ارغنون
2nd November 2010, 09:07 PM
درياچة اروميه : درياچة اروميه كه در گذشته «چيچست» و «كبودان» نام داشته بزرگترين و شورترين درياچة دائمي ايران و يكي از درياچههاي فوق اشباع از نمك دنيا است كه از اين نظر با درياچة بزرگ نمك Great Salt Lake آمريكا شباهت دارد.
درازاي آن 140 و پهناي آن ميان 15 تا 50 كيلومتر و مساحت آن بين 5000 تا 6000 كيلومترمربع (بر حسب ميزان بارش و تبخير) است. به باور فورون (1941)، در پليو – پليستوسن، درياچة اروميه تا تبريز و مراغه گسترش داشته است. اين درياچه در يك فرونشست كم ژرفاي وسيع با ميانگين ژرفاي 6 متر قرار گرفته است. ولي ژرفترين نقطة آن با 13 متر عمق در گوشة شمال باختري جاي دارد. سطح آن نسبت به سطح آب درياهاي آزاد، 1300 متر بالاتر قرار دارد. در اين درياچه بيش از 102 جزيره وجود دارد كه شكل و اندازة آنها با ميزان بارش سالانه تناسب دارد. در بين اين جزايركوچك و بزرگ، شبه جزيرة اسلامي (شاهي) بزرگترين آنها است كه در سالهاي پر بارش به صورت جزيره درميآيد. بر خلاف جزيرة اسلامي كه از سنگهاي آتشفشاني پليوسن است، ديگر جزاير، نهشتههاي فليش گونة كرتاسة زيرين و يا سنگ آهكهاي ريفي زمان ميوسن (سازند قم) هستند. سطح حوضة آبريز درياچه حدود 50000 كيلومترمربع است. زرينهرود، سيمينهرود، زولايچاي و آجيچاي از رودهاي عمدة وارده به درياچه هستند. از ميان رودهاي گفته شده، آجيچاي از رسوبهاي نمكي نئوژن خاور تبريز عبور ميكند و در حمل مقدار قابل ملاحظهاي نمك به درياچه نقش دارد.هاي نمكي نئوژن خاور تبريز عبور ميكند و در حمل مقدار قابل ملاحظهاي نمك به درياچه نقش دارد.
اگرچه در گزارشهاي قديمي (گونتر، 1899 و بوبك، 1934)، درياچة اروميه را باقيماندة درياي مديترانه دانستهاند ولي از نگاه زمينشناسي، اين حوضه حاصل عملكرد سامانههاي گسلهاي فشاري مانند گسل تبريز و زرينهرود است كه در سيستم آبگيري آن نقش اساسي داشتهاند. از نگاه زمينساختي صفحهاي، به باور مكنزي (1972 و 1976) درياچة اروميه، در قسمتي از پهنة خرد شدة بين صفحههاي عربستان و ايران و ريزصفحههاي ايران و تركيه قرار گرفته و ميتوان آن را نوعي درياچة زمينساختي دانست كه كوههاي بلندي آن را در بر گرفته است.شناسي، اين حوضه حاصل عملكرد سامانههاي گسلهاي فشاري مانند گسل تبريز و زرينهرود است كه در سيستم آبگيري آن نقش اساسي داشتهاند. از نگاه زمينساختي صفحهاي، به باور مكنزي (1972 و 1976) درياچة اروميه، در قسمتي از پهنة خرد شدة بين صفحههاي عربستان و ايران و ريزصفحههاي ايران و تركيه قرار گرفته و ميتوان آن را نوعي درياچة زمينساختي دانست كه كوههاي بلندي آن را در بر گرفته است.
حدود 35 تا 40 متر نهشتههاي نرم درياچهاي بر روي پيسنگ سخت شدة كرتاسة زيرين و يا سنگآهكهاي مارني ميوسن (سازند قم) قرار گرفته كه با ويژگيهاي كنوني، سن درياچه را 30 تا 40 هزار سال تعيين ميكند. ولي بر اساس پادگانههاي درياچهاي پيرامون آن، سن درياچه را 400 تا 500 هزار سال برآورد ميكنند.
نمونههاي گرفته شده از رسوبات نرم بستر، نشانگر رديفي از رسوبات هولوسن است كه قسمتهاي زيرين آن بازگوي محيطهاي ديرينهPaleoenviroment از نوع كويري Playa و يا كفةگلي Mud flat است. بررسي دانههاي گرده موجود در رسوبات درياچه نشان ميدهد كه در طول عمر درياچه، شرايط خشك اقليمي نيز وجود داشته است.دهد كه در طول عمر درياچه، شرايط خشك اقليمي نيز وجود داشته است.
بيشتر نهشتههاي درياچه از نوع شيميايي است. وجود بعضي لايههاي نازك تخريبي (كوارتز، كلسيت، پلاژيوكلاز، كائولينيت) نشانگر تغيير موقتي آب و هوا و شوري درياچه است. از رسوبهاي شيميايي درياچه، آراگونيت بيشترين مقدار را دارد كه به صورت تيغههاي نازك و منظم و يا نامنظم است. ژيپس به صورت لايههاي مستقل و بلورهاي درشت در گل و لاي رشد كرده و تشكيل آن در زماني بوده كه سطح آب به حداقل رسيده است. كلسيتهاي موجود آواري است و همراه آب رودها به درياچه رسيدهاند و تغيير مقدار آن نسبت به كوارتز، نمايانگر تغييرات آب و هوايي است. گاهي در رسوبات درياچهاي گل و لاي دولوميتي هم وجود دارد كه ممكن است به شيوة جانشيني تشكيل شده باشند. نمك طعام و فلدسپارهاي پتاسيمدار كاني فرعي هستند. اگرچه در نهشتههاي كف ائوليت ديده نشده، ولي در كرانة باختري درياچه، ائوليت در حال تشكيل است. در اين نهشتهها، اثري از خاكسترهاي آتشفشاني ديده نشده است. در ضمن نمك مجزا هم ديده نشده كه نشان ميدهد درياچه هيچگاه به طور كامل خشك نشده است.هاي نازك تخريبي (كوارتز، كلسيت، پلاژيوكلاز، كائولينيت) نشانگر تغيير موقتي آب و هوا و شوري درياچه است. از رسوبهاي شيميايي درياچه، آراگونيت بيشترين مقدار را دارد كه به صورت تيغههاي نازك و منظم و يا نامنظم است. ژيپس به صورت لايههاي مستقل و بلورهاي درشت در گل و لاي رشد كرده و تشكيل آن در زماني بوده كه سطح آب به حداقل رسيده است. كلسيتهاي موجود آواري است و همراه آب رودها به درياچه رسيدهاند و تغيير مقدار آن نسبت به كوارتز، نمايانگر تغييرات آب و هوايي است. گاهي در رسوبات درياچهاي گل و لاي دولوميتي هم وجود دارد كه ممكن است به شيوة جانشيني تشكيل شده باشند. نمك طعام و فلدسپارهاي پتاسيمدار كاني فرعي هستند. اگرچه در نهشتههاي كف ائوليت ديده نشده، ولي در كرانة باختري درياچه، ائوليت در حال تشكيل است. در اين نهشتهها، اثري از خاكسترهاي آتشفشاني ديده نشده است. در ضمن نمك مجزا هم ديده نشده كه نشان ميدهد درياچه هيچگاه به طور كامل خشك نشده است.
آب درياچة اروميه با pH از 2/7 تا 6/7 از نوع كلريدسديم، منيزيم و سولفات سديم و در حالت زيرقليايي است. تغيير شوري آب، رابطة عكس با ژرفاي درياچه دارد و با افزايش ژرفا، شوري كمتر ميشود. ميزان شوري آن در هنگام پرآبي 220 گرم در ليتر و در تابستان تا 280 گرم در ليتر افزايش مييابد. سطح آب در فصول مختلف تا يك متر در نوسان است و به همين دليل در مواقع پر آبي بخشهايي از ساحل آن به زير آب ميرود. به رغم شوري زياد، جلبكهاي سبز مانند Dundella ، سختپوستان Artemia salina و باكتريها از موجودات زندة درياچه هستند. اين جانداران در دوام درياچه نقش مؤثر دارند و از نابودي آن جلوگيري ميكنند.
مطالعات اكتشافي انجام شده براي استحصال نمك از درياچة اروميه نشان داده است كه مجموع تهنشست جامد درياچه به بيش از 5 ميليارد تن ميرسد. در اين ميان، پتاسيم بر حسب O2K حدود 27 ميليون تن و بر حسب سولفات پتاسيم حدود 60 ميليون تن، منيزيا 244 ميليون تن، بروميد حدود 28 تن و ليتيم حدود 250 تن برآورد شده است (سازمان صنايع و معادن آذربايجان غربي، 1380) بنابراين، پس از مطالعات فرآوري، استحصال نمكهاي درياچة اروميه با احداث حوضچههاي تبخير خورشيدي و كارخانة فرآوري امكانپذير است.هاي تبخير خورشيدي و كارخانة فرآوري امكانپذير است.
درياچة بختگان – طَشك : درياچههاي بختگان و طشك دو فرونشست ميانكوهي هستند كه ارتفاع آنها از سطح درياي آزاد حدود 1558 متر است. درياچة بختگان كه در باختر نيريز قرار داردو به صورت يك فروافتادگي كشيده به طول تقريبي 70 تا 100 كيلومتر است كه روند شمال باختر – جنوب خاور دارد و سطح زير پوشش آن حدود 2000 كيلومترمربع است. سواحل اين درياچه با رسوبات سفيدرنگ تبخيري پوشيده شدهاند ولي در سواحل نزديك به سنگهاي افيوليتي، رنگ تيرهتر است. درياچة طَشك با وسعت تقريبي 800 كيلومترمربع در شمال باختري درياچة بختگان و 160 كيلومتري خاور شيراز قرار دارد. تنها راه ارتباطي اين دو درياچه، از طريق دلتاي رودكُر است كه بخشي از آن به درياچة بختگان و بخش ديگر به درياچة طشك ميريزد. تعدادي جزيره و شبه جزيرة كوچك و بزرگ از جنس راديولاريت، سنگهاي پلاژيك و آهكهاي سروك در اين دو درياچه وجود دارند كه مهمترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان 1734 متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود 185 متر بلندتر است. درياچة طشك ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع ميشود.هاي پلاژيك و آهكهاي سروك در اين دو درياچه وجود دارند كه مهمترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان 1734 متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود 185 متر بلندتر است. درياچة طشك ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع ميشود.ترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان 1734 متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود 185 متر بلندتر است. درياچة طشك ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع ميشود.
تأمين كنندة اصلي آب اين دو درياچه، «رودكُر» است كه از كوههاي برآفتاب و موسيخاني، در 50 كيلومتري جنوب باختري دهبيد سرچشمه ميگيرد و در شمال باختري مرودشت، پس از يكي شدن با رود شادكان (شادكام)، و عبور از دشت مرودشت به درياچهها ميريزد. از طريق چشمه سارها كه از سنگآهكها و دولوميتهاي پيرامون درياچه سرچشمه ميگيرند نيز مقدار قابل توجهي آب وارد درياچهها ميشود.ريزد. از طريق چشمه سارها كه از سنگآهكها و دولوميتهاي پيرامون درياچه سرچشمه ميگيرند نيز مقدار قابل توجهي آب وارد درياچهها ميشود.
تركيب شيميايي آب دو درياچه از نوع كلريدسديم، كلريدمنيزيم، سولفات سديم (4SO 2Na 2MgCl، (NaCl ميباشد.
از نظر زمينساختي و خاستگاه بايد گفت كه اين دو درياچه نواحي گود فرونشست نيريز – مرودشت هستند كه در تشكيل آنها، گروهي از گسلهاي راندگي، با روند شمال باختري – جنوب خاوري نقش دارند و بر اساس دانستههاي موجود، پارهاي از آنها، مانند راندگي بختگان، در دورة كواترنر فعال بودهاند. ژرفاي بسيار كم درياچهها و نبود پادگانههاي درياچهاي كهن، درك زمان تشكيل درياچه را ناممكن ساخته، ولي كرينسلي (1970) به زمان پليستوسن پسين (همزمان با دورة يخچالي وُرم) باور دارد. چنين زماني با جنبشهاي كوهزايي چرخة پاياني آلپ كه با فراخاست همراه بوده همخواني دارد.هاي درياچهاي كهن، درك زمان تشكيل درياچه را ناممكن ساخته، ولي كرينسلي (1970) به زمان پليستوسن پسين (همزمان با دورة يخچالي وُرم) باور دارد. چنين زماني با جنبشهاي كوهزايي چرخة پاياني آلپ كه با فراخاست همراه بوده همخواني دارد.
بررسيهاي اكتشافي انجام شده براي استحصال پتاسيم و منيزيم، رضايتبخش نبوده است (وزارت صنايع و معادن، 1381).
درازاي آن 140 و پهناي آن ميان 15 تا 50 كيلومتر و مساحت آن بين 5000 تا 6000 كيلومترمربع (بر حسب ميزان بارش و تبخير) است. به باور فورون (1941)، در پليو – پليستوسن، درياچة اروميه تا تبريز و مراغه گسترش داشته است. اين درياچه در يك فرونشست كم ژرفاي وسيع با ميانگين ژرفاي 6 متر قرار گرفته است. ولي ژرفترين نقطة آن با 13 متر عمق در گوشة شمال باختري جاي دارد. سطح آن نسبت به سطح آب درياهاي آزاد، 1300 متر بالاتر قرار دارد. در اين درياچه بيش از 102 جزيره وجود دارد كه شكل و اندازة آنها با ميزان بارش سالانه تناسب دارد. در بين اين جزايركوچك و بزرگ، شبه جزيرة اسلامي (شاهي) بزرگترين آنها است كه در سالهاي پر بارش به صورت جزيره درميآيد. بر خلاف جزيرة اسلامي كه از سنگهاي آتشفشاني پليوسن است، ديگر جزاير، نهشتههاي فليش گونة كرتاسة زيرين و يا سنگ آهكهاي ريفي زمان ميوسن (سازند قم) هستند. سطح حوضة آبريز درياچه حدود 50000 كيلومترمربع است. زرينهرود، سيمينهرود، زولايچاي و آجيچاي از رودهاي عمدة وارده به درياچه هستند. از ميان رودهاي گفته شده، آجيچاي از رسوبهاي نمكي نئوژن خاور تبريز عبور ميكند و در حمل مقدار قابل ملاحظهاي نمك به درياچه نقش دارد.هاي نمكي نئوژن خاور تبريز عبور ميكند و در حمل مقدار قابل ملاحظهاي نمك به درياچه نقش دارد.
اگرچه در گزارشهاي قديمي (گونتر، 1899 و بوبك، 1934)، درياچة اروميه را باقيماندة درياي مديترانه دانستهاند ولي از نگاه زمينشناسي، اين حوضه حاصل عملكرد سامانههاي گسلهاي فشاري مانند گسل تبريز و زرينهرود است كه در سيستم آبگيري آن نقش اساسي داشتهاند. از نگاه زمينساختي صفحهاي، به باور مكنزي (1972 و 1976) درياچة اروميه، در قسمتي از پهنة خرد شدة بين صفحههاي عربستان و ايران و ريزصفحههاي ايران و تركيه قرار گرفته و ميتوان آن را نوعي درياچة زمينساختي دانست كه كوههاي بلندي آن را در بر گرفته است.شناسي، اين حوضه حاصل عملكرد سامانههاي گسلهاي فشاري مانند گسل تبريز و زرينهرود است كه در سيستم آبگيري آن نقش اساسي داشتهاند. از نگاه زمينساختي صفحهاي، به باور مكنزي (1972 و 1976) درياچة اروميه، در قسمتي از پهنة خرد شدة بين صفحههاي عربستان و ايران و ريزصفحههاي ايران و تركيه قرار گرفته و ميتوان آن را نوعي درياچة زمينساختي دانست كه كوههاي بلندي آن را در بر گرفته است.
حدود 35 تا 40 متر نهشتههاي نرم درياچهاي بر روي پيسنگ سخت شدة كرتاسة زيرين و يا سنگآهكهاي مارني ميوسن (سازند قم) قرار گرفته كه با ويژگيهاي كنوني، سن درياچه را 30 تا 40 هزار سال تعيين ميكند. ولي بر اساس پادگانههاي درياچهاي پيرامون آن، سن درياچه را 400 تا 500 هزار سال برآورد ميكنند.
نمونههاي گرفته شده از رسوبات نرم بستر، نشانگر رديفي از رسوبات هولوسن است كه قسمتهاي زيرين آن بازگوي محيطهاي ديرينهPaleoenviroment از نوع كويري Playa و يا كفةگلي Mud flat است. بررسي دانههاي گرده موجود در رسوبات درياچه نشان ميدهد كه در طول عمر درياچه، شرايط خشك اقليمي نيز وجود داشته است.دهد كه در طول عمر درياچه، شرايط خشك اقليمي نيز وجود داشته است.
بيشتر نهشتههاي درياچه از نوع شيميايي است. وجود بعضي لايههاي نازك تخريبي (كوارتز، كلسيت، پلاژيوكلاز، كائولينيت) نشانگر تغيير موقتي آب و هوا و شوري درياچه است. از رسوبهاي شيميايي درياچه، آراگونيت بيشترين مقدار را دارد كه به صورت تيغههاي نازك و منظم و يا نامنظم است. ژيپس به صورت لايههاي مستقل و بلورهاي درشت در گل و لاي رشد كرده و تشكيل آن در زماني بوده كه سطح آب به حداقل رسيده است. كلسيتهاي موجود آواري است و همراه آب رودها به درياچه رسيدهاند و تغيير مقدار آن نسبت به كوارتز، نمايانگر تغييرات آب و هوايي است. گاهي در رسوبات درياچهاي گل و لاي دولوميتي هم وجود دارد كه ممكن است به شيوة جانشيني تشكيل شده باشند. نمك طعام و فلدسپارهاي پتاسيمدار كاني فرعي هستند. اگرچه در نهشتههاي كف ائوليت ديده نشده، ولي در كرانة باختري درياچه، ائوليت در حال تشكيل است. در اين نهشتهها، اثري از خاكسترهاي آتشفشاني ديده نشده است. در ضمن نمك مجزا هم ديده نشده كه نشان ميدهد درياچه هيچگاه به طور كامل خشك نشده است.هاي نازك تخريبي (كوارتز، كلسيت، پلاژيوكلاز، كائولينيت) نشانگر تغيير موقتي آب و هوا و شوري درياچه است. از رسوبهاي شيميايي درياچه، آراگونيت بيشترين مقدار را دارد كه به صورت تيغههاي نازك و منظم و يا نامنظم است. ژيپس به صورت لايههاي مستقل و بلورهاي درشت در گل و لاي رشد كرده و تشكيل آن در زماني بوده كه سطح آب به حداقل رسيده است. كلسيتهاي موجود آواري است و همراه آب رودها به درياچه رسيدهاند و تغيير مقدار آن نسبت به كوارتز، نمايانگر تغييرات آب و هوايي است. گاهي در رسوبات درياچهاي گل و لاي دولوميتي هم وجود دارد كه ممكن است به شيوة جانشيني تشكيل شده باشند. نمك طعام و فلدسپارهاي پتاسيمدار كاني فرعي هستند. اگرچه در نهشتههاي كف ائوليت ديده نشده، ولي در كرانة باختري درياچه، ائوليت در حال تشكيل است. در اين نهشتهها، اثري از خاكسترهاي آتشفشاني ديده نشده است. در ضمن نمك مجزا هم ديده نشده كه نشان ميدهد درياچه هيچگاه به طور كامل خشك نشده است.
آب درياچة اروميه با pH از 2/7 تا 6/7 از نوع كلريدسديم، منيزيم و سولفات سديم و در حالت زيرقليايي است. تغيير شوري آب، رابطة عكس با ژرفاي درياچه دارد و با افزايش ژرفا، شوري كمتر ميشود. ميزان شوري آن در هنگام پرآبي 220 گرم در ليتر و در تابستان تا 280 گرم در ليتر افزايش مييابد. سطح آب در فصول مختلف تا يك متر در نوسان است و به همين دليل در مواقع پر آبي بخشهايي از ساحل آن به زير آب ميرود. به رغم شوري زياد، جلبكهاي سبز مانند Dundella ، سختپوستان Artemia salina و باكتريها از موجودات زندة درياچه هستند. اين جانداران در دوام درياچه نقش مؤثر دارند و از نابودي آن جلوگيري ميكنند.
مطالعات اكتشافي انجام شده براي استحصال نمك از درياچة اروميه نشان داده است كه مجموع تهنشست جامد درياچه به بيش از 5 ميليارد تن ميرسد. در اين ميان، پتاسيم بر حسب O2K حدود 27 ميليون تن و بر حسب سولفات پتاسيم حدود 60 ميليون تن، منيزيا 244 ميليون تن، بروميد حدود 28 تن و ليتيم حدود 250 تن برآورد شده است (سازمان صنايع و معادن آذربايجان غربي، 1380) بنابراين، پس از مطالعات فرآوري، استحصال نمكهاي درياچة اروميه با احداث حوضچههاي تبخير خورشيدي و كارخانة فرآوري امكانپذير است.هاي تبخير خورشيدي و كارخانة فرآوري امكانپذير است.
درياچة بختگان – طَشك : درياچههاي بختگان و طشك دو فرونشست ميانكوهي هستند كه ارتفاع آنها از سطح درياي آزاد حدود 1558 متر است. درياچة بختگان كه در باختر نيريز قرار داردو به صورت يك فروافتادگي كشيده به طول تقريبي 70 تا 100 كيلومتر است كه روند شمال باختر – جنوب خاور دارد و سطح زير پوشش آن حدود 2000 كيلومترمربع است. سواحل اين درياچه با رسوبات سفيدرنگ تبخيري پوشيده شدهاند ولي در سواحل نزديك به سنگهاي افيوليتي، رنگ تيرهتر است. درياچة طَشك با وسعت تقريبي 800 كيلومترمربع در شمال باختري درياچة بختگان و 160 كيلومتري خاور شيراز قرار دارد. تنها راه ارتباطي اين دو درياچه، از طريق دلتاي رودكُر است كه بخشي از آن به درياچة بختگان و بخش ديگر به درياچة طشك ميريزد. تعدادي جزيره و شبه جزيرة كوچك و بزرگ از جنس راديولاريت، سنگهاي پلاژيك و آهكهاي سروك در اين دو درياچه وجود دارند كه مهمترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان 1734 متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود 185 متر بلندتر است. درياچة طشك ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع ميشود.هاي پلاژيك و آهكهاي سروك در اين دو درياچه وجود دارند كه مهمترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان 1734 متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود 185 متر بلندتر است. درياچة طشك ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع ميشود.ترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان 1734 متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود 185 متر بلندتر است. درياچة طشك ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع ميشود.
تأمين كنندة اصلي آب اين دو درياچه، «رودكُر» است كه از كوههاي برآفتاب و موسيخاني، در 50 كيلومتري جنوب باختري دهبيد سرچشمه ميگيرد و در شمال باختري مرودشت، پس از يكي شدن با رود شادكان (شادكام)، و عبور از دشت مرودشت به درياچهها ميريزد. از طريق چشمه سارها كه از سنگآهكها و دولوميتهاي پيرامون درياچه سرچشمه ميگيرند نيز مقدار قابل توجهي آب وارد درياچهها ميشود.ريزد. از طريق چشمه سارها كه از سنگآهكها و دولوميتهاي پيرامون درياچه سرچشمه ميگيرند نيز مقدار قابل توجهي آب وارد درياچهها ميشود.
تركيب شيميايي آب دو درياچه از نوع كلريدسديم، كلريدمنيزيم، سولفات سديم (4SO 2Na 2MgCl، (NaCl ميباشد.
از نظر زمينساختي و خاستگاه بايد گفت كه اين دو درياچه نواحي گود فرونشست نيريز – مرودشت هستند كه در تشكيل آنها، گروهي از گسلهاي راندگي، با روند شمال باختري – جنوب خاوري نقش دارند و بر اساس دانستههاي موجود، پارهاي از آنها، مانند راندگي بختگان، در دورة كواترنر فعال بودهاند. ژرفاي بسيار كم درياچهها و نبود پادگانههاي درياچهاي كهن، درك زمان تشكيل درياچه را ناممكن ساخته، ولي كرينسلي (1970) به زمان پليستوسن پسين (همزمان با دورة يخچالي وُرم) باور دارد. چنين زماني با جنبشهاي كوهزايي چرخة پاياني آلپ كه با فراخاست همراه بوده همخواني دارد.هاي درياچهاي كهن، درك زمان تشكيل درياچه را ناممكن ساخته، ولي كرينسلي (1970) به زمان پليستوسن پسين (همزمان با دورة يخچالي وُرم) باور دارد. چنين زماني با جنبشهاي كوهزايي چرخة پاياني آلپ كه با فراخاست همراه بوده همخواني دارد.
بررسيهاي اكتشافي انجام شده براي استحصال پتاسيم و منيزيم، رضايتبخش نبوده است (وزارت صنايع و معادن، 1381).