Isengard
12th September 2010, 07:33 PM
رويكرد دوگانه غرب به حملات تروريستي در روسيه
---------------------------------------------------
ايراس: روند انفجارهاي تروريستي در روسيه همچنان ادامه دارد و در چند روز گذشته نيز انفجاري ديگر در اوستیای شمالی به وقوع پيوست كه شمار تلفات آن به 15 کشته و 85 زخمی رسید. هدف از اين انفجار، منهدم کردن فروشگاه مرکزی شهر ولادیقفقاز اعلام شده است. این فروشگاه پیشتر دوبار هدف عملیاتهای تروریستی قرار گرفته بود، یک بار در سال 1999 که در نتیجه انفجاری در آن 55 نفر کشته و بیش از 300 نفر زخمی شدند و بار دیگر در سال 2008 که در نتیجه آن 12 نفر کشته و 40 نفر زخمی گشتند. در ماههاي گذشته نيز چندين انفجار مهيب در متروي مسكو به وقوع پيوست. در اين ميان آنچه موجب نگراني روسها شده است، نوع انعكاس اين حوادث در رسانههاي خبري آمريكا ميباشد. هرچند كشورهاي اروپايي و آمريكا در ظاهر اين اقدامات را محكوم ميكنند اما چگونگي انعكاس اخبار اين حوادث در رسانههاي جمعي اروپا و آمريكا، حاكي از برخورد دوگانه آنها با اقدامات تروريستي در جهان است.
روسهاي ساكن ايالات متحده آمريكا از چگونگي انعكاس انفجارهاي مسكو در رسانههاي جمعي آمريكا ابراز نگراني ميكنند. در اين رابطه نيك پروموف، نويسنده معروف اظهار داشت كه روزنامه نيويورك تايمز در مقاله خود تروريستهايي را كه مردم روسيه را ميكشند با عنوان "مبارزان آزادي چچن" و "چريك" معرفي ميكند. مقاله همكليفورد ليوي نيز باعث نگراني و تعجب خوانندگان شده است. فيليپ پن، سردبير روزنامه واشنگتن پست در مسكو، در مقاله 31 مارس خود از عناوين مثبت و مطلوب براي تروريستها استفاده كرد. به عقيده فيليپ پن آنها "پرتابكنندگان شهيد" و "چريكهاي اسلامي" هستند. جاي تعجب است كه خبرنگاران رسانههاي مستقل ضمن تفسير عملياتهاي تروريستي، برخوردهاي دوگانهاي با اين مساله دارند.
به عقيده آنها انفجارها در عراق، افغانستان، اسپانيا و هندوستان عمليات تروريستي به شمار ميرود ولي انفجارهاي مشابه در مسكو بخشي از "مبارزه آزاديبخش چريكها" و "افراطيگريهاي اسلامي" بوده و تدابير امنيتي فدراسيون روسيه در راستاي مبارزه با تروريسم به معني "خنثيسازي شديد جنبش چريكي در قفقاز جنوبي" تفسير ميشود. تروريستها در تلاش هستند تا دولتهاي مورد نظر خود را وادار به تصميمگيري در جهت نيل به اهدافشان نمايند و براي رسيدن به اين هدف از طريق ايجاد هياهو و هرج و مرج در داخل كشور، اعتماد مردم به دولت را كاهش ميدهند و مهمتر از همه آنكه فضايي براي همدردي و همدلي با خود ايجاد ميكنند.
در دنياي كنوني بهرهگيري از رسانههاي جمعي بهترين راه براي دستيابي به اين گونه اهداف است، به همين دليل در كشورهاي متمدن، ترويج اطلاعاتي كه به نفع يا جانبداري از تروريسم باشد مساوي با حمايت از تروريسم به شمار ميرود. آيا عملكرد خبرنگاران آمريكايي (فيليپ پن و ...) به دليل عدم صلاحيت و آشنايي با واقعيات روسيه صورت گرفته است؟ به احتمال قوي مساله چيز ديگري است. هر دو خبرنگار سمت بالايي دارند. اين خبرنگاران قبل از فعاليت در مسكو، در كشورهاي ديگر نيز سردبير دفتر بودهاند. اگر اين گونه مقالات درباره تروريسم اسلامي، مسيحي و يهودي در آمريكا منتشر شود، نويسندگان آن شغل خود را از دست خواهند داد. به نظر ميرسد آنها قصد دارند با انتشار چنين مقالههايي در روسيه كه كشوري چندمليتي است، امتيازات موردنظر خود را بدستآورند.
به نظر ليوي شبكههاي تلويزيوني روسي پس از انفجارها در متروي مسكو سكوت كردند و در ساعات اوليه بعد از فاجعه، اخبار انفجار پخش نشده بود. از نظر اطلاعرساني اين اظهارات دروغ تلقي ميشوند. شبكههاي تلويزيوني روسي به موقع اطلاعات كامل درباره اين فاجعه را در سراسر روسيه گزارش دادند. احتمالا خبرنگاران آمريكايي تمايل داشتند كه در تلويزيون روسيه فرياد زخميها، خونريزي در مترو و ... نمايش داده شود. در واقع خبرنگاران آمريكايي براي مقابله با روسيه حتي از تروريسم هم جانبداري ميكنند. اما چه رابطهاي ميان اين برخورد آمريكاييها با آزادي بياني كه خودشان تبليغ ميكنند وجود دارد؟ چرا با وجود اظهار همدردي رئيسجمهور آمريكا و دعوت از روسيه براي شركت در جنگ عليه القاعده در افغانستان، رسانههاي جمعي آمريكا به دنبال همدستان تروريسم هستند؟ چه كساني چنين مقالاتي را سفارش ميدهند؟
---------------------------------------------------
ايراس: روند انفجارهاي تروريستي در روسيه همچنان ادامه دارد و در چند روز گذشته نيز انفجاري ديگر در اوستیای شمالی به وقوع پيوست كه شمار تلفات آن به 15 کشته و 85 زخمی رسید. هدف از اين انفجار، منهدم کردن فروشگاه مرکزی شهر ولادیقفقاز اعلام شده است. این فروشگاه پیشتر دوبار هدف عملیاتهای تروریستی قرار گرفته بود، یک بار در سال 1999 که در نتیجه انفجاری در آن 55 نفر کشته و بیش از 300 نفر زخمی شدند و بار دیگر در سال 2008 که در نتیجه آن 12 نفر کشته و 40 نفر زخمی گشتند. در ماههاي گذشته نيز چندين انفجار مهيب در متروي مسكو به وقوع پيوست. در اين ميان آنچه موجب نگراني روسها شده است، نوع انعكاس اين حوادث در رسانههاي خبري آمريكا ميباشد. هرچند كشورهاي اروپايي و آمريكا در ظاهر اين اقدامات را محكوم ميكنند اما چگونگي انعكاس اخبار اين حوادث در رسانههاي جمعي اروپا و آمريكا، حاكي از برخورد دوگانه آنها با اقدامات تروريستي در جهان است.
روسهاي ساكن ايالات متحده آمريكا از چگونگي انعكاس انفجارهاي مسكو در رسانههاي جمعي آمريكا ابراز نگراني ميكنند. در اين رابطه نيك پروموف، نويسنده معروف اظهار داشت كه روزنامه نيويورك تايمز در مقاله خود تروريستهايي را كه مردم روسيه را ميكشند با عنوان "مبارزان آزادي چچن" و "چريك" معرفي ميكند. مقاله همكليفورد ليوي نيز باعث نگراني و تعجب خوانندگان شده است. فيليپ پن، سردبير روزنامه واشنگتن پست در مسكو، در مقاله 31 مارس خود از عناوين مثبت و مطلوب براي تروريستها استفاده كرد. به عقيده فيليپ پن آنها "پرتابكنندگان شهيد" و "چريكهاي اسلامي" هستند. جاي تعجب است كه خبرنگاران رسانههاي مستقل ضمن تفسير عملياتهاي تروريستي، برخوردهاي دوگانهاي با اين مساله دارند.
به عقيده آنها انفجارها در عراق، افغانستان، اسپانيا و هندوستان عمليات تروريستي به شمار ميرود ولي انفجارهاي مشابه در مسكو بخشي از "مبارزه آزاديبخش چريكها" و "افراطيگريهاي اسلامي" بوده و تدابير امنيتي فدراسيون روسيه در راستاي مبارزه با تروريسم به معني "خنثيسازي شديد جنبش چريكي در قفقاز جنوبي" تفسير ميشود. تروريستها در تلاش هستند تا دولتهاي مورد نظر خود را وادار به تصميمگيري در جهت نيل به اهدافشان نمايند و براي رسيدن به اين هدف از طريق ايجاد هياهو و هرج و مرج در داخل كشور، اعتماد مردم به دولت را كاهش ميدهند و مهمتر از همه آنكه فضايي براي همدردي و همدلي با خود ايجاد ميكنند.
در دنياي كنوني بهرهگيري از رسانههاي جمعي بهترين راه براي دستيابي به اين گونه اهداف است، به همين دليل در كشورهاي متمدن، ترويج اطلاعاتي كه به نفع يا جانبداري از تروريسم باشد مساوي با حمايت از تروريسم به شمار ميرود. آيا عملكرد خبرنگاران آمريكايي (فيليپ پن و ...) به دليل عدم صلاحيت و آشنايي با واقعيات روسيه صورت گرفته است؟ به احتمال قوي مساله چيز ديگري است. هر دو خبرنگار سمت بالايي دارند. اين خبرنگاران قبل از فعاليت در مسكو، در كشورهاي ديگر نيز سردبير دفتر بودهاند. اگر اين گونه مقالات درباره تروريسم اسلامي، مسيحي و يهودي در آمريكا منتشر شود، نويسندگان آن شغل خود را از دست خواهند داد. به نظر ميرسد آنها قصد دارند با انتشار چنين مقالههايي در روسيه كه كشوري چندمليتي است، امتيازات موردنظر خود را بدستآورند.
به نظر ليوي شبكههاي تلويزيوني روسي پس از انفجارها در متروي مسكو سكوت كردند و در ساعات اوليه بعد از فاجعه، اخبار انفجار پخش نشده بود. از نظر اطلاعرساني اين اظهارات دروغ تلقي ميشوند. شبكههاي تلويزيوني روسي به موقع اطلاعات كامل درباره اين فاجعه را در سراسر روسيه گزارش دادند. احتمالا خبرنگاران آمريكايي تمايل داشتند كه در تلويزيون روسيه فرياد زخميها، خونريزي در مترو و ... نمايش داده شود. در واقع خبرنگاران آمريكايي براي مقابله با روسيه حتي از تروريسم هم جانبداري ميكنند. اما چه رابطهاي ميان اين برخورد آمريكاييها با آزادي بياني كه خودشان تبليغ ميكنند وجود دارد؟ چرا با وجود اظهار همدردي رئيسجمهور آمريكا و دعوت از روسيه براي شركت در جنگ عليه القاعده در افغانستان، رسانههاي جمعي آمريكا به دنبال همدستان تروريسم هستند؟ چه كساني چنين مقالاتي را سفارش ميدهند؟