Rez@ee
29th October 2010, 04:40 PM
راز زندگي
غنچه با دل گرفته گفت: «زندگي، لب ز خنده بستن است گوشه اي درون خود نشستن است.»
گل به خنده گفت: « زندگي شكفتن است با زبان سبز راز گفتن است.»
گفتگوي غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش مي رسد... تو چه فكر مي كني؟
راستي كدام يك درست كفته اند؟ من كه فكر مي كنم گل به راز زندگي اشاره كرده است
هر چه باشد او گل است گل يك دو پيرهن بيش تر ز غنچه پاره كرده است!
به یاد قیصر امین پور
غنچه با دل گرفته گفت: «زندگي، لب ز خنده بستن است گوشه اي درون خود نشستن است.»
گل به خنده گفت: « زندگي شكفتن است با زبان سبز راز گفتن است.»
گفتگوي غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش مي رسد... تو چه فكر مي كني؟
راستي كدام يك درست كفته اند؟ من كه فكر مي كنم گل به راز زندگي اشاره كرده است
هر چه باشد او گل است گل يك دو پيرهن بيش تر ز غنچه پاره كرده است!
به یاد قیصر امین پور