را از سوی مهران مدیری به خود جلب کند.
این روزها شاهد عرضه هر دو نوع نگاه در جامعه هستیم. مدیری با کمدی داخلی و کلامی خود در فروشگاهها و سوپرمارکتها حضور دارد و «سعید آقاخانی» در ادامه راه عطاران با نگاهی خارجی و «اسلپ استیک» در شبکه سوم سیما.
هر دو این کمدیها مشتری خود را دارند و به گمان من هر دو در نوع کار خود موفق بودهاند و سریالهایی درخور توجهاند. مهران مدیری با خلق یک موقعیت کمیک کلی یعنی ورود یک نفر از سال 1388 به دویست سال قبل و با استفاده از خلق تیپهای موفقی چون «قرقی»، «کبوتر»، «بیخود الممالک» و البته «بلدالملک» که به گمان من از موفقترین تیپهای کمدی در تاریخ تلویزیون است توانسته است مخاطب را پای تلویزیون بنشاند.
در آن سو آقاخانی با داستانی جذاب که مخاطب در آن به نوعی دانای کل است و نیز استفاده از بازیگران کاربلد کمدی -همچون مدیری- توانسته است مخاطب را راضی کند. تحرک و تنوع لوکیشن، امروزی بودن تیپها، استفاده از موقعیتهای کمدی بسیار زیاد در «خوشنشینها» از جمله موارد برجسته این سریال است.
بعد از سلطه یکهتازانه مدیری تا اوایل دهه هشتاد، «رضا عطاران» با نگاهی متفاوت به میدان کمدیهای تلویزیونی وارد شد و جنسی دیگر از کمدی را عرضه کرد که مورد توجه قرار گرفت. عطاران با استفاده از مبانی کمدی «اسلپ استیک» و با استفاده از فضاهای خارجی به ویژه خیابان و تعدد بازیگران و تنوع داستانها در کنار داستان اصلی و استفاده از تیپهای ملموس و بهروزتر توانست توجه مخاطب را از سوی مهران مدیری به خود جلب کند
کشدار بودن برخی سکانسهای «قهوهی تلخ»، شلوغ بودن برخی از سکانسهای «خوشنشین» و استفاده کردن هر دو سریال از حجم زیادی از واژههایی چون زهرمار، گند زدن، مردهشور برده و ... از جمله ضعفهای این دو مجموعه است اما در کل هر دو مجموعه پیشرفت و اتفاقی در کمدیهای تلویزیونی به حساب میآیند. حال باید منتظر نشست و دید تیپ تازه «مرجانه گلچین» که با «شمس العماره» شروع شد و همراه با بازی دست و میمیک است تا کی میتواند برای مخاطب جالب باشد و نیز نگاههای «سیامک انصاری» که با نگاههای مدیری در تلویزیون ایران شروع شد (که برداشتی از نگاههای به دوربین «گروچو مارکس» است که بعدها به وسیله «هاردی» و نیز «وودی آلن» تکرار شد) تا کیمیتواند برای مخاطب جذاب باشد.