AreZoO
13th November 2010, 08:59 PM
حسابداری تورمی و آثار تغییر قیمت ها
مقدمه
تورم یکی از واقعیت های زندگی امروز در اغلب کشورهای جهان به شمار می آید. اگرچه تغییر ارزش واحد اندازه گیری بر حسب پول مورد تأیید تمامی حسابدران است اما در مورد روشهای نظری و عملی تعدیل این تغییر ارزش، توافق کلی وجود ندارد.
حسابداران برخی از کشورها، بیش از 80 سال است که اثرات بالقوه تغییرات قیمت ها بر اقلام حسابداری را تشخیص و به نتایج آن پی برده اند، بطوریکه برخی از واحدهای تجاری اثرات تغییر قیمت ها ها را در گزارشگری مالی در دهه 1920 میلاید خود اعمال می کردند. مراکز حرفه ای حسابداری از قبیل انجمن حسابداران امریکا (AAA) و انجمن حسابدارن رسمی امریکا (AICPA ) در طی حدود نیم قرن در نشریات خود اثرات تغییر قیمت ها را بر اقلام گزارشگری مالی مورد بحث قرار داده، هر دو سازمان فوق قویاً از حسابداری مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی تا اواسط دهه 1930 حمایت نموده، بطوریکه در آثار و نوشته های انجمن حسابدارثان آمریکا (AAA) آمده است که:
«حسابداری .... ضرورتاً فرآیند ارزشیابی نیست. بلکه تخصیص بهای تمام شده تاریخی و در آمد به دوره های جاری و آتی است.»
در اوایل دهه پنجاه هر دو سازمان در آثار و نوشته های خود تجدید نظر کرده انجمن حساباران امریکا در سال 1952، بیانیه شماره 2 درباره «تغییرات سطوح قیمت و صورتهای مالی» منتشر نموده، در این بیانیه توصیه شده که صورتهای مالی بایستی براساس واحدهای قدرت خرید عمومی، همراه با صورتهای مالی مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی گزارش گردد. در سال 1952، انجمن حسابداران رسمی امریکا مسئولیت مطالعه درابره تغییر مفاهیم مربوط به درآمد را بر عهده گرفت، در گزارشات و مطالعات این سازمان آمده است:
«شرکت هایی که مالکیت آنها به طور گسترده در بسیاری از مناطق پراکنده می باشند. باید برای فراهم کردن اطالعاتی که در تعیین اندازه گیری درآمد بر مبنای تقریبی واحدهای قدرت خرید معادل دارند. بکوشند، و چنین اطلاعاتی باید در تمامی موارد به گونه ای که امکان دارد. ارائه گردد تا حسابداران و حسابرسان مستقل بتوانند از این طریق و بر مبنای آن نظرات قطعی خود را اعلام نمایند.
انجمن حسابداران رسمی آمریکا (AAA) در سالهای 1957 و 1966 در گزارشات خود از ارائه مجدد صورتهای مالی بر مبنای سطح عمومی قیمت ها جانبداری کرده، و انجمن حسابداران رسمی آمریکا (AICPA) در مطالعات و تحقیقات حسابداری خود در بیانیه شماره 5 در سال 1961، آثار مربوط به تغییرات سطح قیمت را مورد بررسی قرار داد. در این بیانیه تأکید شده است که اطلاعات لازم باید در یادداشت های همراه صورتهای مالی با استفاده از شاخص قیمت واحد ارائه گردد. در سال 1969 هیأت تدوین اصول حسابداری (AP9 بیانیه شماره 3 خود را درباره تهیه صورتهای مالی تعدیل شده بر مبنای شاخص قیمت ها منتشر کرد و پیشنهاد نمود که این طالاعات باید افشا گردد.
در همین دوران کمیته تروبلاد (Trueblood) به نیاز برای شناسایی تغییر قیمت ها در صورتهای مالی تأکید فراوانی می نماید، اندکی بعد، در اواخر سال 1974 هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) پیشنهادی تحت عنوان «گزارشهای مالی مبتنی بر واحدهای قدرت خرید عمومی» منتشر نمود، طرح پیشنهادی بدین قرار بود که واحدهای تجاری علاوه بر تهیه صورتهای مالی مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی، باید صورتهای مالی تعدیل شده ای، که اقلام آن بیانگر قدرت خرید عمومی پول ی باشد، افشاء نمایند.
در همین دوران؛ هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB)، اجرای طرح آزمایشی خود را به تأخیر انداخته، زیرا در مارس 1976، کمیسیون اوراق بهادار و بورس بیانیه حسابداری شماره 190 (ASR) خود را منتشر کرد، در این بیانیه، از وضعیت قبلی خود، که ارئه اطلاعات به غیر از ارزشهای تاریخی ممنوع شده بود، جانبداری نکرده و تأیید نمود، که طی آن افشاء اطلاعات مکمل بر مبنای ارزش های جایگزینی برای کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در مورد موجودی ها، اموال، ماشین آلات و تجهیزات ناخالص، که مجموع آنها بیش از صد میلیون دلار و یا بیش از ده درصد جمع دارایی ها باشد، الزامی می باشد.
مطالعاتی که هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) درباره 125 شرکت آمریکایی انجام داد حاکی از آن بود که، در دوران تورم، زمانی که صورتهای مالی براساس مبنای ارزشهای تاریخی تهیه می گردد، سود ناشی از عملیات جاری بیش از میزان واقعی گزارش شده، در نتیجه بسیاری از واحدهای تجاری مبالغی بیش از میزان واقعی گزارش شده، در نتیجه بسیاری از واحدهای تجاری مبالغی بیش از میزان واقعی به عنوان مالیات و سود، از محل سرمایه، بین طرفین ذینفع پرداخت می نمایند.
نتایج تحقیق و مطالعات آثار تورم بر صورتهای مالی بر بهای تمام شده تاریخی در سال 1979، موجب گردید تا هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) بیانیه شماره 33 تحت عنوان «گزارشهای مالی و تغییر قیمت ها» را منتظر کرد.
در این بیانیه که عنوان نوعی تجربه به آن اطلاق شد شرکتهای بزرگ ملزم گردیدند که اطلاعات زیر را ارائه دهند:
1. ارائه مجدد سود حاصل از عملیات مستمر با توجه به اثر کلی تورم
2. سود یا زیان قدرت خرید مربوط به خالص اقلام پولی
3. سود حاصل از عملیات مستمر بر مبنای ارزشهای جاری
4. ارزش جاری موجودیها و اموال، ماشین آلات و تجهیزات در پایان دوره مالی
5. افزایش یا کاهش ارزش جاری موجودیها و امول ماشین آلات و تجهیزات پس از کسر آثار تورم (تورم خالص) اما در استاندارد حسابداری مورد نظر، ارتباط موارد افشای بالا با صورتهای مالی اساس روشن نشده است.
در این بیانیه تأکید شده است که، شرکت های بزرگ باید اطلاعات مربوط به ارزش های جایگزینی و همچنین سود و زیان ناشی از نگهداری اقلام را در یادداشت های پیوست صورتهای مالی افشاء نمایند.
بدیهی است که در این بیانیه، توصیه شده که شرکتها علاوه بر تهیه صورتهای مالی مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی باید با استفاده از شاخص سطح عمومی قیمت ها صورتهای مالی تعدیل شده براساس واحدهای پولی دارای قدرت خرید ثابت گزارش نمایند. یا با ارائه گزارشهای مالی بر مبنای «ارزش جاری» که از طریق ارزش جایگزینی دارایی ها و هزینه های مشخص تهیه گردیده، به عنوان صورتهای مالی مکمل پیوست گزارشهای مالی افشاء نمایند.
در این زمینه شرکتهایی مشمول تهیه صورتهای مالی مکمل می شوند که دارای شرایط زیر باشند:
1. شرکتهایی که موجودی کالا اموار و ماشین آلات و تجهیزات (خالص) آنها بیش از 125 میلیون دلار می باشد.
2. شرکتهایی که جمع دارای آنان (بعد از کسر استهلاک) بیش از یک میلیارد می باشد.
(روش حسابداری که تغییر قیمتهای خاص را در نظر می گیرد به حسابداری ارزش جاری معروف است؛ در این سیستم به منظور ارزشیابی اقلام، از ارزشیابی اقلام، از ارزش جایگزینی (ارزش جاری خرید دارایی) یا ارزش بازیافتنی (ارزش جاری فروش) یا ترکیبی از هر دو استفاده می شود).
حسابداران بهطور اعم و مراکز حرفه ای حسابداری از قبیل انجمن حسابداران آمریکا (AAA)، انجمن حسابداران رسمی آمریکا (AICPA) و هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) تا قبل از انتشار دستورالعمل حسابداری شماره 190 توسط کمیسیون اوراق بهادار و بورس، به شدت طرفدار بهای تمام شده تاریخی تعدیل شده بر مبنای سطح عمومی قیمت ها بودند .
با این وجود اینکه مراکز حرفه ای حسابداری، ارزش بهای تمام شده تاریخی تعدیل شده را بر ارزش جاری ترجیح می دادند. امری کاملا تصادفی و صرفاً براساس حدس و گمان استوار است، اما در مواردی ممکن است دلایلی نیز وجود داشته باشد.
به عنوان مثال اندازه گیری بهای تمام شده تاریخی تعدیل شده بر مبنای تغییرات واحدهای پولی معمولا آسانتر از اندازه گیری ارزش جاری می باشد، زیرا این امر از طریق شاخص قیمت مصرف کننده می تواند بهای تمام شده تاریخی را تعدیل نماید، در صورتیکه برای تعدیل اقلام تاریخی بتوان شاخصی مناسب را مبنا قرار داده و به توافق رسید، نتیجه عملیات مربوط به حسابرسی آسانتر می گردد.
به هر حال اقدام کمیسیون اوراق بهادار و بورس سبب روند تکاملی تدریجی حسابداری تغییر قیمت ها شده نتایج دستورالعمل حسابداری شماره 190 (ARS-190) منجربه بازنگری راه حلهای چند جانبه در گزارشگری آثار تغییر قیمتها در بیانیه شماره 33 هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی گردید. نتیجه این حرکت (ARS-190) منجر به بهبود کیفی حسابداری مبتنی بر تغییر قیمت ها شده است.
این حرکت نتیجه سیر تکاملی نبود بلکه بیشتر بازتاب تفکر و اندیشه جان برتون (John Burton) حسابدار ارشد کمیسیون اوراق بهادار و بورس (SEC) شمرده می شد برتون با توجه به سابقه دانشگاهی و علمی خود اعتقاد راسخ داشت. چنانچه که تغییری در گزارشگری مالی به علت تغییر قیمت ها، مورد نیاز باشد. باید این تغییرات را در سیستم اندازه گیری ایجاد نمود؛ تا سیستم بتواند اطلاعات مفیدتری را در اختیار استفاده کنندگان گزارشات مالی قرار دهد. مطلب زیر بهترین گواه برای استنتاج برتون است:
«تورم سبب تحریف قابل ملاحظه ای بر حقایق می شود، زیرا در شرایطی که واحدهای پولی تاریخی مبنای اندازه گیری در سیستم حسابداری باشد با توجه به تغییرات سریع قیمت ها آشکار است که تطبیق ارزشهای پول تاریخی با درآمدهای جاری مبنای مناسبی برای میثانگین خالص جریان های نقدی ورودی در سطوح مختلف فعالیتهای جاری نیست».
تفکرات برتون (سیستم اندازه گیری بر مبنای ارزش جاری) یکی از مباحث قوی در سیستم اندازه گیری ارزش های اقتصادی را نشان می دهد. در این روش هزینه ها بر مبنای ارزش جاری جایگزینی دارایی های فروش رفته یا مصرف شده به عنوان هزین ههای دوره شناسایی می شود. در روش فوق هزینه های جاری در زمان تحقق مبادله با میانگین اقلام جریان های نقدی مقابله می شوند.
منبع:
http://www.javadrashidpoor.blogfa.com/
مطالب کاملتر را میتوانید در کتاب تئوری حسابداری جلد دوم تالیف دکتر شباهنگ مطالعه نمایید.
مقدمه
تورم یکی از واقعیت های زندگی امروز در اغلب کشورهای جهان به شمار می آید. اگرچه تغییر ارزش واحد اندازه گیری بر حسب پول مورد تأیید تمامی حسابدران است اما در مورد روشهای نظری و عملی تعدیل این تغییر ارزش، توافق کلی وجود ندارد.
حسابداران برخی از کشورها، بیش از 80 سال است که اثرات بالقوه تغییرات قیمت ها بر اقلام حسابداری را تشخیص و به نتایج آن پی برده اند، بطوریکه برخی از واحدهای تجاری اثرات تغییر قیمت ها ها را در گزارشگری مالی در دهه 1920 میلاید خود اعمال می کردند. مراکز حرفه ای حسابداری از قبیل انجمن حسابداران امریکا (AAA) و انجمن حسابدارن رسمی امریکا (AICPA ) در طی حدود نیم قرن در نشریات خود اثرات تغییر قیمت ها را بر اقلام گزارشگری مالی مورد بحث قرار داده، هر دو سازمان فوق قویاً از حسابداری مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی تا اواسط دهه 1930 حمایت نموده، بطوریکه در آثار و نوشته های انجمن حسابدارثان آمریکا (AAA) آمده است که:
«حسابداری .... ضرورتاً فرآیند ارزشیابی نیست. بلکه تخصیص بهای تمام شده تاریخی و در آمد به دوره های جاری و آتی است.»
در اوایل دهه پنجاه هر دو سازمان در آثار و نوشته های خود تجدید نظر کرده انجمن حساباران امریکا در سال 1952، بیانیه شماره 2 درباره «تغییرات سطوح قیمت و صورتهای مالی» منتشر نموده، در این بیانیه توصیه شده که صورتهای مالی بایستی براساس واحدهای قدرت خرید عمومی، همراه با صورتهای مالی مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی گزارش گردد. در سال 1952، انجمن حسابداران رسمی امریکا مسئولیت مطالعه درابره تغییر مفاهیم مربوط به درآمد را بر عهده گرفت، در گزارشات و مطالعات این سازمان آمده است:
«شرکت هایی که مالکیت آنها به طور گسترده در بسیاری از مناطق پراکنده می باشند. باید برای فراهم کردن اطالعاتی که در تعیین اندازه گیری درآمد بر مبنای تقریبی واحدهای قدرت خرید معادل دارند. بکوشند، و چنین اطلاعاتی باید در تمامی موارد به گونه ای که امکان دارد. ارائه گردد تا حسابداران و حسابرسان مستقل بتوانند از این طریق و بر مبنای آن نظرات قطعی خود را اعلام نمایند.
انجمن حسابداران رسمی آمریکا (AAA) در سالهای 1957 و 1966 در گزارشات خود از ارائه مجدد صورتهای مالی بر مبنای سطح عمومی قیمت ها جانبداری کرده، و انجمن حسابداران رسمی آمریکا (AICPA) در مطالعات و تحقیقات حسابداری خود در بیانیه شماره 5 در سال 1961، آثار مربوط به تغییرات سطح قیمت را مورد بررسی قرار داد. در این بیانیه تأکید شده است که اطلاعات لازم باید در یادداشت های همراه صورتهای مالی با استفاده از شاخص قیمت واحد ارائه گردد. در سال 1969 هیأت تدوین اصول حسابداری (AP9 بیانیه شماره 3 خود را درباره تهیه صورتهای مالی تعدیل شده بر مبنای شاخص قیمت ها منتشر کرد و پیشنهاد نمود که این طالاعات باید افشا گردد.
در همین دوران کمیته تروبلاد (Trueblood) به نیاز برای شناسایی تغییر قیمت ها در صورتهای مالی تأکید فراوانی می نماید، اندکی بعد، در اواخر سال 1974 هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) پیشنهادی تحت عنوان «گزارشهای مالی مبتنی بر واحدهای قدرت خرید عمومی» منتشر نمود، طرح پیشنهادی بدین قرار بود که واحدهای تجاری علاوه بر تهیه صورتهای مالی مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی، باید صورتهای مالی تعدیل شده ای، که اقلام آن بیانگر قدرت خرید عمومی پول ی باشد، افشاء نمایند.
در همین دوران؛ هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB)، اجرای طرح آزمایشی خود را به تأخیر انداخته، زیرا در مارس 1976، کمیسیون اوراق بهادار و بورس بیانیه حسابداری شماره 190 (ASR) خود را منتشر کرد، در این بیانیه، از وضعیت قبلی خود، که ارئه اطلاعات به غیر از ارزشهای تاریخی ممنوع شده بود، جانبداری نکرده و تأیید نمود، که طی آن افشاء اطلاعات مکمل بر مبنای ارزش های جایگزینی برای کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در مورد موجودی ها، اموال، ماشین آلات و تجهیزات ناخالص، که مجموع آنها بیش از صد میلیون دلار و یا بیش از ده درصد جمع دارایی ها باشد، الزامی می باشد.
مطالعاتی که هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) درباره 125 شرکت آمریکایی انجام داد حاکی از آن بود که، در دوران تورم، زمانی که صورتهای مالی براساس مبنای ارزشهای تاریخی تهیه می گردد، سود ناشی از عملیات جاری بیش از میزان واقعی گزارش شده، در نتیجه بسیاری از واحدهای تجاری مبالغی بیش از میزان واقعی گزارش شده، در نتیجه بسیاری از واحدهای تجاری مبالغی بیش از میزان واقعی به عنوان مالیات و سود، از محل سرمایه، بین طرفین ذینفع پرداخت می نمایند.
نتایج تحقیق و مطالعات آثار تورم بر صورتهای مالی بر بهای تمام شده تاریخی در سال 1979، موجب گردید تا هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) بیانیه شماره 33 تحت عنوان «گزارشهای مالی و تغییر قیمت ها» را منتظر کرد.
در این بیانیه که عنوان نوعی تجربه به آن اطلاق شد شرکتهای بزرگ ملزم گردیدند که اطلاعات زیر را ارائه دهند:
1. ارائه مجدد سود حاصل از عملیات مستمر با توجه به اثر کلی تورم
2. سود یا زیان قدرت خرید مربوط به خالص اقلام پولی
3. سود حاصل از عملیات مستمر بر مبنای ارزشهای جاری
4. ارزش جاری موجودیها و اموال، ماشین آلات و تجهیزات در پایان دوره مالی
5. افزایش یا کاهش ارزش جاری موجودیها و امول ماشین آلات و تجهیزات پس از کسر آثار تورم (تورم خالص) اما در استاندارد حسابداری مورد نظر، ارتباط موارد افشای بالا با صورتهای مالی اساس روشن نشده است.
در این بیانیه تأکید شده است که، شرکت های بزرگ باید اطلاعات مربوط به ارزش های جایگزینی و همچنین سود و زیان ناشی از نگهداری اقلام را در یادداشت های پیوست صورتهای مالی افشاء نمایند.
بدیهی است که در این بیانیه، توصیه شده که شرکتها علاوه بر تهیه صورتهای مالی مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی باید با استفاده از شاخص سطح عمومی قیمت ها صورتهای مالی تعدیل شده براساس واحدهای پولی دارای قدرت خرید ثابت گزارش نمایند. یا با ارائه گزارشهای مالی بر مبنای «ارزش جاری» که از طریق ارزش جایگزینی دارایی ها و هزینه های مشخص تهیه گردیده، به عنوان صورتهای مالی مکمل پیوست گزارشهای مالی افشاء نمایند.
در این زمینه شرکتهایی مشمول تهیه صورتهای مالی مکمل می شوند که دارای شرایط زیر باشند:
1. شرکتهایی که موجودی کالا اموار و ماشین آلات و تجهیزات (خالص) آنها بیش از 125 میلیون دلار می باشد.
2. شرکتهایی که جمع دارای آنان (بعد از کسر استهلاک) بیش از یک میلیارد می باشد.
(روش حسابداری که تغییر قیمتهای خاص را در نظر می گیرد به حسابداری ارزش جاری معروف است؛ در این سیستم به منظور ارزشیابی اقلام، از ارزشیابی اقلام، از ارزش جایگزینی (ارزش جاری خرید دارایی) یا ارزش بازیافتنی (ارزش جاری فروش) یا ترکیبی از هر دو استفاده می شود).
حسابداران بهطور اعم و مراکز حرفه ای حسابداری از قبیل انجمن حسابداران آمریکا (AAA)، انجمن حسابداران رسمی آمریکا (AICPA) و هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) تا قبل از انتشار دستورالعمل حسابداری شماره 190 توسط کمیسیون اوراق بهادار و بورس، به شدت طرفدار بهای تمام شده تاریخی تعدیل شده بر مبنای سطح عمومی قیمت ها بودند .
با این وجود اینکه مراکز حرفه ای حسابداری، ارزش بهای تمام شده تاریخی تعدیل شده را بر ارزش جاری ترجیح می دادند. امری کاملا تصادفی و صرفاً براساس حدس و گمان استوار است، اما در مواردی ممکن است دلایلی نیز وجود داشته باشد.
به عنوان مثال اندازه گیری بهای تمام شده تاریخی تعدیل شده بر مبنای تغییرات واحدهای پولی معمولا آسانتر از اندازه گیری ارزش جاری می باشد، زیرا این امر از طریق شاخص قیمت مصرف کننده می تواند بهای تمام شده تاریخی را تعدیل نماید، در صورتیکه برای تعدیل اقلام تاریخی بتوان شاخصی مناسب را مبنا قرار داده و به توافق رسید، نتیجه عملیات مربوط به حسابرسی آسانتر می گردد.
به هر حال اقدام کمیسیون اوراق بهادار و بورس سبب روند تکاملی تدریجی حسابداری تغییر قیمت ها شده نتایج دستورالعمل حسابداری شماره 190 (ARS-190) منجربه بازنگری راه حلهای چند جانبه در گزارشگری آثار تغییر قیمتها در بیانیه شماره 33 هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی گردید. نتیجه این حرکت (ARS-190) منجر به بهبود کیفی حسابداری مبتنی بر تغییر قیمت ها شده است.
این حرکت نتیجه سیر تکاملی نبود بلکه بیشتر بازتاب تفکر و اندیشه جان برتون (John Burton) حسابدار ارشد کمیسیون اوراق بهادار و بورس (SEC) شمرده می شد برتون با توجه به سابقه دانشگاهی و علمی خود اعتقاد راسخ داشت. چنانچه که تغییری در گزارشگری مالی به علت تغییر قیمت ها، مورد نیاز باشد. باید این تغییرات را در سیستم اندازه گیری ایجاد نمود؛ تا سیستم بتواند اطلاعات مفیدتری را در اختیار استفاده کنندگان گزارشات مالی قرار دهد. مطلب زیر بهترین گواه برای استنتاج برتون است:
«تورم سبب تحریف قابل ملاحظه ای بر حقایق می شود، زیرا در شرایطی که واحدهای پولی تاریخی مبنای اندازه گیری در سیستم حسابداری باشد با توجه به تغییرات سریع قیمت ها آشکار است که تطبیق ارزشهای پول تاریخی با درآمدهای جاری مبنای مناسبی برای میثانگین خالص جریان های نقدی ورودی در سطوح مختلف فعالیتهای جاری نیست».
تفکرات برتون (سیستم اندازه گیری بر مبنای ارزش جاری) یکی از مباحث قوی در سیستم اندازه گیری ارزش های اقتصادی را نشان می دهد. در این روش هزینه ها بر مبنای ارزش جاری جایگزینی دارایی های فروش رفته یا مصرف شده به عنوان هزین ههای دوره شناسایی می شود. در روش فوق هزینه های جاری در زمان تحقق مبادله با میانگین اقلام جریان های نقدی مقابله می شوند.
منبع:
http://www.javadrashidpoor.blogfa.com/
مطالب کاملتر را میتوانید در کتاب تئوری حسابداری جلد دوم تالیف دکتر شباهنگ مطالعه نمایید.