Isengard
4th November 2010, 09:45 PM
>>>>>>>>>>> روسيه و وعدههاي موهوم امريكا <<<<<<<<<<
ايراس: چندي پيش و بهرغم برخي مخالفتها، دميتري مدويديف با اجرايي كردن تحريمهاي قطعنامة 1929 عليه ايران به دوگانگيهاي پيشين در تعامل با تهران پايان داد و همراهي مسكو با فشارهاي غرب عليه تهران را علني نمود. هرچند اين اقدام تاكتيكي روسيه با محاسبه سود و هزينه انجام پذيرفته و مسكو در سوداي دريافت مابهازءهايي در ساير زمينهها و حوزهها از جمله كمك امريكا به نوسازي اقتصادي اين كشور به اين اقدام مبادرت كرده، اما همان طور كه تجربه نشان ميدهد، آنچناني كه مسكو تصور ميكند واشنگتن در دادن مابهازاء سخاوتمند نيست و هم از اين رو خسارات بلندمدت روسيه از اين اقدام ضدايراني خود از محاسن آن بيشتر به نظر ميرسد.
دستور 22 سپتامبر دميتري مدويديف، رئيس جمهور روسيه زير عنوان «اقدامات مربوط به اجراي قطعنامه شماره 1929 شوراي امنيت سازمان ملل مورخ 9 ژوئن 2010» گمانهزنيها در خصوص تغيير مسير سياست خارجي روسيه را به واقعيت نزديكتر كرد. مرور كوتاه موارد برشمرده شدن در اين دستور مؤيدي بر وجود تحول جدي در سياست خارجي روسيه به ويژه در قبال ايران است. بر اساس اين دستور، صادرات تانك، خودروهاي زرهي، توپهاي كاليبر بزرگ، هواپيماهاي جنگي، بالگردها و ناوهاي جنگي و سيستمهاي ضدهوايي «اس300» به ايران منع شده است. رئيس جمهور روسيه همچنين واگذاري خدمات مالي در رابطه با «برنامه هستهاي» ايران را از سوي اشخاص حقيقي و حقوقي روسيه منع كرده است. حتي فعاليت مشترك با بانكهاي ايراني در روسيه منع شده و شعبات بانكي جديد و بنگاههاي بيمه جديد ايراني در روسيه افتتاح نخواهند شد.
طبق دستور مدويديف تحويل فنآوريهاي مربوط به توليد موشكهاي بالستيك و تسليحات مشابه به آن به ايران منع شده است. در اين دستور تصريح شده كه؛ «لازم است حين تعامل اقتصادي و از جمله انجام معامله با ساختارهاي ثبت شده در ايران يا زير حاكميت حقوقي ايران هوشياري بيشتري مطمحنظر قرار گيرد». با اجرايي شدن اين فرمان، ورود و حتي عبور آن بخش از اتباع ايران كه با فعاليت اتمي تهران ارتباط دارند به روسيه ممنوع شده است. در اين راستا، در متمم شماره يك دستور فهرستي از سيزده تن و از جمله دانشمندان، كاركنان دولتي و نظاميان ايراني درج شده است. عباس رضايي آشتياني از مقامات ارشد سازمان انرژي اتمي ايران و مسئول اكتشاف زمين شناسي و استخراج و سرتيپ رضا ناقدي، معاون اسبق رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح در مورد تأمينات لجستيك و تحقيقات صنعتي در اين فهرست قرار دارند.
برخي تحليلگران در روسيه اين فرمان را نشانه پيروزي بدون ترديد جناح آمريكاگرا در كرملين دانسته و آن را نشانه بارز بازگشت دورة «كوزيروف» (اولين وزير امور خارجه روسيه در دوران يلتسين که به سياستهاي غربگرايانه نامبردار بود) به سياست خارجي روسيه تعبير كردند. هرچند متن فرمان مدويديف گسترده و طي آن به موارد مختلفي اشاره شده بود، اما به تأكيد آگاهان امر مهمترين بند آن به ممنوعيت تحويل سامانههاي موشكي اس300 به ايران اشاره دارد. ايران به اين هدف به دنبال خريد اين سيستمها از روسيه بود كه سازوكاري براي جلوگيري از حملات نيروي هوايي و موشكي دشمن به نيروگاه اتمي بوشهر كه توسط روسيه ساخته شده، باشند. شايان يادآوري است كه روسيه و ايران در سال 2007 قرارداد تحويل پنج سامانة موشكي اس300 به ايران را امضا كردند. انعقاد اين قرارداد سري بود و مدت طولاني كسي از آن اطلاعي نداشت تا اينكه در اواخر دسامبر 2007 اولين گزارش در مورد قرارداد تحويل «اس 300» به ايران علني شد.
يك سال بعد، 21 دسامبر 2008 رسانههاي گروهي ايران از آغاز تحويل اين سيستمها به ايران سخن به ميان آوردند. هرچند مسكو بلافاصله این امر را تكذيب كرده، اما بعداً به واقعيت امضاي قرارداد اذعان نمود. در ازاي تحويل سيستمها اس300 به ايران پيش پرداخت مشخصي از تهران گرفته شده و اين در حالي بود كه كل مبلغ معامله قريب به يك ميليارد دلار ارزش داشت. طي توافق، اين سامانهها ميبايست سال گذشته به ايران تحويل ميشد، اما اين امر به دلايل مختلف فني، مالي و سياسي از سوي طرف روس به تعويق افتاد. شايان ذكر است كه هرچند در دسامبر 2008 گزارشهايي مبني بر ارسال اولين قطعات «اس300» از روسيه به ايران منتشر شد، اما اين گزارش نیزاز بلافاصله از سوي مسكو رد شد.
بهرغم اين گزارشها و تكذيبهاي تالي آن، سرگئي ميرونوف، رئيس شوراي فدراسيون و رهبر حزب عدالت روسيه در اوايل 2010 اعلام نمود روسيه تعهدات خود در مورد تحويل «اس300» به ايران را اجرا خواهد كرد. به تأكيد او؛ «تحويل هر نوع امكانات به هر كشوری حق مسلم ما است. ما با ايران موافقتنامه دوجانبه داريم و روسيه هميشه قراردادها و موافقتنامههاي بينالمللي خود را اجرا كرده است. لذا تحويل سيستمهاي دفاعي اس300 فقط مسئله زمان است». ميرونوف خاطر نشان نمود؛ «در اين معامله واقعاً تأخير فني بروز كرده است». وی افزود؛ «اطمينان دارم ما اين سيستم را از جمله براي اينكه ايران بتواند در برابر هر حمله هوايي از خاك كشورش دفاع كند تحويل ميدهيم. اين نيز حق هر كشور مستقلی است».
در همين بين، 9 ژوئن 2010 مجموعه مجازاتهاي عليه ايران به منظور وادار كردن این کشور به توقف غنیسازی اتمي و شفاف نمودن برنامه هستهاي خود در شوراي امنيت سازمان ملل تصويب شد. اين در حالي بود كه حتي قبل از بررسي قطعنامه در صحن علني شوراي امنيت نيز کاملاً مشخص بود كه پيشنويس تهيه شده از طرف ايالات متحده که شركاي اين كشور در گروه 5+1 و از جمله روسيه و چين نيز آن را تأييد كرده بود، ارسال سامانههاي دفاعي اس300 از روسيه به ايران را منع نميكرد. افزون بر اين، ولاديمير پوتين نيز در آستانه رأيگيري در شوراي امنيت در مورد جاري شدن مجازاتهايي عليه ايران، تصريح كرده بود كه در صورت تصويب اين قطعنامه همكاري اقتصادي مسكو و تهران ادامه خواهد يافت و قرارداد تحويل «اس300» نيز لغو نميشود.
«واشنگتنتايمز» در مي 2010 به نقل از نماينده وزارت خارجه ايالات متحده نيز تأكيد كرد كه؛ «پيشنويس قطعنامه شوراي امنيت، روسيه را به عدم تحويل «اس300» به ايران متعهد نميكند». اما فليپ كرولي، سخنگوي رسمي وزارت خارجه بلافاصله پس از تصويب اين قطعنامه اعلام كرد؛ «قطعنامه 1929 تحويل تسليحات مندرج در فهرست تسليحات متعارف سازمان ملل که در آن از سامانههاي موشكي اس300 ياد نشده، را به ايران منع ميكند». آندره نسترنكو، سخنگوي رسمي وزارت خارجه روسيه نيز در پاسخ به سئوال مربوط به تأثيرات تصويب قطعنامه 1929 بر تحويل «اس300» به ايران با تكرار سخنان كرولي اعلام نمود؛ «امكانات پدافند ضدهوايي به استثناي سيستمهاي پرتاب شونده از شانه تحت محدوديتهاي شوراي امنيت عليه به ايران قرار نميگيرد».
دميترييف مدير سرويس فدرال همكاري نظامي - فني در همان روز اين سخنان را تأييد و تأكيد كرد؛ «قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل هيچ محدوديتي براي روسيه جهت تحويل سامانههاي «اس300» به ايران ايجاد نميكند و تعامل مسكو و تهران در اين زمينه ادامه خواهد يافت». اين در حالي بود كه يك روز بعد بخش رسانهاي اين نهاد سخنان مدير خود را تكذيب و اعلام نمود قطعنامه شوراي امنيت مسئله تحويل «اس300» به ايران را نيز زير تأثير قرار ميدهد. در سوي ديگر، سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه نيز اين نظر را تكذيب كرد. او در جريان ديدار خود از تاشكند اعلام نمود؛ «ساخت نيروگاه اتمي در ايران و موضوع تحويل «اس300» به تهران در قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل قرار ندارد. قطعنامة شوراي امنيت تنها همكاري نظامي-فني با ايران در زمينة تسليحات تهاجمي را محدود ميكند و تسليحات دفاعي زير شمول اين محدوديتها قرار نميگيرد». يك هفته بعد از سخنان لاوروف و برخلاف سلسهمراتب اداري، سرگئي ريابكوف، معاون وي سخنان او را تكذيب كرد.
مرور اين اظهارات و بيانيهها، وجود تناقض و به عبارتي سردرگمي در ميان مقامات مسكو در خصوص تعامل با ايران را به وضوح نشان ميدهد. با اين وجود، همان طور كه اشاره شد، در نهايت امر دميتري مدويديف، رئيسجمهور روسيه با اعلام فرمان جاري شدن تحريمهاي سازمان ملل عليه ايران نه تنها سرنوشت قرارداد اس300 با ايران را مشخص كرد، بلكه در سطح كلان چگونگي سياست خارجي مسكو در قبال تهران را نيز تعيين كرد. نكتة قابل تأمل در اين ميان اينكه، صرفهنظر از تناقضگويي مقامات مسكو در خصوص تحويل اس300 به ايران، بر همگان آشكار بود كه قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل از لحاظ فني قرارداد «اس300» را زير شمول قرار نميدهد و مسكو با تفسير موسع متن قطعنامه، رأساً تحويل اين سامانهها به تهران را منع كرده است.
با اين ملاحظه، ميتوان مدعي شد كه قرارداد تحويل اس300 به ايران قرباني تغيير قدرت در كرملين شد، زيرا اين قرارداد توسط ولاديمير پوتين امضا شده بود و او به خوبي به اين مهم كه قرار دادن سياست خارجي روسيه زير نفوذ منافع آمريكا تا چه حد مرگبار است، وقوف داشت. با عنايت به اينكه در دورة پوتين مسكو از علني كردن معامله اس300 احتراز داشت، به نظر ميرسد مقامات كرملين بر آن بودهاند تا در بازي با واشنگتن و بطور اخص حين چانهزني در مورد پيمان «استارت 3» كه در حال حاضر در پارلمان روسيه و ايالات متحده در حال بررسي است، از آن به عنوان كارت بازي استفاده كند. مسكو در اين فرآيند انتظار داشت ايالات متحده در حوزة سياست خارجي قدمهاي مشخصي را در لحاظ ملاحظات روسيه بردارد. اما هنگامیکه ايالات متحده در پاييز سال 2008 از تجاوز گرجستان به اوستياي جنوبي حمايت و روسيه را بخاطر مقابله به مثل با تفليس به عنوان متجاوز محكوم نمود، ركود بر روابط دو طرف حكمفرما و بياعتماديها تشديد شد.
پيمانشكني و وقاحت آمريكا در آن مقطع، رهبران مسكو را به خود آورد و حتي مساعي فزايندة لابي آمريكا در مسكو نيز نتوانست روسيه را از شناسايي استقلال آبخازيا و اوستياي جنوبي منصرف كند. بايد به اين مهم توجه داشت كه هنگام حمله گرجستان به اوستياي جنوبي ابتدا نخستوزير روسيه و نه رئيسجمهور بود كه اين تجاوز را محكوم كرد. پس از آن بود كه روسيه در پاسخ به حمايت آشكار ايالات متحده از دولت دستنشانده گرجي عمليات ساخت نيروگاه اتمي بوشهر را تا مرحله راهاندازي فيزيكي پيش برد. به عبارت ديگر اگر جنگ اوت 2008 نبود، مشخص نبود ساخت اين نيروگاه تا چه زماني به درازا بكشد.
بايد به اين نيز توجه داشت كه «لحن آمريكايي» سياست روسيه به تبع نزديك شدن اين كشور به انتخابات رياستجمهوري سال 2012 در حال تقويت است. بهرغم برخي اخبار مربوط به «توافق متمدنانة» مدويديف و پوتين، از قرار هر دوي آنها نه تنها قصد دارند در انتخابات رياست جمهوري شركت كنند، بلكه مايلند پيروز اين رقابت نيز لقب بگيرند. به نظر ميرسد در همين راستا و براي دريافت حمايت غرب و ايالات متحده بود كه دفتر كرملين قرارداد تحويل سيستمهاي دفاعي «اس300» به ايران را لغو كرد. لغو قرارداد تحويل اين سامانهها که به بهانههاي مطلقاً ظاهري انجام شد، با از دست رفتن منفعت كلان روسيه، وارد شدن خسارت جدي به وجهة بينالمللي اين كشور و پرداخت صدها ميليون دلار غرامت بخاطر لغو يكطرفة قرارداد همراه خواهد بود.
افزون بر اين، روسيه با خودداري از تحويل سيستمهاي اس300 به تهران امكان وارد كردن ضربه نظامي ايالات متحده و اسرائيل به تأسيسات اتمي ايران که در برابر حملات هوايي چندان مقاوم نيستند را بالاتر ميبرد و اين به معناي آن است كه امكان بروز جنگي جديد در نزديكي مرزهاي خود را تقويت ميكند. با اين ملاحظه، واشنگتن موضوعي را جشن ميگيرد كه از قرار درخشانترين پيروزي آن بر مسكو طي 10 سال گذشته است. آنها در محافل داخلي خود و همراه با اسرائيل به سادهلوحي مسكو نيشخند زده و عمق نفوذ خود بر مقامات كنوني كرملين را خاطر نشان ميكنند. كاخ سفيد چطور ميتواند از اقدام مسكو كه فضاي اقدام آن را گسترده كرده و هزينههاي حمله به ايران را براي آن كاهش ميدهد، استقبال نكند؟
ايرانيها نز از خيلي پيشتر درك كرده بودند كه «اس300» ميتواند به موضوعي براي چانهزني مسكو در بازي با واشنگتن تبديل شود و به همين دليل قريب به دو سال قبل جستجوي تسليحات ضدهوايي جايگزين از جمله از چين را شروع كرده بودند. چين بطور كلي ميتواند چنين سيستمي به ايران تحويل دهد و از قرار دو سيستم از چهار سيستمي كه مقامات نظامي ايران اخيراً به آن اشاره كردهاند، را قبلاً به تهران تحويل داده است. اين بدان معنا است كه ايران فنآوري توليد تسليحات مشابه با «اس300» را در اختيار دارد. قصد ايران براي افتتاح كارخانه توليد سيستمهاي مشابه با «اس300» كه وزير دفاع ايران اخيراً به امر اشاره داشته، در هيمن راستا قابل ارزيابي است. اما روسيه بايد منتظر اقدامات نامساعد ايران باشد. پاسخ ايران نيز هم اقدامات مستقيم چون درخواست پرداخت غرامت بخاطر عدم تحويل سيستمهاي ضدهوايي و هم مجازاتهاي غيرمستقيم عليه روسيه خواهد بود. براي مثال ايران قصد دارد در آينده نزديك در چارچوب برنامه ساخت 20 نيروگاه اتمي طي 20 سال آينده مناقصه ساخت دو نيروگاه اتمي به قيمت حداقل 6 ميليارد دلار را اعلام كند.
پر واضح است كه مجتمع دولتي «روساتم» نه تنها امكان پيروزي، بلكه حتي شانش شركت در اين مناقصه پرسود را نخواهد داشت. اين اقدام تهران عادي به نظر ميرسد، چرا كه بسياري غيرمنطقي خواهد بود كه ايران مهمترين پروژههاي اقتصادي چون ساخت نيروگاه اتمي را به شريك غيرمطمئني تحويل دهد كه معلوم نيست از طرف چه كسي كنترل ميشود. تأسفبارترين جنبة اين تحولات اين است كه روسيه به احتمال قوي امتيازاتي را كه انتظار دارد به تبع پيوستن به مجازاتهاي ايران و خوشآيند آمريكا بدست آورد، كسب نخواهد كرد. مرور روابط مسكو با واشنگتن نيز به وضوح نشان دهندة آن است كه اين انتظارات معمولاً با دلزدگي و تحمل خسارات كلان سياسي و اقتصادي به پايان ميرسد. ماجراي روابط گورباچف با ريگان، يلتسين با كلينتون و دوستي امروز مدويديف با اوباما حكايت تكراري از اين دست است.
روندها همچنان گواه آن است كه مقامات مسكو معمولاً اين مهم را از ياد ميبرند كه واشنگتن در روابط خود با مسكو عادت به عدم اجراي قولهاي داده شده دارد و تنها منافع خود را در نظر ميگيرد. به عبارت ديگر، اگر در مقطع حاضر فشار بر ايران به نفع آمريكا است، آنها اين فشار را وارد كرده و از شركاي خود هم دعوت ميكنند همين كار را بكنند. اما اگر در آينده معلوم شود كه براي آمريكا بهتر است با ايران دوستي كند، در آن صورت آمريکا دوستي با ايران را شروع كرده و به منافع شركاي پيشين خود توجهي نميكند.
براي مثال، طبق گزارش برخي رسانهها، هماكنون ايالات متحده بدون اطلاع روسيه با ايران در مورد برقراري روابط ديپلماتيك غيررسمي بطور سري در حال مذاكره است. ظاهراً پيشنهاد در اين خصوص از طرف كاخ سفيد مطرح شده و به تأكيد نشريه اسرائيلي «هاآرتص» محل مذاكرات نيز مقر سازمان ملل در نيويورك بوده است. اشخاصي از نزديكان طراز اول آقاي احمدينژاد، رئيس جمهور ايران كه براي شركت در مجمع عمومي سازمان ملل وارد نيويورك شده بودند از طرف تهران در اين مذاكرات شرکت کرده بودند. لذا آزادي يكي از سه تبعه آمريكايي كه يك سال قبل در جنوب ايران دستگير و به جاسوسي متهم شده بود، بيدليل نبود. اگر اطلاعات مربوط به مذاكرة تهران و واشنگتن صحت داشته باشد، آمريكا در هر لحظه ميتواند درها را به روي جمهوري اسلامي باز كند و آن وقت روسيه دوست ديرينة خود را از دست خواهد داد.
شايان ذكر است كه كه غرب به رهبري ايالات متحده از ايران نوهيولايي ميسازد كه منافع روسيه را از جمله در آسياي مركزي، خزر، قفقاز و در خود اين كشور در هم خواهد کوبيد. آمريكا ابتدا به نام ايران مشكلات بزرگي براي روسيه ايجاد ميکند و سپس هر از گاهي به كمك مسکو آمده و بسته به موقعيت و قيمت سطح فعاليت ايران در حوزههاي حياتي روسيه را مديريت ميكند. پرواضح است كه ايالات متحده با اين اقدامات از منافع خود دفاع ميكند و براي نيل به اين هدف آماده هر كاري است. امروز آنها در جستجوي راهي به سوي ايران هستند، بهرغم اينكه آقاي احمدينژاد در مصاحبه با شبكه «سيانان» تأكيد كرد كه ناتانياهو، نخستوزير اسرائيل «قاتل حرفهاي» است كه «بايد بخاطر قتل زنان و كودكان فلسطيني در دادگاه محاكمه شود» و اينكه «در وهله اول رژيم صهيونيستي و آمريكا براي صلح در خاورميانه خطر ايجاد ميكند» و «آنها هستند که بايد خلع سلاح شوند». مجموع اين تحولات بار ديگر نشان ميدهد كه در عرصة سياست، دوستان و دشمنان ابدي وجود ندارند و تنها مسئلة واقعي منافع ملي است. اين در حالي است كه رهبران روسيه در مناقشة ميان تهران و واشنگتن، با جانبداري غيردورانديشانه از يك طرف، به واقع منافع ملي اين كشور را به خطر مياندازند.
نويسنده: نيكلاي پاراسكوف، روزنامة «ورميا»
ايراس: چندي پيش و بهرغم برخي مخالفتها، دميتري مدويديف با اجرايي كردن تحريمهاي قطعنامة 1929 عليه ايران به دوگانگيهاي پيشين در تعامل با تهران پايان داد و همراهي مسكو با فشارهاي غرب عليه تهران را علني نمود. هرچند اين اقدام تاكتيكي روسيه با محاسبه سود و هزينه انجام پذيرفته و مسكو در سوداي دريافت مابهازءهايي در ساير زمينهها و حوزهها از جمله كمك امريكا به نوسازي اقتصادي اين كشور به اين اقدام مبادرت كرده، اما همان طور كه تجربه نشان ميدهد، آنچناني كه مسكو تصور ميكند واشنگتن در دادن مابهازاء سخاوتمند نيست و هم از اين رو خسارات بلندمدت روسيه از اين اقدام ضدايراني خود از محاسن آن بيشتر به نظر ميرسد.
دستور 22 سپتامبر دميتري مدويديف، رئيس جمهور روسيه زير عنوان «اقدامات مربوط به اجراي قطعنامه شماره 1929 شوراي امنيت سازمان ملل مورخ 9 ژوئن 2010» گمانهزنيها در خصوص تغيير مسير سياست خارجي روسيه را به واقعيت نزديكتر كرد. مرور كوتاه موارد برشمرده شدن در اين دستور مؤيدي بر وجود تحول جدي در سياست خارجي روسيه به ويژه در قبال ايران است. بر اساس اين دستور، صادرات تانك، خودروهاي زرهي، توپهاي كاليبر بزرگ، هواپيماهاي جنگي، بالگردها و ناوهاي جنگي و سيستمهاي ضدهوايي «اس300» به ايران منع شده است. رئيس جمهور روسيه همچنين واگذاري خدمات مالي در رابطه با «برنامه هستهاي» ايران را از سوي اشخاص حقيقي و حقوقي روسيه منع كرده است. حتي فعاليت مشترك با بانكهاي ايراني در روسيه منع شده و شعبات بانكي جديد و بنگاههاي بيمه جديد ايراني در روسيه افتتاح نخواهند شد.
طبق دستور مدويديف تحويل فنآوريهاي مربوط به توليد موشكهاي بالستيك و تسليحات مشابه به آن به ايران منع شده است. در اين دستور تصريح شده كه؛ «لازم است حين تعامل اقتصادي و از جمله انجام معامله با ساختارهاي ثبت شده در ايران يا زير حاكميت حقوقي ايران هوشياري بيشتري مطمحنظر قرار گيرد». با اجرايي شدن اين فرمان، ورود و حتي عبور آن بخش از اتباع ايران كه با فعاليت اتمي تهران ارتباط دارند به روسيه ممنوع شده است. در اين راستا، در متمم شماره يك دستور فهرستي از سيزده تن و از جمله دانشمندان، كاركنان دولتي و نظاميان ايراني درج شده است. عباس رضايي آشتياني از مقامات ارشد سازمان انرژي اتمي ايران و مسئول اكتشاف زمين شناسي و استخراج و سرتيپ رضا ناقدي، معاون اسبق رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح در مورد تأمينات لجستيك و تحقيقات صنعتي در اين فهرست قرار دارند.
برخي تحليلگران در روسيه اين فرمان را نشانه پيروزي بدون ترديد جناح آمريكاگرا در كرملين دانسته و آن را نشانه بارز بازگشت دورة «كوزيروف» (اولين وزير امور خارجه روسيه در دوران يلتسين که به سياستهاي غربگرايانه نامبردار بود) به سياست خارجي روسيه تعبير كردند. هرچند متن فرمان مدويديف گسترده و طي آن به موارد مختلفي اشاره شده بود، اما به تأكيد آگاهان امر مهمترين بند آن به ممنوعيت تحويل سامانههاي موشكي اس300 به ايران اشاره دارد. ايران به اين هدف به دنبال خريد اين سيستمها از روسيه بود كه سازوكاري براي جلوگيري از حملات نيروي هوايي و موشكي دشمن به نيروگاه اتمي بوشهر كه توسط روسيه ساخته شده، باشند. شايان يادآوري است كه روسيه و ايران در سال 2007 قرارداد تحويل پنج سامانة موشكي اس300 به ايران را امضا كردند. انعقاد اين قرارداد سري بود و مدت طولاني كسي از آن اطلاعي نداشت تا اينكه در اواخر دسامبر 2007 اولين گزارش در مورد قرارداد تحويل «اس 300» به ايران علني شد.
يك سال بعد، 21 دسامبر 2008 رسانههاي گروهي ايران از آغاز تحويل اين سيستمها به ايران سخن به ميان آوردند. هرچند مسكو بلافاصله این امر را تكذيب كرده، اما بعداً به واقعيت امضاي قرارداد اذعان نمود. در ازاي تحويل سيستمها اس300 به ايران پيش پرداخت مشخصي از تهران گرفته شده و اين در حالي بود كه كل مبلغ معامله قريب به يك ميليارد دلار ارزش داشت. طي توافق، اين سامانهها ميبايست سال گذشته به ايران تحويل ميشد، اما اين امر به دلايل مختلف فني، مالي و سياسي از سوي طرف روس به تعويق افتاد. شايان ذكر است كه هرچند در دسامبر 2008 گزارشهايي مبني بر ارسال اولين قطعات «اس300» از روسيه به ايران منتشر شد، اما اين گزارش نیزاز بلافاصله از سوي مسكو رد شد.
بهرغم اين گزارشها و تكذيبهاي تالي آن، سرگئي ميرونوف، رئيس شوراي فدراسيون و رهبر حزب عدالت روسيه در اوايل 2010 اعلام نمود روسيه تعهدات خود در مورد تحويل «اس300» به ايران را اجرا خواهد كرد. به تأكيد او؛ «تحويل هر نوع امكانات به هر كشوری حق مسلم ما است. ما با ايران موافقتنامه دوجانبه داريم و روسيه هميشه قراردادها و موافقتنامههاي بينالمللي خود را اجرا كرده است. لذا تحويل سيستمهاي دفاعي اس300 فقط مسئله زمان است». ميرونوف خاطر نشان نمود؛ «در اين معامله واقعاً تأخير فني بروز كرده است». وی افزود؛ «اطمينان دارم ما اين سيستم را از جمله براي اينكه ايران بتواند در برابر هر حمله هوايي از خاك كشورش دفاع كند تحويل ميدهيم. اين نيز حق هر كشور مستقلی است».
در همين بين، 9 ژوئن 2010 مجموعه مجازاتهاي عليه ايران به منظور وادار كردن این کشور به توقف غنیسازی اتمي و شفاف نمودن برنامه هستهاي خود در شوراي امنيت سازمان ملل تصويب شد. اين در حالي بود كه حتي قبل از بررسي قطعنامه در صحن علني شوراي امنيت نيز کاملاً مشخص بود كه پيشنويس تهيه شده از طرف ايالات متحده که شركاي اين كشور در گروه 5+1 و از جمله روسيه و چين نيز آن را تأييد كرده بود، ارسال سامانههاي دفاعي اس300 از روسيه به ايران را منع نميكرد. افزون بر اين، ولاديمير پوتين نيز در آستانه رأيگيري در شوراي امنيت در مورد جاري شدن مجازاتهايي عليه ايران، تصريح كرده بود كه در صورت تصويب اين قطعنامه همكاري اقتصادي مسكو و تهران ادامه خواهد يافت و قرارداد تحويل «اس300» نيز لغو نميشود.
«واشنگتنتايمز» در مي 2010 به نقل از نماينده وزارت خارجه ايالات متحده نيز تأكيد كرد كه؛ «پيشنويس قطعنامه شوراي امنيت، روسيه را به عدم تحويل «اس300» به ايران متعهد نميكند». اما فليپ كرولي، سخنگوي رسمي وزارت خارجه بلافاصله پس از تصويب اين قطعنامه اعلام كرد؛ «قطعنامه 1929 تحويل تسليحات مندرج در فهرست تسليحات متعارف سازمان ملل که در آن از سامانههاي موشكي اس300 ياد نشده، را به ايران منع ميكند». آندره نسترنكو، سخنگوي رسمي وزارت خارجه روسيه نيز در پاسخ به سئوال مربوط به تأثيرات تصويب قطعنامه 1929 بر تحويل «اس300» به ايران با تكرار سخنان كرولي اعلام نمود؛ «امكانات پدافند ضدهوايي به استثناي سيستمهاي پرتاب شونده از شانه تحت محدوديتهاي شوراي امنيت عليه به ايران قرار نميگيرد».
دميترييف مدير سرويس فدرال همكاري نظامي - فني در همان روز اين سخنان را تأييد و تأكيد كرد؛ «قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل هيچ محدوديتي براي روسيه جهت تحويل سامانههاي «اس300» به ايران ايجاد نميكند و تعامل مسكو و تهران در اين زمينه ادامه خواهد يافت». اين در حالي بود كه يك روز بعد بخش رسانهاي اين نهاد سخنان مدير خود را تكذيب و اعلام نمود قطعنامه شوراي امنيت مسئله تحويل «اس300» به ايران را نيز زير تأثير قرار ميدهد. در سوي ديگر، سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه نيز اين نظر را تكذيب كرد. او در جريان ديدار خود از تاشكند اعلام نمود؛ «ساخت نيروگاه اتمي در ايران و موضوع تحويل «اس300» به تهران در قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل قرار ندارد. قطعنامة شوراي امنيت تنها همكاري نظامي-فني با ايران در زمينة تسليحات تهاجمي را محدود ميكند و تسليحات دفاعي زير شمول اين محدوديتها قرار نميگيرد». يك هفته بعد از سخنان لاوروف و برخلاف سلسهمراتب اداري، سرگئي ريابكوف، معاون وي سخنان او را تكذيب كرد.
مرور اين اظهارات و بيانيهها، وجود تناقض و به عبارتي سردرگمي در ميان مقامات مسكو در خصوص تعامل با ايران را به وضوح نشان ميدهد. با اين وجود، همان طور كه اشاره شد، در نهايت امر دميتري مدويديف، رئيسجمهور روسيه با اعلام فرمان جاري شدن تحريمهاي سازمان ملل عليه ايران نه تنها سرنوشت قرارداد اس300 با ايران را مشخص كرد، بلكه در سطح كلان چگونگي سياست خارجي مسكو در قبال تهران را نيز تعيين كرد. نكتة قابل تأمل در اين ميان اينكه، صرفهنظر از تناقضگويي مقامات مسكو در خصوص تحويل اس300 به ايران، بر همگان آشكار بود كه قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل از لحاظ فني قرارداد «اس300» را زير شمول قرار نميدهد و مسكو با تفسير موسع متن قطعنامه، رأساً تحويل اين سامانهها به تهران را منع كرده است.
با اين ملاحظه، ميتوان مدعي شد كه قرارداد تحويل اس300 به ايران قرباني تغيير قدرت در كرملين شد، زيرا اين قرارداد توسط ولاديمير پوتين امضا شده بود و او به خوبي به اين مهم كه قرار دادن سياست خارجي روسيه زير نفوذ منافع آمريكا تا چه حد مرگبار است، وقوف داشت. با عنايت به اينكه در دورة پوتين مسكو از علني كردن معامله اس300 احتراز داشت، به نظر ميرسد مقامات كرملين بر آن بودهاند تا در بازي با واشنگتن و بطور اخص حين چانهزني در مورد پيمان «استارت 3» كه در حال حاضر در پارلمان روسيه و ايالات متحده در حال بررسي است، از آن به عنوان كارت بازي استفاده كند. مسكو در اين فرآيند انتظار داشت ايالات متحده در حوزة سياست خارجي قدمهاي مشخصي را در لحاظ ملاحظات روسيه بردارد. اما هنگامیکه ايالات متحده در پاييز سال 2008 از تجاوز گرجستان به اوستياي جنوبي حمايت و روسيه را بخاطر مقابله به مثل با تفليس به عنوان متجاوز محكوم نمود، ركود بر روابط دو طرف حكمفرما و بياعتماديها تشديد شد.
پيمانشكني و وقاحت آمريكا در آن مقطع، رهبران مسكو را به خود آورد و حتي مساعي فزايندة لابي آمريكا در مسكو نيز نتوانست روسيه را از شناسايي استقلال آبخازيا و اوستياي جنوبي منصرف كند. بايد به اين مهم توجه داشت كه هنگام حمله گرجستان به اوستياي جنوبي ابتدا نخستوزير روسيه و نه رئيسجمهور بود كه اين تجاوز را محكوم كرد. پس از آن بود كه روسيه در پاسخ به حمايت آشكار ايالات متحده از دولت دستنشانده گرجي عمليات ساخت نيروگاه اتمي بوشهر را تا مرحله راهاندازي فيزيكي پيش برد. به عبارت ديگر اگر جنگ اوت 2008 نبود، مشخص نبود ساخت اين نيروگاه تا چه زماني به درازا بكشد.
بايد به اين نيز توجه داشت كه «لحن آمريكايي» سياست روسيه به تبع نزديك شدن اين كشور به انتخابات رياستجمهوري سال 2012 در حال تقويت است. بهرغم برخي اخبار مربوط به «توافق متمدنانة» مدويديف و پوتين، از قرار هر دوي آنها نه تنها قصد دارند در انتخابات رياست جمهوري شركت كنند، بلكه مايلند پيروز اين رقابت نيز لقب بگيرند. به نظر ميرسد در همين راستا و براي دريافت حمايت غرب و ايالات متحده بود كه دفتر كرملين قرارداد تحويل سيستمهاي دفاعي «اس300» به ايران را لغو كرد. لغو قرارداد تحويل اين سامانهها که به بهانههاي مطلقاً ظاهري انجام شد، با از دست رفتن منفعت كلان روسيه، وارد شدن خسارت جدي به وجهة بينالمللي اين كشور و پرداخت صدها ميليون دلار غرامت بخاطر لغو يكطرفة قرارداد همراه خواهد بود.
افزون بر اين، روسيه با خودداري از تحويل سيستمهاي اس300 به تهران امكان وارد كردن ضربه نظامي ايالات متحده و اسرائيل به تأسيسات اتمي ايران که در برابر حملات هوايي چندان مقاوم نيستند را بالاتر ميبرد و اين به معناي آن است كه امكان بروز جنگي جديد در نزديكي مرزهاي خود را تقويت ميكند. با اين ملاحظه، واشنگتن موضوعي را جشن ميگيرد كه از قرار درخشانترين پيروزي آن بر مسكو طي 10 سال گذشته است. آنها در محافل داخلي خود و همراه با اسرائيل به سادهلوحي مسكو نيشخند زده و عمق نفوذ خود بر مقامات كنوني كرملين را خاطر نشان ميكنند. كاخ سفيد چطور ميتواند از اقدام مسكو كه فضاي اقدام آن را گسترده كرده و هزينههاي حمله به ايران را براي آن كاهش ميدهد، استقبال نكند؟
ايرانيها نز از خيلي پيشتر درك كرده بودند كه «اس300» ميتواند به موضوعي براي چانهزني مسكو در بازي با واشنگتن تبديل شود و به همين دليل قريب به دو سال قبل جستجوي تسليحات ضدهوايي جايگزين از جمله از چين را شروع كرده بودند. چين بطور كلي ميتواند چنين سيستمي به ايران تحويل دهد و از قرار دو سيستم از چهار سيستمي كه مقامات نظامي ايران اخيراً به آن اشاره كردهاند، را قبلاً به تهران تحويل داده است. اين بدان معنا است كه ايران فنآوري توليد تسليحات مشابه با «اس300» را در اختيار دارد. قصد ايران براي افتتاح كارخانه توليد سيستمهاي مشابه با «اس300» كه وزير دفاع ايران اخيراً به امر اشاره داشته، در هيمن راستا قابل ارزيابي است. اما روسيه بايد منتظر اقدامات نامساعد ايران باشد. پاسخ ايران نيز هم اقدامات مستقيم چون درخواست پرداخت غرامت بخاطر عدم تحويل سيستمهاي ضدهوايي و هم مجازاتهاي غيرمستقيم عليه روسيه خواهد بود. براي مثال ايران قصد دارد در آينده نزديك در چارچوب برنامه ساخت 20 نيروگاه اتمي طي 20 سال آينده مناقصه ساخت دو نيروگاه اتمي به قيمت حداقل 6 ميليارد دلار را اعلام كند.
پر واضح است كه مجتمع دولتي «روساتم» نه تنها امكان پيروزي، بلكه حتي شانش شركت در اين مناقصه پرسود را نخواهد داشت. اين اقدام تهران عادي به نظر ميرسد، چرا كه بسياري غيرمنطقي خواهد بود كه ايران مهمترين پروژههاي اقتصادي چون ساخت نيروگاه اتمي را به شريك غيرمطمئني تحويل دهد كه معلوم نيست از طرف چه كسي كنترل ميشود. تأسفبارترين جنبة اين تحولات اين است كه روسيه به احتمال قوي امتيازاتي را كه انتظار دارد به تبع پيوستن به مجازاتهاي ايران و خوشآيند آمريكا بدست آورد، كسب نخواهد كرد. مرور روابط مسكو با واشنگتن نيز به وضوح نشان دهندة آن است كه اين انتظارات معمولاً با دلزدگي و تحمل خسارات كلان سياسي و اقتصادي به پايان ميرسد. ماجراي روابط گورباچف با ريگان، يلتسين با كلينتون و دوستي امروز مدويديف با اوباما حكايت تكراري از اين دست است.
روندها همچنان گواه آن است كه مقامات مسكو معمولاً اين مهم را از ياد ميبرند كه واشنگتن در روابط خود با مسكو عادت به عدم اجراي قولهاي داده شده دارد و تنها منافع خود را در نظر ميگيرد. به عبارت ديگر، اگر در مقطع حاضر فشار بر ايران به نفع آمريكا است، آنها اين فشار را وارد كرده و از شركاي خود هم دعوت ميكنند همين كار را بكنند. اما اگر در آينده معلوم شود كه براي آمريكا بهتر است با ايران دوستي كند، در آن صورت آمريکا دوستي با ايران را شروع كرده و به منافع شركاي پيشين خود توجهي نميكند.
براي مثال، طبق گزارش برخي رسانهها، هماكنون ايالات متحده بدون اطلاع روسيه با ايران در مورد برقراري روابط ديپلماتيك غيررسمي بطور سري در حال مذاكره است. ظاهراً پيشنهاد در اين خصوص از طرف كاخ سفيد مطرح شده و به تأكيد نشريه اسرائيلي «هاآرتص» محل مذاكرات نيز مقر سازمان ملل در نيويورك بوده است. اشخاصي از نزديكان طراز اول آقاي احمدينژاد، رئيس جمهور ايران كه براي شركت در مجمع عمومي سازمان ملل وارد نيويورك شده بودند از طرف تهران در اين مذاكرات شرکت کرده بودند. لذا آزادي يكي از سه تبعه آمريكايي كه يك سال قبل در جنوب ايران دستگير و به جاسوسي متهم شده بود، بيدليل نبود. اگر اطلاعات مربوط به مذاكرة تهران و واشنگتن صحت داشته باشد، آمريكا در هر لحظه ميتواند درها را به روي جمهوري اسلامي باز كند و آن وقت روسيه دوست ديرينة خود را از دست خواهد داد.
شايان ذكر است كه كه غرب به رهبري ايالات متحده از ايران نوهيولايي ميسازد كه منافع روسيه را از جمله در آسياي مركزي، خزر، قفقاز و در خود اين كشور در هم خواهد کوبيد. آمريكا ابتدا به نام ايران مشكلات بزرگي براي روسيه ايجاد ميکند و سپس هر از گاهي به كمك مسکو آمده و بسته به موقعيت و قيمت سطح فعاليت ايران در حوزههاي حياتي روسيه را مديريت ميكند. پرواضح است كه ايالات متحده با اين اقدامات از منافع خود دفاع ميكند و براي نيل به اين هدف آماده هر كاري است. امروز آنها در جستجوي راهي به سوي ايران هستند، بهرغم اينكه آقاي احمدينژاد در مصاحبه با شبكه «سيانان» تأكيد كرد كه ناتانياهو، نخستوزير اسرائيل «قاتل حرفهاي» است كه «بايد بخاطر قتل زنان و كودكان فلسطيني در دادگاه محاكمه شود» و اينكه «در وهله اول رژيم صهيونيستي و آمريكا براي صلح در خاورميانه خطر ايجاد ميكند» و «آنها هستند که بايد خلع سلاح شوند». مجموع اين تحولات بار ديگر نشان ميدهد كه در عرصة سياست، دوستان و دشمنان ابدي وجود ندارند و تنها مسئلة واقعي منافع ملي است. اين در حالي است كه رهبران روسيه در مناقشة ميان تهران و واشنگتن، با جانبداري غيردورانديشانه از يك طرف، به واقع منافع ملي اين كشور را به خطر مياندازند.
نويسنده: نيكلاي پاراسكوف، روزنامة «ورميا»