AreZoO
25th September 2010, 11:13 AM
پنجره ای رو به روشنایی
« پیش آگاهی؛ پنجرهای رو به روشنایی در وادی ادبیات و هنر »
http://img.tebyan.net/big/1388/07/82796545822111502431497710522495619521.jpg
منظور از روشنایی خورشید آگاهی و سخن از روی تعمد است نه سهو. پیش آگاهی یعنی توانایی هنرمند در ایجاد ارتباط دقیق میان دنیای عینی با جهان ذهنی، یعنی این که هنرمند باید با تکیه بر مطالعه ، تحقیق ، تحلیل و تصفیه بین ذهنیات و عینیات پل بزند . همچنین با دنیای ذهن دیگران (البته اندیشمندان مربوط به هنری که با آن سر وکار دارد و مردم به عنوان مخاطبان تأثیرگذار و تأثیرپذیر) ارتباط برقرار نمایند.
دنیای ذهن وابسته به جهان عین و دنیای ذهن دیگران است. اما همسان، همانند و هم اندازه ی آن نیست. نیز به لحاظ قانونمندی، چینش مخلوقات ذهنی، ساختار و حضور عناصر، ترکیب بندی، فرم دهی و فرم پذیری با جهان بیرون و دنیای هم تراز آن متفاوت است. اما برگرفته از آن است . همچنین پیچیدگی یعنی تفاوت در عین تطابق ، دنیای ذهن را شگفت انگیز می کند .
ذهن مهارت حیرت انگیزی در ایجاد و مختصر نمودن داده های دنیای عینی پس از ورود به دنیای خود دارد.
مهارت حیرت انگیزی در مفهوم سازی و معادل سازی واقعیات و عینیات دارد.
قدرت شگفت انگیزی در کشف رابطه ی بین تصاویر عینی با یکدیگر یا مفاهیم موجود در واقعیات و یا معانی خود ساخته دارد.
دریا را هم اگربه خانه
بیاوری از التهابت نمی کاهد . . . (نیلوفرباغستانی / قائمشهر)
رابطه ی دریا و آرامش را ذهن کشف می کند. این رابطه در جهان عینی پدیدار نیست. دریا در جهان بیرون از ذهن واقعیتی است که فقط ذهن به آن بار معنایی و مفهومی مثل آرامش، وسعت، بیکرانگی، سخاوتمندی و خروش می دهد. همه ی این مفاهیم حاصل کارکرد ذهنی است در مواجهه انسان با دنیای عینی.
اما از نکات قابل تأمل درباره ی کارکرد ذهن وسعت و تنوع بخشیدن به مصداق عینی است.
نمونهی همان دریا در مثال فوق یا اشاره ی حافظ به بُت در بیت زیر:
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایبان دارد /بهار عارضش خطی ز خون ارغوان دارد
دنیای ذهن دنیای ساخت و تولید است و هر بار با فرمولی جدید و تلفیق و ترکیب تصاویر و مفاهیم کهنه و جدید، کهنه و کهنه، جدید و جدید ، محصول تازه تری ارائه می دهد و هر محصول جدیدتر خود به عنوان یک مفهوم یا تصویر مستقل یا وابسته دوباره در جریان هم آمیزیا فرآیند قرار می گیرد و به این ترتیب هرچه پیشتر می رویم گستره و تنوع تولیدات ذهن فراتر می رود و فراوان تر می شود. شاعر یا هر هنرمند دیگری چنانچه بخواهد سطح این گستره و تنوع را به لحاظ کیفی ارتقا بدهد تنها یک راه دارد؛ باید به مفاهیم وتصاویر ذهنی اش اضافه کند و با هم اندیشی ، تأمُل و تحلیل ذهن خود را تصفیه کرده وپالایش نماید. یعنی دنیای ذهنی خود را از مفاهیم و تصاویر و معانی کم ارزش، بی اهمیت، کلیشه ای، تکراری، پوسیده و دست پایین خالی کرده و پیش از آن که داده های او به عنوان تولید ذهنی مورد نقد قرار گیرند و وبرچسب بی کیفیتی و نامرغوبی بخورند ذهنیات خود را سرو سامان داده و ذوق و جوشش درونی را در مسیر هدایت قرار دهد.
در این راه هرچه دریافت های ذهنی از دنیای عینی یا جهان ذهنی دیگران بیشتر، تازه تر، گسترده تر، شسته تر و دسته بندی شده تر باشند و پیش از آنکه در فرآیند تولید ذهنی قرار بگیرند از دایره ی تصفیه، تحلیل، نقد، بازبینی، واکاوی و هم اندیشی بگذرند، قوام محصولات ذهنی مستحکم تر، اثرگذارتر و ماندگار تر و عمیق تر خواهند بود. و از این روست که می گوییم پیش آگاهی ها یعنی ره یافت های ذهنی، پنجره ای گشوده به سمت روشنایی است و روشنایی یعنی تابش خورشید آگاهی و سخن گفتن و اثر گذاشتن از روی تعمد نه سهو، آنچه که حافظ کرد:
حافظ از چشمه ی حکمت به کف آور جامی/بو که از لوح دلت نقش جهالت برود
خیال یکی از عوامل و عناصر مهم و دخیل درفرآیند تولید محصول ذهنی است. اندیشیدن نیز در تمام مراحل از این فرآیند حضور بلامنازع باید داشته باشد. چرا می گوییم حضور بلامنازع باید داشته باشد نه این که دارد؟ از آنجا که در ذهن بیشتر از آن که دستگاه ناخوداگاه ذهن دخالت کند خودآگاه ذهن با اختیار صاحبش؛ به اندازه ی گستره؛ محدوده و قدرت به کارگیری اش حضور می یابد.چون بحث اختیار صاحب ذهن در بکارگیری خودآگاه و عنصر مهم و کلیدی آن یعنی تفکر و تأمل و اندیشیدن وارد می شود طرح مسئله ی باید و نباید پیش می آید و همین مقدار ،تفاوت آدم ها و محصولات تولید شده ی ذهنی شان را با یکدیگر نشان می دهد.
وقتی پای تأمل، تحلیل، تصفیه، وارسی و دسته بندی امورات ذهنی پس از ورود عینیات و مفاهیم تازه و قدیمی به دنیای ذهن ، به میان می آید، آن وقت است که می گوییم خودآگاه در ترکیب، تلفیق، تجزیه و تبدیل مفاهیم و تصاویر عینی و ذهنی دخالت کرد.
پیش آگاهی ها هر آنچه وارد ذهن می شود نیست ،بلکه مجموعه ای از اطلاعات دسته بندی شده پس از یک فرایند تحلیل، ارزیابی ـ تفکیک قبل از فرآیند تولید است. ذخیره کردن و جا به جا و جایگزین کردن آگاهی است.
یعنی در دنیای ذهن باید دریافت ها اعم از عینیات و مفاهیم و معانی چه از آنچه که در جهان پیرامون به عنوان تک تصویرها وارد آن می شوند و چه مفاهیم و تصاویری که از دنیای ذهن دیگران وارد محدوده ی ذهنی فرد می شود ، باید طی یک فرایند مورد مداقه، ارزیابی ، تبادل نظر ، تحلیل و تصفیه قرار بگیرند و در گوشه ای از ذهن تحت عنوان صندوقچه ذخیره شود تا در موقع لزوم در جریان تولید ذهنی در هر قالب هنری و ادبی دخالت کرده و به غنای محصول تولید شده بیافزاید. از این رو پیش آگاهی ها در ذهن حضور دارند یا طی یک فرآیند حضور پیدا می کنند.
برای شرحی دقیق تر تکرار می کنم . پیش آگاهی مطالعه نیست . بلکه مطالعه تنها یکی از درهای ورود اطلاعات و داده ها به ذهن است ، غیر از مطالعه ، چشم با دیدن اشیا و مشاهده ی رویدادها و آفریده ها ، و گوش با شنیدن حرف ها و سخنان و در مقام گفتگوی علمی بادریافت مباحث و مسائل ، از راه های دیگر ورود اطلاعات و داده ها به ذهن هستند .
این مرحله ی نخست از یک اتفاق ذهنی و عینی است . راه ارتباط اولیه ی عین با ذهن است . اما مرحله ی دوم ، تمزیجی از داده ها ی پیشین مربوط با داده های رسیده ی جدید ، در مقام رد و اثبات است سپس طرح سوالاتی برای رسیدن به نتایج تازه تر و متقن تر باز ما را به دنیای عینی یا ذهن دیگران با توسل بر مطالعه، تحقیق و گفتگو رهنمون می کند . در این جایگاه ، مداقه ، تحلیل ، واکاوی ، ترکیب یا تجزیه با اتکا بر تامل و اندیشیدن وبهره وری از تجربه ی گذشته یا دیگران صورت می پذیرد .
همزمان ، پس از دریافت هر پاسخی و سپری شدن تحلیل و مداقه ، ذهن مطالب را دسته بندی می کند . هنوز برای ذخیره کردن ، یک گام دیگری می ماند و آن تمرین و تکرار است .
http://img.tebyan.net/big/1388/07/3050387918913121020598242221114106197109190.jpg
در مرحله ی نهایی ذهن برای رفع شبهات و تردیدها و جهت ثبت و ماندگاری ، اندیشه را مجدداً به گفتگو و تبادل نظر وا می دارد . و این سومین ارتباط اما از نوع دقیق تر ذهن با عین است که جز تمرین و تکرار و دریافت تایید و رفع خطا نیست .
سپس دریافت ها خلاصه ، مختصر ، مفید ، موجز و ویرایش شده اما عمیق و شرح و بسط دار در صندوق ذخایر ذهنی ثبت و درج می شوند و حتی در مرحله ای اندیشمندانه تر ، فرضیه ها ،باورها و جهان بینی شخص را می سازند . هر چند هیچ دریافتی برای ذهن قاطع ، نهایی و لایتغیر نیست و ذهن نسبیت تمام دریافت ها را اگر چه به شکل باور و جهان بینی هم درآیند چنانچه بر محور تامل استوار باشد، حفظ می کند . اگر این ذهن درصد تولید محصول ادبی و هنری باشد ، تمام اجزای دستگاه خودآگاه و ناخودآگاه در بیرون کشیدن عمق مفاهیم و استفاده از داده ها و دریافت ها و بهروری از معناهای جدید در ترکیب وتمزیج با دریافت های پیشین ، فعال می شوند . این جاست که مفهوم پیش آگاهی و حضور قدرتمند و اثر گذار و ماندگارش در یک اثر هنری و ادبی رخ می نماید .
« پیش آگاهی؛ پنجرهای رو به روشنایی در وادی ادبیات و هنر »
http://img.tebyan.net/big/1388/07/82796545822111502431497710522495619521.jpg
منظور از روشنایی خورشید آگاهی و سخن از روی تعمد است نه سهو. پیش آگاهی یعنی توانایی هنرمند در ایجاد ارتباط دقیق میان دنیای عینی با جهان ذهنی، یعنی این که هنرمند باید با تکیه بر مطالعه ، تحقیق ، تحلیل و تصفیه بین ذهنیات و عینیات پل بزند . همچنین با دنیای ذهن دیگران (البته اندیشمندان مربوط به هنری که با آن سر وکار دارد و مردم به عنوان مخاطبان تأثیرگذار و تأثیرپذیر) ارتباط برقرار نمایند.
دنیای ذهن وابسته به جهان عین و دنیای ذهن دیگران است. اما همسان، همانند و هم اندازه ی آن نیست. نیز به لحاظ قانونمندی، چینش مخلوقات ذهنی، ساختار و حضور عناصر، ترکیب بندی، فرم دهی و فرم پذیری با جهان بیرون و دنیای هم تراز آن متفاوت است. اما برگرفته از آن است . همچنین پیچیدگی یعنی تفاوت در عین تطابق ، دنیای ذهن را شگفت انگیز می کند .
ذهن مهارت حیرت انگیزی در ایجاد و مختصر نمودن داده های دنیای عینی پس از ورود به دنیای خود دارد.
مهارت حیرت انگیزی در مفهوم سازی و معادل سازی واقعیات و عینیات دارد.
قدرت شگفت انگیزی در کشف رابطه ی بین تصاویر عینی با یکدیگر یا مفاهیم موجود در واقعیات و یا معانی خود ساخته دارد.
دریا را هم اگربه خانه
بیاوری از التهابت نمی کاهد . . . (نیلوفرباغستانی / قائمشهر)
رابطه ی دریا و آرامش را ذهن کشف می کند. این رابطه در جهان عینی پدیدار نیست. دریا در جهان بیرون از ذهن واقعیتی است که فقط ذهن به آن بار معنایی و مفهومی مثل آرامش، وسعت، بیکرانگی، سخاوتمندی و خروش می دهد. همه ی این مفاهیم حاصل کارکرد ذهنی است در مواجهه انسان با دنیای عینی.
اما از نکات قابل تأمل درباره ی کارکرد ذهن وسعت و تنوع بخشیدن به مصداق عینی است.
نمونهی همان دریا در مثال فوق یا اشاره ی حافظ به بُت در بیت زیر:
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایبان دارد /بهار عارضش خطی ز خون ارغوان دارد
دنیای ذهن دنیای ساخت و تولید است و هر بار با فرمولی جدید و تلفیق و ترکیب تصاویر و مفاهیم کهنه و جدید، کهنه و کهنه، جدید و جدید ، محصول تازه تری ارائه می دهد و هر محصول جدیدتر خود به عنوان یک مفهوم یا تصویر مستقل یا وابسته دوباره در جریان هم آمیزیا فرآیند قرار می گیرد و به این ترتیب هرچه پیشتر می رویم گستره و تنوع تولیدات ذهن فراتر می رود و فراوان تر می شود. شاعر یا هر هنرمند دیگری چنانچه بخواهد سطح این گستره و تنوع را به لحاظ کیفی ارتقا بدهد تنها یک راه دارد؛ باید به مفاهیم وتصاویر ذهنی اش اضافه کند و با هم اندیشی ، تأمُل و تحلیل ذهن خود را تصفیه کرده وپالایش نماید. یعنی دنیای ذهنی خود را از مفاهیم و تصاویر و معانی کم ارزش، بی اهمیت، کلیشه ای، تکراری، پوسیده و دست پایین خالی کرده و پیش از آن که داده های او به عنوان تولید ذهنی مورد نقد قرار گیرند و وبرچسب بی کیفیتی و نامرغوبی بخورند ذهنیات خود را سرو سامان داده و ذوق و جوشش درونی را در مسیر هدایت قرار دهد.
در این راه هرچه دریافت های ذهنی از دنیای عینی یا جهان ذهنی دیگران بیشتر، تازه تر، گسترده تر، شسته تر و دسته بندی شده تر باشند و پیش از آنکه در فرآیند تولید ذهنی قرار بگیرند از دایره ی تصفیه، تحلیل، نقد، بازبینی، واکاوی و هم اندیشی بگذرند، قوام محصولات ذهنی مستحکم تر، اثرگذارتر و ماندگار تر و عمیق تر خواهند بود. و از این روست که می گوییم پیش آگاهی ها یعنی ره یافت های ذهنی، پنجره ای گشوده به سمت روشنایی است و روشنایی یعنی تابش خورشید آگاهی و سخن گفتن و اثر گذاشتن از روی تعمد نه سهو، آنچه که حافظ کرد:
حافظ از چشمه ی حکمت به کف آور جامی/بو که از لوح دلت نقش جهالت برود
خیال یکی از عوامل و عناصر مهم و دخیل درفرآیند تولید محصول ذهنی است. اندیشیدن نیز در تمام مراحل از این فرآیند حضور بلامنازع باید داشته باشد. چرا می گوییم حضور بلامنازع باید داشته باشد نه این که دارد؟ از آنجا که در ذهن بیشتر از آن که دستگاه ناخوداگاه ذهن دخالت کند خودآگاه ذهن با اختیار صاحبش؛ به اندازه ی گستره؛ محدوده و قدرت به کارگیری اش حضور می یابد.چون بحث اختیار صاحب ذهن در بکارگیری خودآگاه و عنصر مهم و کلیدی آن یعنی تفکر و تأمل و اندیشیدن وارد می شود طرح مسئله ی باید و نباید پیش می آید و همین مقدار ،تفاوت آدم ها و محصولات تولید شده ی ذهنی شان را با یکدیگر نشان می دهد.
وقتی پای تأمل، تحلیل، تصفیه، وارسی و دسته بندی امورات ذهنی پس از ورود عینیات و مفاهیم تازه و قدیمی به دنیای ذهن ، به میان می آید، آن وقت است که می گوییم خودآگاه در ترکیب، تلفیق، تجزیه و تبدیل مفاهیم و تصاویر عینی و ذهنی دخالت کرد.
پیش آگاهی ها هر آنچه وارد ذهن می شود نیست ،بلکه مجموعه ای از اطلاعات دسته بندی شده پس از یک فرایند تحلیل، ارزیابی ـ تفکیک قبل از فرآیند تولید است. ذخیره کردن و جا به جا و جایگزین کردن آگاهی است.
یعنی در دنیای ذهن باید دریافت ها اعم از عینیات و مفاهیم و معانی چه از آنچه که در جهان پیرامون به عنوان تک تصویرها وارد آن می شوند و چه مفاهیم و تصاویری که از دنیای ذهن دیگران وارد محدوده ی ذهنی فرد می شود ، باید طی یک فرایند مورد مداقه، ارزیابی ، تبادل نظر ، تحلیل و تصفیه قرار بگیرند و در گوشه ای از ذهن تحت عنوان صندوقچه ذخیره شود تا در موقع لزوم در جریان تولید ذهنی در هر قالب هنری و ادبی دخالت کرده و به غنای محصول تولید شده بیافزاید. از این رو پیش آگاهی ها در ذهن حضور دارند یا طی یک فرآیند حضور پیدا می کنند.
برای شرحی دقیق تر تکرار می کنم . پیش آگاهی مطالعه نیست . بلکه مطالعه تنها یکی از درهای ورود اطلاعات و داده ها به ذهن است ، غیر از مطالعه ، چشم با دیدن اشیا و مشاهده ی رویدادها و آفریده ها ، و گوش با شنیدن حرف ها و سخنان و در مقام گفتگوی علمی بادریافت مباحث و مسائل ، از راه های دیگر ورود اطلاعات و داده ها به ذهن هستند .
این مرحله ی نخست از یک اتفاق ذهنی و عینی است . راه ارتباط اولیه ی عین با ذهن است . اما مرحله ی دوم ، تمزیجی از داده ها ی پیشین مربوط با داده های رسیده ی جدید ، در مقام رد و اثبات است سپس طرح سوالاتی برای رسیدن به نتایج تازه تر و متقن تر باز ما را به دنیای عینی یا ذهن دیگران با توسل بر مطالعه، تحقیق و گفتگو رهنمون می کند . در این جایگاه ، مداقه ، تحلیل ، واکاوی ، ترکیب یا تجزیه با اتکا بر تامل و اندیشیدن وبهره وری از تجربه ی گذشته یا دیگران صورت می پذیرد .
همزمان ، پس از دریافت هر پاسخی و سپری شدن تحلیل و مداقه ، ذهن مطالب را دسته بندی می کند . هنوز برای ذخیره کردن ، یک گام دیگری می ماند و آن تمرین و تکرار است .
http://img.tebyan.net/big/1388/07/3050387918913121020598242221114106197109190.jpg
در مرحله ی نهایی ذهن برای رفع شبهات و تردیدها و جهت ثبت و ماندگاری ، اندیشه را مجدداً به گفتگو و تبادل نظر وا می دارد . و این سومین ارتباط اما از نوع دقیق تر ذهن با عین است که جز تمرین و تکرار و دریافت تایید و رفع خطا نیست .
سپس دریافت ها خلاصه ، مختصر ، مفید ، موجز و ویرایش شده اما عمیق و شرح و بسط دار در صندوق ذخایر ذهنی ثبت و درج می شوند و حتی در مرحله ای اندیشمندانه تر ، فرضیه ها ،باورها و جهان بینی شخص را می سازند . هر چند هیچ دریافتی برای ذهن قاطع ، نهایی و لایتغیر نیست و ذهن نسبیت تمام دریافت ها را اگر چه به شکل باور و جهان بینی هم درآیند چنانچه بر محور تامل استوار باشد، حفظ می کند . اگر این ذهن درصد تولید محصول ادبی و هنری باشد ، تمام اجزای دستگاه خودآگاه و ناخودآگاه در بیرون کشیدن عمق مفاهیم و استفاده از داده ها و دریافت ها و بهروری از معناهای جدید در ترکیب وتمزیج با دریافت های پیشین ، فعال می شوند . این جاست که مفهوم پیش آگاهی و حضور قدرتمند و اثر گذار و ماندگارش در یک اثر هنری و ادبی رخ می نماید .