توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پارسی سخن بگوییم (شناخت واژه های بیگانه)
pashang
14th November 2010, 08:42 PM
چرا و چگونه پارسی بنویسم و بگوییم؟
باید متوجه باشیم که بدبختانه با توجه به تاختن اعراب به کشورمون و کشتار فراوان از مردم ما شمار فراوانی از واژه ها (کلمات) عربی در زبان پارسی ما رخنه کرده است و هم اکنون ما در سخن گفتنمان از واژهای بیگانه و غیر پارسی بهره می بریم. البته وام گرفتن واژه در همه زبان ها وجود دارد و زبان پارسی هم به همه ی زبان ها واژه وام داده است
پس تا جایی که می توانیم باید از برابرهای (معادل) پارسی به جای واژه های غیر پارسی بهبره ببریم. البته در این زمینه تعصب و پی ورزی در کار نیست. سعنی نباید به گونه ای باشد که شنونده نتواند سخن ما را دریابد. ولی هم زمان تا جایی که می توانیم باید از واژه های پارسی بهره ببریم.
( این تنها یک پیشنهاد است و هر کس دوست داشته باشه انجام می دهد و اگر هم کسی دوست نداشته باشد بی گمان حق با اوست و این کار را انجام نخواهد داد)
باید به یاد داشته باشیم که زبان ما دو گونه دارد. نوشتاری و گفتاری
زبان نوشتاری = زبانی که می نویسم
زبان گفتاری = زبانی که با آن با دیگران گفتگوی مستقیم می کنیم
در زبان نوشتاری می توان کمی بیش تر حساس بود و از واژه های بیشتر پارسی به جای واژه های عربی و انگلیسی و فرانسه و ... بهره ببریم.
در زبان گفتاری باید کم تر حساس بود و زیاد مته به خشخاش نگذاشت و تنها تا زمانی که به رسایی و شیوایی گفتار ما زبانی وارد نمی شود از برابرهای پارسی به جای وازه های بیگانه بهره بگیریم
برگرفته شده از : http://ariapars.persianblog.ir/post/75/
* هر گونه برداشت از داده*های این تارنگار تنها با ذکر نام نویسنده و نشانی مجاز است.
pashang
14th November 2010, 08:42 PM
هم اکنون پرسشی که بر جا می ماند این است که چگونه این واژه های عربی و انگلیسی و فرانسه و ... را که به زبان ما رخنه کرده اند بشناسیم. راهش چنین است
برگرفته شده از: http://ariapars.persianblog.ir/post/72
چند راه برای شناختن واژه های تازی و بیگانه
چند روش برای شناختن واژه ها هست که بدبختانه،
همه ئ واژه ها در بر نمیگیرد اما کمک خوبی است
-------
١- هر واژه ای که در آن ، بندواژه های :
" ح" ، " ض" ،" ص" ،" ظ" ، " ع"
بکار رفته باشد،
بیگمان پارسی نیست و بیگمان تازی یا تازی شده است.
مانند : سحر ( تازی)= بامداد ( پارسی)
-------
٢- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :
" ط"
بکار رفته باشد،
با گمان بسیار، تازی است، امَا شاید بگمان اندک، پارسی یا ترکی است که
نوشتن نادرست آنرا تازی نشان میدهد.
مانند : طیّار، مطیع ( تازی)
مانند اتاق، اطاق( ترکی) ، طراز = تراز ( ترازو)، طوطی = توتی ( پارسی)
-------
٣- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :
" ق"
بکار رفته باشد،
بیگمان پارسی نیست، امّا میتواند تازی یا ترکی باشد.
مانند: قدرت ( تازی) ، قاشق ( ترکی) ، اتراق یا اطراق ( ترکی)
-------
۴- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :
" ذ"
بکار رفته باشد،
، اگر در آغاز واژه باشد بیگمان تازی است،
وگرنه شاید پارسی باشد .
مانند: نوذر، آذر، موبذ ( پارسی) و ذوب، مذاب ( تازی)
-------
۵- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :
" ژ"
بکار رفته باشد،
بیگمان تازی نیست، و با گمان بسیار پارسی است و با گمان کم
از زبانهای فرانسه و ...
مانند: ژاله، مژه ( پارسی) و ژامبون، گاراژ (فرانسه)
-------
۶- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :
"پ"، "چ"
بکار رفته باشد،
بیگمان تازی نیست، و با گمان بسیار پارسی است و با گمان کم
از زبان ترکی
مانند: پادشاه، چاره ( پارسی) و توپچی، آچار (ترکی)
-------
٧- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :
" گ"
بکار رفته باشد،
بیگمان تازی نیست، و با گمان بسیار بسیار بالا پارسی است .
مانند: نگار ( پارسی)
-------
٨- هر واژه ای که در آن همزه
بکار رفته باشد،
بیگمان تازی است.
مانند: مسئول، مائده، ان شاء الله، جُزء ( اجزاء)
-------
٩- هر واژه ای که در آن تنوین های گوناگون
بکار رفته باشد،
بگمان بس بالا تازی است یا با گمان بس اندک، پارسی نادرست.
مانند: طبیعتاً، اولاً ( تازی)، دوّماً، خواهشاً ( پارسی نادرست)
-------
١٠- هر واژه ای که در آن
" ئ " ( یای مؤلّف)
بکار رفته باشد،
بیگمان تازی است .
مانند: موسئ، خنثئ
---------
١١- هر واژه ای که داری پیشوند و یا پسوند باشد، بگمان بالا پارسی است،
زیرا در تازی پیشوند و پسوند نیست.
مانند پسوند "کار" یا " گر" یا " گار" که کننده ئ کاری را میرساند،
مانند آموزگار، کارگر، رفتگر، پرهیزکار،
یا پسوند " مند" که داشتن چیزی را میرساند ،
مانند دانشمند، خردمند (برای نمونه " ضابطه مند" نادرست است. )
یا پیشوند " باز" که دوباره کردن را میرساند، مانند بازیابی، بازپرسی، بازنگری
یا پیشوند " فرو " که سوی پایین را میرساند، مانند فروافتادن ( سقوط)
فروکش، فرودست ( در برابر فرادست = رئیس ...) ، فروتن ( در برابر فراتن = متکبّر)
یا " آسا" که همانندی را میرساند، مانند غول آسا، مه آسا ( یا مهسا)
برق آسا ( که در اینجا " برق" تازی بنادرستی با "آسا " آمده است)
خوشبختانه زبان پارسی پسوند ها و پیشوندهای بسیاری دارد که میتوان
با آنها همواره، واژه های نو را به آسانی ساخت و مانند زبان تازی
جامد و اسیر اوزان نیست.
* هر گونه برداشت از داده*های این تارنگار تنها با ذکر نام نویسنده و نشانی مجاز است.
pashang
14th November 2010, 08:42 PM
چگونه برابرهای پارسی را پیدا کنم؟
پس از شناخت واژه ی غیر پارسی این بار نوبت این است که بتوانیم برای این واژه ی بیگانه یک برابر خوب پارسی پیدا کنیم. برای این کار می توانیم به فهرست بلند بالای دانش نامه ی ویکی پدیا سر بزنیم که در این جا:
http://ariapars.persianblog.ir/post/75/
یا خود دانشنامه
niloofar15
2nd December 2010, 09:59 PM
به نظر بنده الان بیشتر افراد از کلمات بیگانه استقاده میکنند که 100 البته متاسفم![negaran]
pashang
1st January 2011, 10:03 PM
به نظر بنده الان بیشتر افراد از کلمات بیگانه استقاده میکنند که 100 البته متاسفم![negaran]
خب با بهره گیری از این روش ها و کمی زمان گذاشتن که البته خیلی جالب هم هست می شه در صد کمتری از واژه های بیگانه بهره برد و به جاش واژه های پارسی رو به کار برد
برای نمونه:
کلمات = واژه ها
الان = هم اکنون
استفاده کردن = بهره بردن
متاسفم = شوربختم
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.