AreZoO
7th November 2010, 06:24 PM
حسابداری ذهنی و تصمیمات مالی و سرمایهگذاری
هر کسی که مطالعاتی درمالی رفتاری داشته باشد، قطعا نام دواندیشمند بزرگ این حوزه دانیل کانمن[1] و آموس تیورسکی[2] را شنیده است. در همین سری یادداشتهای تورشهای رفتاری نیز از این دو بزرگ یاد شده است. یکی از مفاهیمی که این دو و ریچارد تالر[3] خیلی روی آن کار کردهاند تورش حسابداری ذهنی (Mental Accounting) است.
بر اساس این تورش افراد در تصمیمات مالی خود برای ارزیابی هر تصمیم حسابی جداگانه در ذهن باز میکنند و سعی میکنند عواقب هر تصمیم (مثبت یا منفی) را به تنهایی بررسی کنند. به این ترتیب از یک نگاه کلی به مجموعه تصمیمات خود (شبیه پورتفوی) باز میمانند و ممکن است تصمیماتی بگیرند که منجر به حداکثرسازی ثروتشان نشود. مطالعات تالر نشان میدهد که افراد در ارزیابی تصمیمات نه تنها تصمیمات را مجزا بررسی میکنند بلکه تغییر نوع تصمیم و زمان هزینه کردن و منفعت بردن هم روی نتایج تصمیم اثرگذار است.
چند مثال ساده ابعاد این تورش رفتاری (و چند تورش مرتبط با آن) را آشکار خواهد کرد. بسیاری از ما مقادیری زیادی از پول خود را در جاهایی سرمایهگذاری میکنیم که 16% بازدهی دارد. (چندان به خود اعداد دقت نکنید. این مثال ساختگی است J) این سرمایهگذاری به این امید است که در آیندهای نزدیک اتومبیل خریداری کنیم و یا ... همزمان با این سرمایهگذاری (که ممکن است در بانک یا اوراق مشارکت باشد) وامی برای خرید مسکن از بانک دریافت میکنیم که باید 25% بهره روی آن بپردازیم.
جالب نیست؟ واقعیت این است که ما در ذهنمان یک حساب جداگانه برای خرید اتومبیل داریم و یک حساب جداگانه برای خرید خانه و سعی میکنید سود و زیان ایندو را با هم حساب نکنیم. نکته جالب این تورش رفتاری این است که زمانی که در مضیقه مالی نیستیم شانس اسن خطا بیشتر میشود. در زمان تنگنا معمولا جرأت نمیکنیم چندین و چند تصمیم مالی و سرمایهگذاری اتخاذ کنیم.
مثال آشنای این تورش برای دوستانی که در بازار سرمایه ایران فعال هستند افرادی هستند که زیان در یک سهم ناراحت (بخوانید شاکی و عصبانی) هستند و بر سر کارگزار و مشاور و زمین و زمان فریاد میزنند. این سهامداران فراموش کردهاند که همین کارگزار سهم دیگری برایشان خریده که در این مدت نه تنها زیان سرمایهگذاری اول را جبران کرده بلکه در مجموع نیز سود بسیار خوبی نصیبشان شده است. بسیاری از سهامداران هنوز عادت نکردهاند که در ارزیابی عملکرد، مجموع پورتفوی خود را نگاه کنند.
تورش حسابداری ذهنی نه تنها باعث میشود که نگاه کلان به مجموعه سرمایهگذاریهای خود را از دست بدهیم بلکه به دنبال ایجاد رابطهای در زمان لذت بردن از منفعت سرمایهگذاری (و یا کالا و یا سرویس خریداری شده) و دردکشیدن و ناراحتی از هزینه کردن برای بهدست آوردن آن کالا یا خدمت است. این مسئله موجب میشود که تصمیماتی بگیریم که با حداکثرسازی ثروت همخوانی ندارد. برای مثال گفته میشود که اگر برای خرید یخچال 1200دلاری دو نوع تامین مالی زیر پیشنهاد شود، بیشتر افراد گزینه دوم را انتخاب میکنند که با اصول اقتصادی هم همخوانی دارد:
1- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاری قبل از خرید؛
2- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاری پس از خرید.
اما اگر دو گزینه زیر برای تامین مالی یک سفر تفریحی یک هفتهای که 1200 دلار هزینه دارد به افراد پیشنهاد شود، اغلب آنها گزینه اول را انتخاب میکنند که از نظر اقتصادی عاقلانه به نظر نمیرسد:
1- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاری قبل از سفر؛
2- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاری پس از بازگشت از سفر.
علت این است که افراد تا مدتها از منافع یخچال استفاده میکنند و همزمان با استفاده از آن حاضرند پول هم پرداخت کنند اما منفعت سفر در مدت یک هفته تمام میشود و فکر اینکه بعد از بازگشت باید پول چیزی را بدهند که گذشته است آزارشان خواهد داد. از اینرو در مورد سفر ترجیح داده میشود که پول آنرا زودتر پرداخت کنند (به شرط اینکه بتوانند.) این مسئله موجب میشود که سرمایهگذاران از وامگیری در مسائلی و کالاهایی که زود به مصرف میرسند پرهیز کنند. این مسئله به وامگریزی (Debt Aversion) معروف است.
[1] . Daniel Kahneman
[2] . Amos Tversky
[3] . Richard Thaler
نویسنده : دکتر سعید اسلامی بیدگلی
هر کسی که مطالعاتی درمالی رفتاری داشته باشد، قطعا نام دواندیشمند بزرگ این حوزه دانیل کانمن[1] و آموس تیورسکی[2] را شنیده است. در همین سری یادداشتهای تورشهای رفتاری نیز از این دو بزرگ یاد شده است. یکی از مفاهیمی که این دو و ریچارد تالر[3] خیلی روی آن کار کردهاند تورش حسابداری ذهنی (Mental Accounting) است.
بر اساس این تورش افراد در تصمیمات مالی خود برای ارزیابی هر تصمیم حسابی جداگانه در ذهن باز میکنند و سعی میکنند عواقب هر تصمیم (مثبت یا منفی) را به تنهایی بررسی کنند. به این ترتیب از یک نگاه کلی به مجموعه تصمیمات خود (شبیه پورتفوی) باز میمانند و ممکن است تصمیماتی بگیرند که منجر به حداکثرسازی ثروتشان نشود. مطالعات تالر نشان میدهد که افراد در ارزیابی تصمیمات نه تنها تصمیمات را مجزا بررسی میکنند بلکه تغییر نوع تصمیم و زمان هزینه کردن و منفعت بردن هم روی نتایج تصمیم اثرگذار است.
چند مثال ساده ابعاد این تورش رفتاری (و چند تورش مرتبط با آن) را آشکار خواهد کرد. بسیاری از ما مقادیری زیادی از پول خود را در جاهایی سرمایهگذاری میکنیم که 16% بازدهی دارد. (چندان به خود اعداد دقت نکنید. این مثال ساختگی است J) این سرمایهگذاری به این امید است که در آیندهای نزدیک اتومبیل خریداری کنیم و یا ... همزمان با این سرمایهگذاری (که ممکن است در بانک یا اوراق مشارکت باشد) وامی برای خرید مسکن از بانک دریافت میکنیم که باید 25% بهره روی آن بپردازیم.
جالب نیست؟ واقعیت این است که ما در ذهنمان یک حساب جداگانه برای خرید اتومبیل داریم و یک حساب جداگانه برای خرید خانه و سعی میکنید سود و زیان ایندو را با هم حساب نکنیم. نکته جالب این تورش رفتاری این است که زمانی که در مضیقه مالی نیستیم شانس اسن خطا بیشتر میشود. در زمان تنگنا معمولا جرأت نمیکنیم چندین و چند تصمیم مالی و سرمایهگذاری اتخاذ کنیم.
مثال آشنای این تورش برای دوستانی که در بازار سرمایه ایران فعال هستند افرادی هستند که زیان در یک سهم ناراحت (بخوانید شاکی و عصبانی) هستند و بر سر کارگزار و مشاور و زمین و زمان فریاد میزنند. این سهامداران فراموش کردهاند که همین کارگزار سهم دیگری برایشان خریده که در این مدت نه تنها زیان سرمایهگذاری اول را جبران کرده بلکه در مجموع نیز سود بسیار خوبی نصیبشان شده است. بسیاری از سهامداران هنوز عادت نکردهاند که در ارزیابی عملکرد، مجموع پورتفوی خود را نگاه کنند.
تورش حسابداری ذهنی نه تنها باعث میشود که نگاه کلان به مجموعه سرمایهگذاریهای خود را از دست بدهیم بلکه به دنبال ایجاد رابطهای در زمان لذت بردن از منفعت سرمایهگذاری (و یا کالا و یا سرویس خریداری شده) و دردکشیدن و ناراحتی از هزینه کردن برای بهدست آوردن آن کالا یا خدمت است. این مسئله موجب میشود که تصمیماتی بگیریم که با حداکثرسازی ثروت همخوانی ندارد. برای مثال گفته میشود که اگر برای خرید یخچال 1200دلاری دو نوع تامین مالی زیر پیشنهاد شود، بیشتر افراد گزینه دوم را انتخاب میکنند که با اصول اقتصادی هم همخوانی دارد:
1- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاری قبل از خرید؛
2- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاری پس از خرید.
اما اگر دو گزینه زیر برای تامین مالی یک سفر تفریحی یک هفتهای که 1200 دلار هزینه دارد به افراد پیشنهاد شود، اغلب آنها گزینه اول را انتخاب میکنند که از نظر اقتصادی عاقلانه به نظر نمیرسد:
1- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاری قبل از سفر؛
2- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاری پس از بازگشت از سفر.
علت این است که افراد تا مدتها از منافع یخچال استفاده میکنند و همزمان با استفاده از آن حاضرند پول هم پرداخت کنند اما منفعت سفر در مدت یک هفته تمام میشود و فکر اینکه بعد از بازگشت باید پول چیزی را بدهند که گذشته است آزارشان خواهد داد. از اینرو در مورد سفر ترجیح داده میشود که پول آنرا زودتر پرداخت کنند (به شرط اینکه بتوانند.) این مسئله موجب میشود که سرمایهگذاران از وامگیری در مسائلی و کالاهایی که زود به مصرف میرسند پرهیز کنند. این مسئله به وامگریزی (Debt Aversion) معروف است.
[1] . Daniel Kahneman
[2] . Amos Tversky
[3] . Richard Thaler
نویسنده : دکتر سعید اسلامی بیدگلی