PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تنش‌هاي مسلحانه در تاجيكستان



Isengard
19th October 2010, 10:15 PM
تنش‌هاي مسلحانه در تاجيكستان
---------------------------------------


ايراس: با عنايت به تنش‌هاي اخير سياسي و مسلحانه در قرقيزستان و تاجيكستان اين گونه به نظر مي‌رسد كه مرحله آرامش در آسياي مركزي به پايان رسيده است. تنش‌هاي سياسي در قرقيزستان اولين رويداد از اين مرحله جديد است كه مي‌توان به تبع آن شاهد انفجارهاي سياسي ديگر بود. روندها حاكي از آن است كه بعد ‌از ‌سال ‌1991 ‌در ‌همه ‌جمهوري‌‌هاي ‌منطقه ‌غير ‌از ‌تاجيكستان، ‌»سكوت» ‌برقرار ‌شده است. ‌رهبران ‌سابق ‌از ‌حزب ‌كمونيست ‌خارج ‌شده، ‌ولي ‌زمام ‌امور ‌را ‌از ‌دست ‌نداده‌اند. ‌در اين ميان، هر ‌گونه ‌آزادانديشي ‌و ‌نافرماني ‌فوراً ‌سركوب شده و ‌ازبكستان ‌و ‌تركمنستان ‌در ‌اين ‌زمينه ‌پيشتاز بودند، با اين وجود، ‌قزاقستان ‌و ‌قرقيزستان ‌از ‌آن‌ها ‌عقب نماندند. ‌تنها ‌تاجيكستان ‌از ‌اين ‌قاعده ‌مستثني ‌بود. ‌در ‌سال ‌1992 ‌در ‌اين ‌جمهوري ‌يك ‌جنگ ‌واقعي ‌رخ ‌داد ‌كه ‌مخالفان ‌سعي ‌كردند ‌با ‌توسل ‌به ‌زور ‌زمام ‌امور ‌را ‌در ‌دست ‌بگيرند، و اين در حالي بود كه ‌شخصيت‌‌هاي ‌اول ‌نظام ‌سابق ‌صحنه ‌قدرت ‌را ‌ترك ‌كرده بودند. ‌البته ‌حكومت ‌اسلامگرايان ‌ديري ‌نپاييد ‌و ‌بزودي ‌نمايندگان ‌رده ‌دوم ‌نو من‌كلاتوراي ‌سابق ‌(كه ‌به ‌طايفه ‌كولاب ‌تعلق ‌داشتند)، ‌آن‌ها ‌را ‌بركنار ‌كردند. ‌امامعلي ‌رحمان، ‌رئيس ‌جمهور ‌فعلي، ‌رهبر ‌اين ‌گروه ‌بود. ‌جنگ ‌داخلي ‌به ‌او ‌كمك ‌كرد تا در مدت زمان كوتاهي ‌به ‌بالاترين ‌مقام ‌در ‌كشور ‌برسد. ‌
البته ‌با ‌پيروزي ‌گروه ‌كولاب ‌كه ‌اواخر ‌سال ‌1992 ‌در ‌دوشنبه ‌به ‌قدرت ‌رسيد ‌و ‌تا ‌بهار ‌سال ‌1993 ‌تمام ‌سرزمين ‌جمهوري ‌را ‌كنترل ‌مي‌‌كرد، ‌جنگ ‌داخلي ‌به ‌پايان ‌نرسيد. ‌جنگ ‌چريكي ‌تا ‌سال ‌1997 ‌ادامه ‌داشت تا بالاخره ‌موافقتنامه ‌صلح ‌در ‌مسكو و ‌با ‌ميانجيگري روسيه ‌امضا و ‌به ‌مورد ‌اجرا ‌گذاشته ‌شد. ‌بر اساس اين ‌توافقنامه، ‌يك ‌سوم ‌مقام‌ها ‌در ‌قوه ‌مجريه ‌و ‌قضاييه ‌به ‌مخالفان ‌رسيد ‌و ‌دسته‌‌هايي از ‌آن‌ها ‌به ‌ارتش ‌منظم ‌ملحق ‌شدند. ‌اين ‌يك ‌شيوه ‌منحصر ‌به ‌فرد ‌حل ‌و ‌فصل ‌مناقشات ‌در ‌فضاي ‌شوروي ‌سابق ‌بود. ‌در ‌واقع، ‌دولت ‌با ‌اين ‌تصميم ‌نيروهاي ‌مخالف ‌را در روندهاي داخلي ‌تحليل برد، ‌به ‌گونه‌اي ‌كه ‌تا ‌3-2 ‌سال ‌ديگر ‌مخالفان ‌سابق ‌از ‌ميدان ‌سياسي ‌تاجيكستان ‌محو ‌شدند. ‌آن‌ها ‌هيچ ‌كاري ‌نكردند ‌و ‌كارآيي ‌خاصي ‌از ‌خود ‌نشان ‌ندادند، با اين وجود ‌نمي‌‌توانستند اظهار نارضايتي كنند و ‌بگويند ‌كه ‌به ‌آن‌ها ‌اجازه ‌نمي‌‌دهند ‌كاري انجام دهند.
در ‌تاجيكستان، ‌نظامي ‌شبيه ‌به ‌ازبكستان ‌و ‌تركمنستان ‌(و ‌قرقيزستان ‌بعد ‌از ‌«انقلاب» ‌سال ‌2005 ‌به ‌رياست ‌باقي‌يف) ‌برقرار شد و طي آن ‌فعاليت‌هاي ‌اجتماعي تا حدود زيادي كاهش يافت. ‌رحمان ‌كه ‌قبلاً ‌«رحمانوف» ناميده مي‌شد، ‌ولي ‌نام ‌خانوادگي ‌خود ‌را با اصول ‌تاجيكي منطبق ‌كرد، ‌به ‌رهبر بي چون و چراي ‌تاجيكستان تبديل ‌شد. ‌بايد ‌افزود ‌كه ‌جو ‌سياسي ‌تاجيكستان ‌و رعايت ‌آزادي‌هاي ‌سياسي ‌و ‌مدني ‌در ‌اين ‌كشور ‌از ‌ازبكستان ‌بهتر است. ‌به ‌علاوه، ‌حدود ‌يك ‌ميليون ‌نفر ‌تاجيك ‌در ‌روسيه ‌كار ‌مي‌‌كنند ‌كه ‌فعال‌ترين ‌بخش ‌جامعه تاجيك بوده و ‌از ‌يك ‌سو، ‌براي ‌دولت ‌مشكلي ‌ايجاد ‌نمي‌‌كند ‌و ‌از ‌سوي ‌ديگر ‌از ‌حيطه ‌كنترل ‌دولت ‌خارج هستند. رحمان، ‌قوم ‌و ‌خويشان ‌و ‌نزديكان ‌خود ‌را ‌به ‌همه ‌مقامات ‌مهم ‌دولتي ‌منصوب ‌كرده ‌تا ‌ثبات ‌و ‌نظارت ‌بر ‌جريان‌‌هاي ‌مالي ‌را ‌تضمين ‌كنند. ‌ناراضيان ‌به ‌طور ‌آزاد ‌به ‌روسيه ‌مهاجرت ‌كردند، با اين وجود، از آنجا كه ‌قدرت ‌مركزي ‌در ‌مناطق ‌دور ‌افتاده ‌كمتر ‌احساس ‌مي‌شد، لذا ‌مردم ‌به ‌زندگي ‌عادي ‌خود ‌ادامه ‌دادند. ‌به ‌همين ‌علت ‌مرحله‌اي ‌از ‌سال ‌2000 ‌تا ‌2010 ‌مي‌‌تواند ‌به ‌عنوان ‌مرحله ‌آرامش ‌تلقي ‌شود. ‌ولي ‌از ‌اواسط ‌سال ‌جاري ‌بعضي ‌رويدادها ‌به وقوع پيوسته ‌كه ‌مي‌‌تواند ‌به ‌عنوان ‌مقدمه‌اي ‌براي ‌توفان ‌سياسي در تاجيكستان ‌تلقي ‌شود.
شب ‌22 ‌اوت ‌بيست ‌و ‌پنج ‌زنداني ‌كه ‌به ‌جنايات ‌سنگين ‌(از ‌جمله اقدام ‌عليه ‌دولت) ‌متهم شده بودند، ‌از ‌زندان ‌كميته ‌امنيت ‌ملي ‌تاجيكستان ‌فرار ‌كردند. ‌تعقيب ‌آن‌ها ‌به ‌عمليات ‌جنگي ‌واقعي ‌تبديل ‌شد. ‌روز ‌بعد ‌در ‌خجند ‌عمل ‌تروريستي ‌رخ ‌داد. ‌سپس ‌انفجار ‌در ‌يك ‌كلوپ ‌شبانه ‌دوشنبه ‌و ‌حملات ‌شبه ‌نظاميان ‌به ‌سربازان ‌ارتش ‌تاجيكستان ‌در ‌دره ‌«رشت» به وقوع پيوست. ‌اوايل ‌ماه ‌اكتبر، ‌28 ‌نظامي ‌بر ‌اثر سقوط ‌بالگرد ‌مي-8 ‌كشته ‌شدند ‌كه ‌احتمال مي‌رود ‌توسط توسط ‌شبه‌‌نظاميان ‌سرنگون ‌شده باشد. اين ‌سلسله ‌حوادث ‌نشان ‌مي‌‌دهد ‌كه رويدادهاي ‌مهمي ‌در ‌پيش ‌است. ‌ممكن ‌است ‌بزودي ‌شاهد ‌مرحله ‌جديد ‌جنگ ‌داخلي، ‌ناآرامي‌‌هاي ‌مردمي، ‌شورش ‌ارتش ‌و ‌نيروي ‌انتظامي ‌يا ‌كودتا ‌در ‌سطح ‌رهبران ‌دولت باشيم. روندها نيز حاكي از آن است كه امامعلي ‌رحمان ‌اشتباهات ‌باقي‌يف ‌را ‌تكرار ‌مي‌‌كند. ‌او ‌سعي ‌مي‌‌كند ‌سياست ‌خارجي ‌چندبرداري ‌را دنبال ‌كند ‌كه ‌در ‌حقيقت ‌چيزي ‌جز تعامل بي‌نظم و ‌متناوب ‌با قدرت‌هاي ‌مختلف ‌خارجي نيست. در اين راستا، دوشنبه ابتدا با مسكو ‌دوست بود، چرا كه ‌نيروهاي ‌مسلح ‌و ‌مرزبانان روسي ‌از ‌سقوط دولت رحمان ‌جلوگيري ‌كرده بودند. ‌بعداً ‌نوبت ‌چين، ‌شيخ‌نشين‌‌هاي ‌حاشيه ‌خليج ‌فارس، ‌ايران ‌و ‌حتي ‌ايالات ‌متحده ‌رسيد. ‌سياست ‌داخلي ‌نيز ‌مطابق ‌با ‌اين ‌نوسانات ‌سياست ‌خارجي ‌تغيير كرده است. در اين ميان، ‌گاهي ‌اسلام‌گرايان ‌را ‌تحت ‌پيگرد ‌قرار ‌مي‌‌دهند ‌و ‌گاهي ‌به ‌صورت ‌نمايشي بر ‌اسلام و اسلام‌گرايي تأكيد مي‌شود.
در ‌نتيجه اين نوسانات، ‌همه ‌نيروهاي ‌خارجي ‌از ‌تاجيكستان ‌روي ‌مي‌‌گردانند ‌و ‌حمايت ‌خود ‌را ‌از دولت ‌رحمان ‌سلب ‌مي‌‌كنند. ‌فراموش ‌نشود ‌كه تاجيكستان ‌با ‌ازبكستان ‌و ‌افغانستان ‌در ‌حالت ‌رويارويي ‌ژئوپلتيكي ‌قرار دارد. ‌تاشكند ‌معتقد ‌است ‌كه ‌پايگاه‌‌هاي ‌شبه‌‌نظاميان ‌اسلامگراي ‌ازبكستان ‌در ‌خاك ‌تاجيكستان ‌مستقر ‌شده‌ است. ‌در ‌تاجيكستان ‌بيش ‌از ‌يك ‌ميليون ‌ازبك ‌زندگي ‌مي‌كنند ‌و ‌در ‌ازبكستان ‌چند ‌ميليون ‌تاجيك ‌(كه ‌به ‌عنوان ‌ازبك‌ ‌ثبت ‌شده‌اند). ‌ازبكستان، ‌قرقيزستان ‌و ‌روسيه ‌به ‌بي‌ثباتي ‌سياسي ‌در ‌نزديكي ‌مرزهاي ‌خود ‌علاقه‌مند ‌نيستند. ‌تاجيكستان ‌با ‌خطر ‌اسلام‌گرايي افراطي ‌از ‌سوي ‌افغانستان ‌روبرو است. ‌اگر ‌افغانستان ‌به ‌دست ‌طالبان ‌بيافتد، ‌تاجيكستان ‌قرباني ‌بعدي ‌آن‌ها ‌خواهد ‌بود. ‌علت ‌مشكلات ‌در ‌روابط ‌با ‌قرقيزستان ‌اين ‌است ‌كه ‌در ‌سال‌هاي ‌2001-2000 ‌دسته‌‌هاي ‌شبه‌‌نظامي ‌تاجيك ‌به ‌اين ‌كشور ‌تجاوز ‌كرده ‌بودند.
اوضاع ‌اجتماعي ‌و ‌اقتصادي ‌تاجيكستان نيز در وضعيت مساعدي قرار ندارد و آن ‌را ‌مي‌‌توان ‌به مثابة ‌فروپاشي ‌كامل ‌توصيف ‌كرد. ‌فقط ‌يك ‌ميليون ‌مهاجر كارگر ‌و ‌پولي ‌كه ‌آن‌ها ‌به ‌وطن ‌مي‌‌فرستند، ‌بودجة اين كشور ‌را ‌نجات ‌مي‌‌دهد. ‌دولت دوشنبه ‌كه ‌بين ‌كوه‌‌ها ‌قرار ‌گرفته ‌است، ‌از ‌بزرگراه‌‌هاي ‌بزرگ ‌تجاري ‌جهاني ‌دور ‌است. ‌اقتصاد ‌بين ‌گروه‌‌هاي ‌بانفوذ ‌تقسيم ‌شده ‌و ‌نوسازي ‌نمي‌شود. ‌بخش ‌كشاورزي ‌به ‌سطح ‌قرن ‌19 ‌بازگشته ‌است. ‌تنش ‌اجتماعي ‌و ‌خطر ‌شورش ‌مردم ‌گرسنه ‌رو ‌به ‌افزايش ‌گذاشته ‌است. هرچند ‌مردمي ‌كه ‌جنگ ‌داخلي ‌سال‌هاي ‌1992-1991 ‌را ‌فراموش ‌نكرده‌اند، ‌نگران ‌تكرار ‌آن ‌حوادث ‌هستند، ‌ولي ‌از ‌سوي ‌ديگر، ‌حاضرند ‌اسلحه ‌در ‌دست ‌بگيرند و در اين ميان، ‌اشخاص ‌مختلف ‌آن‌ها ‌را ‌به ‌اين ‌كار ‌دعوت ‌مي‌‌كنند. ‌در ‌مناطق ‌دور ‌افتاده ‌كشور ‌دسته‌‌هاي ‌مسلح غيررسمي ‌حفظ ‌شده‌اند ‌كه ‌چندان ‌بزرگ ‌نيستند ‌و ‌تا ‌همين ‌اواخر ‌توجه ‌دولت ‌را ‌به ‌خود ‌جلب ‌نمي‌‌كردند. ‌ولي تنش‌‌هاي مسلحانة ‌اخير ‌نشاندهنده ‌توانمندي ‌و ‌يكپارچگي ‌اين ‌دسته‌‌ها است.
البته ‌رحمان ‌مي‌‌تواند ‌اين بار ‌نيز ‌راه ‌زيركانه‌اي ‌پيدا كرده و اين تحولات را به سان سابق مديريت كند. ‌از جمله گذشت‌هاي ‌سمبوليك ‌به ‌مخالفان ‌مي‌‌تواند ‌مانند ‌سال ‌1997، ‌از ‌تنش ‌اجتماعي ‌بكاهد. ‌موضع‌گيري ‌كشورهاي ‌همسايه نظير ‌ازبكستان ‌و ‌قرقيزستان ‌و ‌نيز ‌روسيه ‌كه ‌بي‌ثباتي ‌سياسي ‌در ‌تاجيكستان ‌را ‌نمي‌‌خواهند، ‌اهميت ‌دارد. ‌اكنون ‌ترانزيت ‌مواد ‌مخدر ‌از ‌طريق ‌تاجيكستان ‌در ‌حد ‌قابل ‌قبولي ‌قرار دارد ‌ولي ‌در صورت ‌سقوط ‌دولت ‌رحمان مي‌‌تواند چند برابر افزايش يابد. مسكو، تاشكند و بيشكك همچنين نگران روي كار آمدن نيروهاي اسلام‌گرا هستند و اين احتمال تحقق اين امر را فاجعه‌اي سياسي تلقي مي‌كنند. همه اين مسائل نشاندهنده اهميت قابل تأملِ يك جمهوري كوچك در قلب آسيا بزرگ است.

نويسنده: ماكسيم آرتمي‌يِف، پايگاه اطلاع رساني «سياست جديد»

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد