PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ره افسانه زدند



touraj atef
11th September 2010, 03:19 PM
آمدند ,سوزاندند
آمدند,سوزاندند
..
نجواي شومي كه در پهنه تاريخ همواره گفته شده است قواي فاتح مي آمدند و خون مي ريختند و شهرها را نابود مي كردند و به زنان و كودكان يورش مي بردند و سپس شعله اي شوم را بر پا مي كردند و بعد كتابها را مي آوردند و مي سوزاندند اين قصه شوم را بارها شنيده ايم جشن ننگ يا جشن كتاب سوزان ,تاريخ ديرين دارد و كمتر كسي توجه كرد آن كه بزرگ بود و ماند امپراتور بزرگ ايراني كوروش بود كه در تمامي سرزمينهائي كه فتح مي كرد زبان و خط و آئين آنها بايد مورد احترام قرار مي گرفت اما…
باز نجواي شوم سوزاندن كتابها آيد
باز تخم نفاق و نفرت قرار است پراكنده شود گوئي مي خواهند بگويد هنوز در پايان دهه اول قرن 21 انسان بايد به بربريت خود باز گرددو براي حل مسئله دست به ساختن مسئله زند
نمي دانم بهر كدامين دليل قرآن ها را مي سوزانند ؟ هنوز بوي سوختگي كتابهاي دانشگاه گندي شاپور در فضاي اين ديار به استشمام مي رسد و مي توان چشمهاي پر ز اشك و حسرتي را حس نمود كه شاهد بود چگونه آن خزانه عظيم علم و دانش و فرهنگ بهر ناداني به زير هيزمها مي رود هنوز صداي عطار پير را مي شنوم كه در شهر نيشاپور اسير خنجر مغولي وحشي است كه او را به قتل رساند زيرا در ترنم سرائي عشق بوده و به او بي توجهي كرده است و در پي آن كتابهايش را مي سوزانند
هنوز آلمان نازيها را از ياد نبرده ايم كه چگونه به دستور گوبلز و هيملر و در پي فرمان رايش سوم مجنون قدرتشان كتابها را مي سوزاندند
هنوز خاطره آتش آتيلا,تيمور,اسكندر,…در ذهن تاريخ است چرا دور رويم روزگاري در ديار كوروش به بهانه عرب و عرب ستيزي جشن حافظ سوزاني به اصطلاح منور فكران داشتند آري نويسنده شهير دستور سوزاندن ديوان حافظ مي داد اما او خود سوخت هنوز در پستوهاي هر خانه شهرها نداي
هرگز نميرد آن كه زنده شد به عشق/ ثبت است بر جريده عالم دوام ما
به گوش مي رسد و باز مي شنوم كه مي خواهند به جرم اين كه چند آدم كش يا سازمان آدم كشي و شايد هم خودي دست به آتش قرآن زنند ؟ براستي جرم قرآن در اين ميان چه بود ؟ كتاب سوزي در روزگار به اصطلاح بشر مدرن هنوز بايد باور كرد؟
سخت است اما گوئي قرار است نفير شوم سوختن كاغذها را در آتش جهل و نفرت و بلاهترا باز شنويم ؟
آن ناداني كه دستوري چنين داده است اگرژاپني بود شايد در هنگام بمباران ناكازاكي و هيروشيما به جرم مسيحي بودن خلبان دستور آتش كشيدن انجيلها را مي داد و يا اگر ويتنامي بود شايد صليبها را به ُآسمان مي برد انجليها را بر سر آن مي كوبيدند و به آتش مي كشيد
اي بشر تا به چه حد خود خواهي ؟
سالها برده داري كردي قومي را به زنجير كشيدي زيرا فاتح سرزمينش شدي آنها را به جنگ گلادياتوري بردي و بعد ها كتابها و كاخها و آتشكده ها و معايد و كليساها و مساجد و كنيسه ها را سوزاندي
سالها جمع شدي كوكولاس كلان ساختي و به جرم سياهي پوست او را طعمه آتش زركردي جنگهاي صليبي را بخاطر داري ؟ جنگهاي يني چري هاي عثماني سني و قزلباشها صفوي شيعي ادامه داشت و همچنان هم ادامه دارد ؟ چند صد هزار پروتستان و كاتوليك كشته شدند تا به ما بگويند انسانيت مرد ؟ بوسني و صرب را از ياد بردي ؟گاندي را به چه جرم كشتند ؟ گناه ترور مارتين لوتر كينگ را چه كساني جز شبيه اين كتاب سوزانها به گردن گرفتند ؟چند هندو دست به كشتار مسلمان زدند و چند مسلمان دست به كشتن هندو ها زدند … دامنه اين جنگ ها تا به كجا است ؟ راستي چه زماني نداي عاشق شيراز را شنويم كه ما را گفت
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه/ چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
و ننگ بر تو جهالت
ننگ بر تو ناداني
ننگ بر تو كه خود را انسان خواني و كتاب سوزاني
ننگ بر تو كه نفرت در سينه داري
ننگ بر تو كه توهين به باور مردمي را بر دهان داري
ننگ بر تو كه منطق را در ميان سوخته هاي كتابها قرنها است به آتش كشي
ننگ
ننگ
و افسوس
تورج عاطف/WWW.LONELYSEAMAN.WORDPRESS.com/ tourajatef@hotmail.com
http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/09/d982d8b1d8a2d986.jpg?w=150&h=112 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/09/d982d8b1d8a2d986.jpg)

تاری
12th September 2010, 05:31 PM
 

یارب
 
. . .


و آیا انسان هنوز در بربریت خود نمانده است ؟!ـ

چگونه خود را انسان می نامیم ولی در عمل از انسانیت هنوز فرسنگها راه ، دوریم . می دویم . از خستگی ، راه می رویم . به قدم زدن می رسیم ، ولی هنوز خیلی دوریم از انسانیت و انسان بودن و انسانی زیستن .
چرا ؟
نه ، واقعا چرا ؟

این همه تاریخ خواندیم طی کردیم تاریخ را و بزرگ نشدیم در عمل !!! وای به حال روزی که کتابها و سرلوح ها را بسوزانند و اثری از آن باقی نگذارند . اگر چنین روزی برسد تعاریف انسانیت هم در محوری دیگر جاری خواهد شد که خود را حقیقت بنامد .

مدرن . . .
از عصر مدرن می گویی ؟

اولین باری نیست که می سوزانند قران را ؛ قران ناطق را مگر کم به نخلستان کشیدند ؟! عمر
تاریخ پیر شد از ضجه های چاه نخلستان .
مسلمان بودند .
مسلمان بودند ؟
تاریخ ، شاهد می آورد بر مسلمان بودن آنهایی که قران را هزاران بار سوزاندند .
تو اکنون از نامسلمانها چه می نالی !؟

همه عمرم افسوس خوردن شد ازین نامسلمان بودن خویشان خود ، که می بینم از مسلمانی فقط اسم مسلمانی به تن دارند و بس .
و من حیران که مسلمانم یا گرفتار نا مسلمانی !؟

ولی

ولی یک حرف قرانم مرا آرام می بخشد : دست تحریفی ، به گستاخی ، هرگز بر آن . . . ـ



 

یاعلی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد