diamonds55
4th December 2008, 02:28 AM
فرهاد ورهرام معتقد است: تلويزيون علاقهي چنداني به نمايش آثار مستند ندارد.
اين مستندساز در گفتوگويي با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)؛ تعدد جشنوارهها و هفتههاي فيلم كوتاه و مستند را امري مثبت در راستاي نمايش اين فيلمها دانست و دربارهي كاركرد رسانهي ملي دراين باره گفت: تلويزيون معمولا تنها به نمايش فيلمهايي ميپردازد كه توسط خود اين رسانه توليد شدهاند و به ندرت فيلمهايي كه در بخشهاي ديگر تهيه شده را پخش ميكند. از نظر من، علت اين مساله يا ريشه در بيعلاقگي مسوولان رسانه ملي دارد و يا بهدليل آن است كه ميان تهيهكنندگان و فعالان بخشهاي غيرتلويزيوني و مسوولان رسانه ملي ارتباط درستي برقرار نشده است.
او ادامه داد: چند سال پيش انجمن تهيهكنندگان مستند، تعدادي از فيلمهاي مستند را به مسوولان رسانه ملي معرفي كرد و بهدنبال آن نيز تلويزيون به نمايش برخي از اين آثار پرداخت. لذا ميتوان گفت كه شايد علت عدم پخش اين فيلمها از تلويزيون ريشه در عدم ارتباط ميان مسوولان اين سازمان با بخشهاي ديگر داشته باشد، اما در هرحال تلويزيون علاقه چنداني هم به نمايش اين فيلمها ندارد. حال آنكه مشكل پخش اين فيلمها بدون مشاركت رسانه ملي همچنان پابرجا خواهد بود.
ورهرام افزود: بدين ترتيب جشنوارهها تنها محلي خواهند بود كه به نمايش اين فيلمها ميپردازند، اما در ميان اين جشنوارهها من جشنوارهي فجر را بيشتر شبيه به نوعي جشن ميدانم تا جشنوارهاي سرنوشتساز در زمينهي اين فيلمها. دراين چند ساله، سينماي مستند دراين جشنواره بهشدت له ولورده شده و نوع نمايش و برخورد آن با سينماي مستند، بسيار سخيف بوده است و حتي برخي از مطبوعات هم از اعلام ساعت نمايش اين فيلمها خودداري ميكنند.
او همچنين دربارهي نمايش اين فيلمها برروي پردهاي نامناسب سخن و گفت: كيفيت نمايش اين فيلمها در جشنواره دوسال پيش بهقدري بد بود كه عدهاي از كارگردانان اين فيلمها تصميم گرفتند فيلمهاي خود را از اين جشنواره خارج كنند، چرا كه متاسفانه در جشنواره فجر همگان در پي سينماي حرفهاي هستند و بههمين دليل اين جشنواره فضاي مهمي براي سينما مستند بهشمار نميرود تا جايي كه ما سال گذشته با نامهاي خواستار آن شديم كه پخش فيلمهاي مستند از اين جشنواره حذف شود.
كارگردان مستند «عروسي مقدس» درادامه وجود بخشهاي مختلف در جشنوارهها را از مواردي دانست كه موجب ميشود، علاقهمندان نتوانند به تماشاي تمام فيلمهاي دلخواه خود بنشينند.
او ادامه داد: قراردادن بخشهاي مختلف در جشنوارهي فيلمهاي كوتاه و مستند موجب ميشود گاه يك فيلم در چند بخش مختلف تكرار شود. حال آنكه، آنچه در جشنوارهها از اهميت ويژهاي برخوردار است مساله كيفيت است و نه كميت و از نظر من، جشنوارهي سينما حقيقت نيز از جشنوارههاي خوبي است كه چند بخش اضافه دارد.
ورهرام همچنين در بخش ديگري از اين گفتوگو گلايه كرد و گفت: مطبوعات هم با اين سينما جدي برخورد نميكنند و اگر علاقهمنديهاي فردي خبرنگاران نباشد، اين سينما را مورد توجه قرار نميدهند. در حاليكه از نظر من، اين سينما چه از نظر هزينه و چه از نظر مسائل ديگر بسيار بهتر از سينماي داستاني عمل ميكند.
او همچنين خاطرنشان كرد: در سينماي داستاني گاه شاهديم كه فيلمي كه با 500 ميليون تومان هزينه ساخته شده، حتي 200 ميليون هم نميفروشد. حال تصور كنيد كه اگر مسوولان اين بودجه را دراختيار سينماي مستند و كوتاه قرار دهند، آنها با اين بودجه چند فيلم تهيه خواهند كرد.
كارگردان مستند «بازار در اردهال» ادامه داد: همواره پس از آنكه جشنواره تمام ميشود، بحث سينماي مستند هم به پايان ميرسد. در جشنوارهي مستند هم اگر هيچ اتفاقي خاصي درجريان نباشد، ممكن است مطبوعات نيمنگاهي هم به اين جشنواره بيندازند و معمولا اين نگاه نيز يا از علايق شخصي خبرنگاران سرچشمه ميگيرد و يا حضور برخي افراد تاثيرگذار دراين حوزه آنها را وادار به اين عمل ميكند و گرنه هيچگاه مساله مستند و فيلم كوتاه دغدغه مطبوعات نبوده است.
ورهرام از حضور كمرنگ دستاندركاران سينماي حرفهاي در جشنوارههاي فيلم كوتاه و مستند ياد كرد و گفت: عليرغم حضور فعال دوستان مستندساز و فيلم كوتاهي در بخش داستاني، دستاندركاران سينماي حرفهاي كمتر وارد فضاهاي عمومي فيلم مستند و كوتاه ميشوند و در برنامههاي نمايش مستند و كوتاه بهندرت پذيراي اين افراد هستيم. درصورتي كه اين فيلمها از اهميتي ويژه برخوردارند و ميتوانند درعرصهي فروش نيز به مراتب موفقتر از سينماي داستاني عمل كنند.
او همچنين به ساخت مجموعههاي مستند توسط بزرگان عرصهي سينماي داستاني اشاره كرد و افزود: معمولا هنگامي كه قرار است مجموعهاي مستند و سفارشي تهيه شود، تهيهكنندگان ترجيح ميدهند براي ساخت آن از سينماگران حرفهاي بخش داستاني استفاده كنند. حال آنكه اين افراد معمولا نگاه خاصي به فيلمهاي مستند ندارند و از آنجا كه همواره با داشتن بودجه و هزينه كار كردهاند، مفهوم كار سفارشي را خيلي درك نميكنند.
ورهرام ادامه داد: مثلا در مجموعه «فرش ايراني» عليرغم آنكه بخشي از سازندگان آن از دوستان من هستند، بايد بگويم كه دراين مجموعه هيچ مستند خوبي توليد نشده و فكر ميكنم با اين مجموعه موزه ملي فرش پشت دست خود را داغ بگذارد و تا 20 سال ديگر هيچگونه سفارشي ندهد، درحالي كه اگر در ساخت اين مجموعه از مستندسازان استفاده ميشد، آنها از آنجا كه مفهوم سفارش را بهخوبي درك ميكنند، شايد مجموعه بهتري تهيه ميشد.
او همچنين عنوان كرد: البته درتمام دنيا بزرگان سينماي داستاني وارد سينماي كوتاه و مستند ميشوند و اين مساله به هيچ عنوان بدتلقي نميشود. اما من با سياستي كه براين مساله حاكم است مشكل دارم و از اينكه سفارشدهندگان نيز مانند مطبوعات به دنبال چهره هستند ناراحتم. حرف من اين است كه چرا هيچگاه در تمام اين سالها، هيچكس به سراغ افرادي مانند سعيد رشتيان، ارد عطارپور و يا مرتضي رزاقكريمي و ديگر تهيهكنندگان مستند نيامد كه فعاليتهاي آنها را مورد ارزيابي قرار دهد و هيچ گاه نيز افرادي مانند آنها ديده نشدند.
اين مستندساز همچنين خواستار ارائه مكانيزمي بهتر جهت توليد و نمايش فيلمهاي مستند شد و با اشاره به روند روبه رشد مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، گفت: قطعا يكي از دلايل اين صعود به مديريت اين سازمان مربوط ميشود و يكي از كاركردهاي مثبت اين مركز نيز آن است كه از برخي تهيهكنندگان حرفهاي بهعنوان مشاور استفاده كردهاند تا بدين ترتيب سهمي مثبت در كنترل كيفي فيلمهاي توليدي داشته باشند.
او همچنين آزادي عمل مستند سازان را در كاركردن با اين مركز به مراتب بيش از ساير مراكز دانست و از اهميت بحث تحقيق دراين مركز ياد كرد.
ورهرام در بخش ديگري نيز اظهار كرد: احتمالا اگر تهيهكننده فردي، صداوسيما باشد، تغيير مديران، طرح او را با مشكلاتي مواجه خواهد كرد. اما در مركز گسترش اوضاع بدينگونه نيست و من اميدوارم اين نهاد از نظر اينگونه سياستها روزبهروز گسترش پيدا كند و تبديل به مركزي ملي و بينالمللي شود.
اين مستندساز همچنين به حمايتها و نمايش فيلمهاي مستند از طريق انجمن تهيهكنندگان مستند اشاره كرد و استمرار چهارساله اين انجمن در نمايش اين فيلمها را فعاليتي بسيار مهم دانست و گفت: لازم است دفاتر و سرمايهگذاران شخصي فعال دراين حوزه نيز به جشنوارهها پيوند بخورند، چرا كه برپايي جشنواره به تنهايي مفيد نيست و اگر حضور اين افراد هم در كنار جشنوارهها وجود داشته باشد، جشنوارهها سر و شكل بهتري پيدا خواهند كرد.
اين مستندسازدر بخش ديگري از صحبتهايش هم از گروه مطالعات مستند ياد و اظهار كرد: در اين گروه نيز پيروز كلانتري، احمد ميراحسان، محمد تهامينژاد، شادمهر راستين، سعيد محصصي، ماني پتگر و بنده بدون دستري به امكانات خاصي، هرماه دورهم جمع ميشويم و اين گردهم آمدنها در برقراي ارتباط با بچهها و نمايش فيلمهاي آنها بيتاثير نبوده است.
ورهرام درادامه افزود: گاه برخي از مستندسازان نيز در حد يك انستيتو به سينماي مستند كمك كردهاند كه از نظر من اين كمكها از اهميت ويژهاي برخوردارند و اگر مجموعه آنها را در نظر بگيريم اين افراد به اندازه يك انستيتو به اين سينما كمك ميكنند و اين مساعدتها، بخش پنهان سينماي مستند محسوب ميشود. چرا كه در طول سال بسياري از مستندسازان با بهرهگيري از مشورت و راهنمايي اين افراد فيلمهاي خودت را به سطح بالاتري ميرسانند و من فكر ميكنم اينكار بايد توسط يك مركز صورت گيرد.
او با تاكيد مجدد بر نقش تاثيرگذار جشنوارهها به ايسنا گفت: در بسياري از كشورها، شهرداري حداقل يك سينما را دراختيار مستندسازان قرار ميدهد. حال چه ايرادي دارد اگر در كشور ما هم اين اتفاق صورت گيرد.
او ادامه داد: هنوز وضع تاريخي مستند ما خراب است و ما آرشيوي از اين فيلمها نداريم. همچنين هيچگونه كتابخانه تخصصياي دربارهي اين آثار وجود ندارد و تعداد كتابهايي كه دراين زمينه وجود دارد هم بسيار كم است. از سوي ديگر دراين سينما تعداد تهيهكنندگان حرفهاي بسيار كم است و شايد پنج تهيهكننده مستقل هم دراين عرصه نداشته باشيم و بايد توجه داشته باشيم كه در كنار جشنوارهها به اين مسائل هم توجه شود.
ورهرام در پايان اظهار اميدواري كرد: روزي در كنار سروسامان دادن جشنوارههاي خود، به جمعآوري آرشيوي از فيلمهاي مستند خارجي نيز بپردازيم. چرا كه آشنايي با مستندهاي دنيا نيز از اهميت ويژهاي برخوردار است و ما در ايران، سينماي مستند بسياري از كشورها را نميشناسيم و آشنايي ما با سينماي مستند جهان درحد دههي 70 باقيمانده است.
اين مستندساز در گفتوگويي با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)؛ تعدد جشنوارهها و هفتههاي فيلم كوتاه و مستند را امري مثبت در راستاي نمايش اين فيلمها دانست و دربارهي كاركرد رسانهي ملي دراين باره گفت: تلويزيون معمولا تنها به نمايش فيلمهايي ميپردازد كه توسط خود اين رسانه توليد شدهاند و به ندرت فيلمهايي كه در بخشهاي ديگر تهيه شده را پخش ميكند. از نظر من، علت اين مساله يا ريشه در بيعلاقگي مسوولان رسانه ملي دارد و يا بهدليل آن است كه ميان تهيهكنندگان و فعالان بخشهاي غيرتلويزيوني و مسوولان رسانه ملي ارتباط درستي برقرار نشده است.
او ادامه داد: چند سال پيش انجمن تهيهكنندگان مستند، تعدادي از فيلمهاي مستند را به مسوولان رسانه ملي معرفي كرد و بهدنبال آن نيز تلويزيون به نمايش برخي از اين آثار پرداخت. لذا ميتوان گفت كه شايد علت عدم پخش اين فيلمها از تلويزيون ريشه در عدم ارتباط ميان مسوولان اين سازمان با بخشهاي ديگر داشته باشد، اما در هرحال تلويزيون علاقه چنداني هم به نمايش اين فيلمها ندارد. حال آنكه مشكل پخش اين فيلمها بدون مشاركت رسانه ملي همچنان پابرجا خواهد بود.
ورهرام افزود: بدين ترتيب جشنوارهها تنها محلي خواهند بود كه به نمايش اين فيلمها ميپردازند، اما در ميان اين جشنوارهها من جشنوارهي فجر را بيشتر شبيه به نوعي جشن ميدانم تا جشنوارهاي سرنوشتساز در زمينهي اين فيلمها. دراين چند ساله، سينماي مستند دراين جشنواره بهشدت له ولورده شده و نوع نمايش و برخورد آن با سينماي مستند، بسيار سخيف بوده است و حتي برخي از مطبوعات هم از اعلام ساعت نمايش اين فيلمها خودداري ميكنند.
او همچنين دربارهي نمايش اين فيلمها برروي پردهاي نامناسب سخن و گفت: كيفيت نمايش اين فيلمها در جشنواره دوسال پيش بهقدري بد بود كه عدهاي از كارگردانان اين فيلمها تصميم گرفتند فيلمهاي خود را از اين جشنواره خارج كنند، چرا كه متاسفانه در جشنواره فجر همگان در پي سينماي حرفهاي هستند و بههمين دليل اين جشنواره فضاي مهمي براي سينما مستند بهشمار نميرود تا جايي كه ما سال گذشته با نامهاي خواستار آن شديم كه پخش فيلمهاي مستند از اين جشنواره حذف شود.
كارگردان مستند «عروسي مقدس» درادامه وجود بخشهاي مختلف در جشنوارهها را از مواردي دانست كه موجب ميشود، علاقهمندان نتوانند به تماشاي تمام فيلمهاي دلخواه خود بنشينند.
او ادامه داد: قراردادن بخشهاي مختلف در جشنوارهي فيلمهاي كوتاه و مستند موجب ميشود گاه يك فيلم در چند بخش مختلف تكرار شود. حال آنكه، آنچه در جشنوارهها از اهميت ويژهاي برخوردار است مساله كيفيت است و نه كميت و از نظر من، جشنوارهي سينما حقيقت نيز از جشنوارههاي خوبي است كه چند بخش اضافه دارد.
ورهرام همچنين در بخش ديگري از اين گفتوگو گلايه كرد و گفت: مطبوعات هم با اين سينما جدي برخورد نميكنند و اگر علاقهمنديهاي فردي خبرنگاران نباشد، اين سينما را مورد توجه قرار نميدهند. در حاليكه از نظر من، اين سينما چه از نظر هزينه و چه از نظر مسائل ديگر بسيار بهتر از سينماي داستاني عمل ميكند.
او همچنين خاطرنشان كرد: در سينماي داستاني گاه شاهديم كه فيلمي كه با 500 ميليون تومان هزينه ساخته شده، حتي 200 ميليون هم نميفروشد. حال تصور كنيد كه اگر مسوولان اين بودجه را دراختيار سينماي مستند و كوتاه قرار دهند، آنها با اين بودجه چند فيلم تهيه خواهند كرد.
كارگردان مستند «بازار در اردهال» ادامه داد: همواره پس از آنكه جشنواره تمام ميشود، بحث سينماي مستند هم به پايان ميرسد. در جشنوارهي مستند هم اگر هيچ اتفاقي خاصي درجريان نباشد، ممكن است مطبوعات نيمنگاهي هم به اين جشنواره بيندازند و معمولا اين نگاه نيز يا از علايق شخصي خبرنگاران سرچشمه ميگيرد و يا حضور برخي افراد تاثيرگذار دراين حوزه آنها را وادار به اين عمل ميكند و گرنه هيچگاه مساله مستند و فيلم كوتاه دغدغه مطبوعات نبوده است.
ورهرام از حضور كمرنگ دستاندركاران سينماي حرفهاي در جشنوارههاي فيلم كوتاه و مستند ياد كرد و گفت: عليرغم حضور فعال دوستان مستندساز و فيلم كوتاهي در بخش داستاني، دستاندركاران سينماي حرفهاي كمتر وارد فضاهاي عمومي فيلم مستند و كوتاه ميشوند و در برنامههاي نمايش مستند و كوتاه بهندرت پذيراي اين افراد هستيم. درصورتي كه اين فيلمها از اهميتي ويژه برخوردارند و ميتوانند درعرصهي فروش نيز به مراتب موفقتر از سينماي داستاني عمل كنند.
او همچنين به ساخت مجموعههاي مستند توسط بزرگان عرصهي سينماي داستاني اشاره كرد و افزود: معمولا هنگامي كه قرار است مجموعهاي مستند و سفارشي تهيه شود، تهيهكنندگان ترجيح ميدهند براي ساخت آن از سينماگران حرفهاي بخش داستاني استفاده كنند. حال آنكه اين افراد معمولا نگاه خاصي به فيلمهاي مستند ندارند و از آنجا كه همواره با داشتن بودجه و هزينه كار كردهاند، مفهوم كار سفارشي را خيلي درك نميكنند.
ورهرام ادامه داد: مثلا در مجموعه «فرش ايراني» عليرغم آنكه بخشي از سازندگان آن از دوستان من هستند، بايد بگويم كه دراين مجموعه هيچ مستند خوبي توليد نشده و فكر ميكنم با اين مجموعه موزه ملي فرش پشت دست خود را داغ بگذارد و تا 20 سال ديگر هيچگونه سفارشي ندهد، درحالي كه اگر در ساخت اين مجموعه از مستندسازان استفاده ميشد، آنها از آنجا كه مفهوم سفارش را بهخوبي درك ميكنند، شايد مجموعه بهتري تهيه ميشد.
او همچنين عنوان كرد: البته درتمام دنيا بزرگان سينماي داستاني وارد سينماي كوتاه و مستند ميشوند و اين مساله به هيچ عنوان بدتلقي نميشود. اما من با سياستي كه براين مساله حاكم است مشكل دارم و از اينكه سفارشدهندگان نيز مانند مطبوعات به دنبال چهره هستند ناراحتم. حرف من اين است كه چرا هيچگاه در تمام اين سالها، هيچكس به سراغ افرادي مانند سعيد رشتيان، ارد عطارپور و يا مرتضي رزاقكريمي و ديگر تهيهكنندگان مستند نيامد كه فعاليتهاي آنها را مورد ارزيابي قرار دهد و هيچ گاه نيز افرادي مانند آنها ديده نشدند.
اين مستندساز همچنين خواستار ارائه مكانيزمي بهتر جهت توليد و نمايش فيلمهاي مستند شد و با اشاره به روند روبه رشد مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، گفت: قطعا يكي از دلايل اين صعود به مديريت اين سازمان مربوط ميشود و يكي از كاركردهاي مثبت اين مركز نيز آن است كه از برخي تهيهكنندگان حرفهاي بهعنوان مشاور استفاده كردهاند تا بدين ترتيب سهمي مثبت در كنترل كيفي فيلمهاي توليدي داشته باشند.
او همچنين آزادي عمل مستند سازان را در كاركردن با اين مركز به مراتب بيش از ساير مراكز دانست و از اهميت بحث تحقيق دراين مركز ياد كرد.
ورهرام در بخش ديگري نيز اظهار كرد: احتمالا اگر تهيهكننده فردي، صداوسيما باشد، تغيير مديران، طرح او را با مشكلاتي مواجه خواهد كرد. اما در مركز گسترش اوضاع بدينگونه نيست و من اميدوارم اين نهاد از نظر اينگونه سياستها روزبهروز گسترش پيدا كند و تبديل به مركزي ملي و بينالمللي شود.
اين مستندساز همچنين به حمايتها و نمايش فيلمهاي مستند از طريق انجمن تهيهكنندگان مستند اشاره كرد و استمرار چهارساله اين انجمن در نمايش اين فيلمها را فعاليتي بسيار مهم دانست و گفت: لازم است دفاتر و سرمايهگذاران شخصي فعال دراين حوزه نيز به جشنوارهها پيوند بخورند، چرا كه برپايي جشنواره به تنهايي مفيد نيست و اگر حضور اين افراد هم در كنار جشنوارهها وجود داشته باشد، جشنوارهها سر و شكل بهتري پيدا خواهند كرد.
اين مستندسازدر بخش ديگري از صحبتهايش هم از گروه مطالعات مستند ياد و اظهار كرد: در اين گروه نيز پيروز كلانتري، احمد ميراحسان، محمد تهامينژاد، شادمهر راستين، سعيد محصصي، ماني پتگر و بنده بدون دستري به امكانات خاصي، هرماه دورهم جمع ميشويم و اين گردهم آمدنها در برقراي ارتباط با بچهها و نمايش فيلمهاي آنها بيتاثير نبوده است.
ورهرام درادامه افزود: گاه برخي از مستندسازان نيز در حد يك انستيتو به سينماي مستند كمك كردهاند كه از نظر من اين كمكها از اهميت ويژهاي برخوردارند و اگر مجموعه آنها را در نظر بگيريم اين افراد به اندازه يك انستيتو به اين سينما كمك ميكنند و اين مساعدتها، بخش پنهان سينماي مستند محسوب ميشود. چرا كه در طول سال بسياري از مستندسازان با بهرهگيري از مشورت و راهنمايي اين افراد فيلمهاي خودت را به سطح بالاتري ميرسانند و من فكر ميكنم اينكار بايد توسط يك مركز صورت گيرد.
او با تاكيد مجدد بر نقش تاثيرگذار جشنوارهها به ايسنا گفت: در بسياري از كشورها، شهرداري حداقل يك سينما را دراختيار مستندسازان قرار ميدهد. حال چه ايرادي دارد اگر در كشور ما هم اين اتفاق صورت گيرد.
او ادامه داد: هنوز وضع تاريخي مستند ما خراب است و ما آرشيوي از اين فيلمها نداريم. همچنين هيچگونه كتابخانه تخصصياي دربارهي اين آثار وجود ندارد و تعداد كتابهايي كه دراين زمينه وجود دارد هم بسيار كم است. از سوي ديگر دراين سينما تعداد تهيهكنندگان حرفهاي بسيار كم است و شايد پنج تهيهكننده مستقل هم دراين عرصه نداشته باشيم و بايد توجه داشته باشيم كه در كنار جشنوارهها به اين مسائل هم توجه شود.
ورهرام در پايان اظهار اميدواري كرد: روزي در كنار سروسامان دادن جشنوارههاي خود، به جمعآوري آرشيوي از فيلمهاي مستند خارجي نيز بپردازيم. چرا كه آشنايي با مستندهاي دنيا نيز از اهميت ويژهاي برخوردار است و ما در ايران، سينماي مستند بسياري از كشورها را نميشناسيم و آشنايي ما با سينماي مستند جهان درحد دههي 70 باقيمانده است.