Isengard
8th September 2010, 02:44 PM
ابعاد منفي اصلاحات نظامي در روسيه
---------------------------------------------
http://iras.ir/files/fa/news/1389/6/16/897_441.jpg
ايراس: روسيه طي سالها و ماههاي اخير اصلاحات فراواني را در نيروهاي مسلح خود صورت داده كه تقويت توانمنديهاي راهبردي هستهاي و بهكارگيري نيروهاي مجرب در ساختار ارتش از جملة اين اقدامات است. در باب چرايي اين اصلاحات ميتوان به دلايل مختلفي اشاره كرد كه ذهنيت امنيتمحور مردان كرملين، تلاش كشورهاي همسايه روسيه براي تقويت بنية نظامي خود و مساعي بيوقفة ايالات متحده آمريكا و ناتو به توسعة حضور خود تا مرزهاي غربي روسيه از جمله مهمترين اين موارد است. هرچند، هدف اعلامي مسكو از اصلاحات نظامي ايجاد ارتشي كوچكتر و كارآمدتر است، اما به عقيده برخي كارشناسان كاسته شدن از ميزان تجهيزات و نيروهاي نظامي روسيه مشكلاتي را در آينده براي اين كشور به وجود خواهد آورد.
تغييرات گسترده سازماني ماههاي اخير در نيروهاي مسلح روسيه باعث نگراني جدي نه تنها نظاميان بلكه محافل اجتماعي غيرنظامي در اين كشور شده است. افزايش خطرات نظامي در امتداد مرزهاي فدراسيون روسيه يكي از بديهيات غيرقابل بحث است. ايالات متحده با سرعت بيسابقهاي توانمندي ضربتي نيروهاي مسلح خود را افزايش ميدهد. ناتو در تلاش است تا شديدترين نظريه راهبردی خود را تصويب كند و عرصه مسئوليت اين پيمان را به سراسر جهان گسترش ميدهد. كشورهاي شرقي بيش از پيش درباره سرمايهگذاري در فضاهاي «خالي» روسي بحث نموده و طي قوانين مصوب پارلمان بر اعاده «اراضي شمالي» روسي (به ژاپن) تأكيد ميكنند. برگزاري رزمايشهاي بزرگ نظامي در نزديكي مرزهاي روسيه نيز به يك واقعيت روزمره تبديل شده است.
در عين حال نيكلاي ماكاروف، رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح روسيه گزارش ميدهد كه «روسيه در سالهاي 2009-2008 از منطقه كالينينگراد تعداد زياد تسليحات از جمله 600 دستگاه تانك، حدود 550 دستگاه خودرو زرهي و زرهپوش و حد اقل 600 توپ خارج كرد. ما در مجموع اين منطقه را غير نظامي كرديم». البته وي در يكي از مصاحبههاي بعدي خود اعتراف نمود كه كشورهاي اروپاي شرقي در واكنش به خروج تسليحات ما از منطقه كالينينگراد به افزايش نيروهاي خود دست زدند».
البته اين فعاليتهاي نظامي تنها به كشورهاي اروپاي شرقي منحصر نمي شود. در سال 2009 رزمايش بزرگ ناتو در نروژ، در نزديكي مرزهاي روسيه برگزار شد كه ستاد كل به اين واقعيت توجه نكرد. هنوز رسماً اعلام نشده كه در سال 2010 دركشورهاي لتوني، ليتواني و استوني سلسله رزمايشهاي گسترده ناتو با انتقال نيروهاي آمريكايي از خاك آمريكا، سوختگيري در هوا، پياده كردن نيروي هوابرد، تشكيل يگانهاي چند قومي و غيره برگزار خواهد شد. دبيركل ناتو براي كاهش نگرانيهاي مسكو اعلام كرد كه اين رزمايش عليه روسيه طراحي نشده و براي تمرين مبارزه با تروريسم برگزار ميشود.
ستاد كل نيروهاي مسلح روسيه ضمن خلع سلاح كردن منطقه كالينينگراد و ناوگان درياي بالتيك احتمال عضويت قريب الوقوع فنلاند و سپس سوئد در ناتو را ناديده ميگيرد. در اين صورت قوس نيروهاي برتر دشمن تمام قسمت شمال غربي روسيه را احاطه خواهد كرد و اين مساله تنها يكي از محورهاي راهبردی است. در قسمت غربي، جنوب غربي و جنوبي اوضاع بهتر نيست زيرا روسيه در حال جنگ سرد سياسي – اقتصادي با بلاروس و اكراين و در آستانه جنگ با گرجستان قرار دارد. در پايگاه آمريكايي در جزيره ديگو-گارسيا نيز گروه نيرومندي براي وارد كردن ضربه به كشور همسايه روسيه يعني ايران متمركز ميشود. به همين منظور گروه نيروهاي آمريكايي در افغانستان به ميزان 30 هزار نفر تقويت شده و مذاكرات با جنبش طالبان درباره «بيطرفي» جريان دارد. ولي روسيه كشور خود را غير نظامي ميكند.
متأسفانه اين روند غير نظامي كردن نه تنها در منطقه كالينينگراد بلكه در سراسر روسيه مشاهده ميشود. اين وضعيت بسيار نگرانكننده است. در دكترين نظامي جديد فدراسيون روسيه، تبديل پيمان آتلانتيك شمالي به غول نظامي جهاني و نزديك شدن آن به مرزهاي روسيه به عنوان مهمترين خطر نظامي براي روسيه اعلام شده است. اما در دكترين نظامي به اين موضوع كه نيروهاي مسلح روسيه چگونه از كشور خود دفاع خواهند كرد، پاسخي داده نميشود. جالب آنكه در اين سند اساسي نظامي -سياسي كلماتي چون تهاجم، حمله متقابل، سركوبي دشمن و عمليات نيروهاي مسلح تقريباً ذكر نشده است.
از 18 ژانويه سال 2003 در برنامههاي نظامي آمريكا نظريه «ضربه سريع جهاني» طراحي و اجرا ميشود كه ناظر بر حمله غيرمنتظره به كشور هدف با استفاده از 4-3 هزار موشك بالدار دقيق ظرف مدت 60 دقيقه است. به همين منظور نوع جديد موشكهاي بالدار با برد 6 هزار كيلومتري و سرعت بالاي پرواز طراحي ميشود. ولي روسيه از وسايل مقابله با اين خطر برخوردار نيست و نميتواند از سرزمين و جمعيت خود دفاع كند. علاوه برآن روند غيرنظامي كردن شامل پدافند هوايي هم ميشود. در حال حاضر حريم هوايي روسيه از ميدان پيوسته راداري برخوردار نيست و موشكهاي ضد هوايي در همه محورها نصب نشدهاند. سامانه موشكي اس-400 «تريومف» كه به تدريج در اختيار نيروي هوايي قرار ميگيرد، از مشخصات فني مناسبي برخوردار است و ميتواند حريم هوايي روسيه را پوشش دهد. ولي درحال حاضر تعداد اين سامانهها بسيار كم است و براي مقابله مؤثر با خطرات فزاينده در حريم هوايي و فضايي كفايت نميكند.
با توجه به مطالب ذكر شده روسيه چگونه از خود دفاع خواهد كرد؟ 8 اكتبر سال 2009 رسانههای گروهی روسيه از خريد دو فروند جنگنده سو-27 براي به دست آوردن برتري در حريم هوايي خبر دادند. اما اولاً، دو فروند جنگنده براي به دست آوردن برتري كم است. ثانياً، اين هواپيماها 30 سال پيش طراحي و ساخته شدند و در واقع از رده خارج هستند. جنگنده نسل پنجم كه جديداً رونمايي شد، فقط تا حدي نياز روسيه را تامين مينمايد. در جريان نمايشگاههاي هوا- فضا بارها ميگ 29 و جنگنده «سوخوي» با هندسي معكوس بالها به نمايش گذاشته شدهاند ولي نيروهاي مسلح روسيه حتي تعداد كمي از آنها را هم ندارند.
امتناع از تشكيل يگانهاي تانكي در سطح عملياتي - تاكتيكي احتمالاً با امتناع از عمليات تعرضي و اصل حمله متقابل ارتباط دارد. ولي كاهش تعداد تانكها در ارتش روسيه از 23 هزار به 2 هزار دستگاه با هيچ منطق انساني و پيشبيني علمي نظامي سازگاري ندارد. ناتو حدود 20 هزار تانك دارد كه اين تانكها به خاطر محدوديتهای جغرافيايي ميتوانند فقط در سمت شرق حركت كنند. در محور راهبردی شرقي هم در صورت تغيير اوضاع، ممكن است اين تغييرات ظرف چند روز صورت بگيرد و روسيه ميتواند با حمله ارتش يك ميليوني كشور همسايه روبرو شود. حدود ده تيپ روسي كه در اين قسمت كشور مستقر شدهاند، در ساعات اول تعرض دشمن از بين خواهند رفت. نميتوان به وسيله سامانه «ايسكاندر» جلوي تجاوز را گرفت. اين سامانه بسيار فقط اهداف نقطهاي را نابود ميكند و نميتواند تمام منطقه عمليات جنگي را پوشش دهد.
استفاده از سلاحهاي هستهاي عليه ناتو و ژاپن برابر با خودكشي است زيرا اين كشورها تحت حمايت چتر هستهاي آمريكايي قرار دارند. بعد از امضا و اجراي قرارداد جديد درباره تسليحات راهبردي تهاجمي، چين در زمينه موشكهاي هستهاي به موازنه باروسيه خواهد رسيد. روسيه در زمان گورباچف با آمريكاييها قراردادي درباره موشكهاي ميان برد و كوتاه برد منعقد كرده و بر خلاف چين، از اين گونه موشكها برخوردار نيست. ولي پرواز موشك بالستيكي قارهپيما ميتواند توسط ارتش آمريكا به عنوان ضربه به آمريكا تلقي شود كه به اين حمله پاسخ حتمي داده خواهد شد.
اوضاع نيروي دريايي روسيه بهتر نيست. هر سال تعدادي از ناوها به دليل كهنه شدن از رده خارج شوند، فقدان هواپيماهاي جنگي دريايي و كمبود بودجه براي تربيت پرسنل نظامي، همگي امكانات ناوگانهاي نظامي روسيه را كاهش ميدهد. به همين علت كاركرد نيروي دريايي در دكترين نظامي جديد تا سطح مبارزه با دزدان دريايي، تأمين كشتيراني و امنيت فعاليت اقتصادي فدراسيون روسيه در اقيانوس جهاني تنزل يافته است. آينده زيردرياييهاي راهبردی هم مشخص نيست. موشك «بولاوا» پرواز نميكند و حتي اگر آزمايشات آن با موفقيت اجرا شود، ظرفيتهاي توليدي كافي براي مجهز كردن همه زيردرياييهاي طرح 955 «بوري» كفايت نميكند. خريد ناوهاي فرانسوي «ميسترال» ميتواند توان رزمي نيروي دريايي روسيه را تقويت كند ولي در اين زمينه چند نكته مبهم وجود دارد.
ناوهاي بالگردبر فرانسوي با چه هدفي خريده ميشوند و اينكه ميزان سازگاري آنها با ناوهاي ديگر روسي چقدر است؟ اين ناوها از نظر پدافند هوايي و مبارزه با زيردرياييها و مينها محدوديات زيادي دارند و نميتوانند در شرايط نبرد به تنهايي فعاليت كنند. آنها به مشايعت 6-4 ناو و نيروي هوايي نياز دارند تا قرباني دشمن نشوند، ولي اين امكانات وجود ندارد. از طرفي براي پياده كردن نيروي هوابرد در ساحل مجهز نشده دشمن، ناوهاي پشتيباني توپخانهاي لازم است كه هميشه كمبود آنها مشاهده ميشود. محل پياده شدن نيروهاي روسي نيز مشخص نشده است.
ظاهراً فقط در سومالي اين امكان وجود دارد ولي آمريكاييها قبلاً آنجا پياده شده بودند و سپس از آنجا فرار كردند. بهتر است كه روسيه مانند دوران شوروي، يك دسته از جنگندههاي نيروي هوايي خود را به جزيره «سوكوترا» در خليج عدن منتقل كند تا از كشتيهاي روسي و خارجي (در صورت توافق با كشورهاي ديگر) دفاع كنند. از مشكلات مهم ديگر بايد به كمبودهاي شديد در زمينه اداره راهبردي و عملياتي- نظامي اشاره كرد. تعداد نيروهاي سازمان اطلاعات نظامي كاهش بسيار زيادي داشته است. 60% فرماندهان از مقامهاي خود بركنار شدهاند. از ژوئن سال 2008 تا كنون چهار معاون رئيس ستاد كل (از 5 معاون)، رؤساي بسياري از ادارات ستاد كل و مركز مطالعات نظامي راهبردي (همراه با انحلال اين مركز) بركنار شدهاند.
همكاري نظامي با كشورهاي خارجي هم موضوع جالبي است. طي دو سال مديران جوان سعي كردند رياست اداره كل همكاري نظامي بينالمللي ستاد كل را بر عهده گيرند. سپس اين اداره كل منحل شد. تحصيل نظاميان خارجي در روسيه نمونه ديگري از اوضاع نابسامان نظامي روسيه است. در سال 2009 مطابق با قراردادهاي قبلي تا 1 سپتامبر، حدود 4 هزار نفر نظامي خارجي از 49 كشور جهان براي تحصيل به روسيه آمدند (پيرو دستور رئيس جمهور فدراسيون روسيه مورخ 30 دسامبر سال 2008). ولي به آنها بعد از ورود به روسيه توصيه شد براي تحصيل به كشورهاي ديگر بروند. تاكنون حيثيت روسيه تا اين حد زير سوال نرفته بود.
ارتش نيرومند و آماده نبرد، مصونيت مرزهاي كشور را تضمين ميكند. ولي وجود ارتش ضعيف دو خطر دارد كه يكي از آنها ايجاد خيال واهي دفاع مطمئن كشور در اذهان مردم است و ديگري تحريك دشمن براي تجاوز. براي مستدل كردن تغييرات فعلي در ارتش روسيه اعلام شده كه ارتش روسيه بيش از حد به ارتش شوروي شباهت داشت. اين استدلال كه حالت ايدئولوژيكي دارد و از راهبرد نظامي دور است، قانع كننده به نظر نميآيد.
نويسنده: لئونيد ايواشوف، رئيس آكادمي مسايل ژئوپلتيكي، نشريه «كورير نظامي صنعتي»
---------------------------------------------
http://iras.ir/files/fa/news/1389/6/16/897_441.jpg
ايراس: روسيه طي سالها و ماههاي اخير اصلاحات فراواني را در نيروهاي مسلح خود صورت داده كه تقويت توانمنديهاي راهبردي هستهاي و بهكارگيري نيروهاي مجرب در ساختار ارتش از جملة اين اقدامات است. در باب چرايي اين اصلاحات ميتوان به دلايل مختلفي اشاره كرد كه ذهنيت امنيتمحور مردان كرملين، تلاش كشورهاي همسايه روسيه براي تقويت بنية نظامي خود و مساعي بيوقفة ايالات متحده آمريكا و ناتو به توسعة حضور خود تا مرزهاي غربي روسيه از جمله مهمترين اين موارد است. هرچند، هدف اعلامي مسكو از اصلاحات نظامي ايجاد ارتشي كوچكتر و كارآمدتر است، اما به عقيده برخي كارشناسان كاسته شدن از ميزان تجهيزات و نيروهاي نظامي روسيه مشكلاتي را در آينده براي اين كشور به وجود خواهد آورد.
تغييرات گسترده سازماني ماههاي اخير در نيروهاي مسلح روسيه باعث نگراني جدي نه تنها نظاميان بلكه محافل اجتماعي غيرنظامي در اين كشور شده است. افزايش خطرات نظامي در امتداد مرزهاي فدراسيون روسيه يكي از بديهيات غيرقابل بحث است. ايالات متحده با سرعت بيسابقهاي توانمندي ضربتي نيروهاي مسلح خود را افزايش ميدهد. ناتو در تلاش است تا شديدترين نظريه راهبردی خود را تصويب كند و عرصه مسئوليت اين پيمان را به سراسر جهان گسترش ميدهد. كشورهاي شرقي بيش از پيش درباره سرمايهگذاري در فضاهاي «خالي» روسي بحث نموده و طي قوانين مصوب پارلمان بر اعاده «اراضي شمالي» روسي (به ژاپن) تأكيد ميكنند. برگزاري رزمايشهاي بزرگ نظامي در نزديكي مرزهاي روسيه نيز به يك واقعيت روزمره تبديل شده است.
در عين حال نيكلاي ماكاروف، رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح روسيه گزارش ميدهد كه «روسيه در سالهاي 2009-2008 از منطقه كالينينگراد تعداد زياد تسليحات از جمله 600 دستگاه تانك، حدود 550 دستگاه خودرو زرهي و زرهپوش و حد اقل 600 توپ خارج كرد. ما در مجموع اين منطقه را غير نظامي كرديم». البته وي در يكي از مصاحبههاي بعدي خود اعتراف نمود كه كشورهاي اروپاي شرقي در واكنش به خروج تسليحات ما از منطقه كالينينگراد به افزايش نيروهاي خود دست زدند».
البته اين فعاليتهاي نظامي تنها به كشورهاي اروپاي شرقي منحصر نمي شود. در سال 2009 رزمايش بزرگ ناتو در نروژ، در نزديكي مرزهاي روسيه برگزار شد كه ستاد كل به اين واقعيت توجه نكرد. هنوز رسماً اعلام نشده كه در سال 2010 دركشورهاي لتوني، ليتواني و استوني سلسله رزمايشهاي گسترده ناتو با انتقال نيروهاي آمريكايي از خاك آمريكا، سوختگيري در هوا، پياده كردن نيروي هوابرد، تشكيل يگانهاي چند قومي و غيره برگزار خواهد شد. دبيركل ناتو براي كاهش نگرانيهاي مسكو اعلام كرد كه اين رزمايش عليه روسيه طراحي نشده و براي تمرين مبارزه با تروريسم برگزار ميشود.
ستاد كل نيروهاي مسلح روسيه ضمن خلع سلاح كردن منطقه كالينينگراد و ناوگان درياي بالتيك احتمال عضويت قريب الوقوع فنلاند و سپس سوئد در ناتو را ناديده ميگيرد. در اين صورت قوس نيروهاي برتر دشمن تمام قسمت شمال غربي روسيه را احاطه خواهد كرد و اين مساله تنها يكي از محورهاي راهبردی است. در قسمت غربي، جنوب غربي و جنوبي اوضاع بهتر نيست زيرا روسيه در حال جنگ سرد سياسي – اقتصادي با بلاروس و اكراين و در آستانه جنگ با گرجستان قرار دارد. در پايگاه آمريكايي در جزيره ديگو-گارسيا نيز گروه نيرومندي براي وارد كردن ضربه به كشور همسايه روسيه يعني ايران متمركز ميشود. به همين منظور گروه نيروهاي آمريكايي در افغانستان به ميزان 30 هزار نفر تقويت شده و مذاكرات با جنبش طالبان درباره «بيطرفي» جريان دارد. ولي روسيه كشور خود را غير نظامي ميكند.
متأسفانه اين روند غير نظامي كردن نه تنها در منطقه كالينينگراد بلكه در سراسر روسيه مشاهده ميشود. اين وضعيت بسيار نگرانكننده است. در دكترين نظامي جديد فدراسيون روسيه، تبديل پيمان آتلانتيك شمالي به غول نظامي جهاني و نزديك شدن آن به مرزهاي روسيه به عنوان مهمترين خطر نظامي براي روسيه اعلام شده است. اما در دكترين نظامي به اين موضوع كه نيروهاي مسلح روسيه چگونه از كشور خود دفاع خواهند كرد، پاسخي داده نميشود. جالب آنكه در اين سند اساسي نظامي -سياسي كلماتي چون تهاجم، حمله متقابل، سركوبي دشمن و عمليات نيروهاي مسلح تقريباً ذكر نشده است.
از 18 ژانويه سال 2003 در برنامههاي نظامي آمريكا نظريه «ضربه سريع جهاني» طراحي و اجرا ميشود كه ناظر بر حمله غيرمنتظره به كشور هدف با استفاده از 4-3 هزار موشك بالدار دقيق ظرف مدت 60 دقيقه است. به همين منظور نوع جديد موشكهاي بالدار با برد 6 هزار كيلومتري و سرعت بالاي پرواز طراحي ميشود. ولي روسيه از وسايل مقابله با اين خطر برخوردار نيست و نميتواند از سرزمين و جمعيت خود دفاع كند. علاوه برآن روند غيرنظامي كردن شامل پدافند هوايي هم ميشود. در حال حاضر حريم هوايي روسيه از ميدان پيوسته راداري برخوردار نيست و موشكهاي ضد هوايي در همه محورها نصب نشدهاند. سامانه موشكي اس-400 «تريومف» كه به تدريج در اختيار نيروي هوايي قرار ميگيرد، از مشخصات فني مناسبي برخوردار است و ميتواند حريم هوايي روسيه را پوشش دهد. ولي درحال حاضر تعداد اين سامانهها بسيار كم است و براي مقابله مؤثر با خطرات فزاينده در حريم هوايي و فضايي كفايت نميكند.
با توجه به مطالب ذكر شده روسيه چگونه از خود دفاع خواهد كرد؟ 8 اكتبر سال 2009 رسانههای گروهی روسيه از خريد دو فروند جنگنده سو-27 براي به دست آوردن برتري در حريم هوايي خبر دادند. اما اولاً، دو فروند جنگنده براي به دست آوردن برتري كم است. ثانياً، اين هواپيماها 30 سال پيش طراحي و ساخته شدند و در واقع از رده خارج هستند. جنگنده نسل پنجم كه جديداً رونمايي شد، فقط تا حدي نياز روسيه را تامين مينمايد. در جريان نمايشگاههاي هوا- فضا بارها ميگ 29 و جنگنده «سوخوي» با هندسي معكوس بالها به نمايش گذاشته شدهاند ولي نيروهاي مسلح روسيه حتي تعداد كمي از آنها را هم ندارند.
امتناع از تشكيل يگانهاي تانكي در سطح عملياتي - تاكتيكي احتمالاً با امتناع از عمليات تعرضي و اصل حمله متقابل ارتباط دارد. ولي كاهش تعداد تانكها در ارتش روسيه از 23 هزار به 2 هزار دستگاه با هيچ منطق انساني و پيشبيني علمي نظامي سازگاري ندارد. ناتو حدود 20 هزار تانك دارد كه اين تانكها به خاطر محدوديتهای جغرافيايي ميتوانند فقط در سمت شرق حركت كنند. در محور راهبردی شرقي هم در صورت تغيير اوضاع، ممكن است اين تغييرات ظرف چند روز صورت بگيرد و روسيه ميتواند با حمله ارتش يك ميليوني كشور همسايه روبرو شود. حدود ده تيپ روسي كه در اين قسمت كشور مستقر شدهاند، در ساعات اول تعرض دشمن از بين خواهند رفت. نميتوان به وسيله سامانه «ايسكاندر» جلوي تجاوز را گرفت. اين سامانه بسيار فقط اهداف نقطهاي را نابود ميكند و نميتواند تمام منطقه عمليات جنگي را پوشش دهد.
استفاده از سلاحهاي هستهاي عليه ناتو و ژاپن برابر با خودكشي است زيرا اين كشورها تحت حمايت چتر هستهاي آمريكايي قرار دارند. بعد از امضا و اجراي قرارداد جديد درباره تسليحات راهبردي تهاجمي، چين در زمينه موشكهاي هستهاي به موازنه باروسيه خواهد رسيد. روسيه در زمان گورباچف با آمريكاييها قراردادي درباره موشكهاي ميان برد و كوتاه برد منعقد كرده و بر خلاف چين، از اين گونه موشكها برخوردار نيست. ولي پرواز موشك بالستيكي قارهپيما ميتواند توسط ارتش آمريكا به عنوان ضربه به آمريكا تلقي شود كه به اين حمله پاسخ حتمي داده خواهد شد.
اوضاع نيروي دريايي روسيه بهتر نيست. هر سال تعدادي از ناوها به دليل كهنه شدن از رده خارج شوند، فقدان هواپيماهاي جنگي دريايي و كمبود بودجه براي تربيت پرسنل نظامي، همگي امكانات ناوگانهاي نظامي روسيه را كاهش ميدهد. به همين علت كاركرد نيروي دريايي در دكترين نظامي جديد تا سطح مبارزه با دزدان دريايي، تأمين كشتيراني و امنيت فعاليت اقتصادي فدراسيون روسيه در اقيانوس جهاني تنزل يافته است. آينده زيردرياييهاي راهبردی هم مشخص نيست. موشك «بولاوا» پرواز نميكند و حتي اگر آزمايشات آن با موفقيت اجرا شود، ظرفيتهاي توليدي كافي براي مجهز كردن همه زيردرياييهاي طرح 955 «بوري» كفايت نميكند. خريد ناوهاي فرانسوي «ميسترال» ميتواند توان رزمي نيروي دريايي روسيه را تقويت كند ولي در اين زمينه چند نكته مبهم وجود دارد.
ناوهاي بالگردبر فرانسوي با چه هدفي خريده ميشوند و اينكه ميزان سازگاري آنها با ناوهاي ديگر روسي چقدر است؟ اين ناوها از نظر پدافند هوايي و مبارزه با زيردرياييها و مينها محدوديات زيادي دارند و نميتوانند در شرايط نبرد به تنهايي فعاليت كنند. آنها به مشايعت 6-4 ناو و نيروي هوايي نياز دارند تا قرباني دشمن نشوند، ولي اين امكانات وجود ندارد. از طرفي براي پياده كردن نيروي هوابرد در ساحل مجهز نشده دشمن، ناوهاي پشتيباني توپخانهاي لازم است كه هميشه كمبود آنها مشاهده ميشود. محل پياده شدن نيروهاي روسي نيز مشخص نشده است.
ظاهراً فقط در سومالي اين امكان وجود دارد ولي آمريكاييها قبلاً آنجا پياده شده بودند و سپس از آنجا فرار كردند. بهتر است كه روسيه مانند دوران شوروي، يك دسته از جنگندههاي نيروي هوايي خود را به جزيره «سوكوترا» در خليج عدن منتقل كند تا از كشتيهاي روسي و خارجي (در صورت توافق با كشورهاي ديگر) دفاع كنند. از مشكلات مهم ديگر بايد به كمبودهاي شديد در زمينه اداره راهبردي و عملياتي- نظامي اشاره كرد. تعداد نيروهاي سازمان اطلاعات نظامي كاهش بسيار زيادي داشته است. 60% فرماندهان از مقامهاي خود بركنار شدهاند. از ژوئن سال 2008 تا كنون چهار معاون رئيس ستاد كل (از 5 معاون)، رؤساي بسياري از ادارات ستاد كل و مركز مطالعات نظامي راهبردي (همراه با انحلال اين مركز) بركنار شدهاند.
همكاري نظامي با كشورهاي خارجي هم موضوع جالبي است. طي دو سال مديران جوان سعي كردند رياست اداره كل همكاري نظامي بينالمللي ستاد كل را بر عهده گيرند. سپس اين اداره كل منحل شد. تحصيل نظاميان خارجي در روسيه نمونه ديگري از اوضاع نابسامان نظامي روسيه است. در سال 2009 مطابق با قراردادهاي قبلي تا 1 سپتامبر، حدود 4 هزار نفر نظامي خارجي از 49 كشور جهان براي تحصيل به روسيه آمدند (پيرو دستور رئيس جمهور فدراسيون روسيه مورخ 30 دسامبر سال 2008). ولي به آنها بعد از ورود به روسيه توصيه شد براي تحصيل به كشورهاي ديگر بروند. تاكنون حيثيت روسيه تا اين حد زير سوال نرفته بود.
ارتش نيرومند و آماده نبرد، مصونيت مرزهاي كشور را تضمين ميكند. ولي وجود ارتش ضعيف دو خطر دارد كه يكي از آنها ايجاد خيال واهي دفاع مطمئن كشور در اذهان مردم است و ديگري تحريك دشمن براي تجاوز. براي مستدل كردن تغييرات فعلي در ارتش روسيه اعلام شده كه ارتش روسيه بيش از حد به ارتش شوروي شباهت داشت. اين استدلال كه حالت ايدئولوژيكي دارد و از راهبرد نظامي دور است، قانع كننده به نظر نميآيد.
نويسنده: لئونيد ايواشوف، رئيس آكادمي مسايل ژئوپلتيكي، نشريه «كورير نظامي صنعتي»