AreZoO
20th November 2010, 08:20 PM
آنــــــــــالــــــــیز شـــــــــعـــري
ميرزا محمد علی، متخلص به صائب، پسر میرزا عبد الرحیم تبریزی ازمعروفترين شاعران عهد صفويه است. خاندان او اصلا تبریزی و از اعقاب شمس الدین محمد شیرین مغربی تبریزی شاعر مشهور سده ی هشتم و آغاز سده ی نهم بوده است.به گفته ی علامه شبلی نعمانی: ((صائب از خاندان شریف و پدرش از بازرگانان معروف تبریز بود،ولادتش در تبریز لیکن نشو و نما و تعلیم وتربیت وی در اصفهان صورت گرفته است)) معتبرترین تاریخ در مورد تولد صائب در مقاله ی پروفسور تحسین یازیچی نویسنده و مورخ مشهور ترک در İslam Ansiklopedisi )دایرة المعارف اسلامی به سال 999 در تبریز نوشته شده است.[1] در مورد علت تربیت صائب در اصفهان قابل ذکر است که : سلطنت شاه عباس بین سالهای 996 تا 1038 به روایت دیگر تا 1039 طول کشید او در سال 1000 اصفهان را به جای قزوین پایتخت قرار داد. در سال 1012 ،یکهزار تا یکهزارو دویست خانوار که بالغ بر 5000 نفر می شدند از اهالی آذربایجان و تبریز را که به شغل بازرگانی و صنعت،از قبیل بنایی وسنگ تراشی اشتغال داشته اند به منظور رونق پایتخت جدید به اصفهان کوچانید به عبارتی تبعید کرد.خانواده صائب نیز در میان همین جمع به اصفهان کوچ کردند که به احتمال قوی صائب 12- 14 ساله بود .عموی صائب، شمس الدين تبريزی شيرين قلم، مشهور به شمس ثانی، از استادان خط بود. که عهده دار تربیت صائب در اصفهان بود.
صائب در سال 1034 هـ . ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و كابل رفت. حكمران كابل، خواجه احسن الله مشهور به ظفرخان، كه خود شاعر و اديب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دكن شد و صائب را نيز با خود همراه بود. شاهجهان، صائب را مورد عنايت قرار داد و به او لقب مستعدخان داد.
(برخی بر اين باورند كه اين لقب را درويشی به او داده است).
در سال 1039 هـ.ق كه صائب و ظفرخان در ركاب شاه جهاندر برهانپور بودند، خبر رسيد كه پدر صائب از ايران به اكبرآباد هندوستان آمده است ومیخواهد او را با خود به ايران ببرد. صائب از ظفرخان و پدر او، خواجه ابوالحسن تربتی اجازه بازگشت خواست، اما حصول اين رخصت تا دو سال طول كشيد. در سال 1042هـ.ق، كه حكومت كشمير به ظفرخان (به نيابت از پدرش) واگذار شد، صائب نيز به آن جارفت، و از آن جا هم به اتفاق پدر عازم ايران شد. پس از بازگشت به ايران، در اصفهان اقامت گزيد و فقط گاهی به شهرهايی از قبيل قزوين، اردبيل، تبريز و يزد سفر كرد. صائب در ايران شهرت فراوان يافت و شاه عباس دوم صفوی او را به لقب ملك الشعرايی مفتخر ساخت.
وفات صائب در اصفهان اتفاق افتاد. معتبرترین تاریخ در مورد وفات صائب به سال 1087 بر می گردد که اگر این تاریخ مربوط به زمان نصب سنگ قبر شاعر باشد بر خلاف آداب زمان بوده و با رسم و راه معهود روزگار سازگار نیست. محمد سلیمان نحیفی شاعر معروف و مترجم مثنوی مولانا در مقدمه ی دیوان صائب که به شماره 1317 در دانشگاه استانبول موجود است می نویسد که در 1110 همراه محمد پاشا سفیر عثمانی به اصفهان آمده و بارها مزار صائب را در قلعه ای در محله ی سعادت آباد(در منابع دیگر عباس آباد نیز نوشته شده) زیارت کرده و سال 1087 را به عنوان سال وفات شاعر با شش بیت معروف بر سنگ مزار خوانده است . واعظ قزوینی شاعر مشهور هم عصر صائب یک رباعی در مرثیه ی او سروده است که سال 1087 از آن استخراج می شود.
شد صائب از این جهان ویران صد حیف
زآن درّ ثمین بحر عرفان صد حیف
گفنتد به ناله بلبلان تاریخش
ای حیف ز آن هزاردستان صد حیف(1087)
توضیح[1] : هر چند که بسیاری از مورّخان تولد صائب را در اصفهان دانسته اند ولی تمامی سند ها گواه بر غیر این است؛
1) صائب پس از کوچ اجباری به اصفهان بی تردید فقط چند بار به تبریز بازگشته بود و آن هم فقط مدت خیلی کوتاه و حتی بعد از کوچ به اصفهان نیز مدت زیادی را در هندوستان و کابل و ... سکنی گزید که همگی به زبان فارسی یا عربی تکلم می کردند و اگر صائب زبان مادری را در تبریز یاد نمی گرفت ،آموختن زبان ترکی بعدا به هیچ وجه خارج از بلاد آذربایجان امکان پذیر نبود،آنهم به طوری که آنقدر تسلط داشته باشد که به این زبان در حدود چند هزار بیت شعر بگوید که دیوان ترکی وی به اعتقاد اکثر محققان از شاهکارهای ادبیات ترکی محسوب می شود(گلچین معانی از صائب شناسان معاصر در مورد وی می گوید: ((صائب،دهرین اعجوبه سیدیر،اونا تای گلمه میشدیر،گلمه ییر و گلمیه جکدیر.)) صائب اعجوبه ی دهر است،مانند او نیامد،نمی آید و نخواهد آمد)
چون اطلاع دقیقتری از زمان وفات شاعر در دست است(که در پیش آمد) و همچنین بر اساس اسناد و مدارکی که از اشعار خود شاعر استخراج شده است وی قریب 88-90 سال زندگی کرده است،
دو اربعین به سر آمد ز زندگانی من
هنوز در خُم گردون شراب نمیرسم
ودر یک غزل شانزده بیتی بسیار شیوا و روان از شاعر که در وصف دوران کهولت و ایام پیری خود سروده است که تردیدی باقی نمی گذارد که شاعر آن را مابین سالهای 88- 90 سروده است.
لذا اگر صائب در اصفهان متولد شده بود می بایستی سن وی کمتر از 80 می بود و همچنین، اصلا اشعاری به نام دیوان ترکی از وی باقی نمی ماند.
هرچند که چندین سال بود که چاپ دیوان ترکی وی ممنوع شده بود و هنوز هم به غیر از 13 صفحه ی اول تا کنون به خط عربی دیوان چاپ نشده است و اگر کسی احتمالا قصد بر چاپ آن داشت اشعار را به نام چاپ کننده و منتصب به صائب می نامیدند(عجب است که اشعار مولانا صائب از اشعار خیابانی برای عزیزان قابل تفکیک نیست! هو العالم)
آرامگاه او در اصفهان و در محلی است كه درزمان حياتش معروف به تكيه ميرزا صائب بود. تعداد اشعار صائب را از شصت هزار تا صد وبيست هزار و سيصد هزار بيت و بالاتر نيز گفتهاند.
ميرزا محمد علی، متخلص به صائب، پسر میرزا عبد الرحیم تبریزی ازمعروفترين شاعران عهد صفويه است. خاندان او اصلا تبریزی و از اعقاب شمس الدین محمد شیرین مغربی تبریزی شاعر مشهور سده ی هشتم و آغاز سده ی نهم بوده است.به گفته ی علامه شبلی نعمانی: ((صائب از خاندان شریف و پدرش از بازرگانان معروف تبریز بود،ولادتش در تبریز لیکن نشو و نما و تعلیم وتربیت وی در اصفهان صورت گرفته است)) معتبرترین تاریخ در مورد تولد صائب در مقاله ی پروفسور تحسین یازیچی نویسنده و مورخ مشهور ترک در İslam Ansiklopedisi )دایرة المعارف اسلامی به سال 999 در تبریز نوشته شده است.[1] در مورد علت تربیت صائب در اصفهان قابل ذکر است که : سلطنت شاه عباس بین سالهای 996 تا 1038 به روایت دیگر تا 1039 طول کشید او در سال 1000 اصفهان را به جای قزوین پایتخت قرار داد. در سال 1012 ،یکهزار تا یکهزارو دویست خانوار که بالغ بر 5000 نفر می شدند از اهالی آذربایجان و تبریز را که به شغل بازرگانی و صنعت،از قبیل بنایی وسنگ تراشی اشتغال داشته اند به منظور رونق پایتخت جدید به اصفهان کوچانید به عبارتی تبعید کرد.خانواده صائب نیز در میان همین جمع به اصفهان کوچ کردند که به احتمال قوی صائب 12- 14 ساله بود .عموی صائب، شمس الدين تبريزی شيرين قلم، مشهور به شمس ثانی، از استادان خط بود. که عهده دار تربیت صائب در اصفهان بود.
صائب در سال 1034 هـ . ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و كابل رفت. حكمران كابل، خواجه احسن الله مشهور به ظفرخان، كه خود شاعر و اديب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دكن شد و صائب را نيز با خود همراه بود. شاهجهان، صائب را مورد عنايت قرار داد و به او لقب مستعدخان داد.
(برخی بر اين باورند كه اين لقب را درويشی به او داده است).
در سال 1039 هـ.ق كه صائب و ظفرخان در ركاب شاه جهاندر برهانپور بودند، خبر رسيد كه پدر صائب از ايران به اكبرآباد هندوستان آمده است ومیخواهد او را با خود به ايران ببرد. صائب از ظفرخان و پدر او، خواجه ابوالحسن تربتی اجازه بازگشت خواست، اما حصول اين رخصت تا دو سال طول كشيد. در سال 1042هـ.ق، كه حكومت كشمير به ظفرخان (به نيابت از پدرش) واگذار شد، صائب نيز به آن جارفت، و از آن جا هم به اتفاق پدر عازم ايران شد. پس از بازگشت به ايران، در اصفهان اقامت گزيد و فقط گاهی به شهرهايی از قبيل قزوين، اردبيل، تبريز و يزد سفر كرد. صائب در ايران شهرت فراوان يافت و شاه عباس دوم صفوی او را به لقب ملك الشعرايی مفتخر ساخت.
وفات صائب در اصفهان اتفاق افتاد. معتبرترین تاریخ در مورد وفات صائب به سال 1087 بر می گردد که اگر این تاریخ مربوط به زمان نصب سنگ قبر شاعر باشد بر خلاف آداب زمان بوده و با رسم و راه معهود روزگار سازگار نیست. محمد سلیمان نحیفی شاعر معروف و مترجم مثنوی مولانا در مقدمه ی دیوان صائب که به شماره 1317 در دانشگاه استانبول موجود است می نویسد که در 1110 همراه محمد پاشا سفیر عثمانی به اصفهان آمده و بارها مزار صائب را در قلعه ای در محله ی سعادت آباد(در منابع دیگر عباس آباد نیز نوشته شده) زیارت کرده و سال 1087 را به عنوان سال وفات شاعر با شش بیت معروف بر سنگ مزار خوانده است . واعظ قزوینی شاعر مشهور هم عصر صائب یک رباعی در مرثیه ی او سروده است که سال 1087 از آن استخراج می شود.
شد صائب از این جهان ویران صد حیف
زآن درّ ثمین بحر عرفان صد حیف
گفنتد به ناله بلبلان تاریخش
ای حیف ز آن هزاردستان صد حیف(1087)
توضیح[1] : هر چند که بسیاری از مورّخان تولد صائب را در اصفهان دانسته اند ولی تمامی سند ها گواه بر غیر این است؛
1) صائب پس از کوچ اجباری به اصفهان بی تردید فقط چند بار به تبریز بازگشته بود و آن هم فقط مدت خیلی کوتاه و حتی بعد از کوچ به اصفهان نیز مدت زیادی را در هندوستان و کابل و ... سکنی گزید که همگی به زبان فارسی یا عربی تکلم می کردند و اگر صائب زبان مادری را در تبریز یاد نمی گرفت ،آموختن زبان ترکی بعدا به هیچ وجه خارج از بلاد آذربایجان امکان پذیر نبود،آنهم به طوری که آنقدر تسلط داشته باشد که به این زبان در حدود چند هزار بیت شعر بگوید که دیوان ترکی وی به اعتقاد اکثر محققان از شاهکارهای ادبیات ترکی محسوب می شود(گلچین معانی از صائب شناسان معاصر در مورد وی می گوید: ((صائب،دهرین اعجوبه سیدیر،اونا تای گلمه میشدیر،گلمه ییر و گلمیه جکدیر.)) صائب اعجوبه ی دهر است،مانند او نیامد،نمی آید و نخواهد آمد)
چون اطلاع دقیقتری از زمان وفات شاعر در دست است(که در پیش آمد) و همچنین بر اساس اسناد و مدارکی که از اشعار خود شاعر استخراج شده است وی قریب 88-90 سال زندگی کرده است،
دو اربعین به سر آمد ز زندگانی من
هنوز در خُم گردون شراب نمیرسم
ودر یک غزل شانزده بیتی بسیار شیوا و روان از شاعر که در وصف دوران کهولت و ایام پیری خود سروده است که تردیدی باقی نمی گذارد که شاعر آن را مابین سالهای 88- 90 سروده است.
لذا اگر صائب در اصفهان متولد شده بود می بایستی سن وی کمتر از 80 می بود و همچنین، اصلا اشعاری به نام دیوان ترکی از وی باقی نمی ماند.
هرچند که چندین سال بود که چاپ دیوان ترکی وی ممنوع شده بود و هنوز هم به غیر از 13 صفحه ی اول تا کنون به خط عربی دیوان چاپ نشده است و اگر کسی احتمالا قصد بر چاپ آن داشت اشعار را به نام چاپ کننده و منتصب به صائب می نامیدند(عجب است که اشعار مولانا صائب از اشعار خیابانی برای عزیزان قابل تفکیک نیست! هو العالم)
آرامگاه او در اصفهان و در محلی است كه درزمان حياتش معروف به تكيه ميرزا صائب بود. تعداد اشعار صائب را از شصت هزار تا صد وبيست هزار و سيصد هزار بيت و بالاتر نيز گفتهاند.