باستان شناس
8th September 2010, 12:20 AM
در حوزهی فرهنگی، پذیرفتاری ارمنستان از تأثیرگذاری ایران، در سه مرحلهی اصلی رخ داده است:
1- تأثیر و نفوذ ایران هخامنشی با پیوستن ارمنستان به امپراتوری هخامنشی آغاز گردید و تا مدتی طولانی پس از سقوط امپراتوری تداوم داشت و احتملاً سرانجام با تأثیرگذاری اشکانیان یگانه و آمیخته شد. رسوم و شیوههای اجرایی هخامنشیان را شهربانان «ارنتی» (Orontid) ارمنستان و شاهان «آرتاکسی» (Artaxiad) آن حفظ نمودند و ادامه دادند.
استرابو (Geography 11.13.9) اشاره میکند که ارمنیان شیوهی پوشش خود را از مادها برگرفته بودند؛ اما بیگمان وی مادها کهن را در معنای دقیق، با مادها آتورپاتکان درآمیخته و خلط کرده است.
ارمنیان یقیناً پیوندها و روابط عمدهتری با اهالی آتورپاتکان، همسایگان نزدیک و شرکای تجاری خود داشتند تا این که با پارسها. افزون بر این، شاهان ارمنستان و آتورپاتکان به داشتن پیوندهای ناشی از ازدواج نیز معروف بودند (Strabo 11.13.1).
واقعیتی گواهی شده و جالب توجه آن است که در ارمنستان اواخر عصر هخامنشی سه زبان رایج و متداول بود: الف) زبان ارمنی (یا ارمنی مقدم/ proto-Armenian)، گویش محلی بدون نوشتار؛ ب) گویشی، احتمالاً پارسی یا پارسی- مادی، که نه تنها در دربار شهربانان ارمنستان بل که در میان طبقات کاملاً فرودست جامعه نیز بدان تکلم میشد (به نوشتهی Xenophon, Anabasis 4.5.10 & 5.34)، و شاید پیش از این به حروف آرامی نوشته میشد؛ پ) آرامی شاهنشاهی، زبان دولت و روابط بین الملل که به دیرینگی آغاز سدهی دوم پ.م. نیز همچنان مورد استفاده در نگارش اسناد رسمی بود.
2- تأثیرگذاری پارتی اشکانی بر ارمنستان، که با برآمدن پارتیان در سدهی دوم پ.م. آغاز گردید و پس از استقرار اشکانیان بر تخت سلطنت ارمنستان در اواسط سدهی یکم میلادی اوج یافت، نیرومندتر و پایدارتر بود.
از آن زمان به بعد، شاهان ارمنستان کوشیدند که دربار خود را عین و همانی (replica) دربار اشکانی در تیسفون بسازند، حال آن که اشراف ارمنی پیوندها و روابط نزدیکی را با آریستوکراسی پارتی (برخی از خانوادههایی که به ارمنستان مهاجرت کرده بودند) ایجاد کردند و حتا شیوهی پوشش آنان را به عنوان الگو پذیرفتند.
تا زمانی که گویش ارمنی به عنوان یک زبان عامیانهی صرف باقی بود، زبان پارتی در دربار و در میان طبقات فرادست ارمنستان چیرگی و تداول داشت. بیشتر وامواژههای ایرانی موجود در ریشهی زبان کهن ارمنی از این دوران برجای مانده است.
تأثیر و نفوذ اشکانیان آثار و نمودهای برجستهای را بر جنبههایی از تمدن ارمنی باقی گذاشت. برای نمونه، gusan (جمع gusank')، گونهای رامشگر یا خنیاگر، که نویسندگان ارمنی گهگاه از آن یاد کردهاند، همانی gosan (گوسان) پارتی است. در طی دوران ساسانی، ارمنستان مسیحی روی هم رفته به سنتهای ایران اشکانی وفادار مانده بود.
3- تأثیر و نفوذ ساسانیان، واپسین اثرپذیری ارمنستان از ایران بود و به نظر میآید که نسبتاً نیرومند بوده است، هر چند با تغییر شیوهی برخورد سیاسی و دینی ایرانیان، دچار افت و خیز میگردید. در زمان ابداع الفبای ارمنی، پهلوی زبان حکومت سلطنتی و دربار بود (Movses Xorenac'i. 3.52)، در صورتی که زبانهای سریانی و یونانی در کلیسا کاربرد داشت. پیشرفت و گسترش خط و نگارش ارمنی، اهمیت زبان پهلوی را به گستردگی کاهش داد.
با وجود این، در ارمنستان ایران، این زبان برای نگارش اسناد رسمی و گهگاه همراه با زبان ارمنی، مرسوم و معمول ماند. از سوی دیگر، با وجود خصومت ارمنیان با مزداپرستی، پیوندها و روابط نزدیک میان آریستوکراتهای دو کشور هرگز از هم نگسست و ارمنیان به برخی جوانب دنیوی فرهنگ ساسانی بیعلاقه و بیاعتنا باقی نماندند. در سدهی ششم میلادی، بردباری ساسانیان نسبت به مسیحیان و حضور مسیحیان بسیار در دربار ساسانی، روابط و مناسبات ارمنی- ایرانی را آسانتر ساخت.
این نکته یقیناً مهم و پرمعناست که واپسین مرزبان ارمنستان، Varaztiroc Bagratuni در کاخ شاهنشاه ساسانی پرورش یافته بود. *
* M. L. Chaumont, "Armenia and Iran II. the pre-islamic period": Encyclopaedia Iranica, vol. 2, 1987, p. 438
1- تأثیر و نفوذ ایران هخامنشی با پیوستن ارمنستان به امپراتوری هخامنشی آغاز گردید و تا مدتی طولانی پس از سقوط امپراتوری تداوم داشت و احتملاً سرانجام با تأثیرگذاری اشکانیان یگانه و آمیخته شد. رسوم و شیوههای اجرایی هخامنشیان را شهربانان «ارنتی» (Orontid) ارمنستان و شاهان «آرتاکسی» (Artaxiad) آن حفظ نمودند و ادامه دادند.
استرابو (Geography 11.13.9) اشاره میکند که ارمنیان شیوهی پوشش خود را از مادها برگرفته بودند؛ اما بیگمان وی مادها کهن را در معنای دقیق، با مادها آتورپاتکان درآمیخته و خلط کرده است.
ارمنیان یقیناً پیوندها و روابط عمدهتری با اهالی آتورپاتکان، همسایگان نزدیک و شرکای تجاری خود داشتند تا این که با پارسها. افزون بر این، شاهان ارمنستان و آتورپاتکان به داشتن پیوندهای ناشی از ازدواج نیز معروف بودند (Strabo 11.13.1).
واقعیتی گواهی شده و جالب توجه آن است که در ارمنستان اواخر عصر هخامنشی سه زبان رایج و متداول بود: الف) زبان ارمنی (یا ارمنی مقدم/ proto-Armenian)، گویش محلی بدون نوشتار؛ ب) گویشی، احتمالاً پارسی یا پارسی- مادی، که نه تنها در دربار شهربانان ارمنستان بل که در میان طبقات کاملاً فرودست جامعه نیز بدان تکلم میشد (به نوشتهی Xenophon, Anabasis 4.5.10 & 5.34)، و شاید پیش از این به حروف آرامی نوشته میشد؛ پ) آرامی شاهنشاهی، زبان دولت و روابط بین الملل که به دیرینگی آغاز سدهی دوم پ.م. نیز همچنان مورد استفاده در نگارش اسناد رسمی بود.
2- تأثیرگذاری پارتی اشکانی بر ارمنستان، که با برآمدن پارتیان در سدهی دوم پ.م. آغاز گردید و پس از استقرار اشکانیان بر تخت سلطنت ارمنستان در اواسط سدهی یکم میلادی اوج یافت، نیرومندتر و پایدارتر بود.
از آن زمان به بعد، شاهان ارمنستان کوشیدند که دربار خود را عین و همانی (replica) دربار اشکانی در تیسفون بسازند، حال آن که اشراف ارمنی پیوندها و روابط نزدیکی را با آریستوکراسی پارتی (برخی از خانوادههایی که به ارمنستان مهاجرت کرده بودند) ایجاد کردند و حتا شیوهی پوشش آنان را به عنوان الگو پذیرفتند.
تا زمانی که گویش ارمنی به عنوان یک زبان عامیانهی صرف باقی بود، زبان پارتی در دربار و در میان طبقات فرادست ارمنستان چیرگی و تداول داشت. بیشتر وامواژههای ایرانی موجود در ریشهی زبان کهن ارمنی از این دوران برجای مانده است.
تأثیر و نفوذ اشکانیان آثار و نمودهای برجستهای را بر جنبههایی از تمدن ارمنی باقی گذاشت. برای نمونه، gusan (جمع gusank')، گونهای رامشگر یا خنیاگر، که نویسندگان ارمنی گهگاه از آن یاد کردهاند، همانی gosan (گوسان) پارتی است. در طی دوران ساسانی، ارمنستان مسیحی روی هم رفته به سنتهای ایران اشکانی وفادار مانده بود.
3- تأثیر و نفوذ ساسانیان، واپسین اثرپذیری ارمنستان از ایران بود و به نظر میآید که نسبتاً نیرومند بوده است، هر چند با تغییر شیوهی برخورد سیاسی و دینی ایرانیان، دچار افت و خیز میگردید. در زمان ابداع الفبای ارمنی، پهلوی زبان حکومت سلطنتی و دربار بود (Movses Xorenac'i. 3.52)، در صورتی که زبانهای سریانی و یونانی در کلیسا کاربرد داشت. پیشرفت و گسترش خط و نگارش ارمنی، اهمیت زبان پهلوی را به گستردگی کاهش داد.
با وجود این، در ارمنستان ایران، این زبان برای نگارش اسناد رسمی و گهگاه همراه با زبان ارمنی، مرسوم و معمول ماند. از سوی دیگر، با وجود خصومت ارمنیان با مزداپرستی، پیوندها و روابط نزدیک میان آریستوکراتهای دو کشور هرگز از هم نگسست و ارمنیان به برخی جوانب دنیوی فرهنگ ساسانی بیعلاقه و بیاعتنا باقی نماندند. در سدهی ششم میلادی، بردباری ساسانیان نسبت به مسیحیان و حضور مسیحیان بسیار در دربار ساسانی، روابط و مناسبات ارمنی- ایرانی را آسانتر ساخت.
این نکته یقیناً مهم و پرمعناست که واپسین مرزبان ارمنستان، Varaztiroc Bagratuni در کاخ شاهنشاه ساسانی پرورش یافته بود. *
* M. L. Chaumont, "Armenia and Iran II. the pre-islamic period": Encyclopaedia Iranica, vol. 2, 1987, p. 438