SaNbOy
1st December 2008, 04:07 PM
☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼ ☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼ ☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼
نگاهي به 40 سال اشغالگري در سرزمينهاي فلسطيني
خبرگزاري فارس: نويسنده اين مقاله با نگاهي به تاريخ شكلگيري دولت اسراييل و به ويژه اقدامات آنان در 40 سال اخير كه موجي از اشغالگري، خشونت، تبعيض نژادي و بدرفتاري را به ارمغان آورده است.
چكيده: نويسنده اين مقاله با نگاهي به تاريخ شكلگيري دولت اسراييل و به ويژه اقدامات آنان در 40 سال اخير كه موجي از اشغالگري، خشونت، تبعيض نژادي و بدرفتاري را به ارمغان آورده است، معتقد است كه به دليل ساخت ديوار حائل در كرانه غربي و پيامدهاي آن، تصوير بينالمللي دولت اسراييل از يك جامعه باز و قهرمان، به يك چهره منفور و مطرود تبديل گرديده است. وضع حمل زنان فلسطيني در خودروهاي متوقف شده در صفوف متراكم پستهاي بازرسي كه تاكنون به مرگ دهها تن از آنان انجاميده است، بخشي از واقعيتهاي امروز اين سرزمين است. همچنين در سايه گسترش فقر و بي كاري در سرزمينهاي فلسطيني و افزايش فشارهاي اقتصادي، نويسنده معتقد است كه زمينه لازم جهت تقويت و قدرتمند شدن جنبشهاي راديكال و بنيادگرايان، در سرزميني كه در گذشته به عنوان سكولارترين منطقه خاورميانه شناخته ميشد، فراهم گرديده است.
چهل سال پيش در چنين روزهايي، اسراييل نوار غزه و كرانه باختري رود اردن را اشغال و به تصرف خويش درآورد. از اين پيروزي به عنوان جشني بزرگ ياد شد؛ چرا كه به دنبال اين حمله، مساحت سرزمينهاي اسراييلي ناگهان 3 برابر گرديد. به هر حال اين پيروزي، بعدها سرزمين اسراييل را با تغيير بنيادين روبهرو نمود. چرا كه ديگر اسراييل نميتوانست خود را به عنوان يك جامعه دموكراتيك در دنيا مطرح كند و بدين ترتيب، به نام امنيت ملي، جهانيان شاهد خشونتهاي مرگبار ناشي از اشغال، تبعيضهاي گسترده و برخوردهاي زشت با فلسطينيان بودند. اين رفتارها اقداماتي نظير شكنجه زندانيان و دستگيريهاي گسترده شهروندان فلسطيني را در بر ميگرفت. اندكي بعد نيز، مناطق مسكوني فلسطيني، درختچههاي زيتون و روستاها، به نام امنيت ملي، با بلدوزر تخريب شدند و با خاك يكسان گرديدند.
امروزه تصوير خارجي اسراييل از يك جامعه باز و قهرمان، به يك چهره منفور و مطرود بينالمللي تبديل گرديده است. ديوار حائل جدا كننده احداث شده در كرانه غربي، اگرچه به ظاهر در جهت جلوگيري از عبور بمبگذاران فلسطيني ساخته شده است، اما در عمل، سرزمينهاي زيادي از اين منطقه را به خاك اسراييل منضم ميكند. امروزه، شهرهاي فلسطيني در محاصره پستهاي بازرسي اسراييليها محصور شدهاند. جادههاي اصلي اين منطقه نيز به رفت و آمد شهركنشينان اسراييلي اختصاص يافته است. سازمان ملل متحد تخمين ميزند كه تقريباً نيمي از كرانه باختري به روي فلسطينيان بسته شده است و هر هفته نيز گزارشهاي متعددي دريافت ميشود كه زنان حامله فلسطيني به دليل ممانعت از رفتن به بيمارستان، در خودروها وضع حمل نمودهاند. اين وضعيت به مرگ قابل پيش گيري تعدادي از اين زنان حامله و همچنين مرگ اخير زني كه به دليل جلوگيري از عزيمت به بيمارستان جهت دياليز كليه در پشت يك ايست و بازرسي ارتش اسراييل متوقف شده بود، منجر شده است.
ژنرال پيشين ارتش اسراييل، آميرام لوين چندي پيش به روزنامه «معارك» چنين گفته بود: «ما هر يك از سربازان خود را به يك نيروي پليس تبديل نمودهايم... ما از آنها خواستهايم كه در پستهاي بازرسي، رفتاري سرآمد داشته باشند. اما اين سرآمدي، تنها به معناي متوقف كردن زنان حامله و باردار و ممانعت از رفتن آنها به بيمارستانها در اين پستها بوده است.»
البته اشغالگري نيز از ابتدا وضعيتي بيخطر داشت. اسراييليها به داخل سرزمينهاي اسراييلي ميرفتند تا سبزيجات ارزان خريداري كنند؛ در رستورانهاي محلي غذا بخورند؛ تعطيلات آخر هفته را در مناطق خوش آب و هواي مناطق فلسطيني ميگذراندند و يا خودروهاي خود را تعمير مينمودند. فلسطينيها هم مجموعهاي گسترده از كارگران ارزان را تشكيل ميدادند كه تا نيمه دهه هشتاد ميلادي، 40% كارگران فلسطيني در اسراييل به كار ميپرداختند. در آن سالها، فلسطينيها از سراسر مرزهاي خود، روانه سواحل و فروشگاههاي تلآويو ميشدند. اما عدهاي از فلسطينيان، در كرانه غربي و نوار غزه، به دلايلي نظير وجود فقر و فشارهاي مختلف، در حالي كه اكثر آنها چيزي از خاطرات اشغال را هم به ياد نداشتند، دست به راه پيماييهاي گسترده خياباني 6 روزهاي زدند.
اين وضعيت منجر به انعقاد قرارداد صلح بين اسراييل و سازمان آزادي بخش فلسطين به رهبري ياسر عرفات گرديد. عرفات هم كه اكثر عمرش را در زندان به سر برده بود، با پيروزي روانه غزه گرديد.
موافقت نامه اسلو كه آغازگر عصر جديدي بود، اميدهايي را به وجود آورد. در هنگام امضاي آن، من در غزه زندگي ميكردم و شاهد خوشبيني مردم نسبت به اين قرارداد صلح بودم. بازرگانان فلسطيني كه در خارج از اين كشور به كسب و كار مشغول بودند، براي ايجاد يك دولت فلسطيني روانه كشورشان شدند. زنان فلسطيني كم كم روسريها را از سر برداشتند و سالنهاي زيبايي در خيابانهاي شهر افتتاح شدند. احساس عمومي چنين بود كه وضعيت رو به آرامشي بوده و ديگر از خشونت و درگيري خبري نخواهد بود. به علاوه، شايد سرانجام فلسطينيها ميتوانستند به آرامش و آتيهاي مناسب دست يابند. اما اوضاع كم كم رو به وخامت نهاد. با ترور اسحاق رابين در سال 1995 ميلادي و جلوگيري از ورود اسراييليها به سرزمينهاي اشغالي، زمينه اعتراضات گسترده سال 2000 ميلادي در سرزمينهاي فلسطيني به وجود آمد. اين خشونتها در نهايت به مرگ 4300 فلسطيني و 1100 اسراييلي انجاميد. همچنين زمينه جابجايي اسراييليهاي مقيم غزه نيز فراهم شد.
بدين ترتيب، غزه به يك زندان گسترده تبديل شد. اسراييل نيز تصميم گرفت يك ديوار امنيتي بنا كند كه هزينه ساخت هر يك مايل از آن در كرانه غربي، 1 ميليون دلار بود و با ساخت آن، 40 % نيز به مساحت سرزمينهاي اشغالي افزوده شد.
حملات هوايي اسراييل به نوار غزه در سال گذشته، به نابودي زيرساختهاي اين منطقه نظير پلها، نيروگاههاي برق و ساختمانهاي اداري انجاميد. بر هم خوردن قانون و نظم، در كنار شيوع ركود اقتصادي در غزه، به آغاز زد و خورد گروههاي فتح و حماس منجر شد. در سال پيش نيز در مجموع 200 شهروند فلسطيني در اين نبردهاي خياباني جان خود را از دست دادند كه اين رقم، برابر با يك سوم كشته شدگان فلسطيني توسط ارتش اسراييل است.
خشونتها و سوء رفتارهاي اسراييليها، به خوبي ثبت شده است. اين اقدام از طرف سازمانهاي بينالمللي حقوق بشر و همچنين گروههاي اسراييلي حامي حقوق بشر نظير «بتسليم» انجام ميگردد. در 4 ژوئن سال 2007 ميلادي، سازمان عفو بينالمللي، گزارشي 45 صفحهاي از وضعيت فلسطينيهاي ساكن كرانه غربي منتشر نمود. در اين گزارش كه به بررسي آثار 4 دهه اشغالگري نظامي دولت اسراييل در سرزمينهاي فلسطيني پرداخته است، به موضوعاتي نظير سكونت غيرقانوني شهركنشينيان در سرزمينهاي فلسطيني، سرقت منابع آبي، جلوگيري از دسترسي آنها به كار، خدمات بهداشتي – درماني و امكانات آموزشي، احداث 700 كيلومتر ديوار حائل به همراه ايجاد 500 پست بازرسي و كنترلهاي گسترده بر آمد و شد شهروندان فلسطيني، اشاره شده است.
مالكوم اسمارت مدير منطقه خاورميانه سازمان عفو بينالملل ميگويد: «فلسطينيان ساكن در كرانه غربي، در هر پيچي متوقف ميشوند. اين وضعيت نه يك سختي كه شرايطي ميان مرگ و زندگي را به وجود آورده است. اين امر قابل قبول نيست كه زنان در مسير رفتن به محل كار، بچههاي بيمار و يا قربانيان تصادفات بايد زمان زيادي را در صفهاي متراكم پستهاي بازرسي بگذرانند. چراكه اين تأخيرها ميتواند به مرگ يك انسان بيانجامد.»
وي ميافزايد: «بايد اقدامات بينالمللي در جهت متوقف كردن اعمال خشونتبار، در اسرع وقت انجام گيرد. چرا كه اين خشونتها و بدرفتاريها ميتواند منجر به ايجاد يك موج جديد خشونت از سوي جوانان راديكال فلسطيني گردد... 40 سال است كه جامعه بينالمللي در حل مسائل مرتبط با شهروندان اسراييل و فلسطين ناتوان بوده است و نبايد براي حل و فصل اين مشكلات، 40 سال ديگر هم صبر نمود.»
از 4/1 ميليون فلسطيني ساكن غزه، 1/1 ميليون نفر آنان به كمكهاي غذايي خارجي نيازمندند. برنامه جهاني غذا (wfp) هم اينكه به 000/640 فلسطيني كمكهايي اعطا ميكند كه بيش از يك سوم از آنان، ساكن نوار غزهاند.
در شرايط كنوني ركود اقتصادي، جوانان قادر به يافتن كار نيستند و مجبور هستند براي كار كردن روانه نوار غزه و يا كرانه غربي شوند. هر 10 نفر از آنان، بايد در يك اتاق فاقد آب لولهكشي بخوابند و اين وضعيت به قدرتمند شدن جنبشهاي راديكال خواهد انجاميد. بسياري معتقدند كه اين ركود، در سرزميني كه در گذشته به عنوان يكي از سكولارترين مناطق خاورميانه شناخته ميشد، باعث رويكرد جوانان فلسطيني به بنيادگرايي راديكال گرديده است. لذا با افزايش فشارها و خشونتهاي اسراييل، اين راديكالها روز به روز قدرتمندتر ميگردند.
لابي اسراييل در ايالات متحده كه بر بيش از نيمي از ايالتهاي مسيحي و كنگره آمريكا سلطه دارد، تلاش ميكند كه با استفاده از قدرت زور،مقاومت فلسطينيان را در هم بشكند. دولت بوش نيز حمايت خود را از اين اقدامات زورمدارانه اولمرت نخستوزير كنوني اسراييل، اعلام كرده است. لذا دولت اسراييل با زير پا نهادن قوانين بينالمللي و عدم پذيرش قطعنامههاي سازمان ملل متحد، در نظر دارد كه وحدت و انسجام فلسطينيان را در هم بشكند. اين شرايط باعث گرديده كه شهروندان فلسطيني در دام فقر و نكبت زندگي در حلبيآبادها و بيغولهها گرفتار آيند و به سختي براي زنده ماندن تلاش كنند.
من معتقدم كه به صلاح ما و اسراييل است كه از دامن زدن به آتش خشونت و جنگافروزي و نظاميگري عليه فلسطينيان بپرهيزد. تحريمهاي اقتصادي و محدوديتهاي تسليحاتي عليه دولت اسراييل ميتواند يكي از آرزوهاي ما باشد. ما با همين روشها رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي را سرنگون نموديم. اگرچه بوش پدر يك وام 10 ميليارد دلاري را براي اسكان يهوديان روسي آورده شده به خاك اسراييل پرداخت نموده بود، هر چند در همان روزها، شامير نخستوزير وقت اسراييل، براي گفت وگوهاي صلح در مادريد به سر ميبرد.
برقراري يك تحريم گسترده تجاري، حتي اگر تنها از سوي دولتهاي اروپايي انجام گردد، ميتواند به عنوان يك آغاز حركت منطقهاي مطرح شود. چرا كه يك زد و خورد منطقهاي جديد ميتواند به منزله نابودي تجربه شكلگيري دولت اسراييل در قلب خاورميانه تلقي گردد. اگرچه ممكن است اين حرف غيرممكن و يا رؤيايي به نظر برسد، اما بايد دانست كه اين تنها راه باقيمانده براي نجات اسراييل از دست خودش است!
.................................................. ....................
منبع: ماهنامه سياحت غرب
☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼ ☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼ ☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼
نگاهي به 40 سال اشغالگري در سرزمينهاي فلسطيني
خبرگزاري فارس: نويسنده اين مقاله با نگاهي به تاريخ شكلگيري دولت اسراييل و به ويژه اقدامات آنان در 40 سال اخير كه موجي از اشغالگري، خشونت، تبعيض نژادي و بدرفتاري را به ارمغان آورده است.
چكيده: نويسنده اين مقاله با نگاهي به تاريخ شكلگيري دولت اسراييل و به ويژه اقدامات آنان در 40 سال اخير كه موجي از اشغالگري، خشونت، تبعيض نژادي و بدرفتاري را به ارمغان آورده است، معتقد است كه به دليل ساخت ديوار حائل در كرانه غربي و پيامدهاي آن، تصوير بينالمللي دولت اسراييل از يك جامعه باز و قهرمان، به يك چهره منفور و مطرود تبديل گرديده است. وضع حمل زنان فلسطيني در خودروهاي متوقف شده در صفوف متراكم پستهاي بازرسي كه تاكنون به مرگ دهها تن از آنان انجاميده است، بخشي از واقعيتهاي امروز اين سرزمين است. همچنين در سايه گسترش فقر و بي كاري در سرزمينهاي فلسطيني و افزايش فشارهاي اقتصادي، نويسنده معتقد است كه زمينه لازم جهت تقويت و قدرتمند شدن جنبشهاي راديكال و بنيادگرايان، در سرزميني كه در گذشته به عنوان سكولارترين منطقه خاورميانه شناخته ميشد، فراهم گرديده است.
چهل سال پيش در چنين روزهايي، اسراييل نوار غزه و كرانه باختري رود اردن را اشغال و به تصرف خويش درآورد. از اين پيروزي به عنوان جشني بزرگ ياد شد؛ چرا كه به دنبال اين حمله، مساحت سرزمينهاي اسراييلي ناگهان 3 برابر گرديد. به هر حال اين پيروزي، بعدها سرزمين اسراييل را با تغيير بنيادين روبهرو نمود. چرا كه ديگر اسراييل نميتوانست خود را به عنوان يك جامعه دموكراتيك در دنيا مطرح كند و بدين ترتيب، به نام امنيت ملي، جهانيان شاهد خشونتهاي مرگبار ناشي از اشغال، تبعيضهاي گسترده و برخوردهاي زشت با فلسطينيان بودند. اين رفتارها اقداماتي نظير شكنجه زندانيان و دستگيريهاي گسترده شهروندان فلسطيني را در بر ميگرفت. اندكي بعد نيز، مناطق مسكوني فلسطيني، درختچههاي زيتون و روستاها، به نام امنيت ملي، با بلدوزر تخريب شدند و با خاك يكسان گرديدند.
امروزه تصوير خارجي اسراييل از يك جامعه باز و قهرمان، به يك چهره منفور و مطرود بينالمللي تبديل گرديده است. ديوار حائل جدا كننده احداث شده در كرانه غربي، اگرچه به ظاهر در جهت جلوگيري از عبور بمبگذاران فلسطيني ساخته شده است، اما در عمل، سرزمينهاي زيادي از اين منطقه را به خاك اسراييل منضم ميكند. امروزه، شهرهاي فلسطيني در محاصره پستهاي بازرسي اسراييليها محصور شدهاند. جادههاي اصلي اين منطقه نيز به رفت و آمد شهركنشينان اسراييلي اختصاص يافته است. سازمان ملل متحد تخمين ميزند كه تقريباً نيمي از كرانه باختري به روي فلسطينيان بسته شده است و هر هفته نيز گزارشهاي متعددي دريافت ميشود كه زنان حامله فلسطيني به دليل ممانعت از رفتن به بيمارستان، در خودروها وضع حمل نمودهاند. اين وضعيت به مرگ قابل پيش گيري تعدادي از اين زنان حامله و همچنين مرگ اخير زني كه به دليل جلوگيري از عزيمت به بيمارستان جهت دياليز كليه در پشت يك ايست و بازرسي ارتش اسراييل متوقف شده بود، منجر شده است.
ژنرال پيشين ارتش اسراييل، آميرام لوين چندي پيش به روزنامه «معارك» چنين گفته بود: «ما هر يك از سربازان خود را به يك نيروي پليس تبديل نمودهايم... ما از آنها خواستهايم كه در پستهاي بازرسي، رفتاري سرآمد داشته باشند. اما اين سرآمدي، تنها به معناي متوقف كردن زنان حامله و باردار و ممانعت از رفتن آنها به بيمارستانها در اين پستها بوده است.»
البته اشغالگري نيز از ابتدا وضعيتي بيخطر داشت. اسراييليها به داخل سرزمينهاي اسراييلي ميرفتند تا سبزيجات ارزان خريداري كنند؛ در رستورانهاي محلي غذا بخورند؛ تعطيلات آخر هفته را در مناطق خوش آب و هواي مناطق فلسطيني ميگذراندند و يا خودروهاي خود را تعمير مينمودند. فلسطينيها هم مجموعهاي گسترده از كارگران ارزان را تشكيل ميدادند كه تا نيمه دهه هشتاد ميلادي، 40% كارگران فلسطيني در اسراييل به كار ميپرداختند. در آن سالها، فلسطينيها از سراسر مرزهاي خود، روانه سواحل و فروشگاههاي تلآويو ميشدند. اما عدهاي از فلسطينيان، در كرانه غربي و نوار غزه، به دلايلي نظير وجود فقر و فشارهاي مختلف، در حالي كه اكثر آنها چيزي از خاطرات اشغال را هم به ياد نداشتند، دست به راه پيماييهاي گسترده خياباني 6 روزهاي زدند.
اين وضعيت منجر به انعقاد قرارداد صلح بين اسراييل و سازمان آزادي بخش فلسطين به رهبري ياسر عرفات گرديد. عرفات هم كه اكثر عمرش را در زندان به سر برده بود، با پيروزي روانه غزه گرديد.
موافقت نامه اسلو كه آغازگر عصر جديدي بود، اميدهايي را به وجود آورد. در هنگام امضاي آن، من در غزه زندگي ميكردم و شاهد خوشبيني مردم نسبت به اين قرارداد صلح بودم. بازرگانان فلسطيني كه در خارج از اين كشور به كسب و كار مشغول بودند، براي ايجاد يك دولت فلسطيني روانه كشورشان شدند. زنان فلسطيني كم كم روسريها را از سر برداشتند و سالنهاي زيبايي در خيابانهاي شهر افتتاح شدند. احساس عمومي چنين بود كه وضعيت رو به آرامشي بوده و ديگر از خشونت و درگيري خبري نخواهد بود. به علاوه، شايد سرانجام فلسطينيها ميتوانستند به آرامش و آتيهاي مناسب دست يابند. اما اوضاع كم كم رو به وخامت نهاد. با ترور اسحاق رابين در سال 1995 ميلادي و جلوگيري از ورود اسراييليها به سرزمينهاي اشغالي، زمينه اعتراضات گسترده سال 2000 ميلادي در سرزمينهاي فلسطيني به وجود آمد. اين خشونتها در نهايت به مرگ 4300 فلسطيني و 1100 اسراييلي انجاميد. همچنين زمينه جابجايي اسراييليهاي مقيم غزه نيز فراهم شد.
بدين ترتيب، غزه به يك زندان گسترده تبديل شد. اسراييل نيز تصميم گرفت يك ديوار امنيتي بنا كند كه هزينه ساخت هر يك مايل از آن در كرانه غربي، 1 ميليون دلار بود و با ساخت آن، 40 % نيز به مساحت سرزمينهاي اشغالي افزوده شد.
حملات هوايي اسراييل به نوار غزه در سال گذشته، به نابودي زيرساختهاي اين منطقه نظير پلها، نيروگاههاي برق و ساختمانهاي اداري انجاميد. بر هم خوردن قانون و نظم، در كنار شيوع ركود اقتصادي در غزه، به آغاز زد و خورد گروههاي فتح و حماس منجر شد. در سال پيش نيز در مجموع 200 شهروند فلسطيني در اين نبردهاي خياباني جان خود را از دست دادند كه اين رقم، برابر با يك سوم كشته شدگان فلسطيني توسط ارتش اسراييل است.
خشونتها و سوء رفتارهاي اسراييليها، به خوبي ثبت شده است. اين اقدام از طرف سازمانهاي بينالمللي حقوق بشر و همچنين گروههاي اسراييلي حامي حقوق بشر نظير «بتسليم» انجام ميگردد. در 4 ژوئن سال 2007 ميلادي، سازمان عفو بينالمللي، گزارشي 45 صفحهاي از وضعيت فلسطينيهاي ساكن كرانه غربي منتشر نمود. در اين گزارش كه به بررسي آثار 4 دهه اشغالگري نظامي دولت اسراييل در سرزمينهاي فلسطيني پرداخته است، به موضوعاتي نظير سكونت غيرقانوني شهركنشينيان در سرزمينهاي فلسطيني، سرقت منابع آبي، جلوگيري از دسترسي آنها به كار، خدمات بهداشتي – درماني و امكانات آموزشي، احداث 700 كيلومتر ديوار حائل به همراه ايجاد 500 پست بازرسي و كنترلهاي گسترده بر آمد و شد شهروندان فلسطيني، اشاره شده است.
مالكوم اسمارت مدير منطقه خاورميانه سازمان عفو بينالملل ميگويد: «فلسطينيان ساكن در كرانه غربي، در هر پيچي متوقف ميشوند. اين وضعيت نه يك سختي كه شرايطي ميان مرگ و زندگي را به وجود آورده است. اين امر قابل قبول نيست كه زنان در مسير رفتن به محل كار، بچههاي بيمار و يا قربانيان تصادفات بايد زمان زيادي را در صفهاي متراكم پستهاي بازرسي بگذرانند. چراكه اين تأخيرها ميتواند به مرگ يك انسان بيانجامد.»
وي ميافزايد: «بايد اقدامات بينالمللي در جهت متوقف كردن اعمال خشونتبار، در اسرع وقت انجام گيرد. چرا كه اين خشونتها و بدرفتاريها ميتواند منجر به ايجاد يك موج جديد خشونت از سوي جوانان راديكال فلسطيني گردد... 40 سال است كه جامعه بينالمللي در حل مسائل مرتبط با شهروندان اسراييل و فلسطين ناتوان بوده است و نبايد براي حل و فصل اين مشكلات، 40 سال ديگر هم صبر نمود.»
از 4/1 ميليون فلسطيني ساكن غزه، 1/1 ميليون نفر آنان به كمكهاي غذايي خارجي نيازمندند. برنامه جهاني غذا (wfp) هم اينكه به 000/640 فلسطيني كمكهايي اعطا ميكند كه بيش از يك سوم از آنان، ساكن نوار غزهاند.
در شرايط كنوني ركود اقتصادي، جوانان قادر به يافتن كار نيستند و مجبور هستند براي كار كردن روانه نوار غزه و يا كرانه غربي شوند. هر 10 نفر از آنان، بايد در يك اتاق فاقد آب لولهكشي بخوابند و اين وضعيت به قدرتمند شدن جنبشهاي راديكال خواهد انجاميد. بسياري معتقدند كه اين ركود، در سرزميني كه در گذشته به عنوان يكي از سكولارترين مناطق خاورميانه شناخته ميشد، باعث رويكرد جوانان فلسطيني به بنيادگرايي راديكال گرديده است. لذا با افزايش فشارها و خشونتهاي اسراييل، اين راديكالها روز به روز قدرتمندتر ميگردند.
لابي اسراييل در ايالات متحده كه بر بيش از نيمي از ايالتهاي مسيحي و كنگره آمريكا سلطه دارد، تلاش ميكند كه با استفاده از قدرت زور،مقاومت فلسطينيان را در هم بشكند. دولت بوش نيز حمايت خود را از اين اقدامات زورمدارانه اولمرت نخستوزير كنوني اسراييل، اعلام كرده است. لذا دولت اسراييل با زير پا نهادن قوانين بينالمللي و عدم پذيرش قطعنامههاي سازمان ملل متحد، در نظر دارد كه وحدت و انسجام فلسطينيان را در هم بشكند. اين شرايط باعث گرديده كه شهروندان فلسطيني در دام فقر و نكبت زندگي در حلبيآبادها و بيغولهها گرفتار آيند و به سختي براي زنده ماندن تلاش كنند.
من معتقدم كه به صلاح ما و اسراييل است كه از دامن زدن به آتش خشونت و جنگافروزي و نظاميگري عليه فلسطينيان بپرهيزد. تحريمهاي اقتصادي و محدوديتهاي تسليحاتي عليه دولت اسراييل ميتواند يكي از آرزوهاي ما باشد. ما با همين روشها رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي را سرنگون نموديم. اگرچه بوش پدر يك وام 10 ميليارد دلاري را براي اسكان يهوديان روسي آورده شده به خاك اسراييل پرداخت نموده بود، هر چند در همان روزها، شامير نخستوزير وقت اسراييل، براي گفت وگوهاي صلح در مادريد به سر ميبرد.
برقراري يك تحريم گسترده تجاري، حتي اگر تنها از سوي دولتهاي اروپايي انجام گردد، ميتواند به عنوان يك آغاز حركت منطقهاي مطرح شود. چرا كه يك زد و خورد منطقهاي جديد ميتواند به منزله نابودي تجربه شكلگيري دولت اسراييل در قلب خاورميانه تلقي گردد. اگرچه ممكن است اين حرف غيرممكن و يا رؤيايي به نظر برسد، اما بايد دانست كه اين تنها راه باقيمانده براي نجات اسراييل از دست خودش است!
.................................................. ....................
منبع: ماهنامه سياحت غرب
☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼ ☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼ ☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼