nika6749
4th September 2010, 08:40 PM
سقف اجرا شده با تيرچه و بلوك از انواع سقف هاي با پشت بند ( تيرك دار ) بتني است كه تحمل فشار به بتن بالايي با ضخامت حداقل پنج سانتيمتر واگذار مي گردد و كشش توسط ميلگردهاي كششي تيرچه ( ميلگردهاي تحتاني تيرچه ) تحمل مي شود. بتن بالايي همچنين ، همانند يك دال نازك با دهانه اي برابر فاصله دو تيرچه ، خمش موضعي را در محل بين دو تيرچه تحمل مي كند. در اين نوع سقف ، تيرچه ها به فاصله حداكثر 70 سانتيمتر ( محور تا محور ) كنار هم و در امتداد دهانه كوتاهتر سقف قرار مي گيرند و با بتن پوششي كه در محل ريخته مي شود و ضخامت آن حداقل پنج سانتيمتر است ، تيرهاي t شكل چسبيده و مجاور هم را تشكيل مي دهند. براي پركردن فاصله تيرچه ها ، از عناصر گوناگون ، مانند آجرهاي توخالي ، بلوكهاي بتني و حتي پلاستيك و چيزهاي ديگر استفاده مي شود. اين عناصر پركننده در سقف تحمل نيرو نمي كنند.
بنابراين ، سقف تيرچه و بلوك از اجزاي اصلي ، به شرح زير تشكيل مي شود :
1- تيرچه
2- بلوك
3- ميلگرد حرارتي و افت و ميلگرد منفي
4- بتن پوششي ( درجا )
كه نقش هريك از اين اجزا در مراحل دو گانه باربري ، يعني مرحله حمل و نقل تيرچه و اجراي سقف و مرحله بهره برداري را ، به ترتيب زير مي آوريم :
1- تيرچه : عضو پيش ساخته اي است ، متشكل از بتن و فولاد به مقطع تقريبي t ، كه در دو نوع تيرچه خرپايي و تيرچه پيش تنيده ، توليد مي شود و مانند همه قطعه هاي پيش ساخته در دو مرحله تحت اثر نيرو قرار مي گيرد. اين دو مرحله به علت اهميت آنها بايد به دقت مورد ملاحظه قرار گيرند :
الف) مرحله اول باربري : در اين مرحله بايد تيرچه به تنهايي قادر به تحمل بار ناشي از وزن خود در هنگام حمل و نقل بوده و همچنين قادر به تحمل وزن مرده سقف ( وزن تيرچه ، بلوك و بتن پوششي ) بين تكيه گاههاي موقت ( شمعبنديها ) در زمان اجراي سقف باشد.
ب) مرحله دوم باربري : اين ملرحله در تيرچه پس از حصول مقاومت بتن پوششي فرا مي رسد كه تكيه گاههاي موقت اجرايي برداشته شده و تيرچه به عنوان عضو كششي مقطع تيرt تحمل نيرو مي نمايد.
1-1 تيرچه پيش ساخته خرپايي : تيرچه پيش ساخته خرپايي فولادي و پاشنه بتني تشكيل شده است و در صورتي كه داراي قالب سفالي باشد ، تيرچه كفشك دار ناميده مي شود.
تيرچه پيش ساخته خرپايي براي تحمل مراحل دوگانه باربري ، از اجزاي زير تشكيل مي شود :
- عضو كششي - ميلگردهاي عرضي - ميلگردهاي بالايي
عضو كششي : در مرحله اول باربري تيرچه ، فولاد زيرين خرپا به عنوان عضو كششي خرپاي تيرچه بايد قادر به تحمل نيروي كششي ( حاصل از لنگر خمشي ) ناشي از وزن خود تيرچه در زمان حمل ونقل باشد و همچنين قادر به تحمل نيروي كششي ( حاصل از لنگر خمشي ) ناشي از وزن مرده سقف در فاصله محور تا محور تيرچه ها و بين دو تكيه گاه موقت ( شمعبندي ) باشد.
در مرحله دوم باربري تيرچه ، فولاد زيرين خرپا به عنوان عضو كششي تير t عمل مي كند.
حداقل تعداد ميلگرد كششي دو عدد بوده و سطح مقطع ميلگردهاي كششي از طريق محاسبه تعيين مي شود. توصيه مي شود قطر ميلگردهاي كششي از 8 ميليمتر كمتر و از 16 ميليمتر بيشتر نباشد. براي صرفه جويي در مصرف فولاد و پيوستگي بهتر آن با بتن ، معمولا" از ميلگرد آجدار ، به عنوان عضو كششي استفاده مي شود.
ميلگردهاي عرضي : در مرحله اول باربري ، ميلگردهاي عرضي همانند عضو مورب خرپا عمل مي كنند و به كمك اعضاي كششي و بالايي ، ايستايي لازم را جهت تحمل وزن خود تيرچه ( در هنگام حمل و نقل ) و وزن مرده سقف بين تكيه گاههاي موقت ( در هنگام اجرا ) تامين مي نمايند. در مرحله دوم باربري تيرچه ، ميلگردهاي عرضي ، پيوستگي لازم بين ميلگرد كششي خرپا و بتن پوششي ( بتن درجا ) را تامين مي كنند. همچنين مقابله با نيروي برشي تير t به وسيله ميلگردهاي عرضي انجام مي گيرد. در بعضي از انواع تيرچه هاي پيش ساخته ، در خرپا به جاي ميلگرد از ورق خم كاري شده به جاي عضو كششي – ميلگردهاي عرضي – ميلگردهاي بالايي استفاده مي شود.
اين ميلگردها جهت منظورهاي زير در تيرچه مصرف مي شوند : الف) تامين اينرسي لازم جهت مقاومت تيرچه در هنگام حمل و نقل ب) تامين مقاومت لازم جهت تحمل بار بلوك و بتن پوششي در بين تكيه گاههاي موقت ، پيش از به مقاومت رسيدن بتن ج) تامين پيوستگي لازم بين تيرچه و بتن پوششي د) تامين مقاومت برشي مورد نياز تيرچه
ميلگرد بالايي :در مرحله اول باربري ، فولاد تعبيه شده در قسمت بالاي تيرچه ، به عنوان ميلگرد بالايي خرپا عمل مي نمايد و به كمك ديگر اعضاي خرپا ، وزن تيرچه را هنگام حمل و نقل و همچنين وزن مرده سقف را در فاصله دو تكيه گاه موقت ( هنگام قالب بندي و بتن ريزي پيش از به مقاومت رسيدن بتن پوششي ) تحمل مي كند.
در مرحله دوم باربري تيرچه اگر ميلگرد بالايي در ضخامت بتن پوششي و بالاتر از سطح بلوكها قرار گيرد ، در نقش فولاد افت حرارتي مقطع مركب سقف عمل ميكند( در مقطع تير t )، و در صورتي كه پايين تر از سطح بلوكها قرار گيرد ، نقشي نخواهد داشت .
بتن پاشنه تيرچه پيش ساخته : براي تامين تكيه گاه بلوكها و نيز براي پرهيز از قالب بندي قسمت زيرين جان تير t در موقع اجرا ، بتن پاشنه تيرچه در كارخانه ريخته مي شود. حسن ديگر اين عمل اين است كه بعلت فراهم بودن شرايط بهتر اجرا در كارخانه ، پوشش آرماتورهاي كششي به صورت مطمئنتري تامين مي گردد. اين پوشش در مقاومت سقف در برابر آتش سوزي اثر بسزايي دارد.
حداقل عرض بتن پاشنه 10 سانتيمتر است و نبايد از 3.5/1 برابر ضخامت سقف كمتر باشد. ارتفاع بتن پاشنه بايد به ميزاني باشد كه قابل بتن ريزي بوده و پوشش بتني روي ميلگرد را جهت ايجاد مقاومت در برابر آتش سوزي تامين نمايد و همچنين پس از قرار گرفتن بلوك روي تيرچه ها ، سطح زيرين بلوك با سطح زيري تيرچه همسطح گردد. معمولا" ضخامت بتن پاشنه 4.5 تا 5.5 سانتيمتر و عرض آن 10 تا 16 سانتيمتر است. حداقل تاب فشاري بتن پاشنه ، 250 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع است.
1-2 تيرچه پيش ساخته پيش تنيده : اين نوع تيرچه كه فقط در كارخانه هاي مجهز توليد مي شود ، از مقطع بتني t و سيمهاي فولادي با مقاومت بالا ( 17500 تا 19000 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع ) تشكيل مي شود . سيمها را پيش از بتن ريزي تيرچه توسط جكهايي تحت كشش قرار داده و پس از حصول مقاومت لازم بتن ، آنها را آزاد مي كنند. در نتيجه ، بتن تيرچه تحت تنش فشاري قرار مي گيرد.
2- بلوك : براي پركردن محلهاي خالي بين تيرچه ها ، از بلوكهاي توخالي استفاده مي شود كه جنس آنها از سفال يا بتن و حتي پلاستيك و يونوليت است. بلوكها علاوه بر خاصيت پركنندگي فضاي خالي ، در حكم قالب بتن پوششي نيز هستند. بلوكها در سقفهاي اجرا شده با تيرچه و بلوك ، تحمل نيرو نمي كنند و فقط خاصيت پركنندگي دارند.
از بلوك به عنوان قالب هميشگي يا قالبي كه پس از اجرا باقي مي ماند ، براي قالب بندي بغل گونه جان تيرهاي t و همچنين بتن پوششي درجا استفاده مي شود. قسمت زيرين بلوك ، جهت تامين سطحي مسطح براي انجام نازك كاري و قسمتهاي تيغه داخلي بلوك به منظور تقويت مقطع تعبيه مي گردند. بلوكها در محاسبات مقاومت سقف به حساب نمي آيند و اساسا" به منزله قالبهايي هستند كه بايد نيروهاي اجرايي پيش از بتن ريزي سقف را تحمل نمايند. مثلا" در روي سقف ، پيش از بتن ريزي ، تحمل نيروي حاصل از رد شدن چرخ فرغون را داشته باشد و همچنين بايد مقاومت كافي براي تحمل نيروهاي حاصل از حمل و نقل و دپو نمودن را داشته باشد. شكل بلوك با توجه به موارد ياد شده طراحي مي شود و بلوك توخالي معمولا" از مواد مختلف توليد مي شود. مانند : 1- بتن با مصالح سنگي معمولي 2- بتن با مصالح سبك وزن 3- سفال 4- مصالح چوبي يا مقوايي 5- يونوليت و مشابه يا ني
مواد تشكيل دهنده بلوك نبايد روي بتن درجا اثر شيميايي داشته باشند. ارتفاع و طول بلوك ، تابع ضخامت كل سقف و فاصله تيرچه ها از همديگر مي باشد.عرض بلوك ، معمولا" 20 تا 25 سانتيمتر است. وزن بلوك بايد طوري باشد كه به آساني با دست در روي سقف جا به جا گردد. بلوكهاي سفالي بايد عاري از ترك و دانه هاي آهكي باشند ، و رنگ آنها كاملا" يكنواخت بوده و به طور يكسان پخته شده باشند.سطوح بلوك سفالي بايد صاف و عاري از انحنا و خميدگي و داراي لبه هاي تيز و مستقيم بوده و بافت ريز و متراكم داشته باشند. سطح خارجي بلوك ، به جهت ايجاد چسبندگي لازم به بتن بالايي و همچنين به نازك كاري زير سقف شياردار مي باشد.
3- ميلگردهاي افت حرارتي : جهت مقابله با تنشهاي متفرقه در بتن پوششي و به منظور جذب تنشهاي ناشي از افت و تغيير حرارت ، ميلگردهايي در دو جهت عمود برهم و در قسمت بالايي تير نواري t و روي بلوكها نصب مي گردند ، كه ميلگرد افت و حرارتي ناميده مي شوند.
در صورتي كه ارتفاع تيرچه خرپايي به حدي باشد كه ميلگرد نصب ( بالايي ) در محل تعبيه ميلگرد افت قرار گيرد ، مي توان از ميلگرد مزبور به عنوان ميلگرد افت و حرارتي در جهت طولي تيرچه استفاده كرد.
قطر ميلگرد افت حرارتي بر اي ميلگرد ساده ، دست كم 5 ميليمتر ، و براي ميلگرد با مقاومت بالا 4 ميليمتر و حداكثر فاصله بين دو ميلگرد افت حرارتي 25 سانتيمتر است.
4- بتن پوششي ( بتن درجا ) : بتن پوششي ، قسمتي از تير مركب است كه در محل كارگاه پس از جاگذاري تيرچه ها و بلوكها بتن ريزي مي گردد و پس از حصول مقاومت لازم به كمك عضو كششي بار وارد بر سقف را تحمل مي كند.
محدوديتها و ويژگيهاي فني سقف تيرچه و بلوك
سقفهاي اجرا شده با تيرچه بلوك ، داراي محدوديتهاي اجرايي به شرح زير هستند :
1- فاصله محور تا محور تيرچه ها نبايد از 70 سانتيمتر بيشتر باشد.
2- بتن پوششي قسمت بالايي تير ( بتن روي بلوك ) نبايد از 5 سانتيمتر ، يا 12/1 فاصله محور به محور تيرچه ها كمتر باشد.
3- عرض تيرچه نبايد از 10 سانتيمتر كوچكتر باشد و همچنين نبايد از 3.5/1 برابر ضخامت كل سقف كمتر باشد.
4- حداقل فاصله دو بلوك دو طرف يك تيرچه ، پس از نصب نبايد كمتر از 6.5 سانتيمتر باشد.
5- ضخامت سقف براي تيرهاي با تكيه گاه ساده نبايد از 20/1 دهانه كمتر باشد. در مورد تيرهاي يكسره نسبت ضخامت به دهانه ، به 26/1 كاهش مي يابد. در سقفهايي كه مسئله خيز مطرح نباشد ، اين مقدار تا 35/1 دهانه نيز كاهش مي يابد.
6- حداكثر دهانه مورد پوشش سقف ( در جهت طول تيرچه پيش ساخته خرپايي ) با تيرچه هاي منفرد ، نبايد از 8 متر بيشتر شود. توصيه مي شود براي اطمينان بيشتر ، دهانه مورد پوشش ، بيشتر از 7 متر نباشد و در صورت وجود سربارهاي زياد ، و يا دهانه بيش از هفت متر ، از تيرچه هاي مضاعف استفاده شود.
تكيه گاههاي موقت اجرايي
به طور كلي به محض اينكه تيرچه ها و بلوكهاي انتهايي بين دو تكيه گاه اصلي قرار گرفتند ، شمعبندي و قالب بندي به وسيله چهار تراشهاي عمود بر جهت تيرچه كه در مورد تيرچه هاي پيش ساخته خرپايي ، فاصله آنها از همديگر ، 1 تا 1.20 متر است ، انجام مي شود. موقع شمعبندي ، خيز مناسبي برابر 200/1 دهانه به طرف بالا در نظر گرفته مي شود تا پس از بارگذاري خيز منفي اوليه حذف شده و سقف مسطح گردد. به طور كلي ، چهار تراشها و شمعها بايد طوري نصب شوند كه بتوانند در مقابل نيروهاي وارده مقاومت نمايند؛ آنها را بايد طبق اصول و قواعد مربوط به آن ، به يكديگر متصل كرد.
در اجراي تكيه گاههاي موقت و جمع آوري آنها ، نكته هاي زير بايد رعايت گردند :
الف) در صورتي كه شمعها روي زمين تكيه داشته باشند ، بايد مطمئن بود كه زمين زير شمع ، به علت دستي بودن خاك يا جذب رطوبت بعدي ، نشست نكند. به طور كلي ، در صورت سست بودن زمين ، بايد با افزايش سطح تكيه گاه شمعها و جلوگيري از نمناك شدن زمين ، از نشست جلوگيري كرد.
ب) چنانچه تكيه گاه شمعها ، سقف طبقه زيرين باشد ، بايد وزن شمع بندي و سقف مورد احداث به منزله سربار سقف زيرين در نظر گرفته شده و با توجه به عمر بتن سقف زيرين ، تقويت لازم براي آن پيش بيني گردد. در غير اين صورت ، سقف زيرين تحمل سربار وارده را ننموده و اين باعث آسيب ديدن آن خواهد شد.
ج) در جمع آوري تكيه گاههاي موقت نيز بايد از حصول مقاومت كافي سقف مورد نظر ، جهت تحمل وزن خود و سربارهاي وارده از جمله شمعهاي
بنابراين ، سقف تيرچه و بلوك از اجزاي اصلي ، به شرح زير تشكيل مي شود :
1- تيرچه
2- بلوك
3- ميلگرد حرارتي و افت و ميلگرد منفي
4- بتن پوششي ( درجا )
كه نقش هريك از اين اجزا در مراحل دو گانه باربري ، يعني مرحله حمل و نقل تيرچه و اجراي سقف و مرحله بهره برداري را ، به ترتيب زير مي آوريم :
1- تيرچه : عضو پيش ساخته اي است ، متشكل از بتن و فولاد به مقطع تقريبي t ، كه در دو نوع تيرچه خرپايي و تيرچه پيش تنيده ، توليد مي شود و مانند همه قطعه هاي پيش ساخته در دو مرحله تحت اثر نيرو قرار مي گيرد. اين دو مرحله به علت اهميت آنها بايد به دقت مورد ملاحظه قرار گيرند :
الف) مرحله اول باربري : در اين مرحله بايد تيرچه به تنهايي قادر به تحمل بار ناشي از وزن خود در هنگام حمل و نقل بوده و همچنين قادر به تحمل وزن مرده سقف ( وزن تيرچه ، بلوك و بتن پوششي ) بين تكيه گاههاي موقت ( شمعبنديها ) در زمان اجراي سقف باشد.
ب) مرحله دوم باربري : اين ملرحله در تيرچه پس از حصول مقاومت بتن پوششي فرا مي رسد كه تكيه گاههاي موقت اجرايي برداشته شده و تيرچه به عنوان عضو كششي مقطع تيرt تحمل نيرو مي نمايد.
1-1 تيرچه پيش ساخته خرپايي : تيرچه پيش ساخته خرپايي فولادي و پاشنه بتني تشكيل شده است و در صورتي كه داراي قالب سفالي باشد ، تيرچه كفشك دار ناميده مي شود.
تيرچه پيش ساخته خرپايي براي تحمل مراحل دوگانه باربري ، از اجزاي زير تشكيل مي شود :
- عضو كششي - ميلگردهاي عرضي - ميلگردهاي بالايي
عضو كششي : در مرحله اول باربري تيرچه ، فولاد زيرين خرپا به عنوان عضو كششي خرپاي تيرچه بايد قادر به تحمل نيروي كششي ( حاصل از لنگر خمشي ) ناشي از وزن خود تيرچه در زمان حمل ونقل باشد و همچنين قادر به تحمل نيروي كششي ( حاصل از لنگر خمشي ) ناشي از وزن مرده سقف در فاصله محور تا محور تيرچه ها و بين دو تكيه گاه موقت ( شمعبندي ) باشد.
در مرحله دوم باربري تيرچه ، فولاد زيرين خرپا به عنوان عضو كششي تير t عمل مي كند.
حداقل تعداد ميلگرد كششي دو عدد بوده و سطح مقطع ميلگردهاي كششي از طريق محاسبه تعيين مي شود. توصيه مي شود قطر ميلگردهاي كششي از 8 ميليمتر كمتر و از 16 ميليمتر بيشتر نباشد. براي صرفه جويي در مصرف فولاد و پيوستگي بهتر آن با بتن ، معمولا" از ميلگرد آجدار ، به عنوان عضو كششي استفاده مي شود.
ميلگردهاي عرضي : در مرحله اول باربري ، ميلگردهاي عرضي همانند عضو مورب خرپا عمل مي كنند و به كمك اعضاي كششي و بالايي ، ايستايي لازم را جهت تحمل وزن خود تيرچه ( در هنگام حمل و نقل ) و وزن مرده سقف بين تكيه گاههاي موقت ( در هنگام اجرا ) تامين مي نمايند. در مرحله دوم باربري تيرچه ، ميلگردهاي عرضي ، پيوستگي لازم بين ميلگرد كششي خرپا و بتن پوششي ( بتن درجا ) را تامين مي كنند. همچنين مقابله با نيروي برشي تير t به وسيله ميلگردهاي عرضي انجام مي گيرد. در بعضي از انواع تيرچه هاي پيش ساخته ، در خرپا به جاي ميلگرد از ورق خم كاري شده به جاي عضو كششي – ميلگردهاي عرضي – ميلگردهاي بالايي استفاده مي شود.
اين ميلگردها جهت منظورهاي زير در تيرچه مصرف مي شوند : الف) تامين اينرسي لازم جهت مقاومت تيرچه در هنگام حمل و نقل ب) تامين مقاومت لازم جهت تحمل بار بلوك و بتن پوششي در بين تكيه گاههاي موقت ، پيش از به مقاومت رسيدن بتن ج) تامين پيوستگي لازم بين تيرچه و بتن پوششي د) تامين مقاومت برشي مورد نياز تيرچه
ميلگرد بالايي :در مرحله اول باربري ، فولاد تعبيه شده در قسمت بالاي تيرچه ، به عنوان ميلگرد بالايي خرپا عمل مي نمايد و به كمك ديگر اعضاي خرپا ، وزن تيرچه را هنگام حمل و نقل و همچنين وزن مرده سقف را در فاصله دو تكيه گاه موقت ( هنگام قالب بندي و بتن ريزي پيش از به مقاومت رسيدن بتن پوششي ) تحمل مي كند.
در مرحله دوم باربري تيرچه اگر ميلگرد بالايي در ضخامت بتن پوششي و بالاتر از سطح بلوكها قرار گيرد ، در نقش فولاد افت حرارتي مقطع مركب سقف عمل ميكند( در مقطع تير t )، و در صورتي كه پايين تر از سطح بلوكها قرار گيرد ، نقشي نخواهد داشت .
بتن پاشنه تيرچه پيش ساخته : براي تامين تكيه گاه بلوكها و نيز براي پرهيز از قالب بندي قسمت زيرين جان تير t در موقع اجرا ، بتن پاشنه تيرچه در كارخانه ريخته مي شود. حسن ديگر اين عمل اين است كه بعلت فراهم بودن شرايط بهتر اجرا در كارخانه ، پوشش آرماتورهاي كششي به صورت مطمئنتري تامين مي گردد. اين پوشش در مقاومت سقف در برابر آتش سوزي اثر بسزايي دارد.
حداقل عرض بتن پاشنه 10 سانتيمتر است و نبايد از 3.5/1 برابر ضخامت سقف كمتر باشد. ارتفاع بتن پاشنه بايد به ميزاني باشد كه قابل بتن ريزي بوده و پوشش بتني روي ميلگرد را جهت ايجاد مقاومت در برابر آتش سوزي تامين نمايد و همچنين پس از قرار گرفتن بلوك روي تيرچه ها ، سطح زيرين بلوك با سطح زيري تيرچه همسطح گردد. معمولا" ضخامت بتن پاشنه 4.5 تا 5.5 سانتيمتر و عرض آن 10 تا 16 سانتيمتر است. حداقل تاب فشاري بتن پاشنه ، 250 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع است.
1-2 تيرچه پيش ساخته پيش تنيده : اين نوع تيرچه كه فقط در كارخانه هاي مجهز توليد مي شود ، از مقطع بتني t و سيمهاي فولادي با مقاومت بالا ( 17500 تا 19000 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع ) تشكيل مي شود . سيمها را پيش از بتن ريزي تيرچه توسط جكهايي تحت كشش قرار داده و پس از حصول مقاومت لازم بتن ، آنها را آزاد مي كنند. در نتيجه ، بتن تيرچه تحت تنش فشاري قرار مي گيرد.
2- بلوك : براي پركردن محلهاي خالي بين تيرچه ها ، از بلوكهاي توخالي استفاده مي شود كه جنس آنها از سفال يا بتن و حتي پلاستيك و يونوليت است. بلوكها علاوه بر خاصيت پركنندگي فضاي خالي ، در حكم قالب بتن پوششي نيز هستند. بلوكها در سقفهاي اجرا شده با تيرچه و بلوك ، تحمل نيرو نمي كنند و فقط خاصيت پركنندگي دارند.
از بلوك به عنوان قالب هميشگي يا قالبي كه پس از اجرا باقي مي ماند ، براي قالب بندي بغل گونه جان تيرهاي t و همچنين بتن پوششي درجا استفاده مي شود. قسمت زيرين بلوك ، جهت تامين سطحي مسطح براي انجام نازك كاري و قسمتهاي تيغه داخلي بلوك به منظور تقويت مقطع تعبيه مي گردند. بلوكها در محاسبات مقاومت سقف به حساب نمي آيند و اساسا" به منزله قالبهايي هستند كه بايد نيروهاي اجرايي پيش از بتن ريزي سقف را تحمل نمايند. مثلا" در روي سقف ، پيش از بتن ريزي ، تحمل نيروي حاصل از رد شدن چرخ فرغون را داشته باشد و همچنين بايد مقاومت كافي براي تحمل نيروهاي حاصل از حمل و نقل و دپو نمودن را داشته باشد. شكل بلوك با توجه به موارد ياد شده طراحي مي شود و بلوك توخالي معمولا" از مواد مختلف توليد مي شود. مانند : 1- بتن با مصالح سنگي معمولي 2- بتن با مصالح سبك وزن 3- سفال 4- مصالح چوبي يا مقوايي 5- يونوليت و مشابه يا ني
مواد تشكيل دهنده بلوك نبايد روي بتن درجا اثر شيميايي داشته باشند. ارتفاع و طول بلوك ، تابع ضخامت كل سقف و فاصله تيرچه ها از همديگر مي باشد.عرض بلوك ، معمولا" 20 تا 25 سانتيمتر است. وزن بلوك بايد طوري باشد كه به آساني با دست در روي سقف جا به جا گردد. بلوكهاي سفالي بايد عاري از ترك و دانه هاي آهكي باشند ، و رنگ آنها كاملا" يكنواخت بوده و به طور يكسان پخته شده باشند.سطوح بلوك سفالي بايد صاف و عاري از انحنا و خميدگي و داراي لبه هاي تيز و مستقيم بوده و بافت ريز و متراكم داشته باشند. سطح خارجي بلوك ، به جهت ايجاد چسبندگي لازم به بتن بالايي و همچنين به نازك كاري زير سقف شياردار مي باشد.
3- ميلگردهاي افت حرارتي : جهت مقابله با تنشهاي متفرقه در بتن پوششي و به منظور جذب تنشهاي ناشي از افت و تغيير حرارت ، ميلگردهايي در دو جهت عمود برهم و در قسمت بالايي تير نواري t و روي بلوكها نصب مي گردند ، كه ميلگرد افت و حرارتي ناميده مي شوند.
در صورتي كه ارتفاع تيرچه خرپايي به حدي باشد كه ميلگرد نصب ( بالايي ) در محل تعبيه ميلگرد افت قرار گيرد ، مي توان از ميلگرد مزبور به عنوان ميلگرد افت و حرارتي در جهت طولي تيرچه استفاده كرد.
قطر ميلگرد افت حرارتي بر اي ميلگرد ساده ، دست كم 5 ميليمتر ، و براي ميلگرد با مقاومت بالا 4 ميليمتر و حداكثر فاصله بين دو ميلگرد افت حرارتي 25 سانتيمتر است.
4- بتن پوششي ( بتن درجا ) : بتن پوششي ، قسمتي از تير مركب است كه در محل كارگاه پس از جاگذاري تيرچه ها و بلوكها بتن ريزي مي گردد و پس از حصول مقاومت لازم به كمك عضو كششي بار وارد بر سقف را تحمل مي كند.
محدوديتها و ويژگيهاي فني سقف تيرچه و بلوك
سقفهاي اجرا شده با تيرچه بلوك ، داراي محدوديتهاي اجرايي به شرح زير هستند :
1- فاصله محور تا محور تيرچه ها نبايد از 70 سانتيمتر بيشتر باشد.
2- بتن پوششي قسمت بالايي تير ( بتن روي بلوك ) نبايد از 5 سانتيمتر ، يا 12/1 فاصله محور به محور تيرچه ها كمتر باشد.
3- عرض تيرچه نبايد از 10 سانتيمتر كوچكتر باشد و همچنين نبايد از 3.5/1 برابر ضخامت كل سقف كمتر باشد.
4- حداقل فاصله دو بلوك دو طرف يك تيرچه ، پس از نصب نبايد كمتر از 6.5 سانتيمتر باشد.
5- ضخامت سقف براي تيرهاي با تكيه گاه ساده نبايد از 20/1 دهانه كمتر باشد. در مورد تيرهاي يكسره نسبت ضخامت به دهانه ، به 26/1 كاهش مي يابد. در سقفهايي كه مسئله خيز مطرح نباشد ، اين مقدار تا 35/1 دهانه نيز كاهش مي يابد.
6- حداكثر دهانه مورد پوشش سقف ( در جهت طول تيرچه پيش ساخته خرپايي ) با تيرچه هاي منفرد ، نبايد از 8 متر بيشتر شود. توصيه مي شود براي اطمينان بيشتر ، دهانه مورد پوشش ، بيشتر از 7 متر نباشد و در صورت وجود سربارهاي زياد ، و يا دهانه بيش از هفت متر ، از تيرچه هاي مضاعف استفاده شود.
تكيه گاههاي موقت اجرايي
به طور كلي به محض اينكه تيرچه ها و بلوكهاي انتهايي بين دو تكيه گاه اصلي قرار گرفتند ، شمعبندي و قالب بندي به وسيله چهار تراشهاي عمود بر جهت تيرچه كه در مورد تيرچه هاي پيش ساخته خرپايي ، فاصله آنها از همديگر ، 1 تا 1.20 متر است ، انجام مي شود. موقع شمعبندي ، خيز مناسبي برابر 200/1 دهانه به طرف بالا در نظر گرفته مي شود تا پس از بارگذاري خيز منفي اوليه حذف شده و سقف مسطح گردد. به طور كلي ، چهار تراشها و شمعها بايد طوري نصب شوند كه بتوانند در مقابل نيروهاي وارده مقاومت نمايند؛ آنها را بايد طبق اصول و قواعد مربوط به آن ، به يكديگر متصل كرد.
در اجراي تكيه گاههاي موقت و جمع آوري آنها ، نكته هاي زير بايد رعايت گردند :
الف) در صورتي كه شمعها روي زمين تكيه داشته باشند ، بايد مطمئن بود كه زمين زير شمع ، به علت دستي بودن خاك يا جذب رطوبت بعدي ، نشست نكند. به طور كلي ، در صورت سست بودن زمين ، بايد با افزايش سطح تكيه گاه شمعها و جلوگيري از نمناك شدن زمين ، از نشست جلوگيري كرد.
ب) چنانچه تكيه گاه شمعها ، سقف طبقه زيرين باشد ، بايد وزن شمع بندي و سقف مورد احداث به منزله سربار سقف زيرين در نظر گرفته شده و با توجه به عمر بتن سقف زيرين ، تقويت لازم براي آن پيش بيني گردد. در غير اين صورت ، سقف زيرين تحمل سربار وارده را ننموده و اين باعث آسيب ديدن آن خواهد شد.
ج) در جمع آوري تكيه گاههاي موقت نيز بايد از حصول مقاومت كافي سقف مورد نظر ، جهت تحمل وزن خود و سربارهاي وارده از جمله شمعهاي