PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چشمها را بايد شست



touraj atef
17th October 2010, 11:05 AM
حادثه نجات جان معدنچيان شيليائي جهان را تكان داد و امروز كمتر كسي در جهان هست كه از اين حادثه به شگفتي نيفتاده باشد اين حادثه نشان داد كه اميد و ايمان به يزدان و عشق به زندگي تا چه حد مي تواند انسانها را به شاخصه اصلي انسانيت يعني اميد بازگرداند نگاهي كه به چهره معدنچيان در اين روزها مي افكنيم يك چيز جلب توجه مي كند و آن زدن عينكهاي دودي بر چشمهايشان است گفته مي شد زندگي در تاريكي و عادت چشم به عدم نور باعث شده است كه عينكهاي دودي را, اين كارگران بر چشم گذارند تا به مرور به نور عادت كنند نمي دانم چرا وقتي اين صحنه ها را مي بينم به اين فكر مي افتم كه چگونه اين كارگران نزديك به دو ماه در تاريكي توانسته است كه نور زندگي را باور كنند و حالا در زير عينكهاي دودي از ديدن نور عاجز هستند؟آيا اين حادثه نمي تواند درسي براي همه ما باشد و آن حكايت اين باشد كه هر چيزي را” خود بايد باور داشته باشيم ” اين روزها مي انديشم كه نور اميد و ايمان و عشق در زندگي و يا تاريكي نا اميدي و بي ايمان و نفرت زماني بر انسان حاكم مي شود كه خود شخص آنها را باور كند تجربه سالها به من ثابت كرده است كه مي توان همواره دلشكسته ماند و خود را مغموم ديد و شروع به اعتراض كرد و براي جلب ترحم از كلماتي چون ” قرباني عشق ” و ” دلسوخته ” و” خيانت ديده ” و … استفاده كرد و از سوي ديگر مي توان خودرا ” حامي عشق بي بهانه ” و ” دلدار” و ” آزموده شده ” … ناميد بسياري از ما داغ بر پيشاني ديگر و دل خود زنيم و خود را در جبهه معصوميت و ديگران را در ديار بدكاران مي نهيم خيلي از ما دوست داريم شكستها و ناكاميها و دل شكستني هاي گذشته را به حال و آينده پيوند زنيم و تا بي نهايت زيستني كه باورش داريم از تلخي ها و گناه ها و دل شكستنهاي ديگران سخن رانيم براي ما جاده قضاوت يك طرفه و چه شيرين مزه اي دارد, آنگاه كه يك طرفه به پيش قاصي رويم به طور حتم خواهد بود اما آيا مي توانيم لحظه اي بيانديشيم امروز به همان رسيده ايم كه خود مي پنداريم و شايد هم انديشيده ايم ؟ عينك معدن چيان شيليائي مي تواند به گونه اي ديگر براي همه ما باشد خيلي از ما دوست داريم عينك بدبيني و فرافكني و جلب ترحم و تهمت زدن ها را همواره حمل كنيم و در روزگار به دنبال ترس و نفرت و دوروئي و عدم باورها رويم و خيلي از ما هم مي توانيم چون همان كارگران شيليائي اسير در معدن فروريخته در حدود دو ماه زندگي در زير خروارها خاك باشيم كه باور كردند هنوز هم كساني هستند كه باور دارند آنها زنده هستند و مهم ترين آنها خودشان بودند كه تا دمي هست و باز دمي هم مي تواند ,حداقل باورش باشد و اين گونه هست كه امروز آنها قهرمانان ديار اميد و ايمان و عشق به زندگي هستند دوست دارم امروز از عشق و از اميد و ايمان به زيستن و از تغيير كردنهايمان با ديدن تصاوير كارگران معدن شيليائي بگويم و اضافه كنم كه مي توان با ديدن چهره آنها حتي در زير عينكهاي دودي باز هم چشمهاي پر از اميد آنها را تصور كرد مي توان باور داشت كه در سياهچالي چنين مهيب هم مي توان عشق و اميد و ايمان باشد و از سوي ديگر مي توان در ميان كاخ هاي زيستن بي تفاوت عينك دودي به چشم زد و اين عادت را به چشم روح داد كه نور اميد و ايمان و عشق را نبيند مي توان طعنه زد و قضاوت يك طرفه كرد خود را پشت شعارها مخفي ساخت و مي توان عريان و برهنه بود و باور كرد كه چه كسي هست و چه مي خواهد بشود و تا چه اندازه توانائي وجود دارد مي توان عشق بي بهانه را باور كرد و در انتظار آن نبود كه روزي “او” آيد كه درد” او “نيست كه حكايت وابستگي خوشبختي ما به” او ” است كه نه مي آيد و نه قادر به خواهد بود كه معجزه را بدون خواستن هايمان برايمان باور سازد بيائيم امروز با ديدن چهره هاي مخفي شده كارگران شيليائي باز هم باور كنيم
قدی چو سرو خواهی در باغ عشق رو
کاین چرخ کوژپشت کند قد تو خميده در بي عشقي
باغی است ارم عشق که برگ و شاخش گویا و زنده‌اند
باغی که جان ندارد و بي عشق , آن نیست جان فزا
..
آري بيائيم جان گيريم و چشم دل را بگشائيم و باور كنيم
مي بيني محبوب
هنوز هم مي توان عاشق شد


www.lonelyseaman.wordpress.com/tourajatef@hotmail.com



http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/10/chilemine-cp-9583887.jpg?w=150&h=91 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/10/chilemine-cp-9583887.jpg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد