Isengard
12th September 2010, 03:34 PM
استقلالخواهي چچنها در گذر تاريخ
----------------------------------------
ايراس: جمهوری چچن با یک میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت (که اکثریت آنها مسلمان سنی حنفی هستند) و 19300 کیلو متر مساحت، در بخش شرقی شمال قفقاز، غرب اوستیا و اینگوش، شمال استاوروپل کاری، شرق داغستان و جنوب گرجستان قرار دارد و از سه طرف به روسیه محدود است. این جمهوری در منطقهای با تاریخی طویل قرار دارد که بعد از اسلام و بویژه پس از ظهور قدرت و دولت روس (از قرن دهم میلادی به بعد) در شمال قفقاز بین سه قدرت روس، ایران و عثمانی به صورت منطقه رقابت دست به دست شده است و هر از گاهی قدرتهای مزبور بر تمام و قسمتی از قفقاز تسلط داشتهاند.
چچنها پس از دستگیری شیخ شامل در سال 1895 و تکمیل سلطه روسها بر منطقه و سرکوب شدید چچنها، مقاومت خود را ادامه داده و از هر فرصتی برای نجات خود از سلطه روسها و شوروی استفاده نمودند و تعدادی از آنها نیز آواره شده و به مناطق پیرامونی و حتی سرزمین عثمانی پراکنده گردیدند. اعتقادات دینی مسلمانان چچن دارای دو خصلت مشخص است یکی اینکه اکثرا مسلمان حنفی مذهب میباشند که خود در حوزه نظارت مرکز مذهبی قفقاز شمالی و داغستان، مستقر در ماخاچ قلعه که پیرو مذهب شافعی است قرار دارند و دیگر این که در اعتقادات آنها طریقتهای صوفیانه جای ویژهای داشته و از خود تاثیر شگرفی به جا گذاشته است. از طریقتهای صوفیانه مشهور و متداول در منطقه چچن میتوان به طریقه نقشبندی منسوب به خواجه بهاء الدین نقشبندی بخارائی و نیز طریقه قادریه منسوب به عبدالقادر گیلانی (چیلانی) که در عراق شکل گرفت اشاره کرد.
خصلت طریقتگرائی چچنها، گویا در شکل دهی به انگیزه مبارزه و مقاومت آنها در برابر روسهای مهاجم در سراسر قرون 18، 19، 20 مؤثر بوده است و روسها نیز متقابلا وحشیانهترین روشها را نسبت به این ملت مبارز و مقاوم روا داشتهاند. داستان مبارزات قهرمانانه غازی محمد، شیخ شامل، کوشا حاجی، علی بیک حاجی، عبدالرحمان، اورون حاجی و سایرین زبانزد همگان و جزو خاطرات چچنیهاست و نمیتوانند آن را فراموش نمایند. به همین خاطر رمز مقاومت و مبارزه مردم چچن با روسها را در گذشته و حال اسلامخواهی و طریقت صوفیانه میدانند زیرا رهبران مبارزاتی را عمدتا شیوخ متصوفه تشکیل میدادند. چچنیها بر اساس گزارشهای مقامات رسمی شوروی، از اواسط دهه هشتاد اقدام به فعالیتهای مذهبی نگرانکننده نمودند.
تاثیرات انقلاب اسلامی در جهان اسلام از سوئی و به گوش رسیدن لرزش پایههای نظام شوروی کمونسیتی از سوی دیگر سبب افزایش فعالیتهای زیرزمینی در بین چچنیها شده بود. تداوم پیگیرانه ازدواجهای درونگروهی مسلمانان بخصوص از سوی زنان، مدارس اسلامی و ساعات منظم آموزش قرآن در میان کودکان، رسوخ نوارهایی با محتوای دینی از خارج، چاپ قرآن، زیارت اماکن مقدسه و مزار چهره های مذهبی و مبارز، غیبت از مراسم رسمی برگزار شده از سوی دولت شوروی، ابراز ناخشنودی از حضور روسها و برخورد خشونت آمیز جوانان چچنی با آنها و غیره مقامات شوروی را به این نتیجه رسانده بود که بقای اسلام در میان چچنها و سایر اقوام منطقه عمدتا به سبب ریشههای تاریخی و نقش آنها در مبارزات ملی در قرن گذشته بوده است و در واقع نگرش یک مرد چچنی به اسلام جنبهای از هویت ملی او محسوب می شود.
تا اواخر قرن هیجدهم عمدتا ایران - عثمانی و پس از آن (بویژه پس از جنگهای ایران و روس که به معاهدات گلستان 1813 م و ترکمنچای در 1828م منتهی شد) روسها بر منطقه مسلط شدند. با فروپاشی شوروی سابق و استقلال جمهوریهای مختلف بویژه در قفقاز، موج استقلالخواهی مناطق نامتجانس را دربرگرفت. اینک با دو قفقاز مواجهیم، یکی قفقاز جنوبی شامل سه کشور نو استقلال آذربایجان، ارمنستان وگرجستان که مستقلند اما هنوز به درجاتی متفاوت تحت نفوذ روسیه و دیگری ماوراء قفقاز یا قفقاز شمالی که تحت سیطره و حاکمیت روسیه میباشد و هر گونه تلاش آنها برای مستقل شدن با مانع زیادی از سوی کرملین مواجه شده و تا کنون دهها هزار کشته و مجروح از مسلمانان بویژه چچنها، آنها را به آرزویشان نرسانده است.
در این میان چچنها و اینگوشها و داغستانی که بیشترین هزینه را دادهاند به دلیل عدم امکان آزادی درنظرات و برگزاری انتخابات آزاد برای گزینش نوع حکومت و رئیس جمهور در برخی موارد مجبور به اقدامات چریکی و عملیات انتحاری علیه مقامات دولتی چچنی وابسته به مسکو و مقامات روسی در شهرهای مختلف روسیه بویژه در مسکو شدهاند که ناگزیر غیر نظامیان روسی نیز جان خود را از دست دادهاند به گونهای که در حمله روسیه به چچن مردم غیر نظامی چچن نیز جان باختهاند و در مجموع چچنها و اینگوشها بیشتر از روسها جان خود را از دست دادهاند.
آنچه روشن است این است که چچنها استقلالخواهی خود را از دست ندادهاند و در مبارزه سالهای 1994تا 1996 که روسها را به عقب راندند و قریب 40 هزار از مبارزین و مردم غیرنظامی جان خود را از دست دادند این را باثبات رساندند. متاسفانه آنها حتی به اندازه مردم بوسنی و یا کوزوو هم از حمایت دولتهای اسلامی و کنفرانس اسلامی برخوردار نشدند در حالیکه به گفته رهبران چچن آنها برای نیل به استقلا و احیاء و اعتلاء اسلام، در خط گسل اسلام و مسیحیت ارتدوکس قفقاز و فرهنگ اسلاوی - روسی منطقه مبارزه میکردند. از منظر تاریخی روسها همواره علیه مسلمانان بودهاند و اگر در مقاطعی با مسلمانان به نرمی برخورد کردهاند بنا به ضرورت تاریخی بوده است. بعنوان مثال استالين در جنگهای جهانی اول و دوم با تحریک احساسات مسلمانان از آنها در جهت منافع شوروی استفاده کرد. همانگونه که از ایران بعنوان پل پیروزی در جنگ دوم بهره برد اما پس از خاتمه جنگ مناطق آذربایجان ایران را تخلیه نکرد و در نهایت با تهدید رئیس جمهور وقت آمریکا اراضی ایران را رها ساخت.
روسها همچنین از مسلمانان علیه مسلمانان در طول تاریخ استفاده نمودهاند و هم اکنون نیز از مسلمانان چچن، اینگوش، بالکار، داغستان، تاتارستان و... علیه آنان استفاده میکنند. پس ازحادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا، مسکو از فرصت استفاده کرد و جنگ علیه استقلالطلبان چچن را به بخشی از مبارزه علیه تروریسم تبدیل نمود و به قلع و قمع مسلمانان چچن پرداخت.
مسکو در شرایطی علیه مسلمانان آزادیخواه و استقلالطلب روسیه هجوم میبرد که خود بر خلاف قواعد شناخته شده و پذیرفته شده حقوق بینالملل، استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی را که جز ء لاینفک گرجستان میباشد مورد شناسائی قرار داد و عملا این دو منطقه را از این طریق به اراضی خود پیوند زده است. مبارزین چچن از سال 1999 به این سو پس از هجوم نیروهای روسیه به دستور پوتین به چچن وارد لاک دفاعی شدهاند و عملیات انتحاری، پارتیزانی علیه روسها انجام میدهند. پس از قریب 6 سال سکوت نسبی که بحران چچن آتش زیر خاکستر بود در ماههای پایانی سال 2009 و در ماههای اخیر سال جاری میلادی شاهد افزایش این گونه عملیات از سوی مبارزین چچن، اینگوش و داغستانی علیه روسها هستیم. این تحولات نشان میدهد که بحران هنوز حل نشده و مردم چچن و مسلمانان روسیه که بیش از 20 میلیون نفر تخمین زده میشوند در پی کسب استقلال از مسکو هستند.
البته آنها در شرایط فعلی اختیارات بیشتری مطالبه میکنند و مایلند در ترکیب فدراسیون روسیه ادامه حیات دهند اما اصالتا در پی استقلال هستند و اگر رفراندومی آزاد برگزار شود اکثریت مسلمانان به استقلال آری رای خواهند داد. اما مسکو با انجام معامله با غرب وآمریکا (که در مقاطعی حامی استقلال خواهی چچنها بودند و از آنها حمایت میکردند و برخی از رهبران چچن را بعنوان پناهنده سیاسی پذیرفتند) بویژه پس از حادثه سپتامبر 2001 ذیل هدف مبارزه با تروریسم مبارزه با چچنها را تقویت نمود. اما چرا روسیه نمیخواهد چچن و جمهوریهای اطراف آنرا از دست بدهد؟ دلایل اصرار روسیه بر حفظ چچن ولو به قیمت نابودی شهرها، روستاها و یک میلیون چچنی عبارتند از:
1-موقعیت جغرافیایی استراتژیک چچن که ضلع جنوبی آن بر خطالراس رشته کوههای قفقاز شمالی تکیه زده و جدائی آن، روسیه را از داشتن موقعیت مسلط در منطقه قفقاز محروم می نماید و به لحاظ اشراف رشتههای مزبور بر دشتهای روسیه، میتواند آن را به منبع تهدیدی برای روسیه تبدیل نماید.
2- قلمرو جغرافیایی چچن و شهر گروزنی از موقعیت کنترلی و استراتژیکی از جهات دیگر برخوردار است که فقدان آن بر وابستگی روسیه و نیز محرومیت آن از دسترسی به منافعش در منطقه تاثیر به سزائی دارد. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-2- رودخانه ترک که بخشهایی از داغستان را آبیاری نموده و در این جمهوری به دریای خزر میریزد از منطقه چچن سرچشمه میگیرد.
2-2- خط آهن سبلان به ماخاچ قلعه از مرکز گروزنی میگذرد.
3-2- گروزنی در مسیر خط آهن رستف به باکو و آستاراخان - گراسنودار و ساحل دریای سیاه قرار دارد.
4-2- گروزنی پس از پیدایش نفت و احداث خطوط لوله شرق خزر اهمیت ویژه ای پیدا کرد و این شهر که در سال 1818م تاسیس شد به همین خاطر به سرعت رشد کرد و هم اکنون از موقعیت محوری برخوردار است و اگر چه خطوط لوله انتقال نفت باکو و شرق خزر به بندر روسی نووروسیسک در ساحل دریای سیاه از گروزنی عبور میکند، به دلیل بحران چچن فعلا بلااستفاده میباشد ولی نقش آتی موقعیت چچن و گروزنی در اتصال خطوط لوله نفت خزر به اروپا و جهان خارج از دید روسها پنهان نمیباشد و به لحاظ ژئوپلتیکی محور گروزنی - نووروسیسک میبایست در رقابتهای منطقهای و جهانی و در جنگ خطوط نفت منطقه به ایفای نقش بپردازد و میدان را از رقبای دیگر نظیر باکو - جیهان برباید.
3-روسها با از دست دادن چچن بخشی از خاک خود را از دست میدهند و از دست رفتن چچن علاوه بر آن، خطر پدیدار شدن بازی دومنیو را در پی دارد زیرا اگر این اولین جمهوری سرسخت و ناسازگار با روسیه موفق به استقلال گردد بلافاصله نوبت به جمهوریهای قرینه آن در منطقه قفقاز و سایر مناطق میرسد یعنی به دنبال آن هیچ تضمینی وجود ندارد که سایر جمهوریهای خودمختار روسیه در قفقاز و ماورای آن دست به اقدام مشابهی برای جدائی از روسیه نزنند. در این میان میتوان از جمهوریهای داغستان، تاتارستان، اینگوش، اوستیای شمالی، آدیکه، قرهچای، چرکس، کاباردین و بالکار، کلموک و غیره نامبرد.
4-اتحاد فرضی و احتمالی چچن و داغستان میتواند علاوه بر محروم کردن روسیه از دسترسی به برخی فرصتهای استراتژیکی، به محرومیت روسیه از بخش قابل توجهی از دریای خزر منجر گردیده و بر منافع روسیه تاثیر منفی بگذارد.
بنابراین با ملاحظه دلایل مفروض فوقالذکر روسها با تمام قوا سعی بر سرکوب جنبش استقلال طلب مسلمانان چچن و حفظ اتصال آن در مجموعه جغرافیای سیاسی روسیه دارند. متقابلا چچنیها نیز با تمام قوا سعی بر بهثمررساندن مبارزات مستمر تاریخی و در آغوش کشیدن آرمان سیاسی دیرینه خود یعنی استقلال از مجموعه اسلاوی - ارتودوکسی شمال خود که هیچ گونه تجانسی با آن احساس نمیکنند را دارند . از این رو جدالی سخت بین آنها جریان دارد.
با درنظر داشت این نکته که از زمان جنگ جهانی دوم به این سو قریب بیش از 150 کشور به تعداد واحدهای سیاسی در نظام بینالملل افزوده شده و سازمان ملل متحد که با حضور 51 کشور تشکیل شد اینک قریب 200 عضو دارد و با ملحوظ داشتن مولفههای موثر ناشی از دوران مدرنیسم، پست مدرنیسم، جهانی شدن و فرا صنعتی و استمرار این پروسه سیاسی و اجرای پروژههای مختلف همه جانبه از سوی کشورهای مختلف، که جملگی در احیای هویتهای تاریخی، فرهنگی و دینی موثرند و اکثریت ملتها را به سمت هویتخواهی و بازگشت به خویشتن سوق میدهند و همینطور منافع بازیگران بزرگ عرصه بینالملل در افزایش تعداد واحدهای سیاسی و تضعیف قدرتمندان سلطهجو است. بنظر میرسد موج استقلالخواهی مردم مسلمان چچن و دیگر جمهوریهای مسلمان نشین روسیه (که جمعیت آنها از نرخ رشد مثبتی بر خلاف جمعیت روسها که از نرخ رشد منفی برخوردار است) فرو نخواهد نشست و علیرغم فراز و نشیبهای پیش رو از روند رو به جلوئی برخوردار خواهد بود و با عنایت به روند تاریخی گذشته و عوامل موثر کنونی که به برخی از آنها اشارت رفت، در آیندهای نه چندان دور جهان مكرر، شاهد ظهور کشورهای جدید از درون فدراسیون روسیه خواهد بود. با توجه به اینکه به حوادث تاریخی چچن بصورت کلی اشاره شد ذیلا به برخی از این حوادث که امکان استخراج آنها در فرصت اندک میسر بود میپردازم. بدیهی است که این منطقه حوادث بسیاری را در طول حداقل 5 قرن گذشته شاهد بوده است اما در این مقال مجال طرح آن نیست.
----------------------------------------
ايراس: جمهوری چچن با یک میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت (که اکثریت آنها مسلمان سنی حنفی هستند) و 19300 کیلو متر مساحت، در بخش شرقی شمال قفقاز، غرب اوستیا و اینگوش، شمال استاوروپل کاری، شرق داغستان و جنوب گرجستان قرار دارد و از سه طرف به روسیه محدود است. این جمهوری در منطقهای با تاریخی طویل قرار دارد که بعد از اسلام و بویژه پس از ظهور قدرت و دولت روس (از قرن دهم میلادی به بعد) در شمال قفقاز بین سه قدرت روس، ایران و عثمانی به صورت منطقه رقابت دست به دست شده است و هر از گاهی قدرتهای مزبور بر تمام و قسمتی از قفقاز تسلط داشتهاند.
چچنها پس از دستگیری شیخ شامل در سال 1895 و تکمیل سلطه روسها بر منطقه و سرکوب شدید چچنها، مقاومت خود را ادامه داده و از هر فرصتی برای نجات خود از سلطه روسها و شوروی استفاده نمودند و تعدادی از آنها نیز آواره شده و به مناطق پیرامونی و حتی سرزمین عثمانی پراکنده گردیدند. اعتقادات دینی مسلمانان چچن دارای دو خصلت مشخص است یکی اینکه اکثرا مسلمان حنفی مذهب میباشند که خود در حوزه نظارت مرکز مذهبی قفقاز شمالی و داغستان، مستقر در ماخاچ قلعه که پیرو مذهب شافعی است قرار دارند و دیگر این که در اعتقادات آنها طریقتهای صوفیانه جای ویژهای داشته و از خود تاثیر شگرفی به جا گذاشته است. از طریقتهای صوفیانه مشهور و متداول در منطقه چچن میتوان به طریقه نقشبندی منسوب به خواجه بهاء الدین نقشبندی بخارائی و نیز طریقه قادریه منسوب به عبدالقادر گیلانی (چیلانی) که در عراق شکل گرفت اشاره کرد.
خصلت طریقتگرائی چچنها، گویا در شکل دهی به انگیزه مبارزه و مقاومت آنها در برابر روسهای مهاجم در سراسر قرون 18، 19، 20 مؤثر بوده است و روسها نیز متقابلا وحشیانهترین روشها را نسبت به این ملت مبارز و مقاوم روا داشتهاند. داستان مبارزات قهرمانانه غازی محمد، شیخ شامل، کوشا حاجی، علی بیک حاجی، عبدالرحمان، اورون حاجی و سایرین زبانزد همگان و جزو خاطرات چچنیهاست و نمیتوانند آن را فراموش نمایند. به همین خاطر رمز مقاومت و مبارزه مردم چچن با روسها را در گذشته و حال اسلامخواهی و طریقت صوفیانه میدانند زیرا رهبران مبارزاتی را عمدتا شیوخ متصوفه تشکیل میدادند. چچنیها بر اساس گزارشهای مقامات رسمی شوروی، از اواسط دهه هشتاد اقدام به فعالیتهای مذهبی نگرانکننده نمودند.
تاثیرات انقلاب اسلامی در جهان اسلام از سوئی و به گوش رسیدن لرزش پایههای نظام شوروی کمونسیتی از سوی دیگر سبب افزایش فعالیتهای زیرزمینی در بین چچنیها شده بود. تداوم پیگیرانه ازدواجهای درونگروهی مسلمانان بخصوص از سوی زنان، مدارس اسلامی و ساعات منظم آموزش قرآن در میان کودکان، رسوخ نوارهایی با محتوای دینی از خارج، چاپ قرآن، زیارت اماکن مقدسه و مزار چهره های مذهبی و مبارز، غیبت از مراسم رسمی برگزار شده از سوی دولت شوروی، ابراز ناخشنودی از حضور روسها و برخورد خشونت آمیز جوانان چچنی با آنها و غیره مقامات شوروی را به این نتیجه رسانده بود که بقای اسلام در میان چچنها و سایر اقوام منطقه عمدتا به سبب ریشههای تاریخی و نقش آنها در مبارزات ملی در قرن گذشته بوده است و در واقع نگرش یک مرد چچنی به اسلام جنبهای از هویت ملی او محسوب می شود.
تا اواخر قرن هیجدهم عمدتا ایران - عثمانی و پس از آن (بویژه پس از جنگهای ایران و روس که به معاهدات گلستان 1813 م و ترکمنچای در 1828م منتهی شد) روسها بر منطقه مسلط شدند. با فروپاشی شوروی سابق و استقلال جمهوریهای مختلف بویژه در قفقاز، موج استقلالخواهی مناطق نامتجانس را دربرگرفت. اینک با دو قفقاز مواجهیم، یکی قفقاز جنوبی شامل سه کشور نو استقلال آذربایجان، ارمنستان وگرجستان که مستقلند اما هنوز به درجاتی متفاوت تحت نفوذ روسیه و دیگری ماوراء قفقاز یا قفقاز شمالی که تحت سیطره و حاکمیت روسیه میباشد و هر گونه تلاش آنها برای مستقل شدن با مانع زیادی از سوی کرملین مواجه شده و تا کنون دهها هزار کشته و مجروح از مسلمانان بویژه چچنها، آنها را به آرزویشان نرسانده است.
در این میان چچنها و اینگوشها و داغستانی که بیشترین هزینه را دادهاند به دلیل عدم امکان آزادی درنظرات و برگزاری انتخابات آزاد برای گزینش نوع حکومت و رئیس جمهور در برخی موارد مجبور به اقدامات چریکی و عملیات انتحاری علیه مقامات دولتی چچنی وابسته به مسکو و مقامات روسی در شهرهای مختلف روسیه بویژه در مسکو شدهاند که ناگزیر غیر نظامیان روسی نیز جان خود را از دست دادهاند به گونهای که در حمله روسیه به چچن مردم غیر نظامی چچن نیز جان باختهاند و در مجموع چچنها و اینگوشها بیشتر از روسها جان خود را از دست دادهاند.
آنچه روشن است این است که چچنها استقلالخواهی خود را از دست ندادهاند و در مبارزه سالهای 1994تا 1996 که روسها را به عقب راندند و قریب 40 هزار از مبارزین و مردم غیرنظامی جان خود را از دست دادند این را باثبات رساندند. متاسفانه آنها حتی به اندازه مردم بوسنی و یا کوزوو هم از حمایت دولتهای اسلامی و کنفرانس اسلامی برخوردار نشدند در حالیکه به گفته رهبران چچن آنها برای نیل به استقلا و احیاء و اعتلاء اسلام، در خط گسل اسلام و مسیحیت ارتدوکس قفقاز و فرهنگ اسلاوی - روسی منطقه مبارزه میکردند. از منظر تاریخی روسها همواره علیه مسلمانان بودهاند و اگر در مقاطعی با مسلمانان به نرمی برخورد کردهاند بنا به ضرورت تاریخی بوده است. بعنوان مثال استالين در جنگهای جهانی اول و دوم با تحریک احساسات مسلمانان از آنها در جهت منافع شوروی استفاده کرد. همانگونه که از ایران بعنوان پل پیروزی در جنگ دوم بهره برد اما پس از خاتمه جنگ مناطق آذربایجان ایران را تخلیه نکرد و در نهایت با تهدید رئیس جمهور وقت آمریکا اراضی ایران را رها ساخت.
روسها همچنین از مسلمانان علیه مسلمانان در طول تاریخ استفاده نمودهاند و هم اکنون نیز از مسلمانان چچن، اینگوش، بالکار، داغستان، تاتارستان و... علیه آنان استفاده میکنند. پس ازحادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا، مسکو از فرصت استفاده کرد و جنگ علیه استقلالطلبان چچن را به بخشی از مبارزه علیه تروریسم تبدیل نمود و به قلع و قمع مسلمانان چچن پرداخت.
مسکو در شرایطی علیه مسلمانان آزادیخواه و استقلالطلب روسیه هجوم میبرد که خود بر خلاف قواعد شناخته شده و پذیرفته شده حقوق بینالملل، استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی را که جز ء لاینفک گرجستان میباشد مورد شناسائی قرار داد و عملا این دو منطقه را از این طریق به اراضی خود پیوند زده است. مبارزین چچن از سال 1999 به این سو پس از هجوم نیروهای روسیه به دستور پوتین به چچن وارد لاک دفاعی شدهاند و عملیات انتحاری، پارتیزانی علیه روسها انجام میدهند. پس از قریب 6 سال سکوت نسبی که بحران چچن آتش زیر خاکستر بود در ماههای پایانی سال 2009 و در ماههای اخیر سال جاری میلادی شاهد افزایش این گونه عملیات از سوی مبارزین چچن، اینگوش و داغستانی علیه روسها هستیم. این تحولات نشان میدهد که بحران هنوز حل نشده و مردم چچن و مسلمانان روسیه که بیش از 20 میلیون نفر تخمین زده میشوند در پی کسب استقلال از مسکو هستند.
البته آنها در شرایط فعلی اختیارات بیشتری مطالبه میکنند و مایلند در ترکیب فدراسیون روسیه ادامه حیات دهند اما اصالتا در پی استقلال هستند و اگر رفراندومی آزاد برگزار شود اکثریت مسلمانان به استقلال آری رای خواهند داد. اما مسکو با انجام معامله با غرب وآمریکا (که در مقاطعی حامی استقلال خواهی چچنها بودند و از آنها حمایت میکردند و برخی از رهبران چچن را بعنوان پناهنده سیاسی پذیرفتند) بویژه پس از حادثه سپتامبر 2001 ذیل هدف مبارزه با تروریسم مبارزه با چچنها را تقویت نمود. اما چرا روسیه نمیخواهد چچن و جمهوریهای اطراف آنرا از دست بدهد؟ دلایل اصرار روسیه بر حفظ چچن ولو به قیمت نابودی شهرها، روستاها و یک میلیون چچنی عبارتند از:
1-موقعیت جغرافیایی استراتژیک چچن که ضلع جنوبی آن بر خطالراس رشته کوههای قفقاز شمالی تکیه زده و جدائی آن، روسیه را از داشتن موقعیت مسلط در منطقه قفقاز محروم می نماید و به لحاظ اشراف رشتههای مزبور بر دشتهای روسیه، میتواند آن را به منبع تهدیدی برای روسیه تبدیل نماید.
2- قلمرو جغرافیایی چچن و شهر گروزنی از موقعیت کنترلی و استراتژیکی از جهات دیگر برخوردار است که فقدان آن بر وابستگی روسیه و نیز محرومیت آن از دسترسی به منافعش در منطقه تاثیر به سزائی دارد. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-2- رودخانه ترک که بخشهایی از داغستان را آبیاری نموده و در این جمهوری به دریای خزر میریزد از منطقه چچن سرچشمه میگیرد.
2-2- خط آهن سبلان به ماخاچ قلعه از مرکز گروزنی میگذرد.
3-2- گروزنی در مسیر خط آهن رستف به باکو و آستاراخان - گراسنودار و ساحل دریای سیاه قرار دارد.
4-2- گروزنی پس از پیدایش نفت و احداث خطوط لوله شرق خزر اهمیت ویژه ای پیدا کرد و این شهر که در سال 1818م تاسیس شد به همین خاطر به سرعت رشد کرد و هم اکنون از موقعیت محوری برخوردار است و اگر چه خطوط لوله انتقال نفت باکو و شرق خزر به بندر روسی نووروسیسک در ساحل دریای سیاه از گروزنی عبور میکند، به دلیل بحران چچن فعلا بلااستفاده میباشد ولی نقش آتی موقعیت چچن و گروزنی در اتصال خطوط لوله نفت خزر به اروپا و جهان خارج از دید روسها پنهان نمیباشد و به لحاظ ژئوپلتیکی محور گروزنی - نووروسیسک میبایست در رقابتهای منطقهای و جهانی و در جنگ خطوط نفت منطقه به ایفای نقش بپردازد و میدان را از رقبای دیگر نظیر باکو - جیهان برباید.
3-روسها با از دست دادن چچن بخشی از خاک خود را از دست میدهند و از دست رفتن چچن علاوه بر آن، خطر پدیدار شدن بازی دومنیو را در پی دارد زیرا اگر این اولین جمهوری سرسخت و ناسازگار با روسیه موفق به استقلال گردد بلافاصله نوبت به جمهوریهای قرینه آن در منطقه قفقاز و سایر مناطق میرسد یعنی به دنبال آن هیچ تضمینی وجود ندارد که سایر جمهوریهای خودمختار روسیه در قفقاز و ماورای آن دست به اقدام مشابهی برای جدائی از روسیه نزنند. در این میان میتوان از جمهوریهای داغستان، تاتارستان، اینگوش، اوستیای شمالی، آدیکه، قرهچای، چرکس، کاباردین و بالکار، کلموک و غیره نامبرد.
4-اتحاد فرضی و احتمالی چچن و داغستان میتواند علاوه بر محروم کردن روسیه از دسترسی به برخی فرصتهای استراتژیکی، به محرومیت روسیه از بخش قابل توجهی از دریای خزر منجر گردیده و بر منافع روسیه تاثیر منفی بگذارد.
بنابراین با ملاحظه دلایل مفروض فوقالذکر روسها با تمام قوا سعی بر سرکوب جنبش استقلال طلب مسلمانان چچن و حفظ اتصال آن در مجموعه جغرافیای سیاسی روسیه دارند. متقابلا چچنیها نیز با تمام قوا سعی بر بهثمررساندن مبارزات مستمر تاریخی و در آغوش کشیدن آرمان سیاسی دیرینه خود یعنی استقلال از مجموعه اسلاوی - ارتودوکسی شمال خود که هیچ گونه تجانسی با آن احساس نمیکنند را دارند . از این رو جدالی سخت بین آنها جریان دارد.
با درنظر داشت این نکته که از زمان جنگ جهانی دوم به این سو قریب بیش از 150 کشور به تعداد واحدهای سیاسی در نظام بینالملل افزوده شده و سازمان ملل متحد که با حضور 51 کشور تشکیل شد اینک قریب 200 عضو دارد و با ملحوظ داشتن مولفههای موثر ناشی از دوران مدرنیسم، پست مدرنیسم، جهانی شدن و فرا صنعتی و استمرار این پروسه سیاسی و اجرای پروژههای مختلف همه جانبه از سوی کشورهای مختلف، که جملگی در احیای هویتهای تاریخی، فرهنگی و دینی موثرند و اکثریت ملتها را به سمت هویتخواهی و بازگشت به خویشتن سوق میدهند و همینطور منافع بازیگران بزرگ عرصه بینالملل در افزایش تعداد واحدهای سیاسی و تضعیف قدرتمندان سلطهجو است. بنظر میرسد موج استقلالخواهی مردم مسلمان چچن و دیگر جمهوریهای مسلمان نشین روسیه (که جمعیت آنها از نرخ رشد مثبتی بر خلاف جمعیت روسها که از نرخ رشد منفی برخوردار است) فرو نخواهد نشست و علیرغم فراز و نشیبهای پیش رو از روند رو به جلوئی برخوردار خواهد بود و با عنایت به روند تاریخی گذشته و عوامل موثر کنونی که به برخی از آنها اشارت رفت، در آیندهای نه چندان دور جهان مكرر، شاهد ظهور کشورهای جدید از درون فدراسیون روسیه خواهد بود. با توجه به اینکه به حوادث تاریخی چچن بصورت کلی اشاره شد ذیلا به برخی از این حوادث که امکان استخراج آنها در فرصت اندک میسر بود میپردازم. بدیهی است که این منطقه حوادث بسیاری را در طول حداقل 5 قرن گذشته شاهد بوده است اما در این مقال مجال طرح آن نیست.