SaNbOy
2nd December 2008, 09:53 PM
سلول های بنیادی در درمان ضایعات نخاعیچندی پیش محققین پژوهشكده رویان جهاد دانشگاهی با استفاده از مشتقات عصبی حاصل از سلول های بنیادی جنین انسانی موفق به درمان كامل ضایعات نخاعی در چهار موش صحرایی از شش موش مورد آزمایش پس از بیست و هشت روز شدند.
(http://www.articles.ir/ShowImage/Real_Mode/Article_Image_Base/Article1551.jpg.aspx) چندی پیش محققین پژوهشكده رویان جهاد دانشگاهی با استفاده از مشتقات عصبی حاصل از سلول های بنیادی جنین انسانی موفق به درمان كامل ضایعات نخاعی در چهار موش صحرایی از شش موش مورد آزمایش پس از بیست و هشت روز شدند. به همین مناسبت نشست مطبوعاتی در تاریخ ۱۱/۸/۸۴ در پژوهشكده رویان با حضور چند تن از متصدیان این پروژه برگزار شد. گزارش زیر تشریح علمی این تحقیق است كه از نظرتان می گذرد.سلول های بنیادی سلول های پایه ای هستند كه قابلیت تمایز به انواع سلول های بدنی نظیر قلب، عضله، عصب و... را دارند. این سلول ها به لحاظ منشاء به سه دسته تقسیم می شوند: ۱ _ سلول های بنیادی جنینی. ۲ _ سلول های بنیادی بندناف. ۳ _ سلول های بنیادی بزرگسالی. این سلول ها روز هفتم پس از لقاح هنگامی كه جنین در مرحله بلاستوسیت قرار دارد تهیه می شوند. در واقع این سلول ها به صورت یك رده سلول بنیادی تهیه می شوند كه هر رده سلولی شامل سلول هایی است كه از یك والد مشترك تهیه شده اند و از لحاظ كاریو تایپ و خصوصیات ژنتیك كاملاً شبیه هم هستند كه برای تغذیه آنها از سلول هایی به نام تغذیه كننده كه فیبروبلاست های موشی هستند استفاده می شود. امروزه علم طب سعی دارد در راستای كارهای درمانی از این خاصیت تمایزی سلول های بنیادی برای پیوند در اعضای مختلف استفاده كند. تاكنون استفاده از این سلول ها در سكته های قلبی پاسخ های مثبتی داده است و در برخی بیماران سكته ای كه مقدار زیادی از بافت قلبی آنها از بین رفته و امید به زندگی نداشتند، درمان به وسیله این سلول ها زندگی دوباره ای به آنها بخشیده است. بنابر اظهارات دكتر حسین بهاروند عضو هیات علمی پژوهشكده رویان آنها از خاصیت تمایزی سلول های بنیادی جنینی برای تبدیل به سلول های عصبی استفاده كرده و در درمان ضایعات نخاعی موش صحرایی به كار بردند. آنها با استفاده از پنجمین رده سلولی ساخته شده در رویان به نام H۵ كار را آغاز كردند و در شروع این تحقیق سلول های بنیادی را از سلول های تغذیه كننده جدا كردند و با توجه به این كه در جنین انسانی لوله عصبی از اكتودرم عصبی تشكیل می شود این محققان با الگوبرداری از تكوین تكامل طبیعی جنین انسانی در شرایط آزمایشگاه، سلول های بنیادی را به سمت اكتودرم عصبی و سپس صفحه عصبی و نهایتاً لوله عصبی تمایز دادند. از طرفی در شش موش صحرایی طی جراحی از طریق مهره دهم كمری به فلج نخاعی حیوان اقدام كردند، در واقع نیمی از نخاع در سمت چپ یا راست بدن را برداشته و در ادامه برای جلوگیری از بازسازی محل، بقایای نخاع را از دو طرف له كردند. سپس برای پیشگیری از پس زدگی پیوند به دلیل تفاوت های ژنتیكی بدن موش با سلول های بنیادی جنین انسانی از مواد تضعیف كننده سیستم ایمنی در بدن موش ها استفاده شد. در ادامه كار به گفته نرگس زارع ایمنولوژیست و مسئول اجرایی این طرح سلول های بنیادی پس از نشان دار شدن، توسط داربست سلولی در روز ششم پس از جراحی نخاع در ناحیه قطع شده قرار داده شدند و از طریق تستی به نام BBB برگشت حركت در عضو فلج حیوان به طور مداوم چك شد. طبق این تست كه از شماره صفر تا بیست و یك نمره بندی می شود در روز پنجم پس از پیوند نمره یك به حیوان تعلق گرفت چرا كه در این روز حركات خفیفی در حد انقباض های جزیی در عضو فلج مشاهده شد. از آن روز تدریجاً حیوان به سمت بهبودی حركت كرده و روز بیست و هشتم پس از پیوند كاملاً درمان شده و نمره بیست و یك BBB را دریافت كرد.اما در پاسخ به این سئوال كه چرا روز ششم مراحل پیوند انجام می گیرد زارع چنین می گوید: «ما به دو دلیل در روز ششم اقدام به پیوند می كنیم اولاً پس از قطع نخاع فرایندی به نام گلیوزیس رخ می دهد كه طی آن سلول های خاصی (سلول های گلیال) تكثیر پیدا كرده و با مكانیسمی شبیه بافت های فیبروزه از بازسازی محل و فعالیت سلول های پیوندی جلوگیری به عمل می آورند. این فرایند از روز اول قطع نخاع شروع و تا روز هفتم تكمیل می شود به نحوی كه پس از روز هفتم هیچ گونه اقدام پیوندی موفقیت آمیز نخواهد بود. از طرفی برای مطمئن شدن از فلج نخاعی حیوان تا پنج روز صبر می كنیم و در این مدت با استفاده از تست هایی (Plantar test) با تابش اشعه مادون قرمز از فلج بودن حیوان اطمینان حاصل می كنیم بدین ترتیب كه در حیوان بیمار در سمت مبتلا هیچ گونه عكس العملی نسبت به گرمای این اشعه نمی بینیم. پس با توجه به این دو دلیل ما در روز ششم عمل پیوند سلول های بنیادی را انجام می دهیم.» پروژه مذكور در سطح جهانی نسبت به دیگر پروژه های ارائه ای در این زمینه مزیت هایی در برداشته است. نظیر: در این پروژه به جای سلول های بنیادی از لوله عصبی جهت پیوند استفاده شده است. علاوه بر آن روز پنجم پس از پیوند اولین نشانه های پذیرش پیوند مشخص می شود در حالی كه در پروژه های دیگر حداقل زمان بروز پاسخ پیوند روز هفتم، هشتم و... بود و هیچ كدام تاكنون روز پنج اعلام نكرده اند. همچنین در این پروژه از داربست سلولی (scafold) استفاده می شود كه باعث می شود سلول های پیوندی در محل باقی مانده و داخل مایع مغزی نخاعی مهاجرت نكنند. و اما در رابطه با این تحقیق موفق هنوز نكات مبهمی وجود دارد. زارع می گوید: «ما جهت ردیابی سلول های عصبی داخل بافت آنها را نشان دار كردیم سپس موش ها را در یك هفتگی، دو هفتگی، چهار هفتگی و پس از هشت هفتگی كشتیم با توجه به این كه مهاجرت سلول های عصبی داخل بافت عصبی از اركان اصلی پیوند است. از این طریق توانستیم اطلاعاتی در رابطه با نحوه مهاجرت و پیوند سلول های بنیادی به دست آوریم اما هنوز اطلاعات مان كافی نیست.
منبع:روزنامه شرق
(http://www.articles.ir/ShowImage/Real_Mode/Article_Image_Base/Article1551.jpg.aspx) چندی پیش محققین پژوهشكده رویان جهاد دانشگاهی با استفاده از مشتقات عصبی حاصل از سلول های بنیادی جنین انسانی موفق به درمان كامل ضایعات نخاعی در چهار موش صحرایی از شش موش مورد آزمایش پس از بیست و هشت روز شدند. به همین مناسبت نشست مطبوعاتی در تاریخ ۱۱/۸/۸۴ در پژوهشكده رویان با حضور چند تن از متصدیان این پروژه برگزار شد. گزارش زیر تشریح علمی این تحقیق است كه از نظرتان می گذرد.سلول های بنیادی سلول های پایه ای هستند كه قابلیت تمایز به انواع سلول های بدنی نظیر قلب، عضله، عصب و... را دارند. این سلول ها به لحاظ منشاء به سه دسته تقسیم می شوند: ۱ _ سلول های بنیادی جنینی. ۲ _ سلول های بنیادی بندناف. ۳ _ سلول های بنیادی بزرگسالی. این سلول ها روز هفتم پس از لقاح هنگامی كه جنین در مرحله بلاستوسیت قرار دارد تهیه می شوند. در واقع این سلول ها به صورت یك رده سلول بنیادی تهیه می شوند كه هر رده سلولی شامل سلول هایی است كه از یك والد مشترك تهیه شده اند و از لحاظ كاریو تایپ و خصوصیات ژنتیك كاملاً شبیه هم هستند كه برای تغذیه آنها از سلول هایی به نام تغذیه كننده كه فیبروبلاست های موشی هستند استفاده می شود. امروزه علم طب سعی دارد در راستای كارهای درمانی از این خاصیت تمایزی سلول های بنیادی برای پیوند در اعضای مختلف استفاده كند. تاكنون استفاده از این سلول ها در سكته های قلبی پاسخ های مثبتی داده است و در برخی بیماران سكته ای كه مقدار زیادی از بافت قلبی آنها از بین رفته و امید به زندگی نداشتند، درمان به وسیله این سلول ها زندگی دوباره ای به آنها بخشیده است. بنابر اظهارات دكتر حسین بهاروند عضو هیات علمی پژوهشكده رویان آنها از خاصیت تمایزی سلول های بنیادی جنینی برای تبدیل به سلول های عصبی استفاده كرده و در درمان ضایعات نخاعی موش صحرایی به كار بردند. آنها با استفاده از پنجمین رده سلولی ساخته شده در رویان به نام H۵ كار را آغاز كردند و در شروع این تحقیق سلول های بنیادی را از سلول های تغذیه كننده جدا كردند و با توجه به این كه در جنین انسانی لوله عصبی از اكتودرم عصبی تشكیل می شود این محققان با الگوبرداری از تكوین تكامل طبیعی جنین انسانی در شرایط آزمایشگاه، سلول های بنیادی را به سمت اكتودرم عصبی و سپس صفحه عصبی و نهایتاً لوله عصبی تمایز دادند. از طرفی در شش موش صحرایی طی جراحی از طریق مهره دهم كمری به فلج نخاعی حیوان اقدام كردند، در واقع نیمی از نخاع در سمت چپ یا راست بدن را برداشته و در ادامه برای جلوگیری از بازسازی محل، بقایای نخاع را از دو طرف له كردند. سپس برای پیشگیری از پس زدگی پیوند به دلیل تفاوت های ژنتیكی بدن موش با سلول های بنیادی جنین انسانی از مواد تضعیف كننده سیستم ایمنی در بدن موش ها استفاده شد. در ادامه كار به گفته نرگس زارع ایمنولوژیست و مسئول اجرایی این طرح سلول های بنیادی پس از نشان دار شدن، توسط داربست سلولی در روز ششم پس از جراحی نخاع در ناحیه قطع شده قرار داده شدند و از طریق تستی به نام BBB برگشت حركت در عضو فلج حیوان به طور مداوم چك شد. طبق این تست كه از شماره صفر تا بیست و یك نمره بندی می شود در روز پنجم پس از پیوند نمره یك به حیوان تعلق گرفت چرا كه در این روز حركات خفیفی در حد انقباض های جزیی در عضو فلج مشاهده شد. از آن روز تدریجاً حیوان به سمت بهبودی حركت كرده و روز بیست و هشتم پس از پیوند كاملاً درمان شده و نمره بیست و یك BBB را دریافت كرد.اما در پاسخ به این سئوال كه چرا روز ششم مراحل پیوند انجام می گیرد زارع چنین می گوید: «ما به دو دلیل در روز ششم اقدام به پیوند می كنیم اولاً پس از قطع نخاع فرایندی به نام گلیوزیس رخ می دهد كه طی آن سلول های خاصی (سلول های گلیال) تكثیر پیدا كرده و با مكانیسمی شبیه بافت های فیبروزه از بازسازی محل و فعالیت سلول های پیوندی جلوگیری به عمل می آورند. این فرایند از روز اول قطع نخاع شروع و تا روز هفتم تكمیل می شود به نحوی كه پس از روز هفتم هیچ گونه اقدام پیوندی موفقیت آمیز نخواهد بود. از طرفی برای مطمئن شدن از فلج نخاعی حیوان تا پنج روز صبر می كنیم و در این مدت با استفاده از تست هایی (Plantar test) با تابش اشعه مادون قرمز از فلج بودن حیوان اطمینان حاصل می كنیم بدین ترتیب كه در حیوان بیمار در سمت مبتلا هیچ گونه عكس العملی نسبت به گرمای این اشعه نمی بینیم. پس با توجه به این دو دلیل ما در روز ششم عمل پیوند سلول های بنیادی را انجام می دهیم.» پروژه مذكور در سطح جهانی نسبت به دیگر پروژه های ارائه ای در این زمینه مزیت هایی در برداشته است. نظیر: در این پروژه به جای سلول های بنیادی از لوله عصبی جهت پیوند استفاده شده است. علاوه بر آن روز پنجم پس از پیوند اولین نشانه های پذیرش پیوند مشخص می شود در حالی كه در پروژه های دیگر حداقل زمان بروز پاسخ پیوند روز هفتم، هشتم و... بود و هیچ كدام تاكنون روز پنج اعلام نكرده اند. همچنین در این پروژه از داربست سلولی (scafold) استفاده می شود كه باعث می شود سلول های پیوندی در محل باقی مانده و داخل مایع مغزی نخاعی مهاجرت نكنند. و اما در رابطه با این تحقیق موفق هنوز نكات مبهمی وجود دارد. زارع می گوید: «ما جهت ردیابی سلول های عصبی داخل بافت آنها را نشان دار كردیم سپس موش ها را در یك هفتگی، دو هفتگی، چهار هفتگی و پس از هشت هفتگی كشتیم با توجه به این كه مهاجرت سلول های عصبی داخل بافت عصبی از اركان اصلی پیوند است. از این طریق توانستیم اطلاعاتی در رابطه با نحوه مهاجرت و پیوند سلول های بنیادی به دست آوریم اما هنوز اطلاعات مان كافی نیست.
منبع:روزنامه شرق