AreZoO
10th September 2010, 01:44 PM
مقایسه این ایرانی و آن هندی
http://img.tebyan.net/big/1388/08/250742012441552052551522557335644011622117.jpg
http://img.tebyan.net/big/1388/08/18417270781586920670703466281472324873.jpg
مقایسه شخصیت رستم وارجن
در
شاهنامه و مهابهارات
چکیده:
مهابهارات اثر حماسی هندوان روایتگر جنگ پاندوان و کوروها بر سرحکومت منطقهای به نام هستناپور است. در این جنگ که هیجده روز به طول میانجامد پاندوان بر پسرعموهای خود پیروز میشوند. ارجن در میان باقی قهرمانان این کتاب از نظر گاههای متفاوت شبیه رستم، جهان پهلوان شاهنامه است. این مقاله به مقایسه دو قهرمان از دو فرهنگ حماسی پرداخته است؛ ارتباط با خدایان، ازدواج در شهری بیگانه، جنگ با حاصل این ازدواج که پسری است. آگاهی از وجود دارویی زندگی بخش، رفتن به سفرهای خطرناک هفتگانه، کشتن برادر از جمله موارد مشترک میان این دو قهرمان است. این مقاله بر آن است که سرایندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن احتمالاً متاثر از داستانهای حماسی ایران درباره رستم بودهاند؛ داستانهایی که به زعم بسیاری از پژوهشگران منشا سکایی داشتند ارتباطات فرهنگی میان ایران و هند، مهاجرت بسیاری از اقوام و نژادها از جمله سکاها به هند و بردن آیینها، باورها، اساطیر، داستانهای حماسی بدان سامان از دلایل اثرپذیری هندوان از داستانهای حماسی ایران میتواند باشد که در این مقاله ضمن اشاره به آنها، مشابهتهای میان دو شخصیت نیز نشان داده خواهد شد.
داستان اصلی این کتاب درباره نبرد دو خانواده به نام پاندوان و کوروهاست. مسبب اصلی جنگ، حسادت درجودهن، یکی از کوروها، به قدرت پاندوان است، از این رو در پی به دست آوردن قدرت، با آنان وارد قمار شده، پس از بردن بازی، پاندوان را به آوارگی سیزده ساله مجبور میکنند.
مقدمه:
ایران و هند از قدیمترین ایام با یکدیگر ارتباط و مناسبت داشتهاند. وداها و اوستا بخشی از این ارتباطات را در خود گرد آوردهاند. از ایران اقوام و نژادهای گوناگون به هند رهسپار گردیده، سرنوشت دین و سیاست را در آن سامان رقم زدند. یکی از این گروههای مهاجر سکاها بودند. «سکاها که نژادی ناشناخته باقی ماندهاند. بنابر اتفاق نظر بسیاری از محققان جزء نژاد هند و اروپایی و احتمالاً آریایی هستند» (بهزادی، 1382: 39).
سکاها مانند بسیاری از مهاجران و مهاجمان در مهاجرت به هند آداب، آیینها، اساطیر ، داستانهای حماسی و ... خود را نیز بدان سامان بردند و از آن میان احتمالاً داستانهای حماسی مربوط به رستم و خاندان او نیز به هند رسیده و در ساخت داستانهای حماسی آنجا تاثیر گذاشته است. «رستم و خاندان او بنابر نظر بسیاری از محققان از نژاد سکایی و مهرپرست بوده و احتمالاً یکی از دلایل حذف نام او از اوستا و خداینامه همین موضوع بوده است»(رضی، 1380: 438).
http://img.tebyan.net/big/1388/08/165165151237248110228101971952123014124984195.jpg
دارمستتر در مقالهای احتمال تاثیرپذیری مهابهارات را از داستانهای حماسی ایران نشان داده است و این مقاله نیز در پی نشان دادن تاثیر احتمالی حماسه هندوان از داستانهای مربوط به رستم در پرداخت شخصیت ارجن است.
مهابهارات کهنترین اثر حماسی هندوان و دنیا گنجینهای است که باورهای هندوان را در خود گرد آورده و از قدیم الایام در میان مردم هند به ودای پنجم معروف بوده است. داستان اصلی این کتاب درباره نبرد دو خانواده به نام پاندوان و کوروهاست. مسبب اصلی جنگ، حسادت درجودهن، یکی از کوروها، به قدرت پاندوان است، از این رو در پی به دست آوردن قدرت، با آنان وارد قمار شده، پس از بردن بازی، پاندوان را به آوارگی سیزده ساله مجبور میکنند. آنان نیز پس از پشت سر گذاشتن سالهای آوارگی به طلب آنچه از دست داده بودند با پسرعموها وارد جنگ میشوند در این جنگ که هیجده روز به طول میانجامد، پاندوان بر پسرعموهای خود پیروز شده، حکومت را در دست میگیرند.
پاندوان پنج برادر به نامهای راجه جدهشتر، ارجن، بهیم سین، نکل و سهدیو هستند (1) که از میان آنها ارجن بسیار اهمیت دارد و در داستانهای تاثیرگذار است.
معرفی ارجن
ارجن در میان شخصیتهای مهابهارات شخصیتی است خاص و منحصر به فرد و تقریباً بار بیشتر حوادث و جنگها را بر دوش میکشد. از این نظر هیچکدام از پاندوان نیز با او قابل مقایسه نیستند. ولادت او در کوه شت شرنگ اتفاق افتاد. به هنگام ولادتش بزرگان به راجه پاند مژده میدهند که مثل این فرزند در جهان نیست و خانواده شما از او نامدار خواهد شد (مهابهارات، 1380، ج 1: 135).
ارجن شاگرد کسی به نام درونا چارچ است. او به همراه برادران و کوروها در محضر استاد تلمذ میکنند. درونا چارچ به سبب هوش، ارجن را بیشتر از دیگران دوست دارد و از این رو چیزهایی به او میآموزد که از آموزش آنها به دیگران خودداری میکند. بنابراین ارجن سرآمد شاگردان استاد میشود.
ارجن بر خلاف رستم با خدایان نیز در میافتد. ناگفته پیداست که شاهنامه با پردازندگان منابع آن تعدد خدایان را به اعتقاد به خدای یگانه تبدیل کردهاند؛
ارجن آنقدر قوی است که به همراه کرشن با ایندرا نیز مقابله میکند و حتی بر او غالب میآید. وقتی عدهای از دیوتهها از ایندرا اجازه میگیرند تا با ارجن بجنگد، تعدادی از آنها را زخمی میکند و برخی را میکشد(همان: 208). پس ارجن بر خلاف رستم با خدایان نیز در میافتد. ناگفته پیداست که شاهنامه با پردازندگان منابع آن تعدد خدایان را به اعتقاد به خدای یگانه تبدیل کردهاند؛ بنابراین رستم به عنوان شخصیتی محبوب که در سپاه نیکی شمشیر میزند، نمیتوانسته با خدای یگانه در افتد و چنین قدرتی نیز نه تنها در او که در هیچ کس دیگری نیست.
شباهتهای میان ارجن و رستم بسیار است. با توجه به نظر دارمستتر درباره تاثیرپذیری داستان پاندوان از داستان کیخسرو، باید گفت پردازندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن نیز احتمالاً متاثر از داستانهای مربوط به رستم بودهاند. البته طبیعی است که چون شخصیت کیخسرو و جدهشتر میان رستم و ارجن نیز متفاوتهایی وجود داشته باشد.
با وجود این تاثیرپذیری و اقتباس و ترکیب، داستانپردازی هندی در پرداخت شخصیت ارجن بسیار ضعیف عمل کردهاند هر چند ارجن یگانه زمان است، صلابت شخصیت رستم را ندارد. شاهنامه سعی دارد رستم را شکستناپذیر- حتی تا دم مرگ- نشان دهد، اما مهابهارات چنین نمیکند. ارجن حتی از زنی شکست میخورد و چون میبیند از پس مبارزه با او بر نمیآید به صلح تن در میدهد. ارجن از پسر خود نیر شکست میخورد و به دست او کشته میشود.
ارجن در بسیاری از جنگها بی حضور کرشن نمیتواند کاری از پیش ببرد. او به کرشن بسیار وابسته است. کرشن در مهابهارات شخصیتی است که با مرگش قدرت و حکومت پاندوان رو به زوال میرود. او در بهگود گیتا نیرومندترین خدایان است (مهابهارات، ج4: 485). اما رستم در شاهنامه جز در داستان اسفندیار که از سیمرغ یاری میگیرد، در بقیه موارد متکی به خود است. با این همه رستم و ارجن، قدرتمند و یگانه زماناند.
به لحاظ جسمانی نیز رستم قهرمانی است تنومند آنقدر سنگین که هیچ اسبی جز رخش تاب وزن او را نمیآورد. رستم نشسته بلند قامتتر از کسانی است که در برابرش ایستادهاند. چنین شخصیتی باید به هنگام خوردن نیز غیرعادی باشد. از این منظر تنها بهیم سین در میان پاندوان شبیه رستم است.
ادامه دارد ...
http://img.tebyan.net/big/1388/08/250742012441552052551522557335644011622117.jpg
http://img.tebyan.net/big/1388/08/18417270781586920670703466281472324873.jpg
مقایسه شخصیت رستم وارجن
در
شاهنامه و مهابهارات
چکیده:
مهابهارات اثر حماسی هندوان روایتگر جنگ پاندوان و کوروها بر سرحکومت منطقهای به نام هستناپور است. در این جنگ که هیجده روز به طول میانجامد پاندوان بر پسرعموهای خود پیروز میشوند. ارجن در میان باقی قهرمانان این کتاب از نظر گاههای متفاوت شبیه رستم، جهان پهلوان شاهنامه است. این مقاله به مقایسه دو قهرمان از دو فرهنگ حماسی پرداخته است؛ ارتباط با خدایان، ازدواج در شهری بیگانه، جنگ با حاصل این ازدواج که پسری است. آگاهی از وجود دارویی زندگی بخش، رفتن به سفرهای خطرناک هفتگانه، کشتن برادر از جمله موارد مشترک میان این دو قهرمان است. این مقاله بر آن است که سرایندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن احتمالاً متاثر از داستانهای حماسی ایران درباره رستم بودهاند؛ داستانهایی که به زعم بسیاری از پژوهشگران منشا سکایی داشتند ارتباطات فرهنگی میان ایران و هند، مهاجرت بسیاری از اقوام و نژادها از جمله سکاها به هند و بردن آیینها، باورها، اساطیر، داستانهای حماسی بدان سامان از دلایل اثرپذیری هندوان از داستانهای حماسی ایران میتواند باشد که در این مقاله ضمن اشاره به آنها، مشابهتهای میان دو شخصیت نیز نشان داده خواهد شد.
داستان اصلی این کتاب درباره نبرد دو خانواده به نام پاندوان و کوروهاست. مسبب اصلی جنگ، حسادت درجودهن، یکی از کوروها، به قدرت پاندوان است، از این رو در پی به دست آوردن قدرت، با آنان وارد قمار شده، پس از بردن بازی، پاندوان را به آوارگی سیزده ساله مجبور میکنند.
مقدمه:
ایران و هند از قدیمترین ایام با یکدیگر ارتباط و مناسبت داشتهاند. وداها و اوستا بخشی از این ارتباطات را در خود گرد آوردهاند. از ایران اقوام و نژادهای گوناگون به هند رهسپار گردیده، سرنوشت دین و سیاست را در آن سامان رقم زدند. یکی از این گروههای مهاجر سکاها بودند. «سکاها که نژادی ناشناخته باقی ماندهاند. بنابر اتفاق نظر بسیاری از محققان جزء نژاد هند و اروپایی و احتمالاً آریایی هستند» (بهزادی، 1382: 39).
سکاها مانند بسیاری از مهاجران و مهاجمان در مهاجرت به هند آداب، آیینها، اساطیر ، داستانهای حماسی و ... خود را نیز بدان سامان بردند و از آن میان احتمالاً داستانهای حماسی مربوط به رستم و خاندان او نیز به هند رسیده و در ساخت داستانهای حماسی آنجا تاثیر گذاشته است. «رستم و خاندان او بنابر نظر بسیاری از محققان از نژاد سکایی و مهرپرست بوده و احتمالاً یکی از دلایل حذف نام او از اوستا و خداینامه همین موضوع بوده است»(رضی، 1380: 438).
http://img.tebyan.net/big/1388/08/165165151237248110228101971952123014124984195.jpg
دارمستتر در مقالهای احتمال تاثیرپذیری مهابهارات را از داستانهای حماسی ایران نشان داده است و این مقاله نیز در پی نشان دادن تاثیر احتمالی حماسه هندوان از داستانهای مربوط به رستم در پرداخت شخصیت ارجن است.
مهابهارات کهنترین اثر حماسی هندوان و دنیا گنجینهای است که باورهای هندوان را در خود گرد آورده و از قدیم الایام در میان مردم هند به ودای پنجم معروف بوده است. داستان اصلی این کتاب درباره نبرد دو خانواده به نام پاندوان و کوروهاست. مسبب اصلی جنگ، حسادت درجودهن، یکی از کوروها، به قدرت پاندوان است، از این رو در پی به دست آوردن قدرت، با آنان وارد قمار شده، پس از بردن بازی، پاندوان را به آوارگی سیزده ساله مجبور میکنند. آنان نیز پس از پشت سر گذاشتن سالهای آوارگی به طلب آنچه از دست داده بودند با پسرعموها وارد جنگ میشوند در این جنگ که هیجده روز به طول میانجامد، پاندوان بر پسرعموهای خود پیروز شده، حکومت را در دست میگیرند.
پاندوان پنج برادر به نامهای راجه جدهشتر، ارجن، بهیم سین، نکل و سهدیو هستند (1) که از میان آنها ارجن بسیار اهمیت دارد و در داستانهای تاثیرگذار است.
معرفی ارجن
ارجن در میان شخصیتهای مهابهارات شخصیتی است خاص و منحصر به فرد و تقریباً بار بیشتر حوادث و جنگها را بر دوش میکشد. از این نظر هیچکدام از پاندوان نیز با او قابل مقایسه نیستند. ولادت او در کوه شت شرنگ اتفاق افتاد. به هنگام ولادتش بزرگان به راجه پاند مژده میدهند که مثل این فرزند در جهان نیست و خانواده شما از او نامدار خواهد شد (مهابهارات، 1380، ج 1: 135).
ارجن شاگرد کسی به نام درونا چارچ است. او به همراه برادران و کوروها در محضر استاد تلمذ میکنند. درونا چارچ به سبب هوش، ارجن را بیشتر از دیگران دوست دارد و از این رو چیزهایی به او میآموزد که از آموزش آنها به دیگران خودداری میکند. بنابراین ارجن سرآمد شاگردان استاد میشود.
ارجن بر خلاف رستم با خدایان نیز در میافتد. ناگفته پیداست که شاهنامه با پردازندگان منابع آن تعدد خدایان را به اعتقاد به خدای یگانه تبدیل کردهاند؛
ارجن آنقدر قوی است که به همراه کرشن با ایندرا نیز مقابله میکند و حتی بر او غالب میآید. وقتی عدهای از دیوتهها از ایندرا اجازه میگیرند تا با ارجن بجنگد، تعدادی از آنها را زخمی میکند و برخی را میکشد(همان: 208). پس ارجن بر خلاف رستم با خدایان نیز در میافتد. ناگفته پیداست که شاهنامه با پردازندگان منابع آن تعدد خدایان را به اعتقاد به خدای یگانه تبدیل کردهاند؛ بنابراین رستم به عنوان شخصیتی محبوب که در سپاه نیکی شمشیر میزند، نمیتوانسته با خدای یگانه در افتد و چنین قدرتی نیز نه تنها در او که در هیچ کس دیگری نیست.
شباهتهای میان ارجن و رستم بسیار است. با توجه به نظر دارمستتر درباره تاثیرپذیری داستان پاندوان از داستان کیخسرو، باید گفت پردازندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن نیز احتمالاً متاثر از داستانهای مربوط به رستم بودهاند. البته طبیعی است که چون شخصیت کیخسرو و جدهشتر میان رستم و ارجن نیز متفاوتهایی وجود داشته باشد.
با وجود این تاثیرپذیری و اقتباس و ترکیب، داستانپردازی هندی در پرداخت شخصیت ارجن بسیار ضعیف عمل کردهاند هر چند ارجن یگانه زمان است، صلابت شخصیت رستم را ندارد. شاهنامه سعی دارد رستم را شکستناپذیر- حتی تا دم مرگ- نشان دهد، اما مهابهارات چنین نمیکند. ارجن حتی از زنی شکست میخورد و چون میبیند از پس مبارزه با او بر نمیآید به صلح تن در میدهد. ارجن از پسر خود نیر شکست میخورد و به دست او کشته میشود.
ارجن در بسیاری از جنگها بی حضور کرشن نمیتواند کاری از پیش ببرد. او به کرشن بسیار وابسته است. کرشن در مهابهارات شخصیتی است که با مرگش قدرت و حکومت پاندوان رو به زوال میرود. او در بهگود گیتا نیرومندترین خدایان است (مهابهارات، ج4: 485). اما رستم در شاهنامه جز در داستان اسفندیار که از سیمرغ یاری میگیرد، در بقیه موارد متکی به خود است. با این همه رستم و ارجن، قدرتمند و یگانه زماناند.
به لحاظ جسمانی نیز رستم قهرمانی است تنومند آنقدر سنگین که هیچ اسبی جز رخش تاب وزن او را نمیآورد. رستم نشسته بلند قامتتر از کسانی است که در برابرش ایستادهاند. چنین شخصیتی باید به هنگام خوردن نیز غیرعادی باشد. از این منظر تنها بهیم سین در میان پاندوان شبیه رستم است.
ادامه دارد ...