Outta_Breathe1020
9th October 2010, 02:38 PM
زندگي انسان، داستاني واقعي است كه اگر دلاورانه بر صحنه آيد به لذتي بيش از آنچه كه از افسانهها انتظار ميرود منجر ميگردد.
«امرسون»
«فرصت»
هر روز، خداوند همراه با خورشيد، لحظهاي به ما ارزاني ميدارد كه در آن امكان تغيير آنچه كه موجب بدبختي ماست، وجود دارد. هر روز ما وانمود ميكنيم كه متوجه وجود اين لحظه نيستيم. وانمود ميكنيم كه امروز شبيه فردا است ... اما كسي كه متوجه روزي كه در آن همهي اقتدار ستارگان در ما نفوذ ميكند و به ما اجازه ميدهد كه معجزه كنيم؛ جادويي به ما كمك ميكند تا تغيير كنيم، ما را بر ميانگيزد تا به جستجوي رؤياهايمان برويم.
بدبخت كسي است كه از خطر كردن ميترسد. او هرگز سرخورده نميشود، نااميد نميشود و مانند كسي كه در جستجوي تحقق روياهايش زندگي ميكند، رنج نخواهد كشيد. اما هنگامي كه به گذشته نگاه ميكنيم. قلبش به او خواهد گفت: «با معجزههايي كه خداوند در مسير تو قرار داده بود، چه كردي؟ آنها را در اعماق چالهاي به خاك سپردي، چون ميترسيدي كه از دستشان بدهي؟ و حالا آنچه برايت باقي مانده، اين است: اطمينان به اينكه زندگيت را از دست دادهاي؟ بيچاره كسي كه اين كلمات را از قبلش بشنود. آن وقت به معجزه، ايمان خواهد آورد اما لحظات جادويي حيات او ديگر طي شدهاند.»
«كنار رودخانه پيدرا نشستم و گريستم»
زِكنج صومعه «حافظ» مجوي راه نجات
قــدم بــرون نما گر ميل جستجو داردي
هيچ انساني سرزمينهاي جديد را كشف نميكند مگر اينكه راضي شود تا مدت بسيار طولاني از ساحل دور بماند.
«آندره ژيد»
¯¯¯
كشتي در بندر از «امنيت» كافي برخودار است اما كشتيها براي اين ساخته نشدهاند.
¯¯¯
يگانه خوراك زندگي، خطر كردن است. هر چه بيشتر ريسك كني بيشتر زنده هستي. زندگي، كار آدمهاي با شهامت است. اولين اصلي كه در زندگي بايد فرا گرفت جرأت و شجاعت است. با وجود همه ترسها و دلهرهها بايد آرام به زندگي بپردازيد. حالا، چرا شهامت براي زندگي كردن لازم است؟ براي اينكه زندگي فينفسه ناامن و بيثبات است. اگر هميشه نگران امنيت و آسايش خاطر باشي در حقيقت خود را در زنداني كه با دستان خودت براي خويش ساختهاي محبوس ميكني. چنين مكاني شايد امن باشد ولي قطعاً زنده نيست، در آن از ماجراجويي و سرمستي خبري نيست.
«اوشو»
منبع: كتاب - شما عظیم تر از آن هستید که می اندیشید - نويسنده: مسعود لعلي
«امرسون»
«فرصت»
هر روز، خداوند همراه با خورشيد، لحظهاي به ما ارزاني ميدارد كه در آن امكان تغيير آنچه كه موجب بدبختي ماست، وجود دارد. هر روز ما وانمود ميكنيم كه متوجه وجود اين لحظه نيستيم. وانمود ميكنيم كه امروز شبيه فردا است ... اما كسي كه متوجه روزي كه در آن همهي اقتدار ستارگان در ما نفوذ ميكند و به ما اجازه ميدهد كه معجزه كنيم؛ جادويي به ما كمك ميكند تا تغيير كنيم، ما را بر ميانگيزد تا به جستجوي رؤياهايمان برويم.
بدبخت كسي است كه از خطر كردن ميترسد. او هرگز سرخورده نميشود، نااميد نميشود و مانند كسي كه در جستجوي تحقق روياهايش زندگي ميكند، رنج نخواهد كشيد. اما هنگامي كه به گذشته نگاه ميكنيم. قلبش به او خواهد گفت: «با معجزههايي كه خداوند در مسير تو قرار داده بود، چه كردي؟ آنها را در اعماق چالهاي به خاك سپردي، چون ميترسيدي كه از دستشان بدهي؟ و حالا آنچه برايت باقي مانده، اين است: اطمينان به اينكه زندگيت را از دست دادهاي؟ بيچاره كسي كه اين كلمات را از قبلش بشنود. آن وقت به معجزه، ايمان خواهد آورد اما لحظات جادويي حيات او ديگر طي شدهاند.»
«كنار رودخانه پيدرا نشستم و گريستم»
زِكنج صومعه «حافظ» مجوي راه نجات
قــدم بــرون نما گر ميل جستجو داردي
هيچ انساني سرزمينهاي جديد را كشف نميكند مگر اينكه راضي شود تا مدت بسيار طولاني از ساحل دور بماند.
«آندره ژيد»
¯¯¯
كشتي در بندر از «امنيت» كافي برخودار است اما كشتيها براي اين ساخته نشدهاند.
¯¯¯
يگانه خوراك زندگي، خطر كردن است. هر چه بيشتر ريسك كني بيشتر زنده هستي. زندگي، كار آدمهاي با شهامت است. اولين اصلي كه در زندگي بايد فرا گرفت جرأت و شجاعت است. با وجود همه ترسها و دلهرهها بايد آرام به زندگي بپردازيد. حالا، چرا شهامت براي زندگي كردن لازم است؟ براي اينكه زندگي فينفسه ناامن و بيثبات است. اگر هميشه نگران امنيت و آسايش خاطر باشي در حقيقت خود را در زنداني كه با دستان خودت براي خويش ساختهاي محبوس ميكني. چنين مكاني شايد امن باشد ولي قطعاً زنده نيست، در آن از ماجراجويي و سرمستي خبري نيست.
«اوشو»
منبع: كتاب - شما عظیم تر از آن هستید که می اندیشید - نويسنده: مسعود لعلي