توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله نقش گاو در اسطوره ها و باورهای ایرانی ( قسمت اول )
AreZoO
10th September 2010, 02:15 AM
نقش گاو در اسطوره ها و باورهای ایرانی
قسمت اول:
http://img.tebyan.net/big/1388/04/20254167246212061251371521772012441931121623.jpg
نمونه ی واقعی یا نمادین جانوران در اسطوره های ایران باستان آمده است و میتوان آن را در منابع اوستایی، پهلوی و حتی فارسی دید. در بخش هایی از اوستا از جمله در بخش گاهانی: یسنا 28بند 1، ویسنا 29بند 1تا 11، در اوستای متأخر: یشت 13بندهای 86 و 88، یسنا 13بند 7، یسنا 6 بند 4، یسنا 26 بندهای 4و 5، یسنا 68 بند 23، یسنا 1بند 2، یسنا 39بند ، یسنا 70بند 2، یشت 7(مقدمه)، یشت 14بند 54، و یسپرد 21بند 2و یشت هفتم و سی روزه دوم بند 12... از گاو سخن رفته است.
«گوشورون (1) به بارگاه آفریدگار روی آورد و خروش برداشت و بنالید كه: مرا به چه كار آفریدید؟ كیست آنكس كه مرا پدید آورد؟ خشم و ستم و سنگدلی و گستاخی و زور مرا به ستوه آورد. ای آفریدگار، مرا جز تو نگهبان دیگری نیست، اینك بهروزی و شادكامی برزیگران را به من ارزانی دار.
آنگاه آفریدگار چارپایان از «اردیبهشت» (اشی) پرسید: كدامین كس را میشناسی كه بتواند برای چارپایان جراگاه و كشتزاری سزاوار پدید آورد و از آنان پاس داری كند؟ چه كسی را برای نگاهبانی چارپایان برمیگزینی كه بتواند دروغ خشم را باز دارد؟
«اردیبهشت» به آفریدگار پاسخ داد: در جهان برای چارپایان نگاهبان بیآزار و آیینشناسی نیست. مردمان نمیتوانند دریابند كه باید با زیردستان رفتاری به سزا كنند. در میان مردمان، نیرومندتر از همه آن است كه مرا بخواند و من به یاری او بشتابم...» (سرود 29، بند 1تا 3)
«اردیبهشت» به آفریدگار پاسخ داد: در جهان برای چارپایان نگاهبان بیآزار و آیینشناسی نیست. مردمان نمیتوانند دریابند كه باید با زیردستان رفتاری به سزا كنند.
بر پایه ی كتاب های دینی پهلوی به ویژه بندهش و نوشتههای زادسپرم و دادستان دینیك و دینكرد میتوان اینگونه برداشت كرد كه كیومرث و گاو نخستین به نام اوگدات یا ایوكداد e.vak.dad از خاك درست شدند. گاو در ساحل راست رودخانه داییتی da.i.ti یا ویهدایت vi.ye.dayt و کیومرث در ساحل چپ آن آفریده شد. این گاو كه بنابر بیش تر منابع نر بود، تنها آفریده ی روی زمین و حیوانی زیبا و نیرومند به شمار میرفت.
http://img.tebyan.net/big/1388/04/811841961161254480964510517090158191215160.jpg
در زادسپرم (فصل دوم بند 6) (2) و یشت هفتم و سیروزه دوم این گاو را ماده، سپید و نورانی، همچون ماه وصف كردهاند. گاو و کیومرث تا سه هزار سال در آرامش بودند. در گزیدههای زادسپرم، درباره ی اندرآمدن اهریمن بر آفرینش چنین آمده است: «سپس بر گاو آمد كه یكتا آفریده بود، كه بالاش به مانند کیومرث بود. بر بار [= ساحل [آب] =رود] ـ داییتی، میانه ی زمین ایستاده بود. دوری او از کیومرث برابر بالای خویش بود از بار آب [= ساحل رود] داییتی نیز به همان اندازه بود. ماده گاوی بود سپید و روشن چون ماه. چون پتیاره [= دشمن، مهاجم و از القاب اهریمن] برآمد، هرمزد منگ را كه بنگ نیز خوانده شود، به خوردن، (به گاو) داد و پیش چشم (وی) بمالید كه تا او را از نابودی و بزه ناشادی كم بود. نزار و بیمار شد، به راست سوی افتاد و اندر گشت [= مرد ]». (3) در میان آثار پهلوی، بندهش شرح و بسط بیش تری درباره ی روایت آغاز جهان دارد و در فصل سوم، بندهای 26-1 به سرگذشت گاو و کیومرث پرداخته است. هنریك ساموئل نیبرگ، خاورشناس سوئدی (1974-1889) بر اساس این بخش در مورد سرنوشت گاو در دوره ی سه هزارساله ی سوم چنین گفته است:
گاو در ساحل راست رودخانه داییتی da.i.ti یا ویهدایت vi.ye.dayt و کیومرث در ساحل چپ آن آفریده شد.
«در سه هزار ساله ی سوم (از سال 6000 تا 8999): اهریمن از بیهوشی دراز مدت خود به هوش میآید و با شتاب تمام آغاز به دستبرد به جهان روشنایی میكند و این جهان روشنایی را از پایین سوراخ میكند، در حالی كه این جهان درخشان بدون لكه و در خود بسته و به صورت تخم مرغ بسیار بزرگی قرار گرفته است.وی همه جا مرگ و تباهی میگستراند. سپاه او همچون مگس برآفرینش پراكنده میشود و از این رو همگی زهرآگین میشوند. مرگ بر نخستین مرد، کیومرث و نخستین گاو نر چیره میشود، ولی در حال مرگ تخم های خود را بیرون میریزد؛ از تخم های کیومرث، نخستین جفت انسان، مشیگ و مشیانگ و از تخم های نخستین گاو، چهارپایان پدید میآید و بهزودی زندگی میرا و آمیخته با بدی، جریان مییابد.» (4)
http://img.tebyan.net/big/1388/04/5628156129187633311828821251665845155129.jpg
بر پایه ی نوشتههای پهلوی میتوان این گونه نتیجهگیری كرد كه: هنگامی كه دیو بدی به گاو نخستین رسید، گاو برخلاف تلاش اهورامزدا بیمارشد و سرانجام، چشم از جهان فرو بست. روان گاو [=گوشورون] ظهور مردی را كه حامی حیوانات باشد از اهورامزدا خواستار شد و اهورامزدا فرهوشی زردتشت را بدو نمود. سپس از هر یك از اعضای گاو نخستین پنجاه و پنج نوع غله و دوازده نوع گیاه شفابخش رویید و این رستنیها شكوه خود را از نطفه ی گاو نخستین گرفت. از این نطفه یك جفت گاو (نر و ماده) پدید آمد و به دنبال آن ها دویست و هشتاد و دو جفت (بندهش: دویست و هفتاد و دو نوع) از هر یك از حیوانات روی زمین ظاهر شدند.» (5) كلمه ی اوستایی گاو یا گوشورون (روان چهارپایان) صرفنظر از نوع آن است و به صورت جنس بر همه ی چهارپایان مفید اطلاق میشود.
او نماینده ی چهارپایان زمین و وجودی نخستین است، به عنوان یگان جامع و شخصیت آسمانی شده. در عین حال او چارپای زمینی است و هر چه در روی زمین گاو نامیده میشود جزیی از اوست. او وجودی نخستینی است كه روزگاری در آغاز از سوی خداوند ویژهای به نام گئوش تشن ge.us.tasan یعنی آفریننده ی گاو پدید آمد. (6)
ادامه دارد...
AreZoO
10th September 2010, 02:20 AM
جوهر تن زرتشت
نقش گاو در اسطوره ها و باورهای ایرانی
قسمت دوم :
http://img.tebyan.net/big/1388/04/2472551351762081593720022320251910021629151.jpg
در فرهنگ اسطوره ها واژه ی «گاو» بر سر یك دسته از جانوران، از قبیل گاومیش، گاوگوزن، گاوگراز و گاوماهی دیده میشود و نشانه ی آن است كه این كلمه در اوستا اسم جنس بوده است. گوسفند هم كه امروز به نوع میش، اعم از نر و ماده، اطلاق میشود در اصل «گیوسپنت» (1) [گاو مقدس] بوده است و در ایران باستان میان چارپایان از همه مفیدتر تلقی میشده است. (2) در جدول سماوی (كه در كتاب بندهش آمده است) برج های آسمانی ذكر شده و نام گاو در آن دیده میشود.
در سال نامههای زردشتیان روزهای ماه به چهار گروه بخش میشوند: «گروه نخستین چنان كه میبینیم ردیف زردشتی امشهسپنته را از گونه ی تازه دربردارد. گروه دوم مجموعه ی عنصرهای ایرانی بسیار كهن را در بر دارد كه بنا به گفته ی هردوت موضوع پرستش نخست نزد مرد پارس است، این مجموعه در دین زدشتی هم یافت میشود، ولی در آن جا پیوسته با امشهسپنتهها است، در صورتی كه این جا مستقل و به تنهایی آمده است. تیشتریه ظاهرا نماینده ی گیاههایی است كه پس از باران میرویند و «گو» نماینده ی چارپا است.» (3)
درباره ی تقسیم نژادها در شش كشوری كه در پیرامون خونیرس هستند، بنابر زادسپرم (فصل 11بند 10) در زمان فرمان روایی هوشنگ و بنابر بندهش (فصل 17بندهای 5ـ4) در دوران تهمورث از حیوانی به نام گاو نام برده شده است و چنین آمده كه در فرمان روایی هوشنگ هنگامی كه مردم بر پشت گاو سروو (Sar.u.vo) به كشورهای دیگر میرفتند شبی كه به ستایش آتش میپرداختند آتشدان ها كه بر سه جا بر پشت گاو نهاده بود در دریا افتاد، جوهر این آتش كه (در اصل) یكی و آشكار بود، به سه آتش تقسیم شد. «در فرمان روایی تهمورث هنگامی كه مردم از خونیرس بر پشت گاو سرسوگ Sar.sa.ug به كشورهای دیگر میرفتند شبی در میان دریا چنین اتفاق افتاد كه باد بر آتشدانی كه در آن آتشی بود و در سه جا بر پشت گاو نهاده بود، كوفت و آتشدان ها را با آتش ها به دریا انداخت و این سه آتش چون سه جان (دوباره) بهجایی كه در آن آتش بر پشت گاو بود برآمدند تا همه جا روشن شد و آن مردمان راه خود را از میان دریا ادامه دادند. (4)
شبی در میان دریا چنین اتفاق افتاد كه باد بر آتشدانی كه در آن آتشی بود و در سه جا بر پشت گاو نهاده بود، كوفت و آتشدان ها را با آتش ها به دریا انداخت و این سه آتش چون سه جان (دوباره) بهجایی كه در آن آتش بر پشت گاو بود برآمدند تا همه جا روشن شد و آن مردمان راه خود را از میان دریا ادامه دادند
بهتر است در این بخش از جوهر تن زرتشت یاد كنیم كه در زندگی اسطوره های او پیش آمده است و نقش گاو را در شكلگیری جوهر تن زرتشت ببینیم. «جوهر تن او را اورمزد از نزد خویش به سوی باد و از باد به سوی ابر به حركت درآورد و به صورت آب، قطره قطره، بر زمین فرو فرستاد. در پی آن، گوناگون گیاهان، از زمین روییدند، پوروشسب شش گاو سفید زرد گوش را به سوی آن گیاهان روانه كرد. دو گاوی كه هنوز نزاییده بودند، به گونهای معجزه آمیز شیردار شدند. بدین گونه جوهر تن زردشت كه در آن گیاهان بود با شیر آن گاوان آمیخته شد. دوغدو به خواست پوروشسب، دیگ چهارگوشی را برگرفت و شیرگاوان را در آن دوشید و آن را به ستون بزرگی آویخت. جوهر تن زردشت در آن شیر بود. در این هنگام، دیوان كه خطر را احساس كرده بودند، گرد هم آمدند و سردسته ی دیوان به آنان خبر داد كه زردشت به وجود میآید و پرسید كه كدامیك از آنان میپذیرد كه زردشت را كه هنوز به صورت انسان واقعی درنیامده است، نابود كند. دیوی به نام چشمگ كه مسبب زلزله و گردباد است پذیرفت كه او را از میان بردارد. شهر و ده را ویران كرد، درختان را در هم شكست، اما ایزدان نگذاشتند كه ستون بزرگی را كه دیگ در آن بود بشكند.
http://img.tebyan.net/big/1388/04/119366516714014539204227134472270192152238.jpg
پوروشسب ساقه ی هومی را كه فروهر زردشت در آن بود و آن را بریده و به دوغدو سپرده بود، باز گرفت. آن را كوبید و با آن شیر گاو كه جوهر تن زردشت در آن بود آمیخت و بدین گونه فروهر و جوهر تن زردشت با هم یكی شدند. پوروشسب و دوغدو این شیر آمیخته به هوم را نوشیدند. در این جا بود كه فره كه در تن دوغدو بود با فروهر و گوهر تن زردشت یك جا به هم پیوستند و از همآغوشی آنان كه برخلاف مخالفت دیوان انجام گرفت نطفه ی زردشت در زهدان مادر بسته شد. دیوان كه از این كار ناخشنود بودند، بر آن شدند كه او را در شكم مادر نابود كنند. دوغدو را به تب تند و درد آزار دهندهای دچار كردند. دوغدو خواست پیش پزشكان جادوگر ده برود، اما ایزدان او را از این كار بازداشتند و بدو توصیه كردند تا دست برشوید و هیزم برگیرد و روغن گاو و بوی خوش بر آتش بنهد و روغن را بر شكم بمالد و بر آن بوی خوش بسوزاند و در بستر بیارمد تا او و فرزندش از بیماری رهایی یابند.» (5)
ادامه دارد...
AreZoO
10th September 2010, 02:23 AM
گاو و مهرپرستان
قسمت سوم :
http://img.tebyan.net/big/1388/04/1962412293820717824813197149831391695139220.jpg
مهر یا میترا (1) از ایزدان بزرگی است كه میان آریاییان هند و ایرانی سابقه ی دیرینه و كهن دارد. در سرودههای «ودایی» نام میترا چندین بار آمده است. در لوحههای گلی بغازكوی از چهار خدا به نام های «وارونا، ایندرا، میترا و ناساتیا» نام برده شده است كه هر یك از آنان، در زیستگاه اولیه ی آریاها مورد پرستش بودهاند. پس از انشعاب، هر دسته از این اقوام، یكی از خدایان را گرامی داشتند.
در گاتاها كه قدیمیترین و اصیلترین بخش اوستاست كلمه ی میتره یك بار، نه به معنی فرشته، بلكه به معنی وظیفه ی مذهبی و تكلیف دینی آمده است.
فرگرد چهارم، «وندیداد» كه به تفصیل از معاهده بستن، پایدار ماندن، شكستن پیمان، گناه، سزای پیمان شكستن، اقسام معاهدات و شروط آن ها سخن میدارد و پشت دهم ویژه ی مهر یا میتراست.
میترا كه یكی از خدایان اولیه ی آریایی است، خدای روشنایی و حافظ نظم جهان و مدافع حق و حقیقت و تضمین كننده ی معاهدات و سوگندهاست.
پیروان میترا بزرگترین مخالفان دین زرتشت به شمار میرفتند و زرتشت میترا را از صف خدایان فروكشید و هم ردیف فرشتگان (كه مخلوق اهورامزدا هستند) نهاد. میترا در اوستای متأخر فرشته ی بیداری، عهد و میثاق، راستی و دلیری و راهنمای آدمیان در تاریكی و یاریكننده ی كسانی است كه حقشان پایمال شده و كیفررسان پیمانشكنان است و در ادبیات پهلوی آمده «سروش و مهرورشن بر سر پل چینوت (چینود) (2) به انتظار روان مردگان ایستادهاند تا اعمالشان را روی ترازویی كه اشتباه نمیكند وزن كنند، سپس روان از پل عبور میكند.
میترا كه یكی از خدایان اولیه ی آریایی است، خدای روشنایی و حافظ نظم جهان و مدافع حق و حقیقت و تضمین كننده ی معاهدات و سوگندهاست.
در روایات اسطوره های پیروان آیین مهر (میتراپرستان) چنین آمده است كه: مهر در شب یلدا در یك غار از برخورد دو سنگ آذرین سخت زاده شده و پس از تولد، چوپانان به پرستش او پرداختند. آن گاه «اورمزد» با صدای خورشید و به وسیله ی كلاغی به میترا پیام داد كه گاوی را هلاك كند و با آن كه مهر در باطن خود از این كار ناراحت و ناراضی بود، به تعقیب گاو پرداخت و پوزه ی گاو را به دست گرفت و او را به غاری برد و با ضربت دشنهای، خونش را ریخت. بیدرنگ از بدن گاو خوشههای گندم و درخت تاك و دیگر رستنی ها رویید و در پی آن عقرب، مورچه و ماری خود را به گاو رساندند تا از خونش بیاشامند (این موجودات در اوستا جزء خرفستران به شمار میآیند و كشتن آن ها ثواب دارد). پس از كشتن گاو، روح او به آسمان رفت و در زمین، زندگی تازهای آغاز شد. مهر از آسمان گلهها را پاسبانی میكند.
http://img.tebyan.net/big/1388/04/173197115372723280186146111246228181711522.jpg
همچنین مهریان، اعتقاد دارند كه مهر جهان را بار دیگر زندگی و حیات میبخشد و او نجات دهندهای است كه نیكبختی و سعادت معنوی را به ارمغان میآورد، از حق و حقیقت و راستی نگاهبانی میكند، سوار كار و تیرانداز ماهری است در نبرد میان خیر وشر، زشتی و زیبایی، پیروزی با او است. مهر پادشاه است كه میان ستارگان جای دارد و شكوه و بزرگی را به پادشاهان روی زمین عطا میكند. او زاینده ی روشنایی و لقبش شكستناپذیر است. از معجزه های او یكی فوران آب از دل سنگ های سخت (به ویژه زمانی كه آب ها نقصان میپذیرند) و دیگر، شكار برای سیر كردن گرسنگان است. «معتقدین مهر میگویند، «مهر» در هر دو جهان به پیروان خود محبت خواهد كرد». (3)
در آیین میتراییسم، به ویژه در زیستگاه اولیه ی آریایی ها، قربانی كردن گاو برترین بخش و مهمترین كار میتراست. بزرگ خانه، بزرگ طایفه یا بزرگ قبیله، قربانی های خود را به او پیشكش میكند. او توجه به روان گاو ندارد، خون او را میپذیرد، ستون مهرههای پشت او را میشكند تن او را خرد میكند، اندام های او را بند از بند جدا میكند، گوش های او را میبرد، چشمانش را برون میآورد (4) تا با این كار به زمین بركت و نیروی آسمانی بدهد.
جشن های آیینی كه همراه با نوشیدن نوشابه ی سكرآور است، بعدها از سوی زرتشت زشت شمرده، بر ضد آن پیكار میشود و درگیری دو آیین از این جا سرچشمه میگیرد. در گاثاها به ویژه قطعه ی 29 یسنا كه یك سرود قدیم گاهانی است، روان گاو در پیشگاه آفریدگار گاو (اهورامزدا) مینالد و از رفتار بدی كه توسط بیابان گردان (قبایل چادر نشین) متحمل میشود شكایت و درخواست دادگاه میكند تا چارپا بتواند داد خود را بگیرد، اما چون امكان پذیر نیست حمایتكنندهای برای چارپایان در خواست میكند و این وظیفه به عهده ی زرتشت گذاشته میشود.
در آیین میتراییسم، به ویژه در زیستگاه اولیه ی آریایی ها، قربانی كردن گاو برترین بخش و مهمترین كار میتراست. بزرگ خانه، بزرگ طایفه یا بزرگ قبیله، قربانی های خود را به او پیشكش میكند. او توجه به روان گاو ندارد، خون او را میپذیرد...
میتراییسم از طریق ایران و آسیای صغیر، در غرب نفوذ میكند. همچنین پس از سقوط هخامنشیان و به علت آشنایی و مراوده ی كشورهای تابعه، به ویژه با قسمت غرب ایران، میترا در آسیای صغیر، در كاپادوكیه، ارمنستان، و كوماگنه (سمیساط یا ساموساتا شهری بر كران راست فرات در 48 كیلومتری ارفه) نفوذ و اعتبار خاصی مییابد، آن اندازه كه شاه زادگان این کشورها به افتخار میترا نام خود را میترادات یا مهرداد گذاشتند و اواخر سده ی اول میلادی، آیین میتراپرستی در ایتالیا نفوذ یافت. نقشه ی آثار بناهای میترایی نقوش و تزیینات آن كه در نقاط گوناگون جهان كشف شده بسیار جالب توجه است و از میان آثار برجسته ی میترا مراسم قربانی گاو مقدس بیش تر تصویر شده است. البته نقش های قربانی در معابد گوناگون تفاوت هایی دارند.
http://img.tebyan.net/big/1388/04/1546424625221314625118548281582724635128.jpg
در یك سوی سكههای گوردیانوس سوم امپراتور روم (238- 244م) صورت میترا در حالی كه گاوی را میكشد دیده میشود. آثاری از میترا پرستی در كارتاژوـ شمال جزیره ی بالكانـ به دست آمده است. در بریتانیا بهویژه شهر لندن معبدی متعلق به میترا كشف شده است.
براساس آثار برجای مانده از اروپا، این گونه میتوان گفت كه آداب و رسوم میترایی و تشریفات خاص آن در غارهای طبیعی یا مصنوعی (كه بر گنبد آن تصویر آسمان نقش شده بود) انجام میگرفت. درون غار متكایی قرار داشت و پی روان بر آن زانو میزدند. در جلوهگاه معبد ظرف آبی برای تطهیر نهاده و در انتهای آن محراب یا تابلویی حجاری شده بود و معمولا میترا را با كلاه فریژی (فریجی) و در حال ذبح گاو نشان میداد. درون معابد، به ویژه در فصل بهار، گاوی قربانی میشد.
ادامه دارد...پی نوشت ها :
1- مهر در كتبیههای پادشاهان هخامنشی میتره Mithra در سانسكریت میتره Mitra ، و در پهلوی میتر Mitr آمده است.
2- Cin. Vad-Cin. Vat در لغت به معنی آزماینده و بازشناسنده و در دین زرتشت نام پل و گذرگاه جداكنندگان روان درگذشتگان پس از مرگ است، در این قسمت عدهای به بهشت و شماری به دوزخ میروند.
3- فرشته عبداللهی، دین زرتشت و نقش آن در جامعه ی ساسانیان، برگ های 220- 219
4- نیبرگ، همان، برگ های 61 و
AreZoO
10th September 2010, 02:29 AM
قربانی
قسمت چهارم :
قربانی گاو ، آیینی در اسطوره های ایران
http://img.tebyan.net/big/1388/04/12015983123205247991382452011238918810516613.jpg
در مورد قربانی تعریف های گوناگون شده و در یكی از نمونههای آن چنین آمده است: «قربانی (در عبری از ماده ی قرب) به اصطلاح كلی در عالم ادیان، عبارت است از گرفتن زندگانی موجود زنده (اعم از انسان، حیوان و نبات) از طریق كشتن یا سوزاندن و دفن كردن یا خوردن به منظور نزدیک شدن به خدایان و جلب نظر آنان. واژه ی فرنگی آن سكریفایس Sacrifice در زبان های اروپایی میرساند كه چیز قربانی شده برای خدایان، با قربانیشدن، جنبه ی تقدس و خدایی گرفته است. (1)
قربانی ویژه ی یك دین یك قوم یا ملت خاصی نبوده است و در طول تاریخ بشریت به شكل های گوناگون وجود داشته است. در تمدن های هند، چین، ایران، سومر، كلده، یونان، مصر، هیتی و ... خدایان و ایزدان همواره قربانی طلب میكردند و قربانی همواره رفتار و اعمالی گوناگون بود و اغلب شاید هم بدون استثنا خونین بودهاند. یعنی یك نوع قتل آیینی یا كشتن آیینی بوده است. قربانی كننده همیشه دارای یك هویت مقدس بود و مورد حمایت قرار میگرفت.
خدایان و ایزدان همواره قربانی طلب میكردند و قربانی همواره رفتار و اعمالی گوناگون بود و اغلب شاید هم بدون استثنا خونین بودهاند.
در مورد این كه چه موجودی باید قربانی شود و یا چه گونه باید قربانی انجام پذیرد، باید گفت: «انسان نخستین قربانی را به منظور تقدیم به خدا و یا خدایان خویش، از جنس خود برگزید و بعدها انواع گوناگون یافت، مثل قربانی های حیوانی، پیشكشی از محصولات زمینی، خون از بینی گرفتن، رگ زدن، حجامت كردن، انگشت بریدن (مانند مردم استرالیا) دندان كندن، خون شرمگاه در معابد ریختن (مانند یونانیان)، ختنه كردن دختران و پسران (مانند مصریان و عبرانیان)، بیضه كشیدن و خود را اخته كردن (ماندن بابلیان و سومریان)، موی سر تراشیدن و نثار كردن، شكافتن بازوان و با خون آن پیمان بستن (مانند تازیان) خود را در رودهای مقدس غرق كردن و خودسوزی (مثل هندویان و چینی ها ) خودكشی و هاراکیری ha.ra.ki.ri (مانند ژاپنی ها ) و ...» (2) قربانی خونین، از خدایان و ایزدان كوچكتر و كم اهمیتتر، در پیشگاه خدایان بزرگتر و قدرتمندتر، آغاز میشود، سپس نوبت قربانی كردن انسان میرسد و دیری نمیپاید كه با نرم شدن خوی اولیه ی بشر، حیوان به جای انسان به قربانگاه میرود و تكامل و پیشرفت بشر در یك گام دیگر به اعمال نمادین روی میآورد كه همانا مراسم نان و شراب، جای گوشت و خون را میگیرد. (3)
http://img.tebyan.net/big/1388/04/6124918116010519112715723417528180104157187190.jpg
«حضرت عیسی با انجام پارهای اعمال نمادین معنیدار، مراسم آیین قربانی خونین را دگرگون كرده و در شام آخر در كنار حواریونش گفت: نانی كه برای فصح تبرك نموده و پاره كرده و برای خوردن میان آنان تقسیم نموده است، گوشت اوست و جام شرابی كه تبرك نموده و برای نوشیدن به آن ها داده است، خون اوست و همچنین گفت: با مرگ وی عهد تازهای آغاز خواهد شد و رابطه ی تازهای میان خدا و انسان برقرار میشود.
اکنون پیش از آن كه درباره ی قربانی گاو دراسطوره ها (http://www.tebyan.net/LiteraryGenres/Epic_literature/2009/5/14/91334.html)ها به ویژه اسطوره های ایرانی گفتوگو كنیم، کمی درباره ی اسطوره ها سخن میگوییم، شاید كه موضوع قربانی گاو را به روشنی درافكنیم. به طور چكیده باید گفت بشر زمانی كه خط را اختراع كرد، نخست با هدف خدمت به خدایان آن را به كار گرفت و به عبارتی، آن چه را كاهنان میخواستند، به رشته ی تحریر درآورد. دیدگاه ا (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/4/6/88868.html)ای در این زمان شكل میگیرد، متن هایی كه مربوط به گونههای اسطوره ای هستند در آرشیو پرستشگاهها جای داشتهاند. البته باید گفت كه اسطوره (http://www.tebyan.net/literary_criticism/2009/4/6/88868.html)خیلی پیش از پیدایش ثبت رویدادها در جوامع انسانی وجود داشته است، اما ثبت اسطوره ها توسط خطاطان، به دستور كاهنانی بوده است كه در آن زمان قدرت سیاسی، مذهبی، اقتصادی و ... را در حیطه ی خود داشتند.
قربانی خونین، از خدایان و ایزدان كوچكتر و كم اهمیتتر، در پیشگاه خدایان بزرگتر و قدرتمندتر، آغاز میشود، سپس نوبت قربانی كردن انسان میرسد و دیری نمیپاید كه با نرم شدن خوی اولیه ی بشر، حیوان به جای انسان به قربانگاه میرود ...
در بینش اسطوره [/URL]ای كشته شدن افراد به گونهای جلوهگر است كه انگار مراسم قربانی برای خدایان انجام پذیرفته است و این خدا یا ایزد و یا ایزدان هستند كه قربانی میخواهند تا نظم را به طبیعت یا به اجتماع یا قوم بازگردانند و قربانی شدن موجودات فانی دراسطوره [URL="http://www.tebyan.net/literarygenres/epic_literature/2009/5/14/91334.html"] (http://www.tebyan.net/literarygenres/epic_literature/2009/5/14/91334.html)ها تنها برای خدایان است و یا خدایان قربانی میگیرند تا به انسان ها و موجودات خاكی و میرا بفهمانند كه اراده و سرنوشت در ید قدرت آنان است.
http://img.tebyan.net/big/1388/04/123781021512501001331232719716646166940125.jpg
از این رو هر كس برای رسیدن به اهداف خود قربانی میكرد، گروهی برای رسیدن به قدرت سیاسی یا مالی، شماری برای رام كردن طبیعت، عدهای برای باروری زمین و رویش گیاهان، كسانی به قصد ارتباط با روان پدیدههای طبیعت (كه در اسطوره های زرتشتی میتوان خوانده میشود) برخی برای یگانگی و برتری قوم خود، كسانی برای تطهیر و نجات روح و یا نجات فرد و دستهای برای آن كه به بزرگسالی رسند و هویت یابند، قربانی میكردند. حتی قربانی كردن میتواند نمادی از تغییر شیوه ی معیشت و اقتصاد باشد كه این نمونه بیش تر در اسطوره های میان رودان (بین النهرین) به چشم میخورد.
به یشت های اوستا دقیق شویم، متن هایی را میبینیم كه هسته ی اصلی آن كهنتر هستند و در دین زرتشت گنجانده شدهاند. این كار به احتمال زیاد پس از زرتشت، توسط پیروانش صورت گرفته و بنمایه ی آن از آیین های كهنتر، یعنی پیش از ظهور زرتشت، است.
ادامه دارد ...پی نوشت ها :
1- دكتر محمد جعفر یا حقی، فرهنگ اسطوره ها، یرگ 339.
2- علی اصغر مصطفوی، استوره ی قربانی، برگ های 6- 5
3- قطبالدین صادقی، مدخلی بر نمایش آیین، فصل نامه ی هنر، برگ 274
AreZoO
10th September 2010, 02:34 AM
خون گــــــــــاو
قسمت پنجم ( پایانی)
http://img.tebyan.net/big/1388/04/1191867318418332282411322819616817122916561.jpg
با ظهور زرتشت،
بر باور به خدایان گوناگون مهر باطل خورد و تنها خدای آفریننده، اهورا مزدا بهجا ماند. پس از مرگ زرتشت بار دیگر خدایان آریایی به گونه و شكل های گوناگون درون دین رخنه كردند و برخی از مروجان دین براساس گذشت زمان و تغییراتی كه در محل سكونت رخ میداد به جعل و تحریف این دین پرداختند. نمونهای كه میتوان از آن نام برد، یشت دهم یعنی مهریشت یا میثره یشت در اوستای متأخر است، این بخش به خدای میثره (میترا) از خداوندان كهن آریایی، پیشكش شده است. البته در اوستای متأخر چهره ی میترا كمرنگ میشود و دیگر آن جنبه ی قدرتمند خدایی را ندارد و جزو ایزدان میشود و با این اوصاف نقش و تأثیر آیین میترا را در ایران باستان براساس كتیبهها و نقش های برجسته ی بهدست آمده میتوان دید. با این پیش مقدمه قصد آن است كه قربانی گاو را در آیین میترا بررسی كنیم، زیرا از لحاظ قدمت این آیین كهنتر از دین زرتشت است و در مورد قربانی به ویژه قربانی گاو مراسم مهمی را اجرا میكردند.
در آیین میترا، قربانی گاو بسیار مورد توجه بوده است. در اعتقادات میتراییسم خون گاو نیروی باروری زمین را به همراه داشت.
پس از مرگ زرتشت بار دیگر خدایان آریایی به گونه و شكل های گوناگون درون دین رخنه كردند و برخی از مروجان دین براساس گذشت زمان و تغییراتی كه در محل سكونت رخ میداد به جعل و تحریف این دین پرداختند.
از آثار باقیمانده از این آیین، به ویژه در اروپا استنباط میشود كه: گاو در علفزار مشغول چراست، میترا از راه میرسد، گاو را دستگیر میكند و بر دوش میگذارد، گاو از دوش میترا به پایین جسته و فرار میكند، مهر گاو را دنبال میكند و بر پشت گاو میجهد، پاهای گاو خسته را به دوش گرفته و گاو را به پشت انداخته میكشد و پوزه ی گاو به زمین كشیده میشود. او گاو را كشان كشان به سوی غار میبرد. در برخی پیكره ها میترا سوار بر گاو میشود و شاخ های او را در دست میگیرد و پیروزمندانه میراند. گاه میترا را نشسته بر گرده ی گاو با دشنهای كه در كتف گاو فرو برده است، نشان دادهاند. با كشته شدن گاو، دگرگونی اسرارآمیزی در جهان پدیدار شد. از مغز تیره ی پشت گاو نر، گندم و از خون گاو، بوته ی مو و از بدن گاو، همه ی سبزی ها و گیاهان سودمند دارویی رویید. از نطفه ی گاو (كه ماه آن را پذیرفته و پالوده بود) انواع حیوانات مفید پدید آمد. بدین ترتیب قربانی كننده (میترا) با اجرای قربانی باعث یك زندگی تازه و غنی شد، سپس سوار ارابه ی زرین (كه چهار اسب سفید آن را میكشند) شد و به آسمان بالا رفت و در آسمان تاخت و زمین را نگریست.
http://img.tebyan.net/big/1388/04/649554833912228156218436232254170114.jpg
غیر از باروری و رویش زمین،
تقدیم فدیه و قربانی در ایران باستان به منظور و خواست های گوناگونی معمول بوده است یكی از علت های قربانی (كه اغلب بزرگان و شاهان برای رسیدن به قدرت و پیروزی بر دشمنان و كام روایی در آرزوهایشان آن را انجام میدادند) عمل به یشت پنجم موسوم به آبان یشت، یكی از بلندترین و قدیمیترین یشت ها و مربوط به آناهیتا (آناهید ـ ناهید) بود.
هوشنگ پیشدادی نخستین پادشاهی است كه در آبان یشت، كرده ی 6، بندِ 12، از او یاد شده است. «وی در بالای كوه هرا، صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند برای اردویسور – آناهد قربانی كرد، تا وی را بزرگترین شهریار روی زمین گرداند و بر دیوها و مردمان و پری ها و كاوی ها و كرپان ها و دیوهای مازندران و دروغپرستان ورنه (دیلم و گیلان) دست یابد و همه را شكست دهد و اردویسور آناهتا، خواهش هوشنگ را اجابت كرد و او را كامروا ساخت.»
در كرده ی 2، بندِ 7آبان یشت درباره ی «جمشید» آمده است: «برای ناهد، صدها اسب و دههزار گوسفند قربانی و از او تمنا میكند كه وی را در همه ی ممالك، بزرگترین شهریار گرداند و وی را بر دیوها، مردمان و جادوان و كاوی ها و كرپان های ستمكار چیره گرداند و از دیوها، ثروت، بهره، فراوانی، رمه، خورسندی و تشخص را دور بدارد و ایزد ناهد دعای وی را اجابت میكند.»
شخصیت دیگری كه در كرده ی 8بند 29اسمش آمده است «ضحاك» یا اژیدهاك است.
«او نیز صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند برای آناهد قربانی كرد و از او خواست كه وی را بر هفت كشور چیره كند، اما حاجت او برآورده نشد»
با كشته شدن گاو، دگرگونی اسرارآمیزی در جهان پدیدار شد. از مغز تیره ی پشت گاو نر، گندم و از خون گاو، بوته ی مو و از بدن گاو، همه ی سبزی ها و گیاهان سودمند دارویی رویید. از نطفه ی گاو (كه ماه آن را پذیرفته و پالوده بود) انواع حیوانات مفید پدید آمد.
در كرده ی 9، بندِ 22، درباره ی فریدون آمده:
كه برای آناهد صد اسب وهزار گاو و ده هزار گوسفند قربانی میكند و از او میخواهد كه بر اژدهای سه پوزه ظفر یابد و ناهد حاجت او را برآورده كرد.»
همین طور اسامی در آبان یشت ادامه مییابد، و سرانجام به كی گشتاسب میرسد، او نیز برای ناهد قربانی میكند و سرانجام به آرزو و كام یابی میرسد.
در روایت های سنتی زرتشتیان كه برگرفته از آثار پهلوی، مانند بندهش، دینكرد، گزیدههای زادسپرم، و دادستان دینیك ... است. در مورد فدیه دادن و یا قربانی كردن كه به شکلی به گاو مربوط است، شرح تفسیرهایی شده است كه در همه ی این ها گاو به دست اهریمن كشته میشود، اما كشته شدن او شبیه یك نوع قربانی شدن است.
http://img.tebyan.net/big/1388/04/33113101178351561032306722725420814422115194.jpg
یعنی هنگامی كه دیو بدی به گاو نخستین میرسد، گاو برخلاف تلاش اهورامزدا، بیمار میشود و سرانجام چشم از جهان فرو میبندد و از اعضای گاو گیاهان شفابخش و از نطفه ی گاو یك جفت گاو نر و ماده پدید میآید و به دنبال آن ها دویست و هشتاد و دو یا دویست و هفتاد و دو جفت از هر یك از حیوانات روی زمین پدیدار میشوند. كشته شدن گاو در روایت های زرتشتیان شباهت هایی با قربانی گاو در آیین میتراییسم دارد.
بهتر است روایت های اسطوره ای ایران را در مورد مشی و مشیانه (نخستین جفت بشر) یاد كنیم كه به ارواح بد شیر گاو فدیه میكنند.
«دیوان آنان را بر ستایش ارواح بد اغوا كردند تا از ناخشنودیای كه آنان را میآزرد، تسكین یابند. مشی شیر گاو را دوشید و كمی از آن را به طرف شمال ریخت. به دنبال آن دیوان باز هم نیرومندتر شدند و براثر آن باروری از آنان گرفته شد. امروز در شمال ایران بر زمین ریختن شیر گاو را گناه میدانند و عدهای معتقدند ریخته شدن شیر بر زمین موجب خشك شدن پستان گاو میشود. بهنظر نگارنده چنین اعتقادی ممكن است ریشه در باورهای اسطوره های ایرانی داشته باشد.
پایان
فرشته عبداللهی
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.