مشاعره با حرف اول مصرع دوم !!

[nourooz]

سلام . قصد دارم یک مشاعره جدید و جالب را شروع کنیم.یعنی مشاعره با حرف اول مصراع دوم
لطفا شعر خودتون را به صورت نقل قول بیان کنید یا در پستتون قید کنید که مشاعره با حرف اول است تا سایر دوستان نیز بدانند
1و2و3 شروع


ای که نامت در جهان آغاز شد
دفتر من هم به نامت باز شد

شعر بعدی با د...

[*FATIMA*]

ای نام تو بهترین سرآغاز / بی نام تو نامه کی کنم باز
اینجوری که همش با " ای " شروع میشه !!!!!!![tafakor]

[nourooz]

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کن
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند


شعر بعدی با اول مصراع دوم

[*FATIMA*]

بروز مورچه آموز بردباری و سعی / که کار کرد و شکایت ز روزگار نکرد

[nourooz]

کنون که می​دمد از بوستان نسیم بهشت
من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت

[*FATIMA*]

می فروشیم این دم پرپشم را / باز کن دقت خریدن ، چشم را

[nourooz]

به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین

[herfeh-e]

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

[nourooz]

کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما

[*FATIMA*]

برخذر باش ازین اژدر بی پروا / که نیندیشد از افسونگر و از افسون

[nourooz]

کنون به آب می لعل خرقه می​شویم
نصیبه ازل از خود نمی​توان انداخت

[herfeh-e]

ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را

[nourooz]

ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را

[herfeh-e]

خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را

[nourooz]

حضوری گر همی​خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

[*FATIMA*]

مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر / بدین ترانه غم از دل بدر توانی کرد

[nourooz]

باده لعل لبش کز لب من دور مباد
راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست

[herfeh-e]

روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است

[*FATIMA*]

غم غریبی و غربت چو برنمی تابم / به شهر خود روم و شهریار خود باشم

[nourooz]

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

[*FATIMA*]

کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگیندل / در پیش مشعلی از چهره برافروخته بود

[nourooz]

دل می​رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[*FATIMA*]

دلم رمیده شد و غافلم من درویش / که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

[nourooz]

کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما

[*FATIMA*]

بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی / طایر سدره اگر در طلبست طایر نیست

[nourooz]

طلب فرمود کردن باربد را
وزو درمان طلب شد درد خود را

[*FATIMA*]

ولی تو تا لب معشوق و جام میخواهی / طمع مدار که کار دگر توانی کرد

[nourooz]

طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی
طمع بگسل و هرچه خواهی بگوی

[امین_بد]

طلب فرمود کردن باربد را..............................وزو درمان طلب شد درد خود را

[nourooz]

وارد حضرت عالی برسید
چون درآمد ز درم بردابرد

[*FATIMA*]

چه غم بود به همه حال کوه ثابت را / که موجهای چُنان قلزم گران گیرد

[nourooz]

کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما زلف پریشان شما


دوستا توجه کنند که مشاعره با حرف اول مصراع دوم است

[mahsa khan]

دران نفس که بمیرم درارزوی توباشم
بدان امیددهم جان که خاک کوی توباشم

[m0bi]

دران نفس که بمیرم درارزوی توباشم
بدان امیددهم جان که خاک کوی توباشم

ادامه کی شعر دادین ؟ [nishkhand][nadanestan] آخه حرف مصراع دوم قرار بوده باشه [tafakor][khanderiz]


با نگاهی سرشکسته ، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته ، خسته از چشم انتظاری
[labkhand][golrooz] حرف خ ...

[nourooz]

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

دوستا توجه کنند که مشاعره با حرف اول مصراع دوم است حرف بعدی(چ)

[*FATIMA*]

چو زر عزیز وجود است نظم من آری / قبول دولتیان کیمیای این مس شد

[nourooz]

برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست

[*FATIMA*]

برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست


مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست

اول حرف من حرف " ق " بود که
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم / کنار و بوس و آغوشش چگویم چون نخواهد شد

[nourooz]

کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه
که زیر تیغ تو هر دم سری دگر دارد

[نازخاتون]

کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد

[nourooz]

به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
که مونس دم صبحم دعای دولت توست

[*FATIMA*]

کس ندیده ست ز مشک خُتن و نافه چین / آنچه من هر سحر از باد صبا میبینم

[nourooz]

آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
که در این مزرعه جز دانه​ی خیرات نکشت

[*FATIMA*]

کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگیندل / در پیش مشعلی از چهره برافروخته بود

[A M S E T I S]

دوش وقت سحر از قصه نجاتم دادند

واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند

[warrior]

وای از آن شب زنده داری تا سحر

وای از آن عمری که بااو شد به سر

[warrior]

وای از آن شب زنده داری تا سحر

وای از آن عمری که بااو شد به سر

[nourooz]

و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست

[*FATIMA*]

بگشا بند قبا تا بگشاید دل من / که گشادی که مرا بوذر پهلوی تو بود

[nourooz]

کمر کوه کم است از کمر مور این جا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست

[warrior]

نیمه شب آواره و بی حس وحال
در سرم سودای جامی بی زوال

[nourooz]

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

[shinystar]

گر چو فرهادم به تلخی جان براید باک نیست
بس حکایتهای شیرین باز می ماند ز من

[*FATIMA*]

بوفت سرخوشی از آه و ناله عشاق / بصوت و نغمه چنگ و چغانه یاد آرید

[nourooz]

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیل دمادم که در این منزل خواب است

[nourooz]

ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم
سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

[AreZoO]

زائر ظلمت گيسوي توام



گيسوان تو پريشان‌تر از انديشه من

[nourooz]

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید

[نازخاتون]

گفتم گفتم صنما قبله نما بلکه تو باشی
تو باشی تو باشی تو باشی

به ياد زنده ياد مرضيه [khoobboodan]

[*FATIMA*]

تو نیستی درین پیراهن
منم من
که عبور کرده ام از در
و ماه را در آب دیده ام

[nourooz]

کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد

[nourooz]

دگر گفتی مسافر کیست در راه

کسی کو شد ز اصل خویش آگاه

مسافر آن بود کو بگذرد زود

ز خود صافی شود چون آتش از دود

[*FATIMA*]

کیست آنکس که تو را برق نگاهش
میکشد سوخته لب در خم راهی ؟
یا در آن خلوت جادوئی خامش
دستش افروخته فانوس گناهی

[nourooz]

در پرده اسرار کسی را ره نیست

زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست

جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست

می خور که چنین فسانه‌ها کوته نیست

[*FATIMA*]

زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد
زندگی شاید طفلیست که از مدرسه برمیگردد

[nourooz]

ز نا مردمان نرنجید دلم
کز چشم خود هم خطا دیده ام

[*FATIMA*]

کبریتی نمناک و چراغی بی روغن و انبانی بی نان
در نگاهمان کوری گرسنه
دیوارهای تاریکی را دست میساید

[نازخاتون]

ديد كه غم يار دگرباره چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد...

[nourooz]

چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت

[Rez@ee]

گران باري به محمل بود بر ني
نه از سر، باري از دل بود بر ني

[nourooz]

نه از آشنایان وفا دیده ام
نه در باده نوشان صفا دیده ام

[uody]

نبایدبستن اندر چیز و کس دل
که دل برداشتن کاریست مشکل

[*FATIMA*]

کجاست سنگ رنوس ؟
من از مجاورت یک درخت می آیم
که روی پوست آن دست های ساده غربت
اثر گذاشته بود :
"به یادگار نوشتم خطی ز دلتنگی"

[AtIsHpArE]

که گفت حافظ از اندیشه تو امد باز
من این نگفته ام ان کس که گفت بهتان گفت

[s.golgol]

منعم مكن اي ناصح ،پندم مده اي مشفق
كز حرف ملامت گو من گوش كري دارم

[AtIsHpArE]

کیست در گوش که او میشنود اوارم
یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم؟

[nourooz]

بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

[AtIsHpArE]

اشتباه دادین دوست عزیز ولی اشکال نداره:
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر اید

[nourooz]

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد

گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید

[Artmis.]

گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم زآتش حرمان و هوس می جوشیم

[!nesa]

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت

عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

[امین_بد]

عنان گیر تو گر روزی جمال درد دین باشد
عجب نَبوَد که با ابدال خود را هم عنان ببینی

[امین_بد]

عطا از خلق چون جویی، گر او را مال ده گویی؟
به سوی عیب، چو پویی، گر اورا غیب دان بینی؟

[nourooz]

برو کار کن مگو چیست کار
که سرمایه جاودانیست کار

[طلیعه طلا]

كه موسى از اين مادر دلپريش


منم مهربان تر به مخلوق خويش

[*FATIMA*]

مرا گاهی کمان سازی گهی تیر
تو تیری یا کمانی من چه دانم

[afarideh]

تو مو بینی و مجنون پیچش موی تو ابرو او اشارتهای ابرو

[Easy Bug]

تن زجان و جان زتن مستور نیست *** لیک کس را دید جان دستور نیست

[*FATIMA*]

لبخند او ، برآمدن آفتاب را
در پهنه طلایی دریا
از مهر ، می ستود .
در چشم من ، ولیکن ...
لبخند او برآمدن آفتاب بود .

[afarideh]

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

[بلدرچین]

درین دنیا تنهایم،چو دشت که تنهاست/زهرعشق در تنهاییست

[Sa.n]

دوش دیدم که ملائک درمیخانه زدند ................گل آدم بسرشتندو به پیمانه زدن

[LEILA1979]

دوستی با هر که کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هرجا گزیدملانه صیاد شد
آن رفیقی را که با خون دلم پروردمش
وقت مردن بر سر دار آمد و جلاد شد[golrooz]

[warrior]

کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده است و او شرمسار

[پت]

گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم

[!nesa]

كدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست
صفاى همت پاكان و پاك دينان بين

[Ehsan M]

نشد از یاد برم خاطره دوری را
باز هم گرچه رسیدیم به هم دل تنگم

[!nesa]

نشد از یاد برم خاطره دوری را
باز هم گرچه رسیدیم به هم دل تنگم


دوست عزیز شما باید با ص شعر میگفتین!

به دو زلف یار دادم دل بیقرار خود را
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را

[Ehsan M]

دوست عزیز شما باید با ص شعر میگفتین!

به دو زلف یار دادم دل بیقرار خود را
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را



آخ شرمنده اشتباه کردم.

چون خود نکنی چنان که گویی
پند تو بود دروغ و ترفند

[!nesa]

پرواز من به بال و پر توست، زینهار
مشکن مرا که میشکنی بال خویش را

[warrior]

ماییم و نوای بی نوایی
بسم اله اگر حریف مایی

[!nesa]

بی تو یک ثانیه تکرار شدن حال بدی است
خاطرت جمع ، نبودی که چنین سال بدی است

[نارون1]

تا دل به زندگی نسپارم،به صد فریب
می پوشم از کرشمۀ هستی نگاه را.
هر صبح و شب چهره نهان می کنم به اشک
تا ننگرم تبسم خورشیدو ماه را !
ای سرنوشت، ازتو کجا می توان گریخت؟
من راهِ آشیان خود از یاد برده ام.
یکدم مرا به گوشۀ راحت مرا رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمرده ام!

[!nesa]

با نام حق کنم آغــــــاز شعر خویش
شاید که از سر لطفش روم به پیش

[*FATIMA*]

شکم بداری فربی و عقل لاغر و خلق
اگر تو را نستایید خود تو بستایی

[!nesa]

ای نام تو بهترین سرآغاز

بی نام تو نامه کی کنم باز

[فرخنده.]

کار بی علم بار و بر ندهد تخم بی مغز بس ثمر ندهد

[فرخنده.]

کار بی علم بار و بر ندهد تخم بی مغز بس ثمر ندهد

[*FATIMA*]

ای نام تو بهترین سرآغاز

بی نام تو نامه کی کنم باز


بهترین لحظه های روز و شبم
لحظه های شکفتن سحر است

[نارون1]

لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را

[homeyra]

لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را



طمع ز فیض کرامت مبر که خلق کریم
گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید

[نارون1]

گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم
به حقیقت اثر لطف خدا می‌نگرم

[وحید 0319]

بنشين نرو چه غم كه شب از نيمه رفته است
بگذار كه سپيده بخندد به روي ما

[نارون1]

روزگاریست که سودازده روی توام
خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام

[وحید 0319]

خواهي كه جهان در ره اقبال تو باشد
خواهان كسي باش كه خواهان تو با شد

[نارون1]

درد دل با تو همان به که نگوید درویش
ای برادر که تو را درد دلی پنهان نیست

[نارون1]

خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار
چون نتواند کشید دست در آغوش یار

[وحید 0319]

چنين كه صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشوييد حق به دست شماست

[نارون1]

گردن افراشته‌ام بر فلک از طالع خویش
کاین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش

[وحید 0319]

کمر کوه کم است از کمر مور اینجا


نا امید از در رحمت مشو ای باده پرست

[نارون1]

نه از چینم حکایت کن نه از روم
که من دل با یکی دارم در این بوم

[وحید 0319]

کار با جذبه ی عشق است عزیزان ورنه


بوی پیراهن یوسف گرهی بر باد است

[نارون1]

به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم

[وحید 0319]

ز زير زلف دوتا چون گذر کنی بنگر


که از يمين و يسارت چه سوگوارانند

[نارون1]

کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست

[وحید 0319]

یه عاشق چیزی جز عشق توسرش نیست
یه عاشق فکر سودوضررش نیست

[نارون1]

بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم

[وحید 0319]

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

[نارون1]

تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم این جاست بده تا به سلامت بروم

[نارون1]

تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم این جاست بده تا به سلامت بروم

[وحید 0319]

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدین امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

[نارون1]

با خردمندی و خوبی پارسا و نیک خوست
صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست

[وحید 0319]

صفایی ندارد ارسطوشدن
خوشا پرکشیدن پرستو شدن

[نارون1]

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

[وحید 0319]

کدوم جاده کدوم راه
کدوم اشک وکدوم آه

[!nesa]

کس به غير از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در به جز اين خانه مرا نيست پناهی

[*FATIMA*]

بی سر و بی پا سفر می کردمی
بی لب و دندان ، شکر می خوردمی

[صبا29]

بگذاربگریم چون ابر در بهاران *********کزابرناله خیزد روزوداع یاران[tashvigh]

[*FATIMA*]

کاشکی آن زخم ، بر جسم آمدی
تا بدی که ایمان و دل سالم بدی

[fatima2012]

تویی آن گوهر یکدانه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
[shaad]

[*FATIMA*]

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر برآمد زین آتش نهانی

[sare*]

دلا تا کی در این دنیا فریب این وان بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

[s.ak]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
البته محض ضد حالم که شده میخواستم شعر پایینی را (که سرو ته نداره وبیت دومش مشخص نیست که مصرع اولی داشته باشه)بنویسم ولی گفتم زشته:
یادم آید روز باران گردش یک روز شیرین

[*FATIMA*]

کابوس چنان است که در باغ زمان
هر شاخه به دست خویش دارد تبری

[Arefe.B]

هزار جهد بکردم که یار من باشی
مراد بخش دل بی قرار من باشی

[*FATIMA*]

می شود یک لکه ابر پاک بود
می شود آبی شد و باران گرفت

[Arefe.B]

من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت
کاوّل نظر به دیدن او دیده ور شدم

[مهندس نوجوان]

کوچه باغای قدیمی اگه سردن اگه خاموش
باغبون هنوز تو راهه نمیشن گلا فراموش[golrooz]

[farshadghasemi]

به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به دریا بنگرم دریا تو بینم

[مهندس نوجوان]

بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک[golrooz]

[farshadghasemi]

شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم,نیست عالمی

[مهندس نوجوان]

الا یا ایها الساقی زمی پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را[golrooz]

[farshadghasemi]

کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه ماند در نبشتن شیر شیر

[Arefe.B]

گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

[farshadghasemi]

دوست آن است که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

[*FATIMA*]

دوباره چشمه لبخند او فروزان است
تنم ز گرمى اين آفتاب ، جان شده است !

[farshadghasemi]

تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمیباشد

[Arefe.B]

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی[gerye]

[farshadghasemi]

شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون روز شد او بمرد و بیمار بزیست

- - - به روز رسانی شده - - -

شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون روز شد او بمرد و بیمار بزیست

[Arefe.B]

چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم
که دل به دست کمان ابروئیست کافرکیش

[مهندس نوجوان]

کای عالمی آشفته چند آشفتن تو
گیتی فسرد از فتنه تا کی خفتن تو[golrooz]

[Sa.n]

گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سر آید

[farshadghasemi]

گفتم که ماه من شو
گفتا اگر بر آید

[مهندس نوجوان]

گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا زخوب رویان این کار کمتر آید[golrooz]

[!nesa]

گذشت و دلنوازی را عزیزم از درخت آموز

که سایه از سر هیزمشکن هم وا نمیگیرد

[مهندس نوجوان]

کسی که وسعت او در جهان نمی گنجد
به خانه دل من آمده است مهمانی[golrooz]

[تيلور]

برو کار کن
مگو کار چیست
که سرمایه جاودان است کار

[نارون1]

کاش می شد خالی از تشویش بود

برگ سبزی تحفه ی درویش بود

[مهندس نوجوان]

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدارا[golrooz]

[تيلور]

چراهمش ک میشه
http://www.njavan.com/forum/showthread.php?168505-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C

[intelilite]

دوش در میکده زاهدی دیدم مست/تسبیح به گردن وصراحی در دست
گفتم :زچه در میکده جا کردی توگفت/در میکده هم به سوی حق راهی هست[golrooz]

[Arefe.B]

دست از طلب ندارم تا کام دل برآید/ یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

[مهندس نوجوان]

یکی از بزرگان اهل خرد
برای خرش ساندویچ می خرد[golrooz]

[farshadghasemi]

به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به دریا بنگرم دریا تو بینم

[مهندس نوجوان]

بر درت می آمدم هر شب مرا وا می زدی
گفتمت نا مهربانی دم ز حاشا می زدی[golrooz]

[tebian1389]

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

[farshadghasemi]

گفتم ز خوب رویان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید

[tebian1389]

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان با مردمان سخت کوش

[*FATIMA*]

سرخوشانند ، ستایشگر خورشید و زمین
همه مهر است و محبت ، نه جدال است و نه کین

[tebian1389]

هوای تو در سر دارم دمی از کنارم گذر کن
و از شکستن این دل ای بی وفا حذر کن
(من درآوردی خودم بود)[nishkhand][nishkhand]

[*FATIMA*]

وقتی آخر یه قصه، غصه ی تلخ فراقه
خاطرات سبز و رنگی همشون یه مشت سرابه
قلم از سکه میفته، چشم میشه یه رود پر آب
دل اسیر درد دلتنگی میشه یه دشت مرداب

[مهندس نوجوان]

قلمی در دستم ، شاهد رقص اقاقی هستم

عاشق بارانم ، از شکوهش مستم[golrooz]

[farshadghasemi]

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را

[Arefe.B]

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی[golrooz]

[farshadghasemi]

کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه ماند در نبشتن شیر شیر

[*FATIMA*]

گربه دولت برسی مست نگردی مردی
باده پر خوردن و هوشیار نشستن سهل است

[Arefe.B]

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم

[سیستماتیک]

دیدار جهان بی تو غم انگیز شد،ای یار! **** انگار،بهاری است که پاییز شد ای یار!

[farshadghasemi]

از خدا جوییم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب

[*FATIMA*]

بهترین لحظه های روز و شبم
لحظه های شکفتن سحر است

[farshadghasemi]

لطف حق با تو مداراها کندچون که از حد بگذرد رسوا کند

[Arefe.B]

چه آسان می نمود اول غم دریا به بوی سود
غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی ارزد

[*FATIMA*]

غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحبدلان را پیشه این است

[پاطاق]

غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحبدلان را پیشه این است


هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد


دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز

[Sa.n]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[sr hesabi]

-اهل نظردوعالم در یک نظر ببازند عشق است و داو اول برنقد جان توان زد

[parnian 80]

دوستی با هر که کردم خصم مادر زاد شد
آشیان هرجا نمودم خانه صیاد شد

[Sa.n]

آن تلخ وش که صوفی ام الخبائشش خواند / عشلی لنا و اهلی من قبل هل عذارا

[parnian 80]

علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب

[Sa.n]

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بردار /کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

[سعید22]

دراین هشت ترم،ای یلِ با کـلاس

فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس

[parnian 80]

کی عطر سای مجلس روحانیان شدی
گل را اگر نه بوی تو کردی رعایتی

[Sa.n]

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید / گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر آید

[parnian 80]

گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید

[Sa.n]

گفتا تو از کجایی کاشفته می نمایی /گفتم منم غریبی از شهر بی نوایی

[parnian 80]

گلبرگ راز سنبل مشکین نقاب کن
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن

[Sa.n]

یارب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست / جان ما سوخت نپرسید که جانانه کیست

[parnian 80]

جایی که که تخت و مسند جم میرود به باد
گر غم خوریم خوش نبود که می خوریم

[sr hesabi]

گرچه دیوار افکند سایه دراز
باز گردد سوی ما آن سایه باز

[parnian 80]

به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید.

[sr hesabi]

گریه بی اختیارم ترجمان سوگ اوست
چون نگریم زین مصیبت اختیار از دست رفت

[Sa.n]

چو بد کردی نباش ایمن ز آفات /که واجب شد طبیعت را مکافات

[sr hesabi]

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته می گویم الهی بی اثر باشد

[Sa.n]

وفا نکردی کردم جفا ندیدید و دیدم / شکستی و نشستم بریدی و نبریدم

[sr hesabi]

شد از فشار گردون مویم سفید و سرزد
شیری که خوده بودم در روزگار طفلی
صائب

[Sa.n]

شب روان مست ولای تو علی / جان عالم به فدای تو علی

[دستیار]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد

[سونای]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد

دارد به جانم لرز می افتد رفیق ، انگار پاییزم
دارم شبیه برگ های زرد و خشک از شاخه میریزم

[دستیار]

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است

[sr hesabi]

دارد به جانم لرز می افتد رفیق ، انگار پاییزم
دارم شبیه برگ های زرد و خشک از شاخه میریزم
حرف اول مصراع دوم[nishkhand]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش
حافظ

[سونای]

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام

[سونای]

حرف اول مصراع دوم[nishkhand]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش
حافظ


عه!!!
ای وای شرمنده!! از درد آپاندیسه!![nishkhand] تقصیر من نیست!
باشه ایشالله از بعدی
ممنون از تذکر

[دستیار]

توکز محنت دیگران بی غمی نشایند که نتمت نهند آدمی

[سونای]

اول مصرع دوم : ن ؟!؟!؟

نمیتوان غم دل را به خنده بیرون کرد
ز خنده رویی گل تلخی از گلاب نرفت

[دستیار]

زن دست به دامان جوتدو بفرست براحمد و آل او دمادم صلوات

[سونای]

بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

[دستیار]

گلشن معطر است سراپا زبوی یار گشتیم هرکجا،نشنیدیم بوی دوست

[parnian 80]

هر نشیمن نه جای هر شخصی است
هر گذر گه نه در خور هر پاست

[سونای]

هر چیز که بشکند ز بها افتد و لیک

دل را بها و قدر بود تا شکسته شود

هادی رنجی

[parnian 80]

با و؟
وگر صد باب حکمت پیش نادان
بخوانی آیدش بازیچه در گوش

[سونای]

با و؟
وگر صد باب حکمت پیش نادان
بخوانی آیدش بازیچه در گوش



عزیزم با حرف اول مصرع دوم
مثلا الان من باید با ب ( بخوانی ) شروع کنم

با آنکه زما هیچ زمان یاد نکردی
ای آنکه نرفتی دمی از یاد ، کجایی؟

هزین لاهیجی ( من در محل زندگی ایشون دانشجو بودم! اسم سالن کنفرانس هامون و کلی کوچه خیابون هم به اسم ایشون بود )

[*FATIMA*]

ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفر کرده پیامی داری

[مهندس نوجوان]

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید[golrooz]
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید[golrooz]

[*FATIMA*]

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود ولیک به خون جگر شود

[Sa.n]

ای نام نکوی تو سر دفتر دیوان ها / وی طلعت روی تو زینت ده عنوان ها

[! (l- l l \-/ \/\/]

وليكن كي نمايي رخ به رندان
تو كز خورشيد و مه آيينه داري

[kavehsaeed]

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش

[مهندس نوجوان]

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود[golrooz]

[*FATIMA*]

رنج می بیند آن کس که به راهی تنهاست
پس در این معرکه ی هول فزا آرامید

[sare*]

پنج روزی که درین مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست

[dj-milad]

خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هر که شود مایلشان

[sare*]

بر درگه دوست هرکه صادق برود
تا حشر ز خاطرش علایق برود
صد سال نماز عابد صومعه دار
قربان سر نیاز عاشق برود

[dj-milad]

تو نیكی می كن و در دجله انداز
كه ایزد در بیابانت دهد باز

[sare*]

کسی کو با تو نیکی کرد یکبار
همیشه ان نکویی یاد می دار

[dj-milad]

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را

[sare*]

بنگر ز جهان چه طرف بر بستم؟ هیج،
وز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ،
شمع طربم، ولی چو بنشستم، هیچ،
من جام جمم، ولی چو بشكستم، هیچ.

[dj-milad]

من تنها در سرما میان سیل غمها
چه کنم با همه دردها...

[sare*]

من تنها در سرما میان سیل غمها
چه کنم با همه دردها...


ببخشید ولی شاعر این شعر خوش قیافه کیه؟![nishkhand]
در ضمن مصرع دوم بیت اول با واو شروع شده[labkhand]

[dj-milad]

شرمنده فکر نکنم شاعر این شعرو بشناسین
مصرع دوم بیت دومش ک با م بود من چه میدونستم با واو بگم یا با میم

[sare*]

شرمنده فکر نکنم شاعر این شعرو بشناسین
مصرع دوم بیت دومش ک با م بود من چه میدونستم با واو بگم یا با میم


ممنون [golrooz]
شعر خوشگلیه داغشو نبینه شاعرش[cheshmak][cheshmak][cheshmak]