PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درياچه‎هاي ايران



ارغنون
2nd November 2010, 09:07 PM
درياچة اروميه : درياچة اروميه كه در گذشته «چي‎چست» و «كبودان» نام داشته بزرگ‎ترين و شورترين درياچة دائمي ايران و يكي از درياچه‎هاي فوق اشباع از نمك دنيا است كه از اين نظر با درياچة بزرگ نمك Great Salt Lake آمريكا شباهت دارد.

درازاي آن 140 و پهناي آن ميان 15 تا 50 كيلومتر و مساحت آن بين 5000 تا 6000 كيلومترمربع (بر حسب ميزان بارش و تبخير) است. به باور فورون (1941)، در پليو – پليستوسن، درياچة اروميه تا تبريز و مراغه گسترش داشته است. اين درياچه در يك فرونشست كم ژرفاي وسيع با ميانگين ژرفاي 6 متر قرار گرفته است. ولي ژرف‎ترين نقطة آن با 13 متر عمق در گوشة شمال باختري جاي دارد. سطح آن نسبت به سطح آب درياهاي آزاد، 1300 متر بالاتر قرار دارد. در اين درياچه بيش از 102 جزيره وجود دارد كه شكل و اندازة آنها با ميزان بارش سالانه تناسب دارد. در بين اين جزايركوچك و بزرگ، شبه جزيرة اسلامي (شاهي) بزرگ‎ترين آنها است كه در سال‎هاي پر بارش به صورت جزيره درمي‎آيد. بر خلاف جزيرة اسلامي كه از سنگ‎هاي آتشفشاني پليوسن است، ديگر جزاير، نهشته‎هاي فليش گونة كرتاسة زيرين و يا سنگ آهك‎هاي ريفي زمان ميوسن‎ (سازند قم) هستند. سطح حوضة آبريز درياچه حدود 50000 كيلومترمربع است. زرينه‎رود، سيمينه‎رود، زولاي‎چاي و آجي‎چاي از رودهاي عمدة وارده به درياچه هستند. از ميان رودهاي گفته شده،‌ آجي‎چاي از رسوب‎هاي نمكي نئوژن خاور تبريز عبور مي‎كند و در حمل مقدار قابل ملاحظه‎اي نمك به درياچه نقش دارد.‎هاي نمكي نئوژن خاور تبريز عبور مي‎كند و در حمل مقدار قابل ملاحظه‎اي نمك به درياچه نقش دارد.

اگرچه در گزارش‎هاي قديمي (گونتر، 1899 و بوبك، 1934)، درياچة اروميه را باقيماندة درياي مديترانه دانسته‎اند ولي از نگاه زمين‎شناسي، اين حوضه حاصل عملكرد سامانه‎هاي گسل‎هاي فشاري مانند گسل تبريز و زرينه‎رود است كه در سيستم آبگيري آن نقش اساسي داشته‎اند. از نگاه زمين‎ساختي صفحه‎اي، به باور مكنزي (1972 و 1976) درياچة اروميه، در قسمتي از پهنة خرد شدة بين صفحه‎هاي عربستان و ايران و ريزصفحه‎هاي ايران و تركيه قرار گرفته و مي‎توان آن را نوعي درياچة زمين‎ساختي دانست كه كوه‎هاي بلندي آن را در بر گرفته است.‎شناسي، اين حوضه حاصل عملكرد سامانه‎هاي گسل‎هاي فشاري مانند گسل تبريز و زرينه‎رود است كه در سيستم آبگيري آن نقش اساسي داشته‎اند. از نگاه زمين‎ساختي صفحه‎اي، به باور مكنزي (1972 و 1976) درياچة اروميه، در قسمتي از پهنة خرد شدة بين صفحه‎هاي عربستان و ايران و ريزصفحه‎هاي ايران و تركيه قرار گرفته و مي‎توان آن را نوعي درياچة زمين‎ساختي دانست كه كوه‎هاي بلندي آن را در بر گرفته است.

حدود 35 تا 40 متر نهشته‎هاي نرم درياچه‎اي بر روي پي‎سنگ سخت شدة كرتاسة زيرين و يا سنگ‎آهك‎هاي مارني ميوسن (سازند قم) قرار گرفته كه با ويژگي‎هاي كنوني، سن درياچه را 30 تا 40 هزار سال تعيين مي‎كند. ولي بر اساس پادگانه‎هاي درياچه‎اي پيرامون آن، سن درياچه را 400 تا 500 هزار سال برآورد مي‎كنند.

نمونه‎هاي گرفته شده از رسوبات نرم بستر، نشانگر رديفي از رسوبات هولوسن است كه قسمت‎هاي زيرين آن بازگوي محيط‎هاي ديرينهPaleoenviroment از نوع كويري Playa و يا كفةگلي Mud flat است. بررسي دانه‎هاي گرده موجود در رسوبات درياچه نشان مي‎دهد كه در طول عمر درياچه، شرايط خشك اقليمي نيز وجود داشته است.‎دهد كه در طول عمر درياچه، شرايط خشك اقليمي نيز وجود داشته است.

بيشتر نهشته‎هاي درياچه از نوع شيميايي است. وجود بعضي لايه‎هاي نازك تخريبي (كوارتز، كلسيت، پلاژيوكلاز، كائولينيت) نشانگر تغيير موقتي آب و هوا و شوري درياچه است. از رسوب‎هاي شيميايي درياچه، آراگونيت بيشترين مقدار را دارد كه به صورت تيغه‎هاي نازك و منظم و يا نامنظم است. ژيپس به صورت لايه‎هاي مستقل و بلورهاي درشت در گل و لاي رشد كرده و تشكيل آن در زماني بوده كه سطح آب به حداقل رسيده است. كلسيت‎هاي موجود آواري ‎است و همراه آب رودها به درياچه رسيده‎اند و تغيير مقدار آن نسبت به كوارتز، نمايانگر تغييرات آب و هوايي است. گاهي در رسوبات درياچه‎اي گل و لاي دولوميتي هم وجود دارد كه ممكن است به شيوة جانشيني تشكيل شده باشند. نمك طعام و فلدسپار‎هاي پتاسيم‎دار كاني فرعي هستند. اگرچه در نهشته‎هاي كف ائوليت ديده نشده، ولي در كرانة باختري درياچه، ائوليت در حال تشكيل است. در اين نهشته‎ها، اثري از خاكسترهاي آتشفشاني ديده نشده است. در ضمن نمك مجزا هم ديده نشده كه نشان مي‎دهد درياچه هيچ‎گاه به طور كامل خشك نشده است.‎هاي نازك تخريبي (كوارتز، كلسيت، پلاژيوكلاز، كائولينيت) نشانگر تغيير موقتي آب و هوا و شوري درياچه است. از رسوب‎هاي شيميايي درياچه، آراگونيت بيشترين مقدار را دارد كه به صورت تيغه‎هاي نازك و منظم و يا نامنظم است. ژيپس به صورت لايه‎هاي مستقل و بلورهاي درشت در گل و لاي رشد كرده و تشكيل آن در زماني بوده كه سطح آب به حداقل رسيده است. كلسيت‎هاي موجود آواري ‎است و همراه آب رودها به درياچه رسيده‎اند و تغيير مقدار آن نسبت به كوارتز، نمايانگر تغييرات آب و هوايي است. گاهي در رسوبات درياچه‎اي گل و لاي دولوميتي هم وجود دارد كه ممكن است به شيوة جانشيني تشكيل شده باشند. نمك طعام و فلدسپار‎هاي پتاسيم‎دار كاني فرعي هستند. اگرچه در نهشته‎هاي كف ائوليت ديده نشده، ولي در كرانة باختري درياچه، ائوليت در حال تشكيل است. در اين نهشته‎ها، اثري از خاكسترهاي آتشفشاني ديده نشده است. در ضمن نمك مجزا هم ديده نشده كه نشان مي‎دهد درياچه هيچ‎گاه به طور كامل خشك نشده است.

آب درياچة اروميه با pH از 2/7 تا 6/7 از نوع كلريدسديم، منيزيم و سولفات سديم و در حالت زيرقليايي است. تغيير شوري آب، رابطة عكس با ژرفاي درياچه دارد و با افزايش ژرفا، شوري كمتر مي‎شود. ميزان شوري آن در هنگام پرآبي 220 گرم در ليتر و در تابستان تا 280 گرم در ليتر افزايش مي‎يابد. سطح آب در فصول مختلف تا يك متر در نوسان است و به همين دليل در مواقع پر آبي بخش‎هايي از ساحل آن به زير آب مي‎رود. به رغم شوري زياد، جلبك‎هاي سبز مانند Dundella ، سخت‎پوستان Artemia salina و باكتري‎ها از موجودات زندة درياچه‎ هستند. اين جانداران در دوام درياچه نقش مؤثر دارند و از نابودي آن جلوگيري مي‎كنند.

مطالعات اكتشافي انجام شده براي استحصال نمك از درياچة اروميه نشان داده است كه مجموع ته‎نشست جامد درياچه به بيش از 5 ميليارد تن مي‎رسد. در اين ميان، پتاسيم بر حسب O2K حدود 27 ميليون تن و بر حسب سولفات پتاسيم حدود 60 ميليون تن، منيزيا 244 ميليون تن، بروميد حدود 28 تن و ليتيم حدود 250 تن برآورد شده است (سازمان صنايع و معادن آذربايجان غربي، 1380) بنابراين، پس از مطالعات فرآوري، استحصال نمك‎هاي درياچة اروميه با احداث حوضچه‎هاي تبخير خورشيدي و كارخانة فرآوري امكان‎پذير است.‎هاي تبخير خورشيدي و كارخانة فرآوري امكان‎پذير است.

درياچة بختگان – طَشك : درياچه‎هاي بختگان و طشك دو فرونشست ميان‎كوهي هستند كه ارتفاع آنها از سطح درياي آزاد حدود 1558 متر است. درياچة بختگان كه در باختر نيريز قرار داردو به صورت يك فروافتادگي كشيده به طول تقريبي 70 تا 100 كيلومتر است كه روند شمال باختر – جنوب خاور دارد و سطح زير پوشش آن حدود 2000 كيلومترمربع است. سواحل اين درياچه با رسوبات سفيدرنگ تبخيري پوشيده شده‎اند ولي در سواحل نزديك به سنگ‎هاي افيوليتي، رنگ تيره‎تر است. درياچة طَشك با وسعت تقريبي 800 كيلومترمربع در شمال باختري درياچة بختگان و 160 كيلومتري خاور شيراز قرار دارد. تنها راه ارتباطي اين دو درياچه، از طريق دلتاي رودكُر است كه بخشي از آن به درياچة بختگان و بخش ديگر به درياچة طشك مي‎ريزد. تعدادي جزيره و شبه جزيرة كوچك و بزرگ از جنس راديولاريت، سنگ‎هاي پلاژيك و آهك‎هاي سروك در اين دو درياچه وجود دارند كه مهم‎ترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان 1734 متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود 185 متر بلندتر است. درياچة طشك ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع مي‎شود.‎هاي پلاژيك و آهك‎هاي سروك در اين دو درياچه وجود دارند كه مهم‎ترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان 1734 متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود 185 متر بلندتر است. درياچة طشك ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع مي‎شود.‎ترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان 1734 متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود 185 متر بلندتر است. درياچة طشك ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع مي‎شود.

تأمين كنندة اصلي آب اين دو درياچه، «رودكُر» است كه از كوه‎هاي برآفتاب و موسي‎خاني، در 50 كيلومتري جنوب باختري ده‎بيد سرچشمه مي‎گيرد و در شمال باختري مرودشت، پس از يكي شدن با رود شادكان (شادكام)، و عبور از دشت مرودشت به درياچه‎ها مي‎ريزد. از طريق چشمه سارها كه از سنگ‎آهك‎ها و دولوميت‎هاي پيرامون درياچه سرچشمه مي‎گيرند نيز مقدار قابل توجهي آب وارد درياچه‎ها مي‎شود.‎ريزد. از طريق چشمه سارها كه از سنگ‎آهك‎ها و دولوميت‎هاي پيرامون درياچه سرچشمه مي‎گيرند نيز مقدار قابل توجهي آب وارد درياچه‎ها مي‎شود.

تركيب شيميايي آب دو درياچه از نوع كلريدسديم، كلريدمنيزيم، سولفات سديم (4SO 2Na 2MgCl، (NaCl مي‎باشد.

از نظر زمين‎ساختي و خاستگاه بايد گفت كه اين دو درياچه نواحي گود فرونشست نيريز – مرودشت هستند كه در تشكيل آنها، گروهي از گسل‎هاي راندگي، با روند شمال باختري – جنوب خاوري نقش دارند و بر اساس دانسته‎هاي موجود، پاره‎اي از آنها، مانند راندگي بختگان، در دورة كواترنر فعال بوده‎اند. ژرفاي بسيار كم درياچه‎ها و نبود پادگانه‎هاي درياچه‎اي كهن، درك زمان تشكيل درياچه را ناممكن ساخته، ولي كرينسلي (1970) به زمان پليستوسن پسين (همزمان با دورة يخچالي وُرم) باور دارد. چنين زماني با جنبش‎هاي كوهزايي چرخة پاياني آلپ كه با فراخاست همراه بوده همخواني دارد.‎هاي درياچه‎اي كهن، درك زمان تشكيل درياچه را ناممكن ساخته، ولي كرينسلي (1970) به زمان پليستوسن پسين (همزمان با دورة يخچالي وُرم) باور دارد. چنين زماني با جنبش‎هاي كوهزايي چرخة پاياني آلپ كه با فراخاست همراه بوده همخواني دارد.

بررسي‎هاي اكتشافي انجام شده براي استحصال پتاسيم و منيزيم، رضايت‎بخش نبوده است (وزارت صنايع و معادن، 1381).

ارغنون
2nd November 2010, 09:09 PM
درياچه‎هاي تار و هَوير : درياچه‎هاي زمين‎ساختي تار و هوير در 30 كيلومتري خاور شهرستان دماوند، از جمله درياچه‎هاي آب شيرين كوهستاني هستند كه در ارتفاع بيش از 2900 متر از سطح دريا قرار دارند و راه ارتباطي آنها، جاده ماشين روي دماوند – درياچة تار است. اين دو درياچه در فاصلة حدود 500 متري از يكديگر قرار دارند. بيشترين درازاي درياچة تار 3/1 كيلومتر و ميانگين پهناي آن 400 متر و درازي درياچة هوير حدود 900 متر و ميانگين پهناي آن 150 متر است. دو درياچه بر روي هم نزديك به 7/0 كيلومترمربع وسعت دارند. سرشاخة آب‎هايي كه به اين درياچه‎ها مي‎ريزند، چشمه‎ساران كوه‎هاي قره‎داغ، سياه‎چال و شاه‎نشين در شمال و آبراهه‎هاي فصلي از جنوب است كه قسمتي ازآب آنها وارد درياچه‎ها مي‎شود و قسمتي ديگر، آب رود‎هاي تار و هوير را تأمين مي‎كنند.‎هاي قره‎داغ، سياه‎چال و شاه‎نشين در شمال و آبراهه‎هاي فصلي از جنوب است كه قسمتي ازآب آنها وارد درياچه‎ها مي‎شود و قسمتي ديگر، آب رود‎هاي تار و هوير را تأمين مي‎كنند.

در بارة چگونگي تشكيل اين دو درياچه، زمين‎شناسان (اشتال، 1897، آلنباخ، 1972، شهرابي، 1373) ديدگاه واحدي دارند. شواهد زمين‎شناسي پيرامون دو درياچه سبب شده تا آنها بر اين باور باشند كه در شكل‎گيري دو درياچه، عملكرد توأم راندگي مُشا – فشم (آبيك، فيروزكوه، شاهرود) و كوه لغز پهلوي جنوبي درياچه (زرين‎كوه) نقش اساسي داشته‎اند. بدين‎سان كه حركات جوان اين راندگي در زمان كواترنر، سبب رانش به نسبت بزرگي از زرين‎كوه (رشته كوه‎هاي جنوب درياچه) شده و با ايجاد پشته‎اي به بلنداي بيش از 50 متر، سدي طبيعي در برابر روان آب‎هاي سطحي ايجاد و شرايط لازم براي انباشت آب فراهم آمده است. تيپ شيميايي آب درياچة تار، بر اساس مطالعات (لوفلروين، 1950) از نوع كلسيم، منيزيم، كربنات )3 –MgCO 3 (CaCOاست.
درياچة پريشان (فامور) : درياچة پريشان يا فامور، در 15 كيلومتري جنوب خاوري شهرستان كازرون قرار داد و نام درياچه از كوه فامور، در شمال خاوري آن گرفته شده است. آب درياچه شيرين است و بخش بيشتر آن، از آبراهه‎هايي است كه از كوه فامور سرچشمه مي‎گيرند و بخشي نيز از منابع زيرزميني تأمين مي‎شود. ژرفاي كم درياچه سبب مي‎شود كه در فصول خشك بخشي از آن زير پوشش نهشته‎هاي تبخيري قرار گيرد. درياچة پريشان با حدود 43 كيلومترمربع وسعت، در فرونشست كم ژرفايي تشكيل شده كه از سطح دريا حدود 820 متر بلندتر است و در پيرامون آن رخنمون‎هاي مرتفع از واحدهاي سنگ‎چينه‎اي زاگرس ديده مي‎شود كه به سن كرتاسة پسين تا كواترنر است. از ديدگاه ساختاري و زمين‎شناسي، درياچة فامور در پهنة زاگرس چين خورده قرار گرفته. شهرابي (1373) بر اين باور است كه حركت‎هاي جوان گسل فعال كازرون و گسل‎هاي وابسته كه در فاصلة كمي از درياچه قرار دارند، در شكل‎گيري فرونشست كازرون و لغزش سازند نامقاوم گچساران نقش داشته‎اند. نامبرده وجود چندين زمين‎لغز از سازند گچساران را تأييدي بر نظر خود مي‎داند.‎چينه‎اي زاگرس ديده مي‎شود كه به سن كرتاسة پسين تا كواترنر است. از ديدگاه ساختاري و زمين‎شناسي، درياچة فامور در پهنة زاگرس چين خورده قرار گرفته. شهرابي (1373) بر اين باور است كه حركت‎هاي جوان گسل فعال كازرون و گسل‎هاي وابسته كه در فاصلة كمي از درياچه قرار دارند، در شكل‎گيري فرونشست كازرون و لغزش سازند نامقاوم گچساران نقش داشته‎اند. نامبرده وجود چندين زمين‎لغز از سازند گچساران را تأييدي بر نظر خود مي‎داند.‎لغز از سازند گچساران را تأييدي بر نظر خود مي‎داند.

ارغنون
2nd November 2010, 09:11 PM
درياچة جازموريان ( جزموريان ) : هامون جازموريان، يك فرونشست زمين‎ساختي جوان در 150 كيلومتري باختر ايرانشهر است كه و بلندي آن از سطح درياي آزاد 350 متر مي‎باشد. وسعت اين هامون در فصول پرباران، 3300 كيلومترمربع است و به دليل شرايط اقليمي ويژه، در بيشتر مواقع سال، بخش اعظم آن به كفة نمكي وكفه‎هاي رسي تبديل مي‎شود. رودها و آبراهه‎هاي متعدد دائمي و موقت، به اين هامون مي‎ريزند كه از ميان آنها، رود بَمپور و هليل‎رود اهميت بيشتري دارند. در بارة شوري رودهاي وارده و درصد نمك آب درياچه گزارش‎هاي موجود هماهنگي دارد. در گزارش‎ اوبرلندر (1988)، آب هامون قابل شُرب دانسته شده ولي فيشر (1968) آب هامون را شور مي‎داند. بنابر دانسته‎هاي موجود، شوري آب جازموريان تا حد فوق اشباع از نمك است. كرينسلي (1970) گسترة هامون جازموريان را شامل سه بخش زير دانسته است:

* درياچة فصلي كه گسترة آن در فصول خشك و مرطوب تغييرات زيادي دارد و در بيشتر جاها در اواخر تابستان و اوايل پاييز ناپديد مي‎شود.‎شود.

* پهنة مرطوب كه سطحي در حدود 22 درصد مي‎پوشاند.

* پهنة باتلاقي كه 59 درصد از منطقة مرطوب را زير پوشش دارد و مرز بالايي آن به پهنه‎هاي سيلتي- رسي است.

هامون جازموريان در مركز يك فرونشست زمين‎ساختي جوان است كه بين رشته كوه‎هاي جبال‎بارز (در شمال) و رشته كوه‎هاي بشاگرد (در جنوب) قرار دارد. در گذشته اين فرونشست را لبة جنوبي بلوك لوت مي‎دانستند، ولي در حال حاضر اين باور وجود دارد كه جازموريان نوعي فرونشست پيش كماني است كه در شكل‎گيري آن، فرورانش پوستة اقيانوسي عمان به زير مكران و همچنين عملكرد گسل‎هاي همروند با فروافتادگي، به ويژه مجموعة گسلي بشاگرد، نقش داشته‎اند. اشتوكلين (1970) پديدة فروافتادگي را به رخدادهاي نئوژن – كوارترنري نسبت داده، ولي كرينسلي (1970) زمان تشكيل آن را پليستوسن مي‎داند.‎اند. اشتوكلين (1970) پديدة فروافتادگي را به رخدادهاي نئوژن – كوارترنري نسبت داده، ولي كرينسلي (1970) زمان تشكيل آن را پليستوسن مي‎داند.





درياچة حوض‎سلطان : درياچة حوض‎سلطان يا درياچة شاهي، فروافتادگي نامتقارني با 330 كيلومترمربع وسعت، در 35 كيلومتري شمال قم و در شمال باختري درياچة نمك است. اين درياچه شامل دو چالة جدا از هم يكي به نام «حوض‎سلطان» و ديگري به نام «حوض‎مره» است كه با آبراهة باريكي به هم وصل مي‎شوند. حوضة باختري (حوض‎سلطان) داراي بلندي 806 متر از سطح دريا است كه به طور معمول از روان‎آب‎هاي سطحي تغذيه مي‎شود. حوضة خاوري (حوض‎مره)، افزون بر روان‎آب‎ها، از رودهايي مانند رودشور و قره‎چاي نيز بهره مي‎گيرد. مطالعات مستوفي (1350) نشان مي‎دهد كه آب‎ ابتدا وارد حوض‎مره شده و پس از پر شدن آن، از مسيل دو حوض گذشته وارد حوض‎سلطان مي‎شود و هنگامي كه آب در حوض‎سلطان چند متر بالاتر آمد، به طرف حوض‎مره بازمي‎گردد و سرريز اين دو حوض، به درياچة نمك تخليه مي‎شود. مشاهدات صحرايي كرينسلي (1970)، نشان مي‎دهد كه از مركز درياچه به خارج دو پهنة جداگانة قابل شناسايي است. يكي مركز درياچه كه حدود 24 درصد از مساحت آن را زير پوشش دارد و با پوستة نمكي پوشيده شده است. دوم، زون مرطوب كه 76 درصد بقيه را تشكيل مي‎دهد كه به زون گياهان ريشه‎ بلند به پهناي 20 متر مي‎رسد. پوستة نمكي با 5 سانتيمتر ضخامت، شامل نوارهاي هم‎مركز سفيد و خاكستري است و در زير آن سيلت‎هاي رسي و خاكستري رنگ مرطوب قرار دارد. اين زون (پوستة نمكي) به طور فصلي با آب پوشيده مي‎شود، ولي مناطق مركزي آن ممكن است در تمام سال، آب‎دار باشد. مطالعات انجام شده در زون مرطوب نشان داده كه ميزان رس موجود در نمونه‎ها، 35 تا 45 درصد است كه 10 تا 90 درصد كاني‎ها، كائولينيت ‎است. در پشته‎هاي شن و ماسه‎اي زون گياهان با ريشة بلند، چند خط داغ آب وجود دارد كه به سمت سراشيبي تا ارتفاع 826 متر ادامه دارد. اختلاف ارتفاع بين پست‎ترين و بلندترين خط داغ آب 20 متر است. پيشروي وسيع مخروط‎افكنه‎ها در پهناي زون مرطوب و روي پوستة نمكي نشانگر آن است كه روان‎آب سطحي بيش از گذشته است و تغيير آب و هوايي به سوي دورة مرطوب‎تر از گذشته، پيش مي‎رود.‎ها، كائولينيت ‎است. در پشته‎هاي شن و ماسه‎اي زون گياهان با ريشة بلند، چند خط داغ آب وجود دارد كه به سمت سراشيبي تا ارتفاع 826 متر ادامه دارد. اختلاف ارتفاع بين پست‎ترين و بلندترين خط داغ آب 20 متر است. پيشروي وسيع مخروط‎افكنه‎ها در پهناي زون مرطوب و روي پوستة نمكي نشانگر آن است كه روان‎آب سطحي بيش از گذشته است و تغيير آب و هوايي به سوي دورة مرطوب‎تر از گذشته، پيش مي‎رود.

مطالعات معتمد و همكاران (1356) نشان داده است كه رسوبات حوض‎سلطان بيشتر از نوع گچ و نمك، مارن و رس است. بررسي‎هاي لرزه‎نگاري و حفاري نيز نشان داده كه نمك تا عمق 46 متر وجود دارد. اين نمك، به صورت 5 لاية جدا از هم با ضخامت كل تا 20 متر است كه با رس‎هاي قهوه‎اي تا خاكستري از يكديگر جدا مي‎شوند.

ارغنون
2nd November 2010, 09:12 PM
درياچة زريوار (زره‎وار) : درياچة زريوار در 8 كيلومتري باختر مريوان قرار دارد و از درياچه‎هاي آب شيرين كوهستاني است كه در ارتفاع 818 متر از سطح دريا قرار دارد و حدود 200 متر پايين‎تر از شهر مريوان است. بيشترين درازاي زريوار 5 كيلومتر و ميانگين پهناي آن 7/1 كيلومتر است.

اين درياچه با وسعت حدود 5/8 كيلومترمربع، در يك فرونشست محلي به نسبت باريك در پهنة سنندج – سيرجان تشكيل شده كه دو سوي خاوري و باختري آن، به گسل طولي شمال باختري – جنوب خاوري محدود است. احتمال مي‎رود كه دو گسل ياد شده در تشكيل و تكوين اين درياچه نقش داشته باشند. وسعت حوضة آبريز اين درياچه، حدود 500 كيلومترمربع و بيشينة ژرفاي آن حدود 50 متر است. رود چم‎زريوار همراه با آبراهه‎هاي ديگر و به ويژه چشمه‎هاي درياچه‎اي تأمين كنندة اصلي آب اين درياچه هستند. مهم آنكه رود مريوان از اين درياچه سرچشمه مي‎گيرد. سن‎سنجي نمونه‎هاي اين درياچه به روش كربن 14 و مطالعات گرده‎شناسي، نشان داده كه اين درياچه بيش از 20000 سال پيش از ميلاد مسيح (پليستوسن) و در شرايط آب و هواي سرد تشكيل شده است (بوتما، 1977).



باتلاق گاوخوني (گاوخاني) : باتلاق گاوخاني (چاه بزرگ) كه به گاوخوني مشهور است در حدود 60 كيلومتري جنوب اصفهان قرار گرفته است. وسعت آن نزديك به 280 كيلومترمربع است كه در ارتفاع 1470 متري از سطح درياهاي آزاد قرار دارد. پيرامون اين باتلاق را تا فواصل زياد، دشت‎هاي آبرفتي و يا تپه ماهورهاي كم ارتفاع تشكيل داده‎اند كه بيشينة ارتفاع آنها از 220 متر تجاوز نمي‎كند. زاينده‎رود كه از كوه‎هاي زردكوه سرچشمه مي‎گيرد، تغذيه كنندة اصلي اين باتلاق است. تعدادي رود و آبراهه‎ فصلي نيز در آب‎رساني به اين باتلاق شركت دارند كه در بيشتر ايام سال خشك هستند. به همين دليل، گسترة اين باتلاق در فصل‎هاي مختلف سال متغير است.

از نظر ريخت‎شناسي، باتلاق و حاشية آن، داراي ريخت‎هاي متفاوت زير است.

* بخش آب‎دار كه بيشترين سطح اين باتلاق را زير پوشش دارد.

* بخش كرانه‎اي كه نيمه‎خشك يا خشك بوده و زير پوشش كفه‎هاي رسي و رسوبات تبخيري هستند.

* گسترة زير پوشش تلماسه‎ها در شمال باختري باتلاق.

باتلاق گاوخوني بخشي از يك فرونشست ناپيوستة زمين‎ساختي است كه از درياچة وان در تركيه آغاز و پس از عبور از درياچة اروميه، درياچة توزگل اراك به مرداب گاوخوني مي‎رسد و به سمت جنوب باختري تا كفه سيرجان و فروافتادگي جازموريان و حتي فروافتادگي ماشكل در پاكستان ادامه مي‎يابد. اين گودال‎ها، در واقع نوعي فروافتادگي بيش كماني هستند كه در شكل‎گيري آنها گسل‎هاي پرشيب نقش اساسي دارند.



درياچة گَهَر : در دامنة جنوبي اشتران‎كوه، دو درياچة آب شيرين به نام گَهَر بالا و گَهَر پايين وجود دارد كه از يكديگر حدود 100 متر فاصله دارند. درياچة پاييني بزرگ‎تر از بالايي است و فاصلة خطي دو درياچه، حدود 1600 متر است . سطح درياچة گَهَر در ارتفاع 2300 متري است و از شهرهاي دورود، ازنا به ترتيب 850 و 430 متر بالاتر است. درازاي گَهَر حدود 2100 متر و ميانگين پهناي آن 355 متر و مساحت آن حدود 75/0 كيلومترمربع است (نبوي، 1364).

اصلي‎ترين گسترة حوضة آبريز درياچه، پهلوي جنوبي اشتران‎كوه يعني «برآفتاب» با حدود 45 كيلومترمربع وسعت است. آب درياچه محدود به آب‎هاي سطحي نيست و به نظر مي‎رسد كه بخشي از آب درياچه، از چشمه‎هاي كف تأمين مي‎شود.

درياچة گَهَر در دره‎اي به همين نام در پشت اشتران‎كوه شكل گرفته است در محل درياچه تودة بزرگي از خاك و سنگ وجود دارد كه چون سدي طبيعي در جلوي آبراهه‎هاي بالادره را گرفته و در نتيجه درياچه به وجود آمده است. بنابراين، بنياد درياچه را همين تودة فروريخته و جنبش گسل‎هاي گَهَر و دورود تشكيل مي‎دهد. زمان تشكيل اين درياچه دانسته نيست و نياز به مطالعه دارد.

ارغنون
2nd November 2010, 09:13 PM
درياچة مهارلو : درياچة مهارلو در حدود 18 كيلومتري جنوب خاوري شيراز قرار دارد. ارتفاع اين درياچه، 1460 متر از سطح دريا و بيشينة ژرفاي آن 3 مترگودي است. به همين دليل ميزان تبخير بالاست و بخشي از بستر آن را لايه‎اي از نمك مي‎پوشاند و فقط در بخش‎هاي شمالي و مركزي آن، آن هم با ژرفاي خيلي كم (حداكثر 50 سانتيمتر) و شوري زياد،آب وجود دارد. تأمين كنندة اصلي آب اين درياچه رودها و آبراهه‎هايي هستند كه از شمال باختري و جنوب خاوري در آن تخليه مي‎شوند. مساحت آن در فصول مختلف متفاوت و تابع بارش‎هاي جوي است. جدا از تبخير زياد، نهشته‎هاي گچي سازند ساچون و دو گنبد نمكي واقع در خاور اين درياچه، در شوري بي‎اندازة آن تأثير به سزايي دارند.

درياچة مهارلو در يك فرونشست ناوديس مانند با روند شمال باختري – جنوب خاوري، شكل گرفته كه گسل جوان و لرزه‎اي سروستان از آن مي‎گذرد. به نظر مي‎رسد كه حركات اين گسل به ويژه از زمان پليستوسن پسين به بعد، موجب تشكيل اين فرونشست ناوديس گونه شده باشد. به باور كرينسلي (1970) به دليل نبود سواحل كهن يا پادگانه‎هاي بلند، امكان وجود درياچه‎اي در زمان پيش از پليستوسن كم است و اگر درياچه‎اي هم وجود داشته، در نقاطي بوده كه امروزه در حاشية درياچة فعلي قرار مي‎گيرد.

آب اين درياچه از نوع كلريدسديم – منيزيم، سولفات سديم(4SO 2Na ، 2 MgCl، NaCl ) است و از نمك اين درياچه براي صنايع پتروشيمي استفاده مي‎شود. در ضمن بالابودن پتاسيم و به ويژه منيزيم در شورابه‎هاي درياچة مهارلو، امكان استحصال اقتصادي نمك‎هاي منيزيم به عنوان فرآوردة اصلي و پتاسيم به عنوان محصول فرعي را امكان‎پذير نشان مي‎دهد (وزارت صنايع و معادن، 1381).‎هاي منيزيم به عنوان فرآوردة اصلي و پتاسيم به عنوان محصول فرعي را امكان‎پذير نشان مي‎دهد (وزارت صنايع و معادن، 1381).



درياچة نمك : از اين درياچه به نام‎هاي ديگري همچون درياچة نمك كاشان، درياچة نمك قم، درياچة قم، درياچة آران و درياچة مسيله، ياد مي‎شود و نام درياچة نمك بيشتر به كار مي‎رود. انتخاب اين نام به دليل شوري بسيار زياد درياچه است به طوري كه در فصل تابستان قطعات نمك بر روي آن شناور مي‎شود.

اين درياچه، با درازاي 80 و پهناي 30 كيلومتر، يك فرونشست زمين‎ساختي است كه در ارتفاع حدود 795 متر از سطح درياي آزاد تشكيل شده و فاصلة آن تا قم حدود 62 كيلومتر است. وسعت و شكل اين درياچه، متناسب با آب‎هاي تغذيه كننده و ميزان بارندگي، تغييرات زياد دارد و وسعت آن همراه با كفه‎هاي گلي پيرامون، حدود 1900 تا 2000 كيلومترمربع است. ولي با توجه به شكل و ريخت‎شناسي پيرامون، به نظر مي‎رسد در زمان پليوسن، درياچة نمك وسعت بيشتري داشته و به احتمال گودي‎هاي پيرامون اشتهارد، ساوه، ايوانكي قم و كاشان را احاطه مي‎كرد. بيش از 250 متر از رسوبات سخت نشدة زمان كواترنر در اين درياچه نهشته شده است كه نشانگر زمان كواترنر پيشين تا زمان حال هستند (حفاري‎هاي شركت ملي نفت ايران، 1960).‎ساختي است كه در ارتفاع حدود 795 متر از سطح درياي آزاد تشكيل شده و فاصلة آن تا قم حدود 62 كيلومتر است. وسعت و شكل اين درياچه، متناسب با آب‎هاي تغذيه كننده و ميزان بارندگي، تغييرات زياد دارد و وسعت آن همراه با كفه‎هاي گلي پيرامون، حدود 1900 تا 2000 كيلومترمربع است. ولي با توجه به شكل و ريخت‎شناسي پيرامون، به نظر مي‎رسد در زمان پليوسن، درياچة نمك وسعت بيشتري داشته و به احتمال گودي‎هاي پيرامون اشتهارد، ساوه، ايوانكي قم و كاشان را احاطه مي‎كرد. بيش از 250 متر از رسوبات سخت نشدة زمان كواترنر در اين درياچه نهشته شده است كه نشانگر زمان كواترنر پيشين تا زمان حال هستند (حفاري‎هاي شركت ملي نفت ايران، 1960).

درياچة نمك در يك فرونشست كم ژرفاي زمين‎ساختي تشكيل شده كه پيرامون آن تعدادي گسل‎هاي اصلي و فرعي وجود دارد كه بعضي از آنها مانند گسل‎هاي مرنجاب، راوند (بخشي از گسل كوشك نصرت – زفره)، سياه‎كوه و دوازده امام، از گسله‎هاي جوان و فعال كواترنر به شمار مي‎روند. اين مجموعة گسل‎ها كه دو روند متفاوت د‎ارند درياچه را دربر گرفته تا در تشكيل درياچه نقش داشته باشند.

ارغنون
2nd November 2010, 09:15 PM
درياچة هامون : درياچة هامون با حدود 1800 كيلومترمربع وسعت، بزرگ‎ترين حوضة درياچه‎اي خاور ايران است كه از سه حوضچة اصلي يوزك، صابري و هيرمند تشكيل شده كه در فصول كم باران و در زمان بادهاي 120 روزه از هم جدا و در زمان‎هاي پرباران، درياچة واحدي را تشكيل مي‎دهند. هيرمند در ايران، و بخشي از صابري در افغانستان است. رودها و آبراهه‎هاي زيادي به اين درياچه و باتلاق‎هاي اطراف آن تخليه مي‎شود كه از ميان آنها، رود هيرمند بيشترين آبدهي را دارد. از نگاه ريخت‎شناسي، درياچه‎ها از سه بخش تشكيل شده‎اند:

* درياچه‎هاي دائمي، كه بيشترين سطح را با ژرفاي بيشينه حدود 11 متر دارد.

* درياچه‎هاي فصلي، كه بصورت نوار به نسبت باريكي پيرامون درياچه‎هاي دائمي قرار دارند.

* كفه‎هاي گلي و باتلاق‎ها، كه بيشتر در حاشية خاوري و جنوب خاوري درياچه‎ها توسعه دارند.

از ديدگاه زمين‎شناسي، درياچه يا مجموعة درياهاي هامون بخشي از بلوك ساختاري هيلمند (هلمند) افغانستان دانسته شده كه در خاور گسل شمالي – جنوبي هريرود قرار دارد. اما داده‎هاي منطقه‎اي نشان مي‎دهد كه دشت زابل بخشي از فرونشست داري‎رود افغانستان است كه نقاط پست آن مانند درياچه‎هاي هامون، پايانه و محل انباشت بخشي از روان‎آب‎هاي هندوكُش و آبراهه‎هاي سرچشمه گرفته از خاك ايران است.



ديگر درياچه‎هاي ايران : تعدادي درياچة به نسبت كوچك، در نقاط مختلف ايران وجود دارد كه چندان شناخته شده نيستند و اطلاعات چنداني از آنها در دسترس نيست. درياچه‎هاي زير از آن جمله‎اند:



درياچة آب بوندار: اين درياچه در حدود 60 كيلومتري باختر تا شمال باختري شهرستان دهدز قرار دارد و از جمله درياچه‎هاي آب شيرين كوهستاني ايران است كه در يك فروافتادگي زمين‎ساختي قرار گرفته و از سطح دريا حدود 850 متر بلندي دارد. بيشينة درازاي آن 2 كيلومتر و پهناي ميانگين، 6/1 كيلومتر است. آب اين درياچه، به طور عمده از چشمه‎هاي كارستي زير درياچه و به مقدار كم از نهرهاي كوچكي كه در فصول پر باران آب دارند، تأمين مي‎شود.



درياچة مور زرد زيلايي: اين درياچه در حدود 180 كيلومتري شمال باختري ياسوج و در ارتفاع 2180 متري از سطح دريا قرار دارد. برم‎مورزرد زيلايي و برم‎دلي‎بو نام‎هاي ديگر اين درياچه است. به نظر مي‎رسد كه اين درياچه از انواع كارستي باشد و آب آن از چشمه‎هاي كارستي و روان آب‎هاي سطحي تأمين ‎شود.‎مورزرد زيلايي و برم‎دلي‎بو نام‎هاي ديگر اين درياچه است. به نظر مي‎رسد كه اين درياچه از انواع كارستي باشد و آب آن از چشمه‎هاي كارستي و روان آب‎هاي سطحي تأمين ‎شود.‎رسد كه اين درياچه از انواع كارستي باشد و آب آن از چشمه‎هاي كارستي و روان آب‎هاي سطحي تأمين ‎شود.



درياچة سيران‎گل: اين درياچه در جنوب درياچة اروميه و در كنارة باختري جادة اروميه – مهاباد قرار دارد. فاصلة آن از اروميه 85 كيلومتر است و در 20 كيلومتري شمال خاوري نقده قرار دارد. آب اين درياچه از رودهاي فرعي و اغلب فصلي، تأمين مي‎شود و به مقدار كمتر، چشمه‎هاي زيردرياچه‎اي نيز در اين امر مشاركت دارند.

بر خلاف درياچة اروميه كه فوق اشباع از نمك است، اين درياچه از انواع شور مي‎باشد.



درياچة قوري‎گل: اين درياچه در 18 كيلومتري شمال باختري بستان‎آباد تبريز قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريا 1890 متر است. آب اين درياچه بيشتر از رودها و آبراهه‎هاي فصلي و سيلابي و به مقدار كمتر از طريق چشمه‎هاي زيردرياچه تأمين مي‎شود و شيرين است.‎آباد تبريز قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريا 1890 متر است. آب اين درياچه بيشتر از رودها و آبراهه‎هاي فصلي و سيلابي و به مقدار كمتر از طريق چشمه‎هاي زيردرياچه تأمين مي‎شود و شيرين است.



درياچة بَزَنگان: اين درياچه در بلندي‎هاي كپه‎داغ و در 130 كيلومتري جادة مشهد – سرخس قرار دارد. مساحت اين درياچة آب شيرين، حدود 80 هكتار و بيشينة عمق آن 12 متر است.



درياچة شط‎تمي: اين درياچه يك درياچة كوهستاني در كوه‎هاي زاگرس است كه در نزديكي كوه منار قرار دارد. راه ماشين‎رو ندارد و مي‎توان از اليگودرز يا فريدونشهر، ابتدا به روستاي دستگرد و بعد به درياچه رسيد. اين درياچه، به احتمال از منشأ چشمه‎هاي كارستي است و به دليل قرارگيري در زون راندگي‎ها، ممكن است منشأ زمين‎ساختي داشته باشد.‎ساختي داشته باشد.



درياچة شورابيل اردبيل: اين درياچه با مساحت تقريبي 64 كيلومترمربع در جنوب اردبيل قرار دارد و از درياچه‎هاي شور است. بسترآن پوشيده از گل و لاي و لجن سياه‎رنگ است و نمك به ضخامت 5 تا 8 سانتي‎متر روي آن را مي‎پوشاند.



درياچه يا بركة نئور اردبيل: اين درياچه در 48 كيلومتري جنوب خاوري اردبيل به طرف خلخال و در فاصلة 18 كيلومتري خاور جاده، در منطقة كوهستاني قرار دارد. مساحت كل درياچه در حدود 1/2 كيلومترمربع و ژرفاي متوسط آن حدود 3 متر است. در هنگام تابستان، به علت كم آبي، به دو درياچة كوچك و بزرگ تقسيم مي‎شود. آب آن شيرين است.
منبع:http://geology-group.blogfa.com/

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد